eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
332 عکس
77 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور بارگذاری صوت تدریس، و مطالب مهم علم "فقه" و "اصول" است.
مشاهده در ایتا
دانلود
۳- در (ج۴/ص۲۶۹) در تبیین حُسْنِ عقلىِ احتیاط می‌فرماید: حُسْن احتیاط از نگاه عقل منوط به این است که مكلّف تمكّن از ازاله‌ی شبهه نداشته باشد؛ از این رو، اگر مکلّف بتواند با فحص در کتاب و سنّت دلیل حکم را بیابد احتیاط -از نگاه عقل- حَسَن نخواهد بود؛ ایشان طریقه‌ی عقلاء را نیز همین می‌داند. 🔷️🔹️ ایشان در توضیح فرمایش خود می‌فرماید: چهار مرتبه دارد: 🔸️ ۱- امتثال تفصیلی 🔸️ ۲- امتثال اِجمالی 🔸️ ۳- امتثال ظنّی 🔸️ ۴- امتثال احتمالی 🔷️ انتقال از مرتبه‌ای به مرتبه‌ی بعدی جایز نیست و را متحقّق نمی‌کند، مگر آن که مرتبه‌ی قبلی متعذّر و ناممکن باشد. 🔷️ حقیقت یعنی منبعث‌شدن و برانگیخته‌شدن از امر مولا، و این برانگیختگی جز با یقین و علم به امر و بعث مولا امکان ندارد. 🔷️ مراد از انبعاث یقینی آن است که در حینِ انجامِ عمل بداند که عمل او امرِ واقعیِ مولاست؛ از این رو، احتیاط -حتی در اطراف - نیز انبعاث احتمالی است. 🔷️🔹️ در نهایت نیز بیان می‌فرماید: اگر کسی درباره‌ی آن چه گفتیم شکّ و تردید داشته باشد و کار را به اصول عملیه بکشاند نیز در این جا -و نه - جاری است؛ زیرا در باید جانب احتیاط را گرفت و فرد معیَّن را انجام داد؛ یعنی وقتی شخص از جهتی احتمال می‌دهد باید متعیّناً اطاعت یقینی تفصیلی انجام دهد و از جهتی احتمال می‌دهد بین تفصیلی و احتمالی مخیّر است باید همان فرد تعیینی را -که قدر متیقّن است- انجام دهد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
اصولی مُحقِّق، فقیه مُدقِّق، استاد فقیهان بزرگ و مجتهدان نامدار، مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج میرزا محمدحسین غروی نائینی (رضوان الله علیه)
۴- در (ج۴/ص۲۷۱) در ادامه‌ی مطلب خود درباره‌ی شرطیّتِ "عدم تمکّن از ازاله‌ی شبهه" در حُسن و رجحانِ احتیاط، حکم را در قالب سه قسم شبهه و شکّ بیان می‌فرماید: 🔷️🔸️ ۱- قسم اول: شبهات (الزامی) روشن است که در این گونه شبهات (چه حکمی و چه موضوعی) تنها زمانی حسن و راجح است که مکلّف، فحص و جُستجوی لازم را در میان ادلّه و قرائن انجام داده باشد و حکم واقعی را نیافته باشد؛ در این حال احتیاط بر او حَسَن، بلکه -به خاطر - عقلاً لازم و واجب است. 🔷️🔸️ ۲- قسم دوم: شبهات غیر الزامی (چه بَدوِی و چه علم اجمالی، چه حُکمی و چه موضوعی) در این گونه موارد که اصل اطاعت، لازم و واجب نیست روشن است که بدون فحص -و حتی با تمکّن از ازاله‌ی شبهه- نیز احتیاط حَسَن و راجح است. 🔷️🔸️ ۳- قسم سوم: شبهات بَدوِی الزامی حُکمی تنها زمانی احتیاط در این گونه شبهات حَسن و راجح است که مکلف تمکّن از برطرف‌کردن شکّ و شبهه‌ی خود نداشته باشد؛ اما اگر مکلّف بتواند فحص کند و حکم واقعی را بیابد احتیاطش قبول نیست. 🔸️ ایشان برای توضیح بیان خود می‌فرماید: همان طور که گفتیم ما امتثال تفصیلی (یقین به مامورٌبه‌بودنِ عمل در حین عمل) را مانند هر شرط و جزئی در عمل معتبر و شرط می‌دانیم؛ از این رو، برای انجام یک عمل نمی‌توان بدون امتثال تفصیلی -که شرط عمل است- احتیاط کرد، زیرا بنا بر این فرض، و احرازِ واقع بدون آن معنا ندارد، مگر بعد از فحص و جستجوی در ادلّه که اگر مکلف هیچ دلیلی بر حکم واقعی نیافت راه برای احتیاط و امتثال احتمالی -بدون آن شرط- باز خواهد بود. 🔶️🔹️ در پایان نیز دو نکته را یادآور می‌شوند: 🔹️ امتثال تفصیلی در مورد خصوص اجزای عبادت ابداً لازم نیست، بلکه تنها در مورد اصل عمل است. 🔹️ امتثال تفصیلی در مورد واجبات توصّلی نیز هیچ لزوم و وجوبی ندارد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
دوستان عزیز! ✅ بدون استثنا تمام آن‌چه در کانالِ "دروس فقه و اصول محمد علی رفیعی" در قالبِ پیام‌های گوناگون علمی، طلبگی و... خدمت دوستان تقدیم می‌شود تحقیق‌شده و نوشته‌شده توسط بنده‌ی حقیر است، و مطلقاً هیچ پیامی از هیچ گروه و کانالی کپی نشده و نخواهد شد مگر با ذکر كامل منبع و مأخذ و بدون دخل و تصرّف. 🔻 کم و کاستی‌ و نقص، فراوان و همچنین توان و بضاعت، اندک؛ عذرخواهم. 🔵 اگر اساتید گران‌قدر و دوستان بزرگوار پیشنهاداتی برای رُشد و بهبود مباحث دارند و یا غلط و خطایی در فهم حقیر می‌بینند بی‌صبرانه منتظر تذکّر اساتید و دوستان هستم. یاعلی محمد علی رفیعی 📞 @Rafiee_kh ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۸- قوله (ج۳، ص١١): منها: أنه موقوف على صحة (جواز) الإيجاب... . (مرحوم بعد از ارائه‌ی تعریف مورد نظرشان برخی نقوض به این تعریف را مطرح و پاسخ می‌دهد؛ اولین نقض این است که تعریف بیع به تملیک، زمانی صحیح است که انشای بیع به لفظ "ملَّکتُ" صحیح باشد، زیرا در این صورت است که "بیع" و "تملیک" مرادف خواهند بود) ✅ مرحوم در اصل چنین اشکالی می‌فرماید: مخفی نماند که اصل چنین نقض و اشکالی به تعریف ایشان وارد نیست تا نیاز به پاسخ‌دادن باشد، زیرا اگر معتقد باشیم انشای بیع با تملیک و لفظ "ملَّكتُ" -به خاطر عدم صراحتش- تحقّق پیدا نمی‌کند و تنها باید به لفظ "بیع" و الفاظ صریح و هم‌معنای آن انشاء شود، اگر معتقد به چنین چیزی باشیم تعریف بیع به تملیک با ذکر خصوصیات و قیود آن اشکالی نخواهد داشت. 🔷️ ایشان در ادامه در نقد فرمایش می‌فرماید: آن چه مرحوم از نقل می‌کند -که ایشان معتقد بوده است لفظ "ملَّکتُ" در زبان عربی به معنای "بعتُ" است- قطعا‌ً صحیح نیست، زیرا به روشنی معنای تملیک، اعمّ از معنای بیع است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
مرحوم آقانجفی قوچانی (رضوان الله علیه) در سیاحت شرق (ص۱۶۲) در وصف درس مرحوم می‌نویسد: "روز به روز شوقم به درس فقه و اصول آقای آخوند ملامحمدکاظم افزوده می‌شد؛ خیلی خوب درس می‌داد؛ ... من بس که از درس‌دادنِ ایشان خوشم می‌آمد و مطالبش را خوب می‌فهمیدم دلم‌می‌خواست در وسط درس برقصم. در نوشتن درس فقه و اصول آخوند نیز عشق غریبی داشتم، و با فکر و تأمّل می‌نوشتم." ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۳- متی یجوز عقلاً التعجیز؟ ✅ گاهی مکلفی که توان و قدرت بر انجام مامورٌبه دارد آن را ترک می‌کند؛ این بدون شکّ عصیان است. ✅ و گاه مکلَّف به دستِ خود، خود را عاجز و ناتوان از انجام عمل می‌کند که دو صورت دارد: 🔷️🔸️ ۱ـ صورت اوّل: بعد از فعلیّت وجوب اگر بعد از فعلیّت وجوب، خود را از قدرت بر انجام مامورٌبه عاجز کند معصیت کرده است، زیرا فرض این است که تکلیف به عهده‌ی مکلّف آمده است و او با سوء اختیارِ خود کاری کرده است که نتواند امر شارع را امتثال کند. 🔷️🔸️ ۲- صورت دوّم: قبل از فعلیّت وجوب اگر انسان قبل از فعلیّت وجوب، خود را عاجز کند؛ در این صورت، دو نظریه مطرح است: 🔸️ نظریه‌ى اول: جایز است، زیرا در این فرض هبچ وجوبی به عهده‌ی مکلف نیامده است تا اطاعت و عصیان معنا پیدا کند. 🔸️ نظریه‌ی دوم: اگر قدرت، (ماخوذ در تکلیف و خطاب شرعی) باشد جایز است، زیرا در این صورت -بنا بر کاشف‌بودن مرحله‌ی خطاب و تکلیف از مبادی حکم- قدرت در مرحله‌ی مبادی حکم (ملاک و اراده) نیز قطعاً دخیل در ملاک و اراده بوده است و حکم در هیچ مرتبه از مراتبش شامل عاجز نبوده است. اما اگر قدرت، (قید عقلی تکلیف و خطاب) باشد جایز نیست، زیرا در این صورت -بنابر کاشف‌بودن مرحله‌ی خطاب و تکلیف از مبادی حکم- قدرت در مرحله‌ی مبادی حکم (ملاک و اراده) نیز دخیل نبوده است و ملاک و اراده شامل عاجز نیز می‌شده است، زیرا اگر چه شخصِ عاجز به حکم عقل هیچ تکلیفی ندارد‌‌، اما این که خود را عاجز و ناتوان کند موجب می‌شود ملاک حکم که شامل او می‌شده و بر او فعلی بوده است از او فوت شود و این معصیت است. 🔹️ در پایان نیز مرحوم یک نتیجه‌گیری کلی نیز می‌کند: در هر موردی که قدرت شرط عقلی باشد تعجیز خود قبل از فعلیتّ وجوب جایز نیست. ✴️@fegh_osoul_rafiee
مرحوم آیت الله سیدرضی شیرازی (رضوان الله علیه) می‌فرمودند: "علم را حالا به صورت ابزارِ کار تلقّی می‌کنند؛ سابق، علم عبادت بود؛ علم‌یادگرفتن، فراگیریِ علم، عبادت بود." (مستند دیدار با فرزانگان) ✴️@fegh_osoul_rafiee
📖 ۱٣- عمل الحرّ و جواز وقوعه ثمناً في البيع (قسمت سوّم):مرحوم در تبیین نظریه‌ی خود در مورد مالیّت می‌فرماید: 🔶️ -اگر مورد رغبت عقلائی باشد- مالیّت دارد (چه قبل و چه بعد معاوضه)، بلکه از مهم‌ّترین اموال است. 🔶️ مالیّتِ قبل از معاوضه از نوعِ مملوکاتِ اوّلی و ذاتی است، و مصداقِ مملوکات اعتباری (اعتبارشده) محسوب نمی‌شود، زیرا فرض بر این است که در قالب هیچ معامله‌ای ارزش‌گذاری و اعتبار مُعاملیّ نشده است. 🔶️ بنا بر این، قبل از آن که در قالب معاوضه و اعتباراتِ مُعاملیّ قرار گیرد ملکیّت اعتباریّ فعلیّ ندارد تا بر اساس آن، مالکِ آن عمل را "ذی المال" بدانیم و او مستطیع برای حجّ شود. 🔸️ از این رو، اگر کسی حُرّی را حبس و زندانی کند آن گروگان‌گیر نسبت به اعمالی که در مدت حبس از آن حرّ فوت و تلف شده است هیچ ضمانتی ندارد؛ البته سیره‌ی عقلائی قطعی وجود دارد که اگر آن حرّ در این مدّت از عمل و شغل هر روزه‌ی خود و درآمد روزانه‌ی آن محروم شده باشد شخصِ گروگان‌گیر ضامن درآمد روزمره‌ی اوست. 🔶️🔹️ حصیله‌ی کلام ایشان این است: اگر مورد رغبت عقلایی باشد مالیّت دارد و مملوک حرّ محسوب می‌شود مطلقاً، اما چنین مالیّت و ملکیّتی تا زمانی که در قالب اعتبارات مُعاملیّ در نیاید معیار برای اموال و دارایی‌های انسان محسوب نمی‌شود. ✴️@fegh_osoul_rafiee
"فاضل ارجمند سلام با توجه به آغاز ثبت نام حوزه علمیه جهت ایجاد انگیزه و راهنمایی جوانان و نوجوانان دارای شرایط، یاری‌گر امام زمان باشید." ✉️ این پیامکی است که مرکز مدیریت برای طلاب حوزه فرستاده است...👆👆👆👆 ⛔ دردمندانه با چشمِ خود می‌بینیم که دوباره مرکز مدیریت حوزه عاجزانه و ملتمسانه به دنبال جذب بی‌ضابطه و بی‌عاقبت و ناکارآمد جوانان و نوجوانان به طلبگی است... ❌ سوگمندانه حوزه روز به روز به دست و زبان خود را پایین و پایین‌تر می‌آورد؛ کار آنچنان بیخ پیدا کرده است که طلبه‌های پایه‌های ۱ و ۲ و ۳ و... را -که خود در بیشتر موارد فهم درست و کاملی از رسالت‌های طلبگی و شخصیت طلبگی ندارند- به دبیرستان‌ها می‌روند تا برای حوزه درست کنند و به تعداد ورودی‌هایشان ببالند و آمارهای توخالیِ چنین و چنان ارائه کنند... چه بگوییم؟! چه کنیم؟! این درد را به کجا ببریم؟! 🚫 شما را به پیر! شما را به پیغمبر! همین‌طلبه‌هایی را که امروز در حوزه هستند و نه می‌دانند چه کاره‌اند و نه می‌دانند چه باید بکنند و نه می‌دانند تا چه زمان باید درس بخوانند و بسیاری‌شان هیچ آینده‌ای برای خود در حوزه تصویر نمی‌کنند و مُجدّانه به دنبال در قوه‌ی قضاییه و عقیدتی‌سیاسی و آموزش و پرورش و... هستند، همین‌ها را نگه دارید و اداره کنید، جذب جوانان و نوجوانانِ و در بسیاری موارد پیش‌کش... ✴️@fegh_osoul_rafiee