✅ ادامهی شرح و تبیین #حاشیة_المكاسب مرحوم #آخوند_خراسانى از ابتدای #کتاب_البیع: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#حقيقة_البيع
📚 ۴- قوله (ج۳، ص۹): و السرّ أن هذا الحقّ سلطنة فعلية... .
(مرحوم #شیخ_انصاری معتقد است حقّ همان سلطنت است، و این دو هیچ ارتباطی با ملکیّت ندارند؛ از این رو، ایشان #بیع_الدین_علی_منهوعلیه را با توجیهی صحیح دانسته، و بیعِ حقّ و سلطنت را به دلیل استحالهی اتّحاد #مسلَّط و #مسلَّطٌ_عليه ناصحیح میداند)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانی -برخلاف مرحوم شیخ انصاری- میفرماید: #حقّ، سلطنت نبوده، بلکه #سلطنت از آثار #حقّ است، همان طور که #ملكيّت، سلطنت نبوده، و #سلطنت از آثار #ملکیّت است.
🔷️🔹️ حقّ، یک اعتبار خاصّ با آثار خاصّ است؛ مثلاً "حقّ خیار" یعنی سلطنت بر فسخ، و "حق شفعه" یعنی سلطنت بر تملّک در مقابل عوض، و "حق تحجیر" نیز یعنی سلطنت بر تملّک بدون عوض.
🔷️🔹️ #سلطنت، نیاز به وجود #مسلَّطٌ_علیه ندارد؛ اگر این گونه بود وجود #مملوکٌ_عليه نیز در ملکیّت لازم میبود، زیرا سلطنت، اثر ملکیّت نیز هست.
🔶️🔸️ مرحوم #آخوند_خراسانى در ادامه بنا بر این که سلطنت، اثر حقّ و اثر ملکیّت است، و ثبوت آن نیاز به وجود #مسلَّطٌ_علیه ندارد -به عنوان یک اشکال به مرحوم #شیخ_انصاری- میفرماید: اگر در سلطنت، وجودِ #مسلَّطٌ_عليه لازم باشد #بیع_الدین_علی_منهوعلیه نیز دچار اشکال و محذور میشود، زیرا در چنین بیعی نیز یا باید معتقد شد که شخص چیزی را بر علیهِ خودش مسلَّط میشود که -بنا بر نظر خود شما نیز- محذور دارد، و یا باید اثر ملکیّت (سلطنت) را از آن بگیرید و راهی جز این دو محذور وجود ندارد، حال آن که چنین محذوری در بیعِ حقّ تنها در جایی پیش میآید که صاحبِ حقّ بخواهد حقّش را به کسی بفروشد که حقّ بر علیهِ اوست، و اگر قصد فروش حقّش به شخص دیگری را داشته باشد چنین محذوری (اتّحاد #مسلَّط و #مسلَّطٌ_عليه) پیش نمیآید، مانند جایی که صاحب حقّ بخواهد حقّ خیارش در معاملهی با زید را به عمرو بفروشد؛ البته ظاهراً بحث مرحوم #شیخ_انصاری تنها فروش حقّ به کسی است که حقّ بر علیهِ اوست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#تنبیهات_معاطات
📚 ۴۲- قوله (ج۳، ص۸۱): فیکون تملیکاً بإزاء تمليك، بالمقابلة... .
(مرحوم #شيخ_انصاری در تنبیه دوم در توضیح قسم دوم از #معاطات میفرماید: هر کدام از دو متعاطی قصد تملیک مالِ خودش به دیگری را دارد؛ ایشان این قسم را تملیک به ازای تملیک میداند)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى -در ردّ فرمایش #شیخ_انصاری که در قسم دوم مقابله را بین دو تملیک تصویر میکند- میفرماید: در این قسم نیز مانند قسم اول، مقابله بین دو تملیک نیست، بلکه مقابله بین مالِ شخص اوّل و تملیکِ شخصِ دوّم است؛ یعنی مبیع، مال است و ثمن، تملیک؛ این تملیک در حقیقت، فعل و عملی است که به عنوان ثمن قرار گرفته است.
🔷️🔹️ البته اگر غرض از معامله، مقابلهی بین دو تملیک باشد یعنی مبیع، تملیک شخص اوّل و ثمن، تملیک شخص دوم باشد؛ در این فرض، هیچ تملیکی حاصل نمیشود، بلکه هر کدام بر اساس وفای به آن معامله باید مالش را تملیک به دیگری کند.
🔷️ و به طور کلی، همان طور که گفتیم اگر شخص قصد دارد با معامله مالِ خودش را -در ازای تملیک دیگری- به دیگری تملیک کند در این جا تملیکِ دوّمی در حقیقت عوض (ثمن) محسوب میشود؛ بنا بر این -بر خلاف فرمودهی #شيخ_انصاری- چنین معاملهای بیع است و هبه نیست.
🔹️ با آن چه گفتیم اشکالات سخن مرحوم #شيخ_انصاری در وجه دوم و چهارم روشن میشود، فلا تغفل!
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#حقیقة_البیع
📚 ۵- قوله (ج۳، ص۱۰): إلا أن الفقهاء قد اختلفوا في تعريفه... .
قسمت اول:
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید:
ظاهراً اختلاف فقهاء و تفاوتهای تعریفهای آنان در مورد بیع به خاطر اختلاف دیدگاههای آنان در مورد حقیقت و ماهیّت بیع نیست، بلکه اختلاف آنان ناشی از این است که بیع -به خودیِ خود- دارای سبب خاصّی است و همچنین لوازم و آثاری دارد که بر آن بار میشود، و هر کدام از فقهاء به گوشهای از حقیقتِ آن نگاه کرده، بر همان اساس بیع را تعریف کرده است، و مشکل تعاریف آنان این است که هیچ کدام نگاهِ همهجانبه به حقیقت بیع نداشته است.
🔷️ البته غرض از تعریف بیع نیز چیزی جز اشاره به حقیقتِ بیع، و معرفتِ گونه و نوع بیع نیست؛ مراد از تعریف بیع، ارائهی یک تعریف حدّی یا رسمی و تبیین كاملِ حقیقتِ بیع نیست.
🔷️ بنا بر این سخن میتوان بین کلمات و تعاریف فقهاء جمع و توفیق ایجاد کرد؛ از این رو، مجالی برای نقض و ابرام در تعاریف بیع نبوده، بلکه حقیقتِ بیع در نظر شرع و نظر عرف یکی است، و اختلاف بین این دو تنها در احکام و شروط بیع است.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#حقيقة_البيع
📚 ۵- قوله (ج۳، ص۱۰): إلا أن الفقهاء قد اختلفوا في تعريفه... .
قسمت دوم:
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید: اگر به دنبال فهمِ همهجانبهی بیع هستی فاسْتَمعْ لما يُتلَى عليك! در ادامه چند معنا برای مادهی بیع را توضیح میدهند:
🔶️🔸️ ١- معناى اول: مادهی بیع که در "بعتُ" و سائر مشتقات به کار میرود؛ این یکی از روشنترین مفاهیم عرفی در نزد مردم است؛ بیع یعنی "تملیک به عوض".
📌 باید توجه داشت ضبط دقیق و نقطه به نقطهی بیع عرفی به صورتی که هیچ اشتباه و خطایی در تعیین مصادیقش به وجود نیاید ممکن نیست، همان طور که همهی مفاهیم این گونهاند.
📌 نکتهی دیگر آن است که بیع -شرعاً و عرفاً- مستقیماً به وجود نمیآید، بلکه یا با #عقد، و یا با #معاطات (بنا بر صحّت معاطات) به وجود میآید؛ از این رو، در هر دو به انشای ایجاب و انشای قبول نیاز دارد.
📌 این چنین معاملهای لوازم و آثاری دارد:
◾ نقل و انتقال ملکیّت از بایع به مشتری
◾ تبدیل و تبادل دو عوضین (مبیع و ثمن)
🔶️🔸️ ۲- معنای دوم: مادهی بیع که بر نفسِ سبب (خودِ معامله) به کار میرود، همان طور که در کلمات فقهاء بسيار استعمال مىشود؛ روشن است که بیع به معنای معامله، استوار بر مبیع و ثمن است.
البته به خاطر صحّت سلبِ عنوان بیع از خودِ معامله نیز این اطلاق، حقیقی نیست. همان طور که جمیع مشتقات این ماده نیز مویِّد همین مطلب است، زیرا وقتی شخصی میگوید: "دیشب بیع کردم"، یا "من بایعم" معنایش معاملهی مرکّب از ایجاب و قبول نیست، پس اين معنا در کلمات فقهاء بباید با قرینه ذکر شود.
🔶️🔸️ ۳- معنای سوم: مادهی بیع که برای خصوص ایجاب به کار میرود؛ این معنا، حقیقی نبوده، به دلیل صحّت سلب عنوان بیع از ایجاب؛ یعنی اگر بیع را تنها بر فعل موجِب اطلاق کنیم، نه میتوان فعل موجِب را بیع دانست، و نه خودِ او را بایع.
و علیك بالتأمّل في المقام!
✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری #حاشیة_المكاسب #آخوند_خراسانى #حقيقة_البيع 📚 ۵- قوله (ج۳، ص۱۰): إلا أن الفقه
✅ دوستان اگر به #چکیدهی_مباحث کتاب #مصباح_الفقاهة که در کانال بارگذاری شده است دقت کنند روشن میشود سخن و تعریف مرحوم #محقق_خویی با کلمات مرحم #آخوند_خراسانی همسو است، اگر چه تفاوتهایی نیز وجود دارد.
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#حقيقة_البيع
📚 ٦- قوله (ج۳، ص۱١): لأن المقصود معرفة مادة "بعتُ"... .
(مرحوم #شیخ_انصاری در اشکال به تعریف مرحوم #محقق_ثانی -که "صیغهی مخصوصه" را در تعریف بیع گنجانده است- میفرماید: اگر مراد از صیغهی مخصوصه، "نقلتُ" باشد دور پیش میآید)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید: بنا بر سخن مرحوم #شیخ_انصاری تعریف و شناخت "بیع" منوط بر شناخت "بعتُ" خواهد بود، و شناخت دوّمی نیز متوقف بر شناخت اوّلی؛ این به روشنی دور است، در حالی که ظاهراً شناخت صیغهی "بعتُ" منوط بر شناخت مادّهی بیع است، و همچنین عدم اکتفای به نقل یا تملیک در تعریف محقق کرکی نیز تنها از این جهت است که اشاره شود هر صیغهای (حتی صیغهی کنایی) در بیع کفایت نمیکند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
مرحوم آیت الله العظمی بهجت (رضوان الله علیه) در مورد #حاشیة_المكاسب مرحوم #آخوند_خراسانی فرمودهاند:
"حاشیهی مکاسبِ ایشان با آن حجْمِ کم و اختصار خیلی از قواعد را دربردارد."
(در محضر آیت الله بهجت؛ ج۲/ص۳۲۸)
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#تنبیهات_معاطات
📚 ۴۳- قوله (ج۳، ص٨٣): فإذا كان بيع الإنسان مال غيره... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى -بر خلافِ مرحوم #شیخ_انصاری- دو فرض را معقول و بیمحذور میبیند:
🔸️ فرض اول: این که علی، مالِ حسین را -در ازای ثمنی که به اذنِ حسین، مالک شود- تملیک به محمد کند.
🔸️ فرض دوم: این که علی، مالِ خودش را -در ازای ثمنی که حسین، مالکش شود- تملیک به محمد کند.
🔶️ نکتهی مرحوم #آخوند_خراسانى تنها معقولبودنِ این دو مساله است، در حالی که مرحوم #شیخ_انصاری اصرار بر معقولنبودن و مستحیلبودن این دو فرض دارد.
🔶️ اگر چه #آخوند_خراسانى معتقد است معقولبودن این دو فرض ارتباطی با بیعبودن یا نبودنِ این دو فرض ندارد.
در هر حال، اگر چنین تملیکی را #بیع ندانیم نمیتوانیم از ادلّهی صحّتِ بیع برای صحّت آن دو فرض استفاده کنیم، زیرا در این صورت، تحقّقِ عنوانِ #بیع متوقف بر دوطرفهبودنِ معامله است، اما در هر حال، آن دو فرض به خودیِ خود معقول است.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#تنبیهات_معاطات
📚 ۴۳- قوله (ج۳، ص٨٣): فإذا كان بيع الإنسان مال غيره... .
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى بعد از بیان دو فرضی که در آن، معامله دوطرفه نیست فرمودند اگر آن را بیع ندانیم نمیتوان برای صحّت چنین فرضی از ادلهی بیع استفاده کرد.
و در ادامه نیز میفرماید: در هر حال، این گونه نیست که آن دو فرض غیر معقول، و همچنین باطل بوده باشد.
🔶️ همچنین تعریف بیع (مبادلة مال بمال) نمیتواند دالّ بر بطلان و فساد آن دو فرض باشد، زیرا این تعریف تنها دلالت بر این دارد که تملیک در بیع، مجّانی نیست؛ زیرا اگر قرار باشد پافشاری بر تعریف مذکور داشته باشیم، و بر اساس آن، بیع را مبادلهی دوطرفه بدانیم به ناچار باید بیعِ مالِ مضاربه توسط عامل را که در ازای مقداری از ثمن است عاری از معنای بیع بدانیم، زیرا مال مضاربه ملکِ مالک است، حال آن که قطعاً بیع است؛ پس بعید نیست که بتوان از ادلهی بیع نیز برای اثبات صحت آن دو فرض استفاده کرد.
🔸️ اگر قبول کنیم این دو فرض، بیع نیست میتوان صحّت این دو فرض را از ادلهای مانند "أوفوا بالعقود" و "المؤمنون عند شروطهم".
🔶️ دو فرض مورد بحث ما -بر فرض بیعبودن- مصداقِ #بیع_ما_لیس_عندک نیست، زیرا مالک -در آن دو فرض- اذن و اجازه داده است.
🔶️ اما در مورد عتق -که ایقاع است- از طرف غیر مالک نیز هیچ مانع و محذور عقلی ندارد، و ادلهی شرعی (لا عتق إلا في ملك) نیز تنها عتقِ غیرِ مالک را منع میکند، اما دلیلی بر منعِ عتقِ خودِ مالک از طرف شخص دیگر (عتق المالک عن غیره) وجود ندارد؛ بنا بر این، چه اشکالی دارد که مالکِ عبد به دیگران اذن در عتق عبدش را بدهد؟!
🔶️ اما وطی نیز اشکالی ندارد که برای مُباح له (کسی که کنیز برای او اذن و اباحه شده است) نیز جایز باشد، زیرا همین اذن میتواند تحلیل محسوب شود. و این که تحلیل کنیز نیاز به لفظ خاصی داشته باشد ادّعای بدون دلیل است.
🔶️ در نهایت نیز ایشان میفرماید: فتلخّص مما ذکرنا أنه لا بأس بأن یقال بصحّة إباحة جميع التصرّفات التي منها البيع و العتق و الوطي، فتأمل!
✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری #حاشیة_المكاسب #آخوند_خراسانى #تنبیهات_معاطات 📚 ۴۳- قوله (ج۳، ص٨٣): فإذا كا
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى در حاشیهی ۴۳ کاملاً بر خلاف مرحوم #شیخ_انصاری مشی میکند.
#کتاب_البیع_شیخ_انصاری
#حاشیة_المكاسب
#آخوند_خراسانى
#تنبیهات_معاطات
📚 ۴۴- قوله (ج۳، ص۹۰): فيشكل الأمر فيه من جهة خروجه عن المعاوضات المعهودة... .
(مرحوم #شیخ_انصاری در تنبیه چهارم چهار قسم برای قصد در معاطات بیان میکنند که قسم سوم، قصد اباحه در برابر مال و تملیک طرف دیگر است)
✅ مرحوم #آخوند_خراسانى میفرماید: بله، اگر بخواهیم صحّت این قسم را با ادلهی عناوینِ معهود اثبات کنیم مشکل است، زیرا همان طور که مرحوم #شیخ_انصاری فرمودند این که "اباحه در برابر مال و تملیک" را در ذیل یکی از عناوین معهود و معروف معاوضات قرار بدهیم مشکل است؛ اما در هر حال، شاید بتوان با ادلهای چون "المؤمنون عند شروطهم" و "أوفوا بالعقود"، مگر آن که عقد را نیز به معنای همان معاوضات معهود بدانیم که این سخن قابل قبول نیست.
🔸️ همچنین #حدیث_تسلیط نیز به درد تشريع معاملات و اثبات انحاء تسلّطها نمیخورد.
✴️@fegh_osoul_rafiee