eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
نقدی بر آخرین اظهار نظر جنجالی جناب [صفحه ۱ از ۲] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹تقی زاده ستیزی مرام عالمان ناب دینی تاریخ را آئینه‌ی عبرت خوانده‌اند و ما نیز همواره یکی از وجوه مطالعه‌ی تاریخ را شناخت اشخاص و جریان‌ها و عوامل توفیق و شکست ملت‌ها دانسته‌ایم. 🔸یکی از عبرت‌آموزترین برهه‌های تاریخ این مرز و بوم دوران مشروطه است. دورانی که اشخاص منسوب به نهاد دین در مواجهه با موج مدرنیته، به جای تلاش برای شناخت دقیق و اتخاذ موضع مناسب در قبال آن با سردرگمی کشور را به انحرافی فرهنگی دچار کردند که تا کنون گریبان ملت ما را رها نکرده است و در صورت عدم تمهید شایسته، وضع ما را از این بدتر نیز خواهد کرد. 🔸اخیراً شخصی * سخنی گفته است که در عبرت‌آموزی تاریخ به شک می‌افتیم. اینکه شخصی با این میزان غور در تاریخ، از زبان تقی‌زاده‌ سخن بگوید، نشان از این است که نزد او چندان منفور نیست. او هر چند تصریح نمی‌کند که باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم اما سخنانش را جز در منظومه‌ی فکری تقی زاده نمی‌توان جای داد. 🔸سخنان مدیر حوزه که توسط تاریخ‌دان مذکور مورد مناقشه قرار گرفته است نیز در جای خود قابل توجه است که اگر واقعاً حوزه‌ی علمیه و علمای آن به جهت‌داری علم و ابتناء علوم طبیعی و تجربی بر مبانی فلسفی – کلامی اعتقاد دارند چرا این امر در فتاوای مرتبط با مسائل علم و تکنولوژی نمود ندارد و از سوی دیگر حوزه علمیه در راستای تبیین این مسائل چه حرکتی کرده است؟ از این مقوله که نیازمند مطالبه جدی از مدیران و سیاستگزاران حوزه است عبور می‌کنیم و روی سخن را به سوی تاریخ‌دان تقی‌زاده مسلک می‌گردانیم. 🔸جناب تاریخ‌دان! آنچه از مسلک شما برمی‌آید ترابط علوم تجربی و انسانی است که اقتضایش هضم مبانی اعتقادی در علوم غربی است لذا به هیچ وجه نمی‌توانید قائل به استقلال علوم بشری از نهاد دین شوید. وقتی با علم و تکنولوژی مبتنی بر جهان‌بینی مدرن روبروییم، در ساختاری از دانش قرار گرفته‌ایم که جهان‌بینی دینی را طرد می‌کند و جهان‌بینی خود را به جوامع حقنه می‌کند؛ در چنین فضایی دم زدن از جهان‌بینی دینی را در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توان خام‌اندیشی کودکانه‌ای دانست. اساساً حوزه علمیه اگر به دنبال اقامه‌ی دین در جامعه باشد، باید ابتدا ساختارهای معارض با اقامه دین را اصلاح کند وگرنه آب در هاون کوبیده است. در جامعه‌ای که تمام عرصه‌های زیست فردی و اجتماعی معارض عفاف است، اصرار بر حجاب بدون اصلاح زمینه‌هایش در جامعه به نتیجه نخواهد رسید. وقتی سبک زندگی و اهداف افراد جامعه از ایده‌آل‌های غربی اشراب شده باشد، نماز در زندگی‌شان یا فاقد جایگاه است و یا جایگاهی فرعی و ناهم‌خوان با اولویت‌های اصلی زیست افراد دارد و در این صورت امر حقیقی به صلاة تنها به قول نیست بلکه باید چارچوب‌های زندگی مؤمنانه به نُرم اجتماعی تبدیل شود که قطعاً با خطابه و منبر تنها قابل حصول نیست و نیازمند عمل جهادی و اصلاح ساختارها است. 🔹عالیجناب تاریخ دان! آیا ادعای استقلال علم از نورچشمی‌های شما (دانشمندان سکولار غربی) که پس از رنسانس دین را به مسلخ علم بردند پذیرفتنی است؟ در میان متفکران شیعه نه کسی قائل به مرجعیت علمی فخر رازی و غرالی است و نه کسی علم را نجس دانسته است و بیان این ادعاها متضمن مغالطه پهلوان پنبه است که تنها از عالم‌نمایان و قدکوتاهان سطحی‌نگر برمی‌آید. اگر به جد معتقد به رهانیدن علم از فلسفه‌اید، لطفا تلنگری هم به چشم‌آبی‌های موبور بزنید که علمشان را از بند فلسفه برهانند. در مهد علم و تکنولوژی‌ای که شما واله و شیدای آن شده‌اید، سال‌هاست فلسفه در تمام عرصه‌ها دخالت دارد. خوب است در فضای وب عبارت Philosophy of را جستجو کنید تا شاخه‌های مختلف فلسفی مرتبط با علوم را در بیان اهالی تمدن راقیه و ناجیه! ملاحظه کنید. به عنوان نمونه قدری در Philosophy of medicine مطالعه بفرمایید تا ببینید تحقیق فلسفی در باب پزشکی نیاز همه‌ی جوامع است نه برآمده از ذهن اهالی «تمدن مسلمانی». ادامه یادداشت اینجا https://eitaa.com/rozaneebefarda/1560 @rozaneebefarda
در ایران؛ از تا ! یادداشت اختصاصی روزنه را به زودی در اینجا خواهید خواند @rozaneebefarda
ماجرای کاریکاتور موهن و سکوت عجیب متولیان حوزوی خبرگزاری دولتی ، در اقدامی مشمئز کنند و به غایت زشت و زننده، با انتشار کاریکاتوری موهن و سکسی، به بهانه حمله به ، به ساحت روحانیت و حوزه مقدسه اهانت کرد. گرچه حاشیه سازی های سریالی رسانه های برجامی با محوریت روحانیت و جامعه متدینین در سالهای گذشته به شدت رواج یافته و به یک اپیدمی تبدیل شده است، اما و حوزویان در مقابل این قبیل اقدامات سخیف، زمینه تکرار هرچه بیشتر اقدامات مشابه را فراهم کرده است. این در حالی است که در مواردی به دلیل خطای فردی برخی حوزویان(که درجه اهمیت آن با این اتفاق ناگوار اصلا قابل قیاس نبوده)، به دلیل داغ کردن موضوع توسط رسانه های برجامی، متولیان حوزوی به میدان آمده با صدور بیانیه و اعلامیه و غیره، به محکوم کردن آن پرداخته اند! گرچه ادبیات زننده و برخی اقدامات غیرقابل دفاع طرفداران طب اسلامی، به هیچ وجه قابل توجیه نیست و به نظر می رسد در بهترین حالت یا از روی بی اطلاعی از فضای جامعه امروز سر می زند (اگر نگوئیم برخی از این اقدامات سخیف خود برای تکمیل پازل دشمنان طب ایرانی/اسلامی و عامدانه انجام می شود)، اما با یک دانش ریشه دار کمی عجیب به نظر می رسد. وقتی از رسانه های معاند (خاصه صدای آمریکا، و...) گرفته تا رسانه های دولتی و برخی مسئولین بهداشتی و بعضی نویسندگان غیرمتخصص مانند ، و کانال ها و رسانه های اجاره ای قارچ گونه وابسته به دولت، همزمان و همصدا به تخریب می پردازند، ماجرا کمی غیرعادی به نظر می رسد و جای بررسی عمیق تر دارد. اکنون آنچه از مواجهه حوزه با پدیده طب اسلامی، مهم تر است، موضع گیری در مقابل اهانت های سریالی و تمام ناشدنی رسانه های وابسته به دولت به حوزه و روحانیت است. آنان در ناصیه حوزویان (خاصه متولیان عالیه حوزه) چه دیده اند که به خود جرئت داده اند اینچنین وقاحت آمیز بر حرمت و حیثیت حوزه مقدسه و روحانیت خدوم بشورند و هیچ پاسخ درخوری دریافت نکنند؟! اگر بزرگان حوزه به صورت منسجم و محکم بر دهان یاوه گویان می کوفتند، امروز هر کس و ناکسی جرأت نمی کرد به حوزه حمله کند یا برای بزرگان نسخه بنویسد و آمرانه خط و مشی تعیین نماید. این آبرو میراث معنوی بزرگان و مجاهدان گمنام حوزه و روحانیت در طی اعصار و قرون متمادی است که اکنون به ودیعت به ما رسیده است. نکند ملاحظه کاری ها و بند بست ها و معیشت اندیشی ها، خدای ناکرده صدای دفاع از این ساحت مقدس را به لکنت اندازد؛ این روزها خواهد گذشت و خدا کند روسیاهی به ما نماند. @rozaneebefarda
بازنشر گزینشی توسط آقای در بوته نقد 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یکی از اقدامات انتشارات صدرا، بازنشر یادداشت های منتشر نشده آیت الله شهید مطهری است که گرچه در جای خود اقدامی قابل تقدیر در اسفتاده محققین از ایده ها و اندوخته های دانشی آن استاد شهید است اما استفاده گزینشی و برداشت های ناروا از آن، ممکن است چالش ها و آسیب هایی به دنبال داشته باشد. ماجرا این است که از مدتها پیش تا کنون، برخی نویسندگان خاصه جناب ، به بازنشر گزینشی محتوای این یادداشت ها پرداخته، به نوعی تلاش کرده اند مطهری مطلوب خود را از زبان این متن های منتشر نشده به مخاطب معرفی کنند؛ امری که ممکن است به یا بیانجامد. طبیعی است یک پژوهشگر در مقام تحقیق و تهیه اطلاعات اولیه، منظرهای مختلفی را لحاظ قرار می دهد و داده های بعضا متناقض را در کنار هم گردآوری می کند اما همین مجموعه در مقام تدوین و تألیف، مورد ارزیابی نهایی قرار می گیرد و ای بسا بخش قابل توجهی از آن یادداشت های اولیه، با تغییر اساسی یا نقادی، به مخاطب عرضه شود. آقای جعفریان بدون لحاظ این نکته بدیهی، محتوای یادداشت های منتشر نشده استاد مطهری را به عنوان نظرات نهایی ایشان به مخاطبان عرضه می کند. این اقدام ایشان دقیقا مانند تجمیع مباحث اقتصادی استاد مطهری توسط سازمان مجاهدین انقلاب است که به دلیل وارد بودن برخی اشکالات اساسی بدان، با تذکر مستقیم امام جمع شد! تجربه دیگر، انتشار یادداشت های استاد مطهری پیرامون عاشوراست که در قالب جلد دوم حماسه حسینی منتشر شد و حاوی برخی نکات جنجالی از جمله پیرامون حضرت رقیه(س) بود. در مورد یادداشت های عاشورایی نیز دقیقا همین اشکال وارد بود؛ جلد نخست حماسه حسینی محصول فراوری شده استاد مطهری در مورد عاشوراست اما جلد دوم حاصل تجمیع یادداشت های ارزیابی نشده ایشان است. طبعا انتساب چنین یادداشت هایی به استاد مطهری (مخصوصا اگر به عنوان دیدگاه نهایی ایشان تلقی شود) خطایی روش شناختی و نابخشودنی است. اکنون جناب جعفریان در آستانه سالروز شهادت استاد مطهری به جای تکیه بر بازنشر محکمات فکری آن استاد فرزانه سراغ یادداشت های منتشر ناشده ایشان رفته که به بداهت عقلی روشن است که نمی توان آن را به عنوان دیدگاه نهایی استاد شهید برشمرد. سؤال اینجاست که آقای جعفریان با اولیات روش شناسی پژوهش و اندیشه پژوهی آشنا نیست یا مسئله تفسیر دیگری دارد؟! در ادامه برخی تبعات بازنشر دیدگاه های غیر رسمی استاد مطهری در دهه شصت را در مرور خواهیم کرد. @rozaneebefarda
مروری بر اعتراض آقای بر انتشار یادداشت منتشرنشده ای از توسط آقای @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔶جناب جعفریان چند سال قبل از این(در سال 96)، به مناسبتی به بازنشر بخشی از یادداشت های منتشر نشده استاد مطهری در مورد کارکردهای نهاد روحانیت، اقدام کرد. متن این یادداشت را در ذیل ببینید: 👇 yun.ir/p9utd3 🔹به دنبال انتشار این یادداشت گزینشی، برخی نویسندگان به اقدام غیرحرفه ای جناب جعفریان نقدهایی را وارد کردند که از آن جمله نقد آقای بود. متن مزبور را در لینک ذیل ببینید؛ 👇 yun.ir/zor574 🔲متن کامل نقد جناب آقای علیدوست به آقای : 🔹این روزها در یکی از کانال­های تلگرام [کانال آقای ]، پیش‌نویسی از پیش‌نویس­‌های دهه 1330 منسوب به شهید مطهری منتشر شده است. این یادداشت که در عنفوان جوانی شهید مطهری نوشته شده و شاید بی­‌تاثیر از آفات جوانی نبوده در شرایطی خاص و درباره روحانیان مشخصی که آن روزها آرزوهای دوران جوانی شهید مطهری را تأمین نمی‌کرده­‌اند، نوشته شده است. وضعیت حاکم بر متن، گونه­‌ای است که امروز اگر شهید مطهری در قید حیات بود، آن را در آلبوم خاطرات خود نگه می­داشت و لااقل با این وضعیت به انتشار عمومی نمی‌رساند. انتشار تلگرامی این یادداشت و قرار دادن آن در دسترس همگان، موجب شده است چند نکته زیر یادآوری شود: 🔹1- کتاب سازی با پیش نویس‌­های غیر آماده، روشی ناپسند پیش‌نویس­‌های خصوصی شهید مطهری نیز مانند یادداشت­‌های همه محققان دیگر غالباً چیزی بیش از یک مشت فرضیه نیست و خاصیت فرضیه این است که در فرایند تحقیق ممکن است تغییر کند. اگر به معنای «اندیشه» و «کتاب» و رابطه این دو عنصر توجه کافی بشود، تصدیق خواهد شد که انتشار یادداشت­‌های خصوصی و پردازش نشده یک محقق اولا برخلاف فرهنگ صحیح کتابخوانی است (ای کاش متولیان انتشار صدرا از اول مرتکب این قصور نمی­شدند!)، ثانیاً چون چنین یادداشت­‌هایی معمولا خام و پردازش نشده هستند، انتشارشان ظلم آشکاری به محقق است. چنین عملی به این می­‌ماند که شخصی را با لباس خواب از خانه بیرون بکشند و درست به همان جایی ببرندش که در آنجا همیشه با لباس رسمی و آراسته ظاهر می­‌شده است. 🔹2- تعمیم مغالطه آمیز و ناروا در خود یادداشت در این پیش‌نویس ادعا شده است که روحانیت تقسیم کار کرده و کارهای بی­‌زحمت و منفعت طلبانه­‌ای مانند جمع آوری وجوهات را با علاقه انجام می­‌دهد ولی کارهای پرزحمتی مانند اصلاحات اجتماعی را انجام نمی‌دهد(!) اگر (چنانکه ظاهر این یادداشت است) این قضاوت درباره­ کلیت سازمان روحانیت باشد پس در طول تاریخ روحانیت، شهید اول و ثانی برای چه اعدام شدند؟ قاضی نور الله تستری برای چه بر دار رفت؟ جلوی ستم آشکاری که در قرار داد تنباکو بر مردم شده بود را چه کسی گرفت؟ شیخ فضل الله نوری در تهران به صورت جهری و آخوند خراسانی در نجف به صورت إخفاتی برای چه به شهادت رسیدند؟ سید حسن مدرس را در غربت کاشمر برای چه شهید کردند؟ محمد تقی بافقی را در قم چرا تازیانه زدند؟ اگر روحانیت وظایف خود را انجام نمی­‌داد، در همان دهه 30 که این یادداشت تحریر شده، شاه ایران تا پایان عمر آیت الله بروجردی از خوف چه کسی اصلاحات ارضی و سیاست‌های دیگرش را اجرا نمی­‌کرد؟ و سرانجام خون چه کسانی بود که بر هیبت 2 هزار و 500 ساله شاهان ایرانی مهر بطلان زد و انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند؟ روحانیون تصمیم­‌گیر و تصمیم ساز و سازمان دهنده روحانیت در زمان نوشتن این یادداشت ناستوده از اساتید و همراهان شهید مطهری آیا آن گونه که در این یادداشت آمده، تقسیم کار کرده بودند؟! 🔹3- مغالطه زمان پریشی در انتشار یادداشت بی تردید این پیش نویس شهید مطهری در شرایط سیاسی – اجتماعی خاصی نوشته شده و درباره کوتاهی­‌های خاصی که ایشان با مشخصات شخصی خودشان ( به ویژه جوانی) فکر می­کرده­‌اند در بخشی از روحانیت وجود دارد، به صورت خام (و به غیر قابل عرضه) تحریر شده و این حق ایشان (فقط ایشان) بوده است که پیش‌نویس‌های مقدماتی خودشان را پردازش، ویرایش و اصلاح کنند و اگر صلاح دیدند آماده انتشار عمومی بکنند. 🔹چنین پیش­نویس پردازش نشد­ه­‌ای که در زمانی خاص تحریر یافته و نوک پیکان انتقاداتش متوجه گروه خاصی بوده، در این زمان آن هم در فضای مجازی (که اغلب کاربرانش به مشخصات آن زمان آگاهی کافی ندارند)، منتشر می­‌شود و نوک پیکان انتقادش به سویی دیگر تغییر داده می­‌شود! چنین عملی مصداق روشنی از «مغالطه » است و از هر کس صادر شود، نارواست. 🔻🔹بعد از انتشار نقد آقای علیدوست، آقای به میدان آمد و ضمن وارد کردن انتقاداتی صریح به وی، عملا به دفاع از بازنشر پرداخت. متن نقد علی مطهری به آقای علیدوست را اینجا بخوانید:👇 yun.ir/5qhtbf @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق معلم شهید انقلاب اسلامی است. @rozaneebefarda
لشکر سایبری رسانه‌های معاند و دامنه حوزوی آن درنگی در پشت پرده های سیاسی/رسانه ای یک مداحی [صفحه 2 از 2] 🔸از مطالب قبل مشخص شد که دعوای جریان شبه‌روشنفکر با شخصی به نام محمود کریمی نیست. آن‌ها پشت محمود کریمی حکومت را سیبل کرده‌اند. تا اینجای ماجرا واضح و مشخص است. البته عجیب هم نیست. از بی‌بی‌سی یا بهنام قلی‌پور یا مصطفی فقیهی انتظاری بیش از این نمی‌شود داشت. اما ماجرا وقتی تأسف‌انگیز می‌شود که در این میدان مبارزه سیاسی (به معنای کثیفِ کلمه)؛ برخی چهره‌های حوزوی هم نقش‌آفرینی کردند: آقای محسن غرویان که یار همیشه در صحنه است و حتی در انتخابات 96 برای ریاست جمهوری ثبت نام کرد و البته در همان روز اعلام کرد که به نفع روحانی کنار خواهد رفت و نشان داد که صرفا می‌خواهد یار پوششی حسن روحانی باشد و البته نشد و به جای او اسحاق جهان‌گیری برای آقای پرزیدنت انجام وظیفه کرد. آقای فاضل میبدی هم کم از آقای غرویان ندارد و متأسفانه مدت مدیدی است که زیست ژورنالیستی پیدا کرده است و معمولا در این دعواهای حاشیه‌ای حضور دارد. 🔸از این دو نفر و البته برخی حوزویان نوپا (مثل دادش کوچیکه سروش محلاتی) که بگذریم آقایان مهدوی‌راد(عضو حلقه نزدیک به آقای شهرستانی و یار غار آقای ) و عبدالهادی مسعودی(قائم‌مقام دانشگاه قرآن و حدیث) هم به دعوت شفقنا وارد گود شدند و دانسته یا نادانسته پای حوزه علمیه را به بازی بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال و رادیو فردا و اتباع داخلی‌شان کشاندند. ورود جناب آقای استاد یوسفی غروی به این ماجرا البته ممکن است حساب جداگانه ای داشته باشد اما شفقنا از اظهارات ایشان هم ماهی خویش را گرفت. آقای عندیب همدانی هم که سابقه حمله به آیت‌الله یزدی (در ماجرای نامه ناصحانه به آیت‌الله شبیری) را دارند این بار هم احساس تکلیف کرده و علیه این مداح اعلام موضع کردند. 🔸البته هیچ شکی نیست که مبارزه با اشکالات وظیفه علمای دینی است اما سؤال این‌جاست چرا این وظیفه معمولا جایی محقق می‌شود که رسانه‌های معاند می‌خواهند؟ به علاوه؛ از ابتدای شیوع کرونا در ایران تا کنون هجمه‌های فراوانی به دین و مذهب و ائمه اطهار علیهم‌السلام اجمعین شده و شخصیت‌های مختلفی علیه اعتقادات دینی سخن رانده‌اند. آیا این شخصیت‌های حوزوی با همین حماسه و شور به مقابله با آن پرداخته‌اند؟ تولیدات شبهه‌انگیز رسانه‌های بیگانه به صدها صفحه می‌رسد اما آیا پاسخ «حوزوی‌هایِ ناقدِ یک روضه‌ی یک مداح» به چند صفحه می‌رسد؟ آیا اولویت دینی و ملی کشور نقد پنج دقیقه مداحی فلان آقاست؟ از برخی معممین سیاست باز که در نقش پیاده نظام رسمی برخی جناح های سیاسی نقش آفرینی می کنند انتظار چندانی نیست اما چهره های وجیه در جامعه روحانیت به ویژه صاحبان تریبون‌های رسمی و غیررسمی باید بدانند که سخن و منش آن‌ها پای حوزه علمیه شیعه نوشته می‌شود بنابراین برخوردهای جناحی، و حضور دانسته یا نادانسته در پازل معاندین و ایجاد خوراک رسانه ای برای لشکر سایبری دشمن، از یک سو مقرون به صواب نیست و از آن مهم تر، سرمایه اجتماعی 1200 ساله روحانیت شیعه رابه مخاطره خواهد انداخت. اللهم اجعل عواقب أمورنا خیرا. @rozaneebefarda
نقد /بخش نخست مروری بر غلط‌های تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادی‌نامه» [صفحه 1 از9] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 کتاب هادی‌نامه با عنوان ارج‌نامه مرحوم سیدهادی خسروشاهی در بهار 1399 منتشر شد.این کتاب توسط آقای رسول جعفریان گردآوری شد. در ضمن این کتاب مقاله‌ای از آقای (وزیر فرهنگ و ارشاد و عضو هیئت امنای ) نیز درج شد و 150 نسخه از آن نیز با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در مجموع 200 شمارگان چاپ شد. یکی از 52 مقاله این مجموعه توسط آقای نوشته شده بود. عنوان مقاله وی «مروری بر رفتار محافل و چهره‌های مذهبی در دهه‌های 30 تا 50» بود. با توجه به جایگاه مرحوم خسروشاهی و هم‌چنین تمرکز گردآورنده بر مسائل تاریخی انتظار می‌رفت یادداشت‌های این مجموعه از طراز علمی لازم برخوردار باشند اما با مشاهده اشتباهات و تحریفات تاریخی یادداشت آقای مهاجری این انگاره مخدوش شد. شروع یادداشت علاوه بر این‌که ضابطه‌های علمی را نداشت؛ بوی تمجید از خود نیز می‌داد.(واقعا تعریف از کتاب‌خوان بودن خود نویسنده و پدرش؛ چه ارتباطی با ارج‌گذاری مقام علمی مرحوم خسروشاهی دارد و چه نسبت منطقی با موضوع مقاله دارد؟) غیر از این اشکال ساختاری و فنی؛ محتوای یادداشت آقای مهاجری نیز خدشه‌های غیرقابل انکاری داشت که بهتر بود آقای به عنوان مسئول و گردآورنده کتاب؛ برای پاسداشت از شخصیت علمی و فرهنگی مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین خسروشاهی این اشکالات را برطرف کرده و مطلبی لااقل در طراز متوسط علمی در کتاب بگنجانند و یا اگر اصرار بر انتشار چنین مطالبی دارند در پاورقی به خطاهای آن اشاره کنند تا ذهن تاریخی مخاطب به این راحتی آلوده نگردد. با وجود این‌که نویسنده یادداشت هم‌اکنون نیز سردبیر سایت شبه دولتی (رسانه نزدیک به و از حامیان دوآتشه دولت) است اما از پیشینه و عملکرد سیاسی وی اطلاعات چندانی در دسترس نیست. البته محمد مهاجری در توییتر نیز فعال است و با هشتگ زدن (مااصولگراها) علاقه دارد خود را اصولگرا نشان بدهد تا تخریب‌های خود به به این طیف را درون‌گروهی نشان دهد که البته این اقدام نخ نما به شدت در حال حاضر دستمایه طنز کاربران و فعالان سیاسی قرار گرفته است. در ادامه به برخی از اشکالات یادداشت محمد مهاجری در هادی‌نامه اشاره خواهیم کرد: 1. تقسیم‌بندی ناقص و همان‌طور که از موضوع این یادداشت برمی‌آید نویسنده قرار بود «مروری بر رفتار محافل و چهره‌های مذهبی در دهه های 30 تا 50» داشته باشد و باید مهم‌ترین چهره‌ها و محافل مذهبی را، لااقل به صورت اجمالی و مختصر، بیان کند. او در یک تقسیم‌بندی؛ جریانات مذهبی را به دو گروه تقسیم می‌کند: «جریانات مذهبی سنتی و جریانات مذهبی روشنفکری». سنتی در فضای حوزه علمیه و فضای تاریخی و جریان‌شناسی و... تعاریف و شاخصه‌های مختلفی دارد و منطق نویسنده و تعریفش از این کلیدواژه مشخص نیست. اما در هر صورت؛ آقای نویسنده این تقسیم‌بندی را ارائه می‌کند و آن را این‌گونه بیان می‌کند: « یک: و اسلامی دو گروه شاخص مذهبی بودند که روحانیت در شکل دهی ساختار فکری آن ها نقش اساسی داشت...[که مشی مسلحانه داشتند و] پایگاه خود را در میان متدینان سنتی ،بازاریان، کسبه و پیشه وران می جستند و شاید تلاش چندانی برای جذب دانشگاهیان به خرج نمی دادند. دو : جریان روشنفکری مذهبی که عمده آن ها را تحصیل کرده‌های دانشگاهی تشکیل می دادند.» این تقسیم‌بندی ناقص و جهت‌دار نمونه‌ای جالب از انواع تحریفات است که در ادامه نسبت به آن توضیحاتی خواهیم داد: 1.1. حذف جریان امام قدس سره الشریف پیامی که این تقسیم‌بندی به مخاطب ارائه می‌دهد این است: الف) جریانات مذهبی که در شکل‌دهی ساختار فکری آن‌ها نقش اساسی داشته اولا اهل کار سیاسی چارچوب‌مند نبوده و دست به اسلحه بودند؛ ثانیا طرفداران‌شان محدود به عوام و کسبه و... بوده است. ب) ارکان و عمده جریان مذهبی اهل فکر و روشنفکر؛ دانشگاهی بودند و نه حوزوی. البته جناب نویسنده لطف نموده و و و... را نیز به همین طیف ملحق کرده است. @rozaneebefarda ادامه 👇
یادداشت ستایش آمیز برای [صفحه 1 از 2] 💥بازنشر و حاشیه نگاری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بنام خدا لاریجانی رفت اما ... دوازده سال پیش بود که نخستین بار آقای لاریجانی به قصد کاندیدا شدن نمایندگی مجلس از قم، به این شهر آمد. پیش از آن، در صدا و سیما، دو سه باری در جلساتی با مرحوم آیینه وند و مرحوم سید جعفر شهیدی برای چند فیلم سینمایی خدمت ایشان رسیده بودم. بعد از آن هم بی ارتباط نبودیم. وقتی به قم آمد، با دوستم جناب معراجی، و دوست دیگرمان جناب جعفری، سعی کردیم زمینه فعالیت وی را فراهم کنیم. کارها باموفقیت پیش رفت و ایشان برای سه دوره متوالی به نمایندگی مجلس و در مجلس هم به ریاست آن انتخاب شد. دور اول، بنده هم در کتابخانه مجلس بودم و با حمایت ایشان توانستم کارها را تا اندازه ای به پیش ببرم. به تمام معنا اطمینان و حمایت می کرد. ایشان، در تمام این دوازده سال، به طور مرتب با قم در ارتباط بود. بیشتر اوقات، و لو ساعتی در خانه پدری شان، و با حضور دوستان دیگر، گفتگو می کردیم و می دیدم که گوش شنوا داشت. در این سالها ارتباط ایشان با مردم از طیف های مختلف مداوم بود، همین طور با مراجع تقلید و علمای برجسته. جلسات مستمری هم با حضور سی چهل نفر از طلاب شاخص داشت و حرفهای آنان را می شنید و گزارشی هم از اوضاع برایشان بیان می کرد. بدون شک، هیچ مسوول دولتی در این سطح، هیچ وقت، چنین ارتباطی با قم نداشت و تاکنون هم ندارد. در تمام این سالها، هیچ امر خلاف عرفی از ایشان ندیدم. تعبد ایشان در حد یک آدم متدین به شرع آشکار بود و اثری خلاف آن بر من ظاهر نشد. می دانم که افراد سیاسی به هزار و یک دلیل، و عمدتا به خاطر فشارهایی که بر مردم است، همواره محل طعنه هستند، اما تا آنجایی که به شخص ایشان مربوط می شد، امر خلافی که دون شأن یک انسان دیندار و اخلاقی باشد، از ایشان ندیدم. روابطش با علمای شهر، از جناح های مختلف، برقرار بود. و از سوی دیگر، همیشه تواضع را در رفتارشان می دیدم. آرام و بدون نگرانی، برای آنان، اوضاع کشور بو یژه مسائل اقتصادی را تشریح می کرد. هیچ گاه در کار آنان مداخله نمی کرد و سعی نمی کرد به علما چیزی را تقلین کند یا خط بدهد. در سالهای اخیر، حساسیت ایشان روی اقتصاد به مراتب بیشتر بود و در بیشتر فعالیت های اقتصادی در حال انجام در قم، فعالانه شرکت و تلاش می کرد تا چرخه اقتصاد شهر راه بیفتد. او دریافته بود که مشکل کشور همین چرخه بد تولید است و باید اصلاح شود. نکته دیگر این بود که در امر دین و دینداری، هیچ وقت حرف گزافی نمی زد و کاملا مقلد بود، و مثل آن رئیس سابق نبود که خود را در همه امور و از جمله دین عقل کل می دانست و حرفهای بزرگ اما بی دلیل می زد. دینداریش عاقلانه بود و اهل خواب و پیش گو یی و این قبیل امور نبود. هرچه بود دانشجو و استاد فلسفه بود و کتاب هم زیاد می خرید و می خواند و اخیرا هم بیش از دو هزار جلد کتاب به کتابخانه مرکزی اهدا کرد. در سفرهای کوتاهش به قم، یکسره مشغول حل و فصل مسائل شهر و اشخاص بود، اما این که رفتار سودجو یانه ای داشته باشد یا اساسا در امور مداخله نامعمولی کند، تا آنجا که می دانم، به هیچ وجه، کسی از او چیزی ندارد و اگر دارد بگو ید. هیچ وقت هم، دشمنان قسم خورده وی در قم که نام دین و انقلابی گری را یدک می کشند، نتوانستند از این دست مطلبی بگو یند. دفتر ایشان البته به فقرا و نیازمندان و کسانی که مشکلی داشتند، کمک می کرد. در این دوازده سال، شهر قم متحول شد و وقتی ایشان تلاش کرد و آقای سقائیان نژآد را به عنوان شهردار به قم آورد، باز هم قم، بیش از پیش آباد گردید. با این همه، صراحت داشت، و در مواضعش تقیه نمی کرد. خیلی خوشحال شدم که پریشب در مصاحبه اش در شبکه یک، رسما گفت که یکی از بدترین روزهای زندگی وی، وقتی بوده که خبر درگذشت هاشمی را شنیده است. او چوب هاشمی و روحانی را خورد، در حالی که اساسا به مصلحت کشور می اندیشید و کاری به اشخاص نداشت. با تمام وجود از برجام برای حفظ کشور دفاع کرد، با این که می توانست نوع دیگری رفتار کند تا محبو بیتش بین مدعیان انقلابی گری باقی بماند. ادامه یادداشت را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/rozaneebefarda/4300 @rozaneebefarda ادامه👇🏽
یادداشت ستایش آمیز برای [صفحه 2 از 2] در قم، طلاب و فضلای تحصیل کرده، و عالمان و مراجع تقلید همیش از او حمایت می کردند، اما شماری از طلاب جوان تحت تأثیر جریان هایی که می دانیم، با او رفتار بدی کردند. بدترین آنها چند سال پیش در حرم حضرت معصومه بود که به او کفش و مهر پرتاب کردند. لاریجانی با صبوری و مظلومیت، از کنار این ماجرا گذشت و هیچ کس به آن رسیدگی نکرد. هیچ کس بی نقص نیست، مخصوصا سیاستمداران که در لبه پرتگاه هستند، اما وقتی آدمی در زمانه ای است که کار جز این نمی تواند بکند، باید مقایسه کند و در این مقایسه بی شک، علی لاریجانی یکی از عاقل ترین، معتدل ترین، با اخلاق ترین و میانه رو ترین افرادی است که ضمن احترام به سنت های دینی و عرفی جامعه، ایران را دوست می داشت و برای اعتلای آن تلاش کرد. شاید کسانی بگو یند این روزها که لاریجانی می رود، برای چه این متن را می نو یسم، و اما این بنده خدا، با توجه به اتهامات بی پایه ای که عده ای از دور و بر اساس روش سیاسی خود به او و هم مسلکانش می زنند، و با توجه به شناخت نزدیکی که از ایشان دارم، خواستم شهادت بدهم که او به کشور خدمت کرد و همواره برابر تندروی ها ایستاد و با حمایت از برجام کشور را از پرتگاه نجات داد. این روزها دیدم که دست کم چهار تن از مراجع تقلید از وی تشکر کرده اند و این نشان از همان ارتباطی دارد که گفتم. امشب، افطار در خانه پدریشان بودیم و عکسی یادگاری هم گرفتیم. بنده دوره قبل از وی خواستم کنارگیری کند و به دانشگاه باز گردد. امیدوارم این بار این فرصت پیش آید و او را در کسوت استادی ببینیم @rozaneebefarda