eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
390 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
233 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی وفرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان: #آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 دوبیتی تبری بِهـار خاره، مه باغّـه گُل سَرهایره مه دشتِ جا غم وغرصه پَرهایره هِـــلاکِنـــدم شه دورِ ناخِشــی ره خِشــی کــوفــا بَوه، دلّــه وَر هایره ✍️ خاطره صابری 📌برگردان بهار خوب است که باغم را گل پر کند از سرزمینم غم و غصه پر بگیرد ناخوشی‌های دور وبرم را تکان بدهم خوشی جمع بشود و کنار دلم بنشیند 🖊 📝 📜 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3563 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌺 👥 👤 : بَتِـتمـی، اَتتــه عمــرا، لو بَخِننی دِشـون ره تـو هِـدامی، دو بَخِننی بَمِنـنی، زِننـه بَـیمـی، گَـت بَهیمی بَدی! آخِر شه دَس جا چو بَخِننی!!! ✍️ (): یک عمر، دویدیم و بی مِهری دیدیم. تغار(دوشاب) تکاندیم اما سهم ما فقط دوغ بود. مُردیم و زنده شدیم تا به سن جوانی رسیدیم، سرانجام، با دستِ خود، از پای در آمدیم 😔 ✅ زبانی: ▪️ بخِننی / بًخِردمی / بِخواردمی: خوردیم.(اول شخص جمع) ▪️آرایه کنایه= دِشـون ره تـو هِـدامی، دو بَخِننی=کوشش افزون، بهره ناچیز. ▪️آرایه کنایه= شه دَس جا چو بَخِننی=ازماست که برماست. ▪️آرایه واج آرایی= بازگفت همخوان(صامت)"ت / ن " درلنگه یکم و سوم. ▪️آرایه تکرار= " بَخِننی " 🖊 📝 📜 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3561 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜کلماتی که در بچگی ازش استفاده میکردیم و هنوز در ضمیر ناخوداگاهمون باقی مونده و سرشار از خاطراته: اَشنیفه = عطسه چَنِه = چونه _ فک مافور = چونه بزرگ هِمِندِه = بیرون از خونه مُرقاض = قیچی کَش جُمِه = پُلیور تُمُّن = شلوار کُمُّن = خشتک شلوار پَرُن = قسمت جلوی پیراهن یا دامن مُچِّکل = مارمولک دیلمِک = آفتاب پرست گِل گِلی = قلقلک پُسکَنده =پله کورماز=مگس آبچین = کیسه مشمایی(پلاستیک) کوره لول=لوله بخاری سُز=سبز دوآج=لحاف کِوریک=کبریت چُرقَد=روسری دِوَندی=کفش پلاستیکی شِبره=کفش پاشنه بلند کاب بِلنددوندی = کفش پاشنه بلند لاک لاک پشتی = لاکپشت اَرمِنجی = جوجه تیغی دَکّال= اصلااا شَلمُن=تیربرق کُش=خارش بَکُ=بِخارون بَکُستمِه = خاروندم چَنگی=ناخن بلند چینگال=چنگال چَنگِل=چغندر غول=کَر(ناشنوا) لَشت=طنابی که پارچه ای باشد رَسِن = طناب لِنگ= پا گَدبِوا=پدربزرگ بِوی=مادربزرگ نِنا =مامان گَگِ= بِرار =داداش دِدا= خاخِر =خواهر بِوا=بابا وَسّا = نَوه تیسَمبَعو=سوسک گَل = موش زیر = نعلبکی پیش لَمپا سر = بالکن دَستِک= دست انداز بالکن تَش کَش= خاک انداز فلزی ماشه= گیره فلزی که باهاش آتیشو میگیرن دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن اَپا= کلمه تعجب چَچکِل= چوبی که درحال سوختنه چَپّر=نردبان قِوا=کُت بادی=فانوس شِ=شبنم چَل=سنجاقک چَل = وسیله ای چوبی و دست ساز برای ریسندگی بِندا=حصاری که با شاخه های درخت دور زمینها درست میکردند. کَلُش=کفش پلاستیکی خانومها دوری=بشقاب کَچِه = قاشق چوبی تاس=کاسه لَوِه=قابلمه سِمبار = سماور کَلکا=پنجره کوچک کَلدَر= چوبهایی که به خاطر نیومدن گاو تو حیاط میزاشتن پاها= چوبی بلند و محکم راپُّن = شلوار مخصوص کار برای شالیزار جَردِه= هیزمی که بسیار نازک هستن. وا = باد رَندی = ته دیگ دِسکِله = آبی که برای پختن برنج جوش میارن. نِسُم = جنگل کَوی = کدو سِره = برگهای خشک شَبچَرِه = خوراکی یا خشکباری که بعد شام میخوردن. پِشُم = پذیرایی بعد شام خَرزین = دیوار کوتاهی که بعد وارد شدن خونه میساختن فک کنم برای گذاشتن پالان اسب و خر . توک = چوب محکمی که برای خراب نشدن دیواری تکیه میدادن. نون کَر = وردنه چوبی دِنه = دیروز کَپِّل = پرتاب کردن تَلِم = گاو ماده ای که هنوز مادر نشده تِلِم = ظرف چوبی که در آن ماستو تبدیل به دوغ میکنند و کره میگیرن. مَنگُ = گاو ماده ای که گوساله دارد جُنکا = گاو نر جوان وِرزا = گاو نر چننند ساله چاشت = غذایی که برای کشاورز به رودبار میفرستادن گوگ = گوساله چَلِک = ظرف حلبی وَندِه = طنابهای بهم بافته مثل تور ماهیگیری که کاه توش میریختن و با اسب از صحرا به خونه میاوردن ساها = جایی که آفتاب خور نبود تاوِر = جایی که آفتاب خور بود پَنجه = نوبت سِگ = بچه ای که مادر ندارد بالبَند = النگو گوشبال = گوشواره اُدَنگ = آسیاب کا = بازی تِک = دهان چاک = رودخونه کلِه = اجاقی که با سنگ و گل درست کرده بودند برای پختن‌غذا شِلاب = بارون شدید شپِل = سوتی که با دهن و یا انگشت و دهن میزنند کَش سَنگ = وسیله ای که پسرهای کیاسر خودشون درستش میکردن برای شکار گنجشک پاپلیک = پروانه شاب = گام برداشتن سَر تَن شور = حمام قِرقاضی = لجبازی ( لَج کسیودرآوردن ) لِم لِم = خیسِ خیس سیب نِهِب = تَشَر رفتن (یه نوع دعواکردن ) سیب هِدا = مشکلی کسیو تحت فشار قرار بده . آسنی = قصه شییُنگ = جیغ بسیار بلند اُن هانی = جِن لاپِّه و چاپِّه = خیلی پاره شده ✍️ 📝 📜 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3560 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜زبان و فرهنگ مازنی ▫️ و‌ تبری به قلم غلامحسین باقِری الاشتی ✅ وَرف کِلو .🔺 گلوله برف . هر چیز سفید راِبه گلوله برف تشبیه کردن ✅ هَرِه. 🔺. اَرِّه . ✅. هِرِه 🔺 بلند شو. ‌. از جایت بَرخیز ✅. نَدی بَدی 🔺 تازه به دوران رسیده ✅ رِس. 🔺 طناب عَلفی . طناب علفی که از تاباندنِ علف ها یا ساقه غَلّات درست میشود تا ساقه علف ها وغلات پخش و پراکنده نشوند البته در بعضی مناطق به نخی که از کَنَف تهیه میشود. را. هم. رَس. میگویند ✅.زِزِم کِلی 🔺. لانه زَنبور ✅ زَردِک 🔺. هَویج. . به رنگ زرد ✅ سرتاش. 🔺. سلمونی . آرایشگر . کنایه به افراد کلاه بردار و افراد حقه باز و بی حیا و پر رو نیز هست ✅ مِلاج. 