#حجیت_ظهور
#عرفیات
#شرعیات
📚 آنچه تا به حال گفته شده بود به طور روشن اثبات کرد که ظهورات عرفی در میان اهل محاوره ضرورتاً حجت است، به طوری که اگر ظهورات عامّ و عرفی کلام هر متکلمی حجت و معیار تفسیر آن کلام نباشد نظام اجتماعی بشر از هم پاشیده و مختل خواهد شد.
اما این مطلب تنها «حجیت عرفی ظهورات عرفی را تنها در عرفیات و محاوراتِ روزمره» اثبات می کند، اما «حجیتِ شرعیِ ظهوراتِ عرفی در محدوده ی شرعیات و بیانات شرعی» تا این مرحله از استدلال اثبات نمی شود؛ از این رو، برای اثبات «حجیتِ شرعیِ ظهوراتِ عرفی در محدوده ی شرعیات و بیانات شرعی» باید قدم دیگری را نیز برداشت و به پرسش اساسی تری پاسخ داد.
🔍 و اما پرسش اساسی...
♦ پرسش اساسی اینجاست که شارع اقدس به عنوان نهاد الهی قانون گذاری حتماً لازم است که همان نظام لغوی عام و همگانیِ پذیرفته شده ی توسط اهل لغت را بپذیرد؟
آیا ضروری است که شارع نیز مانند یکی از اهل عرف و اهل لغت بر اساس ظهورات عام و عرفیِ مردم با آنان سخن بگوید؟
آیا شارع باید با زبان و الفاظِ شناخته شده ی بین اهل عرف احکام را به آنان برساند؟
آیا مشکل و محذوری دارد که شارع با زبان و الفاظ دیگری که خود اختراع کرده است با آنان سخن بگوید و احکام را برساند؟
آیا مشکلی دارد که شارع با آوردن شریعت نو و جدید، یک فرهنگ لغات جدید و یک زبان اختراعی جدیدی را نیز عرضه کند و بر مکلفان واجب کند که تنها و تنها باید از طریق زبان اختراعی شارع احکام شریعتِ او را بفهمند؟
🔑 و اما پاسخ...
📝 @fegh_osoul_rafiee
#محاضرات_فی_أصول_الفقه
#محقق_خویی
#اصول
#تمهید
📚 ۲- اقسام قواعد اصولی (ج۱/ص۶):
🔶️🔸️ ۱) قسم اول: قواعد مفید #علم_وجدانی (مباحث ملازمات عقلیه)
#مقدمه_واجب، #ضد، #اجتماع_امر_و_نهی، #نهی_عبادات، مبحث #مفاهیم.
🔶️🔸️ ۲) قسم دوم: قواعد مفید #علم_تعبّدی (مباحث حجج و امارات)
این قواعد دو گونه بحث دارند:
✔️ بحثهای صغروی (مباحث الفاظ)
▫️ظهور ذاتی الفاظ بدون قرینه (ظهور امر و نهی و مفهوم و عام و خاص و مطلق و مقید)
▫️ظهور الفاظ با توجه به قرینهی خارجی (بعضی از مباحث الفاظ مانند بعضی از مباحث عام و خاص و مطلق و مقید)
✔️ بحثهای کبروی (مباحث حجّیّت)
حجّیّت #خبر_واحد، حجّیّت #اجماع_منقول، حجّیّت #شهرت_فتوائیه، حجّیّت #ظواهر_کتاب، حجّیّت #ظنّ_انسدادیّ_کشفیّ، مبحث #تعادل_ّو_تراجیح.
📌 نکتهی جالب توجه آن است که مرحوم #محقق_خویی در اینجا مباحث #حجیت_ظهور را -به دلیل اتفاق علماء و سیرهی قطعی عقلاء بر آن و عدم وجود اختلاف در آن- خارج از چارچوب علم #اصول میدانند.
🔶️🔸️ ۳) قسم سوم: اصول عملیهی شرعیّه (#استصحاب_شرعیّ، #برائت_شرعیّ، #احتیاط_شرعیّ)
🔶️🔸️ ۴) قسم چهارم: اصول عملیهی عقلیّه (#برائت_عقلیّ، #احتیاط_عقلیّ، مبحث #ظن_انسدادیّ_حکومیّ)
✴️@fegh_osoul_rafiee
فیلسوفِ معاصر، اُستاد فیاضی (حفظه الله) دربارهی اهمّیّتِ ویژهی علمِ #اصول در #علوم_اسلامی توضیح میدهند:
"علمِ #اصول به طور کلّی به سه بخش تقسیم میشود:
بخشی از علمِ #اصول اصلاً نقشی در فهمِ کتاب و سنّت ندارد، مانند مباحثِ مقدّماتیِ علمِ اصول که در واقع #فلسفهی_علم_اصول است.
بخشی دیگر از علمِ #اصول است که بیشتر به دردِ فقیه میخورد، مانندِ #اصول_عملیه و بحثِ #اوامر و #نواهی.
بخشی دیگر از علمِ #اصول برای هر کسی که بخواهد به قرآن و روایات مراجعه کند ضرورت دارد، مانند مباحث #عامّ_و_خاصّ، #مطلق_و_مقیَّد، #مُجمل و مُبیَّن، #حجّیّت_ظهور، #حجّیّت_خبر_واحد، بحثهای #تعادل_و_ترجیح.
علمِ #اصول برای کسی که بخواهد با دیدِ اسلامی در #علوم_انسانی نظر کند و افکارِ اجانب را نقد و دیدگاهِ اسلام را در مسائلِ #علوم_انسانی ارائه کند یک ضرورت است، و بدونِ تسلّط و #اجتهاد بر مباحثِ #اصول چنین اَمری اِمکانپذیر نیست."
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#ظنّ_نوعی
#اصالت_عدم_قرینه
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۷) همان بحثی که #شیخ_انصاری در #رسائل مطرح کردهاند را بیان میفرماید؛ ایشان میآورد: یکی از بحثهای فنّی دربارهی وجهِ حجّیّتِ ظهور این است که عملِ عقلاء بر طبقِ ظهور بر چه اساسی است؟!
آیا علّتِ این که عقلاء بر طبقِ ظهورات عمل میکنند این است که هر کلامی #ظهور_نوعی در معنای ظاهریاش دارد؟! یا علّتِ عمل بر طبقِ ظهورات بنای عقلاء بر اصالت_عدم_قرینه است؟!
🔷️ ایشان در ادامه میفرماید: هیچ گزینهی دیگری غیر از همین دو احتمال (مانند #تعبّد) نمیتواند علّتِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهورات باشد، زیرا عقلاء در اعمالِ روزمرّه و عُقلاییِشان بر اساسِ #تعبّد عمل نمیکنند، بلکه وجوهی غیر از #تعبّد در کارشان وجود دارد.
🔸️ از این رو، بنا بر این که علّتِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهورات #ظهور_نوعی باشد نیازی به جریانِ #اصالت_عدم_قرینه نیست، و نیز اگر علّتِ عملشان بر طبقِ ظهورات #اصالت_عدم_قرینه باشد غیر از دلالتِ کلام بر #ظنّ_نوعی (ظهورِ عُرفی) باید عدمِ قرینه نیز ثابت شود تا ظهورِ کلام در میانِ عقلاء قابلِ عمل شود.
در ادامه ایشان نظرِ خود را در این باره بیان میفرماید...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#ظنّ_نوعی
#اصالت_عدم_قرینه
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۸؛ ج۳/ص۱۴۵) در بیان نظریهی خود دربارهی وجهِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهور میفرماید: تحقیق آن است که باید بینِ موارد تفصیل داد:
🔶️🔹️ اگر در موردی غرض به واقعیّتِ مرادِ متکلّم تعلّق گرفته باشد و باید مرادِ واقعیِ متکلّم را استخراج کرد روشن است که در این موارد نمیتوان به مُجرَّدِ ظواهر اکتفا کرد، بلکه باید احراز کرد قرینهی منفصلهای وجود ندارد؛ از این رو، عقلاء در این موارد تا نبودِ هر گونه قرینهای را احراز نکنند به ظهور عمل نمیکنند؛ به همین خاطر تا احراز نکنند مرادِ واقعیِ متکلّم همان معنای ظاهر از کلامش است به ظواهرِ کلامِ طبیب (متکلّم) عمل نمیکنند.
