eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️ 🌸 ⭕️اينكه میگويد: «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» چگونه دل با ياد خدا آرام میگيرد؟ 💠ابتدا بايد عوامل نگرانى و پريشانى را بررسى كنيم تا كلام قرآن روشن شود.  🔷گاهى و به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر فكر انسان خودنمائى میكند، اما به خداوند قادر و متعال، خدايى كه همواره كفالت بندگان خويش را بر عهده دارد، میتواند اينگونه نگرانيها را از ميان ببرد و به او دهد كه تو در برابر حوادث آينده درمانده نيستى، .  🔷گاه ، فكر انسان را به خود مشغول میدارد، نگرانى از كه انجام داده، اما توجه به اينكه و توبه پذير و رحيم است به او میدهد.  🔷گاه و انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى او را نگران میسازد، اما هنگامى كه به مى افتد و متكى به قدرت و رحمت او میشود، قدرتى كه برترين قدرتهاست و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى گيرد.  🔷گاهى ريشه انسان، احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است، ولى كسى كه به خدا دارد و مسير تكامل زندگى را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته، همچون افراد بى هدف سرگردان نيست.  🔷 و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى، يكى از بزرگترين انسانها بوده و هست، اما و توجه به آزادگى مومن كه هميشه با زهد و و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه اين اضطرابها پايان مى دهد.  🔷يك عامل مهم ديگر براى نگرانى ترس و است. از آنجا كه امكان مرگ تنها در سنين بالا نيست، بلكه در سنين ديگر بخصوص هنگام بيماريها، جنگها، ناامنيها وجود دارد. اين نگرانى میتواند عمومى باشد، ولى اگر ما از نظر جهان بينى، مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز بدانيم، اين اضطراب و نگرانى كاملا بجاست، اما هرگاه ، را دريچه اى به يك و بدانيم و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسيدن به فضاى آزاد بشمريم، ديگر اين نگرانى بى معنى است، و هنگامى كه ديديم اين عوامل - كه البته عوامل نگرانى منحصر به اينها نيست - در برابر ايمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد؛ تصديق خواهيم كرد كه .  📕تفسير نمونه ج ۱۰، ص ۲۱۰، آيت الله ناصر مكارم شيرازى و ديگران @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه درباره ناپايداری دنیا و غفلت از آخرت چه هشداری می دهد؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به ناپايدارى و بى قرارى آن اشاره مى كند و به همگان هشدار مى دهد كه فريب زرق و برق آن را نخورند؛ ایشان مى فرمايد: «أَلا وَ إِنَّ هذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا، وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ، لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ، وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ؛ آگاه باشيد! اين دنيايى كه شما پيوسته آن را آرزو مى كنيد و به آن عشق می ورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مى سازد، خانه و منزلگاه‌ اصلى‌ شما نيست كه براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديده ايد». اين تعبير اشاره به همان چيزى است كه بارها در نهج البلاغه بيان شده و نيز در بعضى از آيات به آن اشاره مى كند كه سراى جاويدان و جايگاه اصلى ما نيست؛ بلكه منزلگاهى است موقّت كه در سفر خود به سوى در آن مسكن گزيده ايم تا زاد و برگيريم و به سلامت از اين راه پر خوف و خطر بگذريم و به دار آخرت كه به فرموده قرآن «لَهِيَ الحَيَوانُ؛ حيات حقيقى در آن است» [عنکبوت، ۶۴] نايل شويم. 🔹سپس براى تأكيد بيشتر مى افزايد: «أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَة لَكُمْ وَ لا تَبْقُونَ عَلَيْهَا؛ آگاه باشيد! نه براى شما باقى مى ماند و نه سلطه شما بر آن باقى خواهد ماند [بلکه هر دو رو به زوال و پايان پذير است]». و در ادامه اين سخن در پاسخ كسانى كه دنيا را همواره فريبنده معرفى مى كنند، مى افزايد: «وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا. فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا، وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا؛ اين گرچه از جهتى شما را فريب داده؛ ولى از جهتى ديگر شما را از بدى هايش بر حذر داشته است؛ پس به دليل هشدارهايش از فريبندگى هايش چشم بپوشيد و مظاهر هوس انگيزش را به جهت جنبه هاى هشدار دهنده اش رها سازيد». درست است كه بسيارى از زرق و برق هاى دنيا فريبنده و غافل كننده است، ولى در كنار آن، صحنه هايى به ما نشان مى دهد كه هر غافلى را از خواب غفلت بيدار مى كند. 🔹درست در همان لحظه اى كه شخصى بر اريكه قدرت مى نشيند، ديگرى از تخت سقوط مى كند؛ در همان زمانى كه شخصى وارث آلاف و الوف مى شود، جنازه صاحب اصلى آن اموال بر دوش انسانها روانه گورستان مى گردد؛ در همان زمان كه نوزادى متولّد مى شود و پدر و مادر خندان مى شوند، در گوشه ديگرى جمعى را مى بينيم كه براى از دست دادن عزيزان، ناله و شيون سر داده اند! چرا ما تنها بخش اوّل را مى بينيم و از بخش دوّم غافليم؟ اين نكته مهمى است كه اميرالمؤمنين (ع) با عبارات پرمعناى ياد شده، همگان را به آن توجّه مى دهد و در كلمات قصار و عبارات ديگر «نهج البلاغه» نيز بر آن تأكيد شده است. در ادامه اين سخن و در نتيجه گيرى مى فرمايد: «وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا، وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا؛ [بنابراين] و در اين جهان به سوى سرايى كه به آن دعوت شده ايد سبقت جوييد و با جان و دل از روى بگردانيد». 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۵۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیوه های درمان «سخن چينی» چيست؟ 🔹براى مبارزه با اين پديده شوم و قطع ريشه هاى آن از درون جان آدمى، قبل از هر چيز بايد به سراغ انگيزه هاى آن رفت؛ به يقين تا عواملی همانند: ، ، ، و (سادیسم)، كه از عوامل اصلى پديده شوم نميمه و مى باشد، از بين نرود، اين از وجود انسان برچيده نمى شود. ممكن است با اراده و تصميم هاى قوى، مدتى محدود يا منتفى گردد، لکن در موقعیت های مناسب خود را نشان خواهد داد. 🔹فراموش نكنيم بسيارى از فضايل و يا رذايل اخلاقى، در يكديگر تأثير متقابل دارند، هر كدام مى تواند سبب و یا مسبّب ديگرى گردد، و اين در حالات و شرايط مختلف روى مى دهد. از سوى ديگر دقت در پيامدها و آثار سوء نمّامى، و سعايت، و نقش ويرانگر آنها در سطح و درون ، و عواقب ناگوارى كه از اين رهگذر دامن همه را مى گيرد، عامل بازدارنده ديگرى است. به ويژه كسانى كه به آن عادت كرده اند، بايد آثار شوم اجتماعى و اين عمل را هر روز از نظر بگذرانند، و سرانجام نمّامى و را پى در پى به خود یادآوری كنند، وگرنه و هوا و هوس آنها را آسوده نخواهد گذاشت. 🔹برخورد مردم با ايمان با و سخن چين مى تواند عامل بازدارنده ديگرى باشد. زيرا هنگامى كه به گفته هاى آنها اعتنا نشود، و از سوی مردم نیز شوند، به زودى در مى يابند كه سخنان آنها نه تنها خريدارى ندارد، بلکه سبب بدبينى و نفرت مردم مى شود. همين امر اراده آنها را در اين كار زشت تضعيف مى كند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حديثى میفرماید:  «اَكْذِبِ السِّعايَةَ و الَّنميمَةَ باطِلَةً كانَتْ اَوْ صَحِيحَةً» [۱] (سعايت و را تكذيب كن، خواه باطل باشد يا صحيح). یعنی اگر دروغ باشد بايد تكذيب شود، و اگر راست باشد با بى اعتنایی روبرو گردد. 🔹در حديث ديگرى نقل شده، مردى نامه اى را به (عليه السلام) تقدیم کرد كه در آن درباره كسى شده بود. امام به او فرمود: «اِنْ كُنْتَ صادِقاً مَقَتْناكَ وَ اِنْ كُنْتَ كاذِباً عاقَبْناكَ وَ اِنْ اَحْبَبْتَ الْقِيلَةَ اَقَلْناكَ، بَلْ تُقيلُنى يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ» [۲] (اگر آنچه را نوشته اى باشد ما تو را مى داريم، و اگر باشد ما تو را مى كنيم، و اگر توبه كنى توبه تو را مى پذيريم؛ آن مرد عرض كرد توبه مى كنم اى اميرمؤمنان توبه مرا بپذير». 🔹اين نكته نيز قابل توجه است؛ كسانى كه ديگران را نزد تو مى كنند، درباره تو نزد ديگران نيز سخن چينى خواهند كرد. همان گونه كه (عليه السلام) می فرماید: «وَ مَنْ نَمَّ اِلَيْكَ سَيَنُمُّ عَلَيْكَ» [۳] (كسى كه نزد تو كند، بر ضد تو نيز سخن چينى خواهد كرد). سخن آخر: بسیاری از ، از ضعف ايمان ناشى مى شود، و هر قدر پايه هاى ايمان به در دل محكمتر گردد، اين كمرنگ‌تر و كمرنگ‌تر خواهد شد. پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۴۶، قصار ۲۱۶؛ [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۷۸؛ [۳] تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، جامعه مدرسين‏، چ ۲، ص ۳۱۶؛ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی» چیست؟ 🔹، سرچشمه اصلى همه است، و از عوامل مهمى است كه گروه كثيرى از انسانها را به مى كشاند؛ چنانكه در آيه ۱۸ «سوره اسراء» مى خوانيم: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْليها مَذْمُوماً مَدْحُوراً» (آن كس كه فقط [دنياى مادى] را بطلبد، آن مقدار كه بخواهيم به هر كس اراده كنيم از آن مى دهيم، سپس را براى او قرار خواهيم داد كه در مى سوزد، در حالى كه نكوهيده و رانده [درگاه خدا] است!). 🔹يعنى چنان نيست كه به تمام مقصود و منظور خود برسند، بلكه ممكن است با هزار گونه تلاش و تن دادن به انواع و به قسمتى از منظور خود نائل گردند، ولى كانون قهر و - يعنی دوزخ - در انتظار آنهاست؛ هم جسم آنها را مى سوزاند و هم به حكم اينكه «مذموم» و «مدحور» و درگاه خدايند روح آنها را. [۱] علاوه بر این، گرچه يكى از مظاهر است، ولى روى اين موضوع بالخصوص در ، به عنوان يكى از اسباب گرفتارى در تكيه شده است؛ 🔹آنجا كه مى فرمايد: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا يُنْفِقُونَها فِی سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ اَلِيمٍ - يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُم فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» [۲] (آنها كه و را گنجينه مى سازند و در راه خدا نمى كنند، آنها را به بشارت ده، در آن روز كه آن [سكّه هاى طلا و نقره] را در آتش مى گذارند و به وسيله آن صورت ها، پهلوها و پشت هايشان را مى كنند [و به آنها مى گويند:] اين همان چيزى است كه براى خود گنجينه ساختيد، پس بچشيد [عذاب] آنچه را براى خود اندوختيد). [۳] 🔹آنچه در اينجا لازم است به آن اشاره كنيم، دو نكته است؛ نخست اينكه جمع تا چه اندازه محسوب مى شود؟ اين مطلبى است كه در ميان مفسّران، سخت مورد گفتگو است؛ آنچه در بسيارى از روايات در منابع شيعه و اهل سنت آمده و بسيارى از مفسّران آن را برگزيده اند اين است كه: هر كه زكات آن پرداخته شود محسوب نمى شود: «اَىُّ مَالٍ اُدِّيَتْ زَكاتُهُ فَلَيْسَ بِكَنْزٍ». [۴] البته ممكن است در مواقع فوق العاده و هنگامى كه حفظ مصالح جامعه اسلامى ايجاب كند از سوى حكومت اسلامى محدوديت هايى براى جمع بيان شود 🔹(چنان كه در بعضى از روايات از امام علی عليه السلام نقل شده) و يا از اين فراتر در يك مقطع خاص اعلام گردد كه همه و ذخائر براى حفظ موجوديت جامعه اسلامى مصرف گردد (آن گونه كه در بعضى از روايات در مورد قيام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است)؛ ولى اينها هيچ كدام ضابطه كلّى نيست، ضابطه اصلىِ كنز، همان است كه در بالا گفته شد. ديگر اينكه چرا ميگويد: پيشانى، پشت و پهلوهايشان را مى كنند؟ 🔹ممكن است به خاطر واكنش هايى باشد كه آنها در برابر محرومان و انجام مى دادند؛ نخست چهره و پيشانى درهم مى كشيدند، سپس با از آنها منحرف مى شدند، و بعد به كلّى پشت كرده و روى مى گردانيدند، لذا به ترتيب پيشانى، پهلوها و پشت آنها را با همان سكّه ها داغ مى كنند، آن گونه كه قلبِ را داغ و سوزان كردند. پی نوشت‌ها؛ [۱] شبيه همين معنا در سوره نازعات، آيه ۳۸ آمده است كه هر كس دنيا را بر آخرت مقدّم دارد جايگاهش دوزخ است. [۲] سوره توبه، آیات ۳۴ و ۳۵. [۳] شبيه همين معنا در سوره هُمزه، آيات ۲ الی ۶؛ سوره مسد، آيات ۲ و ۳؛ سوره حاقه، آيات ۲۸ الی ۳۱ آمده است. [۴] براى توضيح بيشتر به تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۷، ص ۳۹۴ مراجعه كنيد. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج۶، ص۲۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه تعصّبات نژادى یهود مانع ایمان به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) گردید؟ 🔹خداى متعال در آیات ۹۱ - ۹۳ «سوره بقره» به یکى از جنبه هاى تعصبات نژادى که در دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَرائَهُ». (هنگامى که به آنها گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده بیاورید، مى گویند: ما به چیزى ایمان مى آوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر مى شوند). آنها نه به ایمان آوردند و نه به ، بلکه تنها و را در نظر مى گرفتند؛ (در حالى که این حق است و منطبق بر نشانه ها و علامت هایی است که در کتاب خویش خوانده بودند). «...وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ...». 🔹پس از آن پرده از روى آنان بر داشته مى فرماید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمّد (صلى الله علیه و آله) از شما نیست (پس چرا به خودتان در گذشته ایمان نیاوردید؟ پس چرا آنها را کشتید اگر راست مى گوئید و ایمان دارید)؟!؛ «قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». اگر به راستى آنها به ایمان داشتند، توراتى که را گناه بزرگى مى شمرد، نمى بایست بزرگ خدا را به قتل برسانند. از این گذشته، اصولاً این سخن که ما تنها به دستوراتى ایمان مى آوریم که بر ما نازل شده باشد، از اصول توحید و مبارزه با شرک است، این یک نوع و خود پرستى است، چه در شکل شخصى باشد، یا در شکل نژادى. آمده است که این گونه خوهاى زشت را از وجود انسان ریشه کن سازد، تا انسان ها دستورات خدا را فقط به خاطر این که از ناحیه خدا است بپذیرند. 🔹به عبارت دیگر اگر پذیرش دستورات الهى مشروط به این باشد که بر خود ما نازل گردد، این در حقیقت است، نه ایمان، و است، نه اسلام؛ و قبول چنین دستوراتى هرگز دلیل ایمان نخواهد بود. جالب این که: در آیه فوق مى فرماید: «هنگامى که به آنها گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید...» که در این عبارت، نه محمّد (صلى الله علیه و آله) مطرح است، نه موسى و نه عیسى (علیهما السلام) بلکه صرفاً «ما أَنْزَلَ الله». براى روشن تر ساختن دروغ و ، در آیه بعد، سند دیگرى را بر ضد آنها افشا مى کند و مى فرماید: «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ». ( آن همه معجزات و دلائل روشن را براى شما آورد، ولى شما بعد از آن را انتخاب کردید و با این کار ظالم و ستمگر بودید)!. 🔹اگر شما راست مى گویید و به پیامبر خودتان ایمان دارید، پس دلیل بعد از آن همه دلائل روشن توحیدى چه بود؟ این چه ایمانى است که به محض غیبت (علیه السلام) و رفتنش به کوه طور از دل هاى شما پرواز مى کند و جاى آن، و گوساله جاى توحید را مى گیرد؟ آرى شما با این کارتان هم به خود ستم کردید و هم به جامعه خود و نسل هاى آینده تان. در سومین آیه مورد بحث، سند دیگرى بر بطلان این ادعاى آنها ذکر کرده مسأله را به میان مى کشد، مى فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّة وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا». (ما از شما گرفتیم و کوه طور را بالاى سرتان قرار دادیم و به شما گفتیم، دستوراتى را که مى دهیم محکم بگیرید و درست بشنوید؛ اما آنها گفتند شنیدیم و مخالفت کردیم). 