🌸 زیارت #حضرت_معصومه (علیها سلام) مانند زیارت #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) است.
⚜ از #آیت_الله_العظمی_مرعشی_نجفی نقل شده است:
🎙علّت آمدن من به قم این بود که پدرم #سید_محمود_مرعشی_نجفی که از زهّاد و عبّاد معروف بود، چهل شب در حرم حضرت #امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند.
🌌 شبی در حال مکاشفه حضرت را دیده بود که به ایشان می فرمایند: سید محمود چه می خواهی؟
✋ عرض می کند: می خواهم بدانم قبر حضرت #فاطمه_زهرا علیها سلام کجاست تا آن را زیارت نمایم!
⚜ حضرت فرموده بودند:
🔅من نمی توانم بر خلاف وصیت آن حضرت، قبر ایشان را معلوم کنم...
⁉ عرض کرد: پس من برای زیارت چه کنم؟!
⚜ حضرت فرمودند: خداوند، جلال و شکوه #حضرت_زهرا (علیها سلام) را به فاطمه معصومه (سلام الله علیها) عنایت فرموده است.
💚 هر کسی می خواهد به ثواب زیارت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برسد، به زیارت #فاطمه_معصومه (علیها سلام) برود.
📔 فروغی از کوثر، ص ۵۷ - ۵٨.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#حـلقـہ_عشـاق
#داستان_کوتاه
#پندها
#دهه_کرامت
🔥حکایتی از #لقمه_حرام
👌 #فضل_بن_ربيع مى گويد:
👳🏻 #شريك_بن_عبدالله_بن_سنان_نخعى، كه از بالاترين حسب برخوردار بوده است، چون اين شخص عالم، از بزرگان قبيله اى بوده است كه شاخص ترين چهره آن قبيله وجود مبارك #مالك_اشتر_نخعى است، كه #اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
🔅مادرى را سراغ ندارم كه نمونه او را بزايد، يعنى انسان بى نظيرى بود.
🏰 فضل مى گويد: شريك بن عبد اللّه را روزى به دربار #مهدى_عباسى آوردند، كه قبل از #هارون بوده است.
👑 مهدى عباسى به او گفت: شريك! نمى گذارم از دربار بروى، مگر يكى از اين سه كار را قبول كنى؛
⚖ يا رئيس قوه قضائيه مملكت بشوى، كه آن زمان «قاضى القضات» بود.
📐 يا شغل معلمى بچه هاى مرا قبول كن. ما در اينجا يك اتاق به تو مى دهيم، هر روز بيا و به بچه هاى ما درس بده.
🍽 و يا امروز ناهار را ميهمان ما باش و از غذاى ما ميل كن!!!
👳🏻 شريك بن عبد اللّه در فكر فرو رفت. اگر هر سه قسمت را قبول نمى كرد، آخرش اين بود كه مهدى عباسى مى گفت:
🗡 جلاد! گردن او را بزن! و از شهداى اصيل عالم مى شد.
👳🏻 اما شريك در جواب گفت:
👌منصب قاضى القضاتى، قرار دادن خودم در لب جهنم است، پس اين را نمى خواهم. معلمى بچه هايت را هم نمى خواهم، چون فكر كرد اين بچه ها در نزد او درس بخوانند، فردا بعد از مرگ پدرشان رئيس مملكت مى شوند و مثل او به تمام اهل مملكت ظلم مى كنند، لذا گفت:
👳🏻 نه، من ظالم پرورى هم نمى كنم.
🍽 اما يك ناهار ميهمان بودن و خوردن عيبى ندارد. قبول كرد!!
🍗🍖🍲 مهدى عباسى به رئيس آشپزخانه دستور داد، فقط از مغز استخوان (نخاع) و شكر، چند نوع غذا درست كنيد و بياوريد. رئيس آشپزخانه كه شاهد جريان بود، رفت و بعد از دو ساعت آمد، گفت: غذا آماده است و سفره را چيده ايم، بفرماييد و به مهدى عباسى آرام گفت:
👨🏻 شريك بن عبد اللّه، اگر امروز اين غذا را بخورد، هيچگاه رستگار نخواهد شد. يعنى به قدرى معلوم بود كه آشپز هم فهميد!!
👳🏻 شريك بن عبد اللّه سنان غذاى حرام را خورد، بعد، هم منصب قاضى القضاتى را قبول كرد و هم معلمى بچه ها را پذيرفت، چون لقمه حرام تمام نور خدا را از باطن مى برد و انسان را زمين گير مى كند.
📜 براى دريافت حقوقِ يك ماه، به او نامه دادند كه به سراغ فلان صرّاف برو.
👴🏻 وقتى رفت، صراف به او گفت: يك مقدارى را الآن و يك مقدار آن را چند روز ديگر مى دهم، يك مقدارى هم جنس مى دهم
👳🏻 اصرار كرد كه بايد نقد بدهى.
👴🏻 صرّاف عصبانى شد، گفت: مگر كتان و پارچه قيمتى فروخته اى كه پول آن را نقد مى خواهى؟!
👳🏻 گفت: نه، از پارچه قيمتى بالاتر دينم را فروخته ام.
🔥اين حكايت به ما هشدار مى دهد كه خوردن حرام، مساوى با دين فروشى است. حرام نخوريد، حرام نپوشيد، در خانه حرام زندگى نكنيد، شغل حرام قبول نكنيد، كار حرام نكنيد. رشوه نگيريد. به دنبال مال غصبى نرويد. بيت المال را اختلاس نكنيد؛ زيرا باعث مى شود كه به دين فروشى دچار شويد.
📙بر گرفته از کتاب عرفان اسلامی نوشته #استاد_حسین_انصاریان
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#پندها
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓چرا به امام حسن(ع) یا سایر امامان #امیرالمؤمنین نمی گویند؟ مگر آنان حاکم و امیر برای مؤمنان نیستند؟
✅ پاسخ:
👌صحیح است که تمام امامان ما حاکم و امیر برای مومنان بوده اند اما در روایات ما لقب «امیرالمؤمنین» تنها مختص به مولا علی شمرده شده است.
⚜ مرحوم شیخ حر عاملی روایت می کند که مردی آمد به نزد امام صادق و به او گفت:
👤«سلام بر تو ای امیرالمؤمنین!»
👣 امام بر روی پاهای خود ایستاد و فرمود سکوت کن این لقب و اسمی است که تنها اختصاص به امیرمؤمنان علی دارد که خداوند او را به آن نامیده است».
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۶۰۰.
⚜ در روایت دیگر فرمود:
🔅«این لقبی است که خداوند تنها امیرالمؤمنین علی را به آن ملقب ساخته است و هیچ کس خودش را به این لقب نمی نامد مگر آنکه کافر به این دستور الهی باشد».
📚 الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱.
⚜ در روایت دیگر پیامبر گرامی فرمود:
🔅«زمانی که به معراج رفته بودم خداوند به من وحی کرد علی را به لقب «امیرالمومنین» نامگذاری کن و من هیچ کس را چه قبل از او و چه بعد از او به این لقب ملقب نساخته ام».
📚 امالی طوسی، ج ۱، ص ۳۰۱.
🔺همین مضمون در روایات دیگری نیز آمده است؛
📙علل الشرایع یک جلدی، ص ۱۶۰.
📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۵۵.
📕 الاختصاص، ص ۲۶۷.
📚 بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۲۹۰، باب ۹۴.
🔺همین مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است.
👌خطیب بغدادی روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود:
🔅«روز قیامت منادی از جانب عرش ندا می دهد که علی امیرالمومنین و امام متقین و رهبر پاکان است».
📚 تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۱۲۲.
👤 برید اسلمی می گوید:
🔅«پیامبر به ما امر کرد که به علی به عنوان «امیرالمومنین» سلام کنیم».
📚 ترجمه الامام علی من تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۲۵۹.
👌این که این لقب اختصاص به حضرت علی دارد از دو جهت است؛
1⃣ تنها جانشین بلافصل پیامبر گرامی حضرت علی بوده است و دیگران حتی امامان جانشین بلافصل پیامبر گرامی نیستند لذا لقب «امیرالمومنین» اختصاص به ایشان دارد تا نشان دهد که ایشان تنها جانشین بلافصل پیامبر هستند.
2⃣ صحیح است که سایر امامان هم امیر و حاکم مردمان هستند اما لقب «امیرالمومنین» مختص به حضرت علی شده است و حتی امامان هم ملقب به این لقب نشده اند تا غیر انان جرات نکنند این لقب را به ناحق بر خود بگذارند. در جایی که سایر امامان که به حق امیر برای مومنان هستند این لقب را برای خود بر نگزیده اند تکلیف سایرین روشن می شود.
📚 مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۴۰۰.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕖 💠📚💠 #حڪمٺ_مطہر
💞 عنایت الهی به #ازدواج #امیرالمؤمنین (ع) و حضرت #فاطمه_زهرا (س) امری تشریفاتی یا واقعیتی مهم؟
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🥒 #ذبح_کدو!!
🏰 پس از آنکه #معاویه به مخالفت با #امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداخت، تصمیم گرفت عقل و مراتب اطاعت #مردم_شام را آزمایش کند، لذا با #عمرو_عاص مشورت کرد.
☝عمروعاص گفت: به مردم شام دستور بده کدو را مانند گوسفند #ذبح کنند و پس از تذکیه آنرا بخورند، اگر فرمانت را اجراء نمودند آنها یار تو هستند وگرنه اطاعت نکنند!!
🥒🔪🐑 معاویه دستور داد از فردا کدو را مانند #گوسفند ذبح کنند، و مردم شام بدون کوچترین اعتراض اجراء نمودند و این بدعت در سراسر شام معمول گردید!!!
🏇 طولی نکشید که خبر این #بدعت به گوش مردم عراق رسید، بعضی از آنان از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره پرسش کردند.
🌹حضرت در جواب فرمود: خوردن کدو، ذبح لازم ندارد (١)، مراقب باشید که شیطان عقلتان را نبرد و افکار شیطانی حیرت زده و سرگردانتان ننماید (٢).
📚 پی نوشت ها:
١. لیس یذکی فکلوه
٢. داستانها و پندها ١/ ٩٢ - کافی ۶/ ٣٧٠.
📙 یکصد موضوع، ۵٠٠ داستان - سید علی اکبر صداقت.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#طنز
#پندها
#داستان_کوتاه
💚 #امیرالمؤمنین (علیه السلام) از چه موقع امیرالمؤمنین نامیده شد؟
🕌 اشاره به شهادت ثلاثه
⚜ #سید_بن_طاووس (رضوان الله علیه) روایت کرده است:
👌از #جابر_جعفی نقل شده است که حضرت #امام_باقر (علیه السلام) فرمودند:
🔅اگر مردم میدانستند از چه زمانی علی (علیه السلام) امیرالمومنین خوانده شد، هرگز ولایتش را انکار نمیکردند!
⁉ جابر پرسید: خدا به شما رحمت عنایت کند، #علی (علیه السلام) از چه زمانی امیرالمؤمنین خوانده شد؟
⚜ حضرت پاسخ دادند: پروردگار عزیز و جلیل علی (علیه السلام) را امیرالمؤمنین خواند از زمانی که در #عالم_ذر از صلب فرزندان حضرت آدم، ذریه آنها را بر گرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود:
🔅آیا من پرودگار شما نیستم؟
🔅و محمد (صلی الله علیه و آله) رسول من و علی (علیه السلام) امیر المومنین؟
📙اليقين و يتلوه التحصين، صفحه ۲۲۲.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#غـدیـرنـامـہ
#پــرســمــان
#روایت
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
⚜ حضرت #آیت_الله_بهجت (قدس سره):
🎙از امتیازات #امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اعجاز و فضیلت او این است که اگر از کتب خاصه ( #شیعیان)، ولو یک کتاب نبود، کتب عامه (اهل سنت) برای اثبات خلافت و حقانیت او کافی بود. یعنی احادیثی که هیچکدام از راویانش علی و حسن و حسین (علیهم السلام) نیستند.
📚 در محضر بهجت، ج ۳، ص ۱۴۷.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🌷 #نظر_حضرت
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
👌سید جلیل مرحوم #حاج_سید_نورالدین_نهاوندی از تجار معروف و متدین اراک بوده است، گرچه سواد نداشته لکن بسیار با ایمان و عقیده و صادق بوده است و مردم اراک به او عقیده داشته اند و کراماتی به او منسوب است منجمله عالم جلیل و محقق نبیل حضرت حجة الاسلام آقای #آقا_علی_میریحیی (دام ظله العالی) از آن سید بزرگوار دو قضیه نقل کرده اند که یکی از آنها این است که سید نور الدین گفت:
🐪🐫🐪 قبل از اینکه متأهل شوم به اتفاق مادرم همراه قافله به عزم #زیارت آقا اباعبداللّه الحسین (ع) به طرف #کربلا حرکت کردیم البته در راه خیلی به مادرم خدمت می کردم.
🌴🌴مدتی در کربلا بودیم و به زیارت حضرت #امیرالمؤمنین علی (ع) و سایر عتبات مقدسه را زیارت کردیم و برای آخرین مرتبه به عنوان وداع به کربلا رفتیم تا اینکه از طرف رئیس قافله ابلاغ شد که فردا عازم حرکت باشیم!
🌌 آن شب هم شب جمعه بود.
☝به مادرم خبر دادم که برویم برای زیارت وداع لکن مادرم قبول نکرد و گفت: الان خسته هستیم چند ساعتی استراحت می کنیم هنگام سحر به زیارت مشرف می شویم!
🛌 من هم رضایت مادر را ترجیح داده خوابیدم سحر از خواب بیدار شدم متأسفانه دیدم کار خراب شده و جنب شده ام با عجله هر چه تمام تر به عزم غسل کردن روانه حمام شدم درب حمام بسته بود به حمام دیگری رفتم آن هم باز نبود.
🕌 خلاصه هر کجا رفتم در برویم باز نشد با ناراحتی فوق العاده ای روانه صحن مطهر شدم دیدم همراهان همه به زیارت وداع مشغولند به اندازه ای غم و اندوه مرا فرا گرفت که نمی توانم توصیف نمایم.
💔 از روی تأسف و ناراحتی چندان به پشت دست خود زدم که دستم مجروح شد!
👁 با حالت بیچارگی و اضطرار پشت پنجره آمدم ناگهان چشمم افتاد به جمال دل آرای حضرت #سیدالشهداء (ع) در حالی که از بالای ضریح آهسته به طرف من می آمد نگاه محبت آمیزی به من فرمود، و دست محبت به صورتم کشید.
🔅آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
🔅آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟
🌷فرمود: سید نورالدین خیلی ناراحتی برو غسل کن تا برسی در حمام باز می شود.
👣 ناگهان به حال خود آمدم دیدم خبری از آقا نیست با کمال عجله به طرف حمام روانه شدم دیدم تازه حمامی می خواهد درب حمام را باز کند با کمال شوق غسل کرده و به زیارت وداع موفق شدم. (١)
📚 پی نوشت ها:
١. زندگانی عشق، ٢٢۶.
📚 #کرامات_الحسینیة (ع) معجزات سیّدالشهداء (ع) بعد از شهادت، جلد ٢، علی میرخلف زاده.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرامات
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
⚜ نقل شده كه در روز #قيامت حضرت #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به #اميرالمؤمنين (علیه السلام) مي فرمايند:
🌹به #فاطمه (سلام الله علیها) بگو: براي #شفاعت و نجات امّت دراين فزع اكبر چه داريد؟
🌷 مولا عليّ (علیه السلام) پيام را به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مي رساند، و آن بانو در جواب مي فرمايند:
❣اي اميرالمؤمنين، براي ما در مقام شفاعت دو دست بريده پسرم #حضرت_عبّاس (علیه السلام) كافي است.
📚 معالي السبطين، ١/٢۶٧.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#روایت
#تاسوعا
#عاشورا
#ماه_محرم
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#بانـوے_همـیـشہ
✊🏻 #دفاع_از_ولایت
- خسته شدم، نفسم برید، کمی آهسته تر.
- نه، تو عجله کن، اگر دیر برسیم جا برای ایستادن هم پیدا نمی شود، آن وقت باید بیرون مسجد زیر آفتاب سوزان بنشینیم، آنجا را ببین چه برو و بیایی به راه انداخته، چقدر ریخت و پاش و اسراف، گویی بیت المال مسلمین ارث پدرش است که این گونه حیف و میل می کند.
- آری، یاد علی (علیه السلام) به خیر، چقدر مواظب بیت المال بود.
🕌🌴 جمعیت زیادی در حال پیوستن به اجتماع داخل مسجد بودند. با هر زحمتی بود خود را به داخل مسجد رساندیم. #امام_حسن (علیه السلام) نیز آمده بود، همان امامی که با نیرنگ های #معاویه خانه نشین شده بود و در انزوا به سر می برد، شاید آمده بود تا ببیند معاویه بر منبر جدش چه خواهد گفت و این بار چه سرپوشی بر اعمال خلافش خواهد گذاشت.
👑 معاویه از لا به لای جمعیت گذشت. لباس گرانبهایش به زمین کشیده می شد و چند نفر بادمجان دور قاب چین نیز اطرافش بودند.
👌رفت و روی منبر نشست و شروع به صحبت کرد. پس از مقدمه چینی و مقداری صحبت از هدف سفر به سرزمین حجاز به #امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) توهین کرد و دشنام داد؛ البته برای مردم شام امری عادی شده بود، چون به دستور معاویه بر فراز منبرها و پس از نمازها #علی را لعن و نفرین می کردند، اما در مدینه چنین مسأله ای عادی نبود!!
👥👥 این سخنان برای گروهی از مردم بسیار ناخوشایند بود و خون را در رگ های عاشقان ولایت به جوش می آورد.
💨از حرف های معاویه داشتم منفجر می شدم، چقدر توهین و ناسزا؛ به دوستم گفتم:
- بیا اعتراض کنیم، لنگه کفشی چیزی به طرفش پرتاب کنیم، این طور که نمی شود!
- صبر کن، این آرامش مرگبار که بر این جمع حاکم است، آرامش قبل از طوفان است!
🌹هنوز حرفهای دوستم تمام نشده بود که امام حسن (علیه السلام) برخاست تا از حیثیت و شرف پدرش دفاع کند، حق هم داشت که آرام ننشیند، باطل بر ضد حق سخن می گفت و مردم بی تفاوت خاموش نشسته بودند.
✋🏻 امام با صدایی رسا گفت:
🔅مردم، خدا هر پیامبری را که مبعوث کرد، در دودمان او جانشینی برایش قرار داد و همه پیامبران نیز دشمنانی از جنایتکاران و فاسقان داشتند.
🔅بدون شک بسیاری از شما جریان #غدیر_خم را به یاد دارید، همه می دانید که علی (علیه السلام) وصی #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، من نیز فرزند همان #وصی رسول خدایم.
🔅و تو ای معاویه، پدرت #ابوسفیان است و جدت #حرب. مادرت #هند بود - که در ناپاکی شهره و زبانزد بود - اما مادر من #زهرای_اطهر (سلام الله علیها) است که آیینه #عفاف بود.
🔅تو با این شأن و منزلت پست چطور جرأت می کنی به خاندانی که خداوند آنها را از هر بدی پاک گردانیده توهین کنی.
🔅خدا از ما دو نفر آن کسی را که از لحاظ نسب خانوادگی پست تر، در کفر پیشتازتر و از یاد خدا غافل تر است لعنت کند...
✋🏽🤚🏽 همه حاضران با صدای بلند آمین گفتند.
👑 معاویه که دید مردم پس از شنیدن آن حقایق به جنب و جوش افتاده اند و مسجد از کنترل خارج شده، سرافکنده از منبر پایین آمد. چنان خشمگین شده بود که دندانهایش را به هم می فشرد و از شدت عصبانیت سبیل هایش را می جوید... و از مسجد بیرون رفت.
💭 می دانستم که در ذهنش نقشه جدید ترسیم می کند؛ توطئه ای که امام را از سر راه خود بردارد و مزاحمی نداشته باشد. (١)
📚 پی نوشت ها:
١. سفینة البحار، ج ٢، ص ١٨٧.
📗حیات پاکان ٢، داستان هایی از زندگی #امام_حسن_مجتبی، امام حسین و امام سجاد (علیهم السلام)، مهدی محدثی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
🌷از جان گذشتی!
🌙 به مناسبت شب اول #ربیع_الاول سال ١٣ بعثت
🌌 #لیلة_المبیت؛ شبی که ایثار #امیرالمؤمنین موجب فخر خداوند شد.
- نظرتان چیست؟! بالاخره چه كنیم؟ اگر همین طور پیش برود، جامعه دچار اختلاف و تشنج می شود!
👥 هر كسی چیزی گفت:
- او را تبعید یا زندانی كنیم تا دست كسی به او نرسد.
- نه این كار عملی نیست. بالاخره با او تماس می گیرند و نظریاتش را عملی می كنند.
- یك نفر شجاع و نترس انتخاب كنیم تا او را بكشد. به این ترتیب از دستش راحت می شویم، ولی چه كسی؟ چه كنیم؟
- #ابوحكم (١)! تو بگو!
- من می گویم كار یك نفر نیست. یك نفر باشد، به دست بنی هاشم قصاص می شود.
⚔ بهتر است از هر قبیله یك نفر انتخاب شود تا هم امكان قصاص نباشد و هم آنان توان جنگیدن با همه قبایل را نداشته باشند و مجبور شوند با گرفتن دیه و خون بها راضی شوند. آن وقت دیه را می پردازیم!!
👥👥 همه این نقشه را پسندیدند و برای شب برنامه ریزی كردند.
🌹 #پیامبر پس از پی بردن به نقشه آنان مطلب را با پسر عمویش در میان گذاشت و پرسید:
- علی جان! حاضری به جای من بخوابی؟
🌷 #علی با خود اندیشید: اگر بروم، آنها بر سرم ریخته و مرا خواهند كشت، اما می روم. جانم فدای پسر عمویم!
🌌 رفت و شب را در رختخواب او خوابید.
👥👥 نیمه شب مشركان در را باز كردند تا نیت خود را عملی سازند.
- به آرامی داخل شوید! مراقب باشید بیدار نشود!
- به به! عجب آرام خوابیده! سرش را هم كشیده. روانداز را كنار بزنید.
- عجب! این كه محمد نیست! #علی_بن_ابی_طالب است!!
- پس محمد كو؟ زود بگو كجا است؟
🌷شما كیستید؟ اینجا چه می خواهید؟ مگر او را به من سپرده بودید كه سراغش را از من می گیرید؟!
👤یكی از مشركان گفت:
🕋 بیایید از این جا برویم. رهایش كنید. الان ممكن است محمد از #مكه خارج شده باشد! حتما در راه #یثرب است، اگر از چنگ ما بگریزد و به یارانش ملحق شود، دیگر كاری از ما ساخته نیست.
🌌 بدین گونه او در شب لیله المبیت در جای پیامبر خدا خوابید و اسلام با جانفشانی #حضرت_علی (علیه السلام) حفظ شد. (٢)
📚