🔷️🔸️ در مقابل در مواردی که غرض مرادِ واقعی نیست ظهورِ کلام کافی است، مانند بعث و زجرِ مولا و مقامِ احتجاج در محکمه؛ عقلاء در این گونه موارد بدونِ احرازِ عدمِ قرینه مباشرتاً به ظواهر عمل میکنند؛ از این رو، نمیتوانند به مُجرَّدِ احتمالِ وجودِ قرینه از عمل بر طبقِ امر و نهی سرباز بزنند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#عامّ
#خاصّ
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۹) در تبیینِ فنّیِ نسبتِ #عامّ و #خاصّ میفرماید: اگر یک #عامّ و یک #خاصّ داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانهی زیر را دارد:
🔶️🔹️ ۱- خاصِّ قطعی سنداً و دلالتاً.
در این حالت، هیچ شکّی در #تخصیص نیست، و خاصّ وارد (#ورود) بر عامّ بوده و موضوعِ #حجّیّت_ظهور را در عامّ از بین میبَرَد.
🔹️ البته شاید بتوان مفادِ #خاصّ را به صورتِ #تخصّص -و نه #ورود- از ذیلِ #حجّیّت_ظهور خارج دانست؛ توضیحش این است که در #ورود -بنا بر تعریفِ خودِ ایشان- رفعِ موضوعِ دلیلِ مورود به واسطهی دلیلِ وارد، تعبّدی و شرعی است؛ یعنی این که رفع موضوعِ دلیلِ مورود به این خاطر است که شارع موضوعِ دلیلِ وارد را تعبّداً جعل کرده است، در حالی که در #تخصّص موضوعِ دو دلیل واقعاً و تکویناً با یکدیگر مُتبایناند و هیچ جعل و تعبّدی در کار نیست، مانند عالم و جاهل که نسبتشان تباین است.
🔸️ در این جا نیز #خاصّ تکویناً -و نه تعبّداً و شرعاً- با موضوعِ #حجّیّت_ظهور متباین است، و مفادِ خاصّ -به خاطرِ این که هم سنداً و هم دلالتاً قطعی و یقینی است- تکویناً از موضوعِ #حجّیّت_ظهور خارج است و ثبوتِ موضوعِ #حجّیّت در #خاصّ به خاطر قطعیبودنِ خاصّ است و ارتباطی با تعبّدِ شرعی ندارد، چه آن که #حجّیّت_قطع ذاتی است؛ از این رو، #محقّق_میرزای_نائینی احتمالِ #تخصّص را نیز مطرح میکند.
🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً.
🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً.
🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#عامّ
#خاصّ
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۲۰) میفرماید: اگر یک #عامّ و یک #خاصّ داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانهی زیر را دارد:
🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً.
🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً.
در حالت ۲ و ۳ ظاهرِ کلامِ #شیخ_انصاری در #رسائل (مراجعه شود به ج۴/ص۴۲۲ و ص۴۲۵) این است که #عامّ تخصیص نمیخورد، بلکه باید بررسی کرد دلالتِ عامّ بر عموم قویتر است یا دلالتِ خاصّ بر تخصیص، و اقوی مقدَّم میشود.
🔹️ ایشان در ادامه -بر خلافِ دیدگاهِ #شیخ_انصاری- در تبیینِ نظریهی خود بیان میفرماید: نظرِ اقوی و صحیحتر این است که هیچ راهی برای تقدّمِ #عامّ بر #خاصّ نبوده و در هر حال #عامّ #تخصیص میخورد حتی اگر ظهورِ #خاصّ اضعف از ظهورِ #عامّ باشد، زیرا #حجّیّت_ظهور در #خاصّ حاکم بر #حجّیّت_ظهور در #عامّ است؛ توضیحش این است که #خاصّ به خاطرِ خاصّبودنش -نه به خاطرِ ظهورِ قویترش- قرینهی بر تصرّف در عامّ و کشفکنندهی مرادِ جدّیِ شارع است.
از این رو، خودِ وجودِ خاصّ #تخصیص را رقم میزند و نیازی به هیچ چیز دیگری نیست، چه آن که #حجّیّت_ظهور در قرینه همیشه حاکم بر #حجّیّت_ظهور در ذیالقرینه است، حتی اگر ظهورِ ذیالقرینه قویتر باشد.
🔸️ در ادامه نیز در نقدی به #شیخ_انصاری نیز میفرماید: #شیخ_انصاری اگر چه در اینجای #رسائل این چنین فرموده است، اما در #فقه هیچ گاه بین #عامّ و #خاصّ به ظهورِ قویتر نگاه نکرده، همیشه و در همهی موارد #خاص را مقدَّم میکند.
🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee