eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
356 دنبال‌کننده
693 عکس
107 ویدیو
168 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 آنچه تا به حال گفته شده بود به طور روشن اثبات کرد که ظهورات عرفی در میان اهل محاوره ضرورتاً حجت است، به طوری که اگر ظهورات عامّ و عرفی کلام هر متکلمی حجت و معیار تفسیر آن کلام نباشد نظام اجتماعی بشر از هم پاشیده و مختل خواهد شد. اما این مطلب تنها «حجیت عرفی ظهورات عرفی را تنها در عرفیات و محاوراتِ روزمره» اثبات می کند، اما «حجیتِ شرعیِ ظهوراتِ عرفی در محدوده ی شرعیات و بیانات شرعی» تا این مرحله از استدلال اثبات نمی شود؛ از این رو، برای اثبات «حجیتِ شرعیِ ظهوراتِ عرفی در محدوده ی شرعیات و بیانات شرعی» باید قدم دیگری را نیز برداشت و به پرسش اساسی تری پاسخ داد. 🔍 و اما پرسش اساسی... ♦ پرسش اساسی اینجاست که شارع اقدس به عنوان نهاد الهی قانون گذاری حتماً لازم است که همان نظام لغوی عام و همگانیِ پذیرفته شده ی توسط اهل لغت را بپذیرد؟ آیا ضروری است که شارع نیز مانند یکی از اهل عرف و اهل لغت بر اساس ظهورات عام و عرفیِ مردم با آنان سخن بگوید؟ آیا شارع باید با زبان و الفاظِ شناخته شده ی بین اهل عرف احکام را به آنان برساند؟ آیا مشکل و محذوری دارد که شارع با زبان و الفاظ دیگری که خود اختراع کرده است با آنان سخن بگوید و احکام را برساند؟ آیا مشکلی دارد که شارع با آوردن شریعت نو و جدید، یک فرهنگ لغات جدید و یک زبان اختراعی جدیدی را نیز عرضه کند و بر مکلفان واجب کند که تنها و تنها باید از طریق زبان اختراعی شارع احکام شریعتِ او را بفهمند؟ 🔑 و اما پاسخ... 📝 @fegh_osoul_rafiee
📚 ۲- اقسام قواعد اصولی (ج۱/ص۶): 🔶️🔸️ ۱) قسم اول: قواعد مفید (مباحث ملازمات عقلیه) ، ، ، ، مبحث . 🔶️🔸️ ۲) قسم دوم: قواعد مفید (مباحث حجج و امارات) این قواعد دو گونه‌ بحث‌ دارند: ✔️ بحث‌های صغروی (مباحث الفاظ) ▫️ظهور ذاتی الفاظ بدون قرینه (ظهور امر و نهی و مفهوم و عام و خاص و مطلق و مقید) ▫️ظهور الفاظ با توجه به قرینه‌ی خارجی (بعضی از مباحث الفاظ مانند بعضی از مباحث عام و خاص و مطلق و مقید) ✔️ بحث‌های کبروی (مباحث حجّیّت) حجّیّت ، حجّیّت ، حجّیّت ، حجّیّت ، حجّیّت ، مبحث . 📌 نکته‌ی جالب توجه آن است که مرحوم در اینجا مباحث را -به دلیل اتفاق علماء و سیره‌ی قطعی عقلاء بر آن و عدم وجود اختلاف در آن- خارج از چارچوب علم می‌دانند. 🔶️🔸️ ۳) قسم سوم: اصول عملیه‌ی شرعیّه (، ، ) 🔶️🔸️ ۴) قسم چهارم: اصول عملیه‌ی عقلیّه (، ، مبحث ) ✴️@fegh_osoul_rafiee
فیلسوفِ معاصر، اُستاد فیاضی (حفظه الله) درباره‌ی اهمّیّتِ ویژه‌ی علمِ در توضیح می‌دهند: "علمِ به طور کلّی به سه بخش تقسیم می‌شود: بخشی از علمِ اصلاً نقشی در فهمِ کتاب و سنّت ندارد، مانند مباحثِ مقدّماتیِ علمِ اصول که در واقع است. بخشی دیگر از علمِ است که بیشتر به دردِ فقیه می‌خورد، مانندِ و بحثِ و . بخشی دیگر از علمِ برای هر کسی که بخواهد به قرآن و روایات مراجعه کند ضرورت دارد، مانند مباحث ، ، و مُبیَّن، ، ، بحث‌های . علمِ برای کسی که بخواهد با دیدِ اسلامی در نظر کند و افکارِ اجانب را نقد و دیدگاهِ اسلام را در مسائلِ ارائه کند یک ضرورت است، و بدونِ تسلّط و بر مباحثِ چنین اَمری اِمکان‌پذیر نیست." ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ مرحوم در (ج۴/ص۷۱۷) همان بحثی که در مطرح کرده‌اند را بیان می‌فرماید؛ ایشان می‌آورد: یکی از بحث‌های فنّی درباره‌ی وجهِ حجّیّتِ ظهور این است که عملِ عقلاء بر طبقِ ظهور بر چه اساسی است؟! آیا علّتِ این که عقلاء بر طبقِ ظهورات عمل می‌کنند این است که هر کلامی در معنای ظاهری‌اش دارد؟! یا علّتِ عمل بر طبقِ ظهورات بنای عقلاء بر اصالت_عدم_قرینه است؟! 🔷️ ایشان در ادامه می‌فرماید: هیچ گزینه‌ی دیگری غیر از همین دو احتمال (مانند ) نمی‌تواند علّتِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهورات باشد، زیرا عقلاء در اعمالِ روزمرّه و عُقلاییِ‌شان بر اساسِ عمل نمی‌کنند، بلکه وجوهی غیر از در کارشان وجود دارد. 🔸️ از این رو، بنا بر این که علّتِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهورات باشد نیازی به جریانِ نیست، و نیز اگر علّتِ عملشان بر طبقِ ظهورات باشد غیر از دلالتِ کلام بر (ظهورِ عُرفی) باید عدمِ قرینه نیز ثابت شود تا ظهورِ کلام در میانِ عقلاء قابلِ عمل شود. در ادامه ایشان نظرِ خود را در این باره بیان می‌فرماید... ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ مرحوم در (ج۴/ص۷۱۸؛ ج۳/ص۱۴۵) در بیان نظریه‌ی خود درباره‌ی وجهِ عملِ عقلاء بر طبقِ ظهور می‌فرماید: تحقیق آن است که باید بینِ موارد تفصیل داد: 🔶️🔹️ اگر در موردی غرض به واقعیّتِ مرادِ متکلّم تعلّق گرفته باشد و باید مرادِ واقعیِ متکلّم را استخراج کرد روشن است که در این موارد نمی‌توان به مُجرَّدِ ظواهر اکتفا کرد، بلکه باید احراز کرد قرینه‌ی منفصله‌ای وجود ندارد؛ از این رو، عقلاء در این موارد تا نبودِ هر گونه قرینه‌ای را احراز نکنند به ظهور عمل نمی‌کنند؛ به همین خاطر تا احراز نکنند مرادِ واقعیِ متکلّم همان معنای ظاهر از کلامش است به ظواهرِ کلامِ طبیب (متکلّم) عمل نمی‌کنند. 🔷️🔸️ در مقابل در مواردی که غرض مرادِ واقعی نیست ظهورِ کلام کافی است، مانند بعث و زجرِ مولا و مقامِ احتجاج در محکمه؛ عقلاء در این گونه موارد بدونِ احرازِ عدمِ قرینه مباشرتاً به ظواهر عمل می‌کنند؛ از این رو، نمی‌توانند به مُجرَّدِ احتمالِ وجودِ قرینه از عمل بر طبقِ امر و نهی سرباز بزنند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ مرحوم در (ج۴/ص۷۱۹) در تبیینِ فنّیِ نسبتِ و می‌فرماید: اگر یک و یک داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانه‌ی زیر را دارد: 🔶️🔹️ ۱- خاصِّ قطعی سنداً و دلالتاً. در این حالت، هیچ شکّی در نیست، و خاصّ وارد () بر عامّ بوده و موضوعِ را در عامّ از بین می‌بَرَد. 🔹️ البته شاید بتوان مفادِ را به صورتِ -و نه - از ذیلِ خارج دانست؛ توضیحش این است که در -بنا بر تعریفِ خودِ ایشان- رفعِ موضوعِ دلیلِ مورود به واسطه‌ی دلیلِ وارد، تعبّدی و شرعی است؛ یعنی این که رفع موضوعِ دلیلِ مورود به این خاطر است که شارع موضوعِ دلیلِ وارد را تعبّداً جعل کرده است، در حالی که در موضوعِ دو دلیل واقعاً و تکویناً با یکدیگر مُتباین‌اند و هیچ جعل و تعبّدی در کار نیست، مانند عالم و جاهل که نسبتشان تباین است. 🔸️ در این جا نیز تکویناً -و نه تعبّداً و شرعاً- با موضوعِ متباین است، و مفادِ خاصّ -به خاطرِ این که هم سنداً و هم دلالتاً قطعی و یقینی است- تکویناً از موضوعِ خارج است و ثبوتِ موضوعِ در به خاطر قطعی‌بودنِ خاصّ است و ارتباطی با تعبّدِ شرعی ندارد، چه آن که ذاتی است؛ از این رو، احتمالِ را نیز مطرح می‌کند. 🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً. 🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً. 🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ مرحوم در (ج۴/ص۷۲۰) می‌فرماید: اگر یک و یک داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانه‌ی زیر را دارد: 🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً. 🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً. در حالت ۲ و ۳ ظاهرِ کلامِ در (مراجعه شود به ج۴/ص۴۲۲ و ص۴۲۵) این است که تخصیص نمی‌خورد، بلکه باید بررسی کرد دلالتِ عامّ بر عموم قوی‌تر است یا دلالتِ خاصّ بر تخصیص، و اقوی مقدَّم می‌شود. 🔹️ ایشان در ادامه -بر خلافِ دیدگاهِ - در تبیینِ نظریه‌ی خود بیان می‌فرماید: نظرِ اقوی و صحیح‌تر این است که هیچ راهی برای تقدّمِ بر نبوده و در هر حال می‌خورد حتی اگر ظهورِ اضعف از ظهورِ باشد، زیرا در حاکم بر در است؛ توضیحش این است که به خاطرِ خاصّ‌بودنش -نه به خاطرِ ظهورِ قوی‌ترش- قرینه‌ی بر تصرّف در عامّ و کشف‌کننده‌ی مرادِ جدّیِ شارع است. از این رو، خودِ وجودِ خاصّ را رقم می‌زند و نیازی به هیچ چیز دیگری نیست، چه آن که در قرینه همیشه حاکم بر در ذی‌القرینه است، حتی اگر ظهورِ ذی‌القرینه قوی‌تر باشد. 🔸️ در ادامه نیز در نقدی به نیز می‌فرماید: اگر چه در اینجای این چنین فرموده است، اما در هیچ گاه بین و به ظهورِ قوی‌تر نگاه نکرده، همیشه و در همه‌ی موارد را مقدَّم می‌کند. 🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee