نیا به کوفه
درون شهر کسی نیست یار و یاور من
نشد در این شب غم یک چراغ هم روشن
نیا به کوفه که بارانِ بغض میبارد
از آسمان خیابان و کوچه و برزن
نیا به کوفه که این کوفیان لاکردار
هنوز نطفهی کین پرورند در دامن
نیا به کوفه، مبادا تو هم شوی تنها
شبیه آنچه که کردند با امام حسن
در انتظار تو یوسف! نشستهاند اینجا
هزار گرگصفت تا درند پیراهن
ولی سرت... ای عزیز خدا و پیغمبر
خدا کند که نیفتد به دست اهریمن
به یاد لحظهی تنهایی تو میگریم
که در میان همین گرگها، بدون کفن-
رها شدی و زمانی که خواهرت زینب
رسید بر بدن تو، ولی کدام بدن...*
به جز تو در همه عالم کسی امیرم نیست**
رساندم این سخنم را به گوش آن دشمن
مرا ببخش اگر کم گذاشتم، اما
نداشتم به خدا تحفه بهتر از این تن
رقیه هژبری
#رقیه_هژبری #شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_شهادت_سفیر_اباعبدالله_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امام غریبم
هنوز غصه به هر تار و پود داری تو
هنوز زخم در عمق وجود داری تو
هنوز شکوه ز امواج رود داری تو
چقدر خاطره های کبود داری تو
دلت امام غریبم چقدر غم دارد
ببخش مرثیه هایم هنوز کم دارد
بهار آل علی، فتنه خزان دیدی
شکست بال و پرت ، زخم بی امان دیدی
به دست حرمله سرنیزه و کمان دیدی
به روی نیزه سر هیفده جوان دیدی
غروب روز دهم کودکیت در هم ریخت
خدا به جام دلت ، روضه محرم ریخت
چه میشد آتش در راه را نمی دیدی
به کودکی غم جانکاه را نمی دیدی
به روی نیزه سر ماه را نمی دیدی
....و دست و پا زدن شاه را نمی دیدی
حساب کودکی ات را نکرد بی وجدان
نشست پیش تو بر روی سینه قرآن
چقدر زخم زبان ها شنیدن اش سخت است
چقدر بچه کوچک دویدنش سخت است
چقدر روی مغیلان کشیدنش سخت است
چقدر حنجر تشنه بریدنش سخت است
چقدر داخل گودال تیغ و تیر آورد
شهید بی کفن ات را غریب گیر آورد
تو دیده ای که به جد تو بی هوا می زد
میان هلهله ها شمر بی حیا می زد
تو دیده ای که شهید تو دست و پا می زد
تو دیده ای که یکی داشت با عصا می زد
ز عمر سیر شدی در چهار سالگی ات
خلاصه پیر شدی در چهار سالگی ات
مهدی صفی یاری
#شعر_شهادت_امام_پنجم_شیعیان #شعر_شهادت_امام_محمد_باقر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_باقرالعلوم
#مهدی_صفی_یاری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حنای عید میبندم
حنای عید میبندم به شوق روی دلدارم
حنای سرخ میبندم به روی دار میبارم
به آیینی که پایانش سرافرازیست پابندم
به لعل پاره و دستان بسته بین بازارم
در این بازار دیدم رونق سنگ و سنان و تیر
از این بازار آقا ، جان زینب سخت بیزارم
به روی دار رفتم با لب پاره ملالی نیست
ولی پیکی که دادم شد دلیل چشم خونبارم
میا کوفه برو سوی دگر جان علی ، مولا
که من هم از قرابت با علی اینجا گرفتارم
بر آن زلفی که زهرا شانه میزد گر چه دلتنگم
برو راه دگر بگذشته ام از شوق دیدارم
تو هرگز بر سر پایت نخواهی دید اینجا را
خیال راس بر نی میدهد بسیار آزارم
میا جان سه ساله جان زینب جان عباست
میا تا از سر نیزه نبینی بر سر دارم
از این بالا فضای شهر را هر بار میبینم
به یاد زینبت ذکر میا کوفه به لب دارم
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_شهادت_سفیر_اباعبدالله_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سفیر حضرت عشق
نامه از معشوق آوردهاست کسوت را ببین
مبدا تاریخ عشاق است هجرت را ببین
در نمازش دید تنها مانده با سجادهاش
مسلمین را در وفا بنگر جماعت را ببین
دزد را کی میسپارد یک نفر دست شریح
کودکانش را به دستش داد غربت را ببین
دستگیر هاشمیان بین کوفه یک زن است
طوعه تنها مرد این شهر است غیرت را ببین
در اسارت وارد بزم عبیدالله شد
روی گرداند از حرامی ها برائت را ببین
در اسارت وارد بزم عبیدالله شد
مثل دختر عم خود زینب، شباهت را ببین
اب آوردند و خون دل درون کاسه ریخت
تشنه لب پرواز خواهد کرد قسمت را ببین
مکه را از کوفه میبیند تماشا را نگر
گفت بنویسید برگردد وصیت را ببین
شد سرش دروازه را آذین و بعد از واقعه
خود حسین آمد به دیدارش زیارت را ببین
سید محمد حسین حسینی
#سید_محمد_حسین_حسینی #شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_شهادت_سفیر_اباعبدالله_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریبانه قدم میزد
غریبانه قدم میزد میان کوچه ها تنها
سفیر افتاد بین کوفیان بی وفا تنها
نماز خویش را خواند و نگاهی پشت سر انداخت
نمیشد باورش خوانده ست تعقیبات را تنها
به جز آن زن که مردانه رسید و میزبانش شد
رها کردند مسلم را غریبه آشنا تنها
دلش میخواست بهر دلبرش پیغام بفرستد
میا کوفه اگرهم آمدی تنها بیا تنها
میا اینها به فکر انتقام حیدر اند از تو
که کینه از علی دارند ای خون خدا تنها
بمیرم ای عزیز فاطمه در گودی گودال
تو ماندی و سنان و زجر و شمر بی حیا تنها
سر پیراهنت دعوا شد اما راس پاکت را
سرفرصت رسید و ذبح کردَش از قفا تنها
یکی تیر و یکی تیغ و یکی سنگ و یکی نیزه
شنیدم پیرمردی گفت من دارم عصا تنها
چه سرهایی که روی نیزه ها سر برد طاقت را
چه تن هایی که جا ماندند زیر دست و پا تنها
بمیرم آنکه آدم آن که عالم زیر دینش بود
از این دنیا نصیبش شد فقط یک بوریا تنها
محمود یوسفی
#شعر_روضه #شعر_شهادت_حضرت_مسلم #شعر_شهادت_حضرت_مسلم_ابن_عقیل #شعر_شهادت_سفیر_اباعبدالله_الحسین #شعر_محرم_1402
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دارم وصیت میکنم شاید نیایی
با باد صحبت میکنم شاید نیایی
دارد مسیرت را نشانم میدهد باد
از روی دروازه تکانم میدهد باد
با داغِ بیاندازه میگِریم که برگرد
از بِین این دروازه میگِریم که برگرد
با سر میان کوفیان مهمانم آقا
تا لحظهای که میرسی میمانم آقا
روزی که میآیی مرا بشناس وقتی
از روی این دروازه آویزانم آقا
هر روز سنگم میزنند از دور و نزدیک
بازیچهی تمرینِ این طفلانم آقا
هر روز یک دندان من کم میشود تا...
قربان دندانت شود دندانم آقا
شرمندهام اینجایَم و بال و پَرم ریخت
دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت
من با چه رو گویم نیا رویی نمانده
قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده
دستی که بیعت داد دستم را شکسته
از بس مرا زد زخمِ بازویی نمانده
طفلان من از گوشهای دیدند من را
از زخمهای کوفه اَبرویی نمانده
نزدیک نه از دور کوفی دورهام کرد
آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده
تا دِق نکرده زینب از بیراهه برگرد
گهوراه تا نَشکَسته با ششماهه برگرد
هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است
در کوفه میبینی که نامحرم زیاد است
از خیزران و تازیانه حرف کم نیست
از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاد است
ششماهه نه حتی برای مردها نیز..
یک تیغه از تیرِ سهشعبه هم زیاد است
دست نوازش با یتیمی نیست اما
پنجه برای گیسوی درهم زیاد است
آبی برای تشنگان اینجا ندارند
در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند
تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم
شد بسته دستم دستگیری را بفهمم
هِی سنگ خوردم زخم خوردم طعنه خوردم
تا رنج بازار و اسیری را بفهمم
من را به زنجیرش میانِ کوچه گرداند
تا زخمِ پاهای کویری را بفهمم
دندان من خون شد به یادِ دختر تو
تا دردِ دندانهایِ شیری را بفهمم
دلها در اینجا سنگِ دیوار است برگرد
وقتِ حراجیهایِ بازار است برگرد
#حسن_لطفی
#مسلمیه
@hadithashk
یوسفِ زهرا(س)
من به دنبال تو اما، تو به هر جا حاضر
چشمِ بینای تو بر عالم و جاهل، ناظر
روز و شب دل نگرانِ منی و میدانی
منِ غافل، نشدم دینِ خدا را ناصر
وقتِ افتادنِ من، دستِ مرا میگیری
بر زمین خوردنِ من نیز، تو هستی قادر
چقدر با عملم قلب ترا آزردم
جز گنه، نیست به پرونده ی من، ای ساتر
با وجودیکه مرا چون تو امامی دادند
عملم هست بیانگر که نبودم شاکر
با چه روئی به درِ خانه ی تو آمده ام
نکند اینهمه صحبت ز تو، باشد ظاهر
ظاهراً با تواَم و باطنِ من، دور از توست
با تمامِ بدی اَم، باز تو هستی صابر
تا دلم می شکند، لطفِ تو آید به کمک
با دعایت، کنی از جرم و خطایم طاهر
بی تو این زندگی از عشق ندارد خبری
با تو ای یوسفِ زهراست، محبت دایر
حجِ مقبول تویی، کعبه بهانه است بیا
بنگر از هجرِ تو دلهاست پریشان خاطر
عرفاتم تویی و بینِ دعای عرفه
میشود خدمت ارباب رسد این چاکر
عرفه کعبه عشاق صفایی دارد
بخدا حضرت زهراست در آنجا زائر
گریه بر غربتِ مظلوم بما تکلیف است
در منا روضه بپا کرد امام باقر
خیمه ی ماهِ محرم بکند هر که بپا
گریه کن فاطمه و زینب کبری ذاکر
حاجیِ کرب و بلا راهیِ گودال شده
خواهرش هست، صبورانه کنارش حاضر
بدنی زیر سم اسب، سری بر نیزه
بانویی دست به معجر، سوی مقتل عابر
بوسه از حنجرِ خونینِ برادر گیرد
کعب نی در کفِ شمر است، مدد یا قاهر
مادرت گفت که میآیی و حق میگیری
منتقم! اِنتقم از جور و جفای جائر
محمود ژولیده
#شعر_روز_عرفه #شعر_عرفه #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا #شعر_نهم_ذالحجه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای که از کوفه معشوقه ما میگذری
خون من ریخته در گام به گامش، نظری!
مسلم از پا شده آویز قناره بدنش..
فطرس امروز ببر سمت نگارم خبری
شاه در کوه و کمر!من وسط شهر غریب!
آه از آن دربدری وای ازین در بدری..
چند دندان مرا سنگ شکسته آری!
عاشق آن است ز معشوق بگیرد اثری
بدنم زیر لگد مانده ترحم نکنید..
با سم اسب بکوبید مرا ده نفری
گونه ام خرد شد از بام زمین افتادم
گریه ام هست برآن گونه سرخ دگری
هرچه آمد به سرم باز خدایا شکرت
دخترم نیست، زنم نیست، در این دورو بری!
با تن بی رمقم بر تو سلامی کردم
به فدای سر تو ای که میان سفری
حاضرم دختر من را به کنیزی ببرند
تا که از دختر تو دفع شود هر خطری
کاش میشد بدنم را همه آتش بزنند
تا نگیرد به پر چادر زینب شرری
#مسلمیه
#سید_پوریا_هاشمی
@hadithashk
یا رب
یا رب اگرچه قهر تو باشد سزای ما
پاسخ بده دوباره به یا ربنای ما
تنبیه کن که گریه ما را در آوری
جوری بزن بلند شود ناله های ما
ما دست از صدا زدنت پس نمیکشیم
حتی بدت بیاید اگر از صدای ما
یارب! چه حیف از تو که ما بندهات شدیم
اما چه خوب شد که تو هستی خدای ما
ما توبه میکنیم و به تو قول میدهیم
اصلا ولی حساب نکن بر وفای ما
کوچک شمردهایم گناه کبیره را
چون عفو تو بزرگتر است از خطای ما
هرگز به پای عفو تو جرمی نمیرسد
هرچه گناه هم بنویسند پای ما
ما مدعی شدیم جهنم نمیرویم
راضی نشو خراب شود ادعای ما
روزی که دوستان همه با ما غریبهاند
تنها امید ما تویی ای آشنای ما
یارب! اگر که آل علی را نداشتیم
نزد تو مستجاب نمیشد دعای ما
ماندم چه حکمت است مهیا نمیشود
اسبابِ رفتنِ سفر کربلای ما
ما کم گذاشتیم برای تو یا حسین
اما نشد تو کم بگذاری برای ما
خدمتگزار خوب نبودیم یا حسین
خدمتگزار خوب نیاری به جای ما
یا رب به حق فاطمه با مژده ظهور
پایان بده به غصه بیانتهای ما
آرش براری
#آرش_براری #دعای_عرفه #شعر_ایینی #شعر_روز_عرفه #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عبد گریزان
آمده جبران کند حرّ پشیمان حسین
آخرین جامانده را فوراً بخر جان حسین
عاقبت با آنهمه گردن کشی و اشتباه
سوی تو برگشته این عبد گریزان حسین
آبرویم را نبر، پشت درم معطل نکن
جان زهرا باز کن در روی مهمان حسین
این گدا چیزی نمیخواهد به والله از کسی
آمده خلوت کند کنج خیابان حسین
هرکجا شرمنده بودم رفته ام پیش علی
در نجف هم گفته ام، دستم به دامان حسین
گریه کردن دورهم، راه علاج درد ماست
نیست دارویی بجز دارو و درمان حسین
نوکر زهرا به امّید محرم زنده است
بسکه عادت کرده از اوّل به احسان حسین
من نیایم کربلا دلواپسم تا اربعین
آه یعنی می رسم اصلاً به کنعان حسین!
ای خدا گرچه به روی حاجیان در باز شد
خواهشاً ما را ببر در زیر ایوان حسین
باز هم عزم منا دارد عزیز فاطمه
عید قربانش شده....جانم به قربان حسین
تشنه بود و آب را دور و بر او ریختند
با لگدها خرد شد صد جای دندان حسین
پیش چشم مادرش چرخانده شد با چکمه ها
بی وضو تابانده شد زلف پریشان حسین
شمر که سر را جدا میکرد لرزان شد ولی
وای از بازی خولی پیش طفلان حسین
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_روز_عرفه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #عرفه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گرفتار زیاد است
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است
مثل من شرمنده گنهکار زیاد است
اما کرم توست که بسیار زیاد است
بخشندگی ات حضرت ستار زیاد است
در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند
وقت کرم تو فقرا فرق ندارند
خواندی تو دگر بار به کویت همگان را
هرکس که به سرمایه ی خود دیده زیان را
یا داده ز کف فرصت ماه رمضان را
با خویش بیارد دل و جان نگران را
گفتی که گناه دل پر آه ببخشی
امروز به اندازه ی یک ماه ببخشی
بعد از رمضان رشته ی خود با تو بریدم
من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم
روز عرفه آمد و شد تازه امیدم
آغوش گشودی که به سوی تو دویدم
من آمده ام باز توانم بده امروز
اصلا تو بیا راه نشانم بده امروز
آفت زده بر حاصل من بار ندارد
این بار به غیر از تو خریدار ندارد
این بنده خودش آمده پس جار ندارد
اصلا زمین خورده که آزار ندارد
بر آنکه زمین خورده جفا را نپسندند
رفتم همه جا جز تو گدا را نپسندند
حالا که من افتاده ام از نام و نشان ها
حالا که نشستم ز فراغت به فغان ها
مگذار بیفتد سخنم روی زبان ها
مگذار شود فاش ز من راز نهان ها
من آبرویم در خطر افتاده نظر کن
حالا که گدا پشت در افتاده نظر کن
هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی
نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی
من را برسانید به یار عرفاتی
جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی
شرمنده کند باز مرا از کرم خود
ما را به سلامی ببرد در حرم خود
این قدر مگو از لب و دندان دُر افشان
این قدر مده شرح ز گیسوی پریشان
خواهر شده از لحن دعای تو هراسان
برگرد مدینه مرو کوفه حسین جان
ترسم که کسی بشکند آئینه ات آقا
یا آنکه نشیند به روی سینه ات آقا
گفتم عرفه فرصت دیدار مهیاست
هر ساعت این روز خبر دار ز آقاست
خوش آنکه دلش هم نفس یوسف زهراست
اما همه ی عشق فقط روضه ی سقاست
در روضه ی او عطر گل یاس بیاید
خود گفته که در روضه ی عباس بیاید
محمد مبشری
#شعر_روز_عرفه #شعر_عرفه #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا #شعر_نهم_ذالحجه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صدای پای محرم
به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما
به زرق و برق جهان دل نبسته ایم دمی
خوشیم ، تا که همین نوکری ست حاصل ما
برای سینه زنان تا ابد همین کافی ست
همین که ذره ای از تربت است در گِل ما
صدای پای محرم به گوش می آید..
دوباره عکس ضریح است در مقابل ما
گناه با دل ما هر چه کرده بود گذشت...
از این به بعد حسین است صاحب دل ما
احسان نرگسی
#احسان_نرگسی #شعر_روز_عرفه #شعر_عرفه #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عشقم به حسین
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است!
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است عشقم به حسین..
بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیاتم
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
کربلاست غوغاست امروز آه من جا مانده ام
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل..
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت
شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه..
قاتلت را مقتل اما غصه معجر نوشت
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_روز_عرفه #شعر_عرفه #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر همه ی یقینمان باشد و بس
نامش به روی نگینمان باشد و بس
ما ریزه خوران سفره فاطمه ایم
تبلیغ غدیر دینمان باشد و بس
۷ روز تا غدیر
#محمد_حسین_رحیمیان
@hadithashk
میان شعله میسوزد مگر باران؟ نمیسوزد
اگرچه «جسم» هم آتش بگیرد، «جان» نمیسوزد
به آتش میکشند این روزها قرآنِ ما را... لیک
نمیدانند «فجر» و «طارق» و «فرقان» نمیسوزد
نمیدانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان
که «حمد» آتش نمیگیرد که «الرحمان» نمیسوزد
خدای قصۀ قرآنیِ «عاد» و «ثمود»! آخر
چرا این شهرها در آتشِ کفران نمیسوزد؟
مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان
دل مردم برای این همه ایمان نمیسوزد؟
به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی
بگو قرآن نمیسوزد، بگو قرآن نمیسوزد
#رضا_یزدانی
#بر_هتاکان_به_قرآن_لعنت
@hadithashk
نوبت عشق است
نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
گم شده در جاده ایم راهنما باش
حضرت هادی بفکر این فقرا باش
وقت گذر نور باش رهگذران را
باز بدستت بگیر نبض زمان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان را
پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را
ای همه ی آفتاب ها لب بامت
مومن و کافر همه فدای مرامت
دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت
حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت
پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت
برد هرآنکس که قبله سمت شما ساخت
ذکرتو بر دردها دواست همیشه
کعبه حجاج سامراست همیشه
ما سروسامان نداشتیم تو دادی
مرهم و درمان نداشتیم تو دادی
شوق کریمان نداشتیم تو دادی
میل بقرآن نداشتیم تو دادی
پربه هوای تو میزنیم چه بهتر
پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر
از قِبَل جامعه قرار گرفتیم
خط به خطش حس افتخار گرفتیم
شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم
راه بسوی همین دیار گرفتیم
اسم تو آمد که زیر و رو شده حالم
خانه ی امنت شده ست قبله عالم
درشب تاریک نور ماه مرا کشت
دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت
خلوتی سُرِّ مَن راه مرا کشت
گریه زوار زا به راه مرا کشت
آنقدر اینجا عطای تو شده معروف
بین گدایان گدای تو شده معروف
تابه ابد در دلت عزای حسین است
گریه هرروزه ات برای حسین است
چشم ترت وقف روضه های حسین است
مرهم درد تو کربلای حسین است
هرکه به سوی تو التماس دعا داشت
چشم تر تو نظر به کرببلا داشت
جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود
برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بدنش در حصار نیزه زنان بود
هم که نگاهش سوی خیام زنان بود
از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند
زنده جاوید را به نیزه کشیدند
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_ولادت_امام_دهم #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
به مقدم
برای عشق دوباره بهانه پیدا شد
بهانة غزلی عاشقانه پیدا شد
طنین آمدن کیست اینکه از طربش
قلم به شور رسید و ترانه پیدا شد
الا که گمشدگان هدایتید هنوز
پی نشانه نگردید، خانه پیدا شد
برای مرغ دل چند بام و چند هوا
هم آشیانه و هم آب و دانه پیدا شد
میان باغچه، یاسی شکفت وقتی که
گل جواد به دست سمانه پیدا شد
رسید چشمة کوثر رسید آب حیات
به مقدم دهمین مصحف خدا صلوات
ببین محمد سوم! علی چارم رامی
الا رفت مردم یا علی گفتند
دستش که بالا رفت عالم شد اسیر عشق
مولای یا مولای تنها ذکر باران است
مولای یا مولای تنها راه پایان است
احسان نرگسی رضاپور
#احسان_نرگسی_رضاپور #شعر_ولادت_امام_دهم #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
به مقدم
برای عشق دوباره بهانه پیدا شد
بهانة غزلی عاشقانه پیدا شد
طنین آمدن کیست اینکه از طربش
قلم به شور رسید و ترانه پیدا شد
الا که گمشدگان هدایتید هنوز
پی نشانه نگردید، خانه پیدا شد
برای مرغ دل چند بام و چند هوا
هم آشیانه و هم آب و دانه پیدا شد
میان باغچه، یاسی شکفت وقتی که
گل جواد به دست سمانه پیدا شد
رسید چشمة کوثر رسید آب حیات
به مقدم دهمین مصحف خدا صلوات
ببین محمد سوم! علی چارم رامی
الا رفت مردم یا علی گفتند
دستش که بالا رفت عالم شد اسیر عشق
مولای یا مولای تنها ذکر باران است
مولای یا مولای تنها راه پایان است
احسان نرگسی رضاپور
#احسان_نرگسی_رضاپور #شعر_ولادت_امام_دهم #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا هادی آل محمد
تا کتاب آفرینش باز شد
عاشقی بال و پر پرواز شد
تا که قدری اب و خاک آدم شود
بادم هو یا علی اعجاز شد
عشق سهم هر کسی انجا نبود
حکمت این موهبت چون راز شد
تا دل ما بسته شد بر زلف عشق
دربهای رحمت حق باز شد
ابتدای راه بود واشتیاق
یا علی گفتیم عشق آغاز شد
با علی شد بر بشر نعمت تمام
عشق یعنی روی حیدر والسلام
اندک اندک جمع مستان می رسند
در غدیر خم به جانان می رسند
العطش گویان پی ساقی عشق
پای این خم می پرستان میرسند
تادر آن برکه به قربانش روند
حاجیان از عید قربان می رسند
از فلک شمس و قمر ها تا کنند
جشن حیدر را چراغان می رسند
کاش ما را هم علی مهمان کند
با کسانی که به ایشان میرسند
هر که خواهد تا غدیر خم رود
یک علی باید هدایتگر شود
یک علی که هادی این شادی است
یک علی که هم نقی هم هادی است
یک علی که جامعه دارد به لب
لطف او عادات مادر زادی است
مهبط الوحیی که از انفاس او
درمیان سینه ها آبادی است
کاش ما را هم اسیر اوکنند
بند عشقش برتر از آزادی است
بانگاهش ما غدیری میشویم
بی گمان او هادی این وادی است
السلام ای مظهر کهف الورا
معدن رحمت امام سامرا
آمدی و شعله ثاقب رسید
عشق بر دلها زشش جانب رسید
بخت برگشته به دلها روی کرد
تیر مژگانت که بر حاجب رسید
چرخش چرخ و فلک را محوری
محفل پروانه را صاحب رسید
لافتی الا علی آمد مگر
که علی بن ابیطالب رسید
دیده واکردی صدا زد هاتفی
آیه های سجده واجب رسید
عطر وبویت را بهاران گفته اند
مور کویت را سلیمان گفته اند
چشمهایت موضع پیغمبری
ابروانت ذالفقار حیدری
لشگر مژگانت ارکان البلاد
بانگاهت فاتح هر کشوری
مظهر حیی که با یک گوشه چشم
شیر را از پرده در می آوری
دعوت الحسناست خال روی تو
عاشقان را اینچنین حج می بری
حی قبل حی تویی بعد حی
با قدت برپاست محشر محشری
با تو هر ویرنه ای آبادی است
هرچه داریم از امام هادی است
سامرایت ملجا درماندگان
سفره ات از بی کران تا بی کران
بارگاهت جنت روی زمین
فرش های مرقدت هفت آسمان
برنمی گردد گدایت نا امید
هیچکس از تو ندارد این گمان
دستهای ما به سویت شد ...
#شعر_ولادت_امام_دهم #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی #موسی_علیمرادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ایها العشق
تو به ما نور را نشان دادی!
ایها العشق! ایها الهادی!
ای دلیلِ طراوتِ چشمه!
روشنابخشِ هرچه آبادی!
ای که در بندِ بندگی هستی!
خوش به حالت، چقدر آزادی!
در ازل، قبلِ خلقتِ جنت،
با نگاهت، بهشت، میزادی
مثلِ خورشیدی و زِ نسلِ علی،
چه نکو رتبهای، چه اجدادی!
وارثِ ذوالفقارِ مولایی!
وارثِ سجدههای سجادی
نور را، منشأی و معنایی
عشق را، ریشهای و بنیادی
حرفِ کج را، سکوتِ بیپایان،
حرفِ حق را، هماره، فریادی
...ای سرِ من!، بیفت بر قدمش
گر نیفتی به پاش، بر بادی!
به امیدِ توجهی خاصم
منِ بیدست و پا، منِ عادی
عادل حسین قربان
#شعر_ولادت_امام_دهم #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی #عادل_حسین_قربان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ابنُ الجواد
سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد
به نسلهای بشر ذات پاکِ فطرت داد
زبان برای تشکر، دهان برای بیان
نفس برای حیات و بدن به قدرت داد
به عالَم از درِ توحید لطفِ بی حد کرد
به آدم از رهِ تکریم، حکمِ طاعت داد
هدایتِ همه با آیه های قرآنش
به خالصانِ درش هدیه ی نبوت داد
ز حبِّ آل محمد محبتش جاری
به شیعیان علی نعمت ولایت داد
کمالِ عصمت خود را به فاطمه بخشید
تمام هستی خود را به آل عصمت داد
به افتخار نبی و علی به معصومین
و نسل کوثریِ فاطمه امامت داد
پس از حسین و حسن تا علیٍُ الهادی
علیِ چارمِ خود را به آل عترت داد
سخن ز حضرت ابنُ الجواد می گویم
همانکه حضرت حق، بیرقش ز نصرت داد
ز لطف خاصِ خداوندی اَش در این دوران
بدست هادیِ دین پرچم هدایت داد
پس از جواد به ابنُ الرضای دوم نیز
هزارویک سخنِ نغز و بحرِ حکمت داد
ولادتش شده بابُ الغدیر این آقا
چقدر حضرت هادی به شیعه عزت داد
ز هشت سالگی اَش شد امامتَش آغاز
قیام او به همه عاشقان کرامت داد
قیام کرب و بلا را دوباره احیا کرد
بهای تازه ای از شوقِ بر زیارت داد
زیارتی ز غدیریه، جامعه، مبسوط
ز نَصِّ خویش بدست تمام امت داد
مبارزات فراوانِ او همه تعلیم
به شیعه با عملِ خیر، درس عبرت داد
چو از مدینه به تبعیدِ سامرا بُردند
به شیعیان، همه طرحی دراز مدت داد
شیوعِ نهضتِ نامه نگاری اَش زیباست
قیامِ نرم، به یاران عجیب وحدت داد
منافقان به غیابش سعایتَش کردند
هزینه های زیادی از این سعایت داد
حرامیان حرمش را محاصره کردند
ولی خدا به ولی اَش دوباره فرصت داد
هزار نقشه علیهِ امام ما چیدند
ولی مقاومتِ او بما بصیرت داد
دگر ز دشمنیِ دشمنان هَراسی نیست
زمامداریِ هادی به شیعه شوکت داد
هنوز هم حرم او دفاع می خواهد
مدافعِ حرمش درس استقامت داد
دلِ امام زمان را بدست آوردند
به پیر و مرشد ما، حضرتش بشارت داد
به رغمِ خصم، که آینده را برَد در بیم
امام مژده ی آینده را به امت داد
فریب و فتنه و تحریم و خدعه و تهدید
به لطفِ حق به شما ابتکار و همّت داد
لباسِ جنگ به هر رنگ در بیاید، باز...
لباسِ رزم به تن کن که جنگ عزت داد
اسیرِ سامره ی او همیشه در رزم است
به آن امید که شاید بما شهادت داد
غریبِ سامره بود و عزیز زهرا بود
هزار راه نشان در میان غربت داد
اهانت ...
#شعر_ولادت_امام_دهم #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_امام_هادی #محمود_ژولیده
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
محضر خورشید
نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
گم شده در جاده ایم راهنما باش
حضرت هادی بفکر این فقرا باش
وقت گذر نور باش رهگذران را
باز بدستت بگیر نبض زمان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان را
پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را
ای همه ی آفتاب ها لب بامت
مومن و کافر همه فدای مرامت
دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت
حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت
پیچش عمامه ات ز عرش نما ساخت
برد هرانکس که قبله سمت شما ساخت
ذکرتو بر دردها دواست همیشه
کعبه حجاج سامراست همیشه
ما سروسامان نداشتیم تو دادی
مرهم و درمان نداشتیم تو دادی
شوق کریمان نداشتیم تو دادی
میل بقرآن نداشتیم تو دادی
پربه هوای تو میزنیم چه بهتر
پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر
از قبل جامعه قرار گرفتیم
خط به خطش حس افتخار گرفتیم
شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم
راه بسوی همین دیار گرفتیم
درحرمت مثل کعبه شور و صفا هست
گنبد و گلدسته هات دردل ما هست
درشب تاریک نور ماه مرا کشت
دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت
خلوتی `سر من راه” مرا کشت
گریه زوار زا به راه مرا کشت
موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خورد
حضرت حجت چقدر پای تو غم خورد
تابه ابد در دلت عزای حسین است
گریه هرروزه ات برای حسین است
چشم ترت وقف روضه های حسین است
مرهم درد تو کربلای حسین است
شکر,خدا پاسخ دعای تورا داد
قبه ارباب ما شفای تو را داد
جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود
برجگرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بدنش در حصار نیزه زنان بود
هم که نگاهش سوی خیام زنان بود
از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند
زنده جاوید را به نیزه کشیدند
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_ایینی #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کبوتر حرم
اجازه هست مرغ دل, کبوتر حرم شود
و با فرشته های وحیِ عشق, هم قدم شود
اجازه هست این کبوتر نشسته در حرم
پر شکسته اش برای مدح تان قلم شود
برای وصل آب و دانه نیست سر به زیری اش
برای پایبوسی ات به اشتیاق خم شود
در این حرم اگر که دَم شود نوای یا علی
نوای یا اباالحسن نوای بازدم شود
کنار خوان جامعه, دعا نمی کنم دگر
زبان حاجتم همین دو دیده ی ترم شود
منی که در تمام زندگی ابالجوادی ام
خوشم گدای سامراییِ امام هادی ام
چه نعمتی است در تمام عمر, سائلت شدن
گدا و ریزه خوار معدن فضائلت شدن
چه نعمتی است نذر مادرت سمانه کردن و
به این طریق, موجبات شادی دلت شدن
چه نعمتی است این که با اشاره ی نگاه تو
غلام و پاسبان صبح و شام منزلت شدن
چه نعمتی است هم چنان فداییان درگهت
برای حفظ این حرم فدا و بِسملت شدن
چه نعمتی است با تو بودن و مجاورت شدن
چه نقمتی است بی تو بودن و مقابلت شدن
همان ازل به روی لوح سینه, بیرقی زدم
به روی آن نوشته ی `أمیری یانقی” زدم
بخوان برای ما فراز قادَةَ الْهُداة را
بخوان و زنده کن دوباره جان کائنات را
هزار سیدالکریم از این قبیله زنده کن
بخوان و شرح کن فراز سادَةَ الْوُلاة را
شراب ناب عشق را بریز در سبوی مان
خودت معرفی نما أئِمَةَالْدُعاة را
بگو علی علی است شرط گفتن خدا خدا
بیا نشان بده به ما حقیقت صلاة را
حمایت بتول از ابوتراب را بگو
عیان نما به خلق راز ذادَةَ الْحُماة را
بدون تو, منِ غریبه آس و پاس می شوم
قدم قدم کنار تو خداشناس می شوم
دعای ما دعا نبود اگر نبود جامعه
دعا گره گشا نبود اگر نبود جامعه
کسی سراسر جهان, میان انس و جنیان
مرید هل اتی نبود اگر نبود جامعه
کنار چاه غالیان و صوفیان کسی دگر
به راه, آشنا نبود, اگر نبود جامعه
غروب جمعه های ما اسیرهای مبتلا
به عشق, با صفا نبود اگر نبود جامعه
خلاصه عرض می کنم میان اعتقاد ما
خدا همین خدا نبود اگر نبود جامعه
ازین طرف بخوان برام جامعه, از آن طرف
بخوان زیارت غدیریه دوباره در نجف
دعا که می کنی گناه خلق پاک می شود
جهان بدون بودنت چه هولناک می شود
خدا به خنده های بر لب تو شاد می شود
خدا به خشم چهره ی تو خشمناک می شود
به ریزه ناخنت قسم اگر کسی به ساحتت
اهانتی کند, بدون شک هلاک می شود
مرید مکتبت برای کسب نور معرفت
به پای جامعه کبیره سینه چاک می شود
...
#شعر_مذهبی #شعر_هیئت #شعر_ولادت_امام_علی_النقی #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_هادی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هم گریه ای و آب وضوی مکرّری
هم کوثری و جام و سبوی معطری
باید ترا بجویمت ای عشق اهل بیت
در امتداد پیچش گیسوی دلبری
بر خاک، سجده می کنم و مست میشوم
وقتی که باز میشود از آسمان دری
بسکه خراب باده شدم بین میکده
پایم نمی کشد بروم جای دیگری
دلداده و اسیرم و باب الجوادی ام
اهل همین محله و مهمان هادی ام
ابن الرضای دوم و عشق رضا رسید
دردانهء سمانه و نور سما رسید
نامش علی و کنیهء او هم ابوالحسن
نطقش؛ پیمبری که به وحی خدا رسید
خال لبش اشاره به توحید کعبه داشت
قدّ قصیده اش به قد ربّنا رسید
تقسیم شد محبت او بین کائنات
یک ذره از ولایت او هم به ما رسید
عالم فقیر و سائل دست کریم اوست
ایران گدای خانهء عبدالعظیمِ اوست
روح بلند او به جنان پر کشیده بود
میلش به عرش و وادی دلبر کشیده بود
رفت از مدینه، سمت نجف، قبل سامرا
بسکه لبش، شراب علی سر کشیده بود
در قلب عرش، عشق خدا را برای خلق
از برکهء غدیری حیدر کشیده بود
در "فُلکِ جَاری" از "لُجَجِ الغَامِرَه" که گفت،
حیدر به روی دست پیمبر کشیده بود
یعنی یقین کنید که جان خدا علی است
اصلاً کلید معرفت الله، یاعلی است
قربان لطف هادی و قربان سامرا
دیوانهء نجف شده مهمان سامرا
من ریزه خوار لقمهء سلطان مشهدم
پُر برکت است سفره ام از نان سامرا
جانم به درد و تاول پاهای زائران
در پیچ و تابِ کوچه خیابان سامرا
این اربعین اگر که شدی زائر حرم
یک شب بخواب گوشهء ایوان سامرا
عمریست سامرا، حرمِ جانِ خسته هاست
آنجا که خانهء پدری من و شماست
این کورهء محبت مان گرم شد دمش
جانم به عشق! با همهء حالِ درهمش
من را فقط یکی ببرد خیمهء حسین
خیلی زمان نمانده بیاید محرمش
قسمت نشد به سر بزنم زیر قبّه اش
دعوت کنید گریه کنم زیر پرچمش
فکری برای این دلِ بیتاب من کنید
شش گوشهء حسین مرا کُشته با غمش
نوکر، اگر حرم نرود خوار میشود
نوکر، بدون گریه گرفتار میشود
#شعر_ولادت_امام_هادی_ع
#رضا_دین_پرور
@hadithashk
علی ولی الله
سند دینِ خدا گر که فقط قرآن است
احمد آیینه ی وحی است و علی برهان است
مرتضی جلوه ای از صورتِ عرفانِ خداست
گلِ بستانِ بهشت و به همه قبلهنماست
نبضِ هستی ز وجودش به قیام و به قعود
فلک از شوقِ تمنای علی(ع) سر به سجود
آدم و جِنّ و مَلک آمده در پیمانش
خضر و داوود و سلیمان همگی دربانش
دل پُر از مِهرو نگاهش همه لبریزِ صفاست
که خدا عشقِ علی هست و علی عشقِ خداست
مرتضی منبری از نور و ملائک پایش
همه ذرات جهان شیفته ی سیمایش
شده اعجازِ ولایش به یقین باورِ ما
وَ همین بس که شده شاهِ نجف سرورِ ما
علی آن کوکبِ دریِّ خدای ازلی ست
بعدِ احمد بخدا بر همهی خلق ولی ست
ظاهر و باطنِ قرآنِ محمد(ص) علی است
به دو عالم به همه خلق سرآمد علی است
صاحبِ ذکر سلونی بخدا شیرِ خداست
فاتحِ بدر و حنین است که شمشیرِ خداست
رفته شامِ سیه و صبحِ سپید آمده است
بر همه اهلِ ولا عید سعید آمده است
شاهدِ وحیِ نبی و به همه اسرارش
لعنتِ حق به هر آنکس که کند انکارش
مرتضی شانِ نزولِ همه آیاتِ خداست
معنیِ سورهی توحید وَ مرآتِ خداست
پایه ی عرش به اقرارِ علی پا برجاست
چرخه ی فرش به ایثارِ علی پابرجاست
بی بدیل است دو عالم چو نبی بی همتاست
کرسی و لوح و قلم از نفسش پا برجاست
او که از قبلِ تولد به خدا ایمان داشت
وقتِ میلاد به لب زمزمه ی قرآن داشت
با خطِ نور خداوند به افلاک نوشت
که علی جانِ نبی حافظِ درهایبهشت
بر دلِ ما همه این عید مبارک باشد
سندش سوره ی یاسین و تبارک باشد
هستی محرابی
#شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا امیرالمومنین
قلم لال است اما مینویسم داستانش را
من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را
گروهی باعلی مشغول و جمعی باعلی عاشق
مسلمان جایخود دارد چه سازم هندوانش را
علی را بی خدا اصلاً – خدا را بی علی هرگز
نه میخواهم چنینش را – نه میخواهم چنانش را
نه تنها مجلس خود را بنا بر گفتهی احمد
مزین کرده با نام علی شیعه اذانش را
بهقربان وجودی که وجودم از وجود اوست
چنان میخواهمش آری که هر موجود جانش را
خدا فرموده قبل از خلقت عالم علی بودهاست
و من اصلاً نمیفهمم مکانش را زمانش را
بگویم فاشحیدر کیست ممسوس خداوند است
زبانم تند میراند که میگیرم عنانش را
همیشه از خودم میپرسم و هربار میمانم
چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را
ضریحش که بهجایخود دلم آنقدرها تنگ است
کسیکه یاعلیگفته است میبوسم دهانش را
زمان خطبهخوانی اوسخنران نه سخندانست
که منبر میبرد حظ شیوهی فنّ بیانش را
خدا خود را اگر مومنصداکردهاست میخواهد
که اینگونه کند مدح امیر مومنانش را
قسیم نار والجنه-علی-تنها علی بودهاست
کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را
بهقدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد
نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانشرا
خداآغاز خلقت یاعلی گفتاست پس حتماً
به پایان میبرد با `یاعلی” کار جهانش را
محمد حسن بیاتلو
#شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عالیِ اعلی
باید که تو را عالیِ اعلی بنویسم
در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم
باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق
در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم
از عطرِ نگاهِ تو خدا موهبتی کرد
اینکه به ولای تو تولّا بنویسم
باید که تو را از همه ی مردمِ دنیا
غمخوارِ دلِ حضرتِ طاها(ص)بنویسم
شد عطرِ نسیمِ تو پراکنده به عالم
از نازِ نفس های تو زهرا(س)بنویسم
حیدر شده ای تا که تو را با قلمِ نور_
بر پیکره ی عرشِ معلی بنویسم
هر جا که بوَد نامِ تو ما قبله نداریم
من روی تو را قبله ی دنیا بنویسم
تو برکه ی عشقی و جهان تشنه ی جامت
از جامِ غدیرِ تو گوارا بنویسم
ایوانِ طلای تو مرا باغِ بهشت است
در عشق گمم کردی و پیدا بنویسم
در محضرِ والای شما نذرِ من این است
تا هست مرا عمر ز مولا بنویسم
من عشقِ علی(ع)را به دو عالم نفروشم
بر لوحِ دلم عاشق و شیدا بنویسم!
هستی محرابی
#شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نادعلی
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم
تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم
کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد
سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد
نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد
دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد
ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم
پای ایوان طلای نجفت افتادیم
ما که هستیم گدای تو و فرزندانت
پشت ما هست دعای تو و فرزندانت
مقصد ماست خدای تو و فرزندانت
جان عالم به فدای تو و فرزندانت
ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر
خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر
ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف
اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف
زنده شد خاک زمین با نم باران نجف
حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف
ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم
چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم
از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد
از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد
از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد
از دو دست کرمت آب بقا می ریزد
بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت
جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت
شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟
مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟
رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟
این فقط با هنر دست کریمان بشود
عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست
ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست
قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟
نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟
غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟
غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟
تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش
اشهد ان علیا ولی الله ام باش
غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود
یا که با حضرت صدیقه برابر بشود
یا که نامش همه جا زینت منبر بشود
ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود
تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی
جانشین نبی از بعد پیمبر باشی
قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد
گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد
ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد:
بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد
بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد
عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد
حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی
گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی
وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی
گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی
می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود
...
#شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر کرار
ساقی بیا ز حیدر کرار دم بزن
زآن غزوهها که بود علمدار دم بزن
از آن شبی که جای نبی خفت هم بگو
از سنّ و سال خود و خدا گفت هم بگو
از آن رکوع و برکت و جود و عطا بگو
بابی که باز بود به روی گدا بگو
اصلاً بیا بگو که علی عشق مطلق است
اصلاً بیا بگو حق علی و علی حق است
شاهی که خاک را به نظر کیمیا کند
اعجاز اوست خادمه مس را طلا کند
باید ورق به وسعت محشر بیاورم
شاید دو خط ز مدحت حیدر بیاورم
سلمان یکی ز معجزههای نگاه اوست
حرزی ز نام فاطمه پشت و پناه اوست
فهمیدم از نوشتن نهج البلاغهاش
خیلی زیاد بود به زهرا علاقهاش
دست خدا و دست علی در یقین یکیست
فرمانروا و حضرت یعسوب دین یکیست
بیت محقرش که بهشت است، پس یقین
اهل بهشت جای گرفتند در زمین
معراجِ مصطفی نفسِ مرتضی دمید
هر جا که روی کرد، به غیر از علی ندید
تا سجده کرد حضرت پروردگار را
دادند قدسیان همه از کف قرار را
حیدر اگر نبود، زمین بی مدار بود
قحطیِ مهر، در همه جا آشکار بود
کعبه به یمن مقدم او سینه چاک داد
لات و هُبل به دست علی بر زمین فتاد
از راه کهکشان که خبر داشت، بگذریم
بر آسمان و عرش نظر داشت، بگذریم
نَفْسِ نفیسِ آیهی تطهیر حیدر است
کُفاّر را بگو که فقط شیر حیدر است
فضل علی هرآنچه که گشتم رصد نشد
در جنگ هم حریف علی عَبْدُوَدْ نشد
اول وصّیِ احمد و، خیبرشکن علیست
ذکر قنوت حضرت اُمُّ الحسن علیست
مِهرِ علی قبولیِ حج و مناسک است
زوج علی ملیکهی خیلِ ملایک است
شاهنشهی که عرش الهی به دست اوست
میدان رزم هم به نگاهی به دست اوست
مردی که تیغِ او دل لشگر شکافته
او را نبی و فاطمه بهتر شناخته
مرهَب کُشی که قدرت او لایزال بود
دشمن ز دست او بگریزد، محال بود
شَأنِ نزول آیهی هُمْ راکعون علی است
غزوه به غزوه، مردِ هُمُ الغالبون علی است
وقتی لباس جوشنِ خود تن کند علی
یک تن ندیده پشت به دشمن کند علی
سلطانِ بی بدیل و یل کارزار کیست
آقای با وقار و شَهِ تکسوار کیست
دشتی ز کفر آمده رو در روی علی
خم هم نیامده به روی ابروی علی
تا دست میَبرد به روی ذوالفقارِ خود
لشگر رود به فکر برای فرار خود
جولانِ تیغِ او همه را مات میکند
یک دشت را اسیر مکافات میکند
در جنگ هر که آمده، احساس بیم کرد
با ضربهای به سر علی آن را دو نیم کرد
راهِ نفس به سی ...
#رضا_باقریان #شعر_عید_غدیر_خم #شعر_عید_ولایت #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وصی پیمبر
بی شک علیست آنکه وصی پیمبر است
با این حساب عید غدیر عید اکبر است
فرمود هرکه را که منم مقتدای او
از این به بعد صاحب این اسم رهبر است
بالای دستهاست اگر دست مرتضی
در ذات و در صفات هم او شخص برتر است
اکمال دین ، ولایت او بود و حکم شد_
_دینِ بدون حب علی دینِ ابتر است
خوب است در ولایت او زیستن ولی
باشی غلام خانهی او نیز، بهتر است
باید نوشت نکته به نکته ز فضل او
هرچند که فصائل او فوق باور است
با هر تپش به فضل علی کرده اعتراف
این قلب نیست دفتر اوصاف حیدر است
دریایی از فضائل پنهان و آشکار...
یک قطره از فضیلت او فتح خیبر است
کوثر اگر که دختر پیغمبر خداست
قطعاً علی ماست که ساقی کوثر است
معیار پادشاهی اگر حال مرتضاست
معیار نوکری به خدا حال قنبر است
” آن کس که خاک را به نظر کیمیا کند ”
یعنی که فضه، خادمهاش گیمیاگر است
شیر خدا اگر ولی الله اعظم است
بوزینهی قریش چرا روی منبر است
وقتی قسیم جنت و نار است پس بگو
یعنی علی بهانهی میزان و محشر است
دیــدار با خــــدا نشــود رزق ، جز نجـــف
دیدی کـه جبرئیـل نگهبان آن در است؟
زیرا که جلوههای خداوند لامکان
در صورت و کمال و حریمش مصور است
ذکر علی علی به لب زائران او
تأثیر هوهوی لب انگور و ساغر است
خواندیم آیه آیه و اثبات شد به ما
بی شک علیست آنکه وصی پیمبر است
اتمام نعمت است، به نصّ کلام حق
با این حساب عید غدیر اکبر است
ایمان کریمی
#ایمان_کریمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