eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
438 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه در کجا شد؟ این چه ها و های برای دارد؟🌺🍂🍂🍂 ✨ به اهل ✨ بخش_هشتم ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 در بعضی 🌸🌺 اشاره ۶۱. در میان پیامبر صلی الله علیه و آله، مرتد (از برگشته) وجود داشتند که و ایجاد کرده باشند؟ 🍂✨ جواب بله؛ همانطور که خداوند در قرآن، آن را بیان فرموده: «اَفَاِن ماتَ اَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلی اَعقابِکُم» [۲] اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله به مرگ یا قتل درگذشت، باز شما به دین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد؟ عبدالله بن مسعود می‌گوید که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: من پیش از شما در کنار حوض (کوثر) به انتظار شما هستم و گروهی از شما را نمی بینم. می‌گویم: پروردگارا! اصحاب من کجا هستند؟ خطاب می‌رسد: تو نمی دانی که بعد از تو چه کارهائی انجام دادند و چه اموری در دین وارد نمودند. [۱] ابن عباس می‌گوید که آن حضرت فرمودند: آنچه که مانع ورود شما به آتش می‌شود را به شما فهمانیدم. باز هم می‌گویم: از آتش دوزخ بترسید و دین خدا را کم و زیاد نکنید. زمانی که بمیرم و شما را ترک کنم؛ قبل از شما بر حوض کوثر وارد می‌شوم. کسی رستگار می‌شود که در آنجا بر من وارد شود. در آنجا جمعیت‌هایی را به من نشان می‌دهند که گرفتار عذاب الهی هستند. عرض می‌کنم: پروردگارا! اینها امت من هستند؟ خطاب می‌رسد: این گروه بعد از تو مرتد گردیده و به دین جاهلیت خود برگشتند. [۲] 🌺🌸 اشاره ۶۲. سخنان ابوذر ، در زمان خدا صلی الله علیه و آله را با چه می‌شناختند؟ 🍃✨ جواب به سه علامت: ۱. تکذیب نمودن خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله ۲. تخلّف و سرپیچی نمودن از نماز ۳. دشمنی با علی علیه السلام [۳] ---------- 📚منابع: [۲]: _ آل عمران: ۱۴۴. [۱]: _ بخاری: صحیح ۷/۲۰۶، از سهل بن سعد. [۲]: _ احمد بن حنبل: مسند ۱/۲۵۷، طبرانی: کبیر ۶/۲۰۰، ابونصر سجزی: ابانه. [۳]: _ سیوطی: جامع الکبیر ۶/۳۹۰، طبری: ریاض النضرة ۲/۲۱۵، ترمذی: جامع ۲/۲۹۹، ابن عبدالبر: استیعاب ۳/۱۱۱۱، حافظ ابونعیم: حلیة الاولیاء ۶/۲۹۵، محمد بن طلحه شافعی: مطالب السؤل ۱۰۴، ابن صباغ مالکی: فصول المهمه ۱/۵۸۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 دین، با مخالفت خدا صلی الله علیه و آله 🌺🌸 اشاره ۸۰. منع صلی الله علیه و آله از نوشتن ، برای حفظ بوده و آیا این کار ، قابل و است؟✨🍃 جواب خیر، اولاً: او اصلاً خلیفه نبوده، چون بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله به دست عدّه ای در سقیفه، ابوبکر را انتخاب کردند و به زور و قتل و تهدید از همه بیعت گرفتند. سپس ابوبکر، عمر را جانشین خود قرار داد. دوماً: اجتهاد در مقابل نصّ (حکم کردن و اجتهاد کردن در برابر آیات قرآن و احادیث صریح و روشن)، بی معنی و غیر قابل بخشش است. سوماً: حفظ دین و شریعت بر عهده رسول خدا صلی الله علیه و آله است نه بر عهده ابوبکر و عمر. آن حضرت باید تشخیص بدهند که آیا این وصیت به نفع اسلام و دین و شریعت است یا نه. نسبت 🌸🌺 اشاره ۸۱. آیا نسبت و نامربوطی که عادی به علت مرض می‌شوند، به خدا صلی الله علیه و آله است؟ ✨🍃 جواب خیر، یکی از صفات خاص نبوّت عصمت است که تا دم مرگ از پیامبر صلی الله علیه و آله جدا نمی شود. مخصوصاً اینکه دستور ایشان برای آوردن قلم و دوات، هدایت و ارشاد امّت باشد. ایشان فرمودند: «می خواهم چیزی برایتان بنویسم تا گمراه نشوید. » پس اوامر و دستورات ایشان قطعاً همراه با عصمت و اتصال به حق بوده است. «و ما یَنطِقَ عَنِ الهَوی اِن هُوَ اِلاّ وَحیٌ یُوحی»، «وَ ما اتیکُمُ الرَّسولُ فَخُذُوهُ»، «و اَطیعُوا اللهَ و اَطیعُوا الرَّسول» در نتیجه دادن نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله، نهایت بی ادبی و گستاخی و اهانت به ایشان است. ، یا 🌺🌸 اشاره ۸۲. آیا« » به معنی است؟ ✨🍂 جواب بله، علمای اهل سنّت و اهل لغت و تفسیر، هجر را به معنای هذیان می‌دانند. [۱] دهندگان 🌺🌸 اشاره ۸۳. آیا کسی که نسبت به خدا صلی الله علیه و آله ، معرفت به رسالت است؟✨🍃 جواب خیر، اهل سنت در کتابهای خود نوشته اند: «کسی که این کلام را گفته، اصلاً ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و معرفت به مقام و رتبه ایشان نداشته است. » [۱] انبیاء در ارشاد و هدایت مردم، اتصال به عالم غیب دارند و چه در حالت مریضی و چه در حالت سلامتی باید امر آنها اطاعت شود. پس مخالفت با آن حضرت، همراه با جسارت و دشنام و دادن نسبت هذیان به ایشان، نشان دهنده بی معرفتی آن شخص نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله می‌باشد. ---------- 📚منابع: [۱]: _ ابن اثیر: جامع الاصول ۹/۴۷۰، ابن حجر: شرح صحیح بخاری ۴/۳۵۰، مسلم و بخاری: صحیحین و... [۱]: _ قاضی عیاض شافعی: شفا: ۱/۳۴۵، کرمانی: شرح صحیح بخاری، نووی: شرح صحیح مسلم ۳/۱۴۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 بن عباس به انتخاب می‌شود. 🍂🔸 در این وقت امام عبیدالله بن عباس را پیش خوانده وفرمود ای پسر عموی عزیزم، تو را با دوازده هزار سرباز در مقدمه لشگر می‌فرستم، که به طرف شام حرکت کنید [۲] در هر جایی که با سپاه معاویه روبرو شدید مثل سد آهنین باشید و نگذارید که به طرف عراق قدمی بردارند و از رزم دادن تا وقتی که من به شما نرسیده‌ام در حذر باشید مگر این که لشگر دشمن ابتدا به جنگ کند، آن وقت شما هم آماده جنگ شوید و قیس بن سعدبن عباده وسعیدبن قیس (رئیس یمنی‌های مقیم کوفه) با تو کوچ خواهند کرد هر کاری را که خواستی انجام دهی بدون مشاوره با این دو نفر نکن و اگر حادثه ای بر تو رخ داد، امارت لشگر با قیس و پس از آن با سعید باشد و بر تو لازم است، که با سربازان خوشرفتار بوده و با آنان مهربان باشی، زیرا که اینها بقایای لشگر امیرالمؤمنین هستند وهر روز ما را از چگونگی اوضاع مطلع سازید....... پس از پایان یافتن فرمایشات امام عبیدالله با لشگر خویش خیمه بیرون زده و در زمین مسکن با سپاه معاویه روبرو شدند. نیرنگ در جلب امام (علیه السلام) 🍃🔹 پس از حرکت کردن قشون عبیدالله، امام مردی را از قبیله کنده که حکم نام داشت با چهار هزار سرباز به انبار [۱] فرستاد ودستور داد که در آنجا متوقف باشند تا فرمان ثانوی امام بر ایشان برسد. چون خبر وصول مرد کندی به انبار، گوشزد معاویه شد، یادداشتی به این مضمون به او فرستاد. اگر به سوی ما بیایی حکومت یک شهر از شهرهای شام وجزیره برای تو آماده است، ونیم میلیون درهم برای تو فعلاً فرستادم اخذ کرده و به سوی ما حرکت کن، آن سرلشگر خائن پس از دریافت آن مبلغ با دویست نفر از خواص خود پیش معاویه رفت...... خبر فرار کردن حکم به امام رسید، آن حضرت خیلی متأثر شده وفرمود: مرد کندی بر من و شما خیانت کرد وبارها گفته‌ام که شماها بی وفا بوده وبندگان دنیایید، اکنون یک نفر دیگر جای او می‌فرستم ولکن از خیانت او هم هراسانم سپس یک نفر از قبیله بنی مراد پیش خوانده و در مقابل مردم از او قول گرفت که خیانت نکند، او پس از یاد کردن سوگندهای غلیظ که خیانت نکند، راه انبار پیش گرفته وبه دامی که اولی افتاده بود افتاد، این بود اجمالی از خدمات وفعالیتهای! سرلشگران سپاه انبار واکنون خوب است سری هم به مسکن بزنیم تا نتیجه خدمات واز خودگذشتگی های! سرلشگر آنجا را هم از نزدیک دیدن کنیم...... هزار درهم گرفت و را به فروخت 🍂🔸 عبیدالله با لشگر خویش از یک طرف ومعاویه با سپاه خویش از از طرف دیگر به اراضی مسکن وارد شدند، فردای آن روز موقع طلوع آفتاب، طبل حاضر باش سپاه معاویه به صدا در آمد، عبیدالله چون دید که معاویه دستور حمله بر لشگر خویش داد، ناچار در مقابل آنان صف آرایی کرده و آتش جنگ شعله ور گردید جمعی از هر دو طرف مجروح و عده ای کشته شدند; پس از فعالیت‌های زیادی آخر لشگر عبیدالله سپاه شام را تا لشگرگاه شان براندند، معاویه دانست که با چنین لشگری که عبیدالله دارد از راه معمولی نمی تواند غالب آید، لذا پس از غلبه کردن سپاه شب به روز از فرصت ظلمت استفاده کرده و نامه ای بدین مضمون به عبیدالله نوشت: همانا حسن (علیه السلام) در موضوع تسلیم خلافت و مصالحه نامه ای به من نوشته است اگر پیش از آن که دیگران فرمانبردارشوند تو پیش ما بیایی در پیشگاه ما مقام رفیعی را دارا خواهی شد و اگر الان مطیع نشوی، به طور حتم روزی مجبور خواهی شد که قلاده مرا گردن نهی ولکن دیگر آن روز در پیش ما منزلتی را نخواهی داشت و در صورت اطاعت برای تو یک میلیون درهم آماده کرده‌ام نصف آن را به مجرد ملاقات دریافت کرده و نصف دیگر را وقتی که به عنوان امیرالمؤمنینی وارد کوفه شدم خواهی گرفت. عبیدالله نامه را مطالعه کرده و از شوقی که به پول داشت دین و ایمان وآزادی و انصاف را زیر پا گذاشته و شبانه به طرف معاویه شتافته و نیم میلیون درهم (بهای دین خود) را اخذ کرد. [۲]: . علت این که امام عبیدالله را بر دیگران مقدم داشت شاید یکی از سه چیز باشد: اول- خویش وقوم آدمی هر جور باشد دلسوزتر است. دوم- مردم نمی گویند اگر یکی از خویشان خود را سرلشگر قرار می‌داد بیش از دیگران بر ناملایمات تن می‌داد. سوم- وقتی که او از طرف علی (علیه السلام) در یمن حاکم بوده نماینده معاویه (بسربن ارطاة) پس از فرار کردن او دو نفر از بچه هایش را در دامن مادرشان سر بریده بود لذا عداوت او با معاویه بیش از دیگران بوده لکن دنیای معاویه جوری در نظر او جلوه کرد که این جنایت بزرگ را نادیده گرفته ومهمترین خیانت نه تنها به امام حسن (علیه السلام) بلکه به عالم اسلام نموده که در جای خود خواهد آمد. [۱]: . شهری بود در مغرب بغداد که در زمان سلاطین ایران در آنجا گندم و جو انبار می‌کردند. @ya_amiralmomenin110
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ، از اصول 🍂🔸 اشاره ۲۰۸. از اصول می‌باشد یا از دین؟ 🌺🌸 جواب از نظر شیعه امامت از اصول دین است؛ بعضی از علمای سنّی هم این مطلب را در کتابهای خود مطرح کرده اند که: به درستی که امامت از بزرگترین اصول دین است که مخالفت با آن موجب کفر و بدعت می‌شود. [۱] امامت نزد اشاعره، خلافت رسول الله صلی الله علیه و آله در برپا نمودن دین و حفظ حوزه ملّت اسلام است به صورتی که پیروی از او بر جمیع امّت واجب است. [۲] امامت، ریاست عمومی در امور دین و دنیا به طریق خلافت پیغمبر صلی الله علیه و آله است. [۳] اگر امامت جزئی از اصول دین نبود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی فرمود: «مَن ماتَ و لَم یَعرِف اِمامَ زَمانِهِ، فَقَد ماتَ میتَةً جاهِلیّة» [۴] کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، پس در حقیقت به مرگ اهل جاهلیت مرده است. اگر کسی چیزی از فروع دین را انجام ندهد باعث تزلزل دین و مردن به مرگ جاهلیت نمی شود. پس معلوم می‌شود که امامت جزئی از اصول دین است که تمام کننده مقام نبوّت است و عدم وجود آن باعث کفر می‌شود. ---------- 📚منابع: [۱]: _ قاضی بیضاوی: منهاج الاصول: ۲/۲۹۵. [۲]: _ قاضی روزبهان: احقاق الحق: ۲/ ۳۰۴. [۳]: _ ملاعلی قوشچی: شرح تجرید: مبحث امامت: ۳۶۵. [۴]: _ حمیدی: جمع بین الصحیحین ۲/۲۹۶، ملا سعد تفتازانی: شرح عقاید نسفی: ۱۱۰، احمد بن حنبل: مسند: ۴/۹۶، مجمع الزوائد: ۵/۱۲۵. ❌کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 🔸🌺🌺 (۲) ۳۱۰- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان گفت: خبر داد بما محمد فرزند اسماعيل وراق (اذنا) كه نقل نمود بما ابو بكر فرزند ابو داود كه حديث كرد بما يحيى فرزند حاتم عسكرى كه نقل كرد بما بشر فرزند مهران كه نقل نمود به ما محمد فرزند دينار از داود فرزند ابو هند از شعبى از جابر فرزند عبد اللَّه گفت هيئت اعزامى نصاراى نجران به پيش پيامبر (ص) آمدند و از جمله آنان عاقب و طيب بود، پيامبر آنها را باسلام دعوت كرد، گفتند: اى محمد ما پيش از تو اسلام آورده ايم، فرمود دروغ گفتيد اگر ميخواهيد خبر ميدهم از آنچه شما را از اسلام منع ميكند گفتند بياور و خبر بده، 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۱۴ فرمود: دوست داشتن صليب، و آشاميدن شراب، و خوردن گوشت خوك پس آنها را به ملاعنه و نفرين نمودن بهمديگر دعوت كرد، و آنان وعده دادند كه در وقت صبح بحضور برسند. پيامبر خدا (ص) صبح كرد، از دست على و فاطمه و حسن و حسين گرفت، سپس بآنها پيامى فرستاد، آنها از اجابت منع كردند، و به خراج و ماليات اقرار كردند، پيامبر (ص) فرمود قسم بآن خدائى كه مرا بدرستى به پيامبرى برانگيخته اگر باين كار حاضر ميشدند بيابان بر آنها پر از آتش مى شد. جابر گفت: اين آيه در باره آنها فرود آمده است: (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ) شعبى گفت ابنائنا حسن و حسين و نسائنا فاطمه و انفسنا على بن ابى طالب است. گفتار متعال هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ- س ۱۹ اين دو گروه دو هستند كه در باره خدا كردند 🔹🌸🌸 (۱) ۳۱۱- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند طاوان (اجازة) كه خبر داد بما ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب كه نقل كرد بما محمد فرزند جعفر كه نقل نمود بما محمد فرزند بشر ارطبانى حديث كرد بما ابو حاتم سجستانى نقل كرد بما ابو عبيدة كه نقل نمود بما يونس فرزند حبيب گفت: از مجاهد پرسيدم؟ گفت: از ابن عباس پرسيدم گفت: اين سه آيه در مدينه در باره حمزه و عبيده و على، و عتبه و شيبه و وليد فرود آمده است: (هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ تا آخر آيه كه در سوره حج است). (۲) ۳۱۲- خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى كه حديث كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند على سقطى كه نقل كرد بما ابو بكر محمد فرزند يعقوب 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۱۵ قصبانى كه حديث كرد بما هارون حارثى كه نقل نمود بما حسن نقل كرد بما وليد با قرائت كردن بر ربيع فرزند نافع ابو توبه از على فرزند حوشب از مكحول گفت: وقتى كه آيه: وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ نازل گرديد، پيامبر (ص) گفت: خدايا او را گوش على قرار ده، على (ع) فرمود با گوشم چيزى نشنيدم كه او را فراموش كرده باشم. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 🍃🍃 وقتی که حکومت بني امیه منقرض شد، عبدالله بن مروان بن محمد، به بلاد نوبه فرار کرد، شاه آنجا از ایشان خوب پذیرايی کرد، روزی سؤال کرد چرا شما عرق خوردید، در حالی که در شریعت شما حرام است، گفت غلامان ما این کار را کردند، پرسید چرا زراعت مردم را در زیر پایتان له کردید، گفت کارمردان ما از روی جهل و نادانی مرتکب آن شدند، سؤال کرد پس چرا از ابریشم و طلا استفاده کردید که، دین تان آن را اجازه نمی داد، گفت نویسندگان دیوان ما، طبق رسم سابق قبل از اسلامشان این خلاف را مرتکب شدند، و ما راضی نبودیم، گفت این طور نیست خودتان این خلاف‌ها را انجام دادید، خداوند ملک را از شما گرفت، در نتیجه اعمالِ زشتتان ذلیل شدید و بیش از این هم خواهید شد، می‌ترسم که در گرفتاری هایتان ما هم بهره مند شویم، سه روز مهمانی بس است، از زمین ما بیرون روید. ۱۶۳ ۱۰۴- ترس حتی در دولت‌های دوردست از سطوت مسلمین دولت‌های دوردست هم، مثل چین و هند می‌ترسیدند، چون می‌شنیدند که آن‌ها مؤیَّد به نیروی آسمانی هستند که، در حال هیجان شدید آب دجله، از آن عبور کردند، ایرانی‌ها هرچه به آن‌ها تیراندازی کردند مؤثر نشد ۱۷۷ این خطبه (۱۰۸) اگر بر منکر بعث و نشور درجه یک خوانده شود از عقیده فاسد خویش برمی گردد بعد از کلام الله و رسوله کلمات دیگران در مقابل آن نسبت سنگ‌های سیاه دارد در مقابل ستارگان درخشان ۲۰۲. و جلد 🍂🍂 جنایت بیست ساله بابک خرم دین فقط در خطّه آذربایجان و ظلم بخت نصّر درباره یهود و شام و بیت المقدس جلوه کرد ولکن تعدّی‌های مغول در کل جهان تاریکی ایجاد کرد مخفی نماند که شارح جریان مغول را که در زمان او این بلا به اهل عالم نازل شده است مفصلاً نوشته است هر کس طالب باشد می‌تواند از این صفحه شروع کند به مطالعه ۲۱۸. و امّا جلد نهم طرفداران کتک می‌خورند 🍃🍃 خداوند بر جمیع ظالمین آل محمّد (صلی الله علیه و آله) لعنت کند، عثمان سر ظهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را پیش خود می‌خواند، و حضرتش را مجبور می‌کند که، از بیت المال برای خودش هر چقدر می‌خواهد بردارد، آن امام همام به دلیل صحیح نبودن این بذل و بخشش نمی پذیرد، عثمان با حربه ای که در دست داشت هر چه قدر دلش می‌خواهد به حجت خدا می‌زند، پس امام (علیه السلام) لباس به خود می‌پیچد و از کاخ او خارج می‌شود ۱۶. آفتاب زیر نمانده 🍂🍂 شارح پس از نقل ۲۴ حدیث در فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ۹ صفحه، در آخر می‌نویسد مقصود از نوشتن این فضائل این است که، علی (علیه السلام) با داشتن این فضائل، اگر به آسمان رود و به انبیاء (علیه السلام) و ملائکه افتخار کند، جای دارد، تازه اصلاً فخر فروشی در فرمایشات آن حضرت دیده نمی شود، بلکه من باب امر به معروف و نهی از منکر است که، در حق او بندگان خدا انحراف نروند، و دیگران را بر او مقدم ندارند که، خداوند از آن نهی فرموده است که، می‌فرماید: افمن یهدی الی الحق احق ان یتّبع امن لا یهدی الا ان یُهدی فما لکم کیف تحکمون، و مولا با این حرف هایشان شکر نعمت حضرت حق را بجای می‌آورد، و در واقع آه مظلوم، و تنفّس مهموم است، و امثال عمرها که نسبت فخر فروشی به حضرتش می‌دهند، دور از حقیقت حرف می‌زنند ۱۷۴. بیچاره شارح در عبارت خود به حضرت عیسی (علیه السلام) نسبت شرب خمر می‌دهد (علی انه اکل اللحم و شرب الخمر) و تعریفی را که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زهد حضرت داوود و حضرت عیسی (علیه السلام) دارد حمل بر اکثر اوقات زندگی شان کرده که خلاف ظاهر است ۲۳۱. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 على عليه السّلام سيّد مسلمانان و مؤمنان و پرهيزگاران و پيشانى و امت و راهنماى است🍂🍃🌺🌸 (۲) [📚مستدرك حاكم ۳/ ۱۳۷] به سند خود، از «عبد الله بن اسعد بن زراره» از پدرش روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: از راه وحى چنان دريافته‌ام كه على عليه السّلام داراى سه خصلت است: ۱- سيّد مسلمانان است ۲- پيشواى پرهيزگاران است ۳- راهبر سپيد چهرگان است. «حاكم» گويد: اين حديث از اسناد صحيح برخوردار مى باشد. (۳) مؤلف گويد: «متّقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۱۵۷] به دو طريق، حديث مزبور را متعرض است. در يكى از آن دو آمده است: هنگامى كه به معراج رفتم، در مسير خود به كاخى رسيدم از لؤلؤ و طلا، كه چون خورشيد مى درخشيد! در اين هنگام حضرت پروردگار به من وحى كرد كه على عليه السّلام داراى سه خصلت ارزنده است: ۱- سيّد مسلمانان است ۲- امام پرهيزكاران است ۳- راهبر پيشانى سپيدان است. اين حديث را «باوردى»، «ابن قانع»، «بزّاز»، «حاكم» و «ابو نعيم» روايت كرده اند (۱) و در طريق ديگر گويد: در شبى كه به معراج رفتم و بحضور حضرت پروردگار شرفياب شدم، خداى تعالى وحى كرد كه على عليه السّلام داراى سه خصلت است: ۱- او سيّد مسلمانان است ۲- او ولىّ پرهيزكاران است ۳- او پيشواى سپيد چهرگان است. اين حديث را «ابن نجّار» از «عبد الله بن اسعد بن زرارة» روايت نموده است (۲) و📚 «ابن حجر» در [الاصابة ۴/ قسم ۱/ ۳۳] آورده است و پس از ياد آورى از سند حديث مى گويد: از «عبد الله بن اسعد بن زرارة» به روايت رسيده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در شب معراج به «سدرة المنتهى» رسيدم. خداى تعالى درباره حضرت على عليه السّلام به من وحى كرد كه او پيشواى پرهيزكاران است (تا آخر حديث) «ابن اثير جزرى» هم دو بار اين حديث را متعرض است؛ يكى در [📚اسد الغابة ۱/ ۶۹] و دومى در [۳/ ۱۱۶]. و «محب طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۷۷] نقل كرده است و اظهار مى دارد كه اين حديث را «محاملى» هم ياد آور شده است (۳) و «هيثمى» هم در [📚مجمع ۹/ ۱۲۱] آورده و مى گويد: حديث مزبور را از «عبد الله بن حكيم» از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است كه فرمود: خداى تعالى در شب معراج درباره على عليه السّلام سه خصلت، برايم ذكر فرمود: ۱- او سيد مؤمنان است ۲- او امام پرهيزگاران است ۳- او راهبر چهره سپيدان است. «طبرى» اين حديث را در «الصغير» آورده است. (۴) [📚الرياض النضرة محب طبرى ۲/ ۱۷۷] از حضرت على عليه السّلام روايت است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به من، فرمود: تو سيّد مسلمانان، پيشواى پرهيزگاران، راهنماى چهره سپيدان و «يعسوب» دين هستى. (۵) [📚حلية الاولياء ابو نعيم ۱/ ۶۶] به سند خود، از «شعبى» روايت دارد كه على عليه السّلام فرمود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من، فرمود: آفرين بر سيّد مسلمانان و پيشواى متقيان! يكى از حاضران گفت: يا على! در برابر اين نعمتى كه به تو ارزانى شده است، چگونه خدا را شكر مى كنى؟ على عليه السّلام فرمود: خدا را حمد مى كنم از اينكه چنين نعمتى به من ارزانى داشته است و از وى سپاسگزارم و از خداى مى خواهم كه بيش از آن به من اعطا فرمايد. (۱) [حلية الاولياء ۱/ ۶۳] به سند خود، از «انس» روايت كرده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به «انس»، فرمود: اى انس! آب براى وضو حاضر كن. بعد از آن دو ركعت نماز بجاى آورد و فرمود: اى انس! نخستين كسى كه از اين در وارد شود، امير مؤمنان و سيد مسلمانان و پيشواى چهره سپيدان و خاتم اوصياى پيغمبران است! «انس» گفت با خود گفتم كه پروردگارا! آن شخص را يكى از انصار قرار بده و راز دلم را پنهان داشتم. در اين هنگام على عليه السّلام وارد شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: اى انس! چه كسى وارد شد؟ عرض كردم: على عليه السّلام. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از شنيدن نام على عليه السّلام با خوشحالى هر چه تمامتر از جاى برخاست و على عليه السّلام را در آغوش گرفت و عرق چهره اش را پاك كرد و به چهره خود ماليد! على عليه السّلام عرض كرد: يا رسول الله! امروز طورى با من رفتار كردى كه آنچنان رفتارى سابقه نداشته است. حضرت فرمود: اينگونه رفتار به آن خاطر است كه تو دين مرا مى پردازى و صداى مرا به گوش جهانيان مى رسانى و اختلافاتى كه پس از رحلت من اتفاق مى افتد برطرف مى گردانى. «ابو نعيم» مى گويد: «جابر جعفى» اين حديث را از «ابو الطّفيل» از «انس» روايت كرده است....... فقط با ذکر کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 على عليه السّلام سيّد مسلمانان و مؤمنان و پرهيزگاران و پيشانى و امت و راهنماى است🍂🍃🌺🌸 (۲)📚 [تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۱۳/ ۱۲۲] به سند خود، از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله فرمود: در روز جزا سواره اى جز ما چهار تن نيست. عمويش، «عباس»، پس از استماع اين سخن گفت: پدر و مادرم فداى شما! غير از شما، آن سواره‌ها چه كسانى هستند؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من بر ناقه «براق» سوارم و برادرم «صالح» بر ناقه اى كه خدا در اختيار او در آورد و بدكرداران آنرا پى كردند و عمويم، «حمزة» شير خدا و شير رسول خدا، بر «ناقه غضباء» من، و برادر و پسر عمو و دامادم، على بن ابيطالب عليه السّلام، بر ناقه اى از ناقه هاى بهشت مى نشيند كه بر پشت آن ديباى بهشتى زين شده است، پاهاى آن از زمرّد سبز و مزيّن به طلاى سرخ، سر آن از كافور سفيد، و دم آن از عنبر، و زانوهاى آن از مشك اذفر، و گردن آن از لؤلؤ، قبّه اى از نور الهى بر فراز آن گذاشته شده است كه باطن و درون آن، بخشش خدا و ظاهر و بيرون آن، رحمت الهى است و لواء حمد در دست اوست. به هر گروه از فرشتگان كه مى گذرد، مى گويند: اين بزرگوار، يا فرشته مقرّب است، و يا پيغمبر برگزيده و يا حامل عرش پروردگار جهانيان. همزمان منادى از درون عرش الهى ندا مى دهد كه اين شايسته هر گونه مرحمت الهى، نه فرشته مقرّب است، و نه پيغمبر مرسل و نه حامل عرش حضرت پروردگار عالم؛ بلكه او على بن ابيطالب عليه السّلام، امير مؤمنان و امام پرهيزگاران و راهبر پيشانى سپيدان است. او با اين تجليل بسوى پروردگار عالميان مى آيد؛ آرى! آن كس كه ولايت او را تصديق كرده رستگار شده و آن كس كه وى را تكذيب نموده است، زيانكار گرديده است. و هر گاه بنده اى هزار سال و هزار سال در بين «ركن» و «مقام» به عبادت حق تعالى بپردازد تا از كثرت عبادت مانند مشك خشكيده شود، و خدا را درحالى ملاقات نمايد كه كينه آل محمد را در دل دارد، خداى تعالى او را به صورت در دوزخ مى افكند! (۱) مؤلف گويد: حديث مزبور را به طريق ديگرى، در [۱۱/ ۱۱۲] نقل كرده است و در آن طريق آمده است كه: «اين بزرگوار على بن ابيطالب عليه السّلام جانشين رسول رب العالمين و امام متقين و راهنماى مؤمنين است». پيش از اين، طريق مزبور را در باب «على وصى پيغمبر است» متذكر شديم، به آنجا مراجعه فرمائيد. (۲) [ا📚صابة ابن حجر ۷/ قسم ۱/ ۱۶۷] گفته است: «ابو احمد»، «ابن مندة» و ديگران، از طريق «اسحاق بن بشر اسدى» از «خالد بن حارث» از «عوف» از «حسن» از «ابو ليلا غفارى» روايت كرده اند كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: به زودى پس از رحلت من آشوبى بوجود مى آيد، در آن هنگام ملازم على باشيد! براى اينكه او نخستين فردى است كه به من ايمان آورده است، و اولين كسى است كه در روز قيامت با من مصافحه مى كند، و او«صدّيق اكبر»، «فاروق» اين امت و راهبر مؤمنان است؛ همانطور كه جاه و مقام راهنماى منافقان است. مؤلف گويد: اين حديث را «ابن عبد البر» در [استيعاب ۲/ ۶۵۷] و «ابن اثير» در [📚اسد الغابة ۵/ ۲۸۷] آورده است. (۱) [📚هيثمى در مجمع ۹/ ۱۰۲] روايت كرده است كه «ابوذر» و «سلمان» نقل كرده اند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود: همانا اين عاليمقدار نخستين كسى است كه به من ايمان آورده است، و اولين كسى خواهد بود كه در قيامت با من مصافحه مى كند و اين بزرگوار «صديق اكبر» و «فاروق» اين امت است كه حق را از باطل جدا مى سازد، اين شخصيت پيشواى مؤمنان است و مال، پيشواى ستمگران. اين حديث را «طبرانى» و «بزّاز» تنها از «ابوذر» روايت كرده اند. مؤلف گويد: «مناوى» هم در [شرح فيض القدير ۴/ ۳۵۸] و «طبرانى» و «بزّاز» از «ابوذر» و «سلمان» و «متّقى» هم در [📚كنز العمال ۶/ ۱۵۶] روايت كرده اند..... فقط با ذکر کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 على عليه السّلام سيّد مسلمانان و مؤمنان و پرهيزگاران و پيشانى و امت و راهنماى است🍂🍃🌺🌸 «متقى» گويد: حديث مورد بحث را «طبرانى» از «سلمان» و «ابوذر»، و «بيهقى» و «ابن عدى» از «حذيفة»، روايت كرده اند. (۲) [📚الرياض النضرة محب طبرى ۲/ ۱۵۵] از «ابوذر» روايت كرده است: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه خطاب به على عليه السّلام، فرمود: تو «صديق اكبرى» و «فاروق» هستى كه حق را از باطل جدا مى كنى. (۳) در روايت ديگر، فرمود: تو «يعسوب» دين مى باشى. هر دو روايت را «حاكمى» روايت كرده است. (۱) [📚كنز العمال ۶/ ۳۹۴] از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: من «يعسوب» مؤمنانم و مال و جاه «يعسوب» «۱» ستمگران است. (۲) «متّقى» گفته است: اين حديث را «ابو نعيم» نقل كرده است و در [📚۶/ ۳۹۴] از «ابو مشعر» روايت كرده است كه گفت: در يكى از اوقات، حضور على عليه السّلام شرفياب شدم، در برابرش مقدارى طلا بود. حضرت على عليه السّلام فرمود: من «يعسوب» مؤمنانم و اين طلا «يعسوب» منافقان است و فرمود: مؤمنان به من پناهنده مى شوند و منافقان به طلا دل مى بندند. (۳) گفته: اين حديث را «ابو نعيم» روايت كرده است و در📚 [۶/ ۱۵۳] اظهار داشته است كه على عليه السّلام «يعسوب» مؤمنان است و مال «يعسوب» منافقان است. اين خبر را «ابن عدى» از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است. مؤلف گويد: «ابن حجر» هم در [صواعق ص ۷۵] و «مناوى» هم در متن [📚فيض القدير ۴/ ۳۵۸] روايت كرده اند و هر دو تن اظهار مى دارند كه اين حديث را «ابن عدى» هم نقل كرده است و «مناوى» نيز در [📚كنوز الحقايق ص ۹۲] با لفظ «علىّ يعسوب المؤمنين» روايت كرده و اظهار مى دارد كه «طبرانى» آنرا نقل كرده است. گذشته از اخبار مذكور، بخشى از اخبار رسيده است كه يادآورى آنها در پايان اين باب بى تناسب نخواهد بود. (۴) از آن جمله: حديثى است كه «هيثمى» در [📚مجمع ۹/ ۱۵۸] از «ربعى بن حراش» روايت كرده است كه گفت: «عبد الله بن عباس» از «معاوية» اجازه ملاقات خواست و به ملاقاتش رفت. در اين هنگام گروهى از شكم بارگان قريش در دربارش حضورداشتند و «سعيد بن عاص» در جانب راستش نشسته بود، «عبد الله» وارد شد، به مجرديكه «معاوية» او را ديد به «سعيد»، گفت: به خدا _____________ _ (۱)📚 «يعسوب»، ملكه زنبور عسل و هم به معناى رئيس بزرگ مى باشد. (مترجم) سوگند! هم اكنون مسائلى از وى مى پرسم كه قدرت پاسخ آنها را نداشته باشد! «سعيد» گفت: اشتباه مى كنى، «ابن عباس» كسى نيست كه در پاسخ پرسشهاى تو درمانده شود. به مجرديكه «ابن عباس» در محل خويش قرار گرفت، «معاوية» چگونگى حال برخى از مردان را، كه «هيثمى» از آنها در كتابش ياد كرده است، از وى پرسيد (تا آنجا كه گفته بود) در حق على بن ابيطالب عليه السّلام چه مى گوئى؟ «ابن عباس» پاسخ داد: خداى تعالى حضرت ابو الحسن را بيامرزد، به خدا سوگند! او پرچم بر افراشته هدايت بود (تا آنجا كه گفته است) على عليه السّلام بزرگ مردانى است كه خود را به پيراهن و عبا مزيّن و ملبّس مى دارند، و برترين شخصى است كه به حج مشرّف مى شوند و «سعى» بين «صفا» و «مروه» مى كنند و سخاوتمندترين فردى است كه از زير بناى عدالت و تسويه تجاوز نمى كند. تا آخر حديث كه تمام آنرا در باب «على عليه السّلام بهترين بشر است» متذكر شديم. به آنجا مراجعه كنيد. (۱) از آن جمله: حديثى كه «ابو نعيم» در📚 [حلية ۱/ ۶۴] به سند خود، از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداى تعالى آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا را نازل نكرد مگر اينكه على عليه السّلام مصداق حقيقى آن آيه بود.... فقط با ذکر کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 على عليه السّلام سيّد مسلمانان و مؤمنان و پرهيزگاران و پيشانى و امت و راهنماى است🍂🍃🌺🌸 (۱) از آن جمله: 📚حديثى كه «ابو نعيم» در [حلية ۱/ ۶۴] به سند خود، از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداى تعالى آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا را نازل نكرد مگر اينكه على عليه السّلام مصداق حقيقى آن آيه بود و رياست و امارت همه مؤمنان را به عهده داشت. (۲) 📚مؤلف گويد: «ابن حجر» اين حديث را در [صواعق ص ۷۶] و «شبلنجى» در [نور الانوار ص ۷۳] نقل كرده و هر دو تن اظهار مى دارند كه اين حديث را «طبرانى» و «ابن ابى حاتم» آورده اند و «هيثمى» هم در [📚مجمع ۹/ ۱۱۲] متذكر شده است و در پايان آن اين جمله را افزون بر آن آورده است كه خدا آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا را نازل نفرمود مگر اينكه على عليه السّلام رئيس و شريف مؤمنان بشمار مى آيد؛ خداى تعالى در چند موضع، از اصحاب محمد صلّى اللّه عليه و آله سخن به عتاب گفته است و از على عليه السّلام بجز خوبى، چيز ديگرى ذكر نكرده است. «هيثمى» گويد: «طبرانى» هم اين حديث را نقل كرده است. (۱) «📚محب طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۲۰۷] مى نويسد: در قرآن كريم آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا نازل نشده است مگر اينكه على عليه السّلام نخستين مصداق آن و امير و شريف مؤمنان است. خداى تعالى در قرآن كريم از اصحاب محمد صلّى اللّه عليه و آله نكوهش كرده است، و از على عليه السّلام به غير از خوبى، مطلب ديگرى ياد نكرده است. «محب طبرى» گويد: اين حديث را «امام احمد» در «المناقب» آورده است. و «متّقى» هم در [كنز العمال ۶/ ۳۱۹] حديث مزبور را متذكر شده است. (۲) از آن جمله: «حاكم» در 📚[المستدرك ۳/ ۱۲۹] به سند خود، از «جابر بن عبد الله» نقل كرده است كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بازوى على عليهالسّلام را گرفته بود، فرمود: اين بزرگوار، امير آفريدگان و قاتل فاجران است؛ كسى كه بيارى او برخيزد، خدا او را يارى مى كند و كسى كه او را خوار كند، خدا او را خوار و ذليل مى سازد. اين سخنان را رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله با صداى بلند در محضر اصحاب بيان فرمود. «حاكم» صحت اين حديث را تأييد كرده است. (۳) مؤلف گويد: «خطيب بغدادى» اين حديث را در 📚[تاريخ بغداد ۴/ ۲۱۹] روايت كرده است و در روايت او آمده: در روز «حديبيّه» در حالى كه بازوى على عليه السّلام را گرفته بود، اين حديث را بيان فرمود: (۴) 📚و در [۲/ ۳۷۷] در پايان حديث چنين آورده است: «من شهر دانشم و على عليه السّلام دروازه آن است. بديهى است كسى كه مى خواهد وارد خانه اى بشود از در آن وارد مى شود». (۵)📚 از آن جمله: «ابو نعيم» در [حلية ۱/ ۶۶] به سند خود، از «انس بن مالك» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله من و «ابو برزه اسلمى» را بحضور مبارك طلبيد و خطاب به «ابو برزه»- در حالى كه من سخن آن حضرت را مى شنيدم- فرمود: اى ابا برزه! پروردگار جهانيان درباره ويژگيهاى على عليه السّلام از من تعهد گرفت تا آنها را براى شما بازگو نمايم: على عليه السّلام پرچم برافراشته هدايت و جايگاه نور فروزان ايمان است و پيشواى اولياى من و روشنى بخش دلهاى مطيعان مى باشد؛ اى ابا برزه! على بن ابيطالب عليه السّلام در روز قيامت امين من است و پرچم برافراشته من در آن روز در دست تواناى اوست و كليدهاى خزانه هاى رحمت پروردگارم دراختيار او خواهد بود. (۱) 📚مؤلف گويد: «ابو نعيم» بار ديگر در [۱/ ۶۶] به سند خود، از «ابو برزه» روايت كرده است كه گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداى تعالى با توجه به ويژگيهائى كه على بن ابيطالب عليه السّلام دارد از من تعهد گرفت تا آنها را به اطلاع مردم برسانم: على عليه السّلام پرچم هدايت و پيشواى اولياى من و نور مطيعان من و كلمه اى است كه پرهيزگاران همواره آنرا فرا راه خويش قرار مى دهند ❌ فقط با ذکر کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 اكرم صلّى اللَّه عليه و آله حضرت عليه السّلام را بسوى گسيل داشت تا آنان را به اسلام دعوت 🍃◾️◾️ (۲) 📚[اصابه ابن حجر ۴/ قسم ۱/ ۲۳۵] در ذيل شرح حال «عرفطة بن شمراح جنّى»- از بنى نجاح- به نقل از «خرائطى» در «الهواتف»، حديث مسندى را از «سلمان فارسى» نقل كرده است كه گفت: در يكى از روزهاى بارانى، در مسجد حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب بوديم كه صداى «السّلام عليك يا رسول الله» به گوش رسيد به دنبال آن جواب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را هم شنيديم. در اين هنگام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از وى پرسيد: تو كيستى؟ جواب داد: من عرفطه‌ام و به همان نسبى كه نقل كرديم خود را معرفى كرد. اينك در حالى كه آئين اسلام را پذيرفته‌ام بحضورتان آمده ام. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به او خوش آمد گفت و فرمود: خودت را به همان صورتى كه دارى ظاهر كن! «سلمان» گفته است كه در اين هنگام، پيرمرد خارپشت شكل پرموئى كه چهره اش را موى درشت و پرپشتى فرا گرفته بود، ظاهر شد. چشمهايش به درازا شكافته بود، دهانى در سينه داشت و نيشهاى 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۲۲۲ درازى از دهانش بيرون آمده بود و در انگشتهايش ناخنهاى تيزى بود مانند نيشهاى درندگان! از ديدن «عرفطة»، پوست بدن به لرزه درآمد. آن پيرمرد خطاب به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله، عرض كرد: يا نبى الله! شخصى را با من همراه كن تا گروهى از مردمم را به آئين اسلام دعوت كند. و من تعهد مى كنم كه او را پس از انجام مأموريت، به سلامت بازگردانم. (۱) «ابن حجر» گفته: «خرائطى» حكايت طولانى همراهى على عليه السّلام با او را نقل كرده است. خلاصه آن اينست كه حضرت على عليه السّلام بر شتر سوار شد و «سلمان» را هم در رديف خود سوار كرد. به راه ادامه دادند تا قدم به بيابانى خشك و بدون علف و درخت (كوير) گذاشتند. على عليه السّلام همواره ذكر خدا مى گفت. در آن بيابان «سلمان» نماز صبح را با آن پيرمرد بجاى آورد. پس از نماز، حضرت على عليه السّلام از جاى برخاست و خطابه اى بيان كرد. طولى نكشيد كه جنّيان از اطراف بيابان ظاهر شدند. حضرت على عليه السّلام، به خواندن دعائى طولانى پرداخت. در اين هنگام، صاعقه اى از آسمان پديدار شد و بيشتر آنها را كه حاضر به پذيرش دين اسلام نبودند، سوزاند. آنهائى كه باقى مانده بودند، به دين مبين اسلام اقرار كردند و على عليه السّلام و «سلمان» به سلامت بازگشتند. على عليه السّلام ماجرا را بطورى كه اتفاق افتاده بود به عرض رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله تقديم داشت. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يا على! آن گروه باقيمانده و نسل آنان، تا روز قيامت از هيبت و عظمت تو در هراسند! 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۲۲۳ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 سخن در 🌸🍃 امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در سخنی بسیار دردمندانه در مورد کسانی که بدون آگاهی از احکام الهی، درباره آن خودسرانه سخن می‌گویند، می‌فرماید: گاهی حکمی از احکام الهی را پیش یکی از آنها (قاضیها) می‌برند، او مطابق رأی خود حکم می‌کند، همان قضیه را نزد قاضی دیگری می‌برند او بر خلاف قاضی اولی حکم می‌کند. آنگاه همگان نزد رئیسی که آنان را در پست قضاوت منصوب کرده جمع می‌شوند و قضیه را برایش مطرح می‌کنند او سخنان همه را تصدیق می‌کند و رأی همه قاضیها را درست می‌داند، در صورتی که خدایشان یکی و قرآنشان یکی است. بنا بر این، حکم یک قضیه را با اختلاف بیان کردن برای چیست و تصدیق رئیس در مورد همه آنها بر اساس چه مبنایی است؟ آیا خداوند دستور داده که در مورد یک قضیه مخالف یکدیگر سخن بگویند، تا گفته شود همه آنها از فرمان الهی اطاعت می‌کنند؟ (چنین چیزی قطعا محال است). یا خداوند آنان را از اختلاف نهی کرده، ولی آنها خودشان نافرمانی می‌کنند و در نتیجه یک قضیه را با اختلاف بیان می‌کنند؟ و یا خدای سبحان دین اسلام را ناقص فرستاده و از آنان بر تکمیل آن کمک خواسته است؟ (این هم که قطعا صحیح نیست). یا آنان خود را شریک خداوند می‌دانند و به خود اجازه می‌دهند هر طور که خواستند قضاوت کنند، و خدا هم از آنان راضی شود؟! (این هم که محال است). یا خداوند دین اسلام را کامل فرستاده ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن و بیان آن کوتاهی کرده است، و از این راه اختلاف پیش آمده؟ این چنین هم نیست). زیرا خداوند می‌فرماید: «ما فرطنا فی الکتاب من شئ»: ما چیزی را در قرآن فروگذار نکردیم. و می‌فرماید: «فیه تبیان کل شیء»: این کتاب بیانگر همه چیزها است. و می‌فرماید: و بخشی از قرآن بخش دیگری را تصدیق نموده و اختلافی در آن نمی باشد. [۱] بنابراین، این گونه اختلافها یا ناشی از هوا و هوسها و یا عدم درک صحیح است. حضرت سلام الله علیها 🌼🍂 علی (علیه السلام) می‌فرماید: بعضی از پادشاهان عجم برده‌هایی را برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه فرستادند، و من به فاطمه (علیها السلام) گفتم: نزد رسول خدا برو، و از او خدمتکاری درخواست کن (که در خانه به تو کمک کند). فاطمه (علیها السلام) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و از او درخواست نمود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خدا فرمود: فاطمه جان! چیزی را به تو عطا میکنم، که بهتر از خدمتکار است و هم چنین از دنیا و هر آنچه در آن است، می‌باشد: بعد از هر نماز سی و چهار بار الله اکبر بگو، و سی و سه بار الحمدالله، و سی و سه بار سبحان الله. سپس آن را به لا اله الا الله، ختم کن و این کار برای تو بهتر از آنچه می‌خواهی و نیز از دنیا و هر آنچه در آن است. پس از آن حضرت زهرا (علیها السلام) این تسبیح را بعد از هر نماز می‌گفت و منسوب به او گردید. [۱] مراحل حضرت سلام الله علیها 🌸🍃 حضرت فاطمه (علیها السلام) برای ذکر تسبیح، نخی را از جنس پشم رشته و به هم تابیده بود، و به عدد تکبیرها در آن گره زده، و در دست می‌گردانید، و تکبیر و تسبیح میگفت. تا این که حضرت حمزه بن عبدالمطلب به شهادت رسید، فاطمه تا از تربت قبر آن بزرگوار تسبیحی ساخت، و با آن ذکر میگفت. و پس از آن مردم نیز از آن حضرت پیروی کردند، از تربت تسبیح ساخته و با آن ذکر میگفتند، و هم چنان بود، تا امام حسین (علیه السلام) در کربلا به شهادت رسید، و از آن پس به دلیل این که تربت قبر حسین (علیه السلام) فضیلتی بیشتر داشت؛ از آن تسبیح ساختند. [۱] گرچه اکنون از چیزهای دیگر نیز تسبیح درست می‌کنند ولی آنچه فضیلت دارد تربت قبر امام حسین (علیه السلام) است. ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج ۲، ص ۲۸۴. [۱]: ب: ج ۸۵، ص ۳۳۶. [۱]: ب: ج ۸۵، ص ۳۳۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