eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
272 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
"هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم" هر گه نظر به روی تو کردم جوان شدم طاووس خیمه پیش پدر راه می روی؟ گفتی اذان و مست من از این اذان شدم آه ای عصای پیری من، می روی؟ برو اما به روی نعش تو من قد کمان شدم تا اینکه خوب از عطشم با خبر شوی از شوق با لب تو دهان بر دهان شدم با خود نگفته ای پدرت خورد می شود؟ من مثل قطعه های تنت بی نشان شدم آخر چرا جواب پدر را نمی دهی؟ چیزی بگو. علی، ولدی نصفه جان شدم زینب (س) میان این همه دشمن دویده است بابا اسیر زخم زبان هایشان شدم از بهر بردن تو عبا کم می آورم من چند بار بر بدنت امتحان شدم شد سرخی لبان تو در دشت منتشر من هم به طشت زر هدف خیزران شدم شکر خدا که نیزه من شد بلند تر در راه شام بر سر تو سایه بان شدم عباس احمدی
اشعار حسینی و آموزش مداحی
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت #شب_جمعه #مدح #شیعه #زبانحال #سید_رضا_نریمانی #آداب_نوکری
ما که هستیم؟ انتخاب حسین از دعاهای مستجاب حسین گَردِ راهی در آفتابِ حسین پرِ کاهی در التهابِ حسین  گِلی از خاکِ بوترابِ حسین ما که هستیم؟ یک صواب حسین دورِ مَجنون گذشت،نوبتِ ماست قرنها می‌شود که صحبتِ ماست چهارده قرن حرف حیرتِ ماست قصه‌یِ قِدمَتِ رفاقتِ ماست  عشق فرمود آنکه قیمتِ ماست نیست غیر از دلی خرابِ حسین در میانِ دلم حرارتِ کیست؟ شده‌ام عاشق، این عنایت کیست؟ سوختم آتشِ محبت کیست؟ بویِ سیب است بویِ تربتِ کیست؟ محشرِ کیست این،قیامتِ کیست کیست ارباب جُز جنابِ حسین ای تمامیتت تمامِ علی پدر سه علی امام علی نور ای نورِ مُستدامِ علی می‌تپد سینه‌ات به نام علی چیست روی لبت سلام علی جز علی نیست در کتابِ حسین رنگ سبزِ سیادت زهرا عطر و بوی قداست زهرا نورِ صبح عبادت زهرا آفتابِ سعادت زهرا جان حسین است عادت زهرا خود زهراست بازتابِ حسین کیست زینب جز انعکاسِ علی کیست زینب همه حواسِ علی کیست خانوم؟ انبعاث علی باغبانِ حسین، یاسِ علی کیست زینب علی‌شناسِ علی حضرت فاطمه به قابِ حسین  جلوه‌ی اعتبارت عباس است جذبه‌ی ذوالفقارت عباس است سایه‌ی اقتدارت عباس است در شب بعد کارَت عباس است همه‌ی کار و بارت عباس است مستم از ساقیِ شرابِ حسین سرِ سال است و این شبِ جمعه آمدم با یقین شبِ جمعه تا شَوَم خوشه‌چین، شبِ جمعه حاجتم را همین شبِ جمعه داد ام‌البنین شبِ جمعه مادری از بَنی کلابِ حسین ذکر ما کربلا امام رضاست لطف آقایِ ما امام رضاست اثرِ ذکر یا امام رضاست دستِ ما نیست با امام رضاست کَس و کارِ گدا امام رضاست گفته‌ام بارها رضا به حسین از دعایِ نماز مادرها حَرَمَت پُر شد از کبوترها خوش‌به‌حال من و پیمبرها سجده داریم رویِ مرمرها  ما که بُردیم صد برابرها تا که رفتیم در حسابِ حسین از تو داریم سَروَری‌ها را آبروها و نوکری‌ها را بین روضه برادری‌ها را بشمارید آخری‌ها را نتکانید پادری‌ها را کُلُّ خیر است تا به باب حسین جلوه‌ات تا نصیبِ غیر تو شد سائلی آمد و زُهیر تو شد جُون شد عابِسَ و،بُرِیر تو شد وَهَبَت شد،حبیبِ دِیرِ تو شد حُر شد و عاقبت‌به‌خیر تو شد همه سر داده در رکاب حسین میکُشی‌ام سزایِ دل این است پشتِ در دستهایِ مسکین است حاجتم گیرِ یک-دو آمین است پایِ شش‌گوشه گریه تسکین است وایِ من نامِ تو چه شیرین است می‌چکد از لبم گلابِ حسین آه از شام هول‌آور قبر ما و تنهایی مقدر قبر در شب تنگی و مکدرِ قبر بینِ تاریکی مکررِ قبر در سوال نکیر و منکر قبر ما چه داریم جز جواب حسین منم و این سلام و این تسلیم تو و زلفی گشوده دست نسیم منم و باز هم هوای قدیم گوشه‌ای در حرم کنارِ کریم کاش می‌شد شبیه ابراهیم میشدم در شبی مُجابِ حسین پایِ ایوانِ تو خلیل اُفتاد پشت‌سر باز جبرئیل اُفتاد پدری پیر آمد و عَلیل اُفتاد مادری خسته با دخیل اُفتاد در شفایش چه قال‌وقیل اُفتاد چایِ روضه‌ست یا شرابِ حسین
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب جدایی من وُ تو ای برادر غیرممکن بود اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب دهد هر تارِ موی تو ، خبر ازمادرم زهرا گمانم بوده ای دیشب، به نزد مادر زینب من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان به روی نی سر تو می بَرَد هوش از سر زینب ژولیده نیشابوری
4_6048361821709010238.mp3
7.99M
#امام_حسین_علیه_السلام_شهادت #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #زبانحال #اسارت #زندان_کوفه #حجت_الاسلام_میرزا_محمدی شب و روز شانزدهم محرم هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند @navaymagtal
سیدالشهداء علیه السلام به ی ای از همه بریده بریده بریده تر   بنگر به پای تو نفس من بريده تر   از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین     از تو دو دیده خونی و از من دو دیده تر    بالای پیکر پسرم خم شدم ولی     پائین جسم تو شده ام قد خمیده تر   من با اميدِ ديدنِ رويت دويده ام اما عمود زن به سراغت دويده تر   داري براي مشكِ حرم ضجّه ميزني  مشكت دريده ، بين دو ابرو دريده تر   رنگِ تمام منتظرانت پريده است اما رباب از همه رنگش پريده تر (حبيب نيازي) http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
آسمان پیش نگاه تر من می لرزد  تو زمین می خوری و پیکر من می لرزد خبرت را به سوی خیمه هراسان بردند خیمه از حال دل مضطر من می لرزد دست من نیست کنار تو زمین می افتم زانویم از غم آب آور من می لرزد تیر در چشم تو چون خورد سپاهم آشفت صف مژگان تو نه لشکر من می لرزد چون عطش شعله کشد لرزه به تن می افتد بین گهواره علی اصغر من می لرزد بعد تو دست حرامی به حرم باز شده بی سبب نیست تن دختر من می لرزد دشمن از کشتن تو فکر جسارت کرده  رفتی و بی تو دل خواهر من می لرزد http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
4 👇👇👇 منظور از زبان حال بین روضه خوان ها که مرسوم شده چیست؟ آنچه که در لسان ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) به عنوان زبان حال بیان می‌شود، کلامی است که نه احادیث و نه تاریخ، شرح حال واقعه یا مصیبت خاندان اهل بیت(ع) را بیان نکرده اند و مداح با قرار دادن خود در جایگاه آنان سخنانی را از لسان آن بزرگواران نقل می کند. در زبان حال، آشفتگی هایی وجود دارد که با مراجعه به اشعار مداحان و شاعران حماسه عاشورا می توان به تزلزل آن پی برد و خطر انحراف آن را لمس کرد، زیرا انسان عادی که از درک حقیقت خویش غافل و از احساس نگرانی ها و مسائل دیگر آن عاجز است، چگونه می تواند انسان های آسمانی و ملکوتی را درک کند و خود را جایگزین آن نماید و بیان مصائب آنان را با جایگزین کردن خود در جایگاه آنان ترسیم کند؟ احساسات ما در مواجهه با مسائل مختلف زندگی اعم از غمها و شادی ها، منحصر به شخص ماست. مثلا ممکن است احساس من در برخورد با یک مصیبت امروز به گونه ای باشد و در برخورد با همان مصیبت در زمان دیگری به گونه‌ای دیگر واکنش نشان دهم. در مواجهه با یک خبر ناگوار، عکس‌العمل من با واکنش شخص دیگر متفاوت است و نمی‌توانیم احساس خود را تعمیم دهیم. آیا می توانیم در قالب نوحه یا نظم یا نثر بگوییم سید الشهدا(ع) در مواجهه با فلان مصیبت این گونه می اندیشید؟ تردیدی نیست که ما مُجاز نیستیم ادراکات خود را تعمیم دهیم، آن هم در مورد آنان که آسمانی و دگرگون می اندیشند. همانگونه که مجاز نیستیم در زبان قال از خود تصرفی داشته باشیم در زبان حال نیز به طریق اقلام مجاز به برداشت های شخصی و قیاس به نفس نیستیم اما دیده می‌شود که مدیحه سرایان به منظور ترسیم موقعیت گاهی اقوالی را به ویژه درباره حادثه عاشورا به عنوان زبان حال نقل می‌کنند که جای تامل دارد و نگران کننده تر از آن اینکه گاهی زبان حال هایی گفته می شود که به هیچ روی با مبانی اعتقادی و آموزه‌های اسلام و شأن معصوم سازگاری ندارد. زبان حالی که حاکی از تردید اضطرار نگرانی امام حسین(ع) در روز عاشورا به یقین با انگیزه اراده و سیره و از آن حضرت ناسازگار و تحریف آشکار است و نقل آن گناه به شمار می‌رود. در طی قرون گذشته، در عالم تشیع کسی به سادگی نمی‌توانست روایتی را از معصوم نقل کند، بدین منظور سال‌ها در محضر بزرگان علم حدیث تلمذ می‌کردند و پس از گذراندن سطوح مختلف علمی نهایت اگر از طرف اساتید واجد شرایط شناخته می‌شدند، به داشتن اجازه نامه نقل حدیث مفتخر می‌شدند اما متأسفانه کمبود آگاهی از اهل بیت(ع) سبب شده خود را در مقام آن بزرگواران انگاشته و شرح حال واقعی خویش را جایگزین متون تاریخی کنند و اشعاری را بخوانند که در کتب تاریخی معتبر نگارش نشده و به بهانه زبان حال به مدیحه سرایی های سخیف و نادرست بپردازند. بهتر است به جای بیان این‌گونه سخنان مجهول الحال از مطالب متقن تاریخی که با اهداف و سیره اهل بیت(ع) در تضاد نیست بسنده کنند و اعلام خطر تحریف در تاریخ به خصوص در تاریخ کربلا توسط ذاکران اهل بیت(ع) پدید می آید، که قطعا مرضیّ امام زمان(عج) نخواهد بود.(۱) 👤ابا ربیع شامی می گوید : امام باقر(ع) خطاب به من فرمود : 📋《وَیْحَكَ یَا أَبَا الرَّبِیعِ! ..لَا تَقُلْ فِینَا مَا لَا نَقُولُ فِى أَنْفُسِنَا فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ وَ مَسْئُولٌ لَا مَحَالَةَ فَإِنْ كُنْتَ صَادِقاً صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً كَذَّبْنَاكَ!》 ♦️واى بر تو اى ابا ربیع! درباره ی ما آنچه خود نگفته ایم مگو! زیرا ناچار تو در قیامت بازداشت و بازخواست شوى، پس اگر راست گو باشى تصدیقت كنیم، و اگر دروغگو باشى تكذیبت می كنیم.(۲) باید بدانیم که ما مسئوليم و از ما درباره آنچه گفتیم و بیان کردیم، سوال خواهند کرد. در دعاى مكارم الاخلاق مي خوانيم : 📋《وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ》 ♦️پروردگارا! فردا (قيامت)، از من سوال خواهى كرد؛ مرا یاری كن كه آن چيزى را كه بناست فردا از من سئوال كنى، من جوابش را امروز در عملم آماده كنم!(۳) 📚منابع : ۱)احکام مداحی و سوگواری عابدینی، ص۵۶ ۲)الكافى شیخ کلینی، ج۳، ص۴۰۶ ۳)الصحیفه السجادیه، دعای بیستم http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
قصد کرده است از وطن برود پنجمین رکن پنج تن برود این حسین است که غریب شده کاش می شد که با حسن برود او به هر حال می شود عریان چه نیازی ست با کفن برود هر چه کردند جان معجر من نگذاری که پیرُهن برود قَسَمَت می دهم اجازه نده شمر با پا روی بدن برود نگذاری که نیزه ی کندی جای پهلوش بر دهن برود نکند بی حسین برگردی نکند آبروی من برود http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
اشعار حسینی و آموزش مداحی
ما که هستیم؟ انتخاب حسین از دعاهای مستجاب حسین گَردِ راهی در آفتابِ حسین پرِ کاهی در التهابِ حسین  گِلی از خاکِ بوترابِ حسین ما که هستیم؟ صواب حسین دورِ مَجنون گذشت،نوبتِ ماست قرنها می‌شود که صحبتِ ماست چهارده قرن حرف حیرتِ ماست قصه‌یِ قِدمَتِ رفاقتِ ماست  عشق فرمود آنکه قیمتِ ماست نیست غیر از دلی خرابِ حسین در میانِ دلم حرارتِ کیست؟ شده‌ام عاشق، این عنایت کیست؟ سوختم آتشِ محبت کیست؟ بویِ سیب است بویِ تربتِ کیست؟ محشرِ کیست این،قیامتِ کیست کیست ارباب جُز جنابِ حسین ای تمامیتت تمامِ علی پدر سه علی امام علی نور ای نورِ مُستدامِ علی می‌تپد سینه‌ات به نام علی چیست روی لبت سلام علی جز علی نیست در کتابِ حسین رنگ سبزِ سیادت زهرا عطر و بوی قداست زهرا نورِ صبح عبادت زهرا آفتابِ سعادت زهرا جان حسین است عادت زهرا خود زهراست بازتابِ حسین کیست زینب جز انعکاسِ علی کیست زینب همه حواسِ علی کیست خانوم؟ انبعاث علی باغبانِ حسین، یاسِ علی کیست زینب علی‌شناسِ علی حضرت فاطمه به قابِ حسین  جلوه‌ی اعتبارت عباس است جذبه‌ی ذوالفقارت عباس است سایه‌ی اقتدارت عباس است در شب بعد کارَت عباس است همه‌ی کار و بارت عباس است مستم از ساقیِ شرابِ حسین سرِ سال است و این شبِ جمعه آمدم با یقین شبِ جمعه تا شَوَم خوشه‌چین، شبِ جمعه حاجتم را همین شبِ جمعه داد ام‌البنین شبِ جمعه مادری از بَنی کلابِ حسین ذکر ما کربلا امام رضاست لطف آقایِ ما امام رضاست اثرِ ذکر یا امام رضاست دستِ ما نیست با امام رضاست کَس و کارِ گدا امام رضاست گفته‌ام بارها رضا به حسین از دعایِ نماز مادرها حَرَمَت پُر شد از کبوترها خوش‌به‌حال من و پیمبرها سجده داریم رویِ مرمرها  ما که بُردیم صد برابرها تا که رفتیم در حسابِ حسین از تو داریم سَروَری‌ها را آبروها و نوکری‌ها را بین روضه برادری‌ها را بشمارید آخری‌ها را نتکانید پادری‌ها را کُلُّ خیر است تا به باب حسین جلوه‌ات تا نصیبِ غیر تو شد سائلی آمد و زُهیر تو شد جُون شد عابِسَ و،بُرِیر تو شد وَهَبَت شد،حبیبِ دِیرِ تو شد حُر شد و عاقبت‌به‌خیر تو شد همه سر داده در رکاب حسین میکُشی‌ام سزایِ دل این است پشتِ در دستهایِ مسکین است حاجتم گیرِ یک-دو آمین است پایِ شش‌گوشه گریه تسکین است وایِ من نامِ تو چه شیرین است می‌چکد از لبم گلابِ حسین آه از شام هول‌آور قبر ما و تنهایی مقدر قبر در شب تنگی و مکدرِ قبر بینِ تاریکی مکررِ قبر در سوال نکیر و منکر قبر ما چه داریم جز جواب حسین منم و این سلام و این تسلیم تو و زلفی گشوده دست نسیم منم و باز هم هوای قدیم گوشه‌ای در حرم کنارِ کریم کاش می‌شد شبیه ابراهیم میشدم در شبی مُجابِ حسین پایِ ایوانِ تو خلیل اُفتاد پشت‌سر باز جبرئیل اُفتاد پدری پیر آمد و عَلیل اُفتاد مادری خسته با دخیل اُفتاد در شفایش چه قال‌وقیل اُفتاد چایِ روضه‌ست یا شرابِ حسین
. حاج مجتبي صمدي شهاب✍ چشم خود بستي وچشم همه شد گريانت دست شستي ز يتيمان و صف طفلانت تا خدا هست چرا روي زمين مي ماني برو اي يوسف گمگشته سوي كنعانت برو حق داري اگر ميل به رفتن داري صبر كم كن بكش از دست همه دامانت غل غل رنگ به خون است هميشه چاهت بسكه سيراب شد از ديده ي پر بارانت علت مرگ تورا گفت طبيب تو غلط بي خبر بود زسر غم بي پايانت برو حرفي نزن از كوچه كه ما مي پرسيم داغ جانسوز تورا از دل نخلستانت مرد خيبر شكن و گريه چه معنا دارد كس نديده است پس از كوچه لب خندانت لگدي كه به تن فاطمه آورد فرود غنچه را كند زد از ريشه گل ريحانت وقت رفتن به روي سينه چه داري به بغل چادر سوخته ي فاطمه شد قرآنت قبل از اينكه بروي قول بگير از كوفه بهر آوارگي زينب سرگردانت دير وقتي نرسد مقنعه اش پاره كنند بي حياهاي سر سفره ي با احسانت بغض اين طايفه ايجاب نموده كه حسن مثل زهرا بنمايد دل شب پنهانت ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بن عقیل(علیه السلام) خطاب به امام حسین(علیه السلام) : چقدر فاصله دارد سر من و سر تو خدا کند که بیفتد دوباره محضر تو به راه آمدن تو نشسته دلخسته فراز دارالأماره سر کبوتر تو اگر که نامه نوشتم بیا، پشیمانم میا که کوفه گرفته بهانۀ سر تو میا که نقشه کشیدند مردمان یهود برای بردن خلخال پای دختر تو میا که نیزه فروشان شهر، می خوانند دعای رزق به پای گلو و حنجر تو میا که نعره کشان سوی تو روانه شدند برای هلهله پیش علی اکبر تو عمود آهن و نیزه فراهم آوردند برای فرق علمدار و چشم حیدر تو میا که حرمله دارد سه شعبه می سازد برای بوسه گرفتن ز حلق اصغر تو .
. با مادر علیهماالسلام گریز به کوچه گریز به علقمه گوهرم، گوهرشناسی نیست اینجا ای دریغ مانده ام بین صدف در عمق دریا ای دریغ بحث چندین روز وهفته،چند ماه ِسال نیست سالها آواره ام دربین صحرا ای دریغ خیمه گاه من نه تنها،بلکه یاد و خاطرم گم شده در بین لذت های دنیا ای دریغ روز و شب سر می کنم با دردهای شیعیان شیعه هم کرده رهایم بین غم ها ای دریغ نیمه شب ها روضه می خوانم کنار قبر تو مثل بابایم علی، تنهای تنها ای دریغ مادر مظلومه ام، بدجور قنفذ زد تو را روبه روی دیده های زخم بابا ای دریغ بازوی تو در مدینه بین کوچه، بد شکست کربلا هم علقمه،بازوی سقّا ای دریغ چون حسین از چشم مجروحش،سه شعبه را کشید دید غرق تیر گشته کلّ اعضا ای دریغ گریه کرد و ناله ها زد در میان دشمنان هلهله و خنده شد جای تسلا ای دریغ نه عبایی بود و نه یاور برای بردنش شد عبایش خرج جسم ارباً اربا ای دریغ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .