eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
287 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
11.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سردار از همرزمان نزدیک : «حاج احمد از مدت ها قبل از طریق خبرهای غیبی می دانست که پایان کارش در رقم خواهد خورد...» Https://eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌸🌹🌷🌸🌹🌷🌸🌹🌷🌸🌹🌷 . . 🔷 از فرماندهان یگان ذوالفقار با اشاره به آشفتگی عجیب در آن روز می گوید : ... .. . ...ساعت ها از رفتن و همراهانش می گذشت و ما هیچ خبری از آنها نداشتیم. ترسیده بودم. فکری ناراحت کننده آزارم می داد. هرچه فکر می کردم، نمی دانستم علّت اینهمه و هراس چیست. یکدفعه موضوع تازه ای تمام ذهنم را کرد. از همان جا به یاد صحبت های افتادم. صحبت های آن شب، مثل پتکی محکم بر سرم می کوبید. با ترس و لرز پیش رفتم. از بس به شده بود، نگاهش پر از بود. با نگرانی گفتم: «برادر چیزی می خواهم بگویم ولی نمیدانم چطور بگویم!» بدون اینکه نگاهم کند، گفت: «چیه ؟ چی میخوای بگی؟» که از طرز صحبت کردن من شده بود، با پرسید: «چی میخوای بگی؟ خبری از شنیدی؟ » از گفتن آنچه که می دانستم، اکراه داشتم. با توجه به صحبت های چند شب پیش، این فکر برایم تداعی شد که ، یا شده یا .گفتم: «راستش را بخواهی، دیگر برنمی گردد.» با شنیدن این جمله، مثل اینکه از خواب عمیقی بیدار شده باشد، نگاهی به من کرد و پرسید: «چرا این حرف را می زنی؟» ناچار تمام آنچه را که در آن شب در منزلش مبنی بر خبردادن یک برادر از پیروزی در و و اعزام به و پایان یافتن کارش در آنجا تعریف کرده بود، گفتم. رنگ پرید و حالش دگرگون شد. ساکت نگاهش می کردم که یکدفعه با ، نگاهی به من کرد و گفت: « ، الهی بشی، این حرف چیه که میزنی؟!» این را که گفت، با از من رو گرداند و به سمتی رفت. که دور شد، لرزیدن شانه هایش را دیدم. 📚 منبع : کتاب ارزشمند ، صفحه ۷۹۷ و ۷۹۸ ( با تلخیص) https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
👈 👉 ✔ 🏷 ✍ ضد انقلاب به شدت از می ترسید. هرجایی که او حضور پیدا می کرد، ضدانقلاب سعی می کرد فرار کند. اصلاً از اسم وحشت داشتند و می ترسیدند.😉 (خاطرات سردار جعفر جهروتی زاده در کتاب ) 🗻 📸 📷 معرفی عکس: تابستان ۱۳۶۰، ، آزادسازی محور - - از راست: ( ، ، (پشت)، ناشناس، کاک صمد (بی سیم چی)) @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🤫 😠 ✔ ‼ 🌸 آن اوایل تیپ ما از لحاظ تسلیحات بسیار فقیر بود و سلاح هایی هم که در اختیار داشتیم، اغلب از رده خارج بود.⚘ . روزهای آخر عملیات فتح المبین، سپاه شوشتر، یک گردان ناقص با تعداد ۲۳۳ نفر نیرو را برای کمک به تیپ ما به دوکوهه فرستاد. هرچه سلاح های ما فرسوده و غیر قابل استفاده بود، این گردان که آموزش خوبی هم ندیده بودند، از لحاظ سلاح سبک، مجهز بودند و آن‌قدر سلاح هایشان نو بود که مشخص بود، آنها را به تازگی از صندوق در آورده و تحویل شان داده‌اند. به هر ترتیب این گردان به کار گرفته نشد و بعد از اتمام عملیات، به گفته شد که این گردان باید به شوشتر بازگردند.✔ . مسئول وقت تسلیحات تیپ، وقتی موضوع سلاح های آنها را با در میان گذاشت، با توجه به مشکلاتی که برای تهیه همین سلاح‌های سبک داشتیم، دستور داد که همه نفرات آن گردان، باید روز عزیمت به شوشتر، اول سلاح هایشان را به اسلحه خانه تحویل بدهند، بعد بروند. دستور اجرا شد و آنها بدون اسلحه راهی شوشتر شدند.⚘ . این قضیه گذشت تا اینکه به عملیات بیت المقدس نزدیک شدیم. پیغام شفاهی و کتبی بود که پشت سر هم از تدارکات سپاه منطقه ۸، با این مضمون که "آن ۲۳۳ قبضه اسلحه را پس بدهید" به تیپ ما ارسال می‌شد. در همان ایام، وقتی بچه‌‌های تدارکات تیپ، برای تهیه سلاح و تجهیزات انفرادی به همان برادران مراجعه می‌کردند، با چنین جوابی روبرو می‌شدند که "نداریم، نیست، چه کنیم، معذوریم."😬 . با دیدن چنین جواب هایی، یک نامه بسیار رسمی در جواب پیغام های آنان ارسال کرد که در آن نوشته بود: "سلاح های گردان اعزامی شوشتر را: داریم، هست، نمی‌دهیم، مرحمت زیاد!"😉😅 ✔ 🥰 📚 برگرفته از کتاب خواندنی ، صفحه ۷۷ ، به روایت سردار - از نزدیک ترین دوستان و یاران حاج احمدآقای متوسلیان❤ . . . @yousof_e_moghavemat
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🚩 💐 ↘️ - آن شب به ما گفت: « !!!» 🎞 راوی: دوست صمیمی، یار باوفا و صدّیقِ سردار حاج ✔ 💽 منبع: مستند (حاج احمد متوسلیان: از پاوه تا اسرائیل) 🔸️ ▫️ @yousof_e_moghavemat
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🦋 📢 🖥 فیلم/ بازگویی وقایع روز ۱۵ تیر و اسارت از زبان سردار حاج - همرزم و یار صدیق ایشان. 🏷 📺 💠 منبع: برنامه / حاج احمد متوسلیان: از پاوه تا اسرائیل - شبکه افق - ۱۴ تیر ۱۳۹۶. ✔ ✅ @yousof_e_moghavemat
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🦋 📢 🖥 فیلم/ بازگویی وقایع روز ۱۵ تیر و اسارت از زبان سردار حاج - همرزم و یار صدیق ایشان. 🏷 📺 💠 منبع: برنامه / حاج احمد متوسلیان: از پاوه تا اسرائیل - شبکه افق - ۱۴ تیر ۱۳۹۶. ✔ ✅ @yousof_e_moghavemat
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🦋 📢 🖥 فیلم/ بازگویی وقایع روز ۱۵ تیر و اسارت از زبان سردار حاج - همرزم و یار صدیق ایشان. 🏷 📺 💠 منبع: برنامه / حاج احمد متوسلیان: از پاوه تا اسرائیل - شبکه افق - ۱۴ تیر ۱۳۹۶. ✔ ✅ @yousof_e_moghavemat
يكي مي‌گفت ‌: " تازہ رسيدہ بودم بہ قرارگاہ تاكتيكي و دلم مي‌خواست حاج احمد را ببينم ‌. همين طور كہ داشتم قدم زنان بہ طرف قرارگاہ مي‌رفتم‌ ، صحنہ عجيبي ديدم ‌. درميان آن سكوت و خلوتے بعد از ظهر كہ هر كدام از بچه‌ها از شدت گرما بہ سنگري پناہ بردہ بود و چرت مي‌زدند ، حاج احمد در كنار تانكر آب نشستہ بود و با دقت و وسواس خاصے ‌، ظرف هاے ناهار بچه‌هاے قرارگاہ را مي‌شست‌ . اول باور نكردم كہ حاج احمد باشد ولي وقتي بہ آرامي نزديك رفتم ‌، ديدم كہ خود اوست ‌. با خودم گفتم آدم مثل حاج ‌احمد با آن همہ يد و بيضا ، فرماندہ تيپ ۲۷ حضرت رسول‌(ص‌) و مسؤل قرارگاہ تاكتيكے باشد و بيايد كنار تانكر آب ‌، كاسہ بشقاب هاے بچه‌ها را بشويد؟! در همين فكر بودم كہ يك هو بہ ياد دوربينم افتادم ‌. بہ تندي ‌، با دوربين قراضه‌اے كہ روے دوشم داشتم ‌، جلو رفتم و قبل از اين كہ متوجہ شود ، او را درون كادر دوربين جا دادم و با فشار تكمه‌اے ‌، براي هميشہ ثبتش كردم‌ " خاطره‌اي از از زبان ✍🏻🌱 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🤫 😠 ✔ ‼ 🌸 آن اوایل تیپ ما از لحاظ تسلیحات بسیار فقیر بود و سلاح هایی هم که در اختیار داشتیم، اغلب از رده خارج بود.⚘ . روزهای آخر عملیات فتح المبین، سپاه شوشتر، یک گردان ناقص با تعداد ۲۳۳ نفر نیرو را برای کمک به تیپ ما به دوکوهه فرستاد. هرچه سلاح های ما فرسوده و غیر قابل استفاده بود، این گردان که آموزش خوبی هم ندیده بودند، از لحاظ سلاح سبک، مجهز بودند و آن‌قدر سلاح هایشان نو بود که مشخص بود، آنها را به تازگی از صندوق در آورده و تحویل شان داده‌اند. به هر ترتیب این گردان به کار گرفته نشد و بعد از اتمام عملیات، به گفته شد که این گردان باید به شوشتر بازگردند.✔ . مسئول وقت تسلیحات تیپ، وقتی موضوع سلاح های آنها را با در میان گذاشت، با توجه به مشکلاتی که برای تهیه همین سلاح‌های سبک داشتیم، دستور داد که همه نفرات آن گردان، باید روز عزیمت به شوشتر، اول سلاح هایشان را به اسلحه خانه تحویل بدهند، بعد بروند. دستور اجرا شد و آنها بدون اسلحه راهی شوشتر شدند.⚘ . این قضیه گذشت تا اینکه به عملیات بیت المقدس نزدیک شدیم. پیغام شفاهی و کتبی بود که پشت سر هم از تدارکات سپاه منطقه ۸، با این مضمون که "آن ۲۳۳ قبضه اسلحه را پس بدهید" به تیپ ما ارسال می‌شد. در همان ایام، وقتی بچه‌‌های تدارکات تیپ، برای تهیه سلاح و تجهیزات انفرادی به همان برادران مراجعه می‌کردند، با چنین جوابی روبرو می‌شدند که "نداریم، نیست، چه کنیم، معذوریم."😬 . با دیدن چنین جواب هایی، یک نامه بسیار رسمی در جواب پیغام های آنان ارسال کرد که در آن نوشته بود: "سلاح های گردان اعزامی شوشتر را: داریم، هست، نمی‌دهیم، مرحمت زیاد!"😉😅 ✔ 🥰 📚 برگرفته از کتاب خواندنی ، صفحه ۷۷ ، به روایت سردار - از نزدیک ترین دوستان و یاران حاج احمدآقای متوسلیان❤ . . . @yousof_e_moghavemat