🔹«وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ». (آرى دل هاى آنها به خاطر کفرشان با محبت گوساله آبیارى شده بود)!. آرى، و که نمونه آن عشق به گوساله طلایی سامرى بود در تار و پود قلبشان نفوذ کرد، و در سراسر وجودشان ریشه دواند، و به همین دلیل، خدا را فراموش کردند. شگفتا! این چگونه ایمانى است که هم، با کشتن پیامبران خدا مى سازد، هم گوساله پرستى را اجازه مى دهد، و هم میثاق هاى محکم الهى را به دست فراموشى مى سپرد؟! آرى (اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتى به شما مى دهد)؛ «قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ «نهج البلاغه»، چه دلیلی بر لزوم انجام اعمال صالح بیان می فرماید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ برنامه آمادگى براى سفر را به اين صورت بيان مى فرمايد: «وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ [۱] مِنَ الزَّادِ». (با انجام كه در توان دارید، زاد و تهيّه کنید و [به سوى آخرت] باز گرديد). تعبير به «اِنْقَلِبُوا» تعبير لطيفى است كه اشاره به دارد؛ يعنى توجّه خود را از به تهيه زاد و باز گردانيد؛ و تعبير «بِحَضْرَتِكُمْ» اشاره به ها و هاست كه انسانها در اختيار دارند. 🔹آنگاه (عليه السلام) به ذكر دليلى براى لزوم تحصيل زاد و جهت سفر ، پرداخته و مى فرمايد: «فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَؤُوداً، وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً، لاَبُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا، وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا» (زيرا و منزلگاه هاى مخوف و هولناكى در پيش داريد كه بايد در آنها وارد شويد و نزد هر يك توقّف كنيد [و پاسخگوى اعمال خود باشيد]). اين گردنه سخت و منزلگاه هاى خوفناك، اشاره به و منزلگاه هاى است، 🔹زيرا در روايتى (عليه السلام) مى فرمايد: «إِنَّ فی الْقِيامَةِ خَمْسينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِف كألْفِ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ» [۲] (در پنجاه موقف است و هر موقفى به اندازه هزار سال از سال هاى دنيا به طول مى انجامد). شبيه همين معنا به صورت مشروح‌ترى از اميرمؤمنان (عليه السلام) نقل شده است [۳] و احتمالا در هر موقفى از اين يكى از مانند نماز و روزه و امر به معروف و نهى از منكر و يا گناهان كبيره مورد سؤال قرار مى گيرد، كه صاحبان آنها بايد در شرايطی سخت که همه چیز به دقت بررسی می شود باشند. اگر از آنها به سلامت بگذرند راهى كانون رحمت خدا، بهشت برين مى شوند وگرنه گرفتار خواهند شد. 🔹به تعبير ديگر، همان گونه كه مرحوم شيخ مفيد فرموده است: منظور از اين «عقبات» (گردنه ها) است، كه هر كدام تشبيه به شده است، و همان گونه كه عبور از گردنه ها سخت و طاقت فرساست، از اين اعمال نيز دشوار است. قرآن مجيد در «سوره بلد» مى فرمايد: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَة - أَوْ إِطْعَامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة - يَتِيماً ذَا مَقْرَبَة - أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَة» [۴] (ولى او از آن نگذشت و تو چه مى دانى آن چيست؟ آزاد كردن برده اى است، يا غذا دادن در روز گرسنگى به يتيمى از خويشاوندان يا مستمندى خاك نشين). پی نوشت‌ها؛ [۱] «حضرت» به معناى «حضور» است، و در جمله بالا اشاره به فرصت هايى است كه در پيش روى انسان وجود دارد. استعمال اين واژه درباره بزرگان براى اين است كه نمى خواهند خود آنها را خطاب كنند، بلكه محضرشان را مورد توجّه قرار مى دهند. [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۷، ص ۱۲۶، باب ۶، ح ۳ [۳] همان، ج ‏۷، ص ۱۱۱، باب ۵، ح ۴۲ [۴] قرآن کریم، سوره بلد، آيات ۱۱ تا ۱۶ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطبه های زیادی از امام علی (علیه السلام) در مذمّت «دنیا» ايراد شده است؟ 🔹هر قدر در آمار و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى بيشتر مطالعه كنيم، و هر اندازه پرونده هاى كيفرى و حقوقى را زيرورو كنيم، به عمق اين گفتار (ص) كه فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»؛ ( سرچشمه همه است)، آشناتر ميشويم. جالب اينكه اين سخن را نه فقط پيامبر اسلام (ص) فرمود، بلكه از پيشوايان بزرگ ديگر همچون و (ع) نيز نقل شده، و در حديثى نقل شده است كه نيز روى اين مطلب تأكيد كردند. [۱] 🔹و اگر درست دقّت كنيم عمده ترين مظاهر را میتوان در سه چيز خلاصه كرد: ، و . هيچ جامعه اى به كشيده نشد و هيچ در عالم رخ نداد، مگر به علت يكى از اين سه چيز. بنابراين هرگاه بخواهيم را در شروع كنيم بايد از مبارزه با شروع كنيم. اين موضوع در جوامعى كه از حالت فقر، ناگهان به غنا میرسند ظهور و بروز بيشترى دارد، همچون جامعه اسلامى در قرون نخستين؛ زيرا قبل از بعثت (ص) فقر شديدى همه مردمِ آن محيط را فرا گرفته بود، ولى فتوحات و غنايم ناگهان وضع را دگرگون ساخت، و اينجا بود كه و لجام گسيخته دامانِ گروهى را گرفت و آن گروه را غرق ساخت. 🔹از همين رو جاى تعجّب نيست كه پيشواى بزرگ و آگاهى همچون (ع) براى دگرگون ساختن آن وضع نابسامان، را در مذمّت و ايراد كند؛ دست مردم را بگيرد و به اعماق تاريخ انبياء پيشين ببرد و زندگى (ص) و خودش را - كه در و بود - ارائه دهد تا آن محيط از بيدار شوند و مسير خطرناكِ خود را تغيير دهند. 🔹براى نمونه در [كه اموال زيادى به اسلام رسيد و مى بايست صرف عمران و آبادى كشورهاى اسلامى و نجات محرومان مى شد] گروهى از و او بر آن اموال دست انداختند، و هريك ثروت عجيبى براى خويش فراهم ساختند، كه مرحوم علّامه امينى در جلد هشتم كتاب شريف «الغدير» با عنوان «الكنوز المكنّزه ببركة الخليفة»؛ (گنج هاى عظيمى كه به بركت خليفه به وجود آمد) بخشى از آن را با آمار دقيق از منابع اهل سنّت نقل ميكند و عده زيادى همچون: ، ، ، ، ، ، و كسانى ديگر را بر میشمرد كه هريك آلاف و الوفى از را تصاحب كردند، 🔹از جمله مينويسد: « آن قدر شمش و از خود باقى گذاشت كه ورثه او آنها را با تيشه میشكستند و تقسيم ميكردند. پانصدهزار دينار از خود به ارث گذاشت و مزارع و باغات و منازل و مطالباتى نيز كه از مردم داشت به صدهزار دينار میرسيد (هر دينار يك مثقال طلاى مسكوك است)، و در مورد نوشته اند: هزار شتر و سه هزار گوسفند و يك صد اسب و مقدار زيادى زمين زراعتى از خود به يادگار گذاشت و امثال آنها كه با مراجعه به كتاب «الغدير»، آمار و همچنين مدارك آن روشن میشود». [۲] 🔹با اينحال، آيا بر پيشواى بزرگى همچون (ع) لازم نيست كه همچون يك طبيبِ آگاه دامن همّت به كمر زند و به درمان آن از طريق و و بپردازد؟ بنابراين جايى براى اين سؤال باقى نمیماند كه چرا [اسلامى كه دين زندگى و پيشرفت و تمدّن است] اينگونه درباره دنيا سخن میگويد؟ امروز هم اگر بخواهيم جلوى و و تجارت سوداگران مرگ و خريد و فروش سلاحهاى مرگبار و تأسيس و به مال و ناموس ديگران را بگيريم، راهى جز اين نيست كه و آنچنان تحقير شود كه بصورت يك درآيد و مردم به [كه در حدّ كفاف است] قناعت كنند. اين سخن را با حديثى از (ع) پايان ميدهيم كه فرمود: «تمام نيكیها در خانه اى نهاده شده و كليد آن خانه، در دنياست». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] كلينى در الكافی حديثى از (ع) نقل ميكند كه ريشه‌ هاى هفت گانه در آن تشريح شده و در آخر آن آمده: «فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذلِكَ: رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [۲] الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، امينى، عبدالحسين، مركز الغدير دراسات الاسلاميه قم ۱۴۱۶ق چ۱ ج۸ ص۳۹۸ [۳] الكافی همان ج۲ ص۱۲۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش چ اول‏ ج ۶ ص ۲۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حب دنیا» چگونه مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟ 🔹خداوند در «سوره نحل»، آیات ۱۰۶ - ۱۰۸، می فرماید: «مَن كَفَرَ بِاللهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 🔹[ترجمه آیات:] (کسانى که بعد از ایمان‌شان، به خدا کافر شوند [مجازات مى شوند] ـ بجز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است ـ آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان! - این بخاطر آن است که زندگى پست را بر ترجیح دادند؛ و خداوند افراد بى ایمان (لجوج) را هدایت نمى کند. - آنها کسانى هستند که [بر اثر فزونى گناه،] خدا بر دلها و گوش و چشمان شان مُهر نهاده؛ [به همین دلیل نمى فهمند،] و غافلان [واقعى] همانها هستند). 🔹خداوند در این آیات، به گروهى اشاره مى كند كه نخست را از جان و دل پذيرا گشتند و بعد شدند. مى فرمايد: اين به خاطر آن نيست كه چيزى بر خلاف حق در اسلام ديده باشند، بلكه آنها را بر ترجيح دادند، و به همين جهت با اسلام وداع گفتند، و به وادى قدم نهادند، و چون نيستند، خداوند هدايت شان نمى كند؛ بلكه به خاطر بر و و آنها مهر مى نهد، و درهاى معرفت را به روى آنها مى بندد، در نتيجه در فرو مى روند. 🔹 خواه در شاخه عشق به مال و ثروت باشد، يا مقام و جاه و يا انواع شهوات ديگر، به مى ماند كه در انسان می‌وزد و تعادل ترازوى را به كلّى بر هم مى زند. مى دانيم ترازوهاى دقيق را در محفظه اى مى گذارند كه كمترين نسيم به آن نوزد، و حتى كسى كه مشغول سنجش با آنها است موقّتاً نفس را در سينه حبس مى كند، مبادا امواج هوايى كه از ريه او خارج مى شود تعادل آن را بر هم زند. آيا از چنين ترازويى در برابر يك طوفان شديد كارى ساخته است؟! 🔹 خواه شكل قارونى داشته باشد و يا فرعونى، يا سامرى و يا غير آنها، مسلّماً به اجازه و را نمى دهد. اگر آيه فوق مى گويد خداوند بر قلب و گوش و چشم آنها مهر مى نهد، اين در واقع همان تأثيرى است كه در قرار داده، و چون آنها به سراغ سبب مى روند، گرفتار چنين مسببى مى شوند. 🔹در تعبيرات جالبى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى (عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الْحَريص عَلَى الدُّنْيا كَمَثَلِ دُوْدَةِ القَزّ كُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غمّا» [۱] ( بر دنيا همچون كرم ابريشم است، هر قدر بيشتر ابريشم برگرد خود مى تند زندانى تر مى شود، و راه خروج بر او مسدودتر مى گردد، تا از غم و اندوه بميرد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلدُّنيا تَقُرُّ وَ تَضُرُّ و تَمُرُّ» [۲] ( مى فريبد، مى رساند و ). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه (عليه السلام) نامه اى به يكى از ياران اش نوشت و او را نصيحت فرمود. از جمله نصايح امام (عليه السلام) اين بود: «فَارْفُضِ الدُّنْيا فَاِنَّ حُبَّ الدُّنْيا يُعْمِى، وَ يُصِّمٌ وَ يُبْكِمٌ وَ يُذِلُّ الرِّقابٌ فَتَدارَكْ مابِقَىَ مِنْ عُمُرِكَ وَ لا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد، فَانَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ بِاِقامَتِهِمْ عَلى الأَمانِىِّ وَالتَّسْوِيْفِ» [۳] ( را رها كن كه ، چشم را كور و گوش را كر و زبان را لال و گردن ها را به زير مى آورد. در باقى مانده عمرت گذشته را كن و نگو فردا و پس فردا، زيرا كسانى كه پيش از شما بودند به خاطر تكيه بر و امروز و فردا كردن شدند). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ۷۰، ص ۲۳؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۵۴۸، قصار [۴۲۲] ۴۱۵؛ [۳] بحارالأنوار، همان، ص ۷۵ 📕کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چ نهم، ج ۱، ص ۳۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه نقشی در تربیت انسان ها بر عهده دارد؟ 🔹 موجود است که نه تنها ديگران را فراموش مى كند، بلكه در مواقع بسياری گرفتار نيز مى شود و اين خودفراموشى بزرگترين اوست. دو عامل مهم به اين كمك مى كند؛ نخست نيازهاى‌ واقعى‌ است، بخصوص در زمانى كه زندگى پيچيده و پر از مشكلات شود، و ديگرى و زرق و برق ها و آميخته با هوی و هوس ها و عشق به مال و جاه و شهوات است. 🔹در اين حال درست به مسافرى مى ماند كه در دو طرف جادّه، قصرهاى سر به فلك كشيده و شاهدان زيباروى را مى بيند كه ناگهان او را از مسير اصلى بازداشته و به مى كشاند. مهم‌ترين آثار بيدار ساختن انسان و پايان دادن به است؛ زيرا هنگامى كه به ميان آمد، وضع به كلى دگرگون مى شود. آيه شريفه «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی» [طه، ۱۴] كه را ياد خدا مى شمارد و آيه شريفه «لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ» [عنکبوت، ۴۵] كه بعد از جمله «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» آمده، نشان مى دهد كه ريشه‌ اصلى‌ فلسفه‌ نماز در ياد خدا نهاده شده؛ 🔹زيرا سرچشمه همه ، حُبّ دنيا و است كه ، انسان را از آن باز مى دارد، همانگونه كه در «آيه ۲۹ سوره نجم» مى خوانيم: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَّنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا» (حال كه چنين است از كسى كه از روى گردانده، جز را نخواسته اعراض كن). طبق آيات ديگر قرآن، در اطراف قلب انسان، طواف مى كند، همين كه ياد خدا در آن پيدا شود مى گريزد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ». [اعراف، ۲۰۱]  🔹و اگر مى بينيم در روايات اسلامى، و چشمه آب زلال پاك كننده شمرده شده، دليلش همين است؛ به ويژه اگر اين نماز به صورت انجام شود و مؤمنان، به صورت دسته جمعى به درگاه خدا روى آورند. در روايتى از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَنْ صَلّى الصَّلَاةَ فِی جَماعَةٍ فَظَنُّوا بِهِ كُلَّ خَيْرٍ وَ أَقْبِلُوا شَهادَتَهُ» [۱] (هر كس هاى پنج‌گانه روزانه را با [با شرايط كامل] بخواند، هر كار نيكى را درباره او گمان داشته باشيد و شهادت او را بپذيريد). 🔹اگر نگاهى به (طهارت، وضو و غسل) كه انسان را به پاكى جسم و جان، دعوت مى كند، و شرايط ديگر آن مانند پاك و حلال بودن لباس و توجّه به كعبه، كهن ترين مركز توحيد و اركان و محتواى آيات و اذكار و تعقيبات آن شود، ديد و فهم انسان را درباره اين عبادت بزرگ و بى نظير، گسترش مى دهد و نشان مى دهد كه چه نقش مهمى در و رساندن او به جوار در سير و سلوك معنوى و عرفانى دارد. پی نوشت: [۱] دعائم الإسلام‏، ابن حيون مغربى، مؤسسة آل البيت (ع)‏، چ ۲، ج ‏۱، ص ۱۵۳ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۱، ج ۷، ص ۷۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زهد» در روايات اسلامی چگونه معرفی شده است؟ 🔹گاه تصوّر مى شود مفهوم آن است كه انسان به كلّى را ترك گويد و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از جامعه دورى گزيند؛ در حالى كه اين معنا با هرگز نمى سازد و در ، شديداً از آن نهى شده است. بنابراين، مفهوم ديگرى دارد و آن و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است و اين همان سرمايه عظيمى است كه اگر فاقد آن باشد، آلوده انواع مى گردد، و گاه و ايمان خود را بر سر متاع دنيا مى نهد. 🔹در روايات متعددی به توجه ويژه ای شده است. از جمله: امیرالمؤمنین (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّينِ، الزُّهْدَ فِی الدُّنْيَا» [۱] (از مهم ترين اخلاقى كه انسان را بر حفظ دينش يارى مى دهد، در دنياست). (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللهِ» [۲] (هنگامى كه از كناره گيرى كند، ترقّى و مى يابد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه: (عليه السلام) جابر بن عبدالله را ديد كه آه مى كشد! فرمود: «يَا جَابِرُ! عَلَیمَ تَنَفَسُّكَ؟! أَعَلَى الدُّنْيَا؟» (براى چه آه كشيدى؟ بر دنيا؟)، جابر عرض كرد: آرى!. [در اينجا امام (عليه السلام) تحليل جالبى درباره بيان فرموده كه لذّاتش يا در خوردنى است، يا نوشيدنى، يا لباس فاخر، يا لذّت جنسى، يا مركب، يا بوى خوش، يا نغمه ها]. سپس در تشريح آنها فرمود: بهترين غذاها است و آن چيزى جز [شيره گل هاى آميخته با] آب دهان حشره‌ای نيست؛ و شيرين ترين نوشيدنى ها است كه چيزى است كم ارزش كه بر سطح زمين جارى است، 🔹و برترين لباس ها است كه از لعاب كرمى تهيّه مى شود و بهترين لذّات جنسى در زنان است و آن هم در محلّى از بدن او كه آلوده ترين محل هاست و بهترين مركب ها است كه در بسيارى از موارد قاتل انسان است و بهترين بوى خوش، است كه از خون ناف حيوانى [آهوى خُتَن] گرفته مى شود جالب ترين نغمه ها، نغمه كه انسان را به گناه مى كشاند. اى جابر! چيزى كه چنين است، از دست رفتنش جاى تأسف نيست. جابر مى گويد: بعد از شنيدن اين سخن، هرگز زرق و برق به فكر من خطور نكرد!». [۳] پی نوشت: [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۱۲۸ [۲] همان، ص ۱۳۰ [۳] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۱۱، تتمة باب ۱۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار و بركات فردی «امام حسین» (علیه السلام) 💠محبت مكنون 🔹از جمله احاديث نبوی كه در واقع بيانگر تأثير پذيری معنوی مردم از وجود مبارك حضرت (عليه السلام) می‌باشد، حديثى است كه فرمود: «ان للحسين محبة مكنونة فى قلوب المؤمنين» [۱] (در كانون دل های مؤمنين، نهفته و ويژه، نسبت به (عليه السلام) وجود دارد). كيست كه نام (عليه السلام) را بشنود و فردی از افراد بشر يا تنی از اولاد انسان باشد و حالت و انكسار و دلباختگی برای او فراهم نشود؟ 🔹محبت (عليه السلام) دل ها را به التهاب در آورده و را گداخته و مذاب می‌سازد، و شورش دل و را به ريزش قطرات از ديدگان، آشكارا و عيان می‌كند. در كجای دنيا ديده می شود كه و دوستدار (عليه السلام) در آنجا باشد و اقامه نكند. كيست كه پس از دادن عزيزترين محبوب و مطلوب خود به اندك فاصله و مختصر وقت و گذشتن كمتر زمانی، آن مصيبت را فراموش نكند؛ جز مصيبت (عليه السلام) كه با اين همه طول زمان و گذشتن قرنها، روز به روز اين تازه تر و شور و شراره اش بيشتر و بلندتر می گردد. 🔹آيا نه اين، جذبه و علاقه و تأثير و فرط و دلباختگی علاقه مندان نسبت به آن  است؟ و ای بسا، نامحرمان در برابر عظمت و جلالت حسينی تسليم شده و به تواضع و تكريم در مقابل نام مبارك (عليه السلام) و جلال و او قد خويش به تعظيم و تسليم خم نموده و به دين و آيين حسينی گراييده، و از اكسير محبت او مس خود را طلای ناب و زر خالص می‌گردانند. به راستی، چنين بوده كه محبت امامی كه مسير تاريخ را عوض كرده و دين الهی را نجات می‌بخشد، به گونه ای خاص در دل و جان مسلمين و مؤمنين قرار گيرد، 🔹حتی كسانى كه مقابل (عليه السلام) قرار گرفتند و به قول فرزدق: «دل هايشان با او بود، اگر چه بر اثر شمشيرهای شان بر روی او كشيده شد»، چه رسد به كه عشق و او با گِل آنان سرشته شده است. روایتی از (صلی الله علیه و آله) است که فرمود: «هر گاه به فرزندم (عليه السلام) می‌نگرم، گرسنگی و اندوه از وجودم رخت بر می‌بندد». [۲]  🔹و نيز می فرمود: «بار خدايا، من (عليه السلام) را دوست دارم و آنان كه او هستند نيز دوست دارم». [۳] راه (عليه السلام) راه دل است، و هرگاه به دل توجه كند او را پيدا می‌كند؛ لذا در برخی روايات وارد است كه: «قبر او در اوست». آری، جايگاه تابش نور پر فروغ و احياگر (عليه السلام) است، و هرگاه عشق و محبت فراتر از آفاق ظاهری و مادی باشد، رنگ ابديت به خود می گيرد، زيرا پيوند اين در حريم بوده است و بقای آن به بقای فيض ذات سرمدی، جاودانه است. پی نوشت‌ها؛ [۱] حماسه حسينی، شهيد مطهری، ج ۳، ص ۲۴۷ [۲] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۹ [۳] همان، ج ۴۳، ص ۲۸۱ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا خطاب به دشمنان فرمود: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹مورخین می گویند: (علیه السلام) در طی سخنان متعدد و طولانی خطاب به لشگر آنها را به پیروی از خود فرا خواند، اما نه تنها پاسخ مثبتی از جانب آنان دریافت نکرد، حتی با بی توجهی و جسارت آنها مواجه شد و لذا با سوز و گداز فرمود: «فَقَدْ مُلِئَتْ‏ بُطُونُكُمْ‏ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيْلَكُمْ أَ لَا تُنْصِتُونَ أَ لَا تَسْمَعُونَ فَتَلَاوَمَ أَصْحَابُ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ بَيْنَهُمْ وَ قَالُوا أَنْصِتُوا لَهُ» [۱] (آری در اثر كه شكم های شما از آنها انباشته شده، خداوند اين چنين بر شما مهر زده است وای بر شما! چرا ساكت نمی شويد؟! چرا به سخنانم گوش فرا نمی دهيد؟!). 🔹 (عليه السلام) در هنگام ورود به سرزمین نیز فرمود: «إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا، وَالدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ‏ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ» [۲] (این مردمان هستند، و دین مانند امری لیسیدنی بر زبان آن‌ها افتاده است؛ تا هنگامی به دنبال می‌روند که معیشت آن‌ها برقرار باشد، اما هنگامی‌که در افتند، اندک خواهند بود)، خود دلیل روشن و شاهد صادقی بر و صوری بودن و ظاهری بودن مسلمانی این مردم است، و همین کار آنها را به مقابله با کشانید، و با این کلام دقیقا بر همین نقطه ضعف آنان انگشت گذاشت. 🔹براستی! اگر در پی هوا و هوس های خود باشند و رسیدن به شهوات و را بر حق مداری و حقیقت جویی برگزینند و و شاخصه های الهی را از سرچشمه های اصلی آن دریافت نکنند، ممکن است به سرنوشت و لشگریان عمر سعد (لعنة الله علیه) گرفتار شوند؛ اتفاقی که در عصر ما نیز نشانه های آن وجود دارد و مسلمانانی را می بینیم که با وجود به دینداری، حتی از مدار خارج شده، و از پست‌تر می شوند. نظیر اقداماتی که برخی جریانات افراطی همچون وهابیت، داعش و القاعده و... در اوج رذالت و پستی انجام می دهند و روح و قلب هر انسان آزاده ای را متأثر نموده و به درد می آورند. 🔹بله ما نیز با شنیدن این کلام (علیه السلام) باید به فکر فرو رفته از خود بیمناک باشیم و با تلاش و کوشش از خود نماییم که مبادا با و شهوترانی به جایی برسیم که نه تنها از آموزه های دینی، بلکه از و و وجدان فاصله گرفته و مرزهای حیوانیت و وحشی گری را در نوردیم. کما اینکه در (علیهم السلام) راجع به و نصوص وارده پیرامون این مطلب بصورت روشن و واضح به چشم می آید که مهم‌ترین دشمنان و مقابله کنندگان با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز همین منحرفین از دین و آموزه های اصیل دین هستند، که و شهوترانی آنها را از اصل دین دور نموده و تنها ظاهری از دین برایشان باقی نهاده است. 🔹 (صلی الله علیه و آله) در احوال فرمودند: «يَأْتِي‏ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ‏ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ وَ نِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَ دَنَانِيرُهُمْ دِينُهُمْ وَ شَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ لَا يَبْقَى مِنَ الْإِيمَانِ‏ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا دَرْسُهُ مَسَاجِدُهُمْ مَعْمُورَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ وَ قُلُوبُهُمْ خَرَابٌ عَنِ الْهُدَى...» [۳] (زمانی بر مردم بیاید که خدایان آنها شود، و قبله گاهشان و همان دینشان شود و را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند. از جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند؛ ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد، ولی از جهت هدایت خدا خراب شود...). 🔹این کلام و مایه ترس و وحشت برای ماست که از سرنوشت درس گرفته و با اجتناب از اعمال و رفتاری که بوی تبعیت از هوا و می دهد و یا برگرفته از و نادانی و تعصب و جمود است خود را از و ضعف دینداری در امان نگه داریم. امید است که برای دفاع از و همراهی موعود جهانی آماده و مهیا باشیم. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار احیاء التراث العربی، ج ‏۴۵، ص ۸ [۲] موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، محمود شریفی و دیگران، چ ۱، معهد تحقیقات باقرالعلوم، ۱۴۱۵ ق، ص ۳۷۳ [۳] بحار الأنوار، همان، ج ۲۲، ص ۴۵۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«سخن چينی» با چه انگيزه هايی صورت می گيرد؟ 🔹اين مانند سایر هم نوعانش پيوند ناگسستنى با بسيارى از رذائل اخلاقى دارد، از جمله ، زيرا شخص نمى تواند آرامش زندگى ديگران را تحمل كند، و از اين كه دوستان دست به دست هم داده و كارهاى خود را به سرعت پيش مى برند، و يا از محبت و پیوند قوی در بین خانواده ها و همسران، رنج مى برد، سعى مى كند از طريق آنها را نسبت به يكديگر کرده و به جان هم بيندازد. 🔹، از انگيزه های ديگر است، چرا كه شخص دنياپرست مى خواهد با در بين ديگران، کار و كسب آنها را به ركود و ورشكستگى بكشاند تا زمینه بهره برداری خودش را فراهم نماید. عامل مهم ديگرى در سخن چينى است. درباره مى گويد: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ»؛ [بقره، ۱۲] (آنها [منافقان] واقعى هستند، و لكن نمى فهمند). براستی كار آنها ايجاد ، به هر طريق ممكن است، (علیه السّلام) در حديثى مى فرمایند: «يكى از نشانه هاى اصرار بر است». [۱] 🔹فرد نزد اين طرف مى آيد و به عنوان خيرخواهى، از طرف مقابل مى كند، و سخنان زهرآلودى از وى نقل مى نمايد، و نزد طرف مقابل نيز همين عمل را تكرار مى كند. اين شخص دو چهره و ، هدفش ، و كشمكش هاى اجتماعى است تا در آن ميان نفس راحتی بكشد. عامل ديگر ، همان چيزى است كه امروزه به عنوان بيمارى اخلاقى آزاردهى يا معروف است. بعضى هستند كه بر اثر ، و يا انحرافات ديگر روانى، از اذيت و آزار ديگران لذت مى برند، و از خوشى آنها ناراحتند. 🔹اين گونه افراد به و سعايت پرداخته، تا مردم را به هم بريزند و خود در گوشه اى بنشينند و از جنگ و دعواى آنها لذت ببرند. از بعضى از روايات استفاده مى شود ناپاكى نطفه نيز از عوامل گرايش به سعايت و سخن چينى است. (البته زمينه ساز است نه اين كه افراد را مجبور به اين كار كند) (صلی الله علیه و آله) در حديثى می فرمایند: «اَلسّاعى بِالنّاسِ اِلَى النّاسِ لِغَيْرِ رُشْدِهِ» (كسى كه نزد مردم بر ضد ديگرى (سخن چینی) مى كند در مسير صحيح نيست). [بعضى در تفسير جمله لغير رشده گفته اند يعنى لَيْسَ بِوَلَدِ حَلال؛ چنين كسى حلال زاده نيست]». [۲] 🔹عادت به یکی دیگر از عوامل است. شخص اصرار دارد كه سخن اين شخص را به شخص دیگر برساند و ميان آنها كند هر چند سخنانش دروغ باشد. (صلی الله علیه و آله) در حديث مفصّلى درباره نشانه هاى صفات خوب و بد می فرماید: «اَمّا عَلامَةُ الْكَذَّابِ فَاَرْبَعَةٌ... اِنْ قالَ لَمْ يَصْدُقْ وَ اِنْ قِيلَ لَهُ لَمْ يُصَدِّقْ وَ الَنميمةُ وَ الْبُهْتُ» [۳] (نشانه چهار چيز است: هرگاه سخنى بگويد راست نمى گويد، و اگر سخنى به او بگويند تصديق نمى كند، و و بهتان). يعنى هرگاه صفت رذيله در درون جان انسان متمركز شود، اين چهار عمل از او آشكار مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی،، چ دوم، ج ‏۶۹، ص ۲۰۷، باب ۱۰۶، ح ۸ [۲] إحياء علوم الدين، الغزالي، دارالمعرفة، بيروت، بی تا، ج ۹، ص ۷۵ [۳] بحارالأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۱۲۲، باب ۴ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel