eitaa logo
کانال عشق
315 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد جلسۀ یازدهم، 25 رجب 1439 طهارت کاظمی (قسمت دوم) بالاترین و ظریف‌ترین مرتبۀ ، در است. تا جایی که اگر در نیتمان ذره‌ای ناخالصی باشد، طاهر نیستیم و نمی‌توانیم با امام کاظم(علیه‌السلام) حرکت کنیم. همین تأثیر را دارد ذره‌ای ، خرافه، ساده‌اندیشی یا احساس‌مداری در رتبۀ عقیده و اندیشه یا حتی در و کردار؛ و همۀ این ناپاکی‌ها مانع از ظهور ولایت امام هفتم می‌شود. البته ازآنجاکه چهارده معصوم(علیهم‌السلام) "كُلّهُم نورٌ واحِد" هستند، وقتی توان همراهی با یکی از آن‌ها را نداشته باشیم، در حرکت با بقیه نیز کم می‌آوریم و نمی‌توانیم همراهشان شویم. به طور کلی اگر در دل ما ذره‌ای پلیدی و ناپاکی باشد، در مسیر حرکت نورانی‌مان مانع ایجاد می‌شود و نمی‌توانیم نور الهی را که پیوسته بر دلمان می‌تابد، بگیریم. برای همین است که می‌گوییم بدون طهارت، به هیچ جا نمی‌رسیم. مثل اینکه اگر با تمام آداب و ترتیب بخوانیم و کلی هم حال کنیم، اما بعد یادمان بیاید وضو نداشته‌ایم، نمازمان باطل است! همان‌گونه که یک دیگ پر از آش بسیار مقوّی و لذیذ، با یک فضله نجس می‌شود و تمامش را باید دور ریخت. پس چرا ما آلودگی نیت و اندیشه را مهم نمی‌دانیم؟ اگر اینجا خدا رحیم و کریم است و آلودگی‌هایمان را ندیده می‌گیرد، چرا در وضو و طهارت ظاهری کریم و رحیم نیست؟ اگر خدا نیت ناپاک را می‌پذیرد، پس نماز بی وضویمان را هم اعاده نکنیم و آش نجس‌شده را هم بخوریم. اما چنین نیست و هر آلودگی و ناپاکی را باید تطهیر کرد. متأسفانه اغلب محبت‌ها، رفت و آمدها، مهمانی‌ها، سلام‌علیک‌ها و بسیاری از اخلاق و کارهای دیگر ما هزار و یک آلودگی دارد و نمی‌توانیم خالصانه برای خدا کاری کنیم. پیش‌زمینه‌های موروثی، تربیتی، فکری و... همه در اعتقادات و اندیشه‌های ما تأثیر دارند و در این بین، تنها حضور خدا کم‌رنگ است. ما سبب‌ها را بیشتر از سبب‌ساز می‌بینیم و به آن‌ها بیشتر اهمیت می‌دهیم. به عنوان مثال، روزی خود را به دست دیگران و واسطه‌ها می‌بینیم. اما طهارت در صفت، این است که خدای رزّاق را ببینیم و بر او توکل کنیم، بعد سراغ کسب و تلاش برویم. آن‌ها که طهارت درونی ندارند، نیت حقیقی را نیافته‌اند و بیشتر در ظاهرند. اما کسانی که در نیت و اندیشه طاهر شده‌اند، در ظاهر کم سروصداترند و خود و کارهایشان را در بوق و کرنا نمی‌کنند. طهارت نیت هم این است که هرچه می‌کنیم، ببینیم برای چه می‌کنیم و نیتمان را خالص سازیم. این طهارت اولیه، مقدمۀ هر کار خیری است. حتی رشد فرهنگی و اخلاقی جامعه هم مقدمه لازم دارد و به این راحتی نیست. تا جایی که پیامبراکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نیز وقتی به نبوت مبعوث شد، خداوند به او فرمود: "وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ. وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ" [3]؛ یعنی حتی برای مردم نیز طهارت و استغفار لازم است؛ چون تطهیر، انسان را روحانی می‌کند تا بتواند پیوسته در حضور خدا باشد و این قوی‌ترین وسیله برای هدایت است. .......... [3] سورۀ مدّثر، آیات 4 و 5: لباست را طاهر کن و از پلیدی، دوری نما. ادامه دارد... @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 5 رمضان 1439 موسای روح، فرعون جسم (قسمت چهارم) "قالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فينا وَليداً وَ لَبِثْتَ فينا مِنْ عُمُرِكَ سِنينَ. وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرينَ." (شعرا/18و19) [فرعون به موسی] گفت: «مگر ما تو را مثل فرزندی پرورش ندادیم و سال‌هایی از عمرت را پیش ما نبودی؟! اما تو آن کار را که نباید، کردی و نناسپاس شدی!» این، منّتی است که و هم در درون بر ما می‌گذارد: «مگر تو از اول، غذای دنیا را نخوردی؟ مگر طبیعت، تو را رشد نداد تا به اینجا برسی؟ حالا دم از روح و معنا می‌زنی؟ چطور می‌خواهی از بند اسباب و علل، رها شوی؟» اما حقیقت آن است که هرچه و حرکت وجودی داشته باشیم، اسباب و علل مادی، تأثیر خود را در ما از دست می‌دهند و آثار معنوی در وجودمان کار می‌کنند. پس اگر هرچه می‌گذرد، حرص و آرزویمان برای دنیا بیشتر می‌شود و کم و زیاد آن ما را بیشتر متأثر می‌کند، نشانۀ این است که حرکت وجودی نداشته‌ایم. البته قرار نیست اسباب مادی را کنار بگذاریم؛ بلکه وقتی حق را پیدا کردیم، به سبب حضور و احاطۀ حق، همۀ این‌ها در دست ما هستند. اما ارتباطی که اکنون با داریم و اسیرش شده‌ایم، گسسته از حقّ است. آن‌قدر با اسباب زندگی کرده‌ایم، که حتی تصور اینکه روزی این‌ها نباشند، و زبانمان را از کار می‌اندازد! زمانی بود که غروب‌ها فقط فانوس روشن می‌کردند و با همان نور، شام می‌خوردند و درس می‌خواندند؛ اما اکنون اگر یک شب برق برود، دنیای ما به آخر می‌رسد و درونمان فریاد می‌زند: «دیدی بدون من نمی‌توانی زندگی کنی؟! دوباره تلاش کن و مرا به دست آور.» ما به این زندگی اصالت داده‌ایم و توجه به معنا در درونمان رنگ باخته است. تا به عالم ماده‌مان لطمه می‌خورد، وجودمان را قبض و فشار می‌گیرد؛ اما بُعد روحانی‌مان هرچه در معرض فشار قرار گیرد، ناراحت نمی‌شویم و کاری نمی‌کنیم. به جایی رسیده‌ایم که دیگر نه تنها آب و برق، بلکه حتی فضای مَجازی اگر ساعتی در دسترس نباشد، نفسمان تنگ می‌شود! زندگی معنوی از ما خیلی دور است! خیلی راه داریم تا نگاهمان به اسباب و علل، درست شود. برای همین هم نه تنها در درون، بلکه در بیرون نیز همچنان فرعونیان بر دنیای ما حاکم‌اند. هرچه هم «مرگ بر آمریکا و اسرائیل» بگوییم، تا خود را وابسته به علل و اسباب آن‌ها ببینیم، فایده ندارد. این یک نگاه و نگرش است. اگر زندگی ولایی داشته باشیم، وقتی اسباب و علل هستند، از آن‌ها درست استفاده می‌کنیم. اما به آن‌ها دل نمی‌بندیم و پابندشان نمی‌شویم تا اگر زمانی نبودند یا بودنشان با منافع روحمان در تضاد بود، بتوانیم رها شویم و بدون آن‌ها زندگی کنیم. "قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ." (شعرا/20) [موسی] گفت: «وقتی آن کار را کردم، از گمراهان بودم.» فرعون می‌گوید: تو پایت را از گلیم خودت درازتر کردی و اکنون داری علیه من انقلاب می‌کنی! ما هم وقتی بخواهیم علیه هوای نفس و سبک دنیامدارانۀ زندگی‌مان قدم برداریم، فرعونِ درونمان بر ما می‌شورد و این جوابی است که باید به او بدهیم: «آری؛ من گذاشتم تو مرا پرورش دهی؛ اما گم و نادان بودم و نداشتم که به امیال تو تن دادم و با سیستم خوشی ماده و امیال نفس زندگی کردم. الآن که واقعیت را شناختم، از تو در گریزم؛ یعنی از ، خودبینی، ظاهرگرایی و هوای که همه، نشانه‌های فرعونیت هستند. دیگر فهمیدم که باید از اصالت داد به دنیا بترسم.» "فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لي رَبِّي حُكْماً وَ جَعَلَني مِنَ الْمُرْسَلينَ." (شعرا/21) وقتی از شما ترسیدم، گریختم؛ پس پروردگارم به من حکمت بخشید و مرا از رسولان قرار داد [تا دست بقیه را بگیرم]. آری؛ فقط اگر نگاهمان برگردد، قطعاً امدادهای الهی می‌رسد فعال در ما شروع به ظهور می‌کند. موسی یک حقیقت است، یک نگاه است؛ اینکه چشم از اسباب برداریم و به سبب‌ساز، اعتماد و توکل کنیم. نگاهمان را وجودی کنیم. لااقل دردمند شویم از اینکه چقدر هستی را برای خود تنگ کرده‌ایم و تنگ زندگی کرده‌ایم؛ چقدر از وسعت درآمده‌ایم و کوچک شده‌ایم! اقلاً در درون فرار کنیم و از این نوع زندگی، راضی نباشیم و خوشمان نیاید. خیلی دنبالش نرویم و وقتی خراب شد، خودمان را برای دوباره آباد کردنش نکُشیم! خلاصه اینکه رها شویم. پایان @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران شب بیست و یکم رمضان 1439 علم انسانی (قسمت سوم) این آیات به ما می‌گوید علمی که فقط براساس ظواهر باشد، است. اهل و خانواده فقط کسانی نیستند که رابطۀ خونی دارند؛ بلکه باید از دو جهت مادی و معنوی منسوب باشند، یعنی ویژگی‌های اخلاقی و روحی نیز مهم است. یا خوشبختی صرفاً به داشتن مال و مقام و سلامت جسمی نیست؛ بلکه در چیزی است که ابدیتمان را بسازد. ما یک عمر با تمایلات مادی و شهوات زندگی کرده‌ایم و فقط در پی جلب منافع و دفع ضررهای ظاهری بوده‌ایم که هیچ‌کدام دوام و بقا ندارند. غافل از اینکه ابدیتی در پیش داریم که یک میلیارد سالِ دنیا هم در برابر آن هیچ است. پس حتی اگر تمام دنیا را بگیرند و بهرۀ کوچکی در ابدیت بدهند، باز به‌صرفه است. نوح در برابر ادعای باطل خود که پسرش را اهل خواند، صفت خدا را حجت آورد و به او گفت: «وعدۀ تو حقّ است»؛ اما اگر حقّ است، که سؤال ندارد! برای همین هم مورد عتاب خدا قرار گرفت که وقتی آگاهی همه‌جانبه به موضوعی ندارد، دفع یا جلب آن را درخواست نکند؛ و اگر کرد، طلب مغفرت نماید، وگرنه از زیان‌کاران است. حق، حقّ است؛ چه در خوشی و ثروت و سلامت و چه در سختی و فقر و مرگ و هر امتحان دیگر. نمی‌شود او را در جمالش حق ببینیم و اگر جلالش آمد، بگوییم ناحقّ است! اگر او را حق می‌دانیم، در همه حال باید به خواستش راضی باشیم. البته وظایف سر جای خود هستند؛ اما با مطمئن و آرام و بینش توحیدی. خداوند انسان را آیینۀ سرتاپانمای خود آفریده و نمونۀ تمام عوالم را در وجود او قرار داده است. هر لحظه یک بلکه چند قوّه در او به فعلیت می‌رسد و تمام هستی در کارند تا این اتفاق بیفتد. اما روی جان انسان به هر طرف باشد، در همان جهت به فعلیت می‌رسد. اگر وجه قلبش به سوی علم حقیقی باشد، در جهت نورانیت، بالفعل می‌شود و با نور اسماء الهی و ارواح طیّبۀ علما و ائمه(علیهم‌السلام) وجودش وسیع و فطرتش تقویت می‌گردد؛ چه بفهمد، چه نفهمد. مثل اینکه کودک وقتی در آغوش مادر شیر می‌خورد، به هر حال رو به رشد است و بالأخره یک روز خواهد فهمید که اعضا و قوایش وسعت گرفته‌اند. اما اگر وجهۀ قلب، رو به آگاهی‌های دنیا و نیازهای ماده باشد، ارواح پلید و شیاطین بر او حاکم می‌شوند و او را از مسیر فطرتش منحرف می‌کنند. تا جایی که خدا را جاهلانه می‌پرستد و دچار می‌شود؛ بعد هم مخالفت‌های خود را توجیه می‌کند. برای همین است که وجود عالِم و تبعیت از او در هر زمانی لازم است. عالِم حقیقی نیز امام معصوم و انسان کامل است که همواره باید روی زمین باشد تا متعلّمان به او رجوع کنند و دنبالش بروند. امروز هم امام زمان ما حضرت مهدی(عجّل‌الله‌فرجه) است که باید هر روز با دعاهای واردشده و سلام‌های قلبی با او بیعت کنیم. اصلاً رحِم اصلی که باید با آن صلۀرحم داشت، معصومین(علیهم‌السلام) هستند. البته روشن است که منظور در این بحث، و حقیقت نورانی امام است؛ نه جسم او که همیشه در دسترس نیست. اما با این حال در زمان غیبت، علمایی هم هستند که مظهر امام شده‌اند و متعلّمان باید وجه قلب خود را رو به آن‌ها کنند تا به حقیقت نورانی امام، متصل شوند. پایان @Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران شب بیست و سوم رمضان 1439 تأثیر عالِم (قسمت چهارم) ما در عالم ، هر غذای سنگین یا سبکی بخوریم، در بوی دهان، عرق، خون، چهره، قدرت بینایی و شنوایی، دفع و سایر شئون بدنمان تأثیر دارد. به همین ترتیب، مصاحبت‌ها و نفَس‌ها نیز در ما تأثیر می‌گذارند و همه چیزمان را تحت شعاع قرار می‌دهند. تازه تأثیر غذا معمولاً کوتاه‌مدت است و ما مختاریم فضولات آن را دفع کنیم. اما تأثیر مصاحبت را به این راحتی نمی‌شود پاک کرد. پس چرا اهمیت نمی‌دهیم و همه جا می‌رویم و با همه می‌نشینیم؟ ما عالِم نیستیم. از ضعیفان شیعه‌ایم. پس مراقب باشیم و نگوییم چیزی در ما اثر ندارد. درحقیقت، مجالست با اهل ، همان روحیۀ قلبی انسان در طلب موقعیتی است که نور وجودش را زیاد کند. پس کسی که جانش رو به علم و بسته به باشد، پیوسته در درونش با علما مجالست دارد و از نور علم و وجودشان بهره‌مند می‌شود. اما کسی که چنین طلب و حرکتی برای عروج در درونش نداشته باشد، حتی اگر ظاهراً با اهل علم بنشیند، مجالست علما را ندارد و از آن‌ها تأثیر نمی‌پذیرد. هم‌نشینی با جاهلان نیز همین است و تأثیر خود را می‌گذارد. مثل بادی که چه به گُل بخورد چه به نجاست، همان بو را پخش می‌کند و نمی‌تواند اثر نگذارد. چنان‌که حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «هم‌نشینی با اشرار، موجب سوءظن به خوبان می‌شود.» [6] نیز اینکه: «هم‌نشینی با احمق، عذاب است.» [7] پس نهایت اینکه در دوران غیبت امام معصوم، باید گشت و این علمای الهی را پیدا کرد و در مقابلش دوزانو نشست؛ تا قلب‌ها با نور ، زنده شوند؛ چنان‌که خدا زمین را با باران تند آسمان، زنده می‌کند. به فرمایش امیرمؤمنان(علیه‌السلام): "جَالِسِ الْعُلَمَاءَ يَزْدَدْ عِلْمُكَ وَ يَحْسُنْ أَدَبُكَ وَ تَزْكُ نَفْسُكَ." [8] با علما هم‌نشین باش، تا علمت زیاد و ادبت نیکو شود و نفست تزکیه گردد. .......... [6] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص431. [7] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص432. [8] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص430. پایان @Lotfiiazar
📗 ۳۳ الهی یعنی نبودن ! امام و حجت عامل عبودیت و است و اگر زمین از حجت خالی شود، عبودیت محقق نمی‌شود. بنابراین به خاطر ، خودخواهی و خواسته‌های دل که همه در مسیر شیطان است، اگر استمساک به نباشد به هیچ عنوان راه برای بشر باز نیست. معرفت نور تا عصر ظهور، جلد ۱، صفحۀ ۱۰۷ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 🌐 سایت saehat.ir 📚 کانال معرفی کتاب‌های سرکار خانم لطفی‌آذر: https://t.me/ProfessorBooks
هدایت شده از ⚜ بزم اندیشه ⚜
نورِ آمده تا بر دلم بتابد و قندیل‌های مرا آب کند. نکند، بر پنجرهٔ دل، پرده‌ای ضخیم آویخته باشم و تنها دریچهٔ را برایش بگشایم؛ که گرمایی نصیبم نخواهد شد. برگرفته از 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تا وقتی باشد ، این جاهلان بیسواد هم هستند که مردم و دین و عقلانیت را به تمسخر می گیرند . 👆من نمیدانم این آقا که میگوید منظورش کیست ، اما لیوان در حوض زدن برای حاجت گرفتن ⁉️⁉️ ⬅️ فقط اون لیوان فروش ! بنده خدا خوب برای خودش کاسبی راه انداخته ‼️ 👈 امان از دین داری بدون معرفت ... https://eitaa.com/eshgh14 ❤️ بعداز اینهمه خون شهید😳 واقعا که😔