eitaa logo
Modiryar | مدیریار
213 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
800 ویدیو
3 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
Modiryar | مدیریار
✍ احساسات رایج معامله گران در بازارهای مالی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
احساسات رایج معامله گران در بازارهای مالی نقش مهمی در موفقیت یا شکست معامله گران در بازارهای مالی ایفا می‌کنند. این احساسات اغلب باعث تصمیم‌گیری می‌شود و می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی بر نتایج معاملات تأثیر بگذارد. در ادامه به برخی از احساسات رایج معاملاتی اشاره می‌کنیم: ① طمع: میل سیری‌ناپذیر برای سود بیشتر می‌تواند معامله‌گران را به سمت ریسک‌های بیش‌ازحد، نادیده گرفتن قوانین و فکر کردن به سودهای غیرواقعی سوق دهد که اغلب منجر به زیان می‌شود. ② ترس: ترس از دست دادن پول یا از دست دادن فرصت‌های معاملاتی می‌تواند را فلج کند و باعث تردید آن‌ها، خروج زودهنگام از موقعیت‌ها یا اجتناب از ریسک‌های حساب‌شده شود. ③ اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد: اطمینان بیش‌ازحد می‌تواند را به دست‌کم گرفتن ریسک‌های بازار، نادیده گرفتن شواهد مخالف و اتخاذ تصمیمات معاملاتی تکانشی و نادرست سوق دهد. ④ اضطراب: نگرانی و ناراحتی مداوم مرتبط با می‌تواند تحلیل و تصمیم‌گیری شمارا مختل کند و منجر به واکنش‌های غیرمنطقی به نوسانات بازار شود. ⑤ ناامیدی: شکست‌ها و زیان‌های می‌تواند باعث ناامیدی شود و باعث شود معامله‌گران استراتژی‌های خود را رها کنند، به دنبال راه‌حل‌های سریع باشند یا برای جبران ضرر وارد معامله انتقامی شوند. ⑥ امید: یک خوش‌بینانه یا اعتقاد به تحلیل‌های صحیح پشت سرهم می‌تواند مانع از کاهش ضرر یا تعدیل استراتژی‌های معامله‌گران شود و درنتیجه در بلندمدت اثرات منفی را به همراه داشته باشد. ⑦ پشیمانی: احساس پشیمانی از فرصت‌های ازدست‌رفته یا تصمیمات معاملاتی ضعیف می‌تواند منجر به رفتارهای غیرمنطقی مانند انجام اقدامات احساسی برای اصلاح اشتباهات گذشته شود؛ اما باید به یاد داشته باشید که همیشه در بازار موقعیت وجود دارد و نباید حسرت معاملات ازدست‌رفته را بخورید. ⑧ سرخوشی: شادی و هیجان پس از یک سودآور می‌تواند معامله‌گران را وسوسه کند که اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد داشته باشند، ریسک‌های بیش‌ازحد را انجام دهند یا گاهی اوقات قوانین استراتژی خود را نادیده بگیرند. ⑨ صبر: توانایی حفظ آرامش، منضبط و صبور بودن در مواجهه با نوسانات برای تصمیم‌گیری منطقی معاملات و اجتناب از اقدامات تکانشی بسیار مهم است. ⑩ نظم و انضباط: پایبندی به قوانین و استراتژی‌های معاملاتی از پیش تعیین‌شده به _معامله‌_گران کمک می‌کند تمرکز خود را حفظ کنند، احساسات را کنترل کنند و انتخاب‌های منطقی و منسجمی داشته باشند. ⑪ جدایی: از معاملات و نتایج بازار به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا تصمیمات عینی را بر اساس داده‌ها و تجزیه‌وتحلیل اتخاذ کنند نه اینکه تحت تأثیر سوگیری‌های عاطفی قرار گیرند. ✅ به‌صورت کلی درک و این احساسات معاملاتی برای معامله‌گران ضروری است تا ذهنیتی متعادل داشته باشند، تصمیمات آگاهانه بگیرند و پیچیدگی‌های بازارهای مالی را با موفقیت دنبال کنند. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ چهارچوب مدیریت آرام #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
چهارچوب مدیریت آرام ، مدیریت را مهمترین زمینه فعالیتی انسان می‌داند و بر این باور است که وظیفه اصلی مدیران در همه سطوح و همه نهادهای اجتماعی، این است که محیطی را طراحی، ایجاد و نگهداری کنند که اعضای سازمان بتوانند با فعالیت و همکاری گروهی در آن، به هدف های معین خود دست یابند. برای ایجاد آرامش در سازمان نیازمند مدیریت آرام و بهره گیری از اصول آن هستیم. «هنری مینتزبرگ» چهار راهکار اساسی زیر را برای مدیریت آرام مطرح می سازد: 1⃣ الهام دهی (Inspiring) : به افراد خود اختیار نمی دهند زیرا اختیار داشتن امری مسلم است بلکه آنها به افراد خود الهام می بخشند. آنها شرایطی را بوجود می آورند که باعث پروراندن صداقت و بروز تواناییهای آنان باشد. مدیران آرام اتحاد فرهنگی بین افراد خود را تقویت می کنند ، البته نه به صورتی که به آنها به عنوان«منابع انسانی» مجزا نگریسته شود بلکه آنها همگی اعضای محترم یک جامعه همبسته و منسجم می باشند هنگامی که به افراد اعتماد شود نیازی به اختیار دادن به آنها نیست . 2⃣ اهمیت دادن (Caring) : مديران آرام سازمان خود را دوست دارند. آن ها مشکلات را همانند جراحان جدا نمي کنند که دور بيندازند، بلکه وقت بيشتري را صرف جلوگيري از بروز آنها مي کنند و مديران هوشيار به خوبي مي دانند که چه زماني و چگونه با مشکلات برخورد کنند.به عبارتي اين بيشتر شبيه داروهاي هوميوپاتي است؛ تجويز کم دارو براي تحريک بدن براي درمان خود و يا اينکه درست مانند بهترين نوع مراقبت است، مراقبتي تدريجي که به تنهايي به درمان مي‌انجامد. 3⃣ القا کردن (Infusing) : ، در رابطه با القاست، تغييري که آرام آرام و پيوسته و عميق از ريشه رسوخ مي کند و همه، به جاي پذيرش اجباري اين تغييرات، اين مسئوليت را مي پذيرند که تغييراتي جدي را به انجام برسانند.اين بدان معنا نيست که بايد همه چيز را تغيير دهيم که در واقع همان هرج و مرج است، بلکه بدان معنا است که تنها چيزهايي را که نياز به تغيير و تحول دارند بايد تغيير داد در حالي که اکثر چيزها را بايد ثابت نگه داشت و به همان صورت حفظ کرد. اين را مي توانیم بهبود مستمر طبيعي نامگذاري کنيم. 4⃣ آغاز کردن (Initiating) : باید از پایین به سمت بالا به حرکت در آید و هرگز پایه و اساس خود را فراموش نکند.در عمل باید از " کف " یعنی درست ، جایی که علم استراتژی ممکن است مارا گمراه کند، آغاز کرد .چنین مدیریتی با زندگی روزمره سازمان می آمیزد ، بطوریکه همه افراد با استوار نگهداشتن پاهای خود بر روی زمین بتوانند نو آوریهای چشمگیر و قابل ملاحظه ای را پیگیری نمایند و سپس بتوانند این نوآوری ها را با مدیرانی که با آنها در تماس هستند پشتیبانی نمایند و این روند را از طریق استراتژی هایی قدرتمند ، فعال کرده و مشوق آن باشند . برای تحقق در بخش مدیریت و صنعت باید نظام تصمیم گیری سازمانی بتواند مدیریت احساسات اعضا را به نحو شایسته ای انجام دهد تا ذهن آرام و خلاق عناصر سازمانی شکل گیرد و با اصلاحات ساختاری، تنظیم چشم انداز مناسب و آموزش های مستمر این آرامش را در تفکر و عمل در سازمان ایجاد نماید. www.modiryar.com @modiryar
مدل مفهومی مدیریت تغییر هارمونی ✅ اگرچه خود سه محور (استراتژی، فرایند و کارکنان) به عنوان محورهای اصلی و هدایت سازمان از اهمیت قابل توجهی برخوردارند. اما تعاملات و پیوند بین این محورها اهمیت بیشتری را خواهد داشت. در تعریف جدید از مدیریت، برنامه‌ریزی، اجرا، و بازنگری تعاملات است، نه فعالیت‌ها. و این پنجره جدیدی را برای ارتقاء مدیریت عملکرد سازمانی شما در استفاده از «جعبه‌ابزار رهبران کسب‌وکار» خواهد گشود. ✅ از این رو، جعبه ابزار کسب‌وکار مبتنی بر هارمونی بین این عناصر و ارتباطات بین این سه محورست. تا اجرای تغییرات پیش‌بینی‌شده در طول مسیر با تنش سازمانی کمتر، کیفیت بهتر، و ریسک پایین‌تر‌ اتفاق بیفتد. شکل زیر، در الگوی «جنبش هارمونی تغییر (جهت)» سه پرسش کلیدی «چرا-چه‌چیزی-چگونه» را مطرح می‌کند. و براساس این سه محور و ارتباطات بین آن سه هارمونی را ارائه می دهد. 1⃣ رفتاری شامل رهبری، راهبرد و نوآوری 2⃣ ساختاری شامل آمادگی، شکل‌دهی، طرح‌ریزی و پیاده‌سازی 3⃣ رفتاری-ساختاری www.modiryar.com @modiryar
سبک رهبری گلمن ✅ یک چگونه عمل می‌کند؟ شاید شما در این مورد ایده‌ای داشته باشید. شکل‌های گوناگونی از رهبری وجود دارد، پس زمانی که آماده رهبری هستید، لزومی ندارد شبیه سایر رهبرانی باشید که می‌شناسید؛ می‌توانید شبیه خودتان باشید. شما می‌توانید بهترین مدل سبک های رهبری و مدیریت را برگزینید که برای شما عملکرد مناسبی داشته باشد. این مسئله زمانی که در نقش جدید رهبری، کارهای فراوانی بر عهدة شما گذاشته‌شده است، اطمینانِ خاطر بسیار خوبی خواهد بود. ✅ ساده‌ترین راه در سبک های رهبری و این است که آن سبک رهبری را برگزینید که به‌خوبی با شخصیت شما سازگار باشد. اگر ذاتاً فردی هستید که اتحاد و ائتلاف ایجاد می‌کنید، سبک رهبری دموکراتیک یا پیوند جو بهترین انتخاب‌ها برای شما هستند. اگر شخصیت ارباب‌منشی دارید، سبک رهبری آمرانه برای شما جذاب خواهد بود و به‌طور طبیعی به این سبک جذب می‌شوید، ولی گمان نکنید اگر ذات شما چنین است، این تنها سبک رهبری مناسب برای شما خواهد بود. www.modiryar.com @modiryar
تفاوت های مدیریت و رهبری 🔴 یک مدیر به چه مهارت‌هایی نیاز دارد؟ نیاز به تاکید بر مجموعه ای از شایستگی ها دارد. مدیر به مهارت هایی نیاز دارد تا: ✅ عملیات مستقیم: مدیر باید مکانیسم های حمایتی را پیاده سازی کند که به سازمان و کارکنان آن اجازه می دهد تا در تحقق رشد به جلو حرکت کنند. ✅ توسعه سازمان: باید تمام مهارت های افراد مورد نیاز تیم از جمله شایستگی ها، نقش ها، مسئولیت ها و تعاریف وظایف آنها را به حرکت درآورد. ✅ تقویت عملکرد: باید بازخوردهایی به دهد تا کارکنان عملکرد خود را در زمینه گسترده تیم و کسب وکار درک کنند. 🔴 یک رهبر به چه مهارت‌هایی نیاز دارد؟ نیاز دارند تا بر مجموعه‌ای از مهارت‌ها تسلط داشته باشند. بطور کلی رهبران به مهارت‌ها نیاز دارند تا: ✅ برقراری ارتباط به منظور جهت‌یابی سازمان: یک باید چشم انداز سازمان را درک کند و سازمان را به سمت دستیابی به یک هدف بزرگ سوق دهد. ✅ توسعه دادن روابط کلیدی: باید تمام افرادی را که نقش مهمی در موفقیت سازمان دارند؛ تعیین کند و آنها باید نقش خود را به رسمیت بشناسند. ✅ الهام بخشی دیگران: باید کسانی را که با آنها کار می‌کند از نظر اعتبار و جایگاه، بالا ببرد و آنها را تشویق کند تا نسبت به همتایان ، سازمان و مشتریان خود تعهد داشته باشند. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ اکوسیستم استراتژی دیجیتال #تحول_دیجیتال #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
