پرتو اشراق
🕋 حاجیان انسان نما
👳🏻♂️ ابوبصیر که یکی از اصحاب باوفای #امام_محمد_باقر و #امام_جعفر_صادق (علیهم السلام) و نیز یکی از راویان حدیث می باشد، ضمن حکایتی گوید:
🕋 به همراه حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) در مراسم حجّ بیت اللّه الحرام شرکت کردم، چون در جمع حُجّاج قرار گرفتیم، به آن حضرت عرضه داشتم:
✋🏻 یاابن رسول اللّه! امسال حاجی ها بسیار هستند و ضجّه و شیون عظیمی بر پا است؟!
🌹 حضرت فرمود: آری؛ ضجّه و شیون بسیار می باشد، ولی حاجی بسیار اندک است؛ و سپس افزود: ای ابوبصیر! آیا دوست داری آنچه را گفتم ببینی تا بر ایمانت افزوده گردد؟
✋🏻 عرض کردم: بلی!
👳🏻♂️ پس از آن، خضرت دست مبارکش را بر صورت و چشم هایم کشید و دعائی را زمزمه نمود و سپس فرمود:
❓ای ابوبصیر! اکنون خوب نگاه کن ببین چه می بینی؟
🐷🐒 همین که چشم هایم را گشودم و دقّت کردم بیشتر افراد را شبیه حیواناتی، چون خوک، میمون و... دیدم، ولی قیافه انسان در آن جمع بسیار کم و ناچیز بود، همانند ستارگانی درخشان در فضائی تاریک!!
👳🏻♂️✋🏻 گفتم: درست فرمودی، ای مولای من! حاجیان اندک و سر و صدا بسیار است.
🤲🏻 سپس #امام_باقر (علیه السلام) دعائی دیگر زمزمه و قرائت نمود و دیدگان من به حالت اوّل بازگشت، و پس از آن فرمود: ما بخیل نیستیم، لیکن می ترسیم فتنه ای در بین مردم واقع شود و آنان لطف و فضل خداوند را نسبت به ما نادیده بگیرند و ما را در مقابل خدای سبحان قرار دهند، با این که ما بندگان خدا هستیم و از عبادت و اطاعت او سرپیچی نمی کنیم و در تمام امور تسلیم محض او بوده و خواهیم بود.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۲۶۱، ح ۱.
⛺ مشابه همین داستان به #امام_سجاد (علیه السلام) نیز نسبت داده شده است، که در صحرای مِنی و عرفات چنین جریانی واقع گردید.
📗 چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر (علیه السلام)، عبداللّه صالحی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓آیا حضرت علی اکبر (ع) دارای فرزند بود؟
📓 مرحوم #سید_عبدالرزاق_مقرم در مقتل می گوید:
▪️حضرت علی اکبر علاوه بر اینکه بیست و هفت سال داشت دارای همسر و فرزند نیز بود و برای تأیید نظریه اش با جمله؛ «صَلَّی اللَّه عَلَیْکَ وَعَلی اَهْلِ بَیْتِکَ وَعِتْرَتِکَ» که در متن یکی از زیارات آن حضرت در «کامل الزیارات» از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است استشهاد می نماید و احتمال می دهد که کنیه «ابوالحسن» هم به مناسبت وجود فرزندی برای او به نام «حسن» می باشد.
📖 نگارنده: در تأیید آنچه مرحوم مقرم از متن یکی از زیارات حضرت علی بن الحسین (علیهم السلام) استفاده نموده است باید بگوییم که این تعبیر «وعلی اهل بیتک وعترتک» منحصر به یک زیارت و تنها در یک مورد نیست بلکه در موارد و زیارات متعدد از جمله در صفحه ۲۰۴ و ۲۳۹ از کامل الزیارات به کار رفته است.
⚜️ حضرت آیت اللَّه العظمی آقای نجفی مرعشی - دام ظله - نیز در مقدمه خود به «علی الاکبر» بدین معنا تصریح می کند که #حضرت_علی_اکبر (علیه السلام) از نظر سن بزرگتر از #امام_سجاد (علیه السلام) بوده و بر این نظریه به گفتار مرحوم ابن ادریس استشهاد می نماید که صحیح ترین و مشهورترین نظریه در میان علما و دانشمندان تاریخ و نسب شناسان این است که حضرت علی اکبر (علیه السلام) بزرگتر از حضرت سیدالساجدین (علیه السلام) بوده و گفتار این دانشمندان حجت است؛ زیرا از متخصصین این فن هستند.
🔺 خلاصه: از مجموع مطالب یاد شده چنین نتیجه گیری می شود که:
▪️سنّ حضرت علی اکبر هنگام شهادتش بیشتر از بیست سال و بلکه در حدود ۲۷ سال بوده است.
📘 سخنان حسین بن علی(ع) (از مدینه تا کربلا)، محمد صادق نجمی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🦋 اقدامات مؤثر حضرت سجاد (علیه السلام) بعد از واقعه #عاشورا
🏴 #امام_سجاد (علیه السلام) و #حضرت_زینب (علیها السلام) از همان آغاز در فکر تأسیس #سنت_عزاداری بودند.
🏰 نخستین مجالسی که به این عنوان تشکیل شد در #شام پایتخت یزید بود پس از آن که تصمیم گرفت از سخت گیری دست بر دارد حضرت زینب (علیها السلام) برای یزید پیام فرستاد تا اجازه دهد برای مصائب برادرش #امام_حسین (علیه السلام) مجالس عزاداری به پاکند.
🏴 یزید قبول کرد امام سجاد (علیه السلام) و همراهان هفت روز در دار الحجاره شام مجالس عزاداری برقرار نمودند احساسات مردم به قدری تحریک شد که نزدیک بود به کاخ یزید هجوم ببرند و او را بکشند مروان که در شام بود احساس خطر کرد و به یزید گفت صلاح نیست امام سجاد (علیه السلام) در شام بماند زودتر آن ها را به مدینه بازگردان.
🐪🐫🐫 یزید آن ها را پس از هفت روز عزاداری به سوی مدینه حرکت داد نخست به سوی #کربلا رفتند سه روز عزاداری کردند جابر بن عبد الله انصاری در آن حضور داشت و در این سه روز عده ای از بنی هاشم و اهل کوفه اجتماع نمودند و #عزاداری نمودند بعد از آن در مدینه ادامه یافت که امروز در سراسر جهان تشیع به عنوان یک سنت بزرگ در سطح وسع اجرا می شود.
🕯️ گونه ای از عزاداری امام سجاد (علیه السلام) چنین بود که به جابر خطاب کرد و گفت؛
▪️«ای جابر سوگند به خدا در همین جا مردان ما کشته شدند و نوجوانان ما سر بریده شدند و زنان ما اسیر گشتند و خیمه های ما به آتش کشیده شد».
📗 مقتل الحسین مقوم، ص ۴۵۵.
🦋🕯️🦋🕯️🦋
🌴 امام سجاد (علیه السلام) و همراهان به سوی مدینه حرکت کردند وقتی که به نزدیک مدینه رسیدند (بشیر از طرف امام سجاد (علیه السلام) زودتر وارد مدینه شد) و ورود اهل بیت (علیهم السلام) و امام سجاد (علیه السلام) را به مردم خبر داد همه مردم مدینه و زنان به استقبال آن ها شتافتند فریاد گریه بیابان را پر کرده بود.
