eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
سوالات شما... لطفا تجارب شخصی خود را در زمینه سوالات مطرح شده با ما به اشتراک بگذارید👇 🆔@dotakafinist3 🆔@dotakafinist3 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
به امید خدا... خواستگاری ما خیلی ساده برگزار شد و حتی گل و شیرینی نگرفته بودند و خواهر بزرگ‌تر من می­‌گفت ببینید حتی گل و شیرینی نگرفته­‌اند؛ اما این حرف­‌ها برایم مهّم نبود، چرا که آقا مهدی در آن مراسم حرف­‌هایی زدند که برای من از هر گلی زیباتر و از هر شیرینی شیرین­‌تر بود، و وقتی به آقا مهدی می­‌گفتم چرا من را انتخاب کردید می­‌گفتند به خاطر حجاب شما، حجاب مسئله کوچکی نیست و خیلی باارزش است. پدرشان در همان جلسه خطاب به آقا مهدی گفتند شما تازه ۲۰ سالت تمام شده و از سربازی برگشته‌ای، من الان این را در جمع می­‌گویم که فردا از من طلب کمک نکنی، آقا مهدی هم گفتند من با توکل به خدا تصمیم گرفته­‌ام زندگی کنم و تا آخر هم به امید خدا روی پای خودم می­‌ایستم، این حرف برای من خیلی زیبا بود و به من قوّت قلب می‌داد. آقا مهدی دیپلم هم نداشت و در دانشگاه به من می­‌گفتند که شاید شما موقعیت‌های بهتری را داشته باشید، من با خیلی‌ها مشورت کردم اما در نهایت با خودم فکر کردم که خداوند فردی را سر راهم قرار داده که با اخلاق و باایمان است و به خانواده اهمیّت می­‌دهد و اهل نماز است و هر چه سبک سنگین کردم دیدم اینها بهتر از مدرک تحصیلی و ثروت است. طولی هم نکشید که عقد کردیم، عقدمان هم­زمان با سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) بود، من دوست داشتم مهرم به وحدانیت خداوند یک سکه باشد اما پدر شوهرم گفتند که ۵ سکه باشد و با اینکه زیاد راضی نبودم، قبول کردم. پول محضر را خود آقا مهدی پرداخت کردند و فقط برای من یک چادر سفید ساده خریدند و برای خودشان هم رفتیم خیاطی و یک دست کت و شلوار تهیه کردند به همراه کفش. بعد از عقد، یکسال نامزد بودیم تا آقا مهدی پولی فراهم کنند و وسایل را تهیه کنیم، به من گفتند اگر برای شما طلا بگیرم دیگر هیچ وسیله دیگری نمی­‌توانم بخرم که من گفتم من طلا نمی‌خواهم و برای عروسی هم هیچ طلایی نداشتم و فقط همان حلقه‌ای بود که برای من خریداری کرده بودند و چون می­‌گفتند طلا برای مرد حرام است برای خودشان هم حلقه نخریدند و همزمان با عید غدیر هم مراسم عروسی برگزار شد که همراه با مولودی‌خوانی و خیلی ساده بود. 🔹شهید مدافع حرم " مهدی قاضی‌خانی" به روایت همسر شهید کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
شرط جالب همسر شهید... آقا مهدی آن‌قدر ولایتمدار بودند که دوست داشتند تعداد بچه‌ها زیاد باشد، به فرزندآوری توصیه می‌کردند و می­‌گفتند فرزندان سبب روزی می‌شود، با اینکه خیلی­‌ها به ما می­‌گفتند شرایط جامعه خوب نیست، هزینه­‌ها بالاست و باید به فکر مشکلات بعدی باشید اما آقا مهدی به شدّت با این حرف­‌ها مخالفت می­‌کردند. بعد از نهال زمانی که محمد یاسین فرزند سوم مان متولد شد، خیلی ها به آقا مهدی خورده می گرفتند که چرا اینقدر بچه می آورید. او هم می گفت: «چون سلامت روح و جسم داریم. هر کسی خودش می داند چند فرزند برای زندگی‌اش لازم است.» وقتی محمدمتین فرزند اول ما به دنیا آمد ما وسیله نقلیه نداشتیم اما بعد از آن توانستیم نیسان بگیریم و نهال که به دنیا آمد ما یک خانه در پوئینک گرفتیم و بعد از آن محمدیاسین که به دنیا آمد آن زمین را فروختند و یک زمین کشاورزی تهیه کردند. دوست داشتند بچه‌ها را به مهمانی‌ها ببریم تا آداب معاشرت را فرابگیرند، اهل مسافرت‌های سالم بودند و دوست داشتند بچه‌ها آزاد باشند و می­‌گفتند بچه‌ها باید تخلیه هیجانی شوند که در این صورت وقتی بزرگ شوند آرام می‌شوند. این را داخل پرانتز لازم می‌دانم تأکید کنم: بعضی ها فکر می کنند امثال مهدی آرزویی ندارند یا دیگر به زندگی امید نداشتند، به همین دلیل رفتند جنگ. این درحالی است که آنها صد در صد اشتباه می کنند. مهدی بسیار به زندگی امید داشت. حتی علاقه من را به داشتن بچه‌های زیاد می دانست و برای اینکه به رفتنش راضی شوم، قول داده بود مجددا بچه دار شویم. بعد از شهادت مهدی، بیشتر از همه نهال اذیت شد، اینکه می­‌گویند دخترها بابایی هستند، واقعاً درست است، حتی وقتی صحبت از نقل مکان می‌شد، نهال می­‌گفت اگر جای دیگری برویم بابا راه خانه را گم می‌کند. وقتی محمدمتین و محمدیاسین دعوا می­‌کردند، محمدیاسین می­‌گفت بابا که برگردد، به او شکایت می‌کنم. 🔹شهید مدافع حرم " مهدی قاضی‌خانی" به روایت همسر شهید کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
شهید مهدی قاضی خانی و فرزندان... 👈 نهال، همان دختری که سال ها پیش از رهبر معظم انقلاب کلاه خواست.😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مادری... شاید بتوانم بگویم در مجموعه‌ی خلقت بشر، نقش «مادری» برترین نقشها است؛ برای خاطر اینکه اگر چنانچه «مادری» نباشد، فرزندآوری نباشد، بارداری و شیردهی نباشد، اصلاً نسل بشر منقرض میشود؛ بنابراین، «مادری» مهم‌ترین نقش در عالم خلقت و در عالم وجود مادّی انسان است. اسلام به این اهمّیّت می‌دهد؛ [شما نیز] به این اهمّیّت بدهید، این را دنبال بکنید. دیدار مقام معظم رهبری با بانوان، ۱۴۰۲/۱۰/۷ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۹۳ خواهر من دوتا پسر داره، بارداری های بسیار سخت، طوری که نه ماه ویار شدید نسبت به همه چی پیدا می کنه، توی بارداری دومش بهش گفتن که بچه ات مشکل داره، این باعث شد خواهرم که خودش آدم استرسی و ضعیفی هست از نظر روحی خیلی بهم بریزه و علاوه بر اون ویارهای وحشتناک، دیگه از نگرانی خواب و خوراک نداشت. هر دفعه هم دکترا یه چیز بهش می گفتند، بعد از دنیا اومدن بچه اش، باز هم تا چندسالگی هر دکتری میدیدش یه بیماری عجیب غریب درباره بچه می‌گفت که هربار اشتباه درمیومد، خواهرزاده ام یک نوع مشکل استخوانی داره که باعث میشد دست و پاهاش زود میشکست و خواهر طفلی من با اون حجم از استرس و فشار روانی، خیلی سختی می کشید الان بهتره شکر خدا ولی با کمک تزریق داروهای خاص خودش... حدود ۱۰ سال پیش خواهرم خداخواسته باردار شد، هم ویار و سختی بارداری و هم استرس اینکه این بچه هم ممکنه باز مشکل داشته باشه روزگارش رو خیلی تنگ آورده بود، من که حال و روزش رو میدیدم متاسفانه با ناآگاهی از گناه عظیم سقط به خیال اینکه اگه ناتوانی در روزه داری باعث میشه خداوند اجازه شکستن روزه رو بده، پس با این شرایط خواهرم حتما گناهی نداره سقط کنه؛ یعنی استدلال سراسر غلطِ اون موقع من، باعث شد به خواهرم اصرار کنیم که قبل از تشکیل قلب بچه برو از بین ببرش حتی من میگفتم گناهش پای من برو ! خدا من رو ببخشه، خیلی پشیمونم ولی نمیدونم خدا از سرتقصیر من گذشته ؟ من فکر می‌کردم خواهرم این نه ماه بارداری، ممکنه سکته کنه از استرس، برا همین بجای اینکه با دلگرمی و توسل امیدوارش کنم،به سقط بچه اش تشویقش کردم. مگه من کی بودم؟ از طرف خدا اومده بودم که تشخیص بدم نبودن اون بچه بهتره ؟ کی میدونست اون نه ماه چی میشه ؟ شاید یکی از بنده های خوب خدا رو کشته باشیم ! به همین اندازه وحشتناک ! اگه اون دنیا جلوی من رو گرفت چی بگم ؟ شاید منبع خیر و برکت رو از زندگی خواهرم گرفته باشم... به هر حال اونقدر ابعاد مختلف و عمیق و وسیعی این گناه داره که فقط خدا میدونه و من اون موقع از سر نادانی بهش توجه نکردم. خیلی از گناهان ما همینطور شکل میگیرن، به دلیل نداشتن معرفت کافی و نخواستن اینکه بیشتر بدونیم برای خیلی از اشتباهات مون خودمون فتوا صادر میکنیم، مثل قضیه کاشت ناخن، برداشتن حجاب و روسری، غیبت، و... یا گناه رو کوچک میدونیم یا چون معرفتمون از عالم کمه با غرور با عقل ناقص خودمون حکم صادر میکنیم و یه وقتی میفهمیم که اصلا اون دنیایی که برای خودمون ساخته بودیم، چقدر حقیر و محدود و ناقص بوده، درحالی که دیر شده برای جبران ! مادران عزیز سرزمینم که تجربه هاتون باعث غرور میشه از صبرتون، ایمان و توکل هاتون، گاهی اشک به چشمام میاد. لطفا برای من دعا کنید خدا این گناهم رو ببخشه بحق حضرت زهرا و همه گناهانی که از سر غفلت و نادانی مرتکب شدم. دست بوس همه شما 🌺 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075