eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش دوم) 🔸 براى امورى را بيان كرده اند كه به آنها لازم است. يكی از اين امور، است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى و [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم: 1⃣«مجاهده» 🔹وقتى تمام شد و را و كاسب دانست، گفتيم بايد كند، و اما اگر آن را در بعضى يا اذكار و بى حوصله يافت، بايد او را وارد آنها كند و با او نمايد. در ، نفس را از چيزهایی كه دوست داشت محروم مى كرد، و اينجا را به وا مى دارد، به كارهایی كه برايش به خرج مى دهد، و اين كار كسانى است كه براى خدا عمل مى كنند. 🔹يكى از وقتى فوت شد، كه قيمتش بود، براى ، آن را در راه خدا داد، و ديگرى در شب ترك شد و آن شب را به شب زنده دارى مشغول شد، ديگرى را به تأخير انداخت براى جبران آن، دو بنده آزاد كرد و از ابن ربيعة دو ركعت قضا شد و بنده اى آزاد كرد. بعضى براى با ، روزه يك سال يا حج با پاى پياده يا صدقه دادن تمام مال را بر خود واجب مى كردند. 🔹در روايتى در «مصباح الشريعة» از (عليه السلام) آمده: «طُوبَى لِعَبدٍ جَاهَدَ لِلّهِ نَفْسَه وَ هَوَاهُ»؛ [۱] (خوش به حال بنده اى كه برای خدا با و هواى خود كند!). خداوند هم فرمود: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»؛ [۲] (و كسانى كه در راه ما كردند، راه هاى خود را به آنها نشان داده و مى كنيم و با احسان كنندگان است). 🔹حكايت شده كه: «عده اى به عيادت عمر بن عبدالعزيز آمدند، و در بين آنها بود؛ عمر بن عبدالعزيز به او گفت: اى جوان چه به تو رسيده كه اين قدر و نحيف هستى؟ جواب داد: دچار بيمارى شده ام، گفت: چه بيمارى به جان تو افتاده؟ گفت: اى خليفه را چشيدم تلخ يافتم، و نزد من خوشى و زيبائى و كوچك آمد، و طلا و سنگش مساوى آمد، و گويا به عرش پروردگارم به طور واضح نظر مى كنم، و مردم را مى بينم كه به طرف و مى روند، پس روزم را به تشنگى و شبم را به شب زنده دارى به سر كردم، و هر چه در آن هستم كوچك است در كنار خداوند و او [و بيمارى من اين است كه شيرين را تلخ و چيز بزرگ را كوچك و شىء گرانقيمت و بى ارزش، در نظرم يكى است]». [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۰ق، چ۱، ص۱۶۹ [۲] سوره عنكبوت، آيه ۶۹ [۳] المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، ۱۴۱۷ق، چ۴، ج۸، ص۱۷۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️هر کس در این دنیا پا گذاشت و مکلف بود به تکلیفی، این آزمایش می‌شود... 🔹 هم . یعنی هر کس در این پا گذاشت و مکلف بود به تکلیفی، این میشود و گمان نکند که من این کار را که میکنم کسی نمی‌بیند. این کاری که می‌کنید خود این کار می‌شود. خدای تبارک و تعالی در محضرش واقع می‌شود. موکل هستند بر این فرد. باید ما فکر کنیم که چه باید بکنیم که از زیر بار مسئولیت خارج بشویم. 🔹مائی که امروز مقدرات مملکتمان بدست خودمان افتاده است همه‌مان ، کسی نیست که نباشد، همه هستیم. ببینیم که باید چکار بکنیم که این مسئولیتی که به عهده ماست بطوری انجام بدهیم که فردا پیش‌ خدای تبارک و تعالی و پیش انبیای خدا خجلت زده نباشیم و آبرومند باشیم. آن این است که در هر کاری مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض کنید خدای نخواسته، همه افراد کشور خلاف می‌کنند، شما یک نفر بکن. هرکسی فکر خودش باشد. 🔹هرکسی کارهای خودش است، هیچ کسی مسئول کار دیگری نیست. او کار را میگوید و مواظبت هم میکند، اما هیچ کس نمیتواند که عمق کارهای شما را بفهمد چه جوری است، لکن در . آنهایی که در هرجا خدمت میکنند توجه کنند که و که از طرف خدا موکل هستند هستند. همین‌ موجهایی که در دنیا از حرف شما، از عمل شما منعکس میشود، همینها فردا پیش شما شهادت میدهند. باید توجه بکنید به اینکه . بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۲/۱۱/۱۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۹۰ نهج البلاغه درباره احوال و حوادث عالَم «قبر» چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۰ به ذكر بخشى از حوادث تكان دهنده و مى پردازد و مى فرمايد: «وَ قَبْلَ بُلُوغِ الْغَايَةِ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ ضِيقِ الْاَرْمَاسِ، وَ شِدَّةِ الْاِبْلَاسِ، وَ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ، وَ رَوْعَاتِ الْفَزَعِ، وَ اخْتِلاَفِ الْاَضْلِاعِ، وَ اسْتِكَاكِ الْاَسْمَاعِ، وَ ظُلْمَةِ اللَّحْدِ، وَ خِيفَةِ الْوَعْدِ، وَ غَمِّ الضَّرِيحِ، وَ رَدْمِ الصَّفِيحِ». 