🦋 امام سجاد (علیه السلام) به ایراد خطبه پرداخت پس از حمد و ثنا فرمود:
▪️«سوگند به خدا اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جای آن وصیت ها و سفارش های احترام به کشتن ما امر می کرد دشمنان بیش تر از آن ستم هایی که با ما نمودند نمی کردند ما همه این مصائب و حوادث را به حساب خدا می گذاریم و او انتقام گیرنده است».
📓 لهوف سید بن طاووس، ص ۲۶۸.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🌹 #سواد_زندگی
👌🏻در مثلهای فارسی آمده است:
🥚 «تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود».
⏳این اشاره به یک واقعیت مهم تربیتی و اخلاقی است. خصلتها در انسان به مرور و بر اثر تکرار، نهادینه می شوند و قوت می گیرند و ریشه می دوانند.
🔥 دروغگویی، یکی از گناهان بسیار زشت و ناپسند است.
⛔ بین #دروغ کوچک و بزرگ تفاوتی نیست. جدّی و شوخی آن هم فرقی ندارند.
🚔 اگر کسی در یک مورد جزئی خلاف کند و آن را کوچک بشمارد، به خلافهای بزرگتر هم کشیده می شود.
🌋 اگر گناه کوچک تکرار شود، به «گناه کبیره» تبدیل می شود.
🚦اگر دروغ کوچک عادی گردد، راه برای دروغهای بزرگتر هم باز می شود.
🙍🏻♂️در روشهای تربیتی، باید چنان باشد که کار ناپسند، چه کوچک و چه بزرگ، در نظر انسان زشت جلوه کند و قبح آن از میان نرود.
🚨 اغلب تبهکاران حرفه ای و مجرمان سابقه دار و افراد شرور، ابتدا دست به خلافهای جزئی زده اند و به مرور به یک جانی بزرگ و خلافکار قهّار تبدیل شده اند.
🚯 اگر از همان آغاز، جلو جرم کوچک گرفته شود، سر از جرم بزرگ در نمی آورد.
👌🏻راه خودسازی و کنترل زبان هم همین است که از امور جزئی و ساده شروع کنیم و در مسائل عادی و ناچیز، از دروغ و بیهوده گویی بپرهیزیم، تا به وادی خطاهای بزرگ کشیده نشویم.
🐪 کسی که طبق ضرب المثل یاد شده، تخم مرغ می دزدد، به تدریج جرأت پیدا می کند و شتر هم می دزدد.
👅 مواظب زبانمان باشیم و به شوخی هم دروغ نگوییم.
📗 منبع: حکمت های سجادی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از #امام_سجاد علیه السّلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (۱۳۹۰)
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
⚔️ سبط پیغمبر را به «قتل صبر» کشتند!
🌹 #امام_سجاد هنگام اسارت در جمع کوفیان فرمودند:
▪️«من علی فرزند حسین هستم که در کنار فرات، سر بریده شد، بدون اینکه خونی از آنان ریخته باشد و قصاصی درباره او طلب داشته باشند. من فرزند کسی هستم که حریم او هتک شد و اموالش به تاراج رفت و خاندانش اسیر شدند. من فرزند کسی هستم که با زجر و شکنجه کشته شد».
📚 مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب، جلد ۳، صفحه ۲۶۱.
📚 الإحتجاج، نویسنده: الطبرسي، أبو منصور، جلد ۲، صفحه ۳۲.
🦋🕯️🦋🕯️🦋🕯️🦋
📚 «صبر» در لغت به معنای حبس است و مقصود از «قتل صبر» این است که جانداری را در جایی حبس کنند یا به نحوی نگه دارند که قدرت دفاع و فرار نداشته باشد، آنگاه آن را با ضربات تیر، نیزه، چوب و آلات دیگر، آنقدر بزنند تا کشته شود.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#شهادت_امام_سجاد
#داستان_کوتاه
#امام_حسین
#عاشورا
#روایت
⚜️ #امام_حسين (علیه السلام) به فرزندش #امام_سجاد (علیه السلام) فرمود:
▪️«سوگند به خدا؛ خون من از جوشش باز نمی ایستد تا سرانجام خداوند، مهدی (عّجّّل اللَّهُ تعالی فّرجه الشِریف) را برانگیزد».
📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۸۵.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#حدیث
#روایات_مــهـــدوے
پرتو اشراق
⚜️ ارزش تعلیم خداشناسی و نبوّت و امامت
🌷 امام حسن عسکری (علیه السّلام) حکایت فرماید:
👳🏻♂️🧔🏻 روزی شخصی به همراه مردی که مدّعی بود او قاتل پدرش می باشد، به محضر #امام_سجاد، زین العابدین (علیه السّلام) وارد شد تا آن حضرت بین ایشان قضاوت نماید.
🌴 و چون حضور امام سجّاد (سلام اللّه علیه) رسیدند، پس از صحبت هائی که مطرح گردید آن مردِ متّهم، به قتل و گناه خود اعتراف کرد و گفت:
🧔🏻✋🏻 من پدر او را کشته ام.
🌹 امام سجّاد (علیه السّلام) فرمود:
▪️قاتل باید قصاص شود و پس از آن به فرزند مقتول پیشنهاد عفو و بخشش قاتل را داد؛
👳🏻♂️ ولی او نپذیرفت و تقاضای اجرای حکم قصاص را داشت.
🌹 در این هنگام، امام (علیه السّلام) فرزند مقتول را مورد خطاب قرار داد و اظهار داشت:
▪️«چنانچه خود را از قاتل بهتر و مهمتر می شناسی و معتقدی که بر او فضیلتی داری پس این جنایت را بر او ببخش و از گناهش درگذر».
👳🏻♂️ در جواب گفت: یابن رسول اللّه! این قاتل بر من حقّ دارد و من مدیون او هستم ولیکن حقّی را که او بر عهده من دارد ارزش آن را ندارد که بخواهم از خون پدرم و از حکم قصاص دست بردارم و او را ببخشم!!
🌹حضرت فرمود: منظورت چیست و چه می خواهی؟
👳🏻♂️ گفت: چنانچه او خودش مایل باشد، به جای قصاص با پرداخت دیه مصالحه می کنم و او را می بخشم.
🌹 امام سجّاد (علیه السّلام) سؤال نمود: آن حقّی را که او بر تو دارد، چیست؟
👳🏻♂️ گفت: یاابن رسول اللّه! او مسایل اعتقادی توحید و معارف الهی، رسالت و نبوّت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله، همچنین امامت و ولایت ائمّه و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام را به من آموخته و تلقین کرده است.
🌹 حضرت اظهار داشت: آیا این حقّ، سبب بخشش نمی باشد و تو آن را سبک و ساده می پنداری؟!
🌹 و سپس حضرت افزود:
▪️«به خدا سوگند! ارزش چنین حقّی از خون تمام انسان های روی زمین - به جز از انبیاء و ائمّه علیهم السّلام - بالاتر و برتر است؛ و اگر یکی از ایشان خونش ریخته شود، تمام دنیا ارزش جبران آن را نخواهد داشت».
📚 احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۱۵۶، ح ۱۹۰، به نقل از تفسیر امام حسن عسکری علیه السّلام، ص ۵۹۶.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻 بر منبر مناجات
🌷 #امام_سجاد (ع) در وضعی قرار داشت که چنین امکانی نبود که مثل امام حسن و امام حسین (علیه السلام) در مسجد مسلمانها را دور خود جمع کند... ولی ایشان بعد از واقعه کربلا از بیان معارف دست نکشیدند و به عنوان دعا و نیایش، مطالبی فراهم آوردند؛ امام سجاد (ع) معارف اسلام را نه به صورت روایت بلکه به صورت صحیفهی سجادیه بیان فرمود که مورد استفادهی نسل های بعد قرار گرفت.
📖 برداشتی از کتاب همرزمان حسین #آیت_الله_خامنه_ای | بهمن ۱۳۵۱
🏴 ویژه #شهادت_امام_سجاد (علیه السلام)
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
⚜️ #امام_سجاد(ع) فرمودند:
▪️«آخرین سفارش حضرت خضر به حضرت موسی این بود که هرگز کسی را به سبب گناهش خوار مکن»
📗 الخصال، صفحه ۱۱۱.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#حدیث
پرتو اشراق
🏴 هفت مصیبت بزرگی که بر اسرای آل الله در شام وارد آمد!
🌒 به مناسبت اول #ماه_صفر، ورود اسرا به دروازه شام
📚 در #روایت آمده، از #امام_سجاد (علیه السلام) پرسیدند:
❓سخت ترین مصائب شما در سفر #کربلا کجا بود؟
🌷 در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!
▪️امان از شام!
📚 طبق روایت دیگر امام سجاد (علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
▪️ «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
◼️ ۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزهها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
◼️ ۲. سرهای شهداء را در میان هودج های زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (علیهاالسلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیهم السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (سلام الله علیها) و فاطمه (سلام الله علیها) میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
◼️ ۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
◼️ ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
◼️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در #خیبر و #خندق و...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند. امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
◼️ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
◼️ ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.
📓 برگرفته از: تذكرة الشهداء ملاحبيب كاشاني.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🔥 اوج رسوایی یزید کجا بود؟
🌹 ماجرای مقابله امام باقر (ع) با یزید
🏰 پس از آنكه اهل بيت (عليه السلام) را وارد #شام كردند، يزيد لعين حضرت #امام_سجاد (عليه السلام) و تمام مخدّرات را كه همراه حضرت بودند به مجل خود طلبيد و پس از ايذا و هتك احترامي كه به ساحت قدس آن جناب مرتكب گرديد به اهل مجلس خود گفت:
👈🏻 من دستور دادم مردان اينها را تماما كشتند. و اكنون اين زنان و كودكاني كه ملاحظه مي كنيد، در ريسمان اسارت من گرفتار مي باشند، شما مي گوييد من با آنان چه كنم؟
👥👥 همه گفتند دستور بده تمامي آنها را گردن بزنند تا از نسل علي (عليه السلام) كه دشمن ديرينه تو و پدرت معاويه بودند يك نفر باقي نماند!! [۱]
🏰 به محض آنكه اهل #مجلس_يزيد اين فتوا را دادند، #امام_محمد_باقر (عليه السلام) كه سنين عمر او دو سال و چند ماه و به روايتي پنج سال بيش نبود و جزو اُسرا ايشان را به شام آورده بودند [۲] برخواست مقابل تخت #يزيد قرار گرفت و پس از حمد الهي فرمود:
🌹يزيد، اگر اجازه دهي من چند كلمه صحبت كنم!
🔥 يزيد از جرأت آن حضرت تعجّب كرد و گفت: بگو چه مي خواهي بگويي؟
🌹 فرمود: «اهل مجلس تو از همنشينان #فرعون هم بدترند. زيرا فرعون زماني كه با اهل مجلس خود راجع به حضرت موسي و هارون مشورت كرد و گفت با آنان چه كنم؟ گفتند آنها را به حال خودشان واگذار و متعرّض آنان مشو، لكن زماني كه تو با اهل مجلس خويش راجع به ما مشورت نمودي، آنها گفتند تمام ما را گردن بزن، و در اين امر سرّي نهفته است!»
🔥 يزيد گفت: چه سرّي نهفته است؟
🌹 حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) فرمود:
▪️«ندماي مجلس فرعون همه حلال زاده بودند ولكن همنشينان تو همه ولدالزنا مي باشند. «وَلايقتل الا نبياء و أولادهم إلّا أولاد الا دعياء». يعني نمي كشد پيغمبران و اولاد پيغمبران را مگر اولاد ولدالزنا». [۳]
🔥 يزيد سر به زير انداخت، پس دستور داد آنان را از مجلس بيرون برند. [۴]
🌷🌷 فاطمه و سكينه دختران #امام_حسين (عليه السلام) كه به سر پدر نگاه مي كردند ديگر تاب تحمل نداشتند، فاطمه فرياد كشيد:
▪️عليه السلام «يا يزيد! بَناتُ رَسولِ اللهِ سَبايا؟!» (اي يزيد! دختران پيامبر را اسير مي كني؟)
👥👥 كه ديگر بار صداي ناله و گريه حاضران بلند شد و زمزمه هاي اعتراض از اطراف مجلس به گوش مي رسيد.
📚 پی نوشت ها:
[۱]. ترجمه اثبات الوصيه لعلي بن ابي طالب (عليه السلام)، ص ۳۱۹.
[۲]. قول مشهور، سن شريف حضرت را چهار سال مي داند.
[۳]. منهاج الولايه، ص ۳۳۲.
[۴]. اثبات الوصيه، تاليف علي بن حسين مسعودي، متوفاي ۳۴۶ ه ق ۱۷۰.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#روایت
✍🏻 #علامه_مامقانی می نویسد:
🌴 هنگامی که قاصد #امام_سجاد (علیه السلام) به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت #ام_البنین (سلام الله علیها) مواجه شد.
🌹 حضرت ام البنین فرمود: از حسین (علیه السلام) خبری بده!
✋🏻 (او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در #کربلا شهید شدند!
🌹 حضرت ام البنین (سلام الله علیها) فرمود:
▪️«قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام»؛
▪️«رگهای دلم را بریدی! (من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟) فرزندانم و هر کس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!»
🏴 و چون خبر شهادت #امام_حسین (علیه السلام) را شنید صیحه ای کشید...
⚜️ علامه مامقانی در ادامه می نویسد:
▪️«و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود».
📚 تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
#بانـوے_همـیـشہ
#عـطـــر_فـاطـمـیــہ
پرتو اشراق
🦌 دعوت از آهو بر سفره دوستان
🌹حضرت ابوجعفر، #امام_محمد_باقر (علیه السلام) حكايت فرمايد:
🌴 روزى پدرم؛ حضرت #زين_العابدين (عليه السّلام) به همراه عدّه اى از دوستان به اطراف شهر مدينه، جهت تفريح و استراحت رفتند، كه من نيز با ايشان همراه بودم.
🦌 چون سفره غذا گسترانيده شد و افراد آماده خوردن طعام شدند، ناگاه آهوئى در آن نزديكى عبور كرد، پدرم امام سجّاد عليه السّلام خطاب به آهو كرد و فرمود:
🌷«اى #آهو! من علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب هستم و مادرم فاطمه زهراء عليهاالسّلام، دختر رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) مى باشد، نزديك ما بيا و با ما هم غذا شو».
🦌 آنگاه آهو جلو آمد و كنار سفره همانند ديگر دوستان نشست و مشغول خوردن غذا شد.
👈🏻 پس از گذشت لحظه اى، يكى از افراد اشاره اى كرد و آهو را ترساند؛ وقتى آهو خواست فرار كند، پدرم اظهار نمود:
🌷«آن حيوان را نترسانيد چون كه در پناه من قرار گرفته است و سپس به آهو خطاب كرد و فرمود:
🔅نترس، تو در پناه من هستى و كسى با تو كارى نخواهد داشت»
🦌و آهو با آسودگى خاطر مشغول خوردن غذا شد، كه اين بار يكى ديگر از افراد دستى بر پشت آهو كشيد و آهو پا به فرار گذاشت!!
🌷 پدرم امام سجّاد (عليه السّلام) به كسى كه دست بر كمر آهو كشيد و آن را ترساند، فرمود:
🔅«تو مرا نزد آهو سبك و ضايع كردى و تو سبب شدى كه آهو از ما سلب اعتماد كند».
🌷و سپس افزود: «من ديگر با تو سخن نخواهم گفت و متوجّه باش كه براى اين حركت ناشايسته ات ضرر خواهى ديد!!»
🐪 و پس از مدّتى آن شخص با شتر خود به اطراف مدينه رفته بود، كه شتر او فرار كرد و مردم هر چه كردند، نتوانستند شتر او را به منزلش باز گردانند. (۱)
📚 پی نوشت:
۱. إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۸ و ۴۰.
📗چهل داستان و چهل حدیث از #امام_سجاد علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕙 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎥 #ببینید | #مناسبتی
⚔️ ماجرای حره و اهل بیت (علیهم السلام)
🎙️حجت الاسلام #شریف
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#امام_سجاد
پرتو اشراق
🌹شهربانو بهترین زن از زنان عجم
📚 در احاديث و روايات مختلف آمده است:
🏰 هنگامى كه لشكر اسلام بر شهرهاى فارس هجوم آورد و پيروز شد غنيمت هاى بسيارى از آن جمله، دختر يزدگرد را به دست آورد و آن ها را به شهر مدينه طيبّه آوردند.
🕌 همين كه آن غنائم جنگى را داخل مسجد بردند، جمعيّت انبوهى گرد آمده بود؛ و در اين ميان زيبائى دختر #يزدگرد توجّه همگان را به خود جلب كرده بود.
🌹پس چون چشم اين دختر به عمر بن خطّاب افتاد صورت خود را از او پوشاند و گفت: «اى كاش چنين روزى براى هرمز نمى بود، كه دخترش اين چنين در نوجوانى اسير شود».
⚜️ سپس از طرف #امام_على (عليه السّلام) به او پيشنهاد داده شد كه هر يك از مردان و جوانان حاضر را كه مايل است براى ازدواج انتخاب كند، و مهريه و صداق او از بيت المال تامين و پرداخت گردد.
🌹 دختر كه خود را جهانشاه معرّفى كرده بود و امام علىّ اميرالمؤمنين عليه السّلام او را #شهربانو ناميد، نگاهى به اطراف خود كرد و پس از آن كه افراد حاضر را مورد نظر قرار داد؛ از بين تمامى آنان، حضرت ابا عبداللّه الحسين (عليه السّلام) را برگزيد؛ و سپس جلو آمد و دست خود را بر شانه آن حضرت نهاد.
⚜️ در همين حال مولاى متّقيان علىّ (عليه السّلام) جلو آمد و حسين (عليه السّلام) را مورد خطاب قرار داد و فرمود: از او محافظت كن و به او نيكى نما، كه به همين زودى بهترين خلق خدا بعد از تو، از اين دختر به دنيا مى آيد.
❓و چون از وى سؤال كردند كه به چه علّت، #امام_حسين (عليه السّلام) را به عنوان همسر خويش انتخاب نمود؟
🌹در پاسخ گفت: پيش از آن كه لشكر اسلام بر ما هجوم آورد، من حضرت محمّد، رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) را در خواب ديدم كه به همراه فرزندش حسين (عليه السّلام) وارد منزل ما شد و مرا به ازدواج حسين (عليه السّلام) درآورد.
💞 وقتى از خواب بيدار شدم، عشق و علاقه به او تمام وجودم را فرا گرفته بود و به غير از او به چيز ديگرى نمى انديشيدم.
🌌 و چون شب دوّم فرا رسيد، در خواب ديدم كه حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسّلام)، به منزل ما آمد و دين اسلام را بر من عرضه نمود و من نيز اسلام را پذيرفتم و در عالم خواب توسّط حضرت زهرا مسلمان شدم.
🦋 سپس حضرت زهرا (عليهاالسّلام) به من فرمود: به همين زودى لشكر اسلام بر فارس غالب و پيروز خواهد شد و تو را به عنوان اسير مى برند؛ و پس از آن به وصال فرزندم حسين خواهى رسيد و كسى نمى تواند نسبت به تو تجاوز و قصد سوئى كند.
🌹 مادر امام سجّاد زين العابدين (عليه السّلام) افزود: سخن و پيش گوئى حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسّلام) به واقعيّت پيوست و من صحيح و سالم به وصال خود رسيدم و به همسرى و ازدواج امام حسين (عليه السّلام) درآمدم.
🌸 و پس از گذشت مدّتى سيّدالسّاجدين، امام زين العابدين سلام اللّه عليه در شهر مدينه منوّره ديده به جهان گشود و جهانى را به نور وجود مقدّس خود روشنائى بخشيد. و آن حضرت همانند ديگر ائمّه اطهار صلوات اللّه عليهم اجمعين در حالتى به دنيا قدم نهاد كه پاك و پاكيزه و ختنه شده بود؛ و پس از تولّد، شهادت بر يگانگى خداوند و رسالت جدّش رسول خدا و امامت و خلافت اميرالمؤ منين علىّ و ديگر اوصياء صلوات اللّه عليهم اجمعين داد.
🌺 و حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله) نسبت به اين نوزاد فرمود:
🔅«ابن الخِيرتَين» يعنى؛ پدر اين نوزاد، امام حسين عليه السّلام بهترين خلق خدا و مادرش، شهربانو بهترين زن از زنان عجم مى باشد. (۱)
📚 پی نوشت:
۱- تلخيص از اصول كافى، ج ۱، ص ۴۶۶، عيون اخبار الرّضا عليه السّلام، ج ۲، ص ۱۲۸، ارشاد مفيد، ص ۱۶۰، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۸ وص ۱۳.
📗 چهل داستان و چهل حدیث از #امام_سجاد علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📿 #یاسیدالساجدینادرکنا
🕯️ من شمع داغدارم و شرح عزا شدم
🥀 بعد از پدر به سوز و محن مبتلا شدم
🥀 پیر جوانی ام، چه بگویم که سوختم
🕯️ من غصه دار ماتم کرببلا شدم
✒️ شاعر: جابر عابدی
🏴 شهادت مظلومانه #امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#شعر
پرتو اشراق
🌹 بيمارى امام سجاد يك مصلحت الهى
🥀 متأسفانه بسيارى از مردم ناآگاه، از امام چهارم به عنوان امام بيمار ياد مى كنند و با ذكر اين لقب، در ذهن آنان شخصى رنجور و ناتوان با چهره اى زرد و پژ مرده و روحى افسرده تداعى مى شود در حالى كه واقعيت غير از اين است، زيرا امام چهارم تنها در كربلا مدت كوتاهى بيمار بوده است و پس از آن بهبود يافته و در حدود ۳۵ سال همچون ساير امامان از سلامت جسمى بر خوردار بوده است.
⚔️ بى شك بيمارى موقت آن حضرت در آن حادثه، عنايت خداوندى بوده است تا بدين وسيله از وظيفهء جهاد معذور گردد (۱) و وجود مقدسش از خطر كشتار مزدوران يزيد محفوظ بماند و از اين رهگذر، رشته ی امامت تداوم يابد.
⚔ اگر حضرت بيمار نبود مى بايست در جهاد با يزيديان شركت كند و در اين صورت همچون ساير فرزندان و ياران پدرش به شهادت مى رسيد و نور هدايت خاموش مى شد.
✒️ سبط ابن الجوزى مى نويسد:
🌷 «على بن الحسين چون بيمار بود كشته نشد». (۲)
✒️ محمد بن سعد مى نويسد:
☀️ «آن روز (عاشورا) كه على بن الحسين همراه پدرش بود، بيست و سه يا بيست و چهار سال داشت و هر كس بگويد كه او در آن زمان كوچك بوده و موى بر نياورده بوده، بى اساس است؛ بلكه او آن روز بيمار بود (به همين جهت در جنگ شركت نكرد». (۳)
✔️ ابن سعد همچنين گزارش مى دهد كه:
⛺ پس از كشته شدن حسين بن على، شمر به سوى على بن الحسين آمد و او بيمار بود و در بستر خوابيده بود. شمر گفت:
🗡️ اين را بكشيد!!
⁉️ يكى از همراهان وى گفت: سبحان الله! آيا جوانى را كه بيمار است و در جنگ هم شركت نداشته بكشيم؟!
⛺ در اين هنگام عمر بن سعد در رسيد و گفت: با اين زنان و اين بيمار (كارى نداشته باشيد). (۴)
📚 شيخ مفيد از حميد بن مسلم، يكى از سپاهيان يزيد، چنين نقل مى كند:
⛺ روز #عاشورا به چادر على بن الحسين رسيديم، او سخت بيمار و بر بسترى خوابيده بود. شمر با گروهى از پيادگان آمد، به او گفتند؛ آيا اين بيمار را نمى كشى؟
⁉️ من گفتم: سبحان الله! آيا كودكان را هم مى كشيد؟! (۵) اين كودكى است و بيمارى او را از پا در خواهد آورد، و چندان از اين سخنان گفتم تا آنان را از كشتن او باز داشتم.
🏇 در اين هنگام عمر بن سعد آمد، زنان به روى او فرياد زدند و گريستند. او به افراد خود گفت: هيچ كس از شما به خانه هاى اين زنان داخل نشويد و متعرض اين جوان نشويد. (۶)
🌹 چنانكه ملاحظه شد، بيمارى امام چهارم، مصلحتى الهى بود كه موجب حفظ حيات آن حضرت گرديد و هرگز به معناى ضعف روحى و عجز ناتوانى او در برابر دشمن نبود. امام نه تنها در آن شرائط سخت و دشوار اسيرى، ملجاء و پناهگاه اسيران و آرام بخش دلهاى دردمند آنان بود، بكله با دشمن با شجاعت و شهامت بر خورد مى كرد و سخنرانيها و مناظرات پر شور آن حضرت در كوفه و شام گواه اين معناست.
🏰 چنانكه پس از انتقال اسيران به كوفه، به دنبال گفتگوى تندى كه در مجلس عبيد الله بن زياد بين او و امام صورت گرفت، عبيد الله خشمگين شد و دستور قتل حضرت را صادر كرد، اما امام فرمود:
🌷 «مرا به كشتن تهديد مى كنى؟! آيا نمى دانى كه كشته شدن، براى ما يك امر عادى بود و شهادت براى ما كرامت و فضيلت است؟» (۷)
📚 پی نوشت ها؛
۱. مسعودى، همان كتاب، ص ۱۶۷ و ر. ك به: سبط ابن الجوزى، تذكرة الخواص، ص ۳۲۴.
۲. سبط ابن الجوزى، همان كتاب، ص ۳۲۴ و ر.ك به: ابن العماد الحنبلى، شذرات الذهب فى اختيار من ذهب، الطبعة الاءولى، بيروت، دارالكفر، ج ۱، ص ۱۰۵.
۳. الطبقات الكبرى، ج ۵، ص ۲۲۱.
۴. الطبقات الكبرى، ص ۲۱۲ و ر. ك به: ابن كثير، البداية و النهاية، ج ۹ ص ۱۰۴.
۵. احتمالاً حميد بن مسلم عمداً به منظور جلب ترحم آنان، حضرت را(كه لاغر و ضعيف گشته بود) كودك ناميده]؛ّّ است و يا بعدها چنين كارى را به خود نسبت داده است تا نزد شيعيان قدرى از بار گناه خود بكاهد.
۶. الارشاد، قم، مكتبة بصيرتى، ص ۲۴۲. و ر. ك به: محمد بن جرير الطبرى، تاريخ الاءمم و الملوك، بيروت، دار القاموس الحديث، ج ۶، ص ۲۶۰، حوادث سال ۶۱ اخطب خوارزمى، مقتل الحسين، تحقيق و تعليق: شيخ محمد سماوى، قم، مكتبة المفيد، ج ۲، ص ۳۸
۷. اخطب خوارزمى، همان كتاب، ص ۴۳.
✍🏻 مهدى پيشوايى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#مــقــالـاٺ
#امام_سجاد
#داستان_کوتاه
⚜️ #امام_سجاد (عليه السلام):
▪️«عمّه ام زينب (سلام الله علیها)، با وجود همه مصيبتها و رنجهايی كه در مسيرمان به سوی شام به او روی آورد، حتّی یک شب،
تهجّد و اقامه نماز شب را فرو نگذاشت!»
▪️«إنَّ عَمَّتي زَينَبَ مَعَ تِلكَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها في طَرِيقِنا إلَي الشّامِ ما تَرَكَتْ [تَهَجُّدَها] لِلَيلَةٍ...».
📓 وفيات الأئمه، ص ۴۴۱.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#حدیث
#محرم
پرتو اشراق
🌹 اهل بیت (علیهم السلام)
📖 استدلال #امام_سجاد (ع) به آیه ای از قرآن درباره حقانیت اهل بیت (ع)
📚 الأمالی، صدوق ـ به نقل از ابو نعیم، در یادکرد اتّفاقاتی که برای اهل بیت(ع) در #شام رخ داد ـ:
🏰 گروهی که همراه اسیران کربلا رفته بودند...، برای من #روایت کردند که: چون به دمشق وارد شدیم، زنان و اسیران را در روز روشن و با روی باز وارد کردند!
❓جفاکاران شامی گفتند: اسیرانی به این نیکویی ندیده ایم، شما کیستید؟
🌷 سکینه دختر حسین(ع) گفت: ما اسرای خاندان محمّدیم.
🕌 آنها بر سکوی مسجد، جایی که #اسرا را نگاه می داشتند، نگاه داشته شدند، در حالی که علی بن الحسین (زین العابدین)(علیه السلام) که در آن هنگام جوانی بود، در میان آنها حضور داشت.
👳🏼♂️ پیرمردی از شامیان نزد آنها آمد و گفت:
🤲🏻 ستایش، خدایی را که شما را کشت و نابود کرد و شاخ فتنه را برید! و از نکوهش آنها کوتاهی نکرد!!
🌹 چون سخن پیرمرد تمام شد، علی بن الحسین(ع) به او فرمود: «آیا کتاب خدا را خوانده ای؟»
👳🏼♂️ گفت: آری!
🌹 فرمود: «آیا این آیه: «بر این رسالت، مزدی از شما جز دوست داشتن خویشاوندان نمی خواهم» را خوانده ای؟» (۱)
👳🏼♂️ گفت: آری!
🌹 فرمود: «ما همانهاییم».
🌹 سپس فرمود: «آیا این آیه: «و حقّ خویشاوندان را ادا کن» را خوانده ای؟» (۲)
👳🏼♂️ گفت: آری!
🌹 فرمود: «ما همانهاییم».
🌹 سپس فرمود: «آیا این آیه: «خداوند، خواسته است پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند»
را خوانده ای؟»👳🏼♂️ گفت: آری. 🌹 فرمود: «ما همانهاییم». 👳🏼♂️ در این جا مرد شامی، دست خود را به آسمان برد و سه بار گفت: 🤲🏻 خدایا! به درگاه تو توبه می کنم. خدایا! از دشمن خاندان محمّد و قاتلان اهل بیت محمّد به درگاه تو برائت می جویم. من قرآن را خوانده بودم؛ ولی تا امروز، این حقایق را در نیافته بودم. (۳) 📚 پی نوشت ها ۱. سوره الشوری، آیه ۲۳. ۲.سوره الإسراء، آیه ۲۶. ۳. الأمالی للصدوق: ص ۲۳۰، ح ۲۴۲، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۹، ص ۲۹۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq #داستان_کوتاه #کربلا #عاشورا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕙 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎥 #ببینید | #مناسبتی | #نماوا
🌹 مجاهدت های امام سجاد علیه السلام در ترویج دین
🎙️حجت الاسلام دکتر #رفیعی
🏴 ویژه شهادت #امام_سجاد علیه السلام
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
🔺 #اینفوگرافیک | دشمنان آرامش از نگاه #امام_سجاد علیهالسلام
📖 امام زین العابدین علیهالسلام در دعای هشتم صحیفۀ سجادیه، از عوامل مخرب آرامش خاطر گفتن که باید ازشون دوری کنیم.
🏴 به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت این امام بزرگ بخشی از این موارد رو مرور کردیم.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🦋 داستانی زیبا از شخصیت والای معنوی امام زین العابدین(ع)
📚 فتح الأبواب ـ به نقل از حمّاد بن حبیب کوفی ـ:
🌌 برای گزاردن حج بیرون رفتیم. شبانه از منطقه زباله گذشتیم. بادهای سیاه و ظلمانی به سوی ما وزیدن گرفت.
🐪🐫🐪 کاروان از هم گسست و در بیابان، سرگردان شد. من به سرزمینی خشک رسیدم.
🌴 وقتی شب کاملاً مرا فراگرفت، به درختی بزرگ پناه بردم. وقتی به تاریکی اُنس گرفتم، دیدم جوانی می آید که لباسی کهنه و سفید بر تن دارد و بوی مُشْک از او به هوا برخاسته است.
💭 با خود گفتم: این، یکی از اولیای خداست و اگر حرکتی کنم و او متوجّه شود، می ترسم از این جا برود و مانع کارهایی که می خواهد انجام دهد، شوم. پس تا آن جا که می توانستم، خود را پنهان کردم و او به محلّ مورد نظر خویش، نزدیک شد. خود را برای نماز آماده کرد و به پا خاست، در حالی که می گفت:
▪️«ای کسی که ملکوتش همه چیز را حیران کرده، و جبروتش همه چیز را به سلطه درآورده است. شادمانی رو آوردن به سوی تو بر قلبم درآور و مرا به میدان اطاعت کنندگان خویش، ملحق ساز».
🤲🏻 سپس به #نماز درآمد. چون دیدم اعضایش آرامش یافت و حرکتش به سکون بدل گشت، به محلّ نماز او درآمدم. دیدم اشک از دیدگانش سرازیر است. من هم خود را برای نماز، آماده کردم و پشت سرش ایستادم.
👁️ محرابی دیدم که در آن سرزمین، یگانه بود. هرگاه آیه ای که در آن وعد و وعید بود، تلاوت می کرد، با صدای حزین، آن را تکرار می کرد.
🌄 چون تاریکی ها به کنار رفت، به پا خاست، در حالی که می گفت:
▪️«ای کسی که جویندگان، او را می جویند و او را راهنما یافتند، و خائفان به او روی آوردند و او را تفضّل کننده یافتند، و عبادت پیشگان به او پناه بردند و او را خیررسان یافتند!»
👳🏻♂️ ترسیدم از دستم برود و او را نشناسم.
☝🏻او را گرفتم و گفتم: تو را سوگند به کسی که رنج خستگی را از تو برداشته و اشتیاقی بسیار و بیمی لذّت بخش به تو بخشیده، که مرا در پناه رحمت خویش گیری که من، گم راهم. تمام رفتار تو را دیدم و تمام سخنت را شنیدم.
🌹 آن گاه فرمود: «اگر توکل تو از سرِ صدق باشد، گمراه نخواهی بود؛ لیکن به دنبال من بیا».
🌍 چون به زیر درخت درآمد، دستم را گرفت. گویا زمین زیرِ پایم کشیده می شد (حرکت می کرد). وقتی سپیده دمید، به من گفت:
🕋 «به شهر مکه خوش آمدی!»
👳🏻♂️ صدای فریادی شنیدم و نشانه ها[ی شهر] را دیدم. سپس به وی گفتم: سوگند به آن که در روز واپسین به وی امیدواری، کیستی؟
🌹 فرمود: «چون مرا سوگند دادی، [بِدان که] من علی بن حسین، فرزند علی بن ابی طالبم». (۱)
📚 پی نوشت:
[۱]. فتح الأبواب ص ۲۴۶، حکمت نامه جوان ص ۳۶۶.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#امام_سجاد
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🌷 ﺧﻄﺒﻪ شکوهمند ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ (ﻉ) ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﯾﺰﯾﺪ
🌒 به مناسبت اول ماه صفر، ورود اسرا به دروازه شام
📓 ﻋﻼّﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠّﻪ ﺩﺭ (ﺟﻼﺀُ ﺍﻟﻌُﯿﻮﻥ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ:
🕌 ﯾﺰﯾﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻄﯿﺒﯽ ﺭﺍ ﻃﻠﺒﯿﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺎﻻ ﮐﺮﺩ، ﺁﻥ ﺧﻄﯿﺐ ﻧﺎﺳﺰﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ #ﺍﻣﺎﻡ_ﺣﺴﯿﻦ (علیهم ﺍﻟﺴّﻼﻡ) ﮔﻔﺖ ﻭ ﯾﺰﯾﺪ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ (ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ ﺍﻟﻠﻌﻨﺔ) ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﺮﺩ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﻧﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻪ:
▪️«ﻭَﯾﻠَﮏ ﺍَﯾﻬَﺎﺍْﻟﺨﺎﻃِﺐُ ﺍِﺷْﺘَﺮَﯾﺖَ ﻣَﺮْﺿﺎﺓَ ﺍْﻟﻤَﺨْﻠﻮُﻕِ ﺑِﺴَﺨَﻂِ ﺍﻟﺨﺎﻟﻖِ ﻓَﺘَﺒَﻮَّﺀ ﻣَﻘْﻌَﺪُﮎ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻨّﺎﺭِ؛
▪️ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺧﻄﯿﺐ! ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺸﻨﻮﺩﯼ ﻣﺨﻠﻮﻕ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﺁﻭﺭﺩﯼ، ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﻣﻬﯿﺎ ﺑﺪﺍﻥ».
🌷ﭘﺲ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ؛ ﮐﻪ ﺍﯼ ﯾﺰﯾﺪ! ﻣﺮﺍ ﺭﺧﺼﺖ ﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺮﻭﻡ ﻭ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺎﻟﻤﯿﺎﻥ ﻭ ﺍﺟﺮ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﮔﺮﺩﺩ...
🔥 ﯾﺰﯾﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﺮﺩ، ﺍﻫﻞ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺧﺼﺖ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺳﺨﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﯾﻢ، ﯾﺰﯾﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺮﺁﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻭ ﺁﻝ ﺍﺑﻮﺳﻔﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!!
👥👥 ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺩﮎ ﭼﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ؟
🔥 ﯾﺰﯾﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﯿﺮﺧﻮﺍﺭﮔﯽ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﻭ ﮐﻤﺎﻝ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ...
👥👥ﭼﻮﻥ ﺍﻫﻞ #ﺷﺎﻡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ... ﯾﺰﯾﺪ ﺭﺧﺼﺖ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺛﻨﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺩﺍﺀ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﭘﻨﺎﻫﯽ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻓﺼﺎﺣﺖ ﻭ ﺑﻼﻏﺖ ﺍﺩﺍ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺎﻥ ﮐﺮﺩ.
🌷 ﭘﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﮐﻪ ﺍﯾﻬﺎﺍﻟﻨﺎﺱ ﺣﻖّ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﻣﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺷﺶ ﺧﺼﻠﺖ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻔﺖ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺎﯾﺮ ﺧﻠﻖ ﺯﯾﺎﺩﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩﻩ است به ﻣﺎ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﯼ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﯼ ﻭ ﻓﺼﺎﺣﺖ ﻭ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ، ﻭ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﻧﺒﯽ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﻣﺤﻤّﺪ ﻣﺼﻄﻔﯽ (ﺹ)، ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﺻﺪّﯾﻖ ﺍﻋﻈﻢ ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﺟﻌﻔﺮ ﻃﯿﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﯾﺶ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﺣﻤﺰﻩ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺷﯿﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﺩﻭ ﺳﺒﻂ ﺍﯾﻦ ﺍﻣّﺖ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎﺍﻟﺴّﻼﻡ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺳﯿﺪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺪ. ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﻭ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﻧﺸﻨﺎﺳﺪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺴﺐ ﻭ ﻧﺴﺐ ﺧﻮﺩ.
▪️ﺍﯾﻬﺎ ﺍﻟﻨﺎﺱ! ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﮑﻪ ﻭ ﻣِﻨﯽ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺯَﻣْﺰَﻡ ﻭ ﺻَﻔﺎ... ﻭ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﻣﻔﺎﺧﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﻭ ﻣﺪﺍﺋﺢ ﺁﺑﺎﺀ ﻭ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺫﮐﺮ ﮐﺮﺩ.
▪️ﺗﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍﺀ ﻋﻠﯿﻬﺎﺍﻟﺴّﻼﻡ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺳﯿﺪﻩ ﻧﺴﺎﺀ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﮐﺒﺮﯼ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺑﻪ ﺗﯿﻎ ﺍﻫﻞ ﺟﻔﺎ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﮐﺮﺑﻼ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻏﺎﺭﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﻫﻞ ﺟﻮﺭ ﻭ ﻋﻨﺎ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﻮﺣﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺟﻨّﯿﺎﻥ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻫﻮﺍ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺁﻧﮑﻪ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻧﯿﺰﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﺍﻧﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎ، ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺁﻧﮑﻪ ﺣَﺮَﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﻭﻻﺩ ﺯﻧﺎ، ﻣﺎﺋﯿﻢ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻣﺤﻨﺖ ﻭ ﺑﻼ، ﻣﺎﺋﯿﻢ ﻣﺤﻞّ ﻧﺰﻭﻝ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺳﻤﺎ، ﻭ ﻣﻬﺒﻂ ﻋﻠﻮﻡ ﺣﻖّ ﺗﻌﺎﻟﯽ...»
👥👥 ﭘﺲ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﺪﺍﺋﺢ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﮔﺮﺍﻡ ﻭ ﻣﻔﺎﺧﺮ ﺁﺑﺎﺀ ﻋِﻈﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺧُﺮﻭﺵ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﯾﺰﯾﺪ ﺗﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ...
🗣️ ﻣﺆﺫّﻥ ﺭﺍ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺫﺍﻥ ﺑﮕﻮ، ﭼﻮﻥ ﻣﺆﺫّﻥ «ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍﮐﺒﺮُ» ﮔﻔﺖ، ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
🌷 ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ،
🗣️ ﭼﻮﻥ ﻣﺆ ﺫّﻥ ﮔﻔﺖ: «ﺍَﺷْﻬَﺪُ ﺍَﻥْ ﻻﺍِﻟﻪَ ﺍﻻ ﺍﻟﻠّﻪُ»
🌷 ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﮐﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﺧﻮﻥ ﻣﻦ،
🗣️ ﭼﻮﻥ ﻣﺆﺫﻥ ﮔﻔﺖ: «ﺍَﺷْﻬَﺪُ ﺍَﻥَّ ﻣُﺤﻤﺪﺍً ﺭَﺳُﻮﻝُ ﺍﻟﻠّﻪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ»
🌷 ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
❓ﮐﻪ ﺍﯼ ﯾﺰﯾﺪ! ﺑﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠّﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻓﻌﺖ ﻣﺬﮐﻮﺭ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﯼ ﺟﺪّ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺟﺪّ ﺗﻮ؟
▪️ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺟﺪّ ﺗﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﮐﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺟﺪّ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻋﺘﺮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﯽ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﯼ؟!
🔥 ﺁﻥ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺑ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ. (۱)
📚 پی نوشت:
۱- ﺟﻼﺀ ﺍﻟﻌﯿﻮﻥ - ﺹ ۷۳۹، ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺍﻻﻣﺎﻝ- ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#امام_سجاد
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🏴 بازتاب خطبه شکوهمند امام سجاد علیه السلام در شام
🌒 به مناسبت اول ماه صفر، ورود اسرا به دروازه شام
👥👥 خطبه تاریخی حضرت سجاد (علیه السلام) تاثیر عمیقی بر مردم #شام بر جا گذاشت.
🏴 در روایتی از ابن باقی چنین آمده که پس از این خطبه، مردم گریه و شیون می کردند.
🕌 مردم حاضر در مسجد که از بزرگان شهر و ارکان حکومت #یزید هم جزوشان بودند، به شدت تحت تاثیر این بیانات قرار گرفتند و زمینه بیداری آنان فراهم شد. در همان مجلس عده ای زبان به اعتراض گشودند و وقتی یزید خواست نماز بگزارد، عده ای با او نماز نخواندند و پراکنده شدند.
⛺ به علاوه، وضع عمومی شهر به گونهای شد که یزید به ناچار در مقابل درخواست بازماندگان حادثه #کربلا که می خواستند برای مصائب #امام_حسین (علیه السلام) عزاداری کنند، تسلیم شد و جایی را به نام «دارالحجاره» برای آنها اختصاص داد و آنها هفت روز به اقامه ماتم پرداختند.
✋🏻 ذکر حسین (علیه السلام) کم کم همه شهر را فرا گرفت، تا جایی که یزید قرآن را به قسمتهای کوچک تقسیم کرد و بین مردم توزیع کرد تا قرآن بخوانند و توجهشان از حسین (علیه السلام) منصرف شود، ولی هیچ چیز نمیتوانست آنها را منصرف سازد.
🐪🐫 یزید که اوضاع را نامناسب دید تصمیم به انتقال کاروان اسرا به مدینه گرفت.
🏰 از دیگر آثار این #خطبه این بود که یزید در رفتار خود با اهل بیت و به ویژه امام زین العابدین (علیه السلام) تجدید نظر کرد. او که در ابتدا تصمیم داشت سر مبارک حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را تا چهل روز بر بالای مناره مسجد جامع شهر نگه دارد، دستور داد آن را پایین آورند و با احترام کامل به قصر ببرند.
⛺ ثانیاً محل سکونت اهل بیت را عوض کرد و به آنها محبت - ظاهری - نمود.
🗡️ ثالثاً گناه قتل سیدالشهدا را به گردن ابن زیاد انداخت و او را لعن و نفرین کرد و گفت: «اگر من بودم، هرگز حسین را نمیکشتم!!»
🔥 البته همه این حرفها منافقانه بود و با هدف کنترل اوضاع اجتماعی؛ چرا که وقتی ابن زیاد به دمشق آمد، یزید او را احترام کرد و کنار دست راست خود نشاند و با او شراب خورد.
🕎 واقعه دیگری که در مسجد اموی گزارش شده، مربوط است به یکی از علمای یهودی که بعد از شنیدن خطبه امام سجاد علیه السلام و دانستن اینکه او از اولاد رسول خداست، به شدت به یزید اعتراض کرد و یزید خشمگین شد و دستور داد او را کتک بزنند.
📚 منابع:
📚 بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۱ و ۱۴۰
📚 مفضل خوارزمی، ج ۲، ص ۶۹.
📓 قصه کربلا، صفحه ۵۱۳ و ۵۱۴.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#امام_سجاد
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🌹 سلام پيامبر (ص) به امام باقر (ع)
🦋 داستان زیبای دیدار جابر بن عبدالله انصاری با امام باقر (ع)
⚜ امام صادق (علیه السلام) مىفرمايد:
🕌 جابر بن عبد اللَّه انصارى، آخرين صحابى پيامبر (ص) بود كه زنده بود تا اينكه ما اهل بيت را درك نمود. در مسجد الرسول، عمامه خود را مىبست و مىفرمود:
✋🏻 اى باقر! اى باقر!
👥👤 مردم مىگفتند: اين پيرمرد، هذيان مىگويد!!
👳🏼♂☝️🏻 ولى جابر مىگفت: به خدا قسم! من هذيان نمىگويم. خودم از رسول خدا شنيدم كه مىفرمود:
🌹«تو مردى از اهل بيت مرا درك مىكنى كه همنام و همشكل من مىباشد. علم را مىشكافد شكافتنى». بخاطر اين است كه من اين چنين مىگويم.
🌴 امام مىفرمايد: روزى جابر از يكى از كوچههاى مدينه عبور مىكرد كه به پدرم #امام_باقر (ع) رسيد. وقتى كه او را ديد گفت:
👳🏼♂ اى پسر! پيش آى، پيش آمد، سپس گفت برگرد، امام باقر برگشت. سپس جابر گفت: تو خيلى به رسول خدا شبيه هستى، اسمت چيست؟
🌷 حضرت فرمود: «من محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب هستم».
👳🏼♂ بعد جابر، سر امام را بوسيد و گفت:
✋🏻 «پدر و مادرم به فداى تو! پدرت رسول خدا به تو سلام رساند».
🌷 حضرت فرمود: «درود خدا بر او باد و سفارشات پيغمبر را به امام رساند».
🌷 امام باقر (ع) نزد پدرش برگشت و در حالى كه بيمناك بود، جريان را به او اطلاع داد.
🌸 امام سجاد (ع) فرمود: جابر همين كار را كرد؟
🌷حضرت فرمود: آرى، پدر جان!
🌸 فرمود: پس در خانه بمان!
🌤و جابر هر روز خدمت امام باقر مىرسيد. و اهل مدينه تعجب مىكردند و مىگفتند: جابر با اينكه از بزرگان اصحاب رسول خداست و آخرين نفر از آنها مىباشد كه زنده مانده اما هر روز نزد اين پسر مىآيد؟!!
🌒 بعد از شهادت #امام_سجاد (ع)، حضرت باقر (ع) او را زياد اكرام مىكرد
🕌 امام صادق (علیه السلام) مىفرمايد: پدرم در مسجد مىنشست و از صفات خدا مىگفت مردم مىگفتند:
👥👥 تا به حال كسى را با جراتتر از او نديدهايم.
🌷 وقتى پدرم چنين مشاهده نمود، سخنانش را به رسول خدا (ص) استناد داد.
👥👥 ولى باز مردم مىگفتند او كه رسول خدا را نديده است چگونه از او حديث نقل مىكند؟!
👳🏼♂ از آن به بعد، حضرت، احاديث را به جابر استناد داد و مردم نيز پذيرفتند در حالى كه جابر خدمت امام مىرسيد و از او كسب فيض مىنمود. [۱]
📚 پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ۴۶ / ۲۲۵، حديث ۵ و كافى ۱/ ۴۶۹، حديث ۲.
📚 جلوههای اعجاز معصومین، نویسنده: راوندی، قطب الدین، جلد ۱، صفحه ۲۲۱.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#میلاد_امام_محمد_باقر
#داستان_کوتاه
#روایت