اکوسیستم استراتژی دیجیتال به شرکت کمک می کند که از شیوه های مدیریتی و فعالیت های قدیمی به سمت چارچوب های پویاتر چابک تغییر مسیر دهد. ✅ بنابراین، دگرگونی دیجیتال معمولاً شامل تغییر در وسلسله مراتب شرکت خواهد شد و به طورمعمول جنبه های زیر را از کسب و کار پوشش می دهد: ✅ داده ها: یعنی تمرکز کامل بر داده ها و اطلاعات است، لذا استفاده بهینه درخصوص جمع آوری پرداش و تحلیل داده ها در کانون توجه هر استراتژی دیجیتالی باید قرار گیرد. ✅ مشتري: در تعامل با باید دگرگونی ایجادکنید و راه های تعاملی جدیدی را مشخص کنید و باید بر روی تجربه خرید مشتریان تمرکز کنید. ✅ رقابت: و ایجاد مزیت رقابتی با ایجادیک تجربه منحصر به فرد به مشتریان تنها زمانی ممکن است که روش های مناسبی جهت اخذ اطلاعات و نیز بررسی رقبا وجود داشته باشد. ✅ نوآوري و فناوري: با تکرار سریع، کنید تا سازمان را به روز نگه دارید با آخرین فناوری ها. ✅ سرویس و خدمات: را با ایجاد تحول دیجیتال در ایجاد کسب و کارهای جدید تغییر دهید. ✅ منابع انسانی: در هر سازمانی ایجاد تغییرات همواره باید تغییر و توانمند سازی منابع انسانی انجام پذیرد لذا ایجاد تحول دیجیتال باید شامل برنامه های عملیاتی برای افراد در تمامی سطوح باشد. ✅ مالی و اداری: باز طراحی نظام ها و فرآیندها و ساختارهای اداری بخش دیگری از طراحی یک مدل عملیاتی جهت دیجیتال سازی هر سازمانی محسوب میگردد. لذا نمی توان سازمان را دیجیتال کرد در حالیکه فرآیندهای مالی و اداری تحت تاثیر قرار نگرفته باشد. ✅ دانش و تجربه: دانش ها و تجربیات ایجاد شده در هر سازمانی بخش عمده ای از ثروت و سرمایه سازمان را تشکیل می دهد لذا این حوزه باید در سازمان مورد توجه جدی قرار گیرد. ✅ زنجیره تامین: ارتباط، کنترل و برای شرکتهای تولید کننده کاال و محصول بسیار با اهمیت است لذا باید اقدمات دیجیتال مورد نیاز در این حوزه نیز مشخص و برنامه ریزی گردد. ✅ حاکمیت و مدیریت: در هر سازمانی نحوه ارتباط مدیران ارشد، مدیر عامل و اعضای هیات مدیره و سهامداران، ارائه گزارشات و نیز شفافیت اطالعات از موضوعات بسیار مهم است. لذاهر استراتژی دیجیتال باید توجه ویژه به مقوله حاکمیت و داشته باشد. ✅ سایر ذینفعان: تنها ذینفعان سازمان نیستند، سهامداران، دولت و به طور کلی تمامی جامعه جزو ذینفعان می باشد لذا توجه به این گروه در دیجیتال سازی سازمان ضروری است. www.modiryar.com @modiryar
مدل چرخه حیات اکوسیستم استارتاپی واژه‌ای است که این روزها بیشتر به گوش می‌رسد. استارتاپ‌ها یا همان شرکت‌های نوپا کسب‌وکارهای جدید هستند که بر پایه تکنولوژی شکل گرفته و پتانسیل بالایی برای رشد و توسعه علمی-اقتصادی دارند. ✅ از طرفی به مجموعه‌ای از عناصر و بازیگرانی که ارتباط معناداری بین آن‌ها وجود دارد، اکوسیستم می‌گویند. بنابراین متشکل از استارتاپ‌ها و سایر عناصری است که با هدف مشخصی با هم ارتباط برقرار کرده و موجب رشد و توسعه اقتصادی در جامعه می‌شوند. 🔴 اجزای اکوسیستم استارتاپی ✅هر اکوسیستم استارتاپی دارای اجزای زیر است که به صورت فیزیکی یا مجازی در یک محیط قرار گرفته‌اند و به عنوان یک سیستم برای ساخت شرکت‌های استارتاپی با هم تعامل دارند. ◼دولت ◼مراکز رشد ◼شتاب‌دهنده‌ها ◼شرکت‌های بزرگ ◼فضاهای کار اشتراکی ◼سایر تسهیل‌ کنندگان ◼دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی ◼شرکت‌ها و صندوق‌های تامین مالی ◼سازمان های ارائه‌دهنده خدمات (خدمات مالی، حقوقی و...) ✅ از جمله عناصر اصلی اکوسیستم استارتاپی می‌توان از ایده‌ها، اختراعات، تحقیقات، کارآفرینان، مربیان و اعضای تیم و سرمایه‌گذاران فرشته نام برد. ✅ تمام این عناصر و اجزا با هم ارتباط متقابل دارند؛ به طوری که هر از عوامل داخلی و محیطی تاثیر پذیرفته و همچنین بر آن‌ها تاثیر می‌گذارد. ✅ این ارتباطات و نحوه صحیح آن‌ها در پایداری اکوسیستم نقش مهمی بازی می‌کند. www.modiryar.com @modiryar
مدیریت آرام ✅ جهان امروز پر از هیاهو، استرس، اضطراب و سر و صداست. در این بین زمانی که وارد فضای سازمانی خصوصاً مجموعه هایی از جنس صنعت و تولید می شویم این فشار ذهنی و کاری که انسان را به مخاطره می اندازد چندین برابر می شود. اما آدمی برای بهره مندی از توان کار و تلاش و ارائه محصول و خدمت مناسب نیازمند «تمرکز و آرامش» است. ✅ سازمان به عنوان یک همگانی برای تداوم و بقا نیازمند آرامش همه جانبه در کلیه ی اعضاست. حال این سؤال مطرح می شود که مدیران باید چگونه این آرامش را در سازمان نهادینه سازند؟ ویا مدیریت آرام چگونه تعبیر می شود؟ «مدیریت آرام» در رابطه با اندیشه ای است که ریشه در تجربه دارد. طبق آموزه های علمی و اخلاقی آرامش در زندگی و کار (و به طبع آن در مدیریت) در قالب واژه هایی نظیر؛ حق، صبر، عدل، درایت، اعتماد و آگاهی تعریف می شود. ✅ هدایت و رهبری از مبانی مهم سازمان و هستند که اهمیت آن ها به دلیل اثرگذاری وسیعی است که در بهره وری سازمانی دارد. بدین مفهوم که اینان مفاهیمی هستند که بخش اساسی از سازمان و مدیریت را تشکیل داده اند و مورد احترام همگان هستند. در میان انواع مدیریت ها ، «مدیریت آرام» گزینه ای است که آرامش و بهره وری و توسعه سازمانی را به صورت همزمان به دنبال دارد. ✍ مدیریت آرام لازمه ی آرامش سازمان، مدیریت را مهمترین زمینه فعالیتی انسان می‌داند و بر این باور است که وظیفه اصلی مدیران در همه سطوح و همه نهادهای اجتماعی، این است که محیطی را طراحی، ایجاد و نگهداری کنند که اعضای سازمان بتوانند با فعالیت و همکاری گروهی در آن، به هدف های معین خود دست یابند. ✅ برای ایجاد آرامش در سازمان نیازمند و بهره گیری از اصول آن هستیم. «هنری مینتزبرگ» چهار راهکار اساسی زیر را برای مدیریت آرام مطرح می سازد: 1⃣ الهام دهی (Inspiring) : به افراد خود اختیار نمی دهند زیرا اختیار داشتن امری مسلم است بلکه آنها به افراد خود الهام می بخشند. آنها شرایطی را بوجود می آورند که باعث پروراندن صداقت و بروز تواناییهای آنان باشد. مدیران آرام اتحاد فرهنگی بین افراد خود را تقویت می کنند ، البته نه به صورتی که به آنها به عنوان«منابع انسانی» مجزا نگریسته شود بلکه آنها همگی اعضای محترم یک جامعه همبسته و منسجم می باشند هنگامی که به افراد اعتماد شود نیازی به اختیار دادن به آنها نیست . 2⃣ اهمیت دادن (Caring) : مديران آرام خود را دوست دارند. آن ها مشکلات را همانند جراحان جدا نمي کنند که دور بيندازند، بلکه وقت بيشتري را صرف جلوگيري از بروز آنها مي کنند و مديران هوشيار به خوبي مي دانند که چه زماني و چگونه با مشکلات برخورد کنند.به عبارتي اين بيشتر شبيه داروهاي هوميوپاتي است؛ تجويز کم دارو براي تحريک سيستم بدن براي درمان خود و يا اينکه درست مانند بهترين نوع مراقبت است ، مراقبتي تدريجي که به تنهايي به درمان مي‌انجامد. 3⃣ القا کردن (Infusing) : ، در رابطه با القاست، تغييري که آرام آرام و پيوسته و عميق از ريشه رسوخ مي کند و همه، به جاي پذيرش اجباري اين تغييرات، اين مسئوليت را مي پذيرند که تغييراتي جدي را به انجام برسانند.اين بدان معنا نيست که بايد همه چيز را تغيير دهيم که در واقع همان هرج و مرج است، بلکه بدان معنا است که تنها چيزهايي را که نياز به تغيير و تحول دارند بايد تغيير داد در حالي که اکثر چيزها را بايد ثابت نگه داشت و به همان صورت حفظ کرد. اين را مي توانیم بهبود مستمر طبيعي نامگذاري کنيم. 4⃣ آغاز کردن (Initiating) : باید از پایین به سمت بالا به حرکت در آید و هرگز پایه و اساس خود را فراموش نکند.در عمل باید از " کف " یعنی درست ، جایی که علم استراتژی ممکن است مارا گمراه کند، آغاز کرد .چنین مدیریتی با زندگی روزمره سازمان می آمیزد ، بطوریکه همه افراد با استوار نگهداشتن پاهای خود بر روی زمین بتوانند نو آوریهای چشمگیر و قابل ملاحظه ای را پیگیری نمایند و سپس بتوانند این نوآوری ها را با مدیرانی که با آنها در تماس هستند پشتیبانی نمایند و این روند را از طریق استراتژی هایی قدرتمند ، فعال کرده و مشوق آن باشند. ✅ برای تحقق در بخش مدیریت و صنعت باید نظام تصمیم گیری سازمانی بتواند مدیریت احساسات اعضا را به نحو شایسته ای انجام دهد تا ذهن آرام و خلاق عناصر سازمانی شکل گیرد و با اصلاحات ساختاری، تنظیم چشم انداز مناسب و آموزش های مستمر این آرامش را در تفکر و عمل در سازمان ایجاد نماید. 🔺منبع: ، 🔻تابستان ۱۴۰۳، شماره ۸ www.modiryar.com @modiryar
چرخه بازخورد ✅ به طور طبیعی وقتی با یک مواجه می‌شویم، به گذشته رجوع می‌کنیم. با خود فکر می‌کنیم قبلا در این شرایط چه کار می‌کردیم؟ البته طبیعتا شرایط جدید با گذشته فرق دارد. برای همین جزئیات متفاوت را در ذهن خود حذف می‌کنیم و سعی می‌کنیم برای مشکل جدید، راه‌حلی قدیمی پیدا کنیم. جزئیاتی که می‌توانند خیلی مهم باشند. ✅ یکی از مشکلات ، تلاش برای تکرار تجربه‌های موفق قدیمی است. می‌شود فهرست بلندبالایی از شرکت‌های موفق درست کرد که حالا دچار افول یا حتی ورشکستگی شده‌اند: نوکیا، موتورولا، فورد، زیراکس، سونی، والت دیزنی، آی‌بی‌ام و… ✅ به بیان ساده، رضایت از شرایط موجود نشانه‌ای است برای شکست در آینده. بیشتر مدیران در مواجهه با مشکلات می‌گویند «همیشه همین‌ کار را می‌کنیم.» راه‌حل این مشکل در طراحی یک نظام بازخورد است. شما باید به طور مداوم هدف‌گذاری کنید. ✅ برای هدف کنید. برنامه خود را اجرا کنید. از نتایج کار خود بازخورد بگیرید. نکات مثبت را تقویت کنید و در مورد نکات منفی بازنگری کنید. بازخورد مداوم می‌تواند به ما بگوید که آیا در مسیر درست هستیم یا خیر. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ مراحل فرایند بحران #مدیریت_بحران #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
مراحل فرایند بحران، اولین قدم برای مدیریت کردن آن است. بدون شناخت صحیح بحران، بحث کردن در مورد انواع مدیریت بحران نیز بی‌فایده است و تمام تلاش‌ها را به فعالیت‌هایی عبث و بیهوده تبدیل می‌کند. در کنار درنظرگرفتن برنامۀ اصول مدیریت بحران ، درک و آگاهی از مراحل مختلف بحران مهم است. ✅ این مراحل در طول رخ می‌دهد و کمک می‌کند تعیین کنید چگونه باید در زمان‌های مختلف به وضعیت پاسخ دهید. باید مطمئن شوید تمام برنامه‌های مدیریت بحران قبل از پیاده‌سازی در زمان بحران واقعی کاربرد دارد. 🔴 شرح مراحل بحران 1⃣ هشدار اگرچه همیشه نمی‌توانید زمان را پیش‌بینی کنید، اغلب نشانه‌هایی وجود دارد که می‌توانید به‌عنوان هشدار به‌دنبال آن باشید. این علائم هشداردهنده می‌تواند به طیف گسترده‌ای از عوامل مانند رفتار کارمند یا الگوهای آب‌و‌هوایی یا امور مالی شرکت مربوط باشد. 2⃣ ارزیابی ریسک مرحلۀ بلافاصله پس از شروع بحران آغاز می‌شود و کارمندان شرکت، ارزیابی تأثیر بحران بر کسب‌وکار و کارمندان و مشتریانتان را شروع می‌کنند. در این مرحله، دربارۀ پیامدهای احتمالی بحران و خسارت‌ها و مشکلات ناشی از آن بحث می‌شود. بدین‌ترتیب، همۀ افراد درگیر برای بدترین سناریوی ممکن آماده می‌شوند. 3⃣ واکنش هنگامی‌که خطر مرتبط با را مرور کردید، شما و تیمتان می‌توانید تصمیم بگیرید که چه برنامه‌ای را اجرا کنید. سپس، همۀ افراد درگیر، ازجمله کارمندان و مشتریان و درصورت لزوم تیم‌های واکنش اضطراری، می‌توانند از اوضاع مطلع شوند. مرحلۀ واکنش شامل ارتباطات زیادی است تا هم از بحران آگاه شوید و هم اقدامات مختلفی را شروع کنید که برای مدیریت و کاهش این حادثه انجام می‌شود. 4⃣ مدیریت مرحلۀ بعدی مرحلۀ است. این در شرایطی است که افراد درگیر بحران بخواهند در مدیریت برنامه و تأثیرات فوری آن و هرگونه اثر جدید یا بدترِ به‌وجودآمده کار کنند. این مرحله شامل همان نوع ارتباطات باز است که در مرحلۀ واکنش از آن استفاده کرده‌اید تا مطمئن شوید همۀ کارمندان و مشتریان و ذینفعان از وضعیت شغلی راضی هستند. www.modiryar.com @modiryar
مدل آرمسترانگ در مدیریت استعداد ✅ مدیریت استعداد مجموعه‌ای از فرآیندهای یکپارچه منابع انسانی است که برای جذب، توسعه، انگیزش و حفظ کارکنان بهره‌ور و با عملکرد بالا طراحی شده است. هدف استعداد ایجاد سازمان‌های با عملکرد بالاست که به شکل پایداری اهداف استراتژیک و عملیاتی خود را برآورده می‌کنند. ✅ تأکید مدیریت بر آن است که فرآیندهای منابع انسانی را مبتنی بر مدل‌های شایستگی طراحی و اجرا کند. تأکید بر توسعه و یادگیری در این رویکرد بسیار حائز اهمیت است. مدیریت استعداد محور خود را بر پست‌های کلیدی و افراد کلیدی می گذارد و فرآیندهای منابع انسانی برای این مشاغل و افراد تدوین، اجرا و کنترل می‌شوند. ✅ در ، یکپارچگی و انسجام میان فرآیندهای منابع انسانی و نیز ارتباط منطقی و یکپارچه با فرآیندهای کسب و کار از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این یکپارچگی بدان معناست که شرکت‌ها و سازمان‌ها در تلاش برای دستیابی به اهدافشان باید از استمرار و پیوند جذب، آموزش، مدیریت، حمایت و جبران خدمات استعدادهای خود مطمئن شود. ✅ یکی از مدل های نسبتاً جامع در مدیریت استعداد، است که در سال ۲۰۰۶ ارائه شده است. در این مدل، مدیریت استعداد با اهتمام به نقشه استراتژیک شرکت آغاز می شود. جذب استعداد، مدیریت نگهداشت استعداد و مدیریت توسعه استعداد گام های بعدی بر اساس این مدل است. با اجرای این فرآیندها در نهایت شرکت شما خزانه ای استعدادها خواهد داشت که عملکرد آنها بسیار بالاتر از عملکرد کارکنان عادی است. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ عناصر اصلی فرهنگ سازمانی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
عناصر اصلی فرهنگ سازمانی شامل مجموعه‌ای از عناصر است که به عنوان پایه‌های تشکیل‌دهنده‌ی آن عمل می‌کنند. این عناصر به طور کلی عبارتند از: 1⃣ ارزش‌ها به اصول و استانداردهای اساسی اشاره دارند که رفتارهای کارکنان و تصمیم‌گیری‌های سازمانی را هدایت می‌کنند. این ارزش‌ها می‌توانند شامل صداقت، احترام، نوآوری، مسئولیت‌پذیری، و مشتری‌مداری باشند. ارزش‌ها به عنوان هسته‌ی فرهنگ سازمانی عمل می‌کنند و در تمام جنبه‌های عملکرد سازمانی تاثیرگذار هستند. 2⃣ باورها به مجموعه‌ای از فرضیات و درک‌های مشترک میان اعضای سازمان اشاره دارند که نحوه‌ی نگاه آنان به جهان و محیط کار را شکل می‌دهد. باورها می‌توانند شامل مواردی مانند اعتقاد به اهمیت همکاری تیمی، توانایی در تغییر و تطبیق، و تأکید بر کیفیت محصولات و خدمات باشند. 3⃣ هنجارها مجموعه‌ای از انتظارات و قواعد نانوشته هستند که رفتارهای مطلوب و نامطلوب در سازمان را تعیین می‌کنند. این هنجارها می‌توانند در زمینه‌های مختلفی مثل نحوه‌ی ارتباطات، برخورد با مشتریان، و مدیریت زمان وجود داشته باشند. هنجارها به کارکنان کمک می‌کنند تا بفهمند چه نوع رفتاری در سازمان مورد پذیرش است. 4⃣ الگوهای رفتاری به رفتارهای معمول و تکراری در سازمان اشاره دارند که به عنوان راهنمایی برای چگونگی انجام کارها و تعاملات با دیگران عمل می‌کنند. این الگوها می‌توانند شامل روش‌های خاصی برای انجام وظایف، نحوه‌ی برخورد با مسائل، و یا سبک‌های ارتباطی باشند. 5⃣ نمادها و مراسم‌ها و #ها شامل اشیاء، نمادها، یا رویدادهایی هستند که معانی خاصی برای اعضای سازمان دارند و به تقویت فرهنگ سازمانی کمک می‌کنند. این موارد می‌توانند شامل لوگوی شرکت، لباس‌های فرم، جشن‌ها و مراسم‌های سالانه، و یا تشریفات خاصی مانند معرفی کارکنان جدید باشند. 6⃣ زبان و داستان‌ها و شامل اصطلاحات خاص، زبان مشترک، و داستان‌های سازمانی هستند که میان کارکنان به اشتراک گذاشته می‌شوند. این عناصر به عنوان ابزارهای قدرتمند برای انتقال ارزش‌ها و باورهای سازمان عمل می‌کنند و به ایجاد یک هویت مشترک کمک می‌کنند. 7⃣ ساختار سازمانی به چگونگی سازماندهی واحدها و تیم‌ها، سلسله‌مراتب مدیریت، و روش‌های گزارش‌دهی اشاره دارد. این ساختار می‌تواند تأثیر عمده‌ای بر فرهنگ سازمانی داشته باشد، به خصوص در مورد نحوه‌ی تصمیم‌گیری و نحوه‌ی تعاملات بین واحدهای مختلف. 8⃣ محیط فیزیکی شامل طراحی و چیدمان فضاهای کاری، امکانات و تجهیزات موجود، و حتی مکان جغرافیایی سازمان است. این محیط می‌تواند به تقویت یا تضعیف فرهنگ سازمانی کمک کند. برای مثال، فضاهای باز و انعطاف‌پذیر ممکن است همکاری و ارتباطات بین کارکنان را تشویق کنند. 9⃣ رویه‌ها و فرآیندها و شامل روش‌های استاندارد شده برای انجام کارها و تصمیم‌گیری‌ها در سازمان هستند. این رویه‌ها می‌توانند در زمینه‌های مختلفی مانند استخدام، ارزیابی عملکرد، پاداش‌دهی و ترفیع مورد استفاده قرار گیرند و به عنوان یک ابزار برای همسو کردن رفتارها با فرهنگ سازمانی عمل کنند. 🔟 رهبری و مدیریت و به عنوان الگوهای رفتاری برای سایر کارکنان عمل می‌کنند و می‌توانند تأثیر زیادی بر فرهنگ سازمانی داشته باشند. رهبران و مدیران با رفتارها و تصمیم‌های خود، ارزش‌ها و هنجارهای سازمانی را تبیین و تقویت می‌کنند. ✅ این عناصر با هم ترکیب می‌شوند تا منحصر به فردی را برای هر سازمان ایجاد کنند. درک و مدیریت این عناصر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرهنگ خود را تقویت و بهبود بخشند، و از این طریق به اهداف استراتژیک خود دست یابند. www.modiryar.com @modiryar