#محاضرات_فی_أصول_الفقه
#محقق_خویی
#اصول
#تمهید
📚 ۲- اقسام قواعد اصولی (ج۱/ص۶):
🔶️🔸️ ۱) قسم اول: قواعد مفید #علم_وجدانی (مباحث ملازمات عقلیه)
#مقدمه_واجب، #ضد، #اجتماع_امر_و_نهی، #نهی_عبادات، مبحث #مفاهیم.
🔶️🔸️ ۲) قسم دوم: قواعد مفید #علم_تعبّدی (مباحث حجج و امارات)
این قواعد دو گونه بحث دارند:
✔️ بحثهای صغروی (مباحث الفاظ)
▫️ظهور ذاتی الفاظ بدون قرینه (ظهور امر و نهی و مفهوم و عام و خاص و مطلق و مقید)
▫️ظهور الفاظ با توجه به قرینهی خارجی (بعضی از مباحث الفاظ مانند بعضی از مباحث عام و خاص و مطلق و مقید)
✔️ بحثهای کبروی (مباحث حجّیّت)
حجّیّت #خبر_واحد، حجّیّت #اجماع_منقول، حجّیّت #شهرت_فتوائیه، حجّیّت #ظواهر_کتاب، حجّیّت #ظنّ_انسدادیّ_کشفیّ، مبحث #تعادل_ّو_تراجیح.
📌 نکتهی جالب توجه آن است که مرحوم #محقق_خویی در اینجا مباحث #حجیت_ظهور را -به دلیل اتفاق علماء و سیرهی قطعی عقلاء بر آن و عدم وجود اختلاف در آن- خارج از چارچوب علم #اصول میدانند.
🔶️🔸️ ۳) قسم سوم: اصول عملیهی شرعیّه (#استصحاب_شرعیّ، #برائت_شرعیّ، #احتیاط_شرعیّ)
🔶️🔸️ ۴) قسم چهارم: اصول عملیهی عقلیّه (#برائت_عقلیّ، #احتیاط_عقلیّ، مبحث #ظن_انسدادیّ_حکومیّ)
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی اول) 🔴🔻
✅ مرحوم #شیخ_انصاری در سه موضع از کتاب #رسائل مراد و مقصود خود از #حکومت را بیان میفرماید:
🔶️🔸️ مرحوم #شیخ_انصاری در اثنای بحث از قاعدهی #لا_ضرر (ج۲/ص۴۶۲) مینویسید:
"و المراد بالحكومة أن يكون أحد الدليلين بمدلوله اللفظي متعرِّضاً لحال دليل آخر من حيث إثبات حكم لشيء أو نفيه عنه.
فالأول: مثل ما دلّ على الطهارة بالاستصحاب أو شهادة العدلين، فإنه حاكمٌ على ما دلّ على أنه 'لا صلاة إلا بطهور'.
فإنه يفيد بمدلوله اللفظي: أن ما ثبت من الأحكام للطهارة في مثل لا صلاة إلا بطهور و غيرها، ثابتٌ للمتطهِّر بالاستصحاب أو البينة.
و الثاني: مثل الأدلة المذكورة."
🔶️🔸️ همچنین در خاتمهی #استصحاب (ج۳/ص۳۱۵) میفرماید:
"و معنى #الحكومة -على ما سيجيء في باب التعادل و التراجيح-: أن يحكم الشارع في ضمن دليل بوجوب رفع اليد عمّا يقتضيه الدليل الآخر لو لا هذا الدليل الحاكم، أو بوجوب العمل في مورد بحكم لا يقتضيه دليله لو لا الدليل الحاكم، و سيجيء توضيحه إن شاء الله تعالى."
🔶️🔸️و نیز در ابتدای بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۳):
"ضابط #الحکومة أن يكون أحد الدليلين بمدلوله اللفظي متعرّضاً لحال الدليل الآخر و رافعاً للحكم الثابت بالدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه، فيكون مبيِّناً لمقدار مدلوله، مسوقاً لبيان حاله، متفرِّعاً عليه.
و ميزان ذلك: أن يكون بحيث لو فرض عدم ورود ذلك الدليل لكان هذا الدليل لغواً خالياً عن الموارد. ... .
و الفرق بينه و بين التخصيص أن كون المخصِّص بياناً للعامّ، إنما هو بحكم العقل الحاكم بعدم جواز إرادة العموم مع العمل بالخاص، و هذا بيانٌ بلفظه و مفسِّرٌ للمراد من العام، فهو تخصيصٌ في المعنى بعبارة التفسير. ... .
فالثمرة بين #التخصيص و #الحكومة تظهر في الظاهرين، حيث لا يقدّم المحكوم و لو كان الحاكم أضعف منه؛ لأن صرفه عن ظاهره لا يحسن بلا قرينة أخرى هي مدفوعة بالأصل. و أما الحكم بالتخصيص فيتوقف على ترجيح ظهور الخاص، و إلّا أمكن رفع اليد عن ظهوره و إخراجه عن الخصوص بقرينة صاحبه."
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی دوم) 🔴🔻
نتیجهی آنچه از کلمات مرحوم #شیخ_انصاری در نوشتهی اول به دست میآید ایشان برای این مصطلح اصولی چند ویژگی قرار داده و آن را با این ویژگیها از دیگر اقسام تنافی -مخصوصاً از #تخصیص- جدا میکند؛ این ویژگیها را میتوان این گونه جمعبندی کرد:
🔶️🔸️ ۱) #ویژگی_اول: ارتباط تفسیری حاکم با محکوم
اولین ویژگیای که مرحوم #شیخ_انصاری در توضیح معنای #حکومت مُجدّانه با عبارات گوناگون بر آن پافشاری دارد این نکته است که حاکم، مُفسِّر و تبیینکنندهی مدلولِ محکوم است.
🔸️ ایشان با عبارتی چون: "مُتعرِّضاً لحال دليل آخر"، "مبيِّناً لمقدار مدلوله"، "مسوقاً لبيان حاله"، "متفرِّعاً عليه"، "مفسِّرٌ للمراد" و "کاشفاً عن حال الآخر" بر این ویژگی تاکید میکند.
🔸️ همچنین در عبارات شاگرد بزرگ ایشان مرحوم میرزای آشتیانی در بحر الفوائد (تعادل و تراجیح/ص۶/نسخهی مخطوط) اوصافی مانند "شارح" و "مفسِّر" و "حاکی" و "ناظر" را برای دلیل حاکم ذکر میکند.
🔸️ همچنین مرحوم #شیخ_انصاری در بیان فرق بین #تخصيص و #حكومت در ابتدای بحث #تعادل_و_تراجیح میفرماید: حاکم همیشه بر محکوم مقدَّم است، حتی اگر ظهور حاکم، اَضعف از ظهور محکوم باشد؛ این سخن ایشان از این روست که بنا بر نگاه ایشان دلیل حاکم، شخصیّت و کارکردی جز تفسیر و تبیین و دخل و تصرّف در دلیل محکوم ندارد، و غرض از حاکم تنها و تنها بیانِ چارچوبِ مدلولِ محکوم است، به طوری اگر فرض کنیم دلیل محکوم (لَا تَأكُلُوا الرِّبَا) نمىبود دلیل حاکم (لا رِبا بین الوالد و الولد) بیفایده و بیمعنا میشد؛ پس مجرّدِ وجودِ حاکم برای دخل و تصرّف در محکوم کافی است.
🔸️ بنا بر این نکته، ایشان در بحث #لا_ضرر (ج۲/ص۴۶۳) در بیان فرق #حکومت با دیگر اقسام تنافی و تعارض بیان میفرمایند: جمعبندی دلالی بین حاکم و محکوم هیچ نیازی به مرجِّح یا قرینه ندارد، و مینویسد: "بل هو (أي: الحاكم) مُتعیِّن للقرینیّة بمدلوله له (أي: لحال المحكوم)".
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی سوم) 🔴🔻
🔶️🔸️ ۲) #ویژگی_دوم: تفسیرِ لفظیِ حاکم بر محکوم
یکی دیگر از نکاتی که البته ریشهاش همان #ویژگی_اول است این است که حکومت و تفسیرِ حاکم نسبت به محکوم، به لفظ و بیانِ حاکم است؛ یعنی بیانشدنِ دلیلِ حاکم از جانبِ شارع تنها به غرضِ تفسیر و تبیینِ محکوم بوده است، نه این که حملِ مدلولِ محکوم بر مدلولِ حاکم نتیجهی جمع بین دو دلیل متنافی باشد.
🔸️ از این رو، مرحوم #شیخ_انصاری در ضمن بحث از قاعدهی #لا_ضرر و در ابتدای بحث #تعادل_و_تراجیح به صراحت چندین بار عبارت "بمدلوله اللفظي" را در توضیح #حکومت ذکر میکند، و در جایی نیز #حکومت را "بیانٌ بلفظه" میداند، و حتی سخن از "عبارة التفسیر" نیز به میان میآورد.
🔸️ ظاهراً نگاه و مراد ایشان در طرح چنین ویژگی بیان فرق بین #حکومت و #تخصيص و دیگر صورتهای تنافی است، زیرا ایشان معتقد است #تخصیص بر خلاف #حکومت مبتنی بر تفسیر لفظ خاصّ از عامّ نبوده، بلکه نتیجهی در کنارِ هم قرارگرفتنِ قهریِ خاصّ و عامّ است بدون آن که بیان لفظ خاصّ از جانب شارع با نگاه به تفسیر و تبیینِ عامّ بوده باشد؛ از این رو، مرحوم #شیخ_انصاری تخصیصِ عامّ را بر اساسِ حکم عقل میداند، یعنی #تخصیص نتیجهی عقلیِ جمع بین مدلول خاصّ و مدلول عامّ است، و هیچ تفسیر، تبیین، شرح یا نظارتی در میان نیست.
🔸️ از این رو، مرحوم #شیخ_انصاری در برخی کلماتِ خود (ج۲/ص۴۶۳ و ج۴/ص۱۴ و ۱۵ و ۱۷) #تخصیص را نیازمند ترجیح ظهور خاصّ نسبت به عام دانسته، و در ابتدای بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۴) مینویسد: "ثمّ الخاصّ إن كان قطعياً تعيَّنَ طرح عموم العامّ، و إن كان ظنّياً دار الأمر بين طرحه و طرح العموم... فلا بُدَّ من الترجيح".
از این رو، مرحوم تبریزی نیز در أوثق الوسائل (ج۶/ص۲۱۲) مینویسد: "فإن تخصيص العامّ من باب تقديم ظهور الخاصّ على ظهور العامّ لقوّته بالنسبة إليه، بخلاف #الحكومة لأن تقديم الحاكم على المحكوم، كما عرفت لأجل عدم المعارضة بينهما عرفاً، و كون الحاكم مُفسِّراً للمراد من المحكوم، لا من باب الترجيح لقوّة الدلالة".
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی چهارم) 🔴🔻
🔶️🔸️ ۳) #ویژگی_سوم: تقدّم محکوم و تأخّر حاكم (تقدّم زمانى محكوم بر حاكم)
از دیگر ویژگیهای #حکومت در نگاه مرحوم #شیخ_انصاری که اگر چه به صراحت در کلام ایشان -آن گونه که ما در این جا ذکر کردیم- ذکر نشده است، اما آن نیز از #ویژگی_اول یعنی مُفسِّر و شارح و مُتعرِّض و مُبیِّن و مُتفرِّعبودنِ حاکم، و همچنین از عبارات گوناگون ایشان استفاده میشود این است که محکوم همیشه باید مقدّم بر حاکم باشد.
🔶️ ایشان در بیان خود در ابتدای #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۳) به صراحت میآورد: "و میزان ذلک (أي: ضابط الحكومة): أن يكون بحيث لو فُرِض عدمُ ورود ذلك الدليل (أي: المحكوم) لكان هذا الدليل (أي: الحاكم) لغواً خالياً عن المورد"؛ این عبارت اگر چه -همانطور که در پاورقی چاپ مجمع الفکر ذکر شده است- در برخی نُسَخ رسائل وجود ندارد، اما کاملاً منطبق بر ادامهی کلام ایشان است.
ایشان در ادامه به عنوان مثال مینویسد: "نظیر الدلیل الدالّ علی أنه لا حكم للشكّ في النافلة، أو مع كثرة الشكّ، أو مع حفظ الإمام أو المأموم، أو بعد الفراغ من العمل، فإنه حاكمٌ على الأدلّة المتكفّلة لأحكام الشكوك، فلو فُرِض أنه لم يرد من الشارع حكم الشكوك -لا عموماً و لا خصوصاً- لم يكن موردٌ للأدلّة النافية لحكم الشكّ في هذه الصور".
همان طوری که از ظاهر این عبارات بر میآید این دو عبارت به روشنی دلالت بر همین ویژگی دارد.
🔷️ البته شاگرد بزرگ ایشان مرحوم آشتیانی در #بحر_الفوائد (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) بعد از توضیح معنای #حکومت مینویسد: "و لا يُعتبر فيها تأخّر الحاكم عن المحكوم، كما ربما يُتوهَّم من بيان شيخنا في الكتاب".
🔷️ و مرحوم #آخوند_خراسانى نیز در حاشیهی خود بر کتاب #رسائل (ص۴۲۸) نیز به صراحت میآورد: "لا يخفى أنه لا يعتبر في الحكومة إلا سوق الدليل... من دون اعتبار أن يكون المحكوم قبله أو معه".
🔷️ مرحوم #محقق_میرزای_نائينى نیز در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۳) به صراحت میآورد: "... و لا یُعتبر أيضاً تقدّم تشريع مفاد المحكوم على مفاد الحاكم".
🔷️ همچنین مرحوم تبريزى در حاشيهی گرانسنگ #أوثق_الوسائل (ج۶/ص۲۱۳) نیز تقدّم محکوم و تأخّر حاكم را ناصواب شمرده، میفرماید: "و بقي هنا شيء يتعلّق بعبارة المصنّف و هو أن ما ذكره في ضابط الحكومة بعد قوله: 'و متفرِّعاً عليه' بقوله: 'و ميزان ذلك أن يكون... لغواً خالياً عن المورد' بظاهره ظاهر الفساد، لمنع الملازمة في كثير من موارد الحكومة. ..."؛ و سپس لغوبودن دلیل حاکم در چند مثال فقهیای که مرحوم #شیخ_انصاری آورده است را مورد نقد قرار میدهد.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی پنجم) 🔴🔻
🔶️🔸️ ۴) #ويژگی_چهارم: توسیع و تضییق محکوم با دلیل حاکم (تفسیر تصرّفی)
دلیل حاکم، گاه دایرهی دلیل محکوم را توسیع میکند و گاه تضییق؛ مانند "الطواف بالبیت صلاة" که دایرهی "لا صلاة إلا بطهور" را توسیع کرده، و "لا ربا بین الوالد و الولد" که دایرهی "لَا تَأكُلُوا الرِّبَا" را تضییق میکند.
🔶️ مرحوم #شیخ_انصاری در کلام خویش به صراحت به این ویژگی اشاره میکند؛ ایشان در بحث قاعدهی #لا_ضرر (ج۲/ص۴۶۲) در توضیح معنای #حکومت مینویسد: "... من حیث إثباتِ حكم لشيء، أو نفيِه عنه (أي: نفي الحكم عن الشيء)".
همچنین در خاتمهی #استصحاب (ج۳/ص۳۱۴) نیز با عبارت دیگری این گونه میآورد: "معنی الحکومة... أن يحكم الشارع في ضمن دليل بوجوب رفع اليد عمّا يقتضيه الدليل الآخر لو لا هذا الدليل الحاكم، أو بوجوب العمل في مورد بحكم لا يقتضيه دليله لو لا الدليل الحاكم".
🔸️ اگر چه در ابتدای بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۳) در توضیح #حکومت -بدون اشاره به #حکومت_توسیعی- تنها #حکومت_تضییقی را ذکر کرده، میآورد: "... و رافعاً للحكم الثابت بالدليل الآخر (أي: الدليل المحكوم) عن بعض أفراد موضوعه، فيكون مُبيِّناً لمقدار مدلوله"، اما در هر حال، آن چه نزد مرحوم #شیخ_انصاری بیشکّ ثابت است این است که #حکومت گاه #حکومت_توسیعی است و گاه #حکومت_تضییقی.
🔸️ نکته در ثبوت این دو قسم برای #حکومت نیز همان ویژگی شرح و تفسیربودنِ دلیل حاکم نسبت به دلیل محکوم است، که به این دو صورت قابل فرض است.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی ششم) 🔴🔻
🔶️🔸️ ۵) #ویژگی_پنجم: جایگاه #تعبّد شرعی در #حکومت
یکی دیگر از ویژگیهای ماهُویِ #حکومت ثبوت تعبّد شرعی در شکلگیری حکومتِ اصولی است؛ به عبارت دیگر، تفسیر، نظارت و شرحی که در قالبِ دلیلِ حاکم نسبت به دلیلِ محکوم رُخ میدهد کاملاً ماهیّتی #تعبّدی دارد؛ یعنی #حکومت کاملاً در فضای اعتبار و تشریع اتفاق میافتد.
🔶️ مرحوم #شیخ_انصاری در مواضع سهگانه در کتاب #رسائل که #حکومت را توضیح دادند -و ما در نوشتهی اول نقل کردیم- به صراحت این ویژگی را بیان نکردند، اما از توضیحات ایشان قابل برداشت است.
🔸️ ایشان در خاتمهی #استصحاب (ج۳/ص۳۱۴) میفرماید: "معنی الحكومة... أن يَحكم الشارعُ في ضمن دليلٍ بوجوب رفع اليد... أو بوجوب العمل في موردٍ... "؛ اين که حکومت را بنا بر حکم شارع دانستهاند مُشعِر به همین ویژگی است.
🔸️ همچنین در #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۳) میفرماید: "ضابط الحكومة: أن يكون أحد الدليلين بمدلوله اللفظي... رافعاً للحكم الثابت بالدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه"؛ رفع حکم، نشان مىدهد حاکم به عنوان یک مُفسِّر و شارحِ شرعی از جانب شارع میآید و حکم را از برخی افراد بر میدارد؛ این حکم شرعی، همان ماهیّتِ #تعبّدیِ حکومت است.
🔷️ نکتهی بسیار مهمّ این است که این ویژگی از ویژگیهای اساسیای است که #حکومت را از #ورود و #تخصّص جدا میکند، زیرا رفع تعارض بَدوی در #ورود و #تخصّص در قالب فضای واقعی و حقیقی رُخ میدهد.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی هفتم) 🔴🔻
🔶️🔸️ ۶) #ویژگی_ششم: جایگاه #تنزیل شرعی در #حکومت
🔸️ از ویژگیهای دیگرِ #حکومت که به خودیِ خود از فوارق بین آن و #ورود و #تخصّص و #تخصيص نیز برشمرده میشود ویژگی #تنزیل در #حکومت است.
🔸️ #تخصیص اگر چه به تعبّد شرعی و بر اساس حکم شارع است، اما در #تخصیص تنزیلی وجود ندارد، بلکه شارع تنها حکم را از برخی افرادِ موضوع بر میدارد، بدون آن که چیزی را به منزلهی چیز دیگری قرار داده و تنزیل کند؛ اما شارع در #حکومت به واسطهی دلیل حاکم در یکی از ارکان و جوانبِ دلیلِ محکوم (متعلَّق یا موضوع یا خودِ حکم) تصرّف کرده و همان طور که توضیح داده خواهد شد مثلاً دایرهی حکم خود را توسیع میدهد و "طواف" را نیز به منزلهی "صلات" قرار میدهد، و یا "ربای بین والد و ولد" را به منزلهی "عدم ربا" در نظر میگیرد؛ این یعنی #تنزیل.
🔸️مرحوم #شیخ_انصاری در آن مواضع سهگانهی کتاب #رسائل که در نوشتهی اول نقل شد هیچ اشارهای به این ویژگی نکرده است، اگر چه در لا به لای برخی از تطبیقات خودِ ایشان در برخی مواضع کتاب #رسائل این ویژگی به صراحت در کلام ایشان ذکر شده است.
🔹️ ایشان در ابتدای مباحث شکّ (ج۲/ص۱۳) در توجیه تقدیم دلیلِ اماره بر اصول عملیهی شرعیه میفرماید: "التحقیق: أن دليل تلك الأمارة و إن لم يكُن -كالدليل العلمي- رافعاً لموضوع الأصل، إلا أنه نُزِّل شرعاً منزلةَ الرافع، فهو حاكمٌ على الأصل... "؛ .
🔹️ همچنین در تنبیه چهارم بحث شبههی محصوره (ج۲/ص۲۴۲) تصریح به #تنزیل میکند: "الأصل في الشكّ السببي حاكمٌ على الأصل في الشكّ المُسبَّبي... فما دام الأصل الحاكم -الموافق أو المخالف- يكون جارياً لم يَجْر المحكوم، لأن الأوّل رافعٌ شرعيٌّ للشك المُسبَّب بمنزلة الدليل بالنسبة إليه"؛ اگر چه در بحث تقدّم اصل سببی بر اصل مُسبَّبی (ج۳/ص۳۹۴) سخنی از #حکومت و #تنزیل به میان نمیآورد، اما نظر ایشان روشن است.
🔹️ و همو در بحث #استصحاب (ج۳/ص۳۸۹) در تقریر حکومتِ استصحاب بر "کلُّ شَیء مُطْلَق حتّى يردَ فِيه نهْيٌ" نیز سخن از #تنزیل به میان آورده و در پایان سخن خود مینویسد: "... و هذا معنی الحکومة".
🔹️ و نیز در بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۶) در حکومتِ مُخصِّصِ ظنّی بر عامّ میفرماید: "و إن كان المخصِّص ظنّياً معتبراً كان حاكماً على الأصل؛ لأن معنى حجّيّة الظّنّ جعلُ احتمال مخالفة مؤدّاه للواقع بمنزلة العدم في عدم ترتّب ما كان يترتّب عليه من الأثر لو لا حجّيّة هذه الأمارة".
⚠️ در نوشتههای بعدی بعد از پایان بحث از ویژگیهای #حکومت به برخی از تطبیقاتِ #حکومت در کتاب #رسائل و #مکاسب به تفصیل خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی نهم) 🔴🔻
بعد از بررسی ویژگیهای #حکومت در نگاه مرحوم #شیخ_انصاری بیان چند نکته سزاوار است:
🔷️🔹️ ۲) #نکتهی_دوم: #تخصیص و #حکومت_تضییقی، یک روح و دو گونهی بیانی.
🔶️ مرحوم #شیخ_انصاری در بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۴) به این نکته تصریح کرده میفرماید: "فهو (أي: الحكومة) تخصیصٌ فی المعنی". و پیش از آن نیز مینویسد: "... رافعاً للحكم الثابت بالدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه"، که این رفعِ حکم از برخی افرادِ موضوعِ دلیلِ محکوم، همان معنای #تخصیص است.
🔸️ این یعنی متکلم -بعد از بیان عامّ- میتواند مراد و مقصود خود را با دو گونه و اسلوبِ بیانی و کلامی تتمیم کرده، به آخر برساند؛ #تخصیص یا #حکومت.
🔹️ مرحوم آشتیانی در #بحر_الفوائد (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) نیز -مانند همین نکتهای که ما از این دو عبارت برداشت کردیم- برداشت کرده و میآورد: "فهو #تخصیصٌ فی المعنی و رافعٌ لحکم الموضوع واقعاً، و من هنا ذكر شيخنا الأستاذ العلّامة في الكتاب: أنها #تخصيصٌ في المعنى".
🔹️ همچنین مرحوم #محقق_میرزای_نائينى در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۴) میآورد: "کانت نتیجة الحكومة هي التخصيص".
🔹️ و مرحوم #شهید_صدر نیز در کلمات خود (بحوث/ج۴/ص۷۴) این گونه تعبیر کرده است که: "#الحکومة ليست في رُوحها إلا #التخصيص".
⚠️ اگر چه #حکومت، گاه #حکومت_توسیعی است و روشن است که نتیجهی چنین حکومتی که دایرهی متعلَّق یا موضوعِ حکم را توسیع میکند ارتباطی با #تخصیص ندارد، اما چون اکثر موارد #حکومت، #حکومت_تضییقی است، در توضیح خود روح و نتیجهی #حکومت و #تخصیص را -بدون اشاره به #حکومت_تضییقی- یکی دانستهاند.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی دهم) 🔴🔻
بعد از بررسی ویژگیهای #حکومت در نگاه مرحوم #شیخ_انصاری بیان چند نکته سزاوار است:
🔷️🔹️ ۳) #نکتهی_سوم: عبارت و لفظ تفسیر در #حکومت
مرحوم #شیخ_انصاری در بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۴) به این نکته تصریح کرده میفرماید: "فهو (أي: الحكومة) تخصیصٌ فی المعنی بعبارة التفسير".
🔹️ همين "بعبارة التفسیر" که مرحوم #شیخ_انصاری آن را به صراحت ذکر کرده است ممکن است مُوهِم این باشد که #حکومت باید همراه با عبارت تفسیر باشد؛ الفاظ تفسیریای چون " أعني" و "أي" و مانند آن.
اما بیشکّ و شبهه، مراد ایشان این نبوده است که ذکر چنین عباراتی در دلیلِ حاکم لازم است؛ این کاملاً مطلب روشنی است.
🔸️ مرحوم #محقق_میرزای_نائينى نيز در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۰) تصریح میکند که: "لم يوجَد فيها ما يكون مُصدَّراً بأحد أداة التفسير". و در ادامه نيز در مورد مقصود ایشان مینویسد: "و الظاهر أن مراد الشیخ قدّس سرّه من التفسیر... لیس هو التفسير اللفظي، بل المراد منه نتيجة التفسير، و إن لم يكن تفسيراً لفظياً".
البته باید دقت داشت که مرحوم #محقق_میرزای_نائينى در #حکومت اساساً اعتقادی به ویژگیِ تفسیر و شرحِ دلیلِ حاکم نسبت به محکوم ندارد، که توضیح نظریهی ایشان خارج از چارچوب این نوشته است.
🔸️ همچنین مرحوم تبریزی نيز در #أوثق_الوسائل (ج۶/ص۲۱۱) در توضیح #حکومت مینویسد: "أن يكون أحد الدليلين رافعاً لحكم الدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه بلسان التفسير و البيان، بمنزلة التفسير بلفظ 'أعني' و نحوه. ... و المراد بالتفسير و البيان أن لا يفهم التنافي بينهما من أول النظر كالقرائن المتصلة فيكون مجموع المحكوم و الحاكم بمنزلة كلام واحد"؛ کلمهی "بمنزلة" كه ایشان آورده است اشاره به همین مطلب دارد.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee