eitaa logo
حدیث اشک
9.3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
162 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا غریب الغربا هم قضا هم قدر دعای شما پس رضای خدا رضای شما متن قرآن همه ثنای شما هر دو عالم غبار پای شما بیکران است لطف و رحمت تو خوشبحال دل رعیت تو گر بشر خوانمت نه عقلانی ست گر خدا گویمت که بالا نیست کار خدام تو سلیمانی ست گنبدت سقف عرش ربانی ست تحت فرمان توست شمس و قمر یاعلی سومین علی بشر نبض دنیاست زیر هر قدمت جن و انس و فرشتگان خدمت سر مان نذر یک پر علمت فوق فوق بهشت هم حرمت جسم هستی و بقعه ات جان است حرمت ملجا گدایان است حرف دل بود حرف اینجا شد چقدر چشم تار بینا شد لب نقاره باز هم وا شد فلجی گفت یارضا پا شد در شلوغی آن همه فریاد دخترک ایستاد و راه افتاد جان گرفته است دخترک پایش گل لبخند روی لبهایش تازه شد تازه رنگ دنیایش رفت آهسته سمت بابایش چشم ها اشک شوق آورده دخترش را پدر بغل کرده پای این طفل خوب شد اما پای طفلی رقیه نه ، اصلا بر مغیلان دوید در صحرا وای بر دختر و دل بابا پدر آنگونه دختر اینگونه آن سر آنگونه این سر اینگونه هر دو ابرو شکسته چشمی تار هر دو را شعله داده بد آزار هر دو مو سوخته ولی بسیار هر دو دندان شکسته در بازار آن یکی را حصیر کرده ز پیش این یکی را کفن به چادر خویش علیرضا وفایی خیال لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم رقیه یک جلوه کرد نور منور درست شد نورش تلالو کرد ، که گوهر درست شد از گرد و خاک مقدم او زر درست شد بهر ثناش این همه منبر درست شد محبوبه ای به هیبت حیدر درست شد یا ذوالجلال رکن جلال آفریده ای اعجوبه ی وقار و کمال آفریده ای او را فقط برای سه سال آفریده ای یعنی برای کار محال آفریده ای پیغمبری ز نسل پیمبر درست شد سر می دهند پای تو ایل و تبار ما وفق مراد می شود این روزگار ما کر شد دو گوش عالم و آدم ز جار ما افتاده دست دختر ارباب کار ما او لطف کرد و مشکل نوکر درست شد یک یا رقیه گفته ام و جان گرفته ام آشفته حال بودم و سامان گرفته ام از دست این کریمه خودم نان گرفته ام نذر سه ساله سفره ی احسان گرفته ام نذرم قبول حاجتم آخر درست شد در حلقه های سلسله دل ، بند می شود لشکر گسیل کرده و خرسند می شود سهم لبان حوریه لبخند می شود او در لباس بنده ، خداوند می شود بی نفخ صور آمد و محشر درست شد مریم کجا و حضرت لیلای پنج تن در تو حلول کرده سراپای پنج تن هستی چکیده ای تو ز سیمای پنج تن تکیه زدی تو یکتنه بر جای پنج تن قدیسه ای به دامن کوثر درست شد تا روز حشر قبله ی حاجات میشوی تو سربلند عرصه ی شامات میشوی همپای زینب عمه ی سادات میشوی والله نور ارض و سماوات میشوی شاهد مثال قصه هم اختر درست شد حورای کربلایی و زهرای دیگری بنت الحسین ، ام ابیهای دیگری جای تو نیست روی زمین ، جای دیگری باید قدم زنی تو به دنیای دیگری صرفا برایت عالم دیگر درست شد ای جان فدای سوریه ، قربان کربلا ما هم شدیم جمله مسلمان کربلا خون شد دهان دیده ی مهمان کربلا آتش زدند خیمه ی سلطان کربلا از خیمه های سوخته معجر درست شد با تازیانه دور و بر تو یکی یکی خون کرده اند بر جگر تو یکی یکی وقتی که ریخت بال و پر تو یکی یکی گشته سپید موی سر تو یکی یکی ای وای من مدینه ی دیگر درست شد بال شکسته قصد پریدن نداشته دنبال پای خسته ، دویدن نداشته ظالم نفس نفس که ، بریدن نداشته موی یتیم ، زجر ! کشیدن نداشته درد سر است آمدنت... شر درست شد علیرضا وفایی(خیال) (خیال) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
تو برای همه ی مردم دنیا هستی تو حسین همه ای انقدر آقا هستی همه ی خلق اگر پشت به من کرد ، کند جای مردم چقدر فکر غم ما هستی موقع گریه شنیدم که تو هم پیش منی اشک میریزم و تو گرم تماشا هستی من بریدم ز همه تو همه ام باش حسین تو امید دل غمدیده ی تنها هستی کار دنیای من و آخرتم پای خودت مدد هر دم امروزم و فردا هستی از سر نیزه و از شاخه و از طشت و تنور تو دعایم بکن ای شاه ز هر جا هستی نازپرورده ی زینب تو کجا ؟ دیر کجا ؟ نازپرورده ی ما از چه کلیسا هستی ؟ ای تنت مانده رها در دل شن های روان تن مصلوب شده در دل صحرا هستی من بمیرم که تو اینقدر بهم ریخته ای میهِمانِ سحرِ دیر مسیحا هستی ای که از قلب تنور آمده ای ، سوخته ای من بمیرم چقدر در دل گرما هستی سر تو سوخته و قلب همه عالم سوخت ای سر سوخته مانند معما هستی چشم زینب به تو حالا بخورد می‌میرد تو همه زندگیِ زینب کبری هستی فاطمه آمده با هودجی نوری ز بهشت ثمر سینه ی غمدیده ی زهرا هستی پیش هر کس بروی … پیش رقیه نروی زهره اش میترکد چون که تو بابا هستی @hadithashk
یا فاطمه المعصومه خواهری جلوه ای ز دلبری است خواهری ذات عشق پروری است خواهری قصه ی پیمبری است خواهری ماجرای دیگری است مهر خواهر چو مهر مادری است بارش از خانواده سنگین تر سفره ی غصه هاش رنگین تر دلش از دست داغ غمگین تر گاهی از مادریست شیرین تر لذتی که در اوج خواهری است دل پرالتهاب خواهر شد گریه و اضطراب خواهر شد روضه ی بی حساب خواهر شد وقت غم انتخاب خواهر شد دم دکان غصه مشتری است همه جا زینت امام رضاست همدم خلوت امام رضاست قصه ی غربت امام رضاست زینب حضرت امام رضاست خواهر خوب ، خوب یاوری است آخرش از رضا جدا افتاد گیر یک مشت بی خدا افتاد اول ساوه او ز پا افتاد یاد غمهای کربلا افتاد درد معصومه بی برادری است وارد قم که شد به عزت رفت محملش با همه جلالت رفت نه طلایش به باد غارت رفت نه خودش مجلس جسارت رفت از مصیبات عمه اش بری است خواهری احترام می بیند خواهری ازدحام می بیند یک نفر التیام می بیند یک نفر سنگ بام می بیند این همه فرق نابرابری است یک تنه درد ها به شانه کشید آه احساس خواهرانه کشید روی او زجر تازیانه کشید شعله ی گریه اش زبانه کشید لشکر گریه اش چه لشکری است نفس سینه سوز و آه شده ملجا خلق بی پناه شده خواهر شاه زابراه شده روز او چون تنش سیاه شده جان به قربان او چه خواهری است علیرضا وفایی( خیال) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مَن لَم یَشکُرِالمَخلوقَ، لَم یَشکُرِ الخالقَ به رسم ادب و معرفت از همه دوستان و عزیزان شاعر که لطف کردن منت سر ما گذاشتن و اشعارشونو برای انتشار در اختیار مجموعه قرار دادن تقدیر، تشکر و قدردانی میکنیم 🙏🙏🙏🙏