#سوال_مخاطبین
✅ سوالات شما...
لطفا تجارب شخصی خود را در زمینه سوالات مطرح شده با ما به اشتراک بگذارید👇
🆔@dotakafinist3
🆔@dotakafinist3
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#افتادگی_رحم
#رفلاکس
#اسید_معده_در_بارداری
#افزایش_آنزیمهای_کبدی
#وی_بک
#عمل_بازگشت
#زایمان_خانگی
#سنگ_صفرا
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#سوال_مخاطبین
✅ پاسخ به سوالات شما...
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#رفلاکس
#اسید_معده_در_بارداری
#افزایش_آنزیمهای_کبدی
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
#کاشان
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ به امید خدا...
خواستگاری ما خیلی ساده برگزار شد و حتی گل و شیرینی نگرفته بودند و خواهر بزرگتر من میگفت ببینید حتی گل و شیرینی نگرفتهاند؛ اما این حرفها برایم مهّم نبود، چرا که آقا مهدی در آن مراسم حرفهایی زدند که برای من از هر گلی زیباتر و از هر شیرینی شیرینتر بود، و وقتی به آقا مهدی میگفتم چرا من را انتخاب کردید میگفتند به خاطر حجاب شما، حجاب مسئله کوچکی نیست و خیلی باارزش است.
پدرشان در همان جلسه خطاب به آقا مهدی گفتند شما تازه ۲۰ سالت تمام شده و از سربازی برگشتهای، من الان این را در جمع میگویم که فردا از من طلب کمک نکنی، آقا مهدی هم گفتند من با توکل به خدا تصمیم گرفتهام زندگی کنم و تا آخر هم به امید خدا روی پای خودم میایستم، این حرف برای من خیلی زیبا بود و به من قوّت قلب میداد.
آقا مهدی دیپلم هم نداشت و در دانشگاه به من میگفتند که شاید شما موقعیتهای بهتری را داشته باشید، من با خیلیها مشورت کردم اما در نهایت با خودم فکر کردم که خداوند فردی را سر راهم قرار داده که با اخلاق و باایمان است و به خانواده اهمیّت میدهد و اهل نماز است و هر چه سبک سنگین کردم دیدم اینها بهتر از مدرک تحصیلی و ثروت است.
طولی هم نکشید که عقد کردیم، عقدمان همزمان با سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) بود، من دوست داشتم مهرم به وحدانیت خداوند یک سکه باشد اما پدر شوهرم گفتند که ۵ سکه باشد و با اینکه زیاد راضی نبودم، قبول کردم.
پول محضر را خود آقا مهدی پرداخت کردند و فقط برای من یک چادر سفید ساده خریدند و برای خودشان هم رفتیم خیاطی و یک دست کت و شلوار تهیه کردند به همراه کفش. بعد از عقد، یکسال نامزد بودیم تا آقا مهدی پولی فراهم کنند و وسایل را تهیه کنیم، به من گفتند اگر برای شما طلا بگیرم دیگر هیچ وسیله دیگری نمیتوانم بخرم که من گفتم من طلا نمیخواهم و برای عروسی هم هیچ طلایی نداشتم و فقط همان حلقهای بود که برای من خریداری کرده بودند و چون میگفتند طلا برای مرد حرام است برای خودشان هم حلقه نخریدند و همزمان با عید غدیر هم مراسم عروسی برگزار شد که همراه با مولودیخوانی و خیلی ساده بود.
🔹شهید مدافع حرم " مهدی قاضیخانی" به روایت همسر شهید
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#ساده_زیستی
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_اول
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ شرط جالب همسر شهید...
آقا مهدی آنقدر ولایتمدار بودند که دوست داشتند تعداد بچهها زیاد باشد، به فرزندآوری توصیه میکردند و میگفتند فرزندان سبب روزی میشود، با اینکه خیلیها به ما میگفتند شرایط جامعه خوب نیست، هزینهها بالاست و باید به فکر مشکلات بعدی باشید اما آقا مهدی به شدّت با این حرفها مخالفت میکردند.
بعد از نهال زمانی که محمد یاسین فرزند سوم مان متولد شد، خیلی ها به آقا مهدی خورده می گرفتند که چرا اینقدر بچه می آورید. او هم می گفت: «چون سلامت روح و جسم داریم. هر کسی خودش می داند چند فرزند برای زندگیاش لازم است.»
وقتی محمدمتین فرزند اول ما به دنیا آمد ما وسیله نقلیه نداشتیم اما بعد از آن توانستیم نیسان بگیریم و نهال که به دنیا آمد ما یک خانه در پوئینک گرفتیم و بعد از آن محمدیاسین که به دنیا آمد آن زمین را فروختند و یک زمین کشاورزی تهیه کردند.
دوست داشتند بچهها را به مهمانیها ببریم تا آداب معاشرت را فرابگیرند، اهل مسافرتهای سالم بودند و دوست داشتند بچهها آزاد باشند و میگفتند بچهها باید تخلیه هیجانی شوند که در این صورت وقتی بزرگ شوند آرام میشوند.
این را داخل پرانتز لازم میدانم تأکید کنم: بعضی ها فکر می کنند امثال مهدی آرزویی ندارند یا دیگر به زندگی امید نداشتند، به همین دلیل رفتند جنگ. این درحالی است که آنها صد در صد اشتباه می کنند. مهدی بسیار به زندگی امید داشت. حتی علاقه من را به داشتن بچههای زیاد می دانست و برای اینکه به رفتنش راضی شوم، قول داده بود مجددا بچه دار شویم.
بعد از شهادت مهدی، بیشتر از همه نهال اذیت شد، اینکه میگویند دخترها بابایی هستند، واقعاً درست است، حتی وقتی صحبت از نقل مکان میشد، نهال میگفت اگر جای دیگری برویم بابا راه خانه را گم میکند. وقتی محمدمتین و محمدیاسین دعوا میکردند، محمدیاسین میگفت بابا که برگردد، به او شکایت میکنم.
🔹شهید مدافع حرم " مهدی قاضیخانی" به روایت همسر شهید
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_دوم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ شهید مهدی قاضی خانی و فرزندان...
👈 نهال، همان دختری که سال ها پیش از رهبر معظم انقلاب کلاه خواست.😍
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#مقام_معظم_رهبری
✅ مادری...
شاید بتوانم بگویم در مجموعهی خلقت بشر، نقش «مادری» برترین نقشها است؛ برای خاطر اینکه اگر چنانچه «مادری» نباشد، فرزندآوری نباشد، بارداری و شیردهی نباشد، اصلاً نسل بشر منقرض میشود؛ بنابراین، «مادری» مهمترین نقش در عالم خلقت و در عالم وجود مادّی انسان است. اسلام به این اهمّیّت میدهد؛ [شما نیز] به این اهمّیّت بدهید، این را دنبال بکنید.
دیدار مقام معظم رهبری با بانوان، ۱۴۰۲/۱۰/۷
#مادری
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍
#فرزندآوری
#برکت_خانه
#نسل_مهدوی
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۹۳
#بارداری
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#جنایت_سقط_جنین
خواهر من دوتا پسر داره، بارداری های بسیار سخت، طوری که نه ماه ویار شدید نسبت به همه چی پیدا می کنه، توی بارداری دومش بهش گفتن که بچه ات مشکل داره، این باعث شد خواهرم که خودش آدم استرسی و ضعیفی هست از نظر روحی خیلی بهم بریزه و علاوه بر اون ویارهای وحشتناک، دیگه از نگرانی خواب و خوراک نداشت.
هر دفعه هم دکترا یه چیز بهش می گفتند، بعد از دنیا اومدن بچه اش، باز هم تا چندسالگی هر دکتری میدیدش یه بیماری عجیب غریب درباره بچه میگفت که هربار اشتباه درمیومد، خواهرزاده ام یک نوع مشکل استخوانی داره که باعث میشد دست و پاهاش زود میشکست و خواهر طفلی من با اون حجم از استرس و فشار روانی، خیلی سختی می کشید الان بهتره شکر خدا ولی با کمک تزریق داروهای خاص خودش...
حدود ۱۰ سال پیش خواهرم خداخواسته باردار شد، هم ویار و سختی بارداری و هم استرس اینکه این بچه هم ممکنه باز مشکل داشته باشه روزگارش رو خیلی تنگ آورده بود، من که حال و روزش رو میدیدم متاسفانه با ناآگاهی از گناه عظیم سقط به خیال اینکه اگه ناتوانی در روزه داری باعث میشه خداوند اجازه شکستن روزه رو بده، پس با این شرایط خواهرم حتما گناهی نداره سقط کنه؛ یعنی استدلال سراسر غلطِ اون موقع من، باعث شد به خواهرم اصرار کنیم که قبل از تشکیل قلب بچه برو از بین ببرش حتی من میگفتم گناهش پای من برو !
خدا من رو ببخشه، خیلی پشیمونم ولی نمیدونم خدا از سرتقصیر من گذشته ؟
من فکر میکردم خواهرم این نه ماه بارداری، ممکنه سکته کنه از استرس، برا همین بجای اینکه با دلگرمی و توسل امیدوارش کنم،به سقط بچه اش تشویقش کردم.
مگه من کی بودم؟ از طرف خدا اومده بودم که تشخیص بدم نبودن اون بچه بهتره ؟ کی میدونست اون نه ماه چی میشه ؟ شاید یکی از بنده های خوب خدا رو کشته باشیم ! به همین اندازه وحشتناک ! اگه اون دنیا جلوی من رو گرفت چی بگم ؟ شاید منبع خیر و برکت رو از زندگی خواهرم گرفته باشم...
به هر حال اونقدر ابعاد مختلف و عمیق و وسیعی این گناه داره که فقط خدا میدونه و من اون موقع از سر نادانی بهش توجه نکردم. خیلی از گناهان ما همینطور شکل میگیرن، به دلیل نداشتن معرفت کافی و نخواستن اینکه بیشتر بدونیم برای خیلی از اشتباهات مون خودمون فتوا صادر میکنیم، مثل قضیه کاشت ناخن، برداشتن حجاب و روسری، غیبت، و...
یا گناه رو کوچک میدونیم یا چون معرفتمون از عالم کمه با غرور با عقل ناقص خودمون حکم صادر میکنیم و یه وقتی میفهمیم که اصلا اون دنیایی که برای خودمون ساخته بودیم، چقدر حقیر و محدود و ناقص بوده، درحالی که دیر شده برای جبران !
مادران عزیز سرزمینم که تجربه هاتون باعث غرور میشه از صبرتون، ایمان و توکل هاتون، گاهی اشک به چشمام میاد. لطفا برای من دعا کنید خدا این گناهم رو ببخشه بحق حضرت زهرا و همه گناهانی که از سر غفلت و نادانی مرتکب شدم.
دست بوس همه شما 🌺
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075