eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
354 دنبال‌کننده
446 عکس
84 ویدیو
221 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
ضرورت‌های اجتماعی یا اقتصادی جای خود، اما پرداختنِ به برخی کارهای خوب اما غیرِ ناظر به وظایف و رسالت‌های یعنی سوزاندنِ سال‌ها عُمر و درس و بحث و شهریه... یعنی . و... .
📖 هل یُعتبر تعیینُ المالک في صحّة البيع؟ در (ج۲/ص۵٣١) در مورد لزوم یا عدم لزوم معیَّن‌بودنِ ثبوتیِ مالک در بیع -که در (ج۳/ص۲۹۶) بر اساس کلام بیان می‌کند- در دو جهت مطرح می‌کند: 🔵🔷️🔸️ ۱- جهت اول: معامله بر (مانند یک خانه یا ماشین مشخّص که در خارج وجود دارد) 🔸️ بی‌شکّ در این صورت -چون هر دو عوض، شخصی و جزئی‌اند- تعیین مالک در متن عقد از مُقوِّمات بیع یا از شرایط آن نیست، زیرا حقیقتِ منوط به تعیینِ مالکِ مبیع و ثمن نیست. همچنین دلیل تعبّدی از جانبِ شارع برای آن وجود ندارد. 📌 در این جا تفاوتی ندارد که عقد مذکور مباشرتاً از جانبِ خودِ مالک صادر شود، یا از جانبِ وکیل یا ولیّ یا فضولیّ. 🔹️ در ادامه نکته‌ی بسیار مهمّی را در باب توضیح می‌دهد که نیز بارها (مانند ج۳/ص۸۷ و ص۲۹۹) بیان می‌فرماید. ایشان می‌آورد: مفهوم و حقیقت بیع -و به طور کلی هر حقیقتِ هر معاوضه‌ای- تنها زمانی تحقّق پیدا می‌کند که قصدِ بایع از معاوضه، داخل‌شدنِ مبیع در ملْکِ همان کسی باشد که ثمن از ملْکِ او خارج می‌شود؛ این یعنی براساسِ مبیع و ثمن لزوماً باید جای هم بنشینند تا مفهومِ تعویض در عوض و معوَّض معنا پیدا کند. 🔸️ از این رو، اگر مثلاً بایع مبیع را بفروشد به قصدِ آن که ثمن مستقیماً به ملْکِ شخص دیگری غیر از خودش برود این معامله قطعاً باطل است، زیرا ابداً تحقّق پیدا نکرده است. 📌 البته در مواردی که مثلاً شخصی به نانوا پول می‌دهد تا نانوا نان‌ها را به فقیر بدهد اینجا نان‌ها -در هر حال- ابتدا داخل در ملْکِ همان شخص شده، سپس به سبب چیزی مانند به ملْکِ آن فقیر در می‌آید. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهاد عظیم امام خمینی (رضوان الله علیه) در کلام امام خامنه‌ای (دام‌ ظلّه)...
📖 هل یُعتبر تعیینُ المالک في صحّة البيع؟ در (ج۲/ص۵٣۲) در مورد لزوم یا عدم لزوم معیَّن‌بودنِ ثبوتیِ مالک در بیع -که در (ج۳/ص۲۹۶) بر اساس کلام بیان می‌کند- در دو جهت مطرح می‌کند: 🔵🔷️🔸️ ۲- جهت دوم: معامله بر اگر مبیع یا ثمن، باشد باید در دو مقام بحث کرد: 🔷️ در مقام ثبوت: حتماً باید مالکِ آن ثبوتاً معیَّن و مشخَّص باشد، یعنی صاحبِ آن ذمّه باید معیَّن باشد، زیرا بیع -همان طوری که تعریف کردیم- یعنی: "تبدیل شيء بشيء في جهة الإضافة"، در حالی که اگر کلّی -با وصفِ کلّیتش و بدون آن که اضافه‌ی به ذمّه‌ی شخصِ معیَّنی شود- هیچ جهت اضافه و اعتباری‌ ندارد که در قالبِ بیع تبدیل شود. همچنین کلّی اگر اضافه‌ به شخصی نشود و بی‌صاحب بماند روشن است که در ساحتِ اعتباراتِ عُقلایی ابداً ندارد و به سببِ بیع، قابلِ تملّک نیست، زیرا در این فرض، کلّی -در عالَم اعتبارات- چیزی نیست تا در معامله ردّ و بدل شود. 🔷️ در مقام اثبات: در مقام اثبات -و با توجّه به ساحت عقد و صیغه‌ای که توسّط عاقد جاری شده است و همچنین با نگاه به قرائن و شواهدِ ظاهری- بی‌شکّ کلّی به خودِ عاقد اضافه و نسبت داده می‌شود و بیع برای همو منعقد می‌شود، زیرا همین که عاقد می‌گوید: "بِعْتُ" انصراف به خودِ مجری عقد (عاقد) دارد، مگر آن که قرینه‌ای بر خلافِ آن باشد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 حاشیه‌ی ۱- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱/چ‌مجمع‌الفکر): و هو الذی یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة... . 💠 مرحوم صاحب حاشیه‌ی محقّقانه‌ بر در اوّلین حاشیه‌ی خود (ج۱/ص۴۵/چ‌دارالحکمة) می‌نویسد: هدفِ در امر اوّل، بیان این نکته است که همان موضوعاتِ مسائلِ آن علم است، اما در توضیحِ چیستیِ موضوع علم با یک جمله‌ی معترضه خطای قوم در تفسیر را نیز بیان می‌کند. 🔻 () در این جا معنایی مقابل با معنای در (ذاتی باب ایساغوجی) است. 🔺️ ایشان در مورد در باب می‌فرماید: آن یعنی هر چه خارج از ذات نباشد -که همان طور که در علم میزان (منطق) بیان شده است- سه قسم است، و و ؛ نه آن که تنها خصوص مقولات عَرَضی نُه‌گانه است (که در فلسفه بیان شده است که در مقابل است، مانند و و... ). 🔵🔴 ایشان در ادامه ۹ قسم برای (آن‌ چه بر اساس ذاتِ شیء بر آن حمل می‌شود) بیان می‌فرماید: 🔴 ١- عارض بلاواسطه (مساوی): "الإنسان متعجّبٌ" که متعجّب‌بودن بی‌واسطه‌ی چیزی بر انسان حمل می‌شود، و البته افراد متعجّب و انسان مساوی است؛ فتأمّل! 📌 همه قبول دارند این قسم، است. 🔴 ٢- عارض بلاواسطه (اعمّ): "الناطق حيوانٌ"؛ حمل جنس بر فصل، که افراد محمول، اعمّ از موضوع است. 📌 قوم، التفات به این قسم نداشتند. (به همین خاطر معمولاً در کتب دیگر این قسم بیان نشده است) 🔴 ٣- عارض بلاواسطه (اخصّ): "الحیوان ناطقٌ" حمل فصل بر جنس؛ که افراد محمول، اخصّ از موضوع است. 📌 قوم، التفات به این قسم نداشتند. (به همین خاطر معمولاً در کتب دیگر این قسم بیان نشده است) ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
برای فهم نکات در در این بخش باید چند نکته را توضیح دهیم: 🔶️ مراد از در بحث محمولی است که با توجّه به ذاتِ موضوع بر آن حمل می‌شود، که یا مطلقاً بلاواسطه است، و یا تنها در ثبوتش واسطه و علّت دارد. 🔷️ در اصطلاح در بحث دو کلمه وجود دارد: ۱- : یعنی آن ذاتی باب نیست، بلکه عَرَضی است. ۲- : در اینجا در مقابل است. 🔶️ یعنی آن چه علّتِ حمل و ثبوتِ محمول بر موضوع است. 🔷️ یعنی آن چه علّت و واسطه‌ی علم و ادراک چیزی باشد، مانند استدلال و برهان که واسطه‌ی اثباتی و علمی بین ما و نتیجه‌ی برهان است؛ یعنی حدّ وسط، واسطه در اِثباتِ ثبوتِ اکبر برای اصغر است. 🔶️ یعنی محمولی که حقیقتاً محمولِ شیء نیست، بلکه مجازاً به او نسبت داده می‌شود؛ این قسم بدون شکّ است، مانند "جَرَی المِیزابُ" که جریان -که حقیقتاً متعلّق به آب است- اما در این قضیه به خود میزاب (ناودان) نسبت داده شده است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔴 انشالله از این به بعد شرح و تبیین کاملِ (چاپ دار‌الحکمة)، حاشیه‌ی گرانسنگِ کتابِ که تالیف مرحوم است را تقدیم دوستان خواهم کرد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
۱-تدریس‌فشرده‌حلقتین-رفیعی-تعریف‌موضوع‌فائده-۱۴۰۳۰۸۱۷.mp3
13.53M
🎙 🔸️ 🔹️ 📌 تبیین نکات مهمی در مورد اسلوب و روش کار در دوره‌ی فشرده‌ی حلقَتَیْن 📌 اهمیت روش متعارف آموزشی ✅ جلسه ۱ ⏰ ۱۷ آبان ۱۴۰۳ ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 حاشیه‌ی ۱- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): و هو الذی یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة... . ادامه‌ی حاشیه‌ی ۱: () 🔴 ۴- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (داخلی مساوی): "الإنسان متكلّمٌ"؛ حمل و ثبوت تکلّم برای واسطه‌ی ناطق‌بودنِ انسان است که هم داخل در حقیقت انسان، و هم افرادش مساوی با افراد انسان است. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۵- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (داخلی اعمّ): "الأنسان متحرّكٌ بالأرادة"؛ حمل و ثبوتِ تحرّکِ اِرادی بر انسان به واسطه‌ی حیوان‌بودنِ انسان است، که داخل در حقیقت انسان، و البته افرادش اعمّ از افراد انسان است. 📌 قوم در این مورد اختلاف دارند. 🔴 ۶- عارض باواسطه‌‌ی در ثبوت (خارجی مساوی): "الإنسان ضاحكٌ"؛ حمل و ثبوت ضحک برای انسان به واسطه‌ی تعجّب که خارج از ذات انسان و البته با افراد انسان مساوی است. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۷- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (خارجی اعمّ): "الأبيض متحيّزٌ" (یعنی سفید متحیّز و مکان‌دار است) به واسطه‌ی جسم‌‌بودنِ شىءِ سفيد که جسم از ابیض اعمّ است. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۸- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (خارجی اخصّ): "الحيوان ضاحکٌ" به واسطه‌ی انسان‌بودنِ آن حیوان. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۹- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (خارجی مُباین): "الماء حارٌّ" به واسطه‌ی آتش، يا "الجالس متحرِّکٌ" به واسطه‌ی حرکت سفینه (کشتی). 📌 قوم معتقدند این، است. بنا بر این نگاه اهل منطق این است: 🔸️ ۱ و ۴ و ۶ قطعاً است. 🔹️ ۲ و ۳ مورد التفاتِ قوم نبوده است. 🔸️۵ مورد اختلاف قوم است. 🔹️ ۷ و ۸ و ۹ است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 حاشیه‌ی ۱- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): و هو الذی یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة... . ادامه‌ی حاشیه‌ی ۱: ✅ چند مطلب در مورد این اقسام نُه‌گاه بیان می‌کند: 🔵 توهّم شده است که قسم ۹ -که پیش از این بیان شد- خارج از مقْسم است، زیرا واسطه (علّت) باید با ذی‌الواسطه (موضوع) اتّحاد داشته باشد، مانند ۷ مورد قبل از آن که واسطه (مثلاً افراد متعجّب در ۶) با موضوع (افراد انسان) اتحاد دارد، اما واسطه در این جا هر آن چیزی است که دخالت در حمل و ثبوتِ یک محمول بر شیء (موضوع) دارد، حتی اگر مانند آتش مباین با آب باشد. 🔵 در فقره‌ای که در متنِ می‌فرماید: "أي بلاواسطة في العروض" اشاره می‌کند که قوم (اهل منطق و فلسفه) خطا کرده‌اند؛ ایشان -بر خلاف آن چه آنان گفته‌اند- ملاک در را این می‌داند که نخواهد یعنی حمل مجازی نباشد؛ به این معنا که هر محمولی که برای حملش هیچ واسطه‌ای نخواهد، یا تنها واسطه‌ی در ثبوت بخواهد است؛ به دیگر بیان، بنا بر نگاه تمام اقسامی که گفته شد از شماره‌ی ۱ تا ۹ همگی است. 🔵 نسبت بین و تباین است؛ این روشن است. 🔵 نسبت بین واسطه‌ی در و واسطه‌ی در به نسبت با یک محمول، تباین است. 🔵 نسبت بین واسطه‌ی در و واسطه‌ی در به نسبت با محمول‌های متعدّد، عموم و خصوص من وجه است؛ این هم‌ روشن است. 🔵 از براهین نگاه این است که اگر نگاه ایشان را نپذیریم مسائل فقهی را باید از علم فقه بیرون کشید، زیرا محمولات و احکامی که بر افعال مکلّفین عارض می‌شود قطعاً به واسطه‌ی مصالح و مفاسد واقعی است که این مصالح و مفاسد مُباین با افعال مکلّفان است. ✴️@fegh_osoul_rafiee