eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
570 عکس
155 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه ⏹بخش دهم: ❇️ماهیت دنیا یکی دیگر از مباحث مهم در باب فهم کثرت در حکمت متعالیه، مسئله «دنیا» است. چرا که دنیا دار کثرت است. الف: دنیا در حکمت نظری گاه مقصود از دنیا، «طبیعت» و جهان متکثر مادی است که با جسم و جسمانیات همراه است. معرفت ناظر به این منظر در قلمرو حوزه حکمت نظری است. براساس ابعاد نظری حکمت متعالیه، موجودات این جهان همراه با جسم و دارای ویژگی جسمانی است. از این‌رو، موجودات محدود و متعیّنی هستند که با زمان و مکان، کم و کیف همراه هستند. در حکمت متعالیه، طبیعت موجود هدف دار است و به سوى کمال خودش شتابان است و چون طبیعت در ذات خودش غیر شاعر است، در تسخیر یک نیروى دیگرى است که خالق آن است. بر این مبنا، طبیعت میل به کمال وجودی خود را دارد. یعنى هر موجودى در سرشتش استعداد و قوه‌‌اى دارد که مى‌‌خواهد این استعدادش به فعلیت برسد. به تعبیر دیگر، همه این موجودات، ممکن الوجود، معلول و رابط هستند و همواره در حال اشتداد وجودی، صیرورت و تکامل ذاتی‌اند و آن به آن در حال تغییر و تحول به سوی هدفی است که خالق در سرشت آن نهاده است. هیچ موجودی از این سرشت و قانون طبیعی خارج نیست و همه‌ی موجودات این جهان، عضوی از یک کاروان به هم پیوسته‌ای هستند که در حرکت مدام و قانون‌مند به سوی بی‌نهایت قرار دارد و خلاف آن نمی‌توانند حرکت کنند. در مقابل این نگاه، نظریه هگل و تضادگرایان دیالکتیکی قرار دارد که معتقدند: «شىء گرایش به انهدام خودش دارد، یعنى گرایش به ضد خودش دارد که آن ضدش نفى‌‌کننده خودش است. به طرف ضدش مى‌‌آید. ولى این هم گرایش به ضد خودش دارد که نفى‌‌کننده خودش است که این نفى، نفىِ این نفى است و چون نفىِ این نفى است به یک معنا مساوى با این مى‌‌شود، منتها مساوى با این در حد عالى‌‌تر. پس شىء گرایش به ضد و انهدام خودش دارد، این ضد هم گرایش به ضد و انهدام خودش دارد ولى نتیجه این دو گرایش به انهدام، تکامل است.» (استاد مطهری، انحطاط و ترقی تمدنها «از نظر قرآن و منطق دیالکتیک»، ص212) برخلاف نگاه‌های دیالکتیکی ، موجودات در درجه اول میل اتصال و ارتباط و زوجیت و جاذبه دارند. (بیانات آیت الله خامنه‌ای در دیدار اقشار مختلف بانوان ۱۴ /۱۰ / ۱۴۰۱) و تضاد و تقابل و درگیری و دافعه، فرع بر این اتصال و ارتباط و زوجیت است. چرا که هر اتصال و ارتباطی با نفی غیر و نفی موانع همراه است و این نفی، درگیری و تضاد و تصادم را در پی دارد. بنابراین نظام این جهان بر جذب و دفع استوار است و «هیچ ذره‌ای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آنند. از بزرگترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای این نیروی مرموز به نام نیروی جاذبه هستند و هم به نحوی تحت تأثیر آن می‌باشند.» (مطهری، جاذبه و دافعه علی، ص17) در مجموع باید گفت جهان همانند یک کاروان، یک کل به هم پیوسته ودر حال صیرورت وحرکت است. وجود محدودیت‌ها ونیازها وهمچنین میل به کمال، ارتباط واتصال و رفع نیازها، عامل اصلی حرکت وپویش و صیرورت در موجودات این جهان است که متوقف بر نفی محدودیت‌ها، نواقص وموانع درونی و بیرونی است. ازاینرو، اساس این جهان با مجموعه‌ای هماهنگ از جذب و دفع، اتصال وانقطاع، پیوستگی و‌گسستگی همراه است. انسان هم به عنوان یکی از موجودات این جهان، تحت قوانین حرکت و صیرورت این جهان قرار دارد و بدین جهت به ارتباطات انسانی و زندگی اجتماعی تمایل دارد. 🔹ب: دنیا در حکمت عملی معنای دوم از دنیا، ناظر به کنش و زندگی انسان است که می‌توان آن را «جهان اجتماعی» خواند. از این حیث در قلمرو عقل عملی، تدبیر و عقلانیت است که ساخته و پرداخته آگاهی، اراده و فعالیت‌های انسان است. از این منظر «دنیا» مخلوق انسان و محصول فرآیندهای انسانی است و تحت قانون فطرت کمال‌خواهی و نظام جذب و دفع، حب و بغض‌های انسان است که به ایجاد مجموعه‌ای از معانی، مفاهیم، اعتبارات و ساختارهای حقوقی و اداری منجر می‌شود. بر همین اساس «دنیا» ابتدا در ذهن آدمی ساخته می‌شود سپس تعیین عینی در قالب نظامات و ساختارهای اجتماعی می‌یابد. 🔸اساس این جلوه از دنیا را جهان معنایی انسان‌ها و فرهنگ اجتماعی می‌سازد. جهان معنایی یا لایه زیرین فرهنگ، ساخته شده‌ی معانی بینااذهانی عمومیت یافته و رسوخ یافته در جان افراد آن جامعه است که به ملکات، ارزش‌ها، هنجارها و رویه‌های عمومی تبدیل شده است. 🔹براساس متفکران معاصر حکمت متعالیه، همانگونه که هر موجودی بر پایه نظام طبیعی و یک سلسله عوارض منظم طبعی حفظ می‌شود انسان نیز دارای نظامی فطری و طبیعی است که به وسیله آنها خود را حفظ می‌کند و مصالح و منافع خود را جذب می‌کند و مفاسد و‌ مضار را دفع می‌کند. 🛑 ادامه دارد... ✍ سید مهدی موسوی یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2342
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه ⏹بخش یازدهم: 🔸 حركت استكمالى انسان را از راه علم و فكر انجام می‌شود و بدین جهت، علم نقش تعیین کننده‌ای در حیات انسان دارد. بخصوص علوم اعتباری که حاصل جنبه فعال و خلاق نفس است. چرا که به تعبیر علامه طباطبایی «علمى كه مستقيما و بلا واسطه- وسيله استكمال فعلى انسان و ساير حيوانات است- علم اعتبارى است نه علم حقيقى.»(اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲ص۲۳۴) ساخت ساختن علوم اعتبارى معلول اقتضاى قواى فعاله طبيعى و تكوينى انسان برای حفظ خود و جلب مصالح و منافع و دفع مفاسد و مصارف مى‌باشد. 🔹 از این‌رو، انسان با آگاهی و اراده خود، خالق و ناظم این جهان معنایی و جهان اجتماعی است. به همین دلیل جوامع هم از اشتراکات و هم از تفاوت‌ها و تمایزهایی برخوردارند. توضیح اینکه انسان به جهت دارا بودن فطرت و طبیعت مشترک، در عرصه اجتماعی نیز اشتراکات ارزشی و اعتبارات و ساختاری وجود دارد لذا می‌توان از قوانین جامعه و تجلیات مشترک روح انسانی سخن گفت که حاکم بر همه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی است که اساسی دانش اجتماعی منوط به شناخت این قوانین و سنت‌های حاکم بر تاریخ و حیات اجتماعی انسان است. لذا از طریق مطالعه‌ی تاریخ و رویه های بشری می‌توان به سنت‌ها و قوانین حاکم بر زندگی اجتماعی و اعتلا یا انحطاط تمدنها پی برد. اما چون انسانها از تفاوت‌ها و تمایزهای مختلفی برخوردار هستند این تفاوت‌ها و تمایزها به تمایزهای اجتماعی می‌انجامد. به طور مثال: ✔️ بخشی از تفاوت‌ها و تمایزها به سطح فعلیت عقل و آگاهی‌ها باز می‌گردد. ✔️ تفاوتهای ناشی از قدرت اراده و میزان عزم و همت؛ ✔️ تفاوتهای ناشی از قدرت ابداع و خلاقیت؛ ✔️ تفاوت‌های ناشی از سلیقه و علایق فردی و اجتماعی؛ ✔️ تفاوت‌های ناشی از دوگانگی درونی انسان. توضیح اینکه انسان یک موجود دو جنبه‌ای است و در درون با درگیری و تضاد «من علوی» و «من سفلی» (تقوا و فجور) مواجه است، به اعتبار همین تضاد و کشمکش درونی، در جامعه نیز تزاحم‌ها و تضادها، مسابقه‌ها و رقابت‌های متنوعی وجود دارد. همچنین باید به نقش عوامل زمینه‌ای همچون محیط زندگی، جغرافیا، زمانه‌ی زندگی در تفاوت‌ها انسانها و جوامع توجه کرد. بنابراین به جهات و حیثیت‌های مختلفی، هویت‌های اجتماعی و ساختار جوامع از هم متفاوت می‌شوند و دائما تولید و بازتولید می‌شوند. لذا این جهان همواره با حدوث و فنا، رشد و افول، تحول و تغییر و تعالی و انحطاط همراه است. بنابراین می‌توان گفت: تحول یک قانون و سنت غیرقابل انکار در حیات اجتماعی انسان است که هرکس در برابر اصل تحول بایستد حذف می‌شود. پس باید آن را شناخت و مدیریت کرد چرا که دوگونه تحول وجود دارد: تحول صحیح که به تکامل و تعالی می‌انجامد، تحول غلط که به توقف و ارتجاع و عقب‌گرد منتهی می‌شود. 🔹 ملکات، ساختارها و رویه‌های اجتماعی در هر عصری گونه‌های متفاوتی می‌تواند داشته باشد. که نزد یک جامعه ارزش و هنجار تلقی می‌شود و ممکن است در جامعه دیگری ضد ارزش و ناهنجار نامیده شوند. تعیین ملاک ارزش و ضد ارزش، هنجار و ناهنجار یکی از عویصه‌های معرفت بشری بوده است. که در حکمت متعالیه بر اساس نظریه «فطرت» و محبت به کمال مطلق و تنفر از نقص تبیین می‌شود. تعیین مصدایق کمال در عصری و نشان دادن مصادیق محدودیت و نقص، مهمترین کار برای تبیین ارزشها و هنجارها و تلاش برای عقلانی کردن جامعه است. در واقع مشکل اساسی در جوامع، نه این این است که برخی به دنبال محدودیت و نقص و ناهنجاری باشند بلکه برعکس همگان کمال و حقیقت و زیبایی مطلق را می‌جویند مشکل در شناخت مصادیق کمال و حقیقت و زیبایی است. در واقع هر زمانی، مصادیقی از حقیقت و جلوه‌ای از کمال آشکار شده است که انسانها فطرتا بدان میل پیدا کرده‌اند اما مشکل این است که آن مصداق، حقیقت نهایی و ان جلوه، کمال مطلق پنداشته شده است و در برابر هر امر جدید و بدیعی مقاومت می‌کند. از این‌رو، جامعه از فرایند پویای عقل و خرد باز می‌ماند و به امور دیروز حقیقت و کمال و امروز ناقص و محدود دل می‌ببندد و نمی‌خواهد سطوح عمیق‌تر حقیقت و تجلیات بدیع کمال مطلق را بپذیرد. 🔸 براین اساس، بقای هم جامعه‌ای به تحول صحیح و پویایی مستمر فرهنگ و مراقبت دائمی از جهان معنایی مستقر در جامعه و حرکت در مسیر کشف مصادیق جدید حقیقت و تجلیات متعالی کمال مطلق وابسته است.‌ این تحول، پویایی و حرکت به بازخوانی و بازاندیشی مداوم علوم، نظریه‌های علمی، اعتباریات انسانی وساختارهای اجتماعی نیازمند است تا دنیا و جهان اجتماعی بهتر ازگذشته ساخته شود وموجبات فلاح و رفاه، منفعت و مصلحت همگان فراهم شود. 🛑 ادامه دارد... ✍ سید مهدی موسوی یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2343
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه ⏹بخش دوازدهم: 🔹منطق شناخت تحول اجتماعی نزد متفکران حکمت متعالیه، هماهنگ با منطق رشد و صیرورت انسان از مرحله مادی و طبیعی به مرحله روحانی و فرهنگی است. به تفسیر شهید مطهری از قانون «النفس جسمانی الحدوث و روحانیة البقا»، همانگونه که انسان که یک موجود مادی و طبیعی است در یک حرکت و تکامل جوهری، صاحب روح می‌شود و به تدریج بر گستره و قدرت روحانی خود می‌افزاید، نطفه جامعه نیز در شرایط مادی و اقتصادی بسته می‌شود اما به تدریج از موجود اقتصادی به موجود فرهنگی تکامل می‌یابد(مطهری، انسان و ایمان) این همان منطق و فرایند عقلانی شدن تاریخ و فرهنگ بشریت و خروج از بن‌بست‌های نظری است. 🔸براین اساس ساختارهای نرم و هنجاری، همچون علم، اخلاق، فرهنگ، قانون، هنر و هویت‌های جمعی صفات وجودی هستند و برساخته ساختارهای اقتصادی و حتی قدرت سیاسی نیست؛ هرچند ممکن است به عنوان علت معدّه و زمینه‌ساز باشند، اما علت حقیقی نیستند بلکه آنها ریشه در فطرت و عقل آدمی دارد و از منطق تحول خاص خود پیروی می‌کند نه منطق تحولات اقتصادی و ابزار تولید و یا منطق تحولات سیاسی و تغییر دولت‌ها. 🔹برپایه‌ی روایت متفکران انقلاب اسلامی از حکمت متعالیه، به هر میزان که عاملیت و استحکام درونی و قدرت فکری و ایمانی فرد افزایش یابد قدرت حقیقت‌جویی، ابداع و آفرینش او هم افزایش می‌یابد و به همان میزان می‌تواند ساختارها را تغییر دهد و اصلاح کند یا ساختارهای جدید و ابزار نوینی را به وجود آورد. البته به هر میزانی که قدرت ساختار اجتماعی و فناوری‌ها افزایش پیدا کند به همان میزان می‌تواند از عاملیت و خلاقیت انسان بکاهد و بر روابط انسانی و معادلات اجتماعی سیطره یابد. تنها راه برای مدیریت و کنترل ساختارها و به خدمت گرفتن آنها، تقویت عاملیت و خلاقیت کنش‌گران اجتماعی است. بر این اساس، «شریعت الهی» مربوط به حوزه «عقل عملی» است و نه برای محدود کردن عاملیت‌ها و آزادی‌ها بلکه برای آزادی معنوی و عقل عملی انسان از دست ساختارهای نفسانی شهوت و غصب و برای رهاشدن از قید اسارت روابط و ساختارهای ظالمانه اجتماعی است. «شریعت الهی» با معنا و جهت بخشیدن به «سیاست»، موجب می‌شود که سیاست و حاکمیت به شکوفایی عقل‌ها و فعال سازی اراده‌ها و مشارکت حداکثری مردم در امور اجتماعی بیانجامد. 🔸 مردم اساس و محور حاکمیت و قوام بخش به ساختارهای اجتماعی هستند و بدون مشارکت و رضایت مردم هیچ دولتی بقا نخواهد داشت. از این‌رو، مردم‌سالاری دینی بر پایه عاملیت انسان مسئول نسبت به خود و دیگران، طرحی برآمده از انسان‌شناسی حکمت متعالیه و بنیان نظریه «نظام انقلابی» در باب ساختار حکمرانی است. 🔹در نظریه‌ی نظام انقلابی، جهان معنایی و فرهنگ ذیل توحید و در جهت برانگیختن عقلها، شکوفایی اراده و حفظ کرامت انسان و رشد همه‌جانبه‌ی انسان و جامعه سامان می‌یابد. از این رو، وظیفه حاکمیت برانگیختن عقل‌ها و شکوفایی اراده‌های آحاد افراد جامعه برای به دست گرفتن سرنوشت خویش از طریق مشارکت حداکثری در امور عمومی است. بر این اساس، آرمانها، ارزشها مقدس هستند اما همه‌ی ساختارهای اجتماعی مبتنی بر آرمانها، ارزشها، منافع عمومی و مصالح انسانها توسط انسان به وجود می‌آید لذا هیچ‌کدام از تقدس ذاتی برخوردار نیستند و تا زمانی اعتبار و‌ حجیت دارند که هماهنگ با آرمانها و ارزشها و در جهت تحقق حداکثری منافع و مصالح عمومی باشد. که مهمترین آن مصالح، شکوفایی عقلها و فعال‌سازی اراده‌ها و تحقق رشد جامع و پیشرفت همه‌جانبه است. از این‌رو، هرچند ساختارها میل به تقدس بودگی و تصلب شدگی دارند و عاملیت‌ها را محدود می‌سازد اما باید پویایی و تحول در نظامات و ساختارهای اجتماعی را به رسمیت شناخت و برای بازسازی عقلانی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظریه‌پردازی، برنامه‌ریزی و اقدام کرد. 🔸 در مردم سالاری دینی و نظام انقلابی، اساس و محور تحولات اجتماعی، عاملیت فطری و عقلانی انسان و حرکت آگاهانه، ارادی و رشیدانه است و ساختارها همیشه باید، موجب فعال شدن عاملیت‌ها باشند نه قفس آهنین. البته عاملیت انسان در گرو تربیت صحیح عقلانی، معنوی و اجتماعی است و الا به یله‌بودن، سرکش‌شدن، متحیر و مضطر شدن و احساس تنها بودن و رهابودن می‌انجامد. 🔹در حکمت متعالیه، فرایند عقلانی شدن جامعه در گرو رشد خرد و قدرت تدبیر و شکوفایی اراده و عاملیت انسان و خروج از جاهلیتِ باطن‌گرایی و ظاهرگرایی (آن‌گونه که صدرالمتالهین در دو کتاب کسر اصنام الجاهلیه و رساله سه اصل توضیح داده است) و توجه به همه‌ی سطوح واقعیت و جامعیت حقیقت است. 🛑 پایان. ✍ سید مهدی موسوی یک‌شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2344
📌 سبقت نقادی عقل و معرفت در فلسفه اسلامی بر فلسفه غرب 🎙فیلسوف انقلاب اسلامی، استادِ شهید، آیت الله مطهری: «غیب بودن غیب و راز غیب بودنش مربوط به مقدار توانایی دستگاههای حسّی و ادراکی ماست نه به وجود حائل و مانعی میان دستگاه ادراکی و حسّی ما و غیب. مولوی تمثیلی عالی راجع به محدودیت حواسّ بشر آورده است که بسیار قابل توجّه است. می‌دانیم که در دوره جدید، دانشمندان و فلاسفه اروپا ابتکار اساسی‌ای که در فلسفه به خود نسبت می‌دهند این است که درباره حدود ادراکات بشری به بحث و کاوش پرداخته‌اند و بعضی از فلاسفه بزرگ و درجه اول اروپا اساس فلسفه‏شان نقّادی دستگاههای اندیشه بشر است. دو اثر بزرگ کانت فیلسوف بزرگ آلمانی عبارت است از نقّادی عقل نظری و نقّادی عقل عملی. اینکه چقدر از این نقّادیها واقعاً ابتکار است و چقدر در جهان، بالاخص جهان اسلام، سابقه دارد از بحث فعلی ما خارج است؛ همین قدر عرض می‌کنم که در فلسفه و حکمت اسلامی بیش از هر کار دیگر کار نقّادی صورت گرفته است ولی نه به اسم نقّادی، به اسمهای دیگر؛ و آن نقّادیها ارزش و عمق زیادتری از نقّادیهای اروپایی دارد. این مطلب باید در جای دیگر مفصّل و مستدل بحث شود. ...» ✍ استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص65 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2345
📌مردم، خرد، خدا •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2346
23.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌من شرمنده شدم! 💢 روایت رهبر انقلاب از گلایه‌های یک تولیدکننده در نمایشگاه روز گذشته «من شرمنده شدم!» مسئولان باید مشکلات را حل کنند؛ حرف زیاد است اما باید عمل کرد. ۱۴۰۳/۱۱/۳ ➕ فیلم گفت‌وگوی روز گذشته این تولیدکننده با رهبر انقلاب 🛑 چه کرده‌ایم که رهبر جامعه باید بگوید «من شرمنده شدم» چرا ؟ حقیقتا این لحظه تلخ تریم لحظه برایم بود. باید خون گریست. https://eitaa.com/hekmat121/2347
📌 اصالت وجود و اصالت توحید در فلسفه اسلامی عبارت دیگری از است که نقطه آغاز معرفت بشری است. همانگونه که مبتنی بر همین اصالت وجود حکمای متعالیه وجود خداوند متعال و کمالات الهی را اثبات می‌کنند و همه نقائص را ذات و فعل الهی نفی می‌کنند. بر همین اساس بنیادین، در حکمت متعالیه برپایه حکمت الهی و برهان عقلی اساس و خداوند متعال اثبات می‌شود و هرگونه غیر خداوند متعال به طور کامل نفی می‌شود‌ از این رو، ثمره حکمت متعالیه، توحید ناب است و تمام هستی عین‌الربط به حضرت ربوبی هستند و هیچ ولایتی در عرض متصور نیست. در حکمت متعالیه هم کنار گذاشته می‌شود که عقل را به تعطیلی می‌کشاند و به نفی حکمت و فقاهت می‌انجامد و هم بطلان اثبات می‌شود که باطنی‌گرایی افراطی را نتیجه می‌دهد. بر این اساس ، نزدیکترین دستگاه فلسفی به قرآن کریم و معارف اهلبیت (علیهم السلام) است که هماهنگ با عقل و نقل است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2348
📌 شیوه مواجه با سنت و مدرنیته در فرهنگ قرآن کریم 🎙فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید آیت الله مطهری: قرآن نمی‌گوید هر چه که سنت است پس باید در هم کوبید و هر چه که نو است [پس باید زنده نگه داشت.] یک عده هم می‌گویند نوگرایی. این چطور است؟ نوگرایی هم درست نیست، به این معنا که هر نوی علامت رشد و تکامل و پیشرفت نیست. هر کهنه‌ای اول نو بوده است. هر سنت احمقانه‌ای یک روزی نو بوده است. آیا روز اوّلی که نو بود درست بود حالا که کهنه شده بد شده است؟ نه، روز اوّلی هم که نو بود چرند بود. قرآن می‌گوید: ، ، ؛ سنت را با مقیاس عقل و حقیقت بسنج، ببین درست است یا نادرست. اگر درست است گرایش پیدا کن، اگر درست نیست، چنانچه همه پدران چند هزار ساله تو هم به آن عمل می‌کردند پشت پا به آن بزن. نو هم همین طور است. می‌گوید هر نوی را هم با نقد عقل و حقیقت بسنج. نو بودن که دلیل درستی نیست؛ باز ببین این نو درست است یا غلط؛ اگر درست است به این نو گرایش پیدا کن، اگر غلط است گرایش پیدا نکن. ✍ استاد مطهری، خدا در زندگی انسان، ص92 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2349
📌 از جاکندگی معرفتی و بحران حیرت و اضطرار اندیشی یکی از عوامل مهم و مؤثر در اضطرار اندیشی و پذیرش عسرت، حیرت و اضطرار، «ازجاکندگی معرفتی» و «انقطاع از تاریخ» و «گسست از فرهنگ» است که موجب و می‌شود. انسان بی زمان و بی مکان انسان بدون تاریخ و بدون هویت است لذا دچار حیرت می‌شود و بدین جهت، زمانه را هم زمانه حیرت، عسرت و اضطرار می‌بیند. در واقع عموم انقلابها با دگرگون کردن ساختارهای اجتماعی و سیاسی، در این «از جاکندگی» می‌دمند؛ اما انقلاب کامل، انقلابی است که به سرعت زمان و مکان را معنا ببخشد و در فرهنگ عمومی مستقر سازد و انسان جدیدی را بیافریند. اگر چنین نکند، بعد از مدتی، بحران‌های اجتماعی انسان انقلابی را دچار حیرت و اضطرار می‌کند که نشانه‌ای از پدیده‌ی معنایی «از جاکندگی معرفتی» است. بدین جهت به تدریج از مشارکت اجتماعی مردم کاسته و از انگیزه و دقت کنش‌گران اجتماعی کاسته و بر تشتت و تفرقه‌ی انقلابیون افزوده می‌شود. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2350
📌 مشکله اصلی جبهه انقلاب 🔸انقلاب اسلامی بر پایه حکمت و فقاهت اسلامی، یک تحول اساسی در جامعه ایرانی و یک دگرگونی مبنایی در جهان معنایی انسان ایرانی بود که نظم پیشین را به چالش کشانده و درصدد جایگزین سازی نظم معنایی و هویت جدیدی بود که به عنوان پشتوانه‌ی همه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی عمل کند. 🔹این مهم با حضور عالمان و حکیمان و خطیبان اصیل در دو دهه اول انقلاب اسلامی روند تکاملی داشت و به گسترش انقلاب اسلامی در سطح داخلی و بین‌المللی انجامید. رشد جامعه در عرصه‌های مختلف و ایجاد جبهه مقاومت در سطح منطقه نشانه روشنی از این پیشرفت و تکامل بود. 🔸اما در سالهای اخیر به جهت فقدان عالمان و حکیمان و خطیبان اصیل و جایگزین شدن طرح‌های بدیل و شخصیت‌سازی‌های جعلی از برخی افراد در رسانه‌ها با بودجه‌های کلان از بیت‌المال، تشتت فکری و تقابل اجتماعی بر جامعه ایران سایه افکنده است. به همین جهت هیچ و هیچ برای معنا بخشی به جهان انسان ایرانی از سیطره گفتمانی برخوردار نیست و طرح‌های ناقص و محدود و بیگانه از جامعیت آثار متفکران انقلاب اسلامی غلبه گفتمانی یافته است و کنش‌گران اجتماعی و انقلابی رابه بهانه‌های واهی از هم دور ساخته است. 🔹 به دلایل مختلف امروزه بر بخش گسترده‌ای از جامعه‌ی انقلابی سایه افکنده است و طرح‌های ناقص تک بعدی و غیرهماهنگ با دستگاه جامع انقلاب اسلامی، به صورت جزیره‌ای در رسانه‌ها و نهادها و گروه‌های انقلابی در حال اجرا است که نه تنها به تقویت عقلانیت و تدبیر انقلابی نمی‌انجامد بلکه به تضعیف مکتب جامع امام خمینی و عقلانیت انقلاب اسلامی و منتهی شده است. انتخاب اخیر ریاست جمهوری در ۸تیر ۱۴۰۳ یک نشانه آشکار از این مشکله اساسی است که لازم است در اطراف آن ساعت‌ها فکر کرد و آسیب‌شناسی کرد. 🔸 امروز چاره‌ای نیست جز اینکه به بازخوانی حکمی و اجتهادی توجه شود و هر جریان، طرح و برنامه‌ای با آن سنجیده شود. این یک کار احساسی و سطحی و رسانه‌ای نیست که در ایتا و تلگرام و... بافت شود به مطالعه عمیق همه آثار امام خمینی، آیت الله العظمی خامنه‌ای و شهید انقلابی آیت الله مطهری نیازمند است تا به یک صورت‌بندی دقیق از نظام جامع اندیشه اسلامی دست پیدا کرد و بر آن اساس به تبیین عقلانیت انقلاب اسلامی پرداخت و الا «بی‌مایه فطیر است» و به آشوبناکی اندیشه و تعمیق «از جاکندگی معرفتی» می‌انجامد. ✍ سید مهدی موسوی دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2351
📌 مبعثت بزرگترین عید بشریت در نگاه متفکران انقلاب اسلامی بخصوص حضرت امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه» مبعث بزرگترین عید بشریت است. مبعث عید تحول و دگرگونی، قیام لله و رستاخیز انسانی است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2352