eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
806 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ 🎤 تحلیل 👈 (ع) حاج حیدر خمسه : تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای 👇 ای جود، خاک پای تو یا حضرت جواد قرآن پر از ثنای تو یا حضرت جواد حاتم کم از گدای تو یا حضرت جواد جانم شود فدای تو یا حضرت جواد روحم به بارگاه تو پرواز می کند مرغ دلم به سمت تو پر باز می کند دست تو موقع کرم اعجاز می کند مسکین تو به پادشهان ناز می کند از کار جن و انس گره باز می کند دست گره گشای تو یا حضرت جواد برخیز ای جوان سر خود را زمین نکش زخمیست بال تو پر خود را زمین نکش ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن پهلو شبیه مادر خود بر زمین نکش اسباب رقص و شادی زنها شدی چرا صورت به پیش همسر خود بر زمین نکش کنیزه بلند شد گفت فردا من جواب مادرش رو نمی تونم بدم. صدای نفس نفس هاش به خس خس افتاد. رفت یه کاسه آب آورد. اومد داخل بره گفت الان دل مادرش رو شاد می کنه. یدفعه ام الفضل رسید گفت کجا داری میری؟ ظرف آبُ گرفت. اومد داخل حجره دید دردونه امام رضا تو حجره افتاده. آب رو ریخت رو زمین. صدا زد نمی ذارم یه قطره اش رو بنوشی. اینجا یه امام یه ظرف آب... هلال هم میگه سپرمُ آب کردم گفتم الان دل زهرا رو شاد می کنم. دید شمر از گودال بیرون اومد. کجا میری هلال؟ یه خنده ای کرد. صدا زد دیر اومدی. الان خودم سیرابش کردم. گفتم تو که کار خودت رو کردی چرا دست و پات می لرزه؟ گفت هلال خودم دیدم مادرش صدا نی زد بنی بنی غریب مادر حسین... 🔴تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای اگر بهترین مطالب بدون زمینه سازی لازم به مستمع ارائه شود، چندان اثر نمی گذارد، تشویق و ترغیب مستمع و توجه دادن او به فضیلت بکاء و ندبه برای اهل بیت(ع) و حساس نمودن او نسبت به مطلب، زمینه تأثیرپذیری را برای او فراهم می آورد. در جای جای جلسه مورد بحث ما این زمینه سازی با تشویق و ترغیب، صورت می گیرد؛ آن هم خارج از کلیشه هایی که معمولا به کار می رود و تأثیر چندانی ندارد. چند نمونه را در ادامه ذکر می کنیم، تا ذاکرین محترم با یادگیری آن به مرور خود را برای انشاء چنین محتویاتی آماده نمایند . 🔴خواهران و نقش آنها در روضه: «روضه برا جواد الائمه، روضه برا زنهاس، ای کاش می شد بریم بغداد تو صحن جواد الائمه، به زنای بغداد می گفتید: یه جوون داره دست و پا می زنه، کسی کف نمی زنه...» این برداشت لطیف، علاوه بر همراه کردن بیشتر خواهران جلسه، نوعی نوآوری هم محسوب می شود و با اشاره به حرم آقا جوادالائمه(ع) حال و هوای حرم را، به دور از کلیشه های معمول، به جلسه می آورد. 🔴روز محشر: «یه جوری ناله بزن، فردا قیامت بگو خانم اون منم، ببین دارم برا بچه ات چی کار می کنم...» اشاره به روز محشر، با توجه به شناختی که مستمع از هول و هراس آن روز دارد، و اشاره به شفاعت، که همه ما به آن نیازمندیم، با بیانی غیر کلیشه ای، تأثیر کلام را دو چندان می کند. 🔴عکس العمل به ناله مخاطب در مصراع «ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن»: «من دست و پا زدن بغداد و دارم می گم، چرا رفتی یه جای دیگه...» این تفسیر نالة مستمع، نوعی شخصیت دادن، ارتباط برقرار کردن و شریک کردن او در جلسه است، که همه اینها عامل افزایش تأثیرپذیری اوست.
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
. |⇦•آقام آقام شده خیره به گنبدت.... حسنی اجرا شده به نفس حاج‌حیدر خمسه ●━━━━━━─────── آقام آقام! شده خیره به گنبدت آسمون تویی قبله و دین و ایمانمون داریم کربلا، تو تهرانمون آقام آقام! میرم با پدر مادرم از قدیم شبِ جمعه پابوس عبدالعظیم خدایی شدی همه زندگیم همه می‌دونن حیات صحنت چقدر مثل بین الحرمینه تموم حرفا بمونه آقا زیارت نامه ات ذکر حسینه «آقام آقام جان جانان آقام آقام آقام سنه قربان آقام» دوست دارم تویی شاهِ دنیا و من هم غلام دارم محضر تو من عرض سلام فدای تو ای سفیر امام دوست دارم شبیه حسن سفره داری آقا محاله برام کم بذاری آقا هوای منو تو داری آقا عجب درباری چه صحنی داری بهشت شیعه روی زمینه یه روز می سازیم ضریح و گنبد برای جدت توی مدینه «آقام آقام جان جانان آقام آقام آقام سن قربان آقام» آقام آقام یه حاجت دارم توی قلبم همین یه موکب به اسم تو ای نازنین بپا می کنم توی اربعین خیلی ساله دارم خاطره مسلمیه ازت کریمه کریمی و با معرفت می‌خوام کربلا دوباره فقط توی سختی ها همیشه آقا بگیره دستامو کرمِ تو شده با لطفت علی و زهرا حاجی سازگار محتشمِ تو جانم جانم خدایا بازم بخت با ما یار شده شب دیدن روی دلدار شده بازم فاطمه حسن‌دار شده تو هم برای این آقا که کسی براش جشن زیاد می‌گیره نه روضه کم نذار جانم جانم اباالمهدی روی لب عاشقا دوتا شیش گوشش توی دنیای ما یکیش کربلا یکیش سامرا شب مستی و شب بارونه منم مجنون دیدن لیلی خودش می‌دونه که می‌خوام آقازاده‌شو خیلی «آقا م آقام جان جانان آقام آقام آقام سن قربان آقام» آقام آقام به جارو کشای درت نوکرم به هر کس که شد نوکرت نوکرم کبوتر شدم به زیر پرت نوکرم بارون بارون ببار ابر رحمت به روی سرم میام این دفعه با پدر مادرم اجازه بدین بگم نوکرم بازم بارونو دل مجنونو یه گوشه توی صحن گوهرشاد دلی که تنگه برات آوردم ببندم آقا پنجره فولاد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•آقام آقام شده خیره به گنبدت.... حسنی اجرا شده به نفس حاج‌حیدر خمسه ●━━━━━━─────── آقام آقام! شده خیره به گنبدت آسمون تویی قبله و دین و ایمانمون داریم کربلا، تو تهرانمون آقام آقام! میرم با پدر مادرم از قدیم شبِ جمعه پابوس عبدالعظیم خدایی شدی همه زندگیم همه می‌دونن حیات صحنت چقدر مثل بین الحرمینه تموم حرفا بمونه آقا زیارت نامه ات ذکر حسینه «آقام آقام جان جانان آقام آقام آقام سنه قربان آقام» دوست دارم تویی شاهِ دنیا و من هم غلام دارم محضر تو من عرض سلام فدای تو ای سفیر امام دوست دارم شبیه حسن سفره داری آقا محاله برام کم بذاری آقا هوای منو تو داری آقا عجب درباری چه صحنی داری بهشت شیعه روی زمینه یه روز می سازیم ضریح و گنبد برای جدت توی مدینه «آقام آقام جان جانان آقام آقام آقام سن قربان آقام» آقام آقام یه حاجت دارم توی قلبم همین یه موکب به اسم تو ای نازنین بپا می کنم توی اربعین خیلی ساله دارم خاطره مسلمیه ازت کریمه کریمی و با معرفت می‌خوام کربلا دوباره فقط توی سختی ها همیشه آقا بگیره دستامو کرمِ تو شده با لطفت علی و زهرا حاجی سازگار محتشمِ تو جانم جانم خدایا بازم بخت با ما یار شده شب دیدن روی دلدار شده بازم فاطمه حسن‌دار شده تو هم برای این آقا که کسی براش جشن زیاد می‌گیره نه روضه کم نذار جانم جانم اباالمهدی روی لب عاشقا دوتا شیش گوشش توی دنیای ما یکیش کربلا یکیش سامرا شب مستی و شب بارونه منم مجنون دیدن لیلی خودش می‌دونه که می‌خوام آقازاده‌شو خیلی «آقا م آقام جان جانان آقام آقام آقام سن قربان آقام» آقام آقام به جارو کشای درت نوکرم به هر کس که شد نوکرت نوکرم کبوتر شدم به زیر پرت نوکرم بارون بارون ببار ابر رحمت به روی سرم میام این دفعه با پدر مادرم اجازه بدین بگم نوکرم بازم بارونو دل مجنونو یه گوشه توی صحن گوهرشاد دلی که تنگه برات آوردم ببندم آقا پنجره فولاد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. #⃣ #⃣ 🎤 #⃣ كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته سياه كرده جهان را سفيديِ مويش فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش *روضه بخوانم: هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم…* چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش “رويِ گُل كه با پا نميزنن چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند” و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد همين غلاف گرفته توانِ بازويش فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش   *با اسب رفتن تو خيمه ي زنها، زنها مي دويدن، با اسب دنبالِ دختر سه ساله كرد، گوشواره ي بچه رو كشيد، حسين…* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... 👇
1839903.mp3
زمان: حجم: 3.59M
📜صحن و سراى تو... 🎙 صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست دلداده و سرگشته ایم الحمدلله مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم راه رسیدن تا خدا تنها حسین است زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جا صدها چنگ دارد مادر شکایت ها زروز جنگ دارد گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت با هر تکان خیزران زینب زمین خورد از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد .
|⇦•پیراهنی در عرش... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• پیراهنی در عرش آویزان شد امشب چشم تمام قدسیان گریان شد امشب با ناله های مادری عالم به هم ریخت *برای ما اینجوری گقتن مادر سادات اولِ محرم یه پیراهن خونی ...ما سوال برامون دستی که بالا نمی‌آمد نوشتن شانه از دستش میفتاد، این چجوری پیراهن رو بالا میبره..* با ناله های مادری عالم به هم ریخت یکباره دنیا کلبه ی احزان شد امشب در قبر، امواتش سر و سامان گرفتند آنکه برایش بی سر و سامان شد امشب *من اعتقادم اینه همین الان میره بالا سر پدر بزرگت مادربزرگت پاشو کجا ؟ نوه ات برات روضه فرستاده. برو بشین بالا سفره ،کنار حضرت زهرا..بعد اون چه ذوقی میکنه، بی بی جان نوه امه ها.. یا که مادرش یا پدرش از دنیا رفته بی بی جان پسرمه ها برای من اینجوری گریه نکرد . برای من اینجوری دلشوره نگرفت...و اگه دیدی دهم محرم پریشونی برو دست مادرتو ببوس ..گفت مادرم مرده گفت برو سر قبرش بگو شیرت حلال.. بابا چی ؟ اگه دیدی دلت لرزید،چشمات بارید، برو دست باباتو ببوس بگو نون حلالت جواب داد..* *کاروان از شام برگشت به سمت مدینه ساربان اومد گفت: خانم! این میره مدینه این میره کربلا.. نذاشت حرفش تموم شه گفت: برو کربلا. ما هنوز خودمان را برای حسین نزدیم. تا حالا هر چی زدن اونا زدن...لذا وقتی رسیدن..تا حالا لطمه زدن دختر بچه را دیدی؟ تا حالا لطمه زدن زنای عرب رو دیدی؟. آخ رباب را بگیرید ،ما مَردیم لطمه می‌زنیم بعد ده روز یه خراش اما زنها یه دونه می‌زنند صورت شکاف.. آخ زینب.. یه وقت با دست میزنی یه وقت سر به چوبه میزنی.. * بی سر و سامان توام یا حسین یا حسین پاره گریبان توام یا حسین، یا حسین یه حاج مرزوق نوحه خون بود قدیمیا یادشونه..یه دهه آوردنش روضه گفت: "السلام علیک‌ یا ابا عبدالله" مردم خودشون رو می‌زدن.. گفتن کجا ببریم اسکان بدیم قند داره چشما کم سوعه.. یه پیر غلامی اومد گفت بیاد خونه ما سه تا دختر دارم مثل نوه هاش..میگم کنیزیشو بکنند. بردنش خونه این حاجی... سه تا دختر داشت مرضیه راضیه فاطمه. این بچه ها مثل بابا بزرگ دور این روضه خوان میگشتن هر چی می‌خواست براش می‌آوردند. یه چند روزی گذشت پیر غلام اومد به رئیس هیئت گفت این کلید خونه ماست.. ما هر سال سه چهار روز عاشورا میریم دهاتمان. این پیرمرد نمونه ها... تازه فردا یادش افتاد این پیرمرد تنهاس الان مُرده جواب مردم را چی بدم... بدو بدو رفت درو وا کرد. صدا زد..حاج مَرزوق حاج مرزوق.. یهو گفت چت، سالمی؟ گفت آره بابا.. گفت: امروز چطور بهت گذشت؟ گفت نگفتی دخترای حاجی عربی بلد هستند.گفتم چطور؟ گفت: امروز با ما شوخیشون گرفته بود با من عربی حرف می‌زدن. اتفاقا الان پیش پای تو فاطمه اش رفت. گفتم: چی داری میگی حاج مرزوق؟ گفت: صبحی راضیه را صدا زدم او برای من آب آورد غذا آورد. ظهری مرضیه رو صدا زدم گفت بله حاج مرزوق..شوخیشون گرفته بود. فاطمه قشنگ عربی بلد بود الان برام آب آورد رفت.زدم رو سرم حاج مرزوق دخترای این حاجی از صبح رفتن. گفت: من‌ صداشون کردم فاطمه آب دستم داد...بی بی جان نمیگم آب دست ما بده یه دست سر ما بکش...به قول یه بزرگی: خوش به حال اونی که زهرا قربون صدقش بره.. جوری براش نوکری کن خانم بگه قربون گریه کردنت.گفت: آب آورد تو اومدی رفت صاحب هئیت شروع کرد. آب را به خوردن. گفت: حاجی زهرای مرضیه برات آب آورده.. گفت حاج مرزوق از اون شب آنقدر تو سرش زد. گفت: بی بی جان شما راه نمیتونستی بری. مقتل نوشته مخصوصا روزهای آخر دیگه در را هم رو علی نمیتونست باز کنه ميگفت: اسماء بذار در و خودم باز کنم علی من درو به روش باز میکنم غمهای عالم از دلش میره.میگه خانم شما که راه نمیتونستی بری برای روضه خون حسینت آب آوردی..* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• *خانم کجا بودی اون لحظه که نشست رو سینه آقا زاده ات...کجا بودی وقتی رباب خیمه ها را زیر و رو کرد.. کجا بودی وقتی آقا زاده ات بچه اشو گرفت رو دست برد بالا..* ببینید، ببینید گلم رنگ ندارد اگر آمده میدان، سر جنگ ندارد *خانم! کجا بودی یه جرعه آب ببری برای بچه ات به اونا رو نزنه...* انگار سرنوشت ما را جدا نوشتند یا آرزوی من را بر بادها نوشتند امروز بین این دشت مرگ مرا نوشتند آنان که مقتلت را در کربلا نوشتند ای هستی‌ام! بگو که هستی به خواب زینب برخیز مرکبت را از کربلا بگردان بگذار یا بمیرم یا راه را بگردان هجران بلای ما شد، یا رب بلا بگردان خیمه مزن به صحرا، حکم قضا بگردان تا جان نداده پیشت از اضطراب زینب دو سه باری ميگفت علی اکبر بگو بابا بیاد آقا می‌آمدند چیه خانم حرفشو می‌خورد می‌گفت: چیه خواهرم؟ ميگفت: هیچی.. تا مثل دیروز و امروز صدا میزد ابی عبدالله ميگفت: چته چیه؟ميگفت: میخوای بر گردیم..اونا که خواهر دارن میفهمند من دلم برای مادر تنگ شده .ما را برگردن آه دلشوره میزنه بچه ها ترسیدن بیا برگردیم* فهمیده‌ام کجایی از ناله‌های زهرا من های هایِ گریه‌ام با وای وایِ زهرا فهمیده‌ام کجایی از جای پای زهرا آنجاست، جای گودال، آنجاست، جای زهرا نگذار تا گذارَد پا بر تراب زینب از حال برده ما را، هولِ سپاه دشمن ترسیده‌اند طفلان پیش نگاه دشمن جمع حرامزاده، حجم سلاحِ دشمن پیداست خیمه‌ی ما از خیمه‌های دشمن می‌خواهد از لبانت تنها جواب زینب می‌ترسم ای برادر! از چَشم آن کمانگیر از شومیِ حرامی، از شعبه‌های آن تیر از خنجرانِ عریان از تشنگیِ شمشیر بی‌اختیار خوردم بر خاک دست من گیر عباس جان! نخواهد اینجا رکاب زینب *خیمه ها را به پا کردن، اولین بار بود همه ادوات رو خالی میکردن. گوشهٔ پرده را رباب کنار زد یهو بند دلش پاره شد.تا حالا تو این راه نشده بود همه چی پیاده کنند.از محمل پایین اومد کنار کجاوهٔ خانم ..خانم چه خبره ؟ قراره بمونیم ؟ آره رباب.گفت: خانم اینورا آب هست؟ اون فراته اون دجله هست ما بچه اینجاییم.من بلدم اینجا فراوونی آبه..یه وقت لبخند زد رباب.. خیر بینی خانم میدونی که بچه دارم..* آه ده روز گذشت دیدن رباب چادر به کمر بسته، از اون خیمه به اون خیمه.. لبای بچه م ترکیده کسی آب داره؟رباب حرفاشو مو به مو زد.. حالا زینب می‌خواد با برادرش حرف بزنه گفت: حسین!..* ای‌ کاش می‌نوشتی ما شیرخواره داریم. *وقتی حر راه رو گرفت بر ابی عبدالله.. آقا فرمود: خب باشه بذار ما بر گردیم.. گفت اصلا..گفت حر یه نگاه کن من با زن وبچه اومدم..گفت بذار این بعضیا میگن صدای خانم بلند شد مادرت داغتو ببینه آنقدر برادرم اذیت نکن...* ای‌ کاش می‌نوشتی ما شیرخواره داریم یا دختران کوچک در این اماره داریم در محملی عروسی با گاهواره داریم نه پای راه رفتن نه راه چاره داریم اینجا نمان نگردد رویش خَضاب ،زینب ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• *گفت: حسین!..* من که نرفته بودم جز مجلسِ زنانه برگرد تا نبینم دشنام و تازیانه بگذار تا گلویت بوسم به این بهانه سر می‌بُرند اینجا از پشت ناشیانه خانه‌ خراب زینب، خانه‌ خراب زینب برگرد تا ندیدم اینجا غبار گردد کوچه به کوچه این سر با نیزه دار گردد صندوقچه‌ی سرِ تو میزِ قمار گردد جای شراب‌خوار و بی‌بند و بار گردد «تو گیرِ نیزه‌دار و گیرِ طناب زینب» یا بن‌ الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت *اومدن تو گودال یکی صدا میزد بلند شو همه رفتن.. اینجا زینب و زدن جسارت ها شرو ع شد... * نگو قراره کاروان اینجا بمونه روی لَبِت اِنّا اِلَیهِ راجِعونه برگرد بریم داداش، نذار که بد بشه تنِ تو زیر سم مرکبا، لگد نشه می‌پاشه آخرش، کتابِ پیکرت پیرای کوفه می‌زنن، عصا روی سرت اَعوذُ بِالله مِنَ الکَربِ وَالبلا رسیده کاروان به دشت نینوا *اومد پا بذاره پایین.. عباس بدو اومد رکاب و گذاشت. هاشمیان دنبال این بودن کی خانم رو بغل بگیره اکبر اینور قاسم اینور بقیه هم وایساده بودن تا کسی قد. بالاش و نبینه.. دعوا بود. تو راه که میامدن از مدینه هر روستا که وایمیستادن زنها غبطه میخوردن هی میگفتن خوش به حال اون زنه چه محرمایی داره چشمش زدن... بچه ها مثل امروز با جلال و جبروت پیاده شد صبح یازدهم هی اینوری میدوید هی اونوری میدوید.. رجاله ها دنبالش میکردن خودش را رسوند دم گودال صدا زد.. کجایی علی اکبر؟ کجایی قاسم؟ کجایی حسین؟ دید جواب نمیاد.. بر گشت رو علقمه صدا زد خوش غیرت رکاب زینب بلند شد لات های کوفه دنبالم کردن.. «حسین »* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