🔹[ترجمه:] (و پيش از فرا رسيدن ، امورى است كه مى دانيد از جمله: ، و اندوه، ترس از ، بيم و پى‌درپى، در هم فرو رفتن استخوان ها [بر اثر فشار قبر]، كر شدن گوش ها، ، ترس از وعده ، غم و اندوه تنگناى و پوشانده شدن آن از سنگ ها [و سرانجام خفتن در زير خروارها سنگ و خاك]). 🔹با توجّه به اينكه در نزد ما به معناى پايان همه چيز نيست و بعد از آن، مى ماند، و بسيارى از مسائل بعد از را لمس مى كند، قبرهای تنگ و تاريكى كه در مقايسه با خانه هاى وسيع و زيبا بسيار وحشت انگيز است، و نگرانى هاى مربوط به و وحشت از آينده، جدايى از دوستان و عزيزان و احساس تنهايى مطلق و متلاشى شدن اعضاى پيكر در زير خاك و در يك كلمه منتقل شدن از محيطى آرام و مرفه به بسيار ، همه اينها امورى است كه فكر آن لرزه بر اندام مى اندازد و به همگان مى دهد كه آماده براى چنين و خطرى بشوند. 🔹شايان توجّه است كه (عليه السلام) ضمن و كوتاه و تكان دهنده، گويى همه چيز را در مخاطبان در ارتباط با مسئله و مجسم مى سازد؛ امورى كه همه بدون استثناء بايد در انتظار آن باشند و انديشه در آن، را از ، هر چند عميق باشد بيدار مى سازد، و به اصلاح برنامه هاى زندگيش وادار مى كند. 🔹شايد به همين دليل است كه در دستورات اسلامى آمده هنگامى كه ميّت را به سوى قبر مى بريد، قبل از رسيدن به ، او را به زمين بگذاريد، اندكى صبر كنيد باز جلوتر ببريد و به زمين بگذاريد و اندكى صبر كنيد و به اين ترتيب او را براى ورود به جايگاه وحشتناكش آماده كنيد. پی نوشت؛ [۱] علل الشرائع‏، ابن بابويه، كتابفروشى داورى‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ‏۱، ص ۳۰۶ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام‌ جواد (عليه‌ السلام):  🔸«ثَـلاثٌ يَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللهِ تَعالى: كِثْـرَةُ الاْءسْتِغفـارِ وَ لِينُ الْجانِبِ وَ كَثْرةُ الصَّدَقَةِ؛ وَ ثَـلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ لَمْ يَنْـدَمْ: تَرْكُ الْعَجَلةِ وَالمْشَوَرَةِ وَالتَّوَكُّلِ عَلىَ اللهِ عِنْدَ الْعَزْمِ».  🔹سه چيز است كه اگر در كسى باشد سبب است: زياد كردن، و زياد دادن؛ و سه چيز است كه هركس دارا باشد نمى شود: پرهيز از و شتاب، در كارها و بر خدا وقتى تصميم به انجام كارى گرفت. 📕الفصول المهمه ۲۷۴/۲۷۵ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه ممکن است یک نوجوان، امامت و پیشوای مسلمانان قرار گیرد؟ 🔹از آنجا كه (علیه السلام) نخستين امامى بود كه در به منصب رسيد، طبعاً نخستين سؤالى كه در هنگام مطالعه زندگى آن حضرت به نظر مى رسد، اين است كه چگونه يك مى تواند و و پيشوايى مسلمانان را بر عهده بگيرد؟ آيا ممكن است در چنين سنى به آن حد از برسد كه بتواند باشد؟ و آيا در امتهاى پيشين چنين چيزى سابقه داشته است؟ 🔹در پاسخ اين سؤالها بايد توجه داشت: درست است كه دوران شكوفايى عقل و جسم انسان معمولاً حد و مرز خاصى دارد كه با رسيدن آن زمان، جسم و روان به حد كمال مى رسند، ولى چه مانعى دارد كه ، براى مصالحى، اين دوران را براى بعضى از خود كوتاه ساخته، در سالهاى كمترى خلاصه كند. 🔹در از آغاز تاكنون افرادى بوده اند كه از اين بوده اند، و در پرتو لطف و كه از طرف به آنان شده است در به و رهبرى امتى نائل شده اند. براى اينكه مطلب بهتر روشن شود ذيلاً مواردى از اين استثناها را ياد آورى مى كنيم: 💠نبوت «حضرت یحیی» (عليه السلام) در کودکی 🔹 درباره (علیه السلام) و نبوت او و اينكه در به برگزيده شده است، مى فرمايد: «ما فرمان را در كودكى به او داديم». [۱] بعضى از مفسران كلمه را در آيه بالا به معناى هوش و گرفته اند، و بعضى گفته اند: مقصود از اين كلمه، است. مؤيد اين نظريه رواياتى است كه در كتاب «اصول كافى» نقل شده است؛ 🔹از آن جمله، روايتى از (علیه السلام) وارد شده است كه حضرت طى آن با تعبير «حكم» در آيه مزبور، به (علیه السلام) در استشهاد مى كند و مى فرمايد: پس از درگذشت (علیه السلام)، فرزند او (علیه السلام) كتاب و حكمت را از او به ارث برد و اين همان است كه خداوند در قرآن مى فرمايد: «يا يَحْيى خُذِ الْكَتابَ بِقُوّهٍ ٍْوَ آتَيْناهُ الحُكْمَ صَبِيّاً»؛ (اى كتاب (آسمانى) را با نيرومندى بگير، و ما را در به او داديم). [۲] 💠نبوت «حضرت مسيح» (عليه السلام) در روزهای نخستين تولد 🔹با اينكه براى آغاز تكلم و سخن گفتن كودك معمولاً زمانى حدود دوازده ماه لازم است، ولى مى دانيم كه (علیه السلام) در همان زبان به گشود و از مادر خود (كه به قدرت الهى بدون ازدواج باردار شده و نوزادى به دنيا آورده بود و به اين جهت مورد تهمت و اهانت قرار گرفته بود) به شدت دفاع كرد و ياوه هاى معاندين را با و دليل رد كرد، در صورتى كه و با اين محتوا، در شأن است. 🔹 گفتار او را چنين نقل مى كند: «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیّاً وَ بَرّاً بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیّاً». ((عيسى) گفت: «بى شك من ، به من (انجيل) عطا فرموده و مرا در هر جا كه باشم وجودى پربركت قرار داده است، و مرا تا آن زمان كه زنده ام به نماز و زكات توصيه فرموده و (نيز مرا) به نيكى در حق مادرم سفارش كرده و جبار و شقى قرار نداده است). [۳] 🔹با توجه به آنچه گفته شد به اين نتيجه مى رسيم كه قبل از نيز، ديگرى از اين و نعمت الهى برخوردار بوده اند و اين امر اختصاص به ما نداشته است. پی نوشت‌ها؛ [۱] وَ آتَيناهُ الحُكمَ صَبِيّاً (سوره مريم، آیه ۱۲) [۲] اصول كافى، تهران، مكتبه الصّدوق، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۸۲ [۳] سوره مريم، آیات ۳۰ تا ۳۲. از بعضى از روايات استفاده مى شود كه (ع در آن زمان كه سخن گفت، بوده و هنوز منصب نداشته است و در سن هفت سالگى به مقام رسالت نائل گرديده است. بنابراين هيچ استبعادى ندارد كه - عليهم السلام - هم در سنّى همانند سنّ حضرت عيسى به برسند (اصول كافى، همان) 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (ع)، قم، ۱۳۹۰ش، چ۲۳، ص۵۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️دعای تائب بکنیم... 🔹 هر چیز به حسب خود آن چیز است، اگر را از بین برده باشیم باید اول آن را به صاحبش برگردانیم، سپس کنیم. 📕در محضر بهجت، ج ١، ص ٢٩٠ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی(ع) در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه، درباره «بدعت» چه هشداری داده است؟ 🔹(ع) در بخشی از خطبه ۱۷۶ يكى از آفات مهم دينى و اجتماعى را بيان ميفرمايد و آن، آفت و تغيير احكام خدا بر طبق خواسته هاى دل و و بدعت گزارى در دين خداست؛ ميفرمايد: «بدانيد اى بندگان خدا! ، آنچه را سال گذشته حلال میشمرد، امسال هم حلال میشمرد و آنچه را سال گذشته حرام میدانست امسال هم حرام میداند [و پيوسته بر احكام الهى و سنّت پيامبر ثابت میماند])». 🔹اشاره باينكه ، احكام الهى را بازيچه هوی و هوس خود نمیسازند و با افكار ناقص خويش آنرا تغيير نمیدهند؛ چه اينكه اگر باب در گشوده شود تمام و و آنچه را برخلاف منافع نامشروع خود می‌بينند تغيير میدهند و بعد از زمان كوتاهى چيزى از اصول و فروع دين باقى نمیماند. 🔹اين سخن اشاره به است كه بعد از پيامبر اكرم(ص) در گذارده شده؛ نه تنها را در موارد عدم دسترسى به نصوص كتاب و سنت به كار گرفتند، بلكه به با نصّ صريح يا (ص) برخاستند. روشى را كه پيامبر(ص) در تقسيم بيت المال گذارده بود و مساوات را در حدّ نيازها در نظر میگرفت، به كلّى دگرگون ساخت و و و از آن فراتر، اقوال و خويش را بر همه مقدّم شمرد و همه چيز رادر اختيار آنها گذاشت؛ 🔹و با صراحت گفت: دو چيز در زمان پيامبر(ص) حلال بوده و من آنها را حرام میكنم و هركس با من مخالفت كند او را مجازات خواهم كرد: «متعة النساء (عقد موقّت) و متعة الحج (حج به صورت حج تمتّع)» و ديگرى كه در عصر خلفا روى داد كه در بعضى كتابها جمع آورى شده و مقدار قابل توجّهى است.[۱] 🔹 (ع) با درايت فوق العاده اى كه داشت، میديد اگر جلوى اينكار گرفته نشود، همه به خطر مى افتد و چهره نورانى اين آيين پاك بكلّى دگرگون میشود؛ از اينرو پرهيز از بدعت را نشانه ايمان شمرد. و در ادامه سخن ميفرمايد: «[بدانيد] بدعتهايى را كه مردم گذارده اند آنچه را بر شما حرام شده، حلال نمى كند؛ همان است كه خدا حلال كرده و همان است كه خدا حرام نموده)». 🔹سپس در ادامه اين سخن به نكته اى اشاره ميفرمايد كه به منزله دليلى بر گفتار پيشين اوست؛ ميفرمايد: «شما امور مختلف را [در مورد بدعتها و كجروى ها] آزموده ايد و خوب و بد را در اين تجربه آموخته ايد و با وضع گذشتگان و اندرز داده شده ايد، گرفته ايد و مَثَلها براى شما زده شده و به امرى آشكار دعوت شده ايد)». 🔹به اين معنا كه شما در عمر خود مشاهده كرديد كه هاى پيشين چه مشكلات و نابسامانیها و بدبختیهايى براى مسلمين به ارمغان آورد. بدعتهاى زمان سبب شورش عظيمى شد كه خون او بر باد رفت و چنان شكافى ميان مسلمين پيدا شد كه آثارش همچنان باقیست و بدعتهاى عصر از جمله تبعيض در ميان موالى [غير عرب] و عرب سبب شكاف عظيمى در ميان مسلمانان گشت و حتى خون خليفه نيز در همين راه ريخته شد. [۳] 🔹بعلاوه خداوند در ، داستان يهود و بدعتها و تحريفات آنها را نقل كرده و عواقب سوء آنرا نشان داده است؛ شما خود نيز مفاسد بدعت را تجربه كرده ايد و هم تاريخ پيشينيان به شما اندرز داده است؛ لذا من شما را به مطلب واضحى دعوت كردم كه دلايل حسّى و تجربى و نقلى معتبر دارد. آنگاه دريك نتيجه گيرى آشكار ميفرمايد: [براساس اين سخن]، «تنها افراد ناشنوا از درك اين مطلب [كه صدايش در همه جا پيچيده است] عاجز و ناتوان میماند و تنها نابينايان آن را نمیبينند)». اشاره باينكه آثار سوء و نكبت بار آشكار است و پيام تاريخ نيز در اين زمينه روشن است. آنكس كه آن آثار را نبيند، نابيناست و آنكس كه اين پيام را نشنود، كر است. 🔹و در ادامه ميفرمايد: «آنكس كه از آزمونهاى الهى و تجربه ها، سودى نبرد، از هيچ پند و اندرزى سود نخواهد برد و كوته فكرى و كوته نگرى، آشكارا دامان او را ميگيرد؛ تاآنجا كه بد را خوب و خوب را بد میبيند». تجربيات حسّى و مهم ترين وسيله انسانهاست. اگر واقعاً كسى ازاين طريق بيدار نشود بسيار بعيد است پند و اندرز و نصيحت خيرخواهان در وى اثر بگذارد و يكى از سرنوشتهاى حتمى او اينست كه به جايى میرسد كه خوبیها در نظرش بدى و بدیها به شكل خوبى جلوه میكند؛ آنگونه كه مى فرمايد. [۲] پی‌نوشت‌ها [۱] رجوع كنيد به كتاب النص و الاجتهاد، الموسوی، عبدالحسين شرف الدين، أبو مجتبى قم ۱۴۰۴ق، چ۱ [۲] رجوع کنید به آيات۱۰۳و۱۰۴ سوره کهف 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ۱ ج۶ ص۵۸۴ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی @tabyinchannel
⭕️نماز برای این است که بنده یادش نرود خدایی دارد... 🔹 برای این است که بنده یادش نرود دارد؛ برای این است که ما همیشه یادمان باشد که هستیم، یعنی چشم بینایی در بالای سر ما وجود دارد، در قلب ما وجود دارد، در تمام جهان وجود دارد؛ یادمان نرود به موجب اینکه هستیم ما عبث نیست. هستیم پس و داریم. 🔹پس اینکه من می‌خوانم، مرتب می‌گویم: الله اکبر، لا حول و لا قوة الا بالله، سبحان الله، و اعلام می‌کنم که من بنده هستم، برای این است که همیشه در دل من باشد. فایده آن چیست؟ در این مرحله فایده‌اش این است: یادمان‏ هست که هستیم، یادمان هست که داریم، یادمان هست که در دنیا وجود دارد؛ به این قانون باید عمل بشود 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، ص ۴۱ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸 براى امورى را بيان كرده اند كه به آنها لازم است. يكی از اين امور، است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى و [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم: 2⃣«معاتبه» (توبيخ نفس) 🔹دانستيم‌كه ، است و امر كننده به و ميل كننده به و فرار كننده از خير است؛ و از طرفى امر به و كشاندن آن به سوى و خالقش، و نهی از شهواتش شده ايم، و اينكه آن را از لذاتش جدا كنيم. 🔹اگر در اين كار اهمال كنيم كرده، به طورى كه ديگر نمى باشد، لذا بايد با تازيانه و و هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسير خود منحرف نشود. اگر به اين مقام ملامت رسيد مى شود، كه اگر رشد كند به مقام عالى مى رسد. پس تا به و وعظ خود مشغول نشده اى، به پند دادن ديگران مپرداز. 🔹خداوند تعالى به (عليه السلام) وحى فرستاد كه «يَابنَ مَريَمَ عِظْ نَفسَكَ فَاِنْ اِتَّعَظْتَ فَعِظ النَّاسَ وَ اِلَّا فَاستَحىِ مِنِّى»؛ [۱] (اى فرزند مريم، خود را ده، وقتى خود پند گرفتى آن وقت را پند ده، و گرنه از من حيا كن!). وقتى را ساختى، هم سريعاً از تو ساخته مى شوند: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». [۲] 🔹پس اى برادر! از متابعت مكن كه (صلى الله عليه و آله) فرمود: «الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسُهُ وَ عَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ وَ الاَحمَقُ مَنْ اَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَ تَمَنَّى عَلَى اللهِ الاَمَانِىّ»؛ [۳] ( كسى است كه ضعيف شده، و براى بعد از مرگش مى كند، و و نادان كسى است كه متابعت كرده و از خدا، آرزوها [ی غيرمعقول و دور و دراز] تمنّا مى نمايد). 🔹اگر اين مراحل به خوبى طى شد ديگر جاى تقلّب و دزدى و تكبر و نخوت نيست، و چنان مى شود كه در برابر حق، مثل على بن يقطين صورت بر خاك سياه مى گذارد و از ابراهيم جمال ساربان مى خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزير هارون گذارد. 🔹داستانش اين بود كه در اثر بى اعتنايى علی بن يقطين به ابراهيم جمّال - كه يكى از دوستان (عليه السلام) بود - حضرت به او بى اعتنايى كردند و گفتند: بايد رضايت او را حاصل كنى. ابن يقطين براى رضايت ابراهيم جمّال، صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست براى اين كه (عليه السلام) عذر او را بپذيرد و از او درگذرد، ته كفش خود را روى صورت وى گذارد، و آن ساربان با اصرار على بن يقطين چنين كرد و على بن يقطين گفت: «اللّهم اشْهَدْ»؛ (خدايا تو شاهد باش [كه بنده ات از من گذشت]). 🔹آرى اگر و گفتار عمل شود، پشت وزير را هم خم كرده و صورتش را به خاك تقرب الهى مى گذارد، آن هم وزير كسی مثل هارون كه به ابر مى گفت: «هر كجا مى خواهى ببار، كه از مُلك و سلطنت من خارج نيست!». 🔹آرى با به راهيان اين راه، على بن يقطين تربيت مى شود به طوری كه (عليه السلام) به اصحاب خود مى فرمودند: «اگر مى خواهيد يكى از صحابى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ببينيد، در صورت او نظر كنيد» و نيز مى فرمودند: «من شهادت مى دهم كه او اهلِ بهشت است». 🔹خداوند ما را در مسير خود موفق و در عمل به مراحل فوق مؤيّد فرمايد! انشاء الله تعالى. مرحوم «الهى» آن مست باده معارف در ذيل اين فراز «اِنْ اِسْتَصْعَبَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكرَهُ لَمْ يُعطِهَا سُؤلَهَا فِيمَا تُحِبُّ» چنين گويد: اگر نفسش به طاعت سختى افزود - ز نفس، او هم خوشيها دور بنمود ؛؛ دهد كيفر به كار نفس دونش - كند هنگام خواهشها زبونش. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحجة البیضاء في تهذيب الاحیاء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص۱۸۰ [۲] سوره ذاريات، آيه ۵۵ [۳] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، همان، ص ۱۸۴ [۴] مرحوم حاج شيخ عباسى قمى در منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل (ع)، جريان على بن يقطين را با رواياتى آورده است. 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️دنیای جاهلیت امروز 🔹 هم دنیای است؛ دنیای است؛ دنیای خوبی نیست؛ دنیای بدی است؛ دنیای است؛ دنیای غلبه‌ی و زورگوها بر اکثر مردم جهان است. در یک چنین دنیایی خیلی باید بود، خیلی باید عمل کرد، عمل کرد، عمل کرد. بیانات مقام معظم رهبری ۸۹/۰۱/۲۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه به عیوب خود پی ببریم؟ 🔸مرحوم در اين زمينه بحث مفيد و راهگشايى دارد؛ مى گويد، براى پى بردن به چهار راه است؛ 1⃣طریق نخست این که: به سراغ برود كه آگاه از است و بر و آگاهى دارد، او را حاكم بر نفس خويش سازد و از او بهره گيرد، و اين در زمان ما كم است! 2⃣طریق دوم این که: جستجو كند و او را خويش سازد تا و او را مورد بررسى دقيق قرار دهد؛ هرگاه اخلاق و افعال ناپسند و عيوب پنهان و آشكارى از او ببيند به او اطّلاع دهد، همان گونه كه بعضى از بزرگان دين مى فرمودند: «رَحِمَ اللّهُ امْرَءً اَهْدى اِلَىَّ عُيُوبى»؛ (خدا رحمت كند كسى كه مرا به من هديه كند). 🔹(تعبير به تعبير جالبى است كه دليل بر اين مطلب است) ... ولى اين گونه افراد نيز كم اند، زيرا غالباً مداهنه و مجامله مى كنند، و بعضى بعكس به خاطر حسد عيوب را بيش از اندازه بزرگ مى سازند. به [۱] گفتند: چرا از كناره گيرى كردى و با آنها آميزش ندارى؟ گفت: من چه كنم با كسانى كه مرا از من پنهان مى كنند! 🔹آرى! شديداً علاقه داشتند كه با استفاده از ديگران از شان آگاه شوند؛ ولى امروز كار ما به جايى رسيده كه نزد ما كسانى هستند كه ما را مى كنند و از مان آگاه مان مى سازند!؛ نه تنها از آنها خوشحال نمى شويم، بلكه به با آنان بر مى خيزيم و مى گوييم: تو خود نيز داراى اين عيوبى، و چنين و چنان كردى، كينه او را به دل مى گيريم، و از نصايح او محروم مى مانيم! 3⃣طريق سوم آن است كه: انسان را از بشنود، چرا كه دشمنان با دقّت تمام مراقب و انسانند؛ به همين دليل، گاهى انسان از بيش از و چاپلوسش بهره مى گيرد. 4⃣طريق چهارم اين است كه: انسان با مردم كند؛ آنچه را از مى بيند در مورد خودش نيز بررسى كند كه آيا او نيز داراى اين صفات نكوهيده هست يا نيست؟ زيرا آيينه و مرآت مؤمن است، و مى تواند خويش را با مشاهده عيوب ديگران ببيند. به (عليه السلام) گفتند چه كسى تو را آموخت؟ گفت كسى مرا ادب نياموخت، ولى من را ديدم و در نظر ناپسند آمد و از آن دورى نمودم. داستان معروف را كه به او گفتند را از كه آموختى گفت از بى ادبان تعبير ديگرى از اين مطلب است. [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] داود بن نصير طائى را از بزرگان فقها و زهّاد و عبّاد قرن دوم هجرى شمرده اند و همطراز با ابراهيم ادهم و فضيل دانسته اند (لغتنامه دهخدا). [۲] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، ملا محسن فيض كاشانى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، چ۴، ج۵، ص۱۱۲ 📕اخلاق در قرآن‏، ج ۱، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع)، قم، چ ۱، ۱۳۷۷ش، ص ۳۳۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تکرار و تذکّر 🔹یکی از اموری که در توجه به آن مهم است اینکه مسائل شود، و این تکرار و ، هم در خود و هم در تاثیر می‌کند. از این جهت، من بعضی از مسائل را می‌دهم. شما می‌دانید آن چیزی که این و این را به ثمر رساند بود، 🔹و ، همان طور که شریف فرموده است، یکدیگر بوده و فرقی بین آنها نیست. [۱] انسان می‌خواهد هر چه بشود، بگوید من کرده‌ام، و این آثار است و هم که مشاهده می‌شود، از است پی نوشت؛ [۱] اشاره است به آیه ۱۰ سوره حجرات بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۱/۰۷/۰۸ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«قرآن» چه کسانی را به عنوان «زیانکارترین مردم» معرّفى کرده است؟ 🔹خداوند متعال در «آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره کهف» مى فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالاْ َخْسَرِینَ أَعْمالاً - الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»؛ (بگو: آیا به شما خبر دهیم که (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ - آنها که در زندگى دنیا [و نابود] شده؛ با این حال، مى پندارند انجام مى دهند!). در زندگى خود و دیگران بسیار دیده ایم گاه، انجام مى دهد در حالى که فکر مى کند و مهمى انجام داده است، این گونه ، ممکن است یک لحظه و یا یک سال و یا حتى یک ادامه یابد، و راستى از این بزرگتر تصور نمى شود. 🔹 چنین کسانى را نام نهاده، دلیلش هم روشن است؛ زیرا کسانى که مرتکب مى شوند، اما مى دانند خلافکارند، غالباً حدّ و براى خلافکارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود که به خود مى آیند و براى جبران آن به سراغ و مى روند. اما آنها که و در عین حال را ، را و را ها مى پندارند، نه تنها در صدد نخواهند بود، که با شدت هر چه تمام تر به کار خود ادامه مى دهند؛ حتى هاى وجود خود را در این مسیر به کار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى قرآن درباره آنها ذکر کرده: «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً». 🔹در تفسیرهاى گوناگونى براى «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن که آن را محدود کند. در حدیثى از «اصبغ بن نباته» مى خوانیم: شخصى از «اميرالمؤمنين » (علیه السلام) از تفسیر این آیه سؤال کرد، امام فرمود: «منظور و هستند، اینها در آغاز بر بودند، سپس در خود گذاردند، و این بدعت ها آنها را به راه کشانید اما مى کردند انجام مى دهند». [۱] در حدیث دیگرى از علی (علیه السلام) مى خوانیم: پس از ذکر گفتار فوق، فرمود: « نیز چندان از آنها فاصله نداشتند»! [۲] 🔹در حدیث دیگر، مخصوصاً اشاره به (مردان و زنان تارک دنیا) و گروه هاى از مسلمین شده است. [۳] و در بعضى از روایات، به «منکران (علیه السلام)» تفسیر گردیده. که یک ، در گوشه «دیرها» تن به مى دهند، از ازدواج چشم مى پوشند، از لباس و غذاى خوب صرف نظر مى کنند، دیرنشینى را بر همه چیز مقدم مى شمرند، و مى کنند این محرومیت ها سبب قرب آنها به خدا است آیا مصداق «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» نیستند؟ آیا هیچ مذهب و ممکن است بر خلاف قانون و ، اجتماعى را به دعوت کند؟ و این کار را سرچشمه به خدا بداند؟ 🔹همچنین آنها که در آئین خدا گذاردند، را به جاى و (علیه السلام) بنده خدا را به عنوان فرزند خدا، و دیگر از این قبیل را وارد نمودند، به گمان این که دارند خدمتى مى کنند، آیا این گونه افراد از نیستند؟! ، آن جمعیت قشرى بى‌مغز و که بزرگترین گناهان (همچون کشتن علیه السلام و گروهى از مسلمانان راستین و گل هاى سرسبد اسلام) را موجب به خدا مى دانستند، و حتى بهشت را در انحصار خود فرض مى کردند آیا از نبودند؟! خلاصه آیه آن چنان مفهوم وسیعى دارد که اقوام زیادى را در گذشته، حال و آینده در برمى گیرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۲ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک [۴] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۱ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۶۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام على عليه السلام: 🔸«أشَدُّ العَمى مَن عَمِيَ عَن فَضلِنا وَ ناصَبَنَا العَداوَةَ بِلا ذَنبٍ سَبَقَ إلَيهِ مِنّا، إلاّ أنّا دَعَونا إلَى الحَقِّ، وَ دَعاهُ مَن سِوانا إلَى الفِتنَةِ وَالدُّنيا، فَأَتاهُما وَ نَصَبَ البَراءَةَ مِنّا وَالعَداوَةَ لَنا». 🔹 ، كورى كسى است كه از ديدن ما كور باشد، و بى آنكه از ما نسبت به او خطايى سر زده باشد، در برابرمان به برخيزد، جز اينكه [تنها گناه ما اين است كه] ما او را به سوى فرا خوانده ايم، و ديگران وى را به سوى و ، و او فتنه و دنيا را برگزيد و پرچم بيزارى و در برابر ما برافراشت. 📕الخصال، ۶۳۳/۱۰ عن أبی بصير و محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«ابن ابی الحدید» در كتاب شرح نهج البلاغه خود به چه احادیثی در فضیلت «امام علی» (عليه السلام) از منابع اهل سنت اشاره كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۴ به بيان بخشى از فضايل (عليهم السلام) پرداخته، چنين مى فرمايد: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ، وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ، وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا، فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً»؛ (ما [پيامبر خدا] و او و و درهاى علوم وى هستيم؛ و به تنها بايد از آن وارد شد، و هركس كه از غير در وارد شود سارقش مى نامند!). 🔹اشاره به اين كه ما از همه به (صلی الله علیه و آله) نزديكتريم و و دانش آن حضرت به ما رسيده است و هركس ميخواهد به آن وجود مقدّس و او راه يابد بايد از ما وارد شود. اين تعبيرات در واقع برگرفته از روايات خود (صلی الله علیه و آله) درباره (عليهم السلام) عموماً و (عليه السلام) خصوصاً مى باشد. احاديثى مانند كه تمام مسلمين را تا روز قيامت به و (عليهم السلام) ارجاع می دهد و حديث «اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا فَمَنْ اَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ [۱] (من و درِ آن است، هر كس میخواهد بايد از در آن وارد شود». 🔹جالب اينكه ابن ابى الحديد هنگامى كه به تفسير اين بخش از خطبه مى پردازد، ميگويد: «آنچه (عليه السلام) در اين خطبه به آن اشاره كرده، تنها است كه (صلی الله علیه و آله) در روايات بسيار درباره آن حضرت بيان فرموده است». سپس مى افزايد: «منظور من در اينجا رواياتى كه اماميه در زمينه (عليه السلام) به آن استدلال كرده اند، نيست، بلكه منظور رواياتى است كه بزرگان حديث در كتابهاى خود از (عليه السلام) آورده اند و من مختصرى از آن را در اينجا مى آورم». و به دنبال آن ۲۴ روايت ناب در آن حضرت نقل ميكند. 🔹مناسب است در اينجا به بعضی از این روایات بسيار پرمحتوا اشاره کنیم. (صلی الله علیه و آله) به (عليه السلام) فرمود: «اى ! خداوند تو را به آراسته است كه بندگانش را به زينتى بهتر از آن نياراسته است و آن، در نزد خداست كه همان در دنياست. خداوند تو را چنان قرار داده كه چيزى از گردآورى نمیكنى و دنيا نيز چيزى از تو بر نمى گيرد و نمى كاهد. خداوند به تو را بخشيده و تو را آنگونه قرار داده كه از چنين پيروانى خشنود شوى؛ آنها نيز به همچون تو خشنود باشند». [۲] 🔹در روایت دیگری (صلی الله علیه و آله) فرمود:  «خداوند با من درباره عهدى فرمود [و اشاره به مقامات و فضايل علی كرد] عرض كردم: پروردگارا، آن را براى من بيان فرما؛ فرمود: بشنو! ، و دوستان من و كسانى است كه اطاعتم كنند، و او است كه را به آن ملزم ساختم، كسى كه او را دارد، مرا دوست داشته و كسى كه از وى كند، مرا اطاعت نموده است. او را به اين بشارت ده». 🔹در حدیثی دیگر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر آن کس که دوست دارد همچون من كند، و همچون من از برود، و ساكن جاويدانى شود كه خداوند آن را غرس كرده، پس بايد را بعد از من دارد و دوست او را نيز دوست داشته باشد و به پس از من اقتدا كند كه آنها از من اند؛ از باقيمانده گِل من سرشته شدند و فهم و به آنان داده است. واى بر كسانى از امت من كه آنها را كنند و نسبت به من كنند! خداوند هرگز آنها را مشمول شفاعت من نكند!». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين حديث مشهورى است كه در كتب معروف اهل سنت مانند المستدرك على الصحيحين، أبو عبدالله حاكم نیشابوری؛ المعجم الكبير، الطبرانی و غير آنها نقل شده است. [۲] ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود اين حديث را از ابونعيم اصفهانى در حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، نقل كرده است ● در منبع موجود است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️حدیثی در فضیلت اميرالمؤمنين علی (ع) 🔹در حدیثی، (ص) فرمود: «لَوْلا أَنْ تَقُولَ فیک طَوائِفُ مِنْ أُمتی ما قالَتِ النصاری فی عیسَی بْنِ مَرْیمَ، لَقُلْتُ فیک قَوْلاً لاتَمُر بِمَلَأٍ مِنَ الناسِ إِلا أَخَذُوا الترابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیک یلْتَمِسوُنَ بِذلِک الْبَرَکةَ»؛ [۱] (اگر بیم آن را نداشتم که از درباره تو، آنچه را که درباره (ع) گفتند، بگویند، سخنی درباره تو می‌گفتم که به گروهی از مردم نگذری، مگر اینکه را به عنوان بردارند). 🔹تازه هنوز علیه السّلام را معرفی نکرد، با اینکه این همه بیانات در این حدیث و احادیث دیگری فرموده است. علیه السّلام گفتنی نیست؛ است اما گفتنی نیست! زیرا ما ضعیفُ‌ العقل‌ و الایمان هستیم و نداریم. اگر بیان می‌کرد، بسیاری از کافر می‌شدند و عده‌ای معدود ایمان می‌آوردند، همچنان که درباره مسیح علیه‌ السلام چنین اتفاق افتاد. پی نوشت؛ [۱] کافی، ج۸، ص۵۷، روایت ۱۸ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۷۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره فضائل بى شمار «امام على» (ع) چه گفتارى دارند؟ (بخش اول) 🔸سخنان درباره (عليه السلام) بیش از آن است که در این مختصر ذکر شود، امّا براى نمونه به برخى از مهم ترین سخنان آنان اشاره مى شود: 1⃣حاکم نیشابورى و ابو یعلى و حموینى و ابن عساکر و ابن حجر و خوارزمى و دیگران نیز نقل کرده اند که: «براى هیچ کس به مقدار آنچه براى (عليه السلام) رسیده وجود ندارد». [۱] 2⃣و نیز از اسماعیل قاضى و نسائى و ابوعلى نیشابورى و محبّ الدین طبرى نقل شده که گفته اند: «در حقّ هیچ یک از صحابه به مقدار آنچه در شأن (عليه السلام) از احادیث حَسن وارد شده، نقل شده است». [۲] 3⃣ابن ابى الحدید مى گوید: «اما ، در و و و به حدّى است که نمى توان متعرض آن شده و آن را بیان داشت...». [۳] وى همچنین مى گوید: «چه بگویم درباره که و مخالفانش اقرار به او کرده، و نتوانسته اند را انکار نموده و را کتمان کنند... چه بگویم درباره کسى که هر به او نسبت داده مى شود، و هر فرقه اى به او منتهى مى گردد، و هر طایفه اى او را به خود جذب مى کند. پس او رئیس و است...». [۴] 4⃣فخر رازى مى نویسد: «من اقتدى فی دینه بعلى فقد اهتدى؛ لانّ النبىّ (ص) قال: اللهم ادر الحق معه حیثما دار؛ [۵] هر کس در دین خود، (عليه السلام) را خود قرار دهد، همانا شده است؛ زیرا (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوندا! هر کجا باشد، را بر محور وجودش بچرخان». 5⃣احمد بن حنبل مى گوید: «ما روى لأحد من اصحاب رسول الله (ص) من الفضائل الصحاح ما روى لعلى بن ابى طالب؛ [۶] براى هیچ یک از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از صحیح السند به مقدار آنچه براى نقل شده، نرسیده است». 6⃣محمد فرید وجدى دانشمند مشهور مصرى مى گوید: «صفاتى در وجود (عليه السلام) گرد آمده که در دیگر خلفا نبود. (عليه السلام) را بود که از دوستى و به دنیا خود را تهى کرده بودند. یارانى که کمتر از انصار پیغمبران نبودند، و (عليه السلام) را از جان شیرینى که کالبدشان را زنده نگه مى داشت دوست تر مى داشتند». [۷] 7⃣عبدالفتاح عبد المقصود، استاد دانشگاه اسکندریه و نویسنده مشهور مصرى مى گوید: «از این رو، بعد از (صلی الله علیه و آله) کسى را ندیده ام که باشد پس از او قرار گیرد، یا بتواند در ردیفش بیاید، جز و برگزیده پیامبر (صلی الله علیه و آله) یعنى (عليه السلام). و من در این سخن به طرفدارى تشیّع وارد نشدم، بلکه این نظرى است که به آن گویا است. ، برترین مردى است که مادر روزگار تا پایان عمر خود نزاید، و اوست که هر گاه به جست و جوى اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبرى براى آنان شعاعى مى درخشد. آرى، او مجسمه اى از است که در قالب بشریّت ریخته شده است...». [۸] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۰۷؛ طبقات الحنابله، ابویعلى، ج۱، ص۳۱۹؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۳۷۹؛ ترجمه امام على (ع)، ابن عساکر، ج۳، ص۶۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ [۲] الریاض النضرة، ج۲، ص۲۱۳؛ صواعق المحرقة، ص۱۱۸؛ فتح البارى، ج۷، ص۵۷؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹؛ [۳] شرح ابن ابى الحدید، ج۱، ص۵؛ [۴] همان، ص۶؛ [۵] تفسیر فخر رازى، ج۱، ص۱۱۱؛ [۶] شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹؛ [۷] دائرة المعارف فرید وجدى، ج۶؛ [۸] تقریظ الغدیر، ج۶ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ هـ ش، ص ۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel