eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
390 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
233 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی وفرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان: #آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
✍نویسنده: لیثی حبیبی - م. تلگر  چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۵:۵۴ 🔥تَش کَش= خاک انداز فلزی 🥅دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن 💌سلام دوست عزیز؛ جناب محسن داداش پور باکر [mohsen baker 📩سلام مهربان. سپاس از حضورتان] واژه ها در واژه نامه ها دو معنی دارند - مستقیم و غیر مستقیم. معنی مستقیم مشخص است. پس به دو نمونه از معنی غیر مستقیم می پردازم و بعد معنی مستقیم آن ها را نیز ذکر می کنم. 📌خاک اندازِ فلزی، معنی غیر مستقیم «تَش کَش» است. معنی مستقیم آن می شود «آتش کَش»؛ یعنی خاک اندازی که فلزی است و آتش را می توان با آن حمل کرد؛ زیرا اگر چوبی(در قدیم) یا پلاستیکی باشد، می سوزد. یعنی گرچه خاک انداز هم هست، ولی آتش کشی آن برجسته شده. زیرا در قدیم هیزم سوخته شده (زغال سرخ) را با آن حمل می کردند برای در جای دیگری آتش کردن. پیش می آمد (آتشگاهِ) همسایه خاموش می شد؛ پس، از همسایه ی خود (چوب نیم سوخته یا زغال سرخ) می گرفتند تا دوباره آتش پاکنند. 📌یا با آتش کَش زغال سرخ را به مکان مناسب می بردند و خاموش می کردند تا زغال ذخیره شود. یا سه پایه فلزی، آن شرح که برایش آمده، معنی غیر مستقیم است. = ظرف سفالی که در شمال ایران در آن خورشت، مثل فسنجان درست می کنند. آن را دیزَه دون نامیده اند، زیرا دیزه و یا پاتیل و ... رویش قرار می گرفت. 📌گرچه واژه های زبان مازندرانی بسیار اصیل و کهن می باشند، ولی کمی دِگر شده اند؛ یعنی تلفظی دیگر یافته اند. 📌از جمله نیمای بزرگ یوشج = زینده در یوش، را یوشیج، نوشته اند. در واقع از گویشوران مازنی پیروی نموده اند. بر مبنای قاعده ی کهن ایرانی، باشنده (شهروند - شهروند ناکامل است) یا یوشی است و یا یوشج؛ یا تهرانی است یا تهرنج؛ یا رشتی است یا رشتج؛ پس وقتی می نویسیم یوشیج، یعنی هم یوشی را بکار برده ایم و هم یوشج را. در حالی که وقتی یوشی، تهرانی و رشتی، بکار رفته، دیگر لازم نیست حالت دوم آن نیز بکار رود. از، از این دست دِگر شده ها در زبان مازندرانی اگر بگذریم، واژه های آن دیار بسیار اصیل و کهن است. 📄آیا این دِگر شدگی اِشکال است؟ خیر، گویشور آن منطقه اینگونه زبانش جا افتاده، و امری ست بسیار عادی؛ ولی برای ریشه یابی گاه ایجاد دشواری می کند. 👈فراوان در باب واژه هایی که شما منتشر ساخته اید سَخُن* هست که وقت نیست. به این دو مورد پرداختم تا مشت گردد - «مشت گردد از خروار» در فرصت های دیگر باز به شما انسان فرهنگی سر می زنم. سَخُن = سَرخون. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3570 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍جا نشد تا در باب کلگا (آتشگاه) و سَخُن توضیح بنویسم. (به سکون اول - تلفظ کهن ایرانی) که می تواند کَل و کِل یا کیل نیز تلفظ شود، به معنی آتش است؛ و بیشتر برای آتش انبوه بکار می رود. مانند کل، در کلیبَر و کلجا (هر دو به سکون اول)، نام دو شهر آذربایجان شرقی. کلی وَر = کلی بَر = نزدیک آتش انبوه(آتشفشانی). و کلجا نیز به معنی کلگا = جای آتش آتشفشان. عبارت است از کل (آتش) + ی نسبت + بَر = وَر = پهلو، نزدیک. که اگر آن فراز بسار بسیار کهن ایرانی (تالشی) را به فارسی برگردانیم می شود نزدیکِ آتشگاه - فتحه ی مضاف و ی نسبت کهن در فارسی به کسره ی مضاف و یا ی نسبت بدل می شود. 📌مثال: ایرانَ زمین(تالشی) = ایران زمین(خلاصه) = ایران + فتحه ی مضاف کهن + زمین = زمینِ ایران(برگردان به فارسی) یا به شکلی دیگر: ایرانی زمین = ایران + ی نسبت + زمین = زمینِ ایران  📄چرا کلگا، و نه کلگاه؟ زیرا در زبان های آریایی مادی «ها»ی ملفوظ نیست. مثال: سیاکو(تالشی - واقع در استان اردبیل) = کوهِ سیاه. به همین خاطر باشنده ی بعدی آن دیار نتوانسته دریابد که کُو، همان کوه است و سیا، سیاه؛ پس با سلیقه و زبان خود کوهی دیگر بر آن افزوده و حالا در استان اردبیل به آن کوه گویند سیاکو داغ، که اگر به فارسی دری برگردانیم، می شود کوهِ سیاه کوه، یعنی کوه دوبار (نالازم) بکار گرفته شده. 📌تلفظ دقیق واژه ای که ما اغلب سُخَن بیان می کنیم، در اصل سَخُن (تالشی شمالی) = سَرخُون (تالشی جنوبی) = سَرخوان = آنچه دهان که در سَر واقع شده می خوانَد، بیان می کند. 📌در تالشی شمالی مانند آلمانی حرف رِ یا اِر خورده می شود. سَر را سَ تلفظ می کنند. به همین خاطر واژه ی تالشی سَروَرَلُون (جنوبی و کامل واژه) شده سَوَلُون (سبلان یا ساوالان) = کوهی که بالای سرش لانه ی برف است. 📌مثالی دیگر: سَرهند یا سروند (تالشی جنوبی) = سَهند (تالشی شمالی) = کوهی که بالای سرش آبگاه، آبگاهِ آتشفشانی قرار دارد. این آبگاه ها حالا دیگر در خیلی قله ها در جهان خشک شده، اما نام شان باقی ست، ولی در بالای کوهِ سَولُون یا سبلان (بیان فارسی) یا ساوالان (نوع بیان مردم آذربایجان) هنوز وجود دارد. یا ه شمالی به خ جنوبی تبدیل شده. هُور و خُور. هُونی و خُونی = آبگاه، چشمه ی پر آب. گاخُونی یا گاو خونی(تالشی جنوبی) = آبگاهِ بزرگ. پیوسته پیروز و شاد باشید ✍ لیثی حبیبی - م. تلگر  چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۶:۴۵ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3570 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌍 📜 🔹 گزارش وزارت‌ داخله به وزارت مالیه در خصوص پرداخت نشدن حقوق شاهزاده مفاخرالسلطنه نائب‌الحکومه بارفروش. 📚منبع: ( اسناد بارفروش؛ از صفوی تا پهلوی ). ✍گردآورنده: ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜 ملا زین العابدین گورزن در سال ۱۳٠۳ قمری 📑در نوشته جات ۱۷ برگی این عالم ارزشمند بندپی از طایفه آمده است: {{ نجابت فطرت اشرف الحاج ملا قنبرعلی سمکوش ولد صالح چون اوضاع طایفه سمکوش بن پی [بندپی] را به استعانت و استغاثت دریافت کرد وی از اعراق روی توجه به وطن نهاد و در منزل ملا گلعلی سمکوش ولد اسماعیل در طهران اقامت گشود و به پایمردی حزم و دوراندیشی ...[ناخوانا] بسم الله الرحمن الرحیم به شهامت عقل و وزانت رای به شبی من شعبان المعظم سنه ۱۴۱ [۱۱۴۱ قمری] به هیأتی مجموع از دَنکو، چِشمِک، کچه، کِترا، خِرده خوار، دونه پاج، فیه، داز، تور، روغن، اسب، قاطر، نمک، زعفران، شیشه چراغ، زرچوبه، زیره، قن کلّه، مجمه، بایه، کرِک، اَفتو، مَشبه، ماشه، دیزنون، سِخ، طشت، آینه، لَبه، گال، البسه و الزمه اعلی و بالوفور از خزانه جلالت مآب میرزا حسن طهرانی و حاجی اسدالله تاجر بارفروش و حاجی ملا آقا تاجر بارفروش ...