eitaa logo
آذرخش
55 دنبال‌کننده
386 عکس
407 ویدیو
101 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی امام زندانیان!🖤 امشب، سالگرد شهادت آن ولی خداست که سال ها از زندان، مسجد می ساخت و از دریای های آن، های روحانی صید می نمود. عزیزان گرفتار در بند : امشب را غنیمت شمارید و با امام زندان دیده خود (ع) خلوت کنید ، راز دل بگوید و منتظر پاسخ باشید . از ایشان بخواهید علاوه بر زندانیان ، دل و دینار و دنیا را از سیاه چال نفس، آزاد کند چراکه ایشان درد زندان کشیده است و کلید رهایی به دست هموست. . @zarakhsh
همگام با سعدی جلسه 1.mp3
9.75M
بسمه تعالی . چرا با آغاز سخن کردیم؟ _جامعیت محتوا _سعدی، ادب پارسی _کندوی شیرین _روح پروری @zarakhsh
آذرخش
بسمه تعالی انگار همین دیروز بود! یادش بخیر شب عید سال گذشته بود که در حرم مطهر امام رضا (ع) بیتوته داشتیم و همان شب استاد ،دستانم را در دست دوستی جدید و همراه گذاشت! دوستی که مایه خیر و برکت فراوان بوده است ! ام را می گویم! به پیروی از پیامبر رحمت «» نامش نهادم و به راستی که چون ابر سایه رحمت و برسرم افکنده است. کبوتر خوش یُمنی که چون بر شانه ام نشست، شعله محبت، میان من و مردم افکند با آنکه هرگز لایق چنین نبوده و نیستم! او آمد و زمینه رشد و نوکری مرا فراهم کرد! گره از کار مردم گشودم! میان دو خصم، پرچم برافراشتم! گوش دل به دردهای جوانان سپردم. و اين ها همه توفیقی بود که هرگز لایق آن نبودم! همه اینها به کنار! عمامه، نفس لوامه است! نمی گذارد از جاده خارج شوی و اگر هم شیطان تو را به کشاند ، آژیز خطر خواهد کشید !! هربار که بر سرم می گذارم یا نگاهم به او دوخته می‌شود انگار یک غیبی در دلم نواخته می شود: «حواست هست من تاج مصطفی (ص) هستم و تو شاگرد مکتب اویی!! 😔😭» هرگاه می شوم! هرگاه چنگال گلویم را می فشارد! هرگاه به درگاه خدا می روم عمامه ام را بغل می گیرم و گاه خدا را به آبرویش سوگند بدهم ! @zarakhsh
recording-20220302-113012.mp3
16.5M
بسمه تعالی ❇️عیدانه سعدی در روز عید مبعث. ❇️سعدی شناسی : درونی : به نوشیدن جام اشعار سعدی پرداخته، مست اندیشه، عرفان، اخلاق و ادب او گردیم. بیرونی : به بررسی سرگذشت اجتماعی سعدی ، تاریخ طلوع و غروب او، عصر و مصر زندگی او، حکومت های معاصر او و محل تحصیل و.....بپردازیم. ❇️شناسنامه سعدی : : نامعلوم (قرن هفتم قمری ) :691 هجری قمری تولد : شیراز :حکومت مغول و عباسیان : نظامیه بغداد : لبنان، مصر، هند، آفریقا و.. (آغوش خود را برای شنيدن نقد هایتان گشوده ام) @zarakhsh
بسمه تعالی خیانت های کودکانه! علفی هرز در بوستان اهل پژوهش رویده است که هیچ تناسبی با روحیه ندارد. آفتی خطر ناک که ریشه تحقیقات علمی را همچون های گرسنه می جود و پسمانده های متعفن آن را در لباس علم بر جای می گذارد! . برخی از عقاید پژوهان و مکتب شناسان علوم انسانی در شناخت مکتب تشیع کرده اند: گاه به منابع معتبر مراجعه کرده اند!!! گاه منبعی گام برداشته و تنها یک خوانش افراطی یا تفریطی را به حساب مکتب تشیع گذاشته اند!!! گاه دست نوشته های تشیع را شناسنامه شیعه پنداشته اند و این ها همه خلاف تحقیق و پژوهش است. اُف بر این همه انحراف که جناب در کتاب ملل و نحلل خود، شیعه را پاسدار «تناسخ و تشبیه» معرفی می کند و متکلم برجسته و خداشناسی همچون (ره) را طرفدار جسمانیت خداوند می داند!!! (ملل و نحلل ج 1 ص 166و 184) برای شناسایی مکتب تشیع باید منابع اصیل شیعه را _با تفاسیر معتبر ارائه شده_ مبنا قرار داد. نتیجه این خیانت کودکانه ، بازتاب چهره ای ساختگی و دست ساز و پر رنگ و لعاب است، عروسکی که باید در راستای صاحبانش نقش بازی کند!! این یک خیانت است و تنها کودکان مسیر پژوهش به آن اقدام می کنند!! کودکانی که نه در پی دانش و بینش که به نان و حلوا آمده اند!! این رویداد تلخ برای ما همین یک جمله باشد که : «آدمی یا کمر همت به پژوهش نبايد ببندد و یا اگر بست ، مردانه باید بست که، کار نیکو کردن از پُر کردن است....» @zarakhsh
بسمه تعالی واعمُر قلبی بِطاعَتک.... خدای من : «از آن روز که غیر تو را در این قلب جای دادم، قلب ام اسیر اهریمن شده است... خداوندا : یگانه هستی تویی!💟 خانه دل را تخریب ساز و با های بندگی دوباره آبادش نما! 🙏 واعمُر قلبی بِطاعَتک... @zarakhsh
همگام با سعدی جلسه 3.mp3
17.81M
بسمه تعالی بازتاب چندی از اوصاف برجسته سعدی : 1.سرچشمه 2. گرد 3.به رنگ 4.چشم زیبا بین 5. خواه بی باک (آغوش بر نقد هایتان گشوده ام) @zarakhsh
بسمه تعالی جوانه های سبز و نغمه های سرخ! پانزدهم اسفند را پشت سر نهادیم و به حق و به راستی که روز نامه و ها، روز کاری را به گرمی پاس داشتند. هر ای که از دل خاک بر می خیزد، نوید بخش استمرار است. ما از دل طبيعت ، برخاسته ایم و در دل همین طبیعت‌ ، به جاويدان فروخواهیم رفت... ناگفته پیداست که طبيعت ، میدان رشد آدمیان بوده و انسان در گرو سالم، درآمیختن با طبیعت است. هر درختی که به تیغ مُصلِحان یا به تبر قاچاقچیان سر بر زمین می افکند زنگ خطری برای تعادل و است!!! اینک پای این پرسش پُر پاسخ به میدان باز می شود!! آیا جوانه های سبز و ضعیف، نوید بخشان جریان حیات در رگ های طبعیت اند؟؟ چرا کمتر کسی از فرزند آوری لب به سخن می گشاید؟؟ و چرا رسانه ها از این قصه پر غصه، ای غفلت شکن پخش نکرده و نمی کنند ؟! انگار نه انگار که در سایه شوم تغذیه ناسالم و سبک زندگی نادرست ، شنیدن صدای گریه برای بخش قابل توجهی از جوانان ما یک آرزو شده است، یک شبانه و شیرین که با دميدن صبح تلخ می شود!! 😔 مگر نغمه های یک نوزاد نوید بخش زندگی نیست؟! گویا باور نداریم که نوزاد، جوانه ی سبز کوچکی است که در کنار درختان سالخورده، از قلب زمین سر برآورده است و فریاد «» سر می دهد!! عجیب است که دغدغه‌ ای، بدین در چشم روزنامه ها و رسانه ها آمده است؟! گویا منافعی برای آنان در پی ندارد!!! جان فدای فرزانه انقلاب که اگر پانزدهم اسفند، هرساله نهال به دل خاک می سپارد از نهال های حیات غافل نمی شود و مداوم بر طبل فرزند آوری کوبیده و می کوبد. صد بوسه و سپاس بر این دیده بان فرهیخته. باید از ایشان آموخت و در مسیر ترغیب و تشویق فرزند آوری گام برداشت. گذشته از های وحشتناک و سرسام آور درمان های ناباروری، ما نیازمند مبانی فکری و باور هایمان هستیم!! باوری که بچه را نان بداند نه نان خوار!! اندیشه ای که بچه را نور چشم بپندارد نه بر دوش.... عقیده ای که بچه ها را عصای دست ببیند نه عمر و آرامش!! این دل از آینده هراسان است! آینده ای که عمه، عمو، خاله و دایی مفهومی ندارد و تک فرزندی، فرزندی و بی فرزندی، جولان خواهد داد! برخی بر این باورند که اگر چرخ اقتصاد به دقت و عدالت بچرخد این نابسامانی جمعیتی به خواهد رسید. باری، این سخن برهنه ی از حقیقت‌ نیست اما تمام و کامل هم نمی باشد!! وقتی که چندین و چند سال، مردم در تنگ دستی گرفتار آیند، رفته رفته روحیه خواهی، طلبی و مسئولیت ناپذیری در دل های سرد شان ریشه می دواند آنگاه فقط به خود می اندیشند! و در پی تحصیل آن منافع، دشمنان را پوست می کَنَند و دوستان را !!! منافعی که بیشترین را دارد و کمترین !! خوشبختی خود را در گرو درهم و دینار می بینند و نغمه های شبانه نوزاد را نخواهند داشت!! کوتاه بگویمت :من نگران این نگرشها هستم!!! اگر پازل جامعه بر آن نقشه چیده شود حتی رفاه اجتماعی و بهبودی نیز بر زخم جمعیت نخواهد بود!! مگر ندیده ای که ثروتمندان اولاد را دارایند؟!! و خدا روزگارت را به سلامت دارد.... @zarakhsh
همگام با سعدی جلسه 4.mp3
15.66M
بسمه تعالی بوستان شناسی : _سال نگارش 655 _ 4000بیت _166حکایت _اهدا شده به حاکم شیراز. _فهرست ابواب : 1. تدبیر و آداب مملکت داری 2.احسان و نیک سرشتی 3.عشق و شور و مستی 4.تواضع 5.رضا 6.قناعت 7.تربیت 8.شکر بر عافیت 9.توبه و راه صواب 10.مناجات و ختم کتاب @zarakhsh
بسمه تعالی نظامی گنجوی امروز، بیست و یکم اسفند ماه، سالروز گرامی داشت مرحوم گنجوی، شاعر بزرگ و صاحب سبک پارسی است. ستاره وجود ایشان در آسمان قرن ، خوش درخشید و این دهر،برای ادب فارسی فرزندی زاد، بسیار خدوم و نیک نام. نظامی، بنیان گذار شعر های گونه و داستان های کوتاه و بلند شعری است. وی، منظومه های عاشقانه را به رساند، کتاب «خسرو و شیرین» ایشان شرح روزگار دلباختگان عاشق پیشه است و «لیلی و مجنون» او روشنی چشم دلدادگان نافرجام و نیک فرجام بوده است. وحشی و امیر خسرو دهلوی پیرو این سبک نوین بوده و از روی دست نظامی، مشق زیبایی نوشته اند. پیکر، اسکندر نامه، الاسرار از دیگر آثار نامدار اویند. نظامی در شهر گنجه جمهوری آذربایجان قاب حیات درهم کشید و همانجا به خاک سپرده شد. روحش شادمان باد و نامش گرامی. @zarakhsh
بسمه تعالی به بلندای تاریخ. جوان، خطیر ترین رکن سربلندی و سرشکستگی یک ملت است، طبیعت سال ها رشد جوان را می پردازد تا عمری از های وجودی او بهره گیرد... استمرار حیات بشری و بقاء جوامع انسانی، در گرو تربیت جوانان خلاق، پویا و بانشاط است... خدمت به جوانان، خدمت به تاریخ بشریت است چراکه جوانان کامل و دغدغه مند بر تمام بشریت سایه خواهد افکند و های متمادی از چشمه وجود شان خواهند شد. ناگفته پیداست، خیانت به جوانان نیز خیانت به تاریخ بشریت است چراکه جوانان باغبانی گذشتگان و باغبان نهال های تاریخ اند! میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان را به همگان به ویژه و محترم تبریک عرض می کنم. @zarakhsh
همگام با سعدی جلسه 5.mp3
19.06M
بسمه تعالی ✅عیدانه روز جوان : 1⃣آینه تمام نمای پیامبر (ص) 2⃣پندی ناب از جام دیوان . 3⃣جوانان، الفبای کتاب تاریخ بشریت ✅شرح ابیات آغازین بوستان: 1⃣شرح لغات ادب پارسی 2⃣بیان آیات و روایات پنهان 3⃣تبیین بحث کلامی علم الهی 4⃣ارائه نکات مرتبط سایر شاعران. @zarakhsh
بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون با دلی شکسته و قلبی که از اندوه آکنده است، قلم به دست می گیرم! قلمی که نه با جوهر که با اشک می نویسد! بر سر سفره ناهار نشسته بودم که خبر درگذشت استاد جوان حوزه و دانشگاه،،حجت الاسلام علی شاملو، چراغ میل و اشتهایم را خاموش کرد! در آغازین، سال های طلبگی، ایشان استاد آداب طلبگی مان بود و کام همه ما را به آثار و اخلاق آیت الله صفایی، شیرین می کرد. هنوز درد این خبر تلخ را برخود هموار نکرده بودم که خبر درگذشت فقیه عالیقدر حضرت آیت الله علوی گرگانی رحمه الله داغم را تازه بل شعله ور کرد. خدای سبحان این دو عزیز گرامی را غریق رحمت نماید و درپناه معنوی امام زمان علیه السلام باشند. شاد کنیم ارواح مؤمنان به فاتحه و صلوات. @zarakhsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی یک نامه عاشقانه برای تو.... اللهم عجل لولیک الفرج... @zarakhsh
بسمه تعالی صحیح و اعم ⬅️از دیدگاه برخی از فقیهان،استعمال الفاظ عبادات و معاملات همچون صلات یا بیع، زمانی مشروع است که آن صلات یا بیع بی نقص، و تمام باشد. اینان استعمال لفظ صلاة برای نماز ناقص را، تلقی می کنند. ⬅️اما پاره ای از فقها، استعمال الفاظ عبادات و معاملات را هم برای صحیح و هم برای ناقص ، می دانند نه مَجاز. آنان استعمال لفظ صلاة را هم برای نماز ناقص و هم برای نماز کامل، حقیقت می دانند یا بر این باورند که لفظ بیع، برای ‌ از بیع صحیح و بیع فاسد، وضع حقیقی شده است نه مجازی. در علم اصول، گروه اول را و گروه دوم را می خوانند. ✅ « مهدی موعود (عج)در هدایت و مهرورزی با انسان ها است یعنی علاوه بر اینکه بندگان خدا را دوست دارد، هرگز نگاه سراسر مهربانی خود را از بندگان و بر نمی دارد و از لغزیدن آنان ناامید و متنفر نمی شود! ❤️مهدی موعود (عج)، اعمّی است... همه را دوست دارد، اعم از سرافراز و سرافکنده! او امام است نه فقط امام ! ثمره بحث) مربیان نیز باید اعمی باشند! @zarakhsh
بسمه تعالی لبخند خداوند نوروز، تجلّی لبخند خداوند در و سرآغازی دوباره است، غبار های یکساله را در چشمه و بشویید که خداوند، فرصتی شیرین بر  گذشته تلخ داده است . جان برادر! دیده بگشای و ببین چگونه لبخند خداوند، خاک را زنده می کند؟! تو نیز از خاک، بلکه برتر از خاکی! خودت را به او بسپار تو را نیز خواهد کرد!! غم روزگار مخور که هیچ چیز این دنیا پاینده و پایدار نمی ماند نه آن نه آن! نور چشم برادر! شاید امروز دفتر عمرت به سرانجام آید، برخیز و بهار را در بگیر که بهار، پژواک صدایِ سبز خداوند در گوشِ آدمیان است. اگر بی خردانه بر شما درشتی روا داشتم! شرمسارانه می طلبم🙏 این ، بر شما بهاردلان مبارک و پدرام باد .🌹 @zarakhsh
بسمه تعالی دعایم مستجاب شد! مایلم در نخستین روز بهار، کامتان را به خبری دلنواز بسازم. چندی پیش، گفته آمد که یکی از برکات لباس مقدس روحانیت، زدودن لکه و از دامان مؤمنان و کاشتن بذر و در دل آنان است. چهار سال پیش، نزاعی خونین بر سر آب کشاورزی درگرفت که متاسفانه سر جوانی در هم شکست و رشته دو خاندان از هم گسسته شد! شیاطین جن و پیوسته در آتش اختلاف می دمیدند و کار را بر صلح جویان، می کردند! بزرگ روستا، با کوچکی مثل من تماس گرفت تا بین دو خصم میانجیگری کنم! راستش را بخواهید هیچ امیدی به برقراری صلح و نداشتم چراکه این زخم چهار ساله بدجور کُهنِگی می کرد! عمامه ام «سحاب» را به آغوش کشیدم و را به آبرویش سوگند دادم! خورشید نخستین روز فروردین از پشت کوه بیرون جَهید ومن با دلهره و آیه و بسم الله، خودم را به زیارت اهل قبور رساندم..... خدمتِ طلعت بانو رسیدم و ایشان را از تصميم خود آگاه ساختم ، طلعت بانو، مادر بزرگ آن جوان سرشکسته بود اما به شدت از خاموش کردنِ آتش کینه، می کرد! هر لحظه ممکن بود، عفونت این زخم کهنه، سر باز کند و سر هایی را در هم بشکند! اما لطف و عنایت موعود (عج) آتش کینه را، خاکستر و خاکسترش را بر باد داد. در ابتدا خانواده ی آن مجروح نوجوان، حاضر به آشتی نبودند تا اینکه به سیم آخر زدم، عمامه ام را بر نهادم و به آرامی گفتم : « درست است که من آبرویی ندارم اما به آبروی لباس پیامبر (ص) و به خاطر محبتی که پدر بزرگ مرحومم در دل شما دارد، دیوار قهر را کوتاه کنید!!» در کمال این جمله کوتاه در میان جمع نافذ افتاد و پدر آن نوجوان ، عمامه مرا بوسید و دست آشتی به گرمی فشردند!! خدا می داند که این رخداد شیرین چه قدر روحم را کرد و امید در دلم نواخت. ایام به کام و شادمانی باد 1401/1/1 @zarakhsh
بسمه تعالی بازار فروش اطفال ! به تماشای نشستم و اکنون از کرده‌ی خویش پشیمانم و شیرینی ازدواج اخوی نیز به کامم زهره مار گشت! شاید آن فیلم، بود اما از واقعیتی غمبار حکایت می کرد! حکایتی بلند که با فقر ، بر بی عدالتی نوشته شده بود! آن فیلم، صحنه ای از بازار فروش در را به تصویر کشیده بود! تصویر نوازدان ناز و ملوس و دوست داشتنی که در مادر، بی خبر از جدایی آرمیده بودند! ای کاش همه نوزادان، (ع) می بودند و همه قدرتمندان ستمگر، !! لااقل این طور، نوزادان قصه ی پر غصه ما سرانجام برای شیر خوردن به آغوش مادر بازمی گشتند! اما افسوس و صد افسوس که آمریکا و غرب در لباس دوست، پا به خاک افغانستان نهادند و امنیت، آرامش و ثروت های ملی آنان را به تاراج بردند!! و نفرین بر فقر و ستم و بی داد که بی رحمانه میان و جدایی می افکند مگر نه این است که ، جسم است و ، روح ! و دل برای مهدی موعود (عج) می سوزد! با مشاهده این صحنه،در کویر قلب زنگار بسته ی من ، غم بارید! دل به حال مهدی موعود (عج) می سوزد اوکه قلبی رئوف و از رحمت دارد! نمی دانم اکنون کجاست؟! چه طور زخم دلش را مرهم می کند؟! هرکجا هست به سلامت دارش!! 1401/1/3 @zarakhsh
بسمه تعالی یادگار بهار آنان که با من، هم پیاله اند، خوب می دانند که هزار هزار ضعف دارم و جز در راه مانده ای سرافکنده، نیستم با این حساب به موعظه محتاجم و شایستگی پند و دادن به دیگران را ندارم. اما از آنجا که دلم برای می سوزد و خیر خواه مؤمنان بودن، یک دینی است، لب به سخن می گشایم و خود را بلند بلند نصحیت می کنم شما هم از دور ، گوش هایتان را تیز کنید بلکه مفیدتان باشد! ، بهار عمر آدمی است بهاری که به سرعت به خزان می گراید! بهاری گرم و دلنشین، که زمستانی سرد و استخوان سوز به دنبال دارد! جوانی، کار و شایستگی است! هر لحظه ای که می گذرد یک خشت بر کاخ آینده ات نهاده خواهد شد! یا کاخ برای خود به پا می کنی یا زندان ! معمار این کاخ تویی! انتخاب با توست؟! برخیز و غم روزگار مخور که هیچ چیز این دنیا پاینده و پایدار نیست نه غم و اندوه می ماند نه خنده و شادی آن! برخیز!! به چشمان دنیا بزن و جوانی ات را دریاب پیش از آنکه در سوت پایان دمیده شود و جناب در اوج جوانی، چراغ عمرت را خاموش کند. مرگ که پیر و نمی شناسد و خدا نیاورد روزی را که ناگهان غافل گیرت کند! این شعر جناب پروین اعتصامی تقدیم به نگاه گرم شما : جوانی چنین گفت روزی به پیری که چون است با پیری ات زندگانی بگفت اندر این نامه حرفی است مبهم که معنیش جز وقت پیری ندانی تو بِهْ کز توانایی خویش گویی چه می‌پرسی از دوره ناتوانی؟ جوانی نکو دار کاین مرغ زیبا نمانَد در این خانه استخوانی متاعی که من رایگان دادم از کف تو گر می‌توانی، مَدِه رایگانی چو سرمایه‌ام سوخت، از کار ماندم که بازی است بی مایه بازارگانی از آن بُرد گنج مرا، دزد گیتی که در خواب بودم گهِ پاسبانی @zarakhsh
بسمه تعالی ابلهان باور کنند!! در این روزهای شیرین، داغ درگذشت یکی از زندگی را بر من سخت کرد. خوابم نمی برد! عمامه به سر کردم و برای نماز صبح راهی مسجد روستا شدم! شاید باران دیروز هوا را خیلی سرد کرده بود اما بوی کاه گِل،تمام کوچه ها را فرا گرفته بود و خاصی را به جان آدمی تزریق می کرد. نماز صبح که تمام شد به همراه علی آقا شوهر خاله ام گاو ها را دوشیدیم و گوسفندان را دادیم. هنوز قلبم در سینه بی تابی می کرد، شدیدی گلویم را گرفته بود و باید آن را می شکستم سوار ماشین شدم و خود را به روستای مادرم رساندم، پس از زیارت اهل قبور، به دیدار خاله کهن سالم شتافتم،شاید باورتان نشود به محض اینکه مرا بوسید سر به شانه اش گذاشتم و حسابی گریه کردم!! پير زن ترسیده بود و انتظار خبری را می کشید!! خدا مرا ببخشد جان به لبش کردم! وقتی از ماجرا خبر دار شد لب به سخن باز کرد و میهمان سفره تجربه اش شدم. حرف های پخته ای می زد، لابه لای حرف هایش متوجه شدم میان زن و شوهری، اختلافی عمیق درافتاده است و کار آنان به طلاق رسیده است! عروس و داماد مرا دوست می داشتند و من نیز خدمت آنان ارادتی بلند داشتم، عروس، شیری من بود و داماد، همبازی خردسالی ام به شمار می رفت! برای خودم متاسفم که از احوال آنان بی خبر بودم و جدایی به استخوان نکاح شان رسیده بود! از آشتیکُنان چند روز قبل، اعتماد به نفس گرفته بودم و دوباره به فکر افتادم، به خانه عروس رفتم با روی باز آنان مواجه شدم و خود را از ریز و درشت ماجرا با خبر ساختم. نمی خواستم یک طرفه به بروم باید پای حرف های داماد می نشستم تا حقیقت از پشت ابر های کدورت نمایان شود... از صبح تا اذان مغرب درگیر کار این دو جوان بودم و اینک خسته و کوفته به و کاغذ پناه آورده ام، همان قلمی که دوستم به من هدیه داد و هنوز روی زمین نگذاشته ام، خدا احسان را بیامرزد عجب هدیه ماندگاری به من سپرد! توقع گزافی است که یک روزه بتوان، علف هرز قهر را از دل ها زدود! متأسفانه نتوانستم این دو را به هم برسانم اما خرسندم که دل هایشان نرم شده است و بعد از یک ماه دوری، سه نفری گِرد هم نشستیم و گفت و گو کردیم!! و این قصه ادامه دارد.. از همه شما مؤمنان میخواهم برای موفقیت حقیر دعا کنید و خود را در این کار خیر سهیم سازید. @zarakhsh
بسمه تعالی نخبگان روستایی!!(گنجینه های پنهان) امشب به دلم افتاد که نگاهم را به برنامه بسپارم بلکه پای تلویزیون زودتر خوابم ببرد!! دو جوان بااستعداد و پر تلاش، بسیار خوش درخشیدند! دو جوان که بوی را به شهر آورده بودند و از سخنانشان استشمام می شد!! دو جوان سخت کوش روستایی که استعداد هایشان در دل و همگام با بزغاله ها شکوفا شده بود!! به عنوان کسی که بدون دکتر و دربار، در دل چشم به جهان گشوده و در آغوش ، قد کشیده ام، حال و روز بچه های روستایی را با تمام وجود درک می کنم. بارها و بارها به هنگام دعا بر مظلوميت و آنان باریده ام! چه استعداد هایی که در نهاد آنان، است و این گنجینه های پنهان، لابه لای گاو و گوسفندان، عیان نمی گردد و رنگ به خود نمی بیند!! چه قدر و تلخ و دل خراش است قبرستان استعداد آدمیان!! قبرستانی که هیچگاه با چشم سر احساس نمی شود! امیدوارم چتر بر سر همگان گسترده شود بلکه اسراف در استعداد به کمترین مقدار برسد! من پیشانی احسان علی خانی را بوسه می دهم و بسیار از دست‌اندرکاران برنامه استعدادیابی عصر جدید سپاس گزارم. الهی که هرچه زودتر، دولت عدالت پیشه و محرومیت ستيز موعود (عج)، پرچم برافرازد و استعداد های پنهان را، اکتشاف و استخراج نماید ! آمین @zarakhsh
بسمه تعالی دود از سَرَم بر خاست! نوروز است وبا کوتاه تر شدن سایه ، توفیق دید و بازدید، ی بهار به آدمیان شده است. دورهمی های امسال، سیر آب شدن بعد از دو سال تشنه کامی است! هایی پر حاشیه و به یاد ماندنی که محال است ، نسیم و وزیدن نگیرد ! در یکی از همین دیدار ها مشتاقانه از و دانش نوجوان خبر می گرفتم، از سربلندی آنان می شکُفتم و از سرافکندگی آنان شکسته می شدم! می گفتیم و می شنیدیم که ناگهان! استاد دانشگاه آن جمع، خطاب به جوانان جمله ای گفت و مرا به آورد! می گفت : «امروز کسی با درس خواندن ره به جایی نمی برد، درس خواندن هفت، هشت میلیون حقوق ماهانه است!! به دنبال فعالیت های بروید که مزد و مواجب میلیونی دارد ‌!!!» انگار دست و رویم را در تعجب، شسته بودند ! به احترام موی و بودن ایشان ، از حاشیه زدن بر آن متن تلخ کوتاه آمدم!! به منزل آمدم و در فضای مجازی برای آن فرهنگی فرهیخته، بعد از و تشریفات چنین نگاشتم : «آن مقدار که بنده از های علم و ادب آموخته ام دانش، ثروتی بی همتا و کم نظیر است چه مولِّد ثروت باشد چه نباشد! شاید شنیده باشید که:ارزش علم، و همیشگی است! اساسا دانش پیراسته از طمع، به دنبال ارتقاء ، تکامل و البته رفاه و آسایش آدمیان است. نباید دانش را در علوم فنی، کرد و علوم انسانی را از قلمِ توجه انداخت! علوم فنی و مهندسی،# چراغ راه و رفاه آدمیان اند، اگر علوم انسانی الهی، این چراغ را تامین نکند و اگر پیکر جامعه از علوم انسانی ، برهنه شود، دیو فقر و فلاکت به درآید و هر روز صدای هرج و مرج، روان آدمیان را به بیازارد! خدایش بیامرزد آنکه فرمود :چو دزدی با چراغ آید گزیده تر بَرَد کالا!! امروز علوم فنی و مهندسی در غرب به سرعت روبه تکامل و در خدمت قدرت طلبانِ است! همانان که برای حاکمیت بر جهان، دست به هلاکت و می زنند!! و فرهنگ ها و ارزش های انسانی را لگد مال می کند! در پرتو علم و است که کارخانه های مواد مخدر و اسلحه سازی ، شبانه روز کارند و دوشادوش آنان شبکه های فساد نیز سرگرم تحریک و تولید محصولات شده اند!! این فرمایش پیامبر رحمت (ص) :طلبُ العلمِ فریضةٌ علی کلّ مُسلمٍ وَ مُسلمةٍ، از نگاه علم اصول، است! یعنی، طلب دانش، در بند درهم و دینار گرفتار نیامده است! یعنی تا رمق داری به قدر تاب و توان ، بخوان و بِیاموز هرچند که پول و پیشه و نان و حلوایت در باشد! این بینش اسلامی است. دین، ما را تنها از علم (لایَنفَع) بازداشته است که البته علم بی فایده را هم باید در بینش اسلامی تفسیر کرد نه بینش !!...» و آن استاد دانشگاه در جوابم نوشت : «شما هنوز زن و بچه نداری که فکر می کنی!» من در میان همین مردم قد کشیده ام، نفسم از جای بر نمی خیزد، اما انگار از خاطر برده اند که و ادب، بنای رفاه اجتماعی و آرامش جوامع است! دولت ها باید دانشْ پژوهانِ علوم انسانی را ارج نهاده و برخی از جوانان نیز باید دل به خدا و روغن صبر و قناعت به تن بمالند تا انسان و زنده بماند! @zarakhsh