🔺 فرو رفتگی قسمت جلوی سر طفل و نوزاد ✅. نابِدا 🔺. مَبادا. ✅ سِه کَپِّلی 🔺 سه نفر که با هم سوار بر اسب و یا الاع شوند یا سوار بر موتور سیکلت شوند ✅شو کور ..🔺 کسی که چشمهایش در شب خوب نبیند، شب کور ✅. شوکا پِسی. 🔺. نوعی سوت که از علف درست میکنند. تا با این سوت. آهو راِ. فریب دهند ✅دِله مول. 🔺 کسی که مرموزانه و موذیانه کاری راِانجام ‌میدهد. که کسی متوجه نشود. .آب زیرِ کاه ✍️ 📝 📜 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3559 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🏠معماری خانه های لفور منازل روستایی و معماری خانه های لفور كاربرد چوب درمعماري خانه هاي روستايي به عنوان مصالح اوليه كه به وفور يافت مي شود همواره در منطقه لفور متداول و مرسوم بوده و امروزه هم رايج است. با نگرش به خانه هاي سنتي و اصيل روستايي در مي يابيم كه اكثر خانه ها بر روي پايه هاي چوبي در يك دو يا سه طبقه ساخته شده اند. خانه هاي روستايي بر پايه اين فرم معماري اصيل منطقه شكل گرفته اند و اغلب داراي آرايه هاي چوبي بسيار زيبا هستند. اين خانه هاي چوبي حداقل داراي دو اتاق و يك بالكن كه در ورودي آنها در بالكن باز مي شود. اغلب خانه هاي روستايي دارا يك پستو هم مي باشند. در مجاورت خانه ها معولا يك طويله يا آغل جهت گاو، گوسفند و يا اسب و همينطور لانه مرغ و خروس هاي خانگي و در بعضي موارد در حياط خانه روستايي يك نفار هم وجود داشته است. براي دسترسي به نفار از پل چوبي كه نفار را به بالكن خانه وصل مي كرد، استفاده مي شده است.از كاه شالي یا تخته های زمخت(لت) (تصویر انتهای م تن را نگاه کنید) براي پوشش سقف خانه هاي روستايي استفاده مي كردند. افراد ثروتمند خانه ها اعياني، يا کله وزيري با چند اتاق مجزا بعنوان نشیمن، دالون، اتاق مخصوص پذیرایی میهمان و ... می ساختند. خانه ها به رديف رو به قبله و آفتاب گیر و اغلب با یک پستو که در آن در پشت خانه رو به دريا و در داخل پستو باز می شد كه با باز شدن در پستو هوای خنک از داخل آن به درون خانه كوران می کرد و و فضاي اتاق را خنك می نمود. چوب مهمترین قلم در بین مصالح مورد نیاز برای ساخت خانه بود. برای تهیه چوب معمولا از درختان افتاده استفاده می کردند. تبر، اره آهنی و گرد بر (شیبه به ارَه آهنی) ابزارهای اصلی برای برش تنه درخت بودند. فصل بریدن درخت و تهیه چوب هم فصل خاصی بود. فصلی مناسب بود که درخت کمترین آب ممکن را داشت لذا چوبهای بهاره بدرد نمی خورد و فورا موریانه می زد. استادان نجار پس از قطع درخت نسبت به برش تنه درخت به کمک تبر اقدام می کردند. برش های تنه درخت را به کمک تبر تراشیده و کنده می کردند. کنده کردن کار هر کسی نبود.استادیو مهارت و سلیقه خاص خودش را می خواست. کنده ها را به کمک اره یا تبر در همان جنگل بصورت صاف شده و الوار در می آوردند به همین دلیل الوارها یا تبری بودند یا اره کشی شده. برای تهیه الوارهای اره کشی شده در همان جنگل دستگاه اره کشی برپا می کردند. الوار را برای مصارف خاص در اندازه های مختلف برش می دادند و به این طریق چوب های آماده کرده و سپس به روستا حمل می کردند. چوبها بعد از حمل شدن به حیاط عمودی چیده می شدند تا خشک شوند. الوارها را با اسب به روستا می آوردند. هر اسب توان حمل دو الوار را داشت که در دو طرف پالان آن در حالی که یک طرف آن روی زمین و طرف دیگر به سمت بالا بود به هم بسته، بارگیری و حمل می شدند. با دیدن کاروان اسبهای الوار مشخص بود که چه کسی خانه سازی دارد. معمولا الوارها در ابعاد چهار یا پنج متری تهیه شده و در حیاط خانه برش داده می شدند(در صورتی که متر در دسترس نبود از مقیاس دسته تبر (تور دم) برای اندازه گیری استفاده می کردند). برش الوار و تبدیل آن به پَلوَر و تخته در حیاط خانه انجام می شد. کار برش الوارها و تهیه جوب، بکمک یک ارّه بزرگ آهنی انجام می شد. یکی از کارهای استادان نجار ارّه کشی بود. ارّه کشی کار سخت و طاقت فرسایی بود. پس از حمل الوار به روستا در گوشه حیاط داربستی به ارتفاع سه متر (دستگاه اره کشی ) بر پا می شد و دو نفر با اره بلندی که در دو طرف دسته داشت کار برش را انجام می دادند به این ترتیب که یک نفر در بالا و یک نفر در پایین چوب را ارّه می کردند. هر الوار معمولا چند پَلوَر می داد. پَلوَر و نال و هلا و ... که آماده می شد نوبت استا نجار بود که کار ساخت خانه را شروح کند. معماری خانه ها در لفور به دو گونه کل خانه و لارده ای و یا بصورت ترکیبی(یک اتاق لارده ای و چند اتاق کل خنه ای) بود. مراحل اصلی ساخت شامل چهارسنگ گذازی کل چینی،(نصب ستون و لارده زنی برای خانه های لارده ای) سرسازی و ایجاد پوشش سقف خانه بوده است. بعد از اینکه مقدمات کار (کاه، سنگ، گل رس، چوب و میخ و... )برای خانه سازی آماده می شد. چند نفر پیر مرد و باتجربه را جهت راهنمایی برای گذاشتن چهارسنگ دعوت می کردند. در روستاهای لفور تمام خانه را روی چهارسنگ که در چهارگوشه پی خانه کار گذاشته می شد، بنا می کردند. چهارسنگ ها با عث می شدند رطوبت نتواند به بنای چوبی آسیب وارد نماید و همینطور به درون خانه و دیوارها نفوذ کند. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3566 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
جهت نصب چهارسنگ ابتدا باید پی ساده کنده می شد. بعد از پی کنی ساده، نوبت گذشتن چهارسنگ بود. چهار سنگ (سنگهای بزرگ) را در چهارگوشه و سنگ های کوچکتر را بعدا در عرض پی کنار هم تا زیر اولین چوب زیر کار می چیدند و روی آن را بعدا کاهگل می کشیدند. در ساخت خانه کَل به کَلی ابتدا دیوار چوبی ایجاد می شد. به این کار کل چینی می گفتند. برای ایجاد دیوار چوبی، چوب ها (کَل) به ترتیب و بادقت خاصّ تا ارتفاع معینی روی هم چیده می شدند. ( دلیل نام گذاری این سبک از معماری خانه سازی به کل خنه به همین دلیل بوده است.) برای قرارگرفتن کامل چوب ها بر روی یکدیگر، در محل اتصال آنها اندکی از چوب زیرین برداشته می شد. در اصطلاح به آن کَنّش می گفتند. آخرین چوب که در واقع کار سرسازی بر روی ان انجام می شد. سرکَل نام داشت. بعدا تمام این چوب ها با کاهگل پوشانده می شدند و در آخرین مراحل ساخت خانه روی دیواراهای کاهگلی با گل مخصوص سفید یا زرد، نازک کاری انجام می شده است. خانه لارده ای خانه ای است که اسکلت آن تماما از چوب و آن هم بر روی چهارسنگ بنا می شده است. طریقه ساخت خانه لارده ای به این نحو بوده است که پس از گذاشتن چهارسنگ ها، روی آن چوب محکم بصورت سرتاسری گذاشته می شد. به این چوب سرتا سری زیر نال می گفتند. نال چوب قطور و مکعب مستطیل شکل ستبری بود که از الوار نازکتر و از پَلوَر کلفت تر و معمولا از بهترین نوع چوب مانند ملج و ون (وولی)انتخاب می شد. زیرنال باید آنچنان قابلیتی می داشت که بتواند تما م بار را تحمل می کرد. در خانه های لارده ای بعد از اینکه زیر نال روی چهارسنگ کار گذاشته می شد نوبت تیرهای چهار گوشه خانه (ستون های چوبی) و چهار گوشه اتاقها بود. این ستون ها به ردیف بر روی نال ها نصب می شد. بر روی ستون ها از دو طرف چوب های نازک تر بنام لارده میخ می شد. ( دلیل نام گذاری این سبک از معماری خانه سازی به لارده ای همین بوده است.) بعد از آماده سازی اسکلت چوبی درون این لارده ها را با کاه گل پر می کردند. دیوار توسط دو تخته ضربدری که به تمام هلاها و تیرها میخ می شد استحکام می یافت که به آن ..... می گفتند و به این ترتیب دیواری بدون روزنه پدید می آمد که تما ما به یکدیگر اتصال داشتند. میخ در خانه های لارده ای کاربرد زیادی داشت. میخ های مورد استفاده از بیست وچهار تا پنج بود و هر شماره کلفت و نازک هم داشت مثلا هشت کلفت یا هشت نازک و.... سر سازی کار استاد های نجار بود. نجارهای خانه ساز در قالب تیم های دو تا چهارنفره کار می کردند. کار سر سازی در واقع با گذاشتن سرنال آغاز می شد. سرنال نیز چوب تراش خورده مکعب مستطیل شکل و تقریبا به کلفتی چوب پلور بود. سرنال باید تما بار مربوط به سقف خانه را تحمل می کرد. اگر خانه کَل به کَلی بود سرنال بر روی سرکَل و اگر لارده ای بود بر روی ستون ها قرار می گرفت. بعد از گذاشتن سرنال نوبت پَلوَر ریزی بود. معمولا پلورهای هر اتاق را جداگانه و به فاصله تقریبی نیم متر می ریختند. سعی می کردند برای استحکام خانه از پلور های بیش از چهار متر استفاده نکنند. بهترین پلور ها از درخت ملج، نمدار یا وولی (ون) بود و البته از مرس (راش ) هم استفاده میشد. پلور ریزی که تمام می شد کار برپا کردن تیرک های شیروانی می رسید. درکار ایجاد بنا وقتی نوبت به بر پا کردن تیرک می رسید، استاد نجار و شاگرد هایش متوقف می شدند. استاد نجار می گفت میخ در چوب فرو نمی رود. در اینجا صاحب خانه به استادنجار و شاگردهایش هدیه می داد از پول نقد تا پارچه کله قند و .... بعد از نصب تبرک و مراسم تیرک سری نوبت به هلا ریزی میرسید. هلاها چوب هایی به بلندی تقریبا چهار متر و به ضخامت تقریی ده سانتی متر بودند که در کنار یکدیگر و بصورت شیبدار یک طرف بر روی تیرکسری و طرف دگر آنها بر روی لبه پشت بام بصورت موازی و با فاصله تقریبی نیم متر نصب میشد. بر روی هلا ها چوبهایی با ضخامت کم جهت قرارگفتن پوشش سقف قرار میگرفت. برای خانه هایی که سقف انها با گالی پوشیده می شد، از چوب های نازک شمشاد استفاده می شد که به آنها شیش می گفتند. شیش های شمشادی حد اقل تا پنجاه سال مقاومت میکردند. برای موارد غیر از گالی چوب های نازک برش خورده با سطح صاف بعنوان زیر حلبی بر روی هلاها نصب میشد. زیر حلبی یا شیش با مهارت خاصی نصب میشد. در مناطق ییلاقی پس از نصب زیرحلبی سقف شیروانی را تخته می کردند. در لفور با کاه برنج یا همان گاله برای پوشش سقف استفاده میکردند. در روستا افراد کمی بودند که عمل پوشش سقف با گاله را وارد بودند. پوشش گاله مشکلاتی داشت و مهم تر از همه اینکه در مقابل باد شدید مقاومت نداشت. ولی عایق خوبی بود و گرمای خانه را تا حدی حفظ می کرد. ضمن اینکه از نفوز باران و گرمای بیرون بدرون خانه و همینطور نفوذ سرما بخوبی جلو گیری می کرد. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3566 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌
عیب دیگر پوشش گاله این بود که بعد از یک سال تا هیجده ماه بمیزان زیادی دچار پوسیدگی می شد و می بایست ترمیم و تجدید می شد. البته تهیه گاله برای افرادی که زمین شالیزاری نداشتند هم هزینه بر بود و هم دردسر های خاص خودش راداشت. در هنگام مرمت پوشش سقف اگر تخته های روی پلور، هلا یا شیش نیاز به تعویض و مرمت داشت اقدام می کرند. برای پوشش اسکلت چوبی خانه (در هر دو روش معماری) از کاهگل استفاده می کردند. برای تهیه کاهگل ابتدا کاهها خرد شده و آماده می شدند. بعد از آن نوبت عمل آوری گل رس بود. گل را به آب آغشته کرده و ورز می دادند . یعنی کارگر به آن آب می زد و با پای برهنه انرا تا جائیکه خاصیت چسبندگی پیدا کند لگد می کرد، بطوریکه بسختی با بیل برداشته می شد. بعد از پر کردن پی نوبت دیوار چینی زیر کار می رسید. بین چوب های دیوار را با لاشه سنگ یا سنگهایی که با پتک خرد شده بود و کاهگل ورز داده شده پر می کردند. معمولا اگر کار خانه سازی در غیر فصل کاری روستا بود اهالی محل و مخصوصا افراد فامیل از هیچ کمکی دریغ نمی کردند. بچه های روستا هم به تماشا می آمدند و این بود که کار بچه ها هم در می آمد. بازی در فضای تازه و در کنار استاد نجارها که دائما سر آنها داد می کشیدند. روی پلورها را تخته کوبی می کردند. بعبارت دیگر فاصله بین پلورها را با تخته و چوبهای نازکی می پوشاندند و روی آن را از بالا گل می مالیدند و به این طریق بام را برای استفاده بعنوان انبار اصلی خانه جهت نگهداری آذوقه اعم از شالی، گندم، جو، حبوبات، کد و ... مهیا می کردند. در گذشته های بسیار دور این اقلام به جهت حفاظت در مقابل موش، در داخل کندو های چوبی در بالا پشت بام نگهداری می کردند. ناگفته نماندکه گاهی افراد به میزان ذخائری که در آنجا نگهداری می کردند. تفاخر می نمودند. مثلا می گفتند بام سر (پشت بام ) ما پراز گونی های شالی است و.... بعد از اتمام ماله و تکمیل کار دیوارها نوبت نصب درب و پنجره بود که قبلا جای آن را مشخص کرده بودند.استاد نجار کارگاه درب و پنجره را داخل یکی از اتاقها برپا می کردند. دربها معمولا دو لنگه ولی بصورت ساده یا جام دار بودند. البته درب و پنجره بسته به میزان مهارت استاد در رنده کاری و ورزیدگی و ذوق او ساخته می شدند. از معروفترین استادان درب و پنجره ساز روستا استا قربان، استا یونس، استا معروف و .... نجار بودند. استاد های پر حوصله و نفیس ساز بودند. پنجره ها با قابهای کوچک و برای هر پنجره پشت دری چوبی ساخته می شد. بطوری که اول پنجره باز می شد تا پشت دری باز شود. پشت دری پنجره در واقع کار دزد گیر را می کرد. ناگفته نماند که برای دسترسی وتردد به پشت بام نردبان زیبایی بنام کاتی ساخته و نصب می شد. تمام خانه ها دارای تراس یا به زبان محلی رفاق بودند. تراس را دَروَن یا نالسر هم می گفتند. رفاق محل دسترسی به حیاط از داخل خانه بود. برای دسترسی به حیاط از پله های چوبی نصب شده در رفاق استفاده می شد. در فاصیه بین ستون های رفاق که لبه تراس هم محسوب می شد. چوب های خراطی شده نصب می شد که به آن هزاره می گفتند. اما اینک دیریست که صدای گوشنواز اره کشی جای خودرا به صدای گوش خراش اره موتوری سپرده است. صدای اره کشی حیات بخش بود چون نوید ساخت و ساز را می داد. ولی صدای اره موتوری چندش آور است چون خبر از نابودی می دهد. دیریست صدای تیشه استاد نجار نیز بگوشمان نمی آید. از استحکام خانه های دویست و سیصد ساله استادان نجار این دیار هم دیگر خبری نیست. سقف آخرین خانه های بجا مانده ساخته شده به دست این استادان بی نظیر در حال فروریختن است. دیریست که صدای آواز استاد نجار نمی آید. روزگار درازی از ان روزها می گذرد که استاد نجار در پشت بام خانه می خواند و به اهالی خبر می داد که ای اهالی، آبادی آباد و سرزنده است. استاد نجار هم زنده و سرحال و بزودی برای تازه عروس و داماد این روستا خانه ای دیگر ب پا خواهد کرد. دیریست که از خنه لارده ای و گلگویی از پرچیم و کلک! تنیر و گرم نون و کله و دیزندون ! نفار و درون و سرپیش و ورخراز ! بوم و کاتی خبری نیست که نیست.!! در ذیل تصویری از یک خانه روستایی با سقف تحته ای(لت به سر) و تصویری از یک خانه روستایی با نپار مربوطهدر یکی از روستاهای لفور را می بینید . این تصاویر در نوروز سال ۸۶ برداشته شد. 📩+ نوشته شده در دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۸۵ ساعت 13:14 توسط محمد اصغری | https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3566 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ 
پژوهش اِدمُلّاوَند
📜 🛖 🛖 ✍یاد کَلچو خِنِه و لارده ای خِنِه بخیر. 📌برای ساخت یک خانه خود کفا بودند. ساخت یک خانه نیازمند چوب و گِل و کَمِل یا لَد (لَت) برای پوشش سَر بود که همه در منطقه وجود داشت و با کمک همدیگر به صورت کایِّری در عرض چند روز ساخت خانه به پایان می رسید. فقط برای خانه لارده ای نیازمند میخ بودند و قفل را هم باید می خریدند. 📌نمای بیرونی را با کاهگِل یا به زبان محلی می زدند و داخل را هم بعد از گِل مالی برای زیبایی اِسپِه گِل یا همان گِل سفید را معمولاً در جاهای خاصی از جنگل که خاکش سفید بود تهیه و بعد از رقیق کردن روی دیوار را ماله میکردند. البته در قسمت پایین دیوار به ارتفاع یک متر را با پِهِن گاو به رنگ سبز می کردند که موقع پشت دادن به دیوار لباس افراد سفید نشود. 📌در خصوص پِهِن گاو باید بگویم که 🧕 خدا بیامرز من ، پِهِن بهاری که بر اثر چرای دام از علفهای تازه بهار سبزتر بود را جمع آوری می کردند و در کنار خانه در چاله ای ذخیره میکرد تا در فصول دیگر از آن استفاده کند‌ . 🚪درب خانه هم با تخته های بزرگ ساخته میشد و برای قفل از که معمولاً آهنگرها درست میکردند استفاده می شد. 🪟پنجره ها چوبی بودند و کمتر خانه ای پنجره شیشه ای داشتند. 🔥برای گرمایش هم جایی از خانه درست می کردند و بعدها بخاری هیزمی مرسوم شد. در خانه هایی که بود تخته ها و چوبهای سقف (پَردی و پَلوِرها) آنچنان سیاه می شد که در روشنایی روز رنگ سیاه برّاقش چشم نواز بود. 💫خلاصه اینکه خانه های ساده آن زمان هرچند از تجملات امروزی خبری نبود اما مملو از صفا و صمیمیت بود که آرامش خاصی را به ساکنین میداد. ✍ ۱۴۰۳/۰۸/۰۲ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3567 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🇮🇷 edmolavand@ 🌿خانواده و طبیعت 🌳 🪵انواع فراورده های جنگلی: 🪵چوب کار: چوب هایی که به مصارف صنعت مبلمان می رسد مانند انواع الوار و تخته ها 🪵چوب صنعتی: سرشاخه ها و مازاد چوب بری ها که مورد استفاده صنایع تخته های مرکب و کاغذ سازی است 🪵چوب سوخت: چوب هایی که به دلیل معایب متعدد از رده خارج اند و به دلیل ابعاد و کیفیت فقط مورد استفاده صنعت تولید ذغال میباشد 🪵انواع فراورده های چوبی: 🪵تیر: فراورده ای استوانه ای شکل است بر اساس طول و قطر سنجیده می شود و به مصارف ساختمانی(تیرهای سقف و دیوار وستون) و تیر تلگراف و تیر های معادن می رسد 🪵گردال(گرده بینه): فراورده ای استوانه ای شکل است بر اساس دارازا و قطر سنجیده می شود معمولا طولی برابر یک متر و شصت سانت و قطری حداقل سی سانتی متر دارد 🪵بینه: هرگاه یک گردال را از مقطع به دو نیم کنیم دو نیمه استوانه به دست می آید که بینه نام دارد. بینه ها مصارف چندانی ندارد و در دیوارهای خانه های روستایی مورد استفاده است. 🪵کاتین یا : هرگاه یک بینه را از وسط پهنا به دو قسمت کنیم فراورده ای به ابعاد 8- ۱۴ سانتی متر و عرض ۱۲-۲۰ سانتی متر و درازای دو متر و نیم به دست می آید. 🪵تخته لت: به شکل کتابی نیمه باز که کلفتی در دو ضخامت تخته متفاوت است که به آن دو دم یا دم کاردی نیز می گویند مورد مصرف آن برای سقف خانه ها بجای سفال است. برای تهیه آن یک لارده را به صورت شعاعی برش می دهند ابعاد آن ۲ سانتی متر در پهنای ۱۰ تا ۲۰ و طول ۴۰ تا ۷۰ سانتی متر است. 🪵تخته بشکه: چوبیست به شکل مکعب مستطیل برای مصارف بشکه سازی و پارکت سازی و بیشتر از درخت بلوط می سازند 🪵تخته یاشکی: اگر لارده حاصل از بینه را به صورت مماسی به ابعاد ۱ – ۲ و پهنای ۱۲ – ۸ سانتی متر تقسیم کنیم و به مصارف جعبه مرکبات و دخانیات میرسد 🪵الوار: به دو صورت اره ای و تبری تهیه می شود ابعاد آن ۱۲ در ۳۰ در ۲۶۰ سانتی متر است(حداقل) پهنای هر الوار برابر شعاع تنه درخت است و به دو صورت سه سوک و چهار سوک از جنگل استحصال می شود. 🪵ده در بیست: طول سه متر و عرض ۱۸ تا ۲۲ سانت و کلفتی ۹ تا ۱۱ سانتیمتر 🪵بازو: ابعاد آن دو متر در ۹ تا ۱۲ سانت و ضخامت ۷ تا ۹ سانتی متر 🪵قنداق: ابعاد آن دو متر در پهنای ۱۵ تا ۱۸ سانت و ضخامت ۷ تا ۹ سانتیمتر 🪵الوار کوتاه: 🪵تراورس: به دو صورت تبری یا اره ای تهیه می شود تراورس تبری به مصارف نجاری می رسد. 🪵چهار تراش: یک مکعب مستطیل محاط شده در استوانه گرده بینه است که در دو سطح مقطع آن دوایر سالیانه دیده می شود. بر اساس طول و پهنا ارزیابی می گردد. حداقل ابعاد آنرا چوب آلاتی که قرار است بر اثر تبدیل آن تهیه شود تعیین می کند. 🪵پلور یا نعل: که گاهی به آن واشان نیز می گویند مکعب مستطیلی است که از گرده بینه یا چهارتراش تهیه می گردد. اگر برای سقف ریزی استفاده شد به آن واشان و اگر از آن برای نگهداری سقف استفاده شود به آن ستون و اگر برای نگهداری کف و ایوان استفاده شود به آن نعل و عمل آنرا نعل ریزی گویند. ابعاد آن ۱۰ در ۱۰ در ۴ تا ۶ متر است. 🪵دونعل: مانند نعل تهیه می شود اما پهنای آن دو برابر پلور است یعنی ۱۰ در ۲۰ در ۴ متر 🪵تخته: مکعب مستطیلی است با حداقل طول ۲ – ۶ متر و پهنای ۱۸ – ۳۰ سانتی متر و ضخامت ۱ – ۸ سانتی متر زمانیکه از چهار تراش ساخته شود دو طرف چهار تراش به دلیل نامرغوب بودن به صورت پشت لا تبدیل می شود 🪵تراورس راه آهن: تراورس اره ای معمولا برای مصارف راه آهن تهیه می شد که مکعب مستطیل به ابعاد ۱۲ در ۲۴ سانتی متر و به درازای ۲۶۰ سانتی متر 🖊+ نوشته شده در جمعه نوزدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 9:29 توسط مهندس | کارشناس ارشد مهندسی جنگل https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3568 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍نویسنده: لیثی حبیبی - م. تلگر  چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۵:۵۴ 🔥تَش کَش= خاک انداز فلزی 🥅دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن 💌سلام دوست عزیز؛ جناب محسن داداش پور باکر [mohsen baker 📩سلام مهربان. سپاس از حضورتان] واژه ها در واژه نامه ها دو معنی دارند - مستقیم و غیر مستقیم. معنی مستقیم مشخص است. پس به دو نمونه از معنی غیر مستقیم می پردازم و بعد معنی مستقیم آن ها را نیز ذکر می کنم. 📌خاک اندازِ فلزی، معنی غیر مستقیم «تَش کَش» است. معنی مستقیم آن می شود «آتش کَش»؛ یعنی خاک اندازی که فلزی است و آتش را می توان با آن حمل کرد؛ زیرا اگر چوبی(در قدیم) یا پلاستیکی باشد، می سوزد. یعنی گرچه خاک انداز هم هست، ولی آتش کشی آن برجسته شده. زیرا در قدیم هیزم سوخته شده (زغال سرخ) را با آن حمل می کردند برای در جای دیگری آتش کردن. پیش می آمد (آتشگاهِ) همسایه خاموش می شد؛ پس، از همسایه ی خود (چوب نیم سوخته یا زغال سرخ) می گرفتند تا دوباره آتش پاکنند. 📌یا با آتش کَش زغال سرخ را به مکان مناسب می بردند و خاموش می کردند تا زغال ذخیره شود. یا سه پایه فلزی، آن شرح که برایش آمده، معنی غیر مستقیم است. = ظرف سفالی که در شمال ایران در آن خورشت، مثل فسنجان درست می کنند. آن را دیزَه دون نامیده اند، زیرا دیزه و یا پاتیل و ... رویش قرار می گرفت. 📌گرچه واژه های زبان مازندرانی بسیار اصیل و کهن می باشند، ولی کمی دِگر شده اند؛ یعنی تلفظی دیگر یافته اند. 📌از جمله نیمای بزرگ یوشج = زینده در یوش، را یوشیج، نوشته اند. در واقع از گویشوران مازنی پیروی نموده اند. بر مبنای قاعده ی کهن ایرانی، باشنده (شهروند - شهروند ناکامل است) یا یوشی است و یا یوشج؛ یا تهرانی است یا تهرنج؛ یا رشتی است یا رشتج؛ پس وقتی می نویسیم یوشیج، یعنی هم یوشی را بکار برده ایم و هم یوشج را. در حالی که وقتی یوشی، تهرانی و رشتی، بکار رفته، دیگر لازم نیست حالت دوم آن نیز بکار رود. از، از این دست دِگر شده ها در زبان مازندرانی اگر بگذریم، واژه های آن دیار بسیار اصیل و کهن است. 📄آیا این دِگر شدگی اِشکال است؟ خیر، گویشور آن منطقه اینگونه زبانش جا افتاده، و امری ست بسیار عادی؛ ولی برای ریشه یابی گاه ایجاد دشواری می کند. 👈فراوان در باب واژه هایی که شما منتشر ساخته اید سَخُن* هست که وقت نیست. به این دو مورد پرداختم تا مشت گردد - «مشت گردد از خروار» در فرصت های دیگر باز به شما انسان فرهنگی سر می زنم. سَخُن = سَرخون. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3570 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍جا نشد تا در باب کلگا (آتشگاه) و سَخُن توضیح بنویسم. (به سکون اول - تلفظ کهن ایرانی) که می تواند کَل و کِل یا کیل نیز تلفظ شود، به معنی آتش است؛ و بیشتر برای آتش انبوه بکار می رود. مانند کل، در کلیبَر و کلجا (هر دو به سکون اول)، نام دو شهر آذربایجان شرقی. کلی وَر = کلی بَر = نزدیک آتش انبوه(آتشفشانی). و کلجا نیز به معنی کلگا = جای آتش آتشفشان. عبارت است از کل (آتش) + ی نسبت + بَر = وَر = پهلو، نزدیک. که اگر آن فراز بسار بسیار کهن ایرانی (تالشی) را به فارسی برگردانیم می شود نزدیکِ آتشگاه - فتحه ی مضاف و ی نسبت کهن در فارسی به کسره ی مضاف و یا ی نسبت بدل می شود. 📌مثال: ایرانَ زمین(تالشی) = ایران زمین(خلاصه) = ایران + فتحه ی مضاف کهن + زمین = زمینِ ایران(برگردان به فارسی) یا به شکلی دیگر: ایرانی زمین = ایران + ی نسبت + زمین = زمینِ ایران  📄چرا کلگا، و نه کلگاه؟ زیرا در زبان های آریایی مادی «ها»ی ملفوظ نیست. مثال: سیاکو(تالشی - واقع در استان اردبیل) = کوهِ سیاه. به همین خاطر باشنده ی بعدی آن دیار نتوانسته دریابد که کُو، همان کوه است و سیا، سیاه؛ پس با سلیقه و زبان خود کوهی دیگر بر آن افزوده و حالا در استان اردبیل به آن کوه گویند سیاکو داغ، که اگر به فارسی دری برگردانیم، می شود کوهِ سیاه کوه، یعنی کوه دوبار (نالازم) بکار گرفته شده. 📌تلفظ دقیق واژه ای که ما اغلب سُخَن بیان می کنیم، در اصل سَخُن (تالشی شمالی) = سَرخُون (تالشی جنوبی) = سَرخوان = آنچه دهان که در سَر واقع شده می خوانَد، بیان می کند. 📌در تالشی شمالی مانند آلمانی حرف رِ یا اِر خورده می شود. سَر را سَ تلفظ می کنند. به همین خاطر واژه ی تالشی سَروَرَلُون (جنوبی و کامل واژه) شده سَوَلُون (سبلان یا ساوالان) = کوهی که بالای سرش لانه ی برف است. 📌مثالی دیگر: سَرهند یا سروند (تالشی جنوبی) = سَهند (تالشی شمالی) = کوهی که بالای سرش آبگاه، آبگاهِ آتشفشانی قرار دارد. این آبگاه ها حالا دیگر در خیلی قله ها در جهان خشک شده، اما نام شان باقی ست، ولی در بالای کوهِ سَولُون یا سبلان (بیان فارسی) یا ساوالان (نوع بیان مردم آذربایجان) هنوز وجود دارد. یا ه شمالی به خ جنوبی تبدیل شده. هُور و خُور. هُونی و خُونی = آبگاه، چشمه ی پر آب. گاخُونی یا گاو خونی(تالشی جنوبی) = آبگاهِ بزرگ. پیوسته پیروز و شاد باشید ✍ لیثی حبیبی - م. تلگر  چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۶:۴۵ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3570 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌍 📜 🔹 گزارش وزارت‌ داخله به وزارت مالیه در خصوص پرداخت نشدن حقوق شاهزاده مفاخرالسلطنه نائب‌الحکومه بارفروش. 📚منبع: ( اسناد بارفروش؛ از صفوی تا پهلوی ). ✍گردآورنده: ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜 ملا زین العابدین گورزن در سال ۱۳٠۳ قمری 📑در نوشته جات ۱۷ برگی این عالم ارزشمند بندپی از طایفه آمده است: {{ نجابت فطرت اشرف الحاج ملا قنبرعلی سمکوش ولد صالح چون اوضاع طایفه سمکوش بن پی [بندپی] را به استعانت و استغاثت دریافت کرد وی از اعراق روی توجه به وطن نهاد و در منزل ملا گلعلی سمکوش ولد اسماعیل در طهران اقامت گشود و به پایمردی حزم و دوراندیشی ...[ناخوانا] بسم الله الرحمن الرحیم به شهامت عقل و وزانت رای به شبی من شعبان المعظم سنه ۱۴۱ [۱۱۴۱ قمری] به هیأتی مجموع از دَنکو، چِشمِک، کچه، کِترا، خِرده خوار، دونه پاج، فیه، داز، تور، روغن، اسب، قاطر، نمک، زعفران، شیشه چراغ، زرچوبه، زیره، قن کلّه، مجمه، بایه، کرِک، اَفتو، مَشبه، ماشه، دیزنون، سِخ، طشت، آینه، لَبه، گال، البسه و الزمه اعلی و بالوفور از خزانه جلالت مآب میرزا حسن طهرانی و حاجی اسدالله تاجر بارفروش و حاجی ملا آقا تاجر بارفروش ...[ناخوانا] به صوب سیجه رو [] شتافته و با تکبیر الله اکبر الحمدالله علی ما هدانا به مودّای مهر زان شامخ الالقاب قدوسی الصفات عزت آثار کربلایی ملا قنبرعلی سمکوش به بستان سرای جماعت سمکوش پای نهاد. کوکب جلالت سمکوش استعلا و استمرار یافت. آن غفران پناه قدم اهتمام در علم و فضیلت گذاشت و در روسّی و سنگ سی رونده به سروری افراخت و سختی جماعت را به عنایت و لاحقه مصاهرت همه عمر به اخوّت و ارادت بساخت.}} 🖊خوانش ۱۴۰۳/۰۸/۰۲ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3569 📑 @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻
📜کلماتی که در بچگی ازش استفاده میکردیم و هنوز در ضمیر ناخوداگاهمون باقی مونده و سرشار از خاطراته: اَشنیفه = عطسه چَنِه = چونه _ فک مافور = چونه بزرگ هِمِندِه = بیرون از خونه مُرقاض = قیچی کَش جُمِه = پُلیور تُمُّن = شلوار کُمُّن = خشتک شلوار پَرُن = قسمت جلوی پیراهن یا دامن مُچِّکل = مارمولک دیلمِک = آفتاب پرست گِل گِلی = قلقلک پُسکَنده =پله کورماز=مگس آبچین = کیسه مشمایی(پلاستیک) کوره لول=لوله بخاری سُز=سبز دوآج=لحاف کِوریک=کبریت چُرقَد=روسری دِوَندی=کفش پلاستیکی شِبره=کفش پاشنه بلند کاب بِلنددوندی = کفش پاشنه بلند لاک لاک پشتی = لاکپشت اَرمِنجی = جوجه تیغی دَکّال= اصلااا شَلمُن=تیربرق کُش=خارش بَکُ=بِخارون بَکُستمِه = خاروندم چَنگی=ناخن بلند چینگال=چنگال چَنگِل=چغندر غول=کَر(ناشنوا) لَشت=طنابی که پارچه ای باشد رَسِن = طناب لِنگ= پا گَدبِوا=پدربزرگ بِوی=مادربزرگ نِنا =مامان گَگِ= بِرار =داداش دِدا= خاخِر =خواهر بِوا=بابا وَسّا = نَوه تیسَمبَعو=سوسک گَل = موش زیر = نعلبکی پیش لَمپا سر = بالکن دَستِک= دست انداز بالکن تَش کَش= خاک انداز فلزی ماشه= گیره فلزی که باهاش آتیشو میگیرن دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن اَپا= کلمه تعجب چَچکِل= چوبی که درحال سوختنه چَپّر=نردبان قِوا=کُت بادی=فانوس شِ=شبنم چَل=سنجاقک چَل = وسیله ای چوبی و دست ساز برای ریسندگی بِندا=حصاری که با شاخه های درخت دور زمینها درست میکردند. کَلُش=کفش پلاستیکی خانومها دوری=بشقاب کَچِه = قاشق چوبی تاس=کاسه لَوِه=قابلمه سِمبار = سماور کَلکا=پنجره کوچک کَلدَر= چوبهایی که به خاطر نیومدن گاو تو حیاط میزاشتن پاها= چوبی بلند و محکم راپُّن = شلوار مخصوص کار برای شالیزار جَردِه= هیزمی که بسیار نازک هستن. وا = باد رَندی = ته دیگ دِسکِله = آبی که برای پختن برنج جوش میارن. نِسُم = جنگل کَوی = کدو سِره = برگهای خشک شَبچَرِه = خوراکی یا خشکباری که بعد شام میخوردن. پِشُم = پذیرایی بعد شام خَرزین = دیوار کوتاهی که بعد وارد شدن خونه میساختن فک کنم برای گذاشتن پالان اسب و خر . توک = چوب محکمی که برای خراب نشدن دیواری تکیه میدادن. نون کَر = وردنه چوبی دِنه = دیروز کَپِّل = پرتاب کردن تَلِم = گاو ماده ای که هنوز مادر نشده تِلِم = ظرف چوبی که در آن ماستو تبدیل به دوغ میکنند و کره میگیرن. مَنگُ = گاو ماده ای که گوساله دارد جُنکا = گاو نر جوان وِرزا = گاو نر چننند ساله چاشت = غذایی که برای کشاورز به رودبار میفرستادن گوگ = گوساله چَلِک = ظرف حلبی وَندِه = طنابهای بهم بافته مثل تور ماهیگیری که کاه توش میریختن و با اسب از صحرا به خونه میاوردن ساها = جایی که آفتاب خور نبود تاوِر = جایی که آفتاب خور بود پَنجه = نوبت سِگ = بچه ای که مادر ندارد بالبَند = النگو گوشبال = گوشواره اُدَنگ = آسیاب کا = بازی تِک = دهان چاک = رودخونه کلِه = اجاقی که با سنگ و گل درست کرده بودند برای پختن‌غذا شِلاب = بارون شدید شپِل = سوتی که با دهن و یا انگشت و دهن میزنند کَش سَنگ = وسیله ای که پسرهای کیاسر خودشون درستش میکردن برای شکار گنجشک پاپلیک = پروانه شاب = گام برداشتن سَر تَن شور = حمام قِرقاضی = لجبازی ( لَج کسیودرآوردن ) لِم لِم = خیسِ خیس سیب نِهِب = تَشَر رفتن (یه نوع دعواکردن ) سیب هِدا = مشکلی کسیو تحت فشار قرار بده . آسنی = قصه شییُنگ = جیغ بسیار بلند اُن هانی = جِن لاپِّه و چاپِّه = خیلی پاره شده ✍️ 📝 📜 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ با تشکر از پژوهشگر محترم جناب آقای داداشپور و تیم پژوهشی عبارت فوق در محاوره مردم کیاسر مرسوم و معمول هست ولی برخی از آنها اصلا در محاوره مردم بندپی و لفور وجود ندارد یا با تغییر قابل ملاحظه ای در محاوره این منطقه استفاده می شود( مرقاض، کش جمه، کمن، پرن، دیلمک، پسکنده، کوریک، شبره، بوی، گگ، وسا، زیر، پیش لما سر، بادی،بندا، کلکا، پاها، راپن، جرده، نسم، سره، خرزین، دنه، ساها، لم لم، آسنی، ان هانی، ) کوچک شما در سطور زیر به عباراتی بیشتر که مرتبط و قابل استفاده در محاوره مردم منطقه است را به حضور تقدیم می دارم. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3572 👇👇
تبری مازندران مرسوم در بندپی و لفور لازم به ذکر اینکه محاوره تبری، منطقه به منطقه و گاهی اوقات روستا به روستا کمی از هم متمایز و متغیر می باشد اِشنافه = عطسه کِلِش= سرفه کِتار = چونه _ فک پایین مافور = چانه اسب هِمِن= بیرون از خونه مِقراض = قیچی پَسّک= پُلیور, جلیقه قِوا= کُت جِمِه= پیراهن پارچه ای تامون = شلوار پَیرَن = پیراهن کاوایی مُچِّکل = مارمولک دِملاکن = پرنده دم جنبانک شونه قِپّین = پرنده شانه به سر زیگ= پرنده سینه سرخ پِسپیک = پرنده چرخ ریسک دارکِتِن= دارکوب قِل قِلی = قلقلک کورماز=مگس آبچین = کیسه مشمایی(پلاستیک) کوره لول=لوله بخاری سُز=سبز دوآج=لحاف چارقَد=روسری دِوَندی=کفش پلاستیکی شِبرو=کفش چرمی کاب بِلنددوندی = کفش پاشنه بلند کَوِز = لاکپشت اَرمِنجی = جوجه تیغی دَکّل= اصلااا شَلمُن=تیربرق کُش=خارش بَکُ=بِخارون بَکُستمِه = خاروندم چَنگلی=ناخن بلند چَنگال=چنگال چَنگِل=چغندر غول=کَر(ناشنوا) لَشت=طنابی که پارچه ای باشد رَسِن = طناب لینگ= پا گَدبِبا=پدربزرگ نِنا=مادربزرگ مار =مامان, مادر پِر= پدر بِرار = برادر , داداش خاخِر =خواهر خِرزا= خواهر زاده وَچه زا= نَوه گَل = موش لَمپا = گرد سوز دَسکِچو= نخ یا چوبی که بین ستون های بالکن خانه برای آویختن هر چیزی از آن استفاده می شد تَش کَش= خاک انداز فلزی ماشه= گیره فلزی که باهاش آتیشو میگیرن دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن چَپّر=نردبانی از تنه درخت با شاخه های آن کاتی= نردبانی از تنه درخت که به صورت پله کانی قِوا=کُت فِنِر=فانوس چراغ سیتکه= چراغ زنبوری فی یه= بیل چوبی گوشگ= قارچ شِ=شبنم چَل = وسیله ای چوبی و دست ساز برای ریسندگی خال=حصاری که با شاخه های درخت دور زمینها درست می کردند. کَلُش=کفش پلاستیکی دوری=بشقاب بزرگ کَچِه = قاشق چوبی بایّه=کاسه لَوِه=قابلمه سِمبار = سماور دریچه=پنجره کوچک کِلدَر= نیم درب که جلوی درب ورودی منزل و چسبیده به آن جهت جلوگیری از ورود مرغان و دیگر حیوانات و کمک به خروج دود از اتاق و ورود نور به آن استفاده می شد. پِکا= چوبی به بلندی تا ٢ متر و محکم تک پایه جهت چپر بندی داغِله= چوب دو شاخه و تک پایه جهت چپر بندی جیج= هیزمی که بسیار نازک هستن چَردِ= شرخانه های برگدار درختانی که برگ آن قابل خوردن برای حیوانات باشد چرده پشته= بسته و پشته ای از شرشاخته درختان جهت خوراک گوساله ولگ پشته= بسته ای از برگ های گیاه رونده روی تنه درختان جهت خوراک دام وا = باد بِشتی = ته دیگ کَئی = کدو سِرِه = منزل شَبچَرِه = خوراکی یا خشکباری که بعد شام میخوردن. پِشُم = پذیرایی بعد شام کِلِسّی = دیواری کمتر از نیم متری که بالا یا پایین آن ضلعی از خانه که وسطش جای پخت و پز(کِلِه) بوده است (بالا کلسی, پایین کلسی ) برای نشستن و یا قرار دادن وسایل خانه روی آن توک = چوب محکمی که برای خراب نشدن دیواری به آن تکیه میدادن. نون مَرزه = وردنه چوبی قنچاشّه= سفره ی گرد که با ریسمانی کشیده و جمع و بسته می شدجهت نگهداری و چای شکستن قند قن انبور یا قنّ گاز= انبری که ساخته آهنگر بوده جهت شکستن قند کَپِّل = پرتاب کردن تَلِم = گاو ماده ای که هنوز مادر نشده تِلِم = تنه درخت دو لنگه ی تو خالی شده که بهم متصل نموده و پس از ریختن ماست در آن و طی فرایندی از آن کره گرفتن تَلم= چوب بلند کلفت به قطر تا ١۵ سانت مَنگُو = گاو ماده ای که گوساله دارد جُنکا = گاو نر ۴ ساله و بیشتر تِشک= گاو نر جوان تا ٣ ساله وِرزا = گاو نر چند ساله چاشت = غذا چاشت بار= در هنگام کوچ در بین راه جهت صرف غذا و استراحت خود و چارپایان مدتی توقف کردن چاربیدار= متولی امور اسب و حمل و نقل بار چوبدار= متصدی و شغل خرید و فروش گاو و گوسفند و بز گالِش= متصد امور گاوداری چَپّون= متصدی امور گوسفند داری وره پِه= متصدی چرای بره ها گوگِ پِه= متصدی نگهداری و چرای گوساله ها گوگ= گوساله چَلِک= ظرف حلبی باربِن= طناب بزرگ برای بستن بار روی اسب کَشی= تسمه ای از جنس چرم یا بافتنی از جنس کاموا و یا از نخ پشمی جهت محکم کردن دو لنگه بار روی اسب و قاطر سایِ= سایه نِسّوم= جایی که آفتاب خور نبود خِرتّو= جایی که آفتاب خور باشد پَنجی= نوبت سِگ= بچه ای که مادر ندارد بالبَند= النگو گوشبال= گوشواره اُدَنگ= آسیاب کا= بازی تِک= دهان چاک= رودخونه کِلِه= اجاقی که با سنگ و گل درست می کردند برای پختن‌غذا شِلاب= بارون شدید شپِل= سوتی که با دهن و یا انگشت و دهن میزنند رزین= وسیله ای برای شکار گنجشک و پرندگان که از یک تکه چوب دو شاخه و تویی دوچرخه و تکه ای چرم درست می شد پاپلی= پروانه شاب= گام برداشتن سَر تَن شور= حمام نِهِب= تَشَر رفتن (یه نوع دعواکردن ) سیب هِدا= مشکلی کسی را تحت فشار قرار بده شونگ= جیغ بسیار بلند 🖌 @edmolavand https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3572
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 به مناسبت هفته مازندران؛ 📜 *جشنواره قصه گویی "مارون هوسنی" در مازندران برگزار می گردد* 🔰به گزارش روابط‌عمومی اداره‌کل کتابخانه‌های عمومی مازندران، همزمان با هفته مازندران جشنواره قصه گویی "مارون هوسنی" با موضوع قصه‌گویی به زبان مازنی به همت اداره‌کل کتابخانه های عمومی استان مازندران و دیگر دستگاه‌های اجرایی استان *از تاریخ ۲۹ لغایت ۱۲ آبان ماه* برگزار می گردد. 🔰 علاقه‌مندان می‌توانند جهت شرکت در جشنواره فیلمی از اجرای قصه‌گویی مازندرانی خود *در پیام‌رسان ایتا به دبیرخانه جشنواره ( به شماره 09912582863 ) ارسال نمایند* تا بعد از داوری اولیه، برگزیدگان در مراسم اختتامیه ۲۰ آبان ماه، اجرای صحنه داشته باشند. ✅ روابط عمومی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان سواد کوه شمالی
🌍 📌تایید مالکیت ایران بر سه‌گانه در نقشه اداره کل جنگ انگلستان 📜 این در سال ۱۸۸۸ از سوی وزیرمختار انگلیس به ناصرالدین‌‎شاه تحویل رسمی شده 🔹نقشه شش‌قسمتی تهیه‌شده توسط اداره کل جنگ انگلستان که در ژوئیه ۱۸۸۸ (تابستان ۱۲۶۷) میلادی در دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه در اختیار ایران قرار گرفت. 📌در نقشه یادشده که مرزها و محدوده سرزمینی ایران در آن دوران نشان می‌دهد جزایر سه‌گانه در با رنگ سرزمینی ایران به تصویر کشیده شده و با نام تاریخی خود (GULF PERSIAN)  بر آب‌های جنوبی ایران خودنمایی می‌کند. 🔹گفتنی است این نقشه تا پیش از آن سال‌ها در آرشیو وزارت امور خارجه مفقوده بود و به دنبال انجام پژوهشی تاریخی درباره نام خلیج‌فارس کشف شد. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3549 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌾 برنج‌ سرخ عربی گران‌ترین برنج دنیا این‌گونه از برنج در شهر "الاحصاء" عربستان کشت می‌شود و برای رشد به دمای ۴۸ درجه نیاز دارد و به دلیل کمبود شدید آب در این منطقه رو به انقراض است. 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
💥از عجیب ترین و خارق العاده ترین موجودات جهان هستی عروس های دریایی هستند ، این موجودات نه قلب دارند و نه مغز! اما شناگرانی باهوش و توانمند هستند! 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
💠                                 🖊خانم حافظی ✍یکی از ماه های است که ماه شمسی آن همان شهریور است و مردمان منطقه از روز اول این ماه بطور یک در میان انجام بعضی از کارها را بد می پنداشتند و انجام بعضی از کارها را در روزهای بخصوصی از این ماه ممنوع می کردند مثلا معتقد بودند اگر به حمام بروند موی سرشان می ریزد یا سفید خواهد شد و خانمها در روزهای کرچ که در واقع روزهای فرد سیزده روز اول ماه شهریور است از شانه کردن موی سر و نیز مردها از اصلاح کردن موی سر و کوتاه کردن ناخن خودداری می کردند و از گل اندود کردن منازل گلی در قدیم خودداری می شد زیرا از خانه ها ماری به نام کرچه مار بیرون می آمد. 🖊+ نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۸۵ ساعت 10:24 توسط https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3573 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🟦                              🖊عیسی کیانی حاجی ✍سجرو ُ رود مادر است که از تنگه ییلاق آبندان بخش بابل سرچشمه گرفته و از منطقه کوهستانی جنوب به طرف منطقه قشلاقی شمال مسیری طولانی را می پیماید تا سرانجام از طریق رود بابل در کام خزر فرو می رود . 📌در دو جانب این رود بزرگ مراتع کوهستانی جنگلهای انبوه با درختهای سر به فلک کشیده و دشتهای وسیعی واقع گردیده است. 🔎وجه تسمیه: یا سجرو یا از سرج از جوشاندن آب باقیمانده از ماست چکیده حاصل میشود که قهوه ای رنگ است و چون آب این رودخانه هنگام طعغیان گل آلود و به رنگ سرج بوده است این رود را به نام سرجرو خوانده اند که حرف ((ر)) بین ((س)) و ((ج)) کلمه ((سرج)) به دلیل سهولت تلفظ حذف و به ((سجرو)) بدل گردیده است که در زبان فارسی به سجادرود ترجمه شده است. 🖊+ نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۸۵ ساعت 10:15 توسط  https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3574 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🕌 مقریکلا ✍تکیه ایست در روستای مقریکلا بسیار زیبا و با نقاشی ها و کنده کاری ها و گچ بری های ظریف دارای اطاقها و تالار بزرگی در وسط. 📌دور در ورودی شمالی و جنوبی دارد که از دو راهرو وارد فضای اصلی تکیه می شود. 📌دو اطاق در دو کنج این فضا در آورده و میان آن دو را شاهنشینی ترتیب داده اند. 📌دو اطاق دیگر در طبقه بالای این دو اطاق ساخته اند. 📌شاهنشین نیز دو طبقه است. 📌در دو طرف راهروهای طرفین تالار اصلی دو اطاق است و بالای این دو اطاق نیز دو اطاق دیگر است. 📌بالای دیوارهای فضای اصلی تکیه زیر سقف اشعاری از هفت بند محتشم کاشانی است که بر چوب حک کرده اند و در فواصل آنها عبارت یا ابا عبدالله الحسین [علیه السلام] تکرار شده است. 📌جلوی اطاق های طبقه بالا پنجره است. ارسی ها تمام قاب و آلت ظریف دارد در بالای درهای ورودی اصلی ابیاتی را گچ بری کرده اند. در انتهای این گچ بری ها تاریخ شهر محرم الحرام ۱۲۹۶ دیده می شود. 📌دو ستون چوبین جلوی تکیه خوش تراش و دارای سرستون های زیبا با نقاشی های رنگارنگ است . 📌لبه بیرونی بنا یک چکش گردان و یک پشته است. زیر این چکش گردان ها نیز کنده کاری هایی بر چوب دیده می شود. انتهای این اشعار کنده کاری شده شهر محرم الحرام سنه ۱۱۷۹ خوانده می شود. 🖊+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام آذر ۱۳۸۵ ساعت 15:49 توسط https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3575 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─