#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#شرط_الاختیار
📚 ۱١٢- قوله (ج۳، ص۳۱۰):... و غیر ذلک مما يوجب القطع بأن المراد بالقصد المفقود في المُكرَه هو القصد إلى وقوع أثر العقد... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در توضیح فرق بین #قصد و #اختیار -که #شیخ_انصاری نیز برآن تاکید میورزد- مینویسد:
🔷️ مراد ما از بحث #اختیار و #اِکراه، و قصدی که در مُکرَه وجود ندارد "قصدِ وقوعِ اثرِ شرعیِ عقد" است؛ اثر شرعی عقد یعنی نقل و انتقال؛ یعنی مُکرَه نمیخواهد و نمیپسندد با این عقدی که مُکرِه او را بر آن اکراه کرده است نقل و انتقالی صورت بگیرد.
🔹️ البته این در جایی است که مُکرَه متوجّه باشد و بداند که #طیب_نفس و رضایت در صحّتِ عقد شرط است، زیرا اگر نداند #طیب_نفس معتبر است خیال میکند نقل و انتقال صورت میگیرد؛ پس در این صورت نمیتوان او را خالی از قصر اثر شرعی دانست، اگر چه که در هر حال عقد مُکرَه فاسد است و اثری ندارد.
🔶️ اما "قصدِ وقوعِ اثرِ عرفیِ عقد" شرطِ تحقّقِ عقد است، چه آن که اِنشای مضمونِ عقد بدون چنین قصدی امکان ندارد؛ مراد از "اثرِ عرفیِ عقد" ایجاد عقد در عالَم اعتباراتِ عُرفی است؛ یعنی تحقّق اعتباری عقد که هر عقدی که تحقّق اعتباری دارد یا صحیح است یا فاسد، اما عقدی که از چنین قصدی خالی باشد تحقّقی ندارد که حال، بحث کنیم صحیح است یا فاسد.
🔷️ و به طور کلّی، بحث فقهاء در #عقد_مُکرَه در فرضی است که تمام شروط عقد تامّ و تمام است، و تنها #طیب_نفس و رضایت وجود ندارد.
📌 #آخوند_خراسانی در این حاشیه در اصطلاحی، از شرطِ #قصد به "قصدِ وقوعِ اثرِ عرفیِ عقد"، و از شرطِ #اختیار به "قصدِ وقوعِ اثرِ شرعیِ عقد" تعبیر میکنند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#محقق_خویی
#مصباح_الفقاهة
#کتاب_البیع
#چکیدهی_مباحث
#شروط_المتعاقدین
#اختیار
#اِکراه
✅ #محقق_خویی در #مصباح_الفقاهة (ج۲/ص۵۴۳) قسم سوم از اقسامِ فائدهی فعلِ اختیاریِ انسان را بیان میفرمایند:
🔷️🔸️ ۳- قسم سوم: فائدهی مترتّب بر فعل، این است که آن ضرری را که ظالمی وعده داده است و متوجّه ترکِ خودِ همان فعل است دفع میشود.
مانند آن که زورگویی شخصی را مجبور کند بر آن که اگر فلان فعل را انجام ندهد او را میزند؛ در این فرض، انجامِ آن فعل، دارای مقدماتِ اختیاریِ #تصوّر و #تصدیق و #میل و #شوق_اکید است و با اختیار انجام شده است، اما فاعل رضایت و طیب نفس ندارد.
مانند جایی که زورگویی شخصی را مجبور به بیعِ خانهاش میکند؛ این بیع اگر چه کاملاً به صورت اختیاری و ارادی انجام شده است، اما بایع #طیب_نفس و رضایت ندارد.
📌 با دقّت در توضیح قسم دوم و سوم و مثالهایی که بیان شد فرق بین دو قسم معلوم میشود.
📌 همچنین روشن شد که #عقد_مُکرَه تجارت است، اما تجارتی است که از #تراضی و #طیب_نفس انجام نشده است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#محقق_خویی
#مصباح_الفقاهة
#کتاب_البیع
#چکیدهی_مباحث
#شروط_المتعاقدین
#اِکراه
#اضطرار
#عقد_اضطراری
✅ #محقق_خویی در #مصباح_الفقاهة (ج۲/ص۵۴۷) -بعد از آن که به خوبی معنا و مفهومِ #اکراه و #اضطرار را بیان کردند- توهّمی را با توجّه به #حدیث_رفع در مورد عدمِ بطلانِ #اضطرار بر معامله مینویسد:
🔷️🔹️ توهّم:
اگر قرار باشد بطلانِ #عقد_مُکرَه را با استناد به #حدیث_رفع اثبات کنیم به ناچار باید #عقد_اضطراری را با استناد به همین #حدیث_رفع باطل بدانیم، زیرا همان طور که یکی از مواردِ مذکور در این حدیث، #اکراه است، #اضطرار نیز از مواردِ مذکور است.
🔶️🔸️ دفع:
#حدیث_رفع، امتنانی است؛ یعنی این حدیث صادر شده است تا منّت، تسهیل و تخفیفی برای امّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) باشد. و این مضمون با فساد و بطلانِ #عقد_اضطراری سازگاری ندارد، زیرا خلافِ امتنان است.
🔸️ اگر شخصی مضطرّ به فروش خانهاش شده است تا هزینهی علاجِ فرزندش را یا پولی که زورگیر از او طلب کرده است را فراهم کند؛ در این صورت، روشن است که شارع اگر معاملهی چنین شخصی را باطل کند نه تنها امتنان و منّت بر امّت نیست، بلکه سنگانداختن در جلوی پای آن شخص است که کاملاً متضادّ با امتنان است؛ از این رو، #حدیث_رفع تنها مواردی را رفع میکند که رفعشان موجبِ امتنان باشد.
📌 بنا بر این، #حدیث_رفع بر بطلان #عقد_مُکرَه دلالت میکند، اما دلالتی بر رفعِ #عقد_اضطراری ندارد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#روش_شناسی_فقه
#روش_فقه_شیخ
#شیخ_انصاری
#کتاب_البیع
#شروط_المتعاقديْن
✅ یکی از عناصرِ روشیِ بحثهای #شیخ_انصاری این است که مطلب را با توجّه به همهی انظارِ مهمّ و قابلِ بحث به خوبی وَرْز میدهد؛ از این رو، در یک مطلب بارها رفت و برگشت میکند و برای هر وجهی دلیلتراشی میکند، و گاه با عباراتی چون "و فيه" يا "و لكنّ الإنصاف" يا "اللّهم إلّا أن يقال" و یا حتی با "فتأمّل!" و "فافهم!" ضعفِ آن را آشکار کرده و پایانِ بحث را باز نگه میدارد.
🔶️🔵🔹️ نمونهای از سیر بحث #شیخ_انصاری در کتاب #مکاسب: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
۱- گام اول (اثبات): ایشان در بحثِ صحیحشدنِ #عقد_مکرَه بعد از لحوقِ رضایت ابتدا چند اشکالِ ضعیف را مطرح کرده و محکم ردّ میکند؛ رجوع کنید به عبارت "و دعوی اعتبار مقارَنَة طيب النّفس... ... لعدم مدخليّة غير المالك فيه." (ج۳/ص۳۲۹تا٣٣۰).
۲- گام دوم (اثبات): سپس در پاسخ به کسانی که #حدیث_رفع را مانعِ شرعی برای صحیحشدنِ #عقد_مکرَه میدانند اشکالِ دقیقی را بیان میکند؛ رجوع کنید به عبارت "و ثانیاً: أنه يدلّ على أن الحكم الثابت... ... و هذا غیر مرتفع الإكراه." (ج۳/ص۳۳۲تا۳۳۳).
۳- گام سوم (نفی): پس از آن، با بیانِ حکومتِ #حدیث_رفع بر اطلاقاتِ بیع و عقود پاسخِ مذکور را مخدوش کرده و راه را برای جریان #اصل_فساد در #عقد_مکرَه باز میکند؛ رجوع کنید به عبارت "لکن یرد علی هذا... ... فلا ینفع." (ج۳/ص۳۳۳).
۴- گام چهارم (اثبات): دوباره با تقریرِ دیگری حکومتِ مذکور را ردّ کرده و دوباره صحیحشدنِ #عقد_مکرَه (با لحوقِ رضایت) را تقویت کرده و میپذیرد؛ رجوع کنيد به عبارت "اللّهم إلا أن يقال: إن الإطلاقات المفيدة للسببية المستقلّة... ... و وجوب الوفاء به." (ج۳/ص۳۳۳).
۵- گام پنجم (اثبات): سپس در نتیجهگیریِ دوباره سخنِ خود را تکرار کرده و اطلاقاتِ بیع و عقود را طوری تفسیر میکند که مجال برای صحّت #عقد_مکرَه باز باشد؛ رجوع کنید به عبارت "فالإطلاقات بعد التقييد تُثبِت التأثير التامّ... مأخوذٌ فيه بالفرض." (ج٣/ص٣٣۴).
۶- گام ششم (نفی): در ادامه در همين نیز خدشه کرده، دوباره مطلب را برگردانده و مینویسد: "إلّا أن يقال: إن أدلّة الإكراه کما ترفع... و هو تعقّبه للرضا." (ج۳/ص۳۳۴)
۷- گام هفتم (اثبات): سپس دوباره همان مطلبِ قبل را تکرار میکند؛ رجوع کنید به عبارت "و کیف کان، فذات العقد المکرَه علیه... أو وصف تعقّبه له." (ج٣/ص۳۳۵)
۸- گام هشتم (نفی): عجیب است که ایشان در نهایت نیز امر به تامّل میکند که مُشعِر به ضعفِ مطلبِ قبلی است؛ رجوع کنید به عبارت "فتأمّل!" (ج۳/ص۳۳۵).
#روش_شناسی_فقه
#روش_فقه_شیخ
✴️@fegh_osoul_rafiee