[ناخوانا] به صوب سیجه رو [] شتافته و با تکبیر الله اکبر الحمدالله علی ما هدانا به مودّای مهر زان شامخ الالقاب قدوسی الصفات عزت آثار کربلایی ملا قنبرعلی سمکوش به بستان سرای جماعت سمکوش پای نهاد. کوکب جلالت سمکوش استعلا و استمرار یافت. آن غفران پناه قدم اهتمام در علم و فضیلت گذاشت و در روسّی و سنگ سی رونده به سروری افراخت و سختی جماعت را به عنایت و لاحقه مصاهرت همه عمر به اخوّت و ارادت بساخت.}} 🖊خوانش ۱۴۰۳/۰۸/۰۲ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3569 📑 @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻
📜کلماتی که در بچگی ازش استفاده میکردیم و هنوز در ضمیر ناخوداگاهمون باقی مونده و سرشار از خاطراته: اَشنیفه = عطسه چَنِه = چونه _ فک مافور = چونه بزرگ هِمِندِه = بیرون از خونه مُرقاض = قیچی کَش جُمِه = پُلیور تُمُّن = شلوار کُمُّن = خشتک شلوار پَرُن = قسمت جلوی پیراهن یا دامن مُچِّکل = مارمولک دیلمِک = آفتاب پرست گِل گِلی = قلقلک پُسکَنده =پله کورماز=مگس آبچین = کیسه مشمایی(پلاستیک) کوره لول=لوله بخاری سُز=سبز دوآج=لحاف کِوریک=کبریت چُرقَد=روسری دِوَندی=کفش پلاستیکی شِبره=کفش پاشنه بلند کاب بِلنددوندی = کفش پاشنه بلند لاک لاک پشتی = لاکپشت اَرمِنجی = جوجه تیغی دَکّال= اصلااا شَلمُن=تیربرق کُش=خارش بَکُ=بِخارون بَکُستمِه = خاروندم چَنگی=ناخن بلند چینگال=چنگال چَنگِل=چغندر غول=کَر(ناشنوا) لَشت=طنابی که پارچه ای باشد رَسِن = طناب لِنگ= پا گَدبِوا=پدربزرگ بِوی=مادربزرگ نِنا =مامان گَگِ= بِرار =داداش دِدا= خاخِر =خواهر بِوا=بابا وَسّا = نَوه تیسَمبَعو=سوسک گَل = موش زیر = نعلبکی پیش لَمپا سر = بالکن دَستِک= دست انداز بالکن تَش کَش= خاک انداز فلزی ماشه= گیره فلزی که باهاش آتیشو میگیرن دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن اَپا= کلمه تعجب چَچکِل= چوبی که درحال سوختنه چَپّر=نردبان قِوا=کُت بادی=فانوس شِ=شبنم چَل=سنجاقک چَل = وسیله ای چوبی و دست ساز برای ریسندگی بِندا=حصاری که با شاخه های درخت دور زمینها درست میکردند. کَلُش=کفش پلاستیکی خانومها دوری=بشقاب کَچِه = قاشق چوبی تاس=کاسه لَوِه=قابلمه سِمبار = سماور کَلکا=پنجره کوچک کَلدَر= چوبهایی که به خاطر نیومدن گاو تو حیاط میزاشتن پاها= چوبی بلند و محکم راپُّن = شلوار مخصوص کار برای شالیزار جَردِه= هیزمی که بسیار نازک هستن. وا = باد رَندی = ته دیگ دِسکِله = آبی که برای پختن برنج جوش میارن. نِسُم = جنگل کَوی = کدو سِره = برگهای خشک شَبچَرِه = خوراکی یا خشکباری که بعد شام میخوردن. پِشُم = پذیرایی بعد شام خَرزین = دیوار کوتاهی که بعد وارد شدن خونه میساختن فک کنم برای گذاشتن پالان اسب و خر . توک = چوب محکمی که برای خراب نشدن دیواری تکیه میدادن. نون کَر = وردنه چوبی دِنه = دیروز کَپِّل = پرتاب کردن تَلِم = گاو ماده ای که هنوز مادر نشده تِلِم = ظرف چوبی که در آن ماستو تبدیل به دوغ میکنند و کره میگیرن. مَنگُ = گاو ماده ای که گوساله دارد جُنکا = گاو نر جوان وِرزا = گاو نر چننند ساله چاشت = غذایی که برای کشاورز به رودبار میفرستادن گوگ = گوساله چَلِک = ظرف حلبی وَندِه = طنابهای بهم بافته مثل تور ماهیگیری که کاه توش میریختن و با اسب از صحرا به خونه میاوردن ساها = جایی که آفتاب خور نبود تاوِر = جایی که آفتاب خور بود پَنجه = نوبت سِگ = بچه ای که مادر ندارد بالبَند = النگو گوشبال = گوشواره اُدَنگ = آسیاب کا = بازی تِک = دهان چاک = رودخونه کلِه = اجاقی که با سنگ و گل درست کرده بودند برای پختن‌غذا شِلاب = بارون شدید شپِل = سوتی که با دهن و یا انگشت و دهن میزنند کَش سَنگ = وسیله ای که پسرهای کیاسر خودشون درستش میکردن برای شکار گنجشک پاپلیک = پروانه شاب = گام برداشتن سَر تَن شور = حمام قِرقاضی = لجبازی ( لَج کسیودرآوردن ) لِم لِم = خیسِ خیس سیب نِهِب = تَشَر رفتن (یه نوع دعواکردن ) سیب هِدا = مشکلی کسیو تحت فشار قرار بده . آسنی = قصه شییُنگ = جیغ بسیار بلند اُن هانی = جِن لاپِّه و چاپِّه = خیلی پاره شده ✍️ 📝 📜 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ با تشکر از پژوهشگر محترم جناب آقای داداشپور و تیم پژوهشی عبارت فوق در محاوره مردم کیاسر مرسوم و معمول هست ولی برخی از آنها اصلا در محاوره مردم بندپی و لفور وجود ندارد یا با تغییر قابل ملاحظه ای در محاوره این منطقه استفاده می شود( مرقاض، کش جمه، کمن، پرن، دیلمک، پسکنده، کوریک، شبره، بوی، گگ، وسا، زیر، پیش لما سر، بادی،بندا، کلکا، پاها، راپن، جرده، نسم، سره، خرزین، دنه، ساها، لم لم، آسنی، ان هانی، ) کوچک شما در سطور زیر به عباراتی بیشتر که مرتبط و قابل استفاده در محاوره مردم منطقه است را به حضور تقدیم می دارم. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3572 👇👇
تبری مازندران مرسوم در بندپی و لفور لازم به ذکر اینکه محاوره تبری، منطقه به منطقه و گاهی اوقات روستا به روستا کمی از هم متمایز و متغیر می باشد اِشنافه = عطسه کِلِش= سرفه کِتار = چونه _ فک پایین مافور = چانه اسب هِمِن= بیرون از خونه مِقراض = قیچی پَسّک= پُلیور, جلیقه قِوا= کُت جِمِه= پیراهن پارچه ای تامون = شلوار پَیرَن = پیراهن کاوایی مُچِّکل = مارمولک دِملاکن = پرنده دم جنبانک شونه قِپّین = پرنده شانه به سر زیگ= پرنده سینه سرخ پِسپیک = پرنده چرخ ریسک دارکِتِن= دارکوب قِل قِلی = قلقلک کورماز=مگس آبچین = کیسه مشمایی(پلاستیک) کوره لول=لوله بخاری سُز=سبز دوآج=لحاف چارقَد=روسری دِوَندی=کفش پلاستیکی شِبرو=کفش چرمی کاب بِلنددوندی = کفش پاشنه بلند کَوِز = لاکپشت اَرمِنجی = جوجه تیغی دَکّل= اصلااا شَلمُن=تیربرق کُش=خارش بَکُ=بِخارون بَکُستمِه = خاروندم چَنگلی=ناخن بلند چَنگال=چنگال چَنگِل=چغندر غول=کَر(ناشنوا) لَشت=طنابی که پارچه ای باشد رَسِن = طناب لینگ= پا گَدبِبا=پدربزرگ نِنا=مادربزرگ مار =مامان, مادر پِر= پدر بِرار = برادر , داداش خاخِر =خواهر خِرزا= خواهر زاده وَچه زا= نَوه گَل = موش لَمپا = گرد سوز دَسکِچو= نخ یا چوبی که بین ستون های بالکن خانه برای آویختن هر چیزی از آن استفاده می شد تَش کَش= خاک انداز فلزی ماشه= گیره فلزی که باهاش آتیشو میگیرن دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن چَپّر=نردبانی از تنه درخت با شاخه های آن کاتی= نردبانی از تنه درخت که به صورت پله کانی قِوا=کُت فِنِر=فانوس چراغ سیتکه= چراغ زنبوری فی یه= بیل چوبی گوشگ= قارچ شِ=شبنم چَل = وسیله ای چوبی و دست ساز برای ریسندگی خال=حصاری که با شاخه های درخت دور زمینها درست می کردند. کَلُش=کفش پلاستیکی دوری=بشقاب بزرگ کَچِه = قاشق چوبی بایّه=کاسه لَوِه=قابلمه سِمبار = سماور دریچه=پنجره کوچک کِلدَر= نیم درب که جلوی درب ورودی منزل و چسبیده به آن جهت جلوگیری از ورود مرغان و دیگر حیوانات و کمک به خروج دود از اتاق و ورود نور به آن استفاده می شد. پِکا= چوبی به بلندی تا ٢ متر و محکم تک پایه جهت چپر بندی داغِله= چوب دو شاخه و تک پایه جهت چپر بندی جیج= هیزمی که بسیار نازک هستن چَردِ= شرخانه های برگدار درختانی که برگ آن قابل خوردن برای حیوانات باشد چرده پشته= بسته و پشته ای از شرشاخته درختان جهت خوراک گوساله ولگ پشته= بسته ای از برگ های گیاه رونده روی تنه درختان جهت خوراک دام وا = باد بِشتی = ته دیگ کَئی = کدو سِرِه = منزل شَبچَرِه = خوراکی یا خشکباری که بعد شام میخوردن. پِشُم = پذیرایی بعد شام کِلِسّی = دیواری کمتر از نیم متری که بالا یا پایین آن ضلعی از خانه که وسطش جای پخت و پز(کِلِه) بوده است (بالا کلسی, پایین کلسی ) برای نشستن و یا قرار دادن وسایل خانه روی آن توک = چوب محکمی که برای خراب نشدن دیواری به آن تکیه میدادن. نون مَرزه = وردنه چوبی قنچاشّه= سفره ی گرد که با ریسمانی کشیده و جمع و بسته می شدجهت نگهداری و چای شکستن قند قن انبور یا قنّ گاز= انبری که ساخته آهنگر بوده جهت شکستن قند کَپِّل = پرتاب کردن تَلِم = گاو ماده ای که هنوز مادر نشده تِلِم = تنه درخت دو لنگه ی تو خالی شده که بهم متصل نموده و پس از ریختن ماست در آن و طی فرایندی از آن کره گرفتن تَلم= چوب بلند کلفت به قطر تا ١۵ سانت مَنگُو = گاو ماده ای که گوساله دارد جُنکا = گاو نر ۴ ساله و بیشتر تِشک= گاو نر جوان تا ٣ ساله وِرزا = گاو نر چند ساله چاشت = غذا چاشت بار= در هنگام کوچ در بین راه جهت صرف غذا و استراحت خود و چارپایان مدتی توقف کردن چاربیدار= متولی امور اسب و حمل و نقل بار چوبدار= متصدی و شغل خرید و فروش گاو و گوسفند و بز گالِش= متصد امور گاوداری چَپّون= متصدی امور گوسفند داری وره پِه= متصدی چرای بره ها گوگِ پِه= متصدی نگهداری و چرای گوساله ها گوگ= گوساله چَلِک= ظرف حلبی باربِن= طناب بزرگ برای بستن بار روی اسب کَشی= تسمه ای از جنس چرم یا بافتنی از جنس کاموا و یا از نخ پشمی جهت محکم کردن دو لنگه بار روی اسب و قاطر سایِ= سایه نِسّوم= جایی که آفتاب خور نبود خِرتّو= جایی که آفتاب خور باشد پَنجی= نوبت سِگ= بچه ای که مادر ندارد بالبَند= النگو گوشبال= گوشواره اُدَنگ= آسیاب کا= بازی تِک= دهان چاک= رودخونه کِلِه= اجاقی که با سنگ و گل درست می کردند برای پختن‌غذا شِلاب= بارون شدید شپِل= سوتی که با دهن و یا انگشت و دهن میزنند رزین= وسیله ای برای شکار گنجشک و پرندگان که از یک تکه چوب دو شاخه و تویی دوچرخه و تکه ای چرم درست می شد پاپلی= پروانه شاب= گام برداشتن سَر تَن شور= حمام نِهِب= تَشَر رفتن (یه نوع دعواکردن ) سیب هِدا= مشکلی کسی را تحت فشار قرار بده شونگ= جیغ بسیار بلند 🖌 @edmolavand https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3572
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 به مناسبت هفته مازندران؛ 📜 *جشنواره قصه گویی "مارون هوسنی" در مازندران برگزار می گردد* 🔰به گزارش روابط‌عمومی اداره‌کل کتابخانه‌های عمومی مازندران، همزمان با هفته مازندران جشنواره قصه گویی "مارون هوسنی" با موضوع قصه‌گویی به زبان مازنی به همت اداره‌کل کتابخانه های عمومی استان مازندران و دیگر دستگاه‌های اجرایی استان *از تاریخ ۲۹ لغایت ۱۲ آبان ماه* برگزار می گردد. 🔰 علاقه‌مندان می‌توانند جهت شرکت در جشنواره فیلمی از اجرای قصه‌گویی مازندرانی خود *در پیام‌رسان ایتا به دبیرخانه جشنواره ( به شماره 09912582863 ) ارسال نمایند* تا بعد از داوری اولیه، برگزیدگان در مراسم اختتامیه ۲۰ آبان ماه، اجرای صحنه داشته باشند. ✅ روابط عمومی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان سواد کوه شمالی
🌍 📌تایید مالکیت ایران بر سه‌گانه در نقشه اداره کل جنگ انگلستان 📜 این در سال ۱۸۸۸ از سوی وزیرمختار انگلیس به ناصرالدین‌‎شاه تحویل رسمی شده 🔹نقشه شش‌قسمتی تهیه‌شده توسط اداره کل جنگ انگلستان که در ژوئیه ۱۸۸۸ (تابستان ۱۲۶۷) میلادی در دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه در اختیار ایران قرار گرفت. 📌در نقشه یادشده که مرزها و محدوده سرزمینی ایران در آن دوران نشان می‌دهد جزایر سه‌گانه در با رنگ سرزمینی ایران به تصویر کشیده شده و با نام تاریخی خود (GULF PERSIAN)  بر آب‌های جنوبی ایران خودنمایی می‌کند. 🔹گفتنی است این نقشه تا پیش از آن سال‌ها در آرشیو وزارت امور خارجه مفقوده بود و به دنبال انجام پژوهشی تاریخی درباره نام خلیج‌فارس کشف شد. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3549 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌾 برنج‌ سرخ عربی گران‌ترین برنج دنیا این‌گونه از برنج در شهر "الاحصاء" عربستان کشت می‌شود و برای رشد به دمای ۴۸ درجه نیاز دارد و به دلیل کمبود شدید آب در این منطقه رو به انقراض است. 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
💥از عجیب ترین و خارق العاده ترین موجودات جهان هستی عروس های دریایی هستند ، این موجودات نه قلب دارند و نه مغز! اما شناگرانی باهوش و توانمند هستند! 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
💠                                 🖊خانم حافظی ✍یکی از ماه های است که ماه شمسی آن همان شهریور است و مردمان منطقه از روز اول این ماه بطور یک در میان انجام بعضی از کارها را بد می پنداشتند و انجام بعضی از کارها را در روزهای بخصوصی از این ماه ممنوع می کردند مثلا معتقد بودند اگر به حمام بروند موی سرشان می ریزد یا سفید خواهد شد و خانمها در روزهای کرچ که در واقع روزهای فرد سیزده روز اول ماه شهریور است از شانه کردن موی سر و نیز مردها از اصلاح کردن موی سر و کوتاه کردن ناخن خودداری می کردند و از گل اندود کردن منازل گلی در قدیم خودداری می شد زیرا از خانه ها ماری به نام کرچه مار بیرون می آمد. 🖊+ نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۸۵ ساعت 10:24 توسط https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3573 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🟦                              🖊عیسی کیانی حاجی ✍سجرو ُ رود مادر است که از تنگه ییلاق آبندان بخش بابل سرچشمه گرفته و از منطقه کوهستانی جنوب به طرف منطقه قشلاقی شمال مسیری طولانی را می پیماید تا سرانجام از طریق رود بابل در کام خزر فرو می رود . 📌در دو جانب این رود بزرگ مراتع کوهستانی جنگلهای انبوه با درختهای سر به فلک کشیده و دشتهای وسیعی واقع گردیده است. 🔎وجه تسمیه: یا سجرو یا از سرج از جوشاندن آب باقیمانده از ماست چکیده حاصل میشود که قهوه ای رنگ است و چون آب این رودخانه هنگام طعغیان گل آلود و به رنگ سرج بوده است این رود را به نام سرجرو خوانده اند که حرف ((ر)) بین ((س)) و ((ج)) کلمه ((سرج)) به دلیل سهولت تلفظ حذف و به ((سجرو)) بدل گردیده است که در زبان فارسی به سجادرود ترجمه شده است. 🖊+ نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۸۵ ساعت 10:15 توسط  https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3574 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🕌 مقریکلا ✍تکیه ایست در روستای مقریکلا بسیار زیبا و با نقاشی ها و کنده کاری ها و گچ بری های ظریف دارای اطاقها و تالار بزرگی در وسط. 📌دور در ورودی شمالی و جنوبی دارد که از دو راهرو وارد فضای اصلی تکیه می شود. 📌دو اطاق در دو کنج این فضا در آورده و میان آن دو را شاهنشینی ترتیب داده اند. 📌دو اطاق دیگر در طبقه بالای این دو اطاق ساخته اند. 📌شاهنشین نیز دو طبقه است. 📌در دو طرف راهروهای طرفین تالار اصلی دو اطاق است و بالای این دو اطاق نیز دو اطاق دیگر است. 📌بالای دیوارهای فضای اصلی تکیه زیر سقف اشعاری از هفت بند محتشم کاشانی است که بر چوب حک کرده اند و در فواصل آنها عبارت یا ابا عبدالله الحسین [علیه السلام] تکرار شده است. 📌جلوی اطاق های طبقه بالا پنجره است. ارسی ها تمام قاب و آلت ظریف دارد در بالای درهای ورودی اصلی ابیاتی را گچ بری کرده اند. در انتهای این گچ بری ها تاریخ شهر محرم الحرام ۱۲۹۶ دیده می شود. 📌دو ستون چوبین جلوی تکیه خوش تراش و دارای سرستون های زیبا با نقاشی های رنگارنگ است . 📌لبه بیرونی بنا یک چکش گردان و یک پشته است. زیر این چکش گردان ها نیز کنده کاری هایی بر چوب دیده می شود. انتهای این اشعار کنده کاری شده شهر محرم الحرام سنه ۱۱۷۹ خوانده می شود. 🖊+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام آذر ۱۳۸۵ ساعت 15:49 توسط https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3575 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
#واژگان #اصطلاحات تبری مازندران مرسوم در بندپی و لفور لازم به ذکر اینکه محاوره تبری، منطقه به منطق
🖊نویسنده: لیثی حبیبی - م. تلگر  چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۲۱:۴۳ 📩با سلام مجدد [mohsen baker 💌سلام مهربان. سپاس از حضورتان] ✍حال که نوشتم، بگذار واژه ای غیر ایرانی نیز که در میان آن واژگان هست را ریشه یافته، معنی کنم. = سماور (برگرفته از متن شما) 📌اصل این واژه ی روسی Самовар (سَمَوَر) است - در روسی اُوی کوتاه، گاه صدای اَ نیز می دهد. سَمَوَر، از دو واژه ی سَم = خود، و وَر = جُوش، ساخته شده. پس سَمَوَر = خودجوش؛ واژه ای ست مانند خودنویس ایرانی. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3576 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜 🔎 📩شناسه۱۴٠۳٠۸٠۳۱۱۵۸ {{عرض نمود جان نثار مشهدی نصرالله باکر ولد رفعت پناه علیمردان باکر که حمام اده ملا به علت خرابی هذه السنه که حسب الرقم جناب جلالت مآب اکرم شاه بابا باکر دام اجل العالی به قوته الاقرار مثال صدر سابق به تاریخ شهر رجب سنه ۱٠۹۳ به صفرعلی باکر ولدان ذکور او مقرر شده که نهر چارشمین را ساخته و موالاتهم عن چادرکا جاری کرده و حاصل و مداخل...[ناخوانا] حمام مزبوره از آن سرکار باکر است. پیت قبرستان از سخن و صلاح جماعت باکر محفوظ است که لااله الا الله الحق المببن. اعزاز بالطریق الشرعیه بجای آورند و در این باب اهتمام لازم دانسته و بتنظیف و لوازم حمام و رواج و رونق و تعمیر آن اقدام نموده و تأخیر جایز نیست. بیاض}} [سجع مهر:] ملا محمدحسن باکر [سجع مهر:] شهد بما فیه العبدالاقل تیمور باکر [سجع مهر:] ملا محمدعلی باکر [سجع مهر:] عبده ملا حیدر باکر 🖊خوانش و روخوانی: ۱۴۰۳/۰۸/۰۳ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3577 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜 💠 🔵 ✍سلام و عرض ادب محاوره در استان مازندران تحت عنوان گویش تبری، وجوه مشترک متعددی دارد ولی در شهرستان به شهرستان از تفاوت هایی نیز برخوردار هست در سطور زیر به تفاوتی می پردازم که محصول برداشت مردم هر منطقه از نگاه و آداب محل زندگی خویش برای نام نهادن به اماکن و اشیاء مناطق دیگر استفاده می کنند. 🌱شاید گیاه یا در همه جای کوهستانی شهرستان مرکزی مازندران در نزد ساکنین آن، از عنوان مشترک زرشک یا اوجی برخوردار باشد ولی تقریبا در همه این شهرستان ها، رودهای کوچک در نزد افراد غیر بومی، نامی برگرفته از عنوان محلی خود بکار می برند. 🔷، ، و را می گویم ؛ رودهای کوچکی که به رود هراز می پیوند شاید در نزد آملی ها هراز باشد ولی ساروی ها وقتی به حوالی هراز بروند به رودهای کوچک آنجا به جای عنوان هراز، بدانها تجن می گویند و قائمشهری ها بدان تلار و بابلی به آن بابِل [ یا روآر] می گویند و باره مشاهده شده است که مثلا به رودخانه (اسبه او) شیرگاه که به رود تلار می پیوندد در نزد یک آملی مراجعه کننده به آنجا چون اسم محلی آنرا نمی داند می گوید هراز و یک بابلی می گوید بابل و ساروی به آن می گوید تجن. 📌از مشاهدات عینی ام بود که به رود که به می ریزد این رود در نزد ساروی تجن هست و در نزد یک زیرآبی تلار می باشد و نام این رود نزد یک آملی هراز می باشد (مثلا یک آملی که ماشینش را در آب ازرو شسته بود به ما گفت: داشتم می آمدم وقتی دیدم ماشینم زیاد گلی شد بعد پل، کنار هراز، توقف کردم و ماشینم را شستم ) ما وقتی نام محلی رودی را نمی دانیم بهتر است بگوییم یا ، یا 🖌 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3578 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️رونمایی مجموعه نمایش نامه تئاتر درسی "میوه هنر" در 🔹مدیرکل آموزش و پرورش مازندران با اشاره به رونمایی از کتاب مجموعه نمایش نامه تئاتر درسی میوه هنر: این نمایش نامه تئاتر به آموزش پایه پنجم و ششم ابتدایی دانش آموزان مازندرانی اضافه خواهد شد. 🔹استفاده از ابزار هنر با توجه به علاقمندی بیشتر دانش آموزان به این بخش، در یادگیری آنها در آموزش و کتاب های درسی اثرگذاری زیادی دارد. ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─