🌸🌼💐🌺💐🌼🌸
#عاشقانه
#همسرانه
#همسر_شهید
#مدافع_حرم
#علی_شاهسنایی
شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، #علی آقا به من گفتند
اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و #نمازمان رابا هم بخوانیم ، یک #نماز دونفره #عاشقانه
و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان #زنگ می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند
، من هم گفتم قبول ، فقط #جواب آنها باشما
ایشان هم گفتند مشکلی #نیست موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی #بی صدا تا متوجه نشویم
بعد با هم به #خانه پر از مهر و #محبتمان رفتیم و بعد از نماز
به پیشنهاد ایشان یک #زیارت عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با #معنویت بنا کردیم و به عقیده من این #بهترین زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من #آن شب بیشتر به #عمق اخلاص و معنویت #همسرم پی بردم و خواندن #زیارت_عاشورا کار همیشگی #ایشان بود .
#هرصبح و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن #زیارت_عاشورا را فراموش نکن که من هرچه دارم از#برکات همین است ، حتی از #سوریه هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🌸🌼💐🌺💐🌼🌸
🌸🌼💐🌺💐🌼🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا امیرالمومنین
سلام به همه دوستداران مولا علی علیه السلام
.
💎امام امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:
.
💎كَثْرَةُ حَيَاءِ اَلرَّجُلِ دَلِيلُ إِيمَانِه.
.
💎شرم بسيار مرد، نشانه و دليل ايمان او است.
.
👈غررالحکم
.
.
.
.
.
.
#حیا #شرم #ایمان #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام #حضرت_علی #امیرالمومنین #اسدالله_الغالب #علی_ابن_ابیطالب #حیدر_کرار #یا_علی #حدیث #احادیث_شیعه #سخنان_ناب #احادیث_ناب #احادیث #علی #احادیث_علوی #سبک_زندگی_علوی #غررالحکم #غرر_الحكم
#سبک_زندگی_اسلامی #سبک_زندگی
#علیرضا_طلیسچی#علمدارکربلا#علمدار_حسین_ع_عاشورا#خواننده_محبوب#جنتلمن#خوشتیپ#کنسرت_جدید_پاپ
#اَلسَّلام#عَلَى#الْحُسَيْنِ_وَ_عَلى_عَلِىِّ_بْنِ_#الْحُسَيْنِ_وَ_عَلى_#اَوْلادِ الْحُسَيْنِ_وَ_عَلى#اَصْحابِ_الْحُسَيْنِ
🍂🌸 تقدیم به شهدای مظلوم #خان_طومان
.
.
✨
از آن لحظه های پر التهاب
از آن قلب های بی قرار و پراضطراب
🍃🌹
از آن خبرهای تلخ و توفانی
که پنجه کشیدهاند گرگان به مرزهای انسانی
✨
از حمله ناجوانمردانه در آتش بس
از قرار گرفتن پرستوها در تیررس
🍃🌹
از لحظه ای که دل شهر خالی شد
و قطره قطره اشک هایی که جاری شد ... .
✨ *
یادتان هست؛
غوغای لحظه های ندانستن را؟
🍃🌹
و آن لحظه ای که خبر قطعی شد
و پرکشیدن سیزده پرنده حتمی شد...
✨
و شهرکی که برایمان خاطره شد
کلید واژه ای که ورد زبان همه شد
🍃🌹
و #خانطومان؛ این شهر خون و بلا
اینگونه کربلای ما مازنی ها شد...
.
. 🕊هدیه به ارواح بلند پرواز شهیدان، صلوات🕊
#محمد_بلباسی #قائمشهر #علی#جمشیدی #نور
#رضا_حاجیزاده #آمل #حسن_رجاییفر #بابل #سید_رضا_طاهر #بابل #سید_جواد _اسدی #ساری #سعید_کمالی #میاندرود #محمود_رادمهر #ساری
#علیرضا_بريری #بابلسر #علی_عابدینی #فریدونکنار #حسین_مشتاقی #نکا #رحیم_کابلی #بهشهر
#یدالله_قنبری #بهشهر
#مدافع_حرم #مدافعان_حرم #مازندران #سالگرد #خان_طومان
بسم رب الشهدا
شهیدمهدی نوروزی
.
شجاعت و دليريهاي مثالزدني مهدي، دليلي شد تا او را با نام «شير سامرا» بشناسند. در عملياتهايي كه در سامرا و نواحي آن انجام ميشد، هرجا بچهها تحت فشار قرار ميگرفتند و به تنگنا ميرسيدند، از مهدي ميخواستند تا با نيروهايش به كمك آنها برود و غائله را ختم كند. مهدي خطشكن بود، هميشه در وسط ميدان معركه بود. ميگفت: ما بايد اولين نفر در جلو و خطمقدم نبرد باشيم تا هر زمان به بچهها گفتيم بيايند ما را ببينند و بدانند كه ما نيز در معركه نبرد حاضريم. حضورش هم همواره با شجاعت و دلاوري همراه بود.
از نحوه شهادت مهدي خبر داريد؟
بله، مهدي آنطور كه دوست داشت به شهادت رسيد. دعاي مادرش در حق او مستجاب شد و مهدي در خون خود غلطيد. چون مولايش اباعبداللهالحسين(ع) مظلومانه به شهادت رسيد. بعد شهادت براي تشييع پيكر، مهدي را به كربلا و حرم اباعبداللهالحسين بردند. به من گفته بود من دوست دارم شهيد بشوم، من را ببرند كربلا، تشييع جنازهام آنجا باشد.
الحمدلله به آن هم رسيد، اميد كه دست ما را هم بگيرد. ما در تاريخ 19 ديماه در منطقهاي به نام «اوينات» 40 كيلومتر بعد از شهر سامرا به سمت تكريت جهت شناسايي رفتيم. فرداي آن روز ساعت 3 بعد از ظهر، به سمت داخل سامرا در حركت بوديم، در يك كيلومتري دشمن، به ما تيراندازي شد و ما در كمين افتاديم. من در كنار مهدي بودم و به همراه 5 نفر داخل يك كانال بوديم. سه چهار مرتبه بلند شديم با هم تيراندازي كرديم كه بتوانيم از سمت ديگر برويم كه يك لحظه ديدم آقامهدي تير خورد و به زمين افتاد. گفتم مهدي چي شد؟ گفت تير خوردم.
شجاعت مهدي را براي بار ديگر ديدم. خون از بدنش ميرفت اما بلند شد، چند مرتبهاي دوباره تيراندازي كرد. تا تير آخرش را زد. گلولهاي برايش نمانده بود. ذكر يا حسين بر لبهاي مهدي جاري بود و آخرين ذكرش يا زهرا(س) بود. مهدي در لحظات آخر به من گفت: حواست به بچهها باشد. گفت: خودت را به زحمت نينداز، اينجا قتلگاه من است. مهدي با لباس مشكي وارد ميدان كارزار شده بود. قبل از عمليات هم به من از شهادتش گفته بود. او به من وصيت كرد كه لباس مشكياش را همراه او در قبر بگذارم. شهادت مهدي براي ما ضايعه و خسارتي بزرگ است.
.
.
شادی روح شیرمرد ایرانی شهید نوروزی صلواتی عنایت کنید
لایک و کامنت هم لطفا بذارید🙏🙏🙏❤❤
.
.
#شهید_نوروزی #نوروزی #شیر_سامرا #شیر #سامراء #کربلا #داعش_حرامزاده #داعشي #علی #شهدا
🍃خانه، بوی خداحافظی می دهد، مدتی است بوی دود و هیزم سوخته مهمان خانه شده و صاحب خانه برای سفری که در پیش دارد آماده می شود😔
.
🍃سینه کوچک #حسن هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. #زینب آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار #حسین لب تشنه بگذارد...
.
🍃حسین برای شفای مادر دعا می کند. زهرا با صورت نیلی از #علی رو می گیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند می زند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش "اللهم عجل وفاتی سریعا " را زمزمه می کند🥺
.
🍃طعنه های مردم مدینه دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت می کردند و امروز می خواستند، علی را برای #بیعت ببرند.
.
🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای #حق و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن صورتش😞
.
🍃دلش از نامردی مردم #مدینه گرفته است. چه کسی می داند بر زهرا چه گذشته است که تمنا می کند:"یا علی غسلنی فی الیل، کفنی فی الیل دفنی فی الیل و لا تعلم احدا"
.
🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود #سکوت پیشه می کند. با دیدن در سوخته، غیرتش بغض می کند و با دیدن مسمار دلش می شکند. با دستهایی که #خیبر را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت می سازد و زهرایش را شبانه غسل میدهد و کفن می کند و به خاک می سپارد😭
.
🍃امان از دل علی که جز چاه کسی امانت دار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر می گریستند، دردتنهایی و درد سلام هایی که بی جواب ماند😓
.
#انا_لله_و_انا_الیه_راجعون
پرستوی زخمی علی پرزده تا آسمون🖤
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
🥀به مناسبت سالروز شهادت #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
.
📅تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۹
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#طنز_جبهه
فرمانده گردانمون #شهیدحاج_علی_باقری نیم ساعت در مورد سکوت در شب حرف زد :
برادرا هیچ صدائی نباید از شما شنیده بشه !
سکوت ،سکوت،سکوت
کوچکترین صدا می تونه #سرنوشت یک عملیات رو عوض کنه.باید سکوت رو تمرین کنیم.
گردان در یک ستون به حرکت در آمد و ما همه مواظب بودیم صدای پاهایمان هم شنیده نشود
که در سکوت و تاریکی مرگبار شب ناگهان فریادی از عمق وجود همه ما را میخکوب کرد
آقای #اسحاقیان بود مرد ساده دلی که خیلی دوست داشتنی بود:
در تاریکی قبر #علی بفریادت برسه بلند #صلوات بفرست🤭
همه بچه مانده بودند صلوات بفرستند ؟
بخندند؟
بعضی ها اجابت کرده و بلند صلوات فرستادند
و بعضی ها هم آرام
اما حاج علی عصبانی فریاد کشید بابا سکوت سکوت سکوت😡
و باز سکوت بود که بر ستون حاکم شد و در تاریکی به پیش می رفت که،
این بار با صدائی به مراتب بلندتر فریاد کشید:
لال از دنیا نری بلند #صلوات بفرست .😂
وباز ما مانده بودیم چه کنیم ...
حاج علی باقری دو باره عصبانی تر ...
هنوز حرفهای حاج علی تمام نشده بود که فریاد #اسحاقیان بلند شد:
سلامتی #فرماندهان اسلام سوم صلوات رو بلندتر ...😂😂
خود حاج علی هم از خنده نتونست دیگه حرف بزنه.😂😂😂
شـادی روح شهدا #صلوات....
🌸🌺🌸🌺🌸
♦️خواهر بزرگوار شهید جمشیدی:
#علی فرزند دهم و آخر خانواده بود که سال ۶۹ با خواهر آخرمان که دو قلو بودند متولد شد. در بین شهدای خانطومان #علی تنها بسیجی آن جمع بود که به شهادت رسید.🕊
.
.
برادرم بسیار بچه فعالی🤩 بود و از دوران ابتدایی در بسیج و ستاد امر به معروف رفت و آمد میکرد✌️🏻. گاهی که مناسبتی پیش میآمد به ستاد میرفت و شبها همانجا میخوابید و صبح به مدرسه میرفت. درسش که تمام شد کنکور داد و در رشته معماری ساختمان ادامه تحصیل داد و لیسانسش را از دانشگاه چالوس گرفت. البته بین مقطع فوق دیپلم و کارشناسی دوران سربازیاش را هم طی کرد.
---❁•°🕊️•°❁---
.
✧| #علیآقا به معنای واقعی کلمه مجاهد فی سبیلالله، خستگیناپذیر و مسئولیتپذیر بود👌🏻. او دغدغه دین داشت، امر به معروف را در تمام برنامههایش مد نظر داشت و از هر نظر ممتاز و بهمعنای واقعی کلمه مرد اقدام و عمل بود. حتی در وصیتنامهاش📝 هم اشاره کرده که در این راه چه دغدغههایی داشت و چه خون دلهایی خورده، #علیآقا اگر کاری را شروع میکرد برای اتمام آن شبانهروز پای کار میایستاد.
✧| #علیآقا مظلومترین و مخلصترین بسیجی بود که هیچکس او را نشناخت. #علیآقا عاشق زیارت عاشورا و مناجات حضرت علی«ع» بود، بر سر مزار شهدای گمنام مینشست و مناجات حضرت علی«ع» را میخواند. #علیآقا بهدنبال شهرت و پست نبود و بیریایی از ویژگیهای بارز #علی بود. #علیآقا تمام کارهایش در گمنامی بود او در بسیج سازندگی فعال بود و به مناطق محروم در سیستان بلوچستان برای کمک میرفت و در آن مناطق همه #علیآقا را میشناختند.❤️✌️🏻
---❁•°🕊️•°❁---
«مادرم برای رفتن به سوریه شرط گذاشت»
🌿خواهر بزرگوار شهید:
مادرم ابتدا راضی نبود برای همین برای #علی شرط گذاشت که اگر نماز صبحهایش را اول وقت بخواند اجازه رفتن می دهد.
خب من هیچ وقت ندیدم #علی نماز صبحش قضا شود اما برای اینکه اول وقت بخواند خیلی سختش بود.
مانده بود چه کند؟
گفتم: #علی قول بده و نذر کن میتوانی انجام بدی،
مامان هم راضی میشه.♡
:
🥀💔
شھادتیعنۍ
متفاوتبھآخࢪبرسـیم
وگـࢪنھ؛
مࢪگپایان
همہقصہهاست...‼️
پنج شنبه ای دیگر
و جای خالی تو
.......
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
---❁•°🕊️•°❁---
سختیهاییکهبرایرفتنبهسوریهتحملکرد|••
♦️• #علی یکسال و نیم پیگیر بود که برود سوریه، خیلی هم تلاش میکرد که هر زمانی شد برود. تا اینکه برادر دیگرم که پاسدار است به او گفت اول باید در شهر خودمان آموزش ببینی، بعد بروی استان، از آنجا اعزامت کنند. یکسری آموزشهایی مثل دفاع شخصی دید اما برادرم گفت اینها آموزش محسوب نمیشوند باید بروی در شرایط سخت و خودت را برای آن موقعیت آماده کنی. #علی با سه چهار نفر از دوستانش سه روز رفته بودند در یک جنگل بدون آب و غذا و در شرایط سخت و باران خودشان را آماده کرده بودند.
♦️• برادرم گفت باید تیراندازی هم یاد بگیری. #علی به قدری مشتاق رفتن بود که آموزش تیراندازی هم دید آن هم در حدی که وقتی مسابقه داد جزو سه³ نفر برتر🏅شهر شد و تا جایی پیش رفت که توانست در استان مازندران هم جزو سه³ نفر اول شود.
او وقتی می دید هر چه می گوید #علی انجام می دهد و بیشتر اصرار می کند می خواست او با آمادگی بیشتر با همه چیز آشنا شود. #علی تمام آموزشها را دیده بود، حتی تلاش کرد با بچههای تیپ فاطمیون اعزام شود. بالاخره برادر بزرگترم گفت: کارهایت را برای رفتن درست میکنم و این شد که عاقبت 🗓تیر ماه رفت.
---❁•°🕊️•°❁---
او مدتها تلاش میکرد تا خود را به حرم حضرت زینب«س» برساند و در کارها بسیار جدی و پیگیر بود.
هنگام کار اگر غذایی بین بچهها تقسیم میشد، تا همه بچهها غذا نمیخوردند #علیآقا لب به غذا نمیزد.
او در مناطق عملیاتی جنوب از جمله معراجالشهدای #شهید_محمودوند اهواز و یادمان طلاییه و شلمچه خادم شهدا بود
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهید
#شهید_علی_خلیلی
وقتے ضارب #علی رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم ، یک پیرمرد اومد گفت :
خوب شد همینو می خواستی؟
به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟
#علی با همان بدن بی جان گفت:
حاج آقا فکر کردم #دختر شماست، من از #ناموس شما دفاع کردم.
#سوم_فروردین ، سالروز #آسمانی شدن #شهید امر به معروف و نهی از منکر ،
#علی_خلیلی را گرامی می داریم .
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🍃ای شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی، ناله سردادی و #عاشق شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان #کمیل بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در #توبه به رویمان باز شد😭
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند. شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن❤️
🌺شهادتت مبارک فرمانده.
🕊به مناسب سالروز #شهادت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه
📅تاریخ انتشار : ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃از شمال ایران تا شمال سوریه از مازندران تا #خانطومان، مردانی که گویی از دریا آرامش و از خورشید درخشش را وام گرفته بودند، آنقدر که سیاحت در شهر مردمک هایشان، یاد آوار #بهشت بود. همانقدر آرام، همانقدر نورانی. مردانی که...
🍃آه قلم، کمر خم کرده، نمی تواند. جوهر به سان کویر گشته است.
خشک و سخت، نمینویسد. برای گفتن و #نوشتن و سرودن از این مردان، هزاران #قلم و هزاران قطره جوهر و هزاران نظم و نثر کم است، چه رسد به این قلم و جوهرِ درمانده ی من😞
🍃آری! باید نام و راه این مردان را تک به تک، به رخ کاغذ کشید. این بار میخواهم از مردی بنویسم که به عشق، ایمان آورده بود. عشق به #علی(ع) عشق به #زهرا(س)، عشق به فرزندانشان، عشق به راهشان، به راه #حق، به خدا و نه عشق به این سیاره ی رنج و گردش ایام و تنی که روح والای او را تاب نمیآورد که اگر اینگونه بود، پیکر بی جانش در میان تار و پود خاک های سرد خانطومان به یادگار گذارده نمی شد.
🍃و من سوگند میخورم که او عشق به خدا را بیش از هر چیزی در قلبش پرورانده بود. بیش از عشق به گیتی، به هستی و حتی به #زینب(س) و امان از دل زینب😓
🍃روزی که زینتِ پدر چشم گشود، همه را از نظر گذراند. مادر، خواهر، برادر، اما پدر نبود؛ بود اما نبود. سیره اش بود اما چهره اش نبود. سیره ای که تا ابد جاری خواهد ماند. برای من، برای تو، برای #زِین اَب، برای زینب...
🥀به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمد_بلباسی
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
📅تاریخ تولد : ۹ اسفند ۱۳۵۸. قائمشهر
📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه
📅تاریخ انتشار : ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای قائم شهر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم رب عشق♡
🍃حدیث دل اینبار راوی گمنامی سربازان #خداست. راوی شهدای گمنام نه! اتفاقا داستان #سربازی با نام و نشان را روایت میکند.
🍃 میدانی گاهی غبطه میخورم به اینکه در این هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش را #فریاد میزند شما و امثال شما چطور آرام و غرق در #سکوت در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزنید و بی توقع #خدمت میکنید❣
🍃میخواهم از اول بگویم. تقویم ورق میخورد، سی سال پیش اواسط پاییز را نشانم میدهد. ستاره ای دستچین شده از از آسمان به زمین فرود میآید مادرش نام #علی را در گوشش میخواند و قصه های #اهل_بیت میشود لالایی شبانه او.
🍃جلوتر میروم میخواهم پرشی داشته باشم به ۲۱ سال بعد، قرار نبود از #روضه_گودال، خیمه های غارت شده و #معجر های نیم سوخته بشنوی و فقط به آه کشیدن و اگر و اما بسنده کنی. از جمله ای که به دیوار اتاقت چسبانده بودی میشد تا ته قصه را خواند، نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی #شهادت است❤
🍃چند سال بعد خبر آوردند که #ماموریتت را به نحو احسن به پایان رساندی. اما اینبار هم آهسته و بی هیاهو خبر آمد. گویی از همان اول زندگی ات گره خورده بود به #گمنامی به سکوت و #بی_ریایی😓
🍃بارها از رسم و #مکتب و... گفته بودم اما گمنامی را جا گذاشتم یادم رفته بود بگویم در قاموس #مردان_خدا فعل و فاعل هردو گمنامند.
#شهادتت_مبارک🌺
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_علی_جمشیدی
📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه
📅تاریخ انتشار : ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : نور
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #سوریه #صلوات
🍃هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت #علی (ع) آویزِ نخل ها میکردند. امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش #عشق به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!!
🍃بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش #دنیا چشم گشود...نامش را #میثم نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)❤
🍃برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع) و دست پرورده مادری که با شیره جان، عشق #حسین(ع) را به کامِ شیر پسرش میداد🙂
🍃به واسطه پدر پایش به #مسجد و #هیئت و #بسیج باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد. زمزمه جسارت به #حرم_آل_الله(علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود.
🍃بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی #زینبیاش میسپرد و خود راهی دیار #عشق میشد. از #حضرت_زینب(س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد.
🍃بعد از مقاومت بسیار، حین برگرداندن #پیکر همرزمش، خود نیز شهد شیرین #شهادت را نوشید. تیری که سرِ میثم را به پای #نگارَش انداخت...
🍃روزی که در #معراج پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت. میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که #سر و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد😔
🍃وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب"رویش نقش بزنند. حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل میکند تا دخترها طعمِ شیرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ #پدرِ آسمانی خود🌺
♡ #تولدت_مبارک،بابا میثمِ فاطمه ها♡
✍تویسنده : #زهرا_قائمی
🍃به مناسبت سالروز #تولد #شهید_میثم_مدواری
📅تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴.حلب
📅تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
« وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
"هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند."
🍃اعتقاد عجیبی به این #آیه داشت و مانند نیروی مغناطیسی عظیمی او را به وادی عاشقی کشاند.
🍃معتقد بود بین #مرگ و شهادت فرسخ ها فاصلهاست. شوق #شهادت کاری کرد که از تعلقات دنیوی دل بکند. دو بال از #ملائکه قرض بگیرد و خود را به آسمان برساند.
🍃بعضی آدم ها اهل زمین نیستند بلکه در آسمان، سبک بال و عاشق به سوی ابدیت #پرواز میکنند. علیرضا هم حس کرده بود دیگر زمین جایی برای ماندن نیست، باید هرطور شده برود.
🍃همسرش با صبری که از #حضرت_زینب طلب کرده بود برای شهادت آماده بود. اما دختران بابایی اند و دل کندن برایشان سخت بود. مخصوصا برای زهرای بابا که علاقه خاصی به پدر داشت. او را با توکل به خدا برای حفاظت از #حریم_آل_الله فرستاد.
🍃ایام شعبانیه همه سرمست از عِطر ولادت پسران #علی بودند. اهل محل با شور و شوقی وصف ناشدنی خود را برای ولادت علمدار کربلا آماده کرده بودند.
🍃همان شب بود که علمدار، سربازِ حریمِ عشق را خرید و #علیرضا عیدی خود را با دستی مجروح شده و چشمانی که برای دفاع از حرم فدا شده بود گرفت. حالا در و دیوار این کوچه پر شده از بنر های تسلیت و تبریک شهادت #علیرضا_بابائی.
🍃بسیجیِ همیشه در خط، از دوران هشت سال جنگ تحمیلی تا جبهه مقاومت، بدون وقفه و با عشق جنگید و جهاد کرد. جهاد در راه خدا را توفیقی عظیم میدانست که از طرف خداوند شامل حالش شده بود.
🍃او رفت و هنوز یاد و خاطره اش بین مردم به یادگار مانده است. می گویند مردم دار و همسایه خوبی بود. به #آرزویش رسید.
🍃آرزوی دیرینه همه مردان خدا، شهادت است که سعادت میخواهد و او نیز مثل همه مردان آسمانی این #سعادت نصیبش شد. ای کاش ما هم سعادتمند شویم...
🍃اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك....
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_علیرضا_بابایی
📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۵۱
📅تاریخ شهادت : ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. فلوجه عراق
📅تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : اراک
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دل_نوشته
♡به نام او، به یاد او♡
متولد بهارِ #انقلاب بود، خرداد پنجاهُ هفت. هجده سالگی، قامتش سبز پوش #سپاه شد و نوزده سال پر افتخار برای کشورش خدمت کرد.
🍃همچو شهرتش، #شیردل بود و نترس. در قلبِ محبانِ علی(ع) ترس جایی ندارد. که اگر باشد زبان، لبیک گوی #عشق نمیشود!!
🍃مردی #شجاع و عاشق خانواده پسری پرافتخار، همسری همراه، پدری دوستداشتنی. همه را برای زمین گذاشت و راهی #آسمان شد...!
روحش قرارِ ماندن نداشت...گویی آرامش را در خاکِ #سوریه میدید.
🍃ندای "هَل مِن ناصِر..." خواهرِ ارباب، قدمهایش را برای رفتن محکم کرد و او علی اصغر #تدمر شد...
🍃اولین روز #شعبان، در آستانه میلادِ فخر عالمِ امکان، حضرت ارباب(ع) تقدیر بر #شهادت رقم خورده بود.
🍃وقتِ رفتن به کمین خوردند و هنگام برگرداندن ماشین، پهلویش گلوله را به آغوش کشید...و ذکر #علی (ع) در فضا طنین انداز شد...
🍃خاکِ تدمر با عشق جسمِ بی جانش را در آغوش خود ماندگار کرد و بناشد به تاسی از بانوی گمنامِ #مدینه(س)، چند صباحی مهمانِ غربتِ سرزمینِ شام باشد!!
🍃کیلومتر ها آن سو تر، مادری نگران، همسری چشم به راه و پسرکی شش ساله دلتنگِ قهرمانشان بودند...😔
🍃یکسال گمنامیاش،فرصتی بود تا آیینه #صبر خانواده جلا بگیرد...
تا امیر علی بیاموزد، زین پس مردِ مادرش است...به دلِ کوچکش بقبولاند، گرچه پدر در آسمانهاست اما مزارِ زمینیاش مامن و پناه گاهِ اوست⚘
🍃سفارش به #صبر کرده بود و عجیب این صبر عجین شده در حالاتِ همسرِ زینبیاش بود. وقتی که تابوت را به آغوش گرفت و دست بر #استخوانها کشید. آن هنگام که قبلترها را تصور میکرد و علی اصغرِ خندانش را و آن هنگام که راهِ پیش رو را بدونِ مردِ شیردلش تجسم میکرد، در نگاهش "ما رایتُ الا جمیلا" را میدیدی...
🍃به گفته علی اصغرش، "لا یَوم کَیَومِکَ یا اباعَبدالله..."و همین جمله آرامشی بود بر قلبِ بیتاب و مضطرش.
🌸شهادتت مبارک.
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺 به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_علی_اصغر_شیردل
📅تولد : ۳ خرداد ۱۳۵۷
📅شهادت : ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴. سوریه
📅تاریخ انتشار : ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃چمران
کاوشگر ژرفای جاذبه و چگالی و اتم.
بحث علمی نیست اشتباه نکنید، چمران جستجوگر جاذبه #عرفان، چگالی وجود #ایتام و اتم وجوب خداست.
🍃آنقدر رفته و گشته که یا خود را بیابد یا #خدا را.
گرد دنبال مظلوم از آمریکا و جاذبهاش گشته و ایستاده بر بلندی های جولان، اسلحه بدست و دوربین بر چشم، بذر پاشید و برگشت در دیاری که اولین نفس را بالا کشید و خاکش را لمس کرد. چسبیده به تفکر #مقاومت و خودباوری از #امام_موسی جدا شد و چسبید ب امام، امام موسی.
🍃آمد و باز ایستاد بر بلندی های #پاوه، #بانه و سنندج تا نشان دهد راه رهایی جز دست بر سر زانو زدن اتّکا به خود نیست.
🍃چمران، علی شناس بود. زمانی ک مثل #علی بر قله علم ایستاده بود دست بر سر یتیم میکشید و مانند شمع دور آنها میگشت و نفس خود را آب میکرد تا سرکش نشود، توان زندگی مرفه را داشت اما مثل علی بر خاک سر میگذاشت و بر زمین میخوابید، مانند علی درایت و شجاعت جنگی داشت اما با همه رئوف رفتار میکرد و آخر هم مثل علی خدا را با همه عمق وجودیاش در آغوش کشید پس از عمری #مجاهدت
معروف به این که اگر خداشناس هستی همه را باید در علی جویا شوی.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مصطفی_چمران
📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۱۱
📅تاریخ شهادت : ۳۱ خرداد ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا. قطعه ۲۴
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #مصطفی_چمران #دل_نوشته #طراحی
♡بسم رب الزهرا
🍃کم توفیقی نیست #شهادت، چرا که مراقبه میخواهد و ظاهر و #باطنی_پاک.
🍃#مراقبه هایش تنها مادی نیست، به قول #امیرالمومنین(ع): #علی شدن، مراقبه ی قلبی میخواهد❤️
🍃شاید فکر کنی کم است اما میدانی، #قلب آدمی به سرعت وابسته می شود و این #وابستگی، سمی است برای متعالی شدن و از فرش به عرش رسیدن، وابستگی به مال، وابستگی به آدم ها، به عمر....آری! اینک #آسمانی شدن برایت سخت میشود.
🍃باید #عشق ورزید و دوست داشت اما وابسته نشد. چراکه این وابستگی ها تو را به زنجیر می کشند و در #قفس_تن، اسیرت میکند.
🍃تنی که به #معنوی شدن فکر نمیکند، تنی که اگر باب میلش پیش بروی، عاقبتت می شود قساوت و #سنگدلی، که بر سر کوفیان و #ابن_سعد آمد.
🍃اما می دانی، گاهی اوقات وابستگی خوب است، این که وابسته باشی به #خدا و #اهل_بیت، این که وابسته شوی به شجاعت و صلابت، وابسته شوی به #نماز_اول_وقت...🌺
🍃اصلا میدانی وابسته شوی به کتاب. آخر آدم های وابسته به #کتاب هم، کم پیدا می شوند. کم هستند آدم هایی که به همه کتاب هدیه دهند، حتی برای اولین کادو به همسرشان. این آدم ها، ارزش کتاب را به خوبی درک میکنند، چرا که کتاب باعث ارتقای آگاهی است و مسبب تمام گمراهی های ما همین #فقر_مطالعاتی ست.
🍃می دانی، باید برای دستیابی به #بصیرت تلاش کرد و راه وابستگی به تمام چیز های خوب را یافت. به عبارتی، تنها در پی خدا بود. درست مانند #محسن🙂
آری باید دل کند و رها شد چرا که...
#اللهم_عجل _الولیک_الفرج❤️
✍️نویسنده : #مونا_زارع
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محسن_حججی
📅تاریخ تولد : ۲۱ تیر ۱۳۷۰
📅تاریخ شهادت : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶. منطقه التنف مرز بین سوریه وعراق
📅تاریخ انتشار : ۲۱ تیر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : نجف آباد اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #داداش_محسن #سربلند
#خاطرهاےاز #شهید_جاویدالاثر_علی_بیات
🌹شهـــــید بي مزار یازهـــــرا 🌹
علاقه و ارادت بسیاری به امام حسن داشت، یه روز با شهیدعلی و رزمنده ها داشتیم از کوه میومدیم پایین، و مشغول روضه خوندن بودیم که یک دفعه #علی اقا شروع کرد از اقا امام حســـــن خوندن،با یه بغض خاصی میخوند...
🍁علی خیلی امام حسنی بود و بلند #میگفت::
"جـــــگر پاره ترین فرزند زهرایم خدا میداند،
مکش زحمت دگر زینـــب حسن زنده نمی ماند😔💔
چهل سال است میپرسی که در کوچه چه ها دیدی؟؟
اگر پاره جگر گشم بجز از داغ مادر نیست"
بعد از این شعر نشست به گریه کردن و گفت حاجی آخر یروز شیعه برات حرم میسازه..... خود اقا حسن ابن علی هم خریدارش شد و همانند مادرشون بی مزار شد...
#شهادت: _اردیبهشت۹۵
#به_روایت ازهمرزمشهید
#محلشهادت : تلالعیس
🌱🍃🌱
💐🌴🌼❤️🌼🌴💐
#عاشقانه_ها
#همسرانه
#ازدواج_شهدایی
#همسر
#سردار_شهید
#علی_تجلایی
قبل از شروع مراسم عقد ، #علی_آقا نگاهی به من کرد و گفت :
شنیدم که عروس هرچه از خدا بخواهد ، اجابتش حتمی است .
گفتم ، چه آرزویی داری؟
درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود ، گفت : اگرعلاقهای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید ، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید .
از این جمله تنم لرزید.
چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود.
سعی کردم طفره بروم ؛ اما #علی_آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم ، ناچار قبول کردم .
هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای #علی طلب #شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به #علی دوختم ؛
آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
مراسم ازدواج ما در حضور #شهید_آیت_الله_مدنی و تعدادی از برادران #پاسدار برگزار شد.
نمیدانم این چه رازی است که همه #پاسداران این مراسم و #علی_آقا و #آیت_الله_مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
❤️
باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد
دو برادر بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
قلم اینبار از حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید
قد میکشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمیکرد.
به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند
رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد.
خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ!
بیوقفه در #تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از #شهادت"!
شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از #مجنون باز نگشت اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده
فرمانده حمید
این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد!
از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده
✍️نویسنده : زهرا قائمی
🌺به مناسبت #سالروز_ولادت #شهید_حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹
#جزیره_مجنون
🌸 @kakamartyr3
🍃نمی دانم به حرمت صبر در برابر از دست دادن خواهر و برادر کوچک تر از خودت بود، یا پیشی گرفتن در #سلام برای همه، از کوچک و بزرگ! شاید هم به حرمت تکریم بزرگترانت که با هر بار دیدنشان #دست_بوسشان بودی!
🍃نماز اول وقتت که جای خود دارد و دعای رزق #شهادتت در سجده. هر کدام می تواند عامل این معجزه باشد که پیکر پاکت، نزدیک به #شصت_روز زیر آفتاب سوزان بماند، اما دشمن سالم پیدایت کند در حالی که طاقباز دراز کشیده و دستی را زیر سر قرار داده ای! انگارکه مشغول استراحتی🥺
🍃داعش است دیگر! چطور می تواند تو را که جسم بی جانت معجزه وار #سالم مانده تحویل دهد؟ یا رهایت کند؟ تو را که یک #شیعه هستی و مسلمان واقعی. تو را که مظهر پاکی هستی #علی جان. اما به زعم آنان یک کافر! که به شهادتت رسانده اند تا پاداش از خدا بگیرند😒
🍃تحویلت نمی دهند و زود سر و ته این #معجزه_الهی را هم می آورند تا مبادا مُنافاتش را با تعاریفی که از کفر شیعیان داده اند بر نیروهایشان آشکار شود. باید این خبر را درز بگیرند که پیکری زیر #آفتاب_سوزان در بیابانی که پر از کرکس است و کفتار، نه آفتاب سوخته شده نه خوراک درنده و چرنده! حتی دریغ از خطی از #کبودی! تا دستان گناه آلودشان بر ملا نشود.
🍃نمی دانم در آن بیابان سوزان چه کسی پَر چادر یا پر َعبایش را بر سرت گسترد؟ اما می دانم بی شک کسی #مراقبت بوده تا حقانیت راهی را که رفته ای آشکار سازد💔
🍃چنان فاصله زندگی تو با ما زیاد است که حتی رویم نمی شود طلب #التماس_دعا داشته باشم چه رسد به شفاعت😭
🍃تنها آرزو می کنم خداوند صبری عظیم و جمیل بر دل رنج کشیده مادر نازنینت عطا فرماید که چشم به راه است...
✍️نویسنده : سودابه حمزه ای
به مناسبت #سالروز_شهادت
#شهید_علی_عظیمی
#مدافع_حرم
📅تاریخ تولد : ۲۵ دی ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۰ مرداد ۱۳۹۶
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : زرند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروزپنج آذرماه مصادف باسالروزتشکیل بسیج مستضعفان
بفرمان #امام_خمینی (ره)
#روز_بسیج ، یادی کنیم از بسیجیانی
که تنها اسمشان #بسیجی نبود
بلکه در تمام سکَنات و رفتار و اعمالشان
به امام #علی علیه السلام اقتدا کرده بودند
آن وجود مقدسی که در موردشان گفتند: " #بسیجی یعنی #علی که تمام وجودش، وقف اسلام بود"
#هفته_بسیج
سخن از #امام_خامنه_ای
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
نام: #علی
نام خانوادگی: #دیمه
نام پدر: #غلامرضا
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶/۴/۱۴
محل شهادت: ماووت
محل دفن: #جوین #روستای_کلاته_میمیری
#مزار_بازسازیشده_شهید
╔═.🥀🍃.📿════╗
╚════🥀.🍃.📿═╝