eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
332 عکس
76 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور بارگذاری صوت تدریس، و مطالب مهم علم "فقه" و "اصول" است.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یکی از نعمت‌هایی که در کانال "دروس فقه و اصول" از آن برخوردار هستم بهره‌مندی از حضور اساتید بزرگوار و مدرِّسان گران‌مایه‌ی حوزه‌‌های علمیه است که بی‌شکّ باعث افتخار و انگیزه برای بنده است. خاضعانه آماده‌ی گوش‌سپردن به پیشنهاداتِ سروران و اساتید بزرگوارم هستم. التماس دعا محمد علی رفیعی
📚 ۹- زمان الوجوب و الواجب (ج۱/ص۳۲۹/چاپ جامعه‌): ✅ هر وجوب و هر واجبی دارد؛ پرسش اساسی این است که آیا عقلاً ممکن است زمان وجوب (وجوب حجّ) بر زمان واجب (ایام حجّ) مقدَّم شود؟ آیا عقلاً ممکن است؟ در میان اصولین اختلاف است: 🔶️ ١- نظريه‌ی اول (مرحوم ): امکان. اگر امکان را بپذیریم می‌توانیم مکلف را نسبت به مسئول و وظیفه‌مند بدانیم. 🔶️ ۲- نظریه‌ی دوم (مرحوم ): تفصیل. بحث ما در زمان وجوب و واجب است، و زمان همان‌طور که توضیح دادیم امری غیر اختیاری است؛ از این رو، زمان به ناچار هم است و هم . 🔸️ بنا بر این نکته، اگر معتقد به استحاله‌ی باشیم یعنی وجوب نمی‌تواند مقدَّم بر زمانش شود، بلکه باید هم‌زمان باشد؛ نتیجه‌ی این نکته می‌شود استحاله‌ی . و اگر معتقد به امکان باشیم روشن است که وجوب می‌تواند مقدَّم بر شرطش (زمانش) باشد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔳 پرسش مهمّ برادر عزیز و گرامی حجت الإسلام سرجویی از دوستان اصفهانی 🔳 ❓❔❓❔❓ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: "مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ، خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ" (نهج/حکمت۴۰۳)؛ كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه‌ها و تدبيرهايش به جايى نمى‌رسد. یادم هست پیرامون رشته‌های دانشگاهی و بعضاً اختلالی که در علوم حوزوی به واسطه‌ی وقت کم می‌گذارد، صحبت می‌کردیم؛ حال، می‌خواستم ببینم این حکمت نهج البلاغه در حالت کلی بر تمرکز بر کارها تکیه دارد؟! امکانش هست توضیحی ارائه کنید. 📚 پاسخ: در ابتدا باید گفت در شرح نهج البلاغة (ج٢٠/ص١٠) معانی دیگری را برای این عبارت ذکر می‌کند. 🔶️🔸️ اما در هر حال، در مسیر علم باید به نکاتی توجه داشت: 🔹️ ثمره‌ی علم و دانش جز با در یک یا دو دانش به بار نمی‌نشیند. و نیز جز با و معنا نمی‌شود. 🔸️ متعلِّم در اوانِ مسیر علم باید توشه‌های راهگشایی از دانش‌های گوناگون -اما مُرتبط و هم‌پیوند- به دست آورد، و کم‌کم بعد از فراگیریِ آن‌ها نگاه خود را معطوف به هدف خود کرده، خود را متمرکز و متمحّض در آن کند. 🔹️ و از سویی دگر، همه‌ی دانش‌های حوزوی به خاطر پیوندِ وثیق، ناگُسستنی و عمیقِ خود با کتاب و سنّت به ضرورت نیازمند و اند؛ بهترین روش آن است که ابتدا این دو دانشِ ضروری و حیاتی و غیرقابلِ انکار به صورت کامل، کارآمد و کاربردی در قالب یک برنامه‌ی آموزشیِ غیرفرسایشی و زودبازده فراگرفته شود (البته در حال حاضر برنامه‌ی آموزشی و در حوزه‌ها کاملاً ناکامل، فرسایشی و دیربازده است)، سپس کم‌کم وارد شده و در یکی از رشته‌های ، ، ، ، ، و... متمرکز شود. 🔸️ از این رو، ورود به از ابتدای طلبگی یا حتی از ابتدای پایه‌ی هفتم حتماً و بتّاً مطلوب نیست، اما در صورت انتخابِ چنین برنامه‌ای باید فراگیری و تا مرحله‌ی یادگیری کامل، کارآمد و کاربُردی این دو دانش ضروری ادامه پیدا کند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
یکی از شاگردان مرحوم آیت الله سیدرضی شیرازی (رضوان الله علیه) نقل می‌کند که ایشان در مورد زندگی سخت خود در نجف می‌فرمودند: "یک بار مرحوم پدرم کتاب طهارت حاج آقارضا همدانی را -که عصای دست علماء و فقهاء است و به آن احتیاج مبرم دارند- به من داد؛ آن را بُردم و ۲۵۰ فلس فروختم، یعنی یک ربع دینار فروختم که هزینه‌ی زندگی‌ام را تأمین کنم." ✴️@fegh_osoul_rafiee
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درس اخلاقی واقعی برای من و شمای طلبه که اسم سربازی خدا و دین و امام زمان (ارواحنا فداه) رو به دوش می‌کشیم...
نشاطِ حوزه، بل قوامِ حوزه و حوزه‌بودنِ حوزه به نشاط، پویایی و اُمید است... همان‌ها که برخی‌شان فقط می‌خوانند و می‌آموزند، و برخی‌شان مُدرِّس‌اند و می‌گویند، و برخی دست به قلم دارند یا بر مِنبَراند... . رُکْن رکین حوزه را دریابید و بر آن مراقبت کنید...
🔳 نقد بسیار مهمّ یکی از اساتيد فاضل و گرانقدر حوزه‌ی علمیه‌ی خراسان 🔳 "مراد از خواندن و ظاهراً برای کارورزی و آموختنِ روشِ استنباط و فهم درست کتاب و سنّت است، اما اگر این کارورزی و آموختنِ روشِ استنباط در همان علوم تخصّصی مانند و و مانند آن به کار بسته و آموزش داده شود بسیار بهتر و نتیجه‌بخش‌تر است. اما پرداختن به و -به صورت مفصَّل و طولانی- دیگر جایی برای علوم تخصّصی مانند و و مانند آن نمی‌گذارد. مثلاً باید آموزش روش برداشت از کتاب و سنّت را برای طلبه‌ی در همان علم و برای طلبه‌ی نیز در همان علم و نسبت به آیات و روایات کلامی و عقائدی آموزش بدهیم، نه به این صورت که امروز طلبه ساله‌های سال باید و بخواند تا بعد از سالیان سال به و و و برسد؛ این، مسیر بسیار دوری است که تخصّص در سائر علوم را دورتر و دورتر می‌کند." 📚 و اما آن چه در توضیح می‌توان عرض کرد در پیام بعدی تقدیم خواهد شد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✴️@fegh_osoul_rafiee
⚠️ بین و از این جهت تفاوت هست. 🔶️ علمی که ثبوتاً منطق معرفت دینی از کتاب و سنت است و بدون آن برداشت و استنباط از کتاب و سنّت در هیچ عرصه‌ای چه فقه، چه کلام، و چه تفسیر و... امکان و اعتبار ندارد است. 🔷️ اما علم مانند سائر علوم مانند و ، ذی‌المقدمه برای است؛ یعنی فقه ثبوتاً و واقعاً مقدمه‌ی و نیست، بلکه در عرضِ سائر علوم نسبتِ یکسانی با و به یک گونه نیازمند و قواعد استنباط هست، اما آن چیزی که فقه را از و متمایز می‌کند و موجب این می‌شود در مرتبه‌ای بعد از از مقدماتِ ضروریِ استنباطِ تفسیری و کلامی باشد این است که به طور اثباتی تنها و تنها بستری بوده است که در طول نزدیک به هزار سال گذشته موردِتوجّه‌ترین علم از علوم متداول حوزوی و دینی بوده است؛ در هیچ علمی در این هزار سال مانند علم کار اجتهادی و استنباطی صورت نگرفته است؛ ما نه در علم و نه در علم و نه در هیچ علم دیگری آن گونه که در ضوابط و قواعد مختلف و گوناگون استنباط و اجتهاد به کار گرفته شده چنین حجم عظیمی از استدلال‌ها، نقض و ابرام‌ها، و راه‌ حلّ‌های فهم نصوص نداریم، به صورتی که از لحاظ تاریخی علم -چه در میان اهل تسنّن و چه در میان امامیه- از دامان علم به وجود آمده است، و حتی تطوّرِ فقه بوده است که تطوّر و پیشرفتِ را در پی داشته است؛ این ارتباط بین و متاسفانه هیچ‌گاه بین اصول و و اصول برقرار نبوده است؛ یعنی هیچ‌گاه علم و علم بستر چنین کارورزی عمیق و گسترده‌ای نبوده است. این، ضرورتِ است. ⛔ اما متاسفانه باید گفت امروزه نیز بیشتر کرسی‌های آموزش و حتی نظریه‌پردازی علم و از چنین نگرشی که اصول و قواعد استنباط و اجتهاد را به صورت محوری بجوید و بیندیشد به دور است؛ این جاست که مجتهدان متخصّص در اصول و فقه باید چاره‌ای بیندیشند و کلام و تفسیر را نیز بستر مناسبی برای پیاده‌سازی قواعد استنباط و اجتهاد قرار دهند و کمی‌ها و کاستی‌های ضوابط اصولیِ استنباطِ گزاره‌های کلامی از کتاب و سنّت را در اصول کلام و اصول تفسیر -و نه با اصولِ فقه- با کارهای علمی عمیق و دقیق -مانند آن چه در فقه بوده و هست- پُر کنند تا روزی برسد که طلبه‌ی علم یا به جای کارورزی در بستر علم در همان علم تخصّصیِ خود تمرین اجتهاد و استنباط جواهری کند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۶۹- قوله (ج۳، ص۱۸۳): و المراد بالضَمان فی الجملتین هو کون دَرَک المضمون علیه... . (قسمت اول) ✅ مرحوم در توضیح معنای می‌فرماید: یک اعتبار و جعل خاصّی است که آثار تکلیفی و وضعی‌ای در شریعت بر آن بار می‌شود؛ مانند وجوبِ ادای مورد ضَمان به شخص مضمون‌له در صورت تمکّن از ادای آن. و همچنین ادای قیمت یا مثل آن، در صورت عدم تمکّن از ادای آن به خاطر تلف مثلاً. 🔶️ این چنین معنایی از نسبت به مالِ خودِ ضامن معنا نمی‌شود، بلکه در مورد مالِ دیگران است که معنای حقیقی پیدا می‌کند؛ زیرا روشن است که گفته نمی‌شود: "شخص، ضامن مال خودش است و باید خودِ مال یا بدل آن را به خودش بپردازد". همچنین روشن است که به این معنایی که گفتیم -که معنای حقیقی آن است- در عقد صحیح نیز معنا نمی‌شود؛ از این رو، در "ما یُضمن بصحیحه" معنای مجازی آن است. و اقرب المجازات نیز در اینجا ضمان در صورت تلف است که اظهر آثار است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
آیت الله العظمی شیخ حسین مظاهری (حفظه الله) می‌فرمودند: "ما کتاب نداشتیم... در مدرسه‌ی حجّتیه من بودم، آقای جوادی بود، آقای مصباح بود؛ هر سه درس استاد عزیزمان استاد فوق العاده [...] آقای طباطبایی می‌رفتیم، پیش ایشان شفاء می‌خواندیم؛ فقط در این درس دو [کتابِ] شفاء بود، یکی خود ایشان داشت و یکی پسر مرحوم الهی قمشه‌ای؛ یک [کتابِ] شفاء در مدرسه‌‌ی حجّتیه بود، من و آقای مصباح و آقای جوادی با هم قسمت کرده ‌بودیم که من ساعت ۹ تا ۱۰ به کتابخانه بروم و آقای مصباح ۱۰ تا ۱۱ و آقای جوادی ۱۱ تا ۱۲؛ [متنِ کتابِ] شفاء را از همان یادداشت می‌کردیم و مباحثه می‌کردیم و هیچ کدام پول نداشتیم [کتابِ] شفاء بخریم." ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۸- تعریف /الرکیزة الثانیة (محاضرات/ج۱/ص۱٣):مرحوم در توضیح رکیزه‌ی دوم می‌فرماید: به‌کارگیریِ قاعده‌ی اصولی در استنباط حکم شرعی نیازمند به هیچ قاعده‌ی اصولی دیگری نیست، بر خلاف سائر مقدّمات استنباط مانند مسائل ، ، ، ، و... که جز با کمک قواعد اصولی به استنباط حکم شرعی مُنتَج نخواهند شد. 🔷️ بنا بر این، نقش این علوم در استنباط، استقلالی نبوده، بلکه نیازمند قاعده‌ی اصولی است تا حجّیت شرعی پیدا کرده، معتبر شود. 🔶️ اگر چه استنباط فقهی بدون فهم ظاهری مفردات و الفاظ متن، و وثاقت راوی، و قوانین فراگیر منطق و... ممکن نیست، اما آن‌چه موجب شرعیّت و اعتبار استنباط است و به وثاقت راوی معنا می‌دهد قواعد اصولی‌ای مانند حجّیّت خبر ثقه است، زیرا بدون این چنین قواعدی وثاقت راوی هیچ نتیجه‌ی شرعی‌ای ندارد؛ از این جا روشن می‌شود مرتبه‌ی علم اصول بالاتر از مرتبه‌ی سایر علوم و پایین‌تر از علم فقه است. 🔷️ در ادامه ایشان بسیاری از مسائل مذکور در کتب اصولی را خارج از علم می‌داند؛ ایشان می‌فرماید: مباحثی چون ، ، دلالتِ اداتِ خارج از علم هستند، اگر چه به خاطر این که در علم بحث نشده‌اند در بحث شده‌اند. ✴️@fegh_osoul_rafiee