#امام_زمان
#هذا_یوم_الجمعه
#دوبیتی
در غیبت تو دربدری ها باشد
ما را زغمت خونجگری ها باشد
شاید که همین جمعه بیایی شاید
تا باشد از این خوش خبری ها باشد
#سید_مجتبی_شجاع
@raziolhossein
#امام_زمان_فاطمیه
بيا كه گنبد خضراست ديده بر راهت
بيا كه حيدر تنهاست ديده بر راهت
چقدر منتظران تو بي صدا رفتند
نگاه مضطرب ماست ديده بر راهت
به هر ديار عزادار مادرند همه
بيا كه عترت طاهاست ديده بر راهت
قسم به خاك نشسته به چادر مادر
سكوتِ غربتِ دنياست ديده بر راهت
هنوز نالة مادر به گوش مي آيد
ببين كه حضرت زهراست ديده بر راهت
ميان كوچه به دنبال گوشواره حسن
شهيد سيلي اعداست ديده بر راهت
كنار بستر غرق به خون مادرتان
هنوز زينب كبراست ديده بر راهت
ميانِ گوديِ مقتل حسين افتاده
هنوز زير لگدهاست ديده بر راهت
به ناله هاي بُنَيَّ كنار آن گودال
زني كه غرقِ تماشاست ، ديده بر راهت
نشسته بي ادبي رويِ سينة ماهش
ببين كه مادرت آنجاست ديده بر راهت
زمان كشتن لب تشنه آب مي خوردند
لباس هاي تنش را يكي يكي بُردند
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
سپیده سر زده آیا تو بر نمی گردی؟
برای دلخوشی ما تو بر نمی گردی؟
ببین که خشک شده صحن آبی چشمم
تمام وسعت دریا تو بر نمی گردی؟
همیشه حسرت و تنهایی و غم و دوری
شده َست قسمت من تا تو برنمی گردی
ز بس که طول کشیده زمان آمدنت
چه بدگمان شده دنیا تو بر نمی گردی
تمام ثانیه های شب تو پرسیدند ...
طلوع روشن فردا تو بر نمی گردی؟
اگر قسم بدهم بر دعای نیمه شبِ
قنوت خسته ی زهرا تو برنمی گردی
اگر شبی وسط روضه ام بخوانم از
دودست حضرت سقّا تو بر نمی گردی
نشسته ام همه ی شب به راه آمدنت
سپیده سر زده حالا؛ تو بر نمیگردی؟
#محمد_حسن_بیاتلو
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
هر شب دعا کردم دعا عَجِّل وَفاتی
یارَبَّنا یارَبَّنا عَجِّل وَفاتی
خسته شدم از درد پهلوی شکسته
اما نمیخواهم شفا عَجِّل وَفاتی
دیگر نمیخواهم بمانم در مدینه
این شهر بی مهر و وفا عجِّل وَفاتی
اینجا که حق گریه کردن هم ندارم
باید بسوزم بی صدا عجِّل وَفاتی
دیگر کسی بر دیدن زهرا نیاید
دلگیرم از همسایه ها عجِّل وَفاتی
اینجا کسی فکر غریبی علی نیست
مظلومیش کشته مرا عجِّل وَفاتی
من پشت در باید که می مُردم نه محسن
شرمنده ام از مرتضی عجِّل وَفاتی
در خواب دیدم محسنم را میدهم شیر
تعبیر کن خواب مرا عجِّل وَفاتی
تا میروم در وا کنم بر روی حیدر
صد بار می افتم زپا عجِّل وَفاتی
یک بار زینب را بغل کردم به سختی
از درد مُردم ای خدا عجِّل وَفاتی
تا با رسول الله درد دل بگویم
یارب به حقّ مصطفی عجِّل وَفاتی
تا با پدر گویم که قنفذ با غلافش
با من چها کرده چها عجِّل وَفاتی
تا که نشان او دهم این جای سیلی
که خورده بودم بی هوا عجِّل وَفاتی
.
.
آماده شد پیراهن نور دوعینم
جان غریب کربلا عَجِّل وَفاتی
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
نور خورشید دربساطش بود
این یکی ازتجلیاتش بود
مهربانی بی مثالش از
مادری بودن صفاتش بود
بی فدک هم همیشه روزی ما
بر سر سفره های ذاتش بود
تا قیامت به شوق رد شدنش
عرش مشغول سورساتش بود
مایه فخرکائنات ، علی ست
فاطمه کل کائناتش بود
در و دیوار خانه شاهد بود
فاطمه عاشق صلاتش بود
چشمهی رزق عالم و آدم
در قنوت پر از قناتش بود
هم دعاگوی مومنین بود و
هم دعاگوی مومناتش بود
این خلیله یکی از اعجازش
گل نمودن میان آتش بود
اینچنین عاشق علی بودن
تازه یک پنجم از زکاتش بود
#وحید_عظیم_پور
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
آفتاب جلوه ات از کهکشانها هم سر است
وسعت تابندگیِ تو تعجبآور است
طبقِ نَصِّ : ما عَرَفنا قَدرَکِ...،اثبات شد:
درک شأنَت از شعورِ هر بشر بالاتر است
شوق ختمالمُرسلینی ، دستبوسیِ تو بود
قدردانی از تو تنها کار یک پیغمبر است
کِسوَتِ اُمِّ اَبیهایی فقط مخصوص توست
کیست مانند تو که هم مادر و هم دختر است
حول دستاس تو می چرخد زمین و آسمان
گردش ایّامِ ما بر پایه ی این محور است
روح اَسما را تنور خانه ی تو شکل داد
نانِ گرمِ سفره ی سبزِ تو خادمپرور است
مات و مبهوت وقار فاطمی ات مریم است
هاج و واج اقتدار هاشمیات هاجر است
کمترین لطف تو بیش از ظرفیتهای گداست
بخششِ حدِّاَقلیِّ تو حدِّاکثر است
بینیازی از فدکهای زمینی،فاطمه!
در خورِ مهریهی تو چشمه،چشمه کوثر است
تکسواریِ تو در صبح قیامت دیدنیست...
بهترین تصویر در قاب عظیم محشر است
سایهی روی سرِ ما چادر خاکی توست
میتوان پس گفت : ایران، زیر چتر مادر است!
مادر هر کس که بابایش علی باشد..،تویی
بچّهشیعه نسل پشت نسل بر این باور است
عالمی پابند تو بود و تو پابندِ علی
کُلِّ فکر و ذکر تو در هر زمانی، حیدر است
این شبِ جمعه مرا با خود ببر پیشِ حسین
کربلایِ شاه رفتن ، آرزوی نوکر است
یک دقیقه گریه کردن بر مصیبتهای تو
فیض آن بالاتر از صدها هزاران منبر است
.
.
ای که روی صورتت گلبرگ هم رد می گذاشت
زیر پلکت جای ضربِ سیلی آن کافر است
تیزیِ مسمارِ کجرفتار با پهلو چه کرد؟!...
قاتل هر ساله ی ما روضه ی میخ در است
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #کوچه #احراق_بیت
ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد
بین گذر با دیدههای تر زمین خورد
زهرا و حیدر آینه بودند هم را
زهرا زمین که خورد، پس حیدر زمین خورد
در سر وقار مرتضی را با خودش داشت
بد شد میان جمعیت با سر زمین خورد
اهل زنا که صحبت از دینِ خدا کرد
هم حُرمت محراب، هم منبر زمین خورد
میگفت اگر صدّیقهای، شاهد بیاور
چه طعنهها از مردم این سرزمین خورد
حوریّهای که با تلنگر لطمه میدید
با پا لگد که خورد محکمتر زمین خورد
هر جا پیمبر بوسهاش میزد کبود است
یعنی سفارشهای پیغمبر زمین خورد
طفلی حسن در کوچه خیلی دست و پا زد
تا پا شود مادر، ولی آخر زمین خورد
این رفتن و این آمدن، چه دردسر داشت
یک گوش سنگین شد، دو تا گوهر زمین خورد
خیلی دلش میخواست که زینب نفهمد
امّا نرسیده به پشت در زمین خورد
یک روز زیر دست و پا مادر زمین خورد
یک روز زیر دست و پا دختر زمین خورد
زهرا زمین که خورد، با معجر زمین خورد
زینب ولی، صد بار بیمعجر زمین خورد
#حسین_قربانچه
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطميه
کوه ست و در مسیر مردد نمی شود
هر کس به عاشقی که زبانزد نمی شود
خورشیدِ عالمین ، علی هم برابرش
یک لحظه ، دور زهره نگردد نمی شود
از بس مواظبِ تن مجروح فاطمه ست
حتی نسیم از بر او رد نمی شود
وقتی مطهره برود بین کوچه ایی
جز یک حرام زاده کسی سد نمی شود
شیطان نکرد سجده به انسان ، فقط همین
شیطان به قدر ضارب او بد نمی شود
#حامد_آقایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #هجوم #احراق_بیت
لگدی سخت به در خورد نباید میخورد..
چوبه ی در به کمر خورد نباید میخورد
فاطمه تکیه به در زد که نباید میزد..
میخ محکم به پسر خورد نباید میخورد
من ازین دست به دیوار شدن فهمیدم
نوک شلاق به سر خورد نباید میخورد
چادر خاکی زهرا به همه میگوید
ضربه ازچند نفر خورد نباید میخورد
نیمِ صورت ورم و نیمِ دیگر زخم شده
بانوی خانه نظر خورد نباید میخورد
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
زهرا همان بزرگترین آیت ِخداست
کهبر علی و آل علی حجّت ِخداست
هم مظهر تمام و کمال پیمبر است
هم جلوهگاه بیبدل عصمت ِخداست
خَلقَشبهگونهایستکهباید چنیننوشت
اینشاهکار ، نابترین صنعت ِخداست
در ساق عرش یا که میان سرای خویش
هرجا کههست؛فاطمههمصحبت ِخداست
نُـه سال با محمّد و نُـه سال با علی
این بانوی مُکرّمه در خدمت ِخداست
مثل ولایت علوی ؛ حُـبّ حضرتش
بالله قسم بزرگترین نعمتِ خداست
تنها نهاینکه کُلّ زمین مِلک طِلق اوست
در اختیار بانوی ما ثـروت ِخداست
فرموده اند كه غضبش باعث عذاب
خشنودياش به منزلهی رحمت ِخداست
هرکس که هَتکِ حُرمت از او کرد تا ابد
تنها نصیبش از دو جهان لعنت ِخداست
چندیست فاطمه طلب مرگ میکند
کنج اتاق منتظر دعوت خداست
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطميه #بستر
ای زخم با من تو سرِ آزار داری
در هر نفس به گریه ات اصرار داری
از من گذشت ای میخ اول مطمئن شو
پشت در خانه نباشد بارداری
ای کاش امشب پر بگیرم چون که سخت است
در سن و سال زینبم بیمارداری
تشخیص فرزند از صدا عین عذاب است
ای وای از وقتی که دیدِ تار داری
تا زنده ام خوب استراحت کن علی جان
خیلی زمان کَفْن و دفنم کار داری
من حاضرم که باز به جانم بگیرم
دردی که وقت شستن مسمار داری
بیخود مرا منصوره ی عرشم نگفتند
غصه نخور مانند زهرا یار داری
با گریه پرسیدی چرا در بین بستر
از کنج حجره فاصله بسیار داری؟!...
....بین در و دیوار گیر افتاده باشی
تا عمر داری ترس از دیوار داری
زینب کنارت هست پس جای غمی نیست
یعنی که بعد از رفتنم غمخوار داری
امروز گفتم به حسینم کاش بودم
بالاسرت روزی که نیزه دار داری
پیراهن و عمامه و انگشتر و خوود
در سفره ات خیراتیِ بسیار داری
#یا_مظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
عقبی کلامت را قیامت می شمارد
دنیا سکوتت را عبادت می شمارد
بهر تکلم، بعد تعقیب نمازت
جبریل فرصت را غنیمت می شمارد
نزدیک هجده سال باران مدینه
انگشت تر کرده، فضیلت می شمارد
از اشتیاق درک نورت، ای شب قدر!
ماه از اذان صبح، ساعت می شمارد
خورشید یثرب صبح تا مغرب کنارت
دارد برای نور، حالت می شمارد
حاتم قلم در دست جایی کنج تاریخ
پشت در این خانه رعیت می شمارد
پشت در خانه به دق الباب، سائل
حق حق کنان هر دم کرامت می شمارد
پشت درِ خانه نبی ای روح تطهیر
فضل تو را روزی سه نوبت می شمارد
پشت در خانه فلک هم جای تسبیح
خیل ملائک را به دقت می شمارد
پشت درِ خانه تو را رد سلامی ست
آن را رسول الله دعوت می شمارد
پشت در خانه...دریغا شاعر تو
این واژه را ذکر مصیبت می شمارد
ای بغض استنصار! حالا چشمهایت
تعداد یاران را به زحمت می شمارد
نه دست نه پهلو...بگو قلب تو تنها
رنج علی را جزء محنت می شمارد
از دست "آن دو" میکشی آهی و جبریل
این را از آیات برائت می شمارد
مرگا به اسلامِ پس از تو کز پیمبر
آن زن که میدانی روایت می شمارد!
#مسعود_یوسف_پور
@raziolhossein
فاطمه جان:
در شکسته مرا عاقبت شکستم داد
ببین که میخِ در خانه کار دستم داد
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#بستر
اين اشك ها براى تو مرهم نمى شود
چيزى ز غصه هاى دلت كم نمى شود
با من بگو عزيز دلم راز كوچه را
یعنی به راز تو محرم نمى شود؟
جارو نزن به خانه..براى تو خوب نيست
پهلو شكسته اين همه كه خم نمى شود
زهرا بيا و غصه ى مارا تمام كن
زينب حريفِ اين همه ماتم نمى شود
ظهر دهم حسين تنش زير دست و پاست
لب تشنه مانده است كفن هم نمى شود
#آرمان_صائمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #کوچه
چه روضه ایست که هرکس روایتش می کرد
بنای گریه به وضع مصیبتش می کرد
چه می شد از دل آن کوچه برنمی گشتند
قضا به لطف قَدَر خرق عادتش می کرد
برای جمله ی کوتاه هم مجال نداد
وگرنه فاطمه او را نصیحتش می کرد
"زکیّه" هیچ زمان حرف تُند نشنیده
و کاش راهزن این را رعایتش می کرد
حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد...
گلی که لمسِ نسیمی اذیتش می کرد
آهای گریهکنان! فاطمه زمین افتاد
هجوم چکمه جسارت به ساحتش می کرد
یکی ز تکّهی آن گوشوارهها گم شد
حسن وگرنه همان شب مرمتش می کرد
عذاب روحی فرزند،داغ ناموس است
مغیره هم چه جفایی به غیرتش می کرد
.
.
دعای مادرم این روزها فقط مرگ است
اجل ز طعنه ی همسایه راحتش می کرد
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #کوچه
این چند وقت زهرا مشغول دوختن بود
دلواپسِ علی و در فکرِ پیرهن بود
در خانه کار کردم اما به دل نچسبید
از بسکه دستم از صبح بر شانهی حسن بود
با جبرئیل گفتم جانِ تو و علیجان
من را زِ پا در آورد زخمی که در بدن بود
روزیِ خویش را صبح از دست من گرفتهاست
شهری که هیزمِ آن پشت حیاط من بود
شهری که آتش آورد جای عیادت و دید
زهرا بجای آن در مشغول سوختن بود
آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مردم
بر دستْ ریسمان و بر گردنش رسن بود
ماندم علی نیاُفتد بین مدینهای که
مردی نداشت غیر از یک زن که شیرزن بود
گفتم گواه دارم گفتم که ارث دارم
گفتم علی است شاهد اما جواب "لَن" بود
میگفت بین مسجد با من : دروغگویی
آنکه میانِ کوچه بدجور بد دهن بود
اصلا جدا نمیشد دستم, ولی شکستش
از خانه تا به مسجد یک جنگِ تن به تن بود
قنفذ که خسته میشد جایش مغیره میزد
این پشتِ هم زدنها پیشِ ابالحسن بود
در گوشِ گاهواره دیشب به گریه گفتم
ای کاش قدِ محسن در خانهام کفن بود...
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم
ناجوانمردانه زهرای جوان را می زدند
روز روشن مادر صاحب زمان را می زدند
خانه ای که بی وضو جبریل آن را در نزد
دسته ای با پا درِ این آستان را می زدند
صورت و دستی که می بوسید پیغمبر چه شد ؟ ...
پیش قبر او هماین را و همآن را می زدند
بعد از آن ضرب لگد زهرا دگر جانی نداشت
با همه نیروی خود آن ناتوان را میزدند
زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود
این مسلمان ها چرا شاه زنان را می زدند
این زدن ها از مدینه باب شد ،.... در کربلا
بی حیاها هم زنان هم دختران را می زدند
زینیب آمد روضه ای برپا کند در قتلگاه
روضه را بر هم زدند و روضه خون را می زدند
نیست از آغوش بابا هیچ جایی امنتر
در همینجا دختر شیرین زبان را می زدند
دختری گم شد به جایش کاروان را می زدند
بیشتر بین اسیران عمه جان را می زدند
#عبدالحسن_رضایی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#دوبیتی
از آب گذشته است و دریا دارد
از خلق جهان دل بکند جا دارد
یک شهر اگر که رو بگرداند از او
در خانه دلش خوش ست زهرا دارد
#امیرحسین_آکار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت
ای کاش عدو آن روز پشت در نمی آمد
یا در پس در لااقل مادر نمی آمد
گفتند در این خانه زهرا هست و اولادش
رحمی ولی بر قلب آن کافر نمی آمد
گفتا ( و إن ) باید بسوزد خانه با اهلش
از این حرامی غیر از این هم بر نمی آمد
...........
در شعله ور شد تندتر مادر نفس میزد
ای کاش این آتش سوی معجر نمی آمد
از آتش در ، آتش کینه فراتر بود
ساعات مظلومی و غربت سر نمی آمد
وقتی که با ضرب لگد در کنده شد از جا
چه خوب میشد میخ سمت پر نمی آمد
فریاد زد فضه خذینی کشته شد محسن
جز فضه کاری از کس دیگر نمی آمد
در روی مادر بود و یک لشکر از آن رد شد
دیگر صدای دخت پیغمبر نمی آمد
اینکه علی مأمور به صبر است می دانست
ورنه به فکرش بردن حیدر نمی آمد
بردند با دو دست بسته شاه عالم را
این بی کسی به فاتح خیبر نمی آمد
گفتم دو دست بسته یاد زینب افتادم
آنجا که جز غم بر دل مضطر نمی آمد
می دید قاتل چوب بر لعل حسینش زد
از این بلایی بر سرش بدتر نمی آمد
میگفت با گریه عقیله جام می ای کاش
دیگر کنار چوب و تشت زر نمی آمد
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
اي بهشت آرزوهاي علي
وي دو چشمت دين و دنياي علي
شام غم را پرتوِ اُمّيدِ من
كوكب من، ماه من، خورشيد من!
اي نچيده گل زِ رويت آفتاب
وي نديده شب، شبِ مويت به خواب
در دل هر ذرّه، نور مِهر تو
مِهر هم، سايهنشينِ چهر تو
يك نگاهت بِه ز صد خُلد بَرين
ني، كه يك ايماي تو خُلدآفرين!...
خانۀ ما گرچه از خِشت است و گِل
خشت روي خشت نَه، دل روي دل
آستانش، آسمانِ آسمان
سقف، بالاتر ز بام كهكشان
پايۀ ديوار آن، بر طاق عرش
وز پَرِ خود عرشيان آورده فرش
خاك آن را، شُسته آب سلسبيل
گَرد آن را رُفته، بال جبرئيل
ناودانريزش، بِه از ماءِ مَعين
بوريايش، گيسوانِ حور عين
روشني زين خانه دارد، نور هم
روزَنَش، بُرده سبق از طور هم
كي به سينا پاي، موسی ميگذاشت
گر سُراغِ خِشتي از اين خانه داشت
«لَنْ تَراني» بوده زين سينا جداي
رفته از اين خانه، هر كس تا خداي
هر تني جان و، ز جان جانانهتر
هر گُهر از آن گُهر، دُردانهتر
دخترانت بانوان مريماند
هر دو در عِزّت عَلم در عالماند
تا تو هستي قبلۀ كاشانهام
كعبه ميگردد به گِرد خانهام...
رو بدين سو دارد از هر سو، بهشت
تا بگيرد از تو رنگ و بو بهشت
خانۀ ما گُلبنِ صدق و صفاست
فاش گويم خانۀ عشق خداست
نورها از پرتو روبند توست
آفتاب خانهام لبخند توست...
اي تبسّم، آرزومند لَبَت
اي سحر، مست از مناجات شَبَت
گو بگردانند روي از من همه
دوست تا زهراست، گو دشمن همه!
گو به آن، كز تيغ من در واهمهست
ذوالفقارم جوهرش از فاطمهست
#علی_انسانی
@raziolhossein
#حضرت_محسن
#رباعی
با کینه بسیار شهیدش کردند
با ضربه مسمار شهیدش کردند
بین در و دیوار به دنیا آمد
بین در و دیوار شهیدش کردند
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت #هجوم #شام
رسم است مردم! بین دعواهای مردانه..
بیرون نمی آید به هیچ عنوان زن از خانه
اما در اینجا در نبرد قوم بیگانه
زهرا به میدان میزند پیروزمندانه
گویا پیمبر به جدال بولهب رفته
بانو به جنگ قوم بی اصل و نسب رفته
مثل شراری که به یک گلزار می افتد
آتش به روی در روی دیوار می افتد
ضرب لگد بر مخزن الاسرار میوفتد
با ضربه ی مسمار دست از کار میوفتد
پای غریبه بر روی قرآن به شدت خورد
سادات میبخشند،در محکم به صورت خورد
دست علی بسته ست و دست همسرش زخمی
زهرا سرش زخمی،دلش زخمی پرش زخمی
شاخه شکست و گشت سیب نوبرش زخمی
با دیدن مادر غرور دخترش زخمی
با روضه های کوچه روز پنج تن شب بود
پایان کوچه روضه های شام زینب بود
راه حرم را کوچه پشت کوچه سد کردند
با آل عصمت مردمان شام بد کردند
بد مست ها توهین به الله الصمد کردند
هر سر که می افتاد از نیزه لگد کردند
تا دختران را با لباس پاره میدیدند
بر گریه های بچه ها مستانه خندیدند
دروازه غوغا کوچه و بازار غوغا بود
قوم یهود آماده صدجور بلوا بود
پیش اسیران بین آن اوباش دعوا بود
زینب میان حرف های بددهن ها بود
حال بزرگ قاقله خیلی مشوش بود
بر صورت سرخ اسیران جای آتش بود
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت #هجوم
قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در
می نشیند منتظر بانوی محشر پشت در
خانه وقتی خانه زهراست، پس هر سائلی
بعد دق الباب خندان می شود در پشت در
آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود
سجده کرد و اشهدش را گفت کافر پشت در
در زدند و با خودش می گفت حتما سایل است
باز هم با کیسه نان رفت مادر پشت در
در کمال حیرت اما دید بانوی کرم
جای سائل آمده اینبار لشکر پشت در
در زدند و در زدند و در زدند و در شکست
آه شد آغاز، جنگی نا برابر پشت در
با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله برد
پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در
غنچه یاس و هجوم آتش و مسمارِ داغ
شد گل نشکفته سادات پرپر پشت در
نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را
از چه بابت رفت فضه جای حیدر پشت در
کار دنیا را ببین در رفت و آمدهای خود
ناگهان از پا می افتد مرد خیبر پشت در
گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم
می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در
#علی_ذوالقدر
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#امام_حسن
#فاطمیه #کوچه
کار زار بین کوچه کار ما را زار کرد
حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد
دیده شیر خدا را دور دید و شیر شد
آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد
داشت مادر حرف می زد بی حیا مهلت نداد
ناشنیده وحی را با سیلی اش انکار کرد
مادر نازک تر ازبرگ گل مارا زدند
سنگ می داند چه با ان شیشه رخسار کرد
نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلی خصم
نیم دیگر را چو لاله ضربه دیوار کرد
او رشیده بود آه افتاد و آن افتادنش
زخم هایی را به زخم کهنه اش تکرار کرد
شکر من بودم عصای مادرم در کوچه ها
بعد ازآن ظلمی که در کوچه بر او اغیار کرد
وای اما از رقیه در شب تاریک دشت
خواب بود و زجر او را بی هوا بیدار کرد
هیچ کس در آن سیاهی های شب یارش نشد
زیر دست پای زجر او مرگ را دیدار کرد
قد او تا زانوان زجر هم حتی نبود
بی حیا اما برای زجر او اصرار کرد
#موسی_علیمرادی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #احراق_بیت
پشت در عشق را اذان می داد
پرچم شیعه را تکان می داد
با تمام توان به مسلخ عشق
راه را بر همه نشان می داد
او که با چشم روشنش هر روز
نور را هدیه بر جهان می داد
مثل باران دعای هر روزش
به همه اهل شهر نان می داد
امتحان بود و حال غیرت را
ارث سرخی به شیعیان می داد
مثل روز ازل برای خدا
فاطمه، باز امتحان می داد
زن، ولی مثل ذولفقار علی
به حماسه، به غم، زبان می داد
حجت اللهِ اهل بیت اینجا
درس سختی به مشرکان می داد
دشمن او را به جرم عشق علی
بین دیوار و در مکان می داد
در که بر روی پهلویش وا شد
عرش را ناله اش تکان می داد
دشمن از عرش چادرش رد شد
مرتضی دید و داشت جان می داد
دست هایش سپر شدند اما
تازیانه مگر امان می داد
دست شیطان غلاف را پر کرد
نوبتی دست این و آن می داد
محسنش روزگار را می دید
اگر آتش کمی زمان می داد
پای مسمار در حرم وا شد
فضه آمد اگر نه جان می داد
خط خون در مسیر آن کوچه
خبر از زخم خون فشان می داد
#حسن_کردی
@raziolhossein