#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ٩- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): ... عنوانٌ خاصٌّ... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٧) در توضیح نکتهای از #آخوند_خراسانى میآورد:
مهمّ آن است که علم واقعاً و ثبوتاً #موضوع داشته باشد و همان #موضوع_علم محسوب میشود؛ از این رو، نیازی نیست که حتماً عنوانِ خاصِّ آن موضوع را بدانیم و بتوانیم از آن تعبیر کنیم.
علم به موضوع، ضروری نیست، بلکه وجودِ موضوع است که مهمّ است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۱۰- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): و قد انقدح بذلک أن موضوع علم الأصول هو الكلّيّ المنطبق... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٨) مینويسد: همان طوری که پیش از این نیز گفته شد #آخوند_خراسانی موضوعِ اصول را عيناً همان موضوعات مسائل علم میداند، به صورتی که هر کدام از موضوعات مسائل علم مصداقی از #موضوع است.
همچنین نتیجهی همهی سخنان ایشان این است که موضوعِ علم همان کلّیِ منطبقِ بر موضوعات است که ثبوتاً و واقعاً تحقّق دارد، اما نه اسمی دارد و نه عنوانی؛ یعنی ما اثباتاً نمیدانیم چیست، اما ثبوتاً هست.
🔵🔷️🔸️جز آن اشکالی که #آخوند_خراسانی در متن #کفایة_الأصول مطرح میکند اشکال دیگری که وارد است این است که اگر -همان گونه که صاحب قوانین معتقد است- موضوعِ اصول را #ادله_اربعه (به اعتبارِ حجّیّت و دلیلیّتشان) باشد دو صورت دارد:
🔸️ ۱- صورت اول: موضوع را مجموعِ چهار دلیل (مجموعِ #ادله_اربعه) بدانیم.
مشکلِ این صورت این است که ما در #اصول مسالهای نداریم که موضوعش مجموعِ #ادله_اربعه باشد.
🔸️ ۲- صورت دوم: موضوع را تک تکِ آن چهار دلیل به صورت مستقلّ بدانیم.
مشکل این است که اگر هر کدام از #ادله_اربعه به تنهایی موضوع باشد از طرفی هیچ جامعی بین این چهار موضوع وجود ندارد که #موضوع_علم محسوب شود، و از سویی دیگر بر اساس هر کدام از این ادلهی چهارگانه باید یک علمِ اصولِ مستقلّ تدوین شود، زیرا بنا بر نظر آنان تمایزِ علوم به تمایزِ موضوعاتِ علوم است.
🔵🔷️🔸️ و همچنین اگر -بنا بر نظر صاحب فصول- موضوعِ اصول را #ادلهی اربعه (به اعتبار ذاتش و بدوننگاه به حجّیّت و دلیلیّتش) بدانیم بسیاری از علوم دیگر که ارتباطی با #اصول ندارند -مانند علم #تفسیر و علم #حدیث و علم #تجوید و...- نیز به ناچار باید از مسائلِ علمِ اصول محسوب شود.
🔴 بنا بر این، اگر -مانند صاحب قوانین یا صاحب فصول- موضوعِ #اصول را #ادله_اربعه بدانیم نه میتوانیم "ذات"ِ آن چهار دلیل را اراده کنیم و نه میتوانیم آن چهار دلیل را به اعتبار "حجّیّت" و دلیلیّتش موضوعِ #اصول بدانیم؛ بلکه بنا بر این دیدگاه باید #ادله_اربعه را به اعتبار قید و حیثیّت دیگری -غیر از حجّیّت و دلیلیّت- موضوع بدانیم.
✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ ادامهی شرح و تبیین #حاشیة_المكاسب مرحوم #آخوند_خراسانى 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#شرط_الاختیار
#اِکراه
📚 ۱١٣- قوله (ج۳، ص۳١۴): لکنّ الإنصاف أن وقوع الفعل عن الإكراه... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در مورد #اِکراه میآورد: بعید نیست بتوان گفت همین که شخصی دیگری را #اِکراه بر انجامِ فعلی کند به صورتی که اگر #اِکراه نمیبود شخص آن فعل را انجام نمیداد کفایت میکند تا موضوعِ #اِکراه را تحقّقیافته بدانیم، حتی اگر راهی برای خلاصشدن از دستِ #مُکرِه وجود داشته باشد.
🔹️ حال، این که میتوانسته است خود را خلاص کند و نکرده است میتواند به این سبب باشد که #مُکرَه انگیزهی عقلاییای در راهِ خلاصیِ خود نمیبیند، مانند #توریه که عقلاء دلیلی برای انجامِ آن نمیبینند (و حتی برخی اصلاً نمیدانند #توریه چیست)، و یا حتی مانند آن که #مُکرَه انگیزهی عقلایی را در انجامندادنِ آن راهِ خلاصی ببیند.
🔸️ حاصل کلام ایشان این است: بعید نیست معیارِ تحقّقِ #اِکراه را در تمام این حالات همین بدانیم که اگر #اِکراه نبود #مُکرَه آن فعل را انجام نمیداند.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ ادامهی شرح و تبیین #حاشیة_المكاسب مرحوم #آخوند_خراسانى 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#شرط_الاختیار
#اِکراه
📚 ۱١۴- قوله (ج۳، ص۳٢۰): و تظهر الثمرة فيما لو ترتّب أثرٌ على خصوصية المعاملة الموجودة... .
(#شیخ_انصاری در ص۳۲۰ در صورت #اِکراه بر "یکی از دو عقد" یا "یکی از دو ایقاع" میفرماید: مکرَه در این صورت با نگاه به قدر مشترک واقعاً مکرَه است، زیرا در هر حال باید یکی از دو عقد را انجام دهد وگرنه از ناحیهی مکرِه ضرر میبیند. و اما با نگاه به خصوصیاتِ خاصِّ هر کدام از آن دو عقد مکرَه نیست، زیرا انتخابِ یکی از دو عقد به عهدهی خودِ مکرَه است و او با طیب نفس و رضایت و اختیارِ خود آن عقد را انجام میدهد و دیگری را نه؛ سپس ایشان ثمرهی این نکته را بیان میکنند.)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى ابتدا در توضیح فرمایش #شیخ_انصاری مینویسد: ظاهرِ کلامِ ایشان این است که اثرِ خاصّ آن عقدی که مکرَه آن را -و نه دیگری را- انتخاب میکند ربطی به حالتِ #اِکراه ندارد و آن اثر حتی اگر به ضررِ مکرَه باشد مترتّب میشود، زیرا آن اثر بر عقد دیگر و بر قدرِ مشترک مترتّب نیست.
🔷️ در ادامه در اعتراض به ایشان میآورد: کلامِ ایشان قابل قبول نیست، این که آن اثر بر یکی مترتّب است و بر دیگری مترتّب نیست نیز آن عقد را از اکراهیبودن خارج نمیکند، زیرا فرضِ ما این است که اگر مکرِه و اِکراهی نمیبود شخص (مکرَه) یا هیچ کدام را انتخاب نمیکرد و یا به خاطر انگیزههای ارادی و شخصیِ خود یکی را انتخاب میکرد.
🔶️ و به طور کلی، همین که #اِکراه با شرایطش در این جا نسبت به قدر مشترک تحقّق دارد مطلقاً حکمِ #اِکراه نیز مترتّب میشود و عقد و ایقاعش مطلقاً باطل است، و مکرَه هر کدام از دو عقد را انجام دهد مکرَهٌ عليه محسوب میشود و حکمِ خاصّ یا حکمِ قدرِ مشترک هم فرقی ندارد.
🔵 مرحوم #آخوند_خراسانى در پایان برای این که سخنش با مثالِ #اِکراه بر "یکی از مباح و حرام" و بر "عقد فاسد و عقد صحیح" نیز تضادّی نداشته باشد، میفرماید:
ترتّبِ آثارِ خاصِّ انجامِ حرام در مثال اول و ترتّبِ آثارِ خاصِّ انجامِ عقدِ صحیح در مثال دوم (با این که میتوانسته است آن مباح یا آن عقد فاسد را انجام دهد) به این خاطر است که دلیلِ ثابتبودن آن اثر در آن فردِ دارای اثر اَظهر از دلیلِ رفعِ #اِکراه (#حدیث_رفع) است؛ البته این اَظهربودن نسبت به صورتهای دیگر نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ ادامهی تصحیح، شرح و تبیینِ #حاشیة_المكاسب مرحوم #آخوند_خراسانی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#شرط_الاختیار
#اِکراه
📚 ۱١۵- قوله (ج۳، ص۳٢۲): و احتمل في المسالك عدم الصحّة؛ نظراً إلى أن الإكراه يُسقِط حكم اللفظ... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در مورد احتمالی که مرحوم شهید ثانی در #مسالک_الأفهام بیان میکند مینویسد: ظاهر این است که -همان طوری که #شیخ_انصاری فرموده است- در صورتی که مکرِه، خودِ مالک یا زوج باشد و مکرَه، تنها عاقد باشد عقدِ مذکور صحیح است.
🔸️ زیرا #اِکراه تنها موجبِ رفعِ آثاری است که رفعشدنِشان، امتنان و منّت و تسهیل بر شخصِ مکرَه به شمار بیاید، و رفعِ صحّتِ چنین عقدی -که از وکیل (عاقدِ مکرَه) صادر شده است- امتنان و منّت و تسهیلی بر وکیل (عاقدِ مکرَه) به شمار نمیآید تا با رفعشدنش منّت و تسهیلی بر شخصِ عاقد باشد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری #حاشیة_المكاسب #آخوند_خراسانى #شروط_المتعاقدين #شرط_الاختیار #اِکراه 📚 ۱١۵-
دوستان مکاسب!
مطالعه بفرمایید.
📌 مرحوم #آخوند_خراسانى در حالی که با مرحوم #شیخ_انصاری همنظریه است، اما از راه و استدلالِ دیگری آن نظریه را تقریر و تبریر میکند.
✅ ادامهی تصحیح، شرح و تبیینِ #حاشیة_المكاسب مرحوم #آخوند_خراسانی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#شروط_المتعاقدين
#شرط_الاختیار
#اِکراه
📚 ۱١۶- قوله (ج۳، ص۳٢۴): و الأوّل أقوى... .
(در فرضی که مکرَه -به صورت غیر معیَّن- تنها بر بیعِ یکی از دو عبدش #اِکراه شده است، اما هر دو عبدش را در یک دفعه و یک زمان میفروشد #شیخ_انصاری میفرماید: اقوی این است که بیع نسبت به هر دو عبد صحیح است، اگر چه نسبت به اصلِ بیع، مکرَه بوده است)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در اعتراض به نظر #شیخ_انصاری مینویسد: زمانی میتوانیم نظریهی ایشان را اقوی بدانیم که بیعِ هر دو عبد به داعی و انگیزهای غیر از #اِکراه انجام شده باشد، اما اگر تنها داعی و انگیزهی مکرَه برای بیعِ هر دو عبدش #اِکراه باشد نمیتوان به صورت مطلق چنین گفت.
🔹️ مثلاً اگر غرضِ مکرَه به گونهای است که بیعِ یکی از آن دو عبد با بیعِ عبدِ دیگر ملازمه داشته باشد، زیرا #اِکراهِ چنین شخصی بر بیعِ یکی #اِکراه بر دیگری محسوب میشود.
🔸️ ایشان در ادامه میفرماید: با توجه به همین نكته، حکمِ فرض دیگری که #شیخ_انصاری بیان میکند -یعنی عبارت "و لو أكره على بيعِ معيَّنٍ فضمّ إليه غيره و باعهما دفعة فالأقوي الصحة في غير ما أكره عليه" روشن میشود، حتی همین نکتهی ما را میتوان در جایی که مکرَه دو عبد را تدریجاً فروخته است نیز جاری دانست؛ فتأمَّل جيّداً!
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۱١- قوله (کفایه/ج۱/ص۲٣): فإن البحث عن ثبوت الموضوع... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٩) نکتهی دیگری را به کلامِ مرحوم #آخوند_خراسانى افزوده و مینويسد: این که یک مساله و گزارهی علمیِ دارای موضوع و محمول از مسائلِ یک علم محسوب شود مناط و ملاکش این است که خودِ عنوانِ محمول -که در درونِ علم مورد بررسی قرار میگیرد- #عرض_ذاتیِ موضوعِ علم باشد، نه آن که ملازم با چیزی باشد که آن چیز -و نه خودِ آن محمول- #عرض_ذاتیِ موضوع محسوب شود؛ با ملازمهی بین عناوین نمیتوانیم مسالهای را در علمی داخل کنیم.
🔹️ بنا بر این، #شیخ_انصاری که موضوعِ #علم_اصول را ادلّهی اربعه (#کتاب، #سنت، #عقل و #اجماع) میداند نمیتواند مسالهی حجّیّتِ خبرِ واحد را یک مسالهی اصولی در نظر بگیرد، زیرا #حجّیّت در نهایت مُلازِم با #ثبوت است و این ملازمه نمیتواند #حجّیّت را به عنوان یک محمولِ اصولی برای #سنّت -که ظاهراً بنا بر نگاه #شیخ_انصاری یکی از چهار موضوعِ #علم_اصول است- قرار دهد.
🔸️ در این نکتهای که بیان کردیم فرقی بین #ثبوت_واقعی و #ثبوت_تعبّدی نیست؛ محمولِ مساله خود باید #عرض _ذاتیِ موضوعِ علم باشد.
✴️@fegh_osoul_rafiee