eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ️ کوچه ها خلوت کوچه ها تاریک این گُذر سرد و آن گذر باریک تا خبر آمد می شوی نزدیک کوفیان گفتند کُشتنت تبریک نامه دادم تا که بیایی تو من نمی دانم که کجایی تو بی وفا کوفه با وفایی تو کاشکی می شد که نیایی تو کوفه از مردی فاصله دارد فکرِ تاراجِ قافله دارد خولی و شمر و حرمله دارد تیر و شمشیر و سلسله دارد عده ای اینجا سنگ اندازند عده ای دیگر نیزه می سازند بی وفایی ها رو به آغازند نعلِ نو دارند بر تو می تازند کوفه بی رحمند نیزه دارانش هم کمانداران هم سوارانش مسلمت تنهاست بین یارانش تشنه می مانی زیر بارانش می کُشند اینجا اکبرت را هم می زنند اینجا خواهرت را هم می بَرَند انگشت با سرت را هم زینتِ پایِ دخترت را هم فکر خلخالِ دخترانت باش فکر برگشتِ کاروانت باش فکر زینب باش فکر جانت باش فکر تغییر ساربانت باش تا نشد غارت پیرهن برگرد تا نشد جسمت بی کفن برگرد هر کجا هستی جان من برگرد زین غریبستان در وطن برگرد کاش برگردی با کس و کارت ای حسین جان حیف از علمدارت می شوم بر دار مثل تمّارت ای عموزاده حق نگهدارت ✍ .___________________________ محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کوفیانی که به دل کینه حیدر دارند بهر کشتار تو بر کف لب خنجر دارند کاش میشد که نیایی و پشیمان بشوی انتظار زدنت در بر دختر دارند دوستی نیست ولی تشنه خونت هستند تیر از بهر گلوی علی اصغر دارند دوست دارند تو را هی به زمینت بزنند نیزه و تیر برای علی اکبر دارند چشمشان شور و نظر تنگ و خبیثند بدان چشم بر چشم یل فاتح خیبر دارند طرف کوفه نیا کوفه پر از نامرد است دوست دارند سرت را ز تنت بر دارند بعد تو وای به احوال دل ناموست بعد تو با دل خون غصه معجر دارند ته گودال تنت زیر لگد پامال است مادرم فاطمه بالای تنت بد حال است... ✍محمد حبیب زاده ۴۰۱/۲/۱۷ ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ۳۶۱ چشمان من از آمدنت سخت پر آب است قلبم ز غم و غصه ات،ای یار کباب است جان علی اصغرت از کوفه حذر کن آقا نگرانی من از حال رباب است تا خنده نکردند به ناموس تو برگرد برگرد از این ره که دلم در تب و تاب است برگرد از این راه میا کوفه وگرنه دستان عزیزان تو بسته به طناب است آهسته بگویم به تو ای یوسف زهرا اینجا سخن از هلهله در بزم شراب است **** .
. ۳۶۲ پسرفاطمه افتاده ز پا یاور تو پیکرم باد به قربان سر و پیکر تو با تو اینقدر بگویم که دگر کوفه میا می زند موج؛دورویی،نشود باور تو کوچه هایش چقَدَر مثل مدینه تنگ است بود ذکر لب من نام خوش مادر تو جان زینب تو میا کاش ز ره برگردی بیم دارم به اسارت برود خواهر تو بعد تو نیّت این کوفی بی دین این است که بریزند به خیمه به سرِ دختر تو مثل تسبیح که پاره شود ازهم آقا ترسم آن است بریزد به زمین اکبر تو قصد دارند بخندند به زانو زدنت قصدشان است ببینند دوچشم تر تو خولی از بهر سرت نقشه کشیده برگرد قصد دارد که به خورجین بگذارد سر تو **** .
۳۶۴ عزیز فاطمه کوفه میا،بیا برگرد به غیر طوعه کسی نیست آشنا برگرد به یاد کوچه ی تنگ مدینه افتادم شدم اسیر چو در بین کوچه ها برگرد به جان مادر پهلو شکسته ات سوگند سنان به سینه ی تو تا نرفته جا برگرد دلم به یاد رباب تو خون شده،ترسم ز شیرخواره اش اینجا شود جدا برگرد به دست حرمله دیدم کمان و تیر حسین گلوی طفل کجا،تیر کین کجا برگرد عصای پیری تو شانه ی علی است ولی عصای دست تو افتد به زیر پا برگرد میان مردم کوفه سخن ز پهلوی توست زنند تا که به تو نیزه بی هوا برگرد تمام غصه ام این است زیر و رو بشوی گره نخورده تنت تا به نیزه ها برگرد **** .
. بلندمرتبه بود، از فراز بام افتاد هنوز گرم دعا بود و از کلام افتاد برای هر دو لب او اگرچه زحمت داشت ولی برای امامش بنای صحبت داشت: حسین! کوفه میا؛ کوفه قلبش از سنگ است مرام شهر، چو ویرانه ایست از پابست اگرچه نامه برای تو می‌فرستادند وگرچه نام تو را از مناره سردادند_ به یاری تو در اینجا ولی امیدی نیست مراد من! به‌خدا بهر تو مریدی نیست اگرچه نامه نوشتم بیا؛ ولی تو نیا حلال کرده کسی بین کوفه خون تو را گرفته کاسبی هر که هست آهنگر یکی سفارش خود داده چند تیر سه‌پر_ گمان کنم هدفش سینه‌ی مطهّر توست فقط نه سینه‌ی تو، حلق پاک اصغر توست نگاه حرمله و چشم آب‌آور تو...! چه غصه‌ها که نبارد حسین! بر سر تو سر سفیر خودت باز منّتی بگذار برای اکبر خود چند تا عبا بردار برای تازه جوان‌هاست قحطیِ جوشن فدای قامت دلجوی قاسم بن حسن! مخدّرات نبودند همرهت ای کاش! حسین! بیشتر از قبل، پیش زینب باش هوای کوفه به غیر از سیاهیِ شب نیست به جان فاطمه، بازار جای زینب نیست به جای بوسه تو را سنگ می‌زنند همه به موی دختر تو چنگ می‌زنند همه بلندمرتبه شاها! ببین پریشانم! ز بام کوفه برای تو روضه می‌خوانم: "نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد" ذاکر ......................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ۳۶۵ کوفه شد چشم و مرا گرم تماشا شده است یار بی یاور تو بی کس و تنها شده است بین این شهر زبانزد شده نیرنگ میا صحبت از غارت انگشترت آقا شده است قدر یک دشت به همراه عبا داشته باش سخن از ریختن یوسف لیلا شده است من ازآن خنده ی تلخ عدویت دانستم که برای سر شش ماهه چه غوغا شده است نعل تازه به سم مرکبشان می کوبند صحبت از تنگی گودال در اینجا شده است تا که طفل تو نرفته به کنیزی برگرد حرف نامحرم و دردانه ی نوپا شده است مثل آن کوچه که زهرای جوان گیر افتاد مسلم آزرده در این کوچه چو زهرا شده است من شنیدم که به دیوار سر فاطمه خورد در دلم روضه ی صدیقه ی کبرا شده است **** .
. سردارم وُ بر دارم وُ بی‌تابِ نگارم دلواپسِ دلدارم اگر چه سرِ دارم ای کاش نمی‌گفتمَت اِی یار بیایی اُمّیدِ وفاداری از این کوفه ندارم اینجا همه مَردند ولی مرد ندیدم گاهی شَه وُ گاهِ دِگری بی‌کس وُ کارم می بینم از اینجا به خدا کرب‌وبلا را انگار می‌آیی به سویم نیزه‌سوارم این اشکِ غریبی که زِ چشمَم شده جاری گرید زِ غمِ بی‌سر وُ سامانیِ یارم اینجا همه صدرنگ‌ وُ همه سنگ به دستند راهِ دِگری گیر وُ برو مضطر وُ زارم تیر وُ سِپر وُ دشنه وُ شمشیر وُ سه‌شعبه‌ آماده‌یِ حمله‌َست میا کوفه قرارم مُلکِ ری وُ رأسِ به نی وُ مجلسِ مِی وای خاکم‌‌ به سر از قافیه وُ شعر وُ شعارم بی‌معجری وُ بی‌سری وُ دربه‌دری با.... صد قافیه‌یِ روضه که با اشک شُمارم این عاشق وُ آوایِ سفیری که غریب است محزونِ غروبِ غم وُ داغِ خَس وُ خارم .
دل شکسته ! به آهی شکسته خاطر باش بیا و مستمع و روضه خوان و شاعر باش غریب نامه فرستاده باز سوی حبیب بیا برای امام زمان مظاهر باش تو مسلمی تو مسلمان کربلا هستی به هرچه غیر حسین آمده است کافر باش زمینه ساز قیام حسین مسلم بود زمینه ساز قیام امام حاضر باش سلام تشنه ی دارالاماره را دیدی ؟ تو صبح باش ، تو از روی بام زائر باش به رغم اینکه صفوف نماز خالی ماند تو مُسلمانه ترین شیعه ی معاصر باش برای فرصت لبیک ، نی به نی سر شو برای یاری منصور عصر ، ناصر باش نه آب خسته ی مرداب ، رود جاری شو به کوچ از تن خود فکر کن ، مهاجر باش
گفتم به کوفه می روم غوغاست هر شب موکب در استقبال من بر پاست هر شب با نامه های کوفیان شکی ندارم جمعیتی لب تشنه ی دریاست هر شب تا میهمان خانه ها باشم در این شهر حتما برای دعوتم دعواست هر شب پشت سرم وقتی که مردم صف ببندند خیلی نماز مسجدش زیباست هر شب برگرد مولا هرچه می بینم سراب است مسلم در این نامردمی تنهاست هر شب از بام این دارالاماره گرچه تاریک فردای تنها ماندنت پیداست هر شب قتل تو را با پیکر من آزمودند در کوچه‌ها تمرین عاشوراست هر شب این تیغها هر نیزه و هر دشنه هر تیر آماده ی قتل بنی الزهراست هر شب برگرد قربانت شوم این کوچه ی تنگ فکر عبور زینب کبری است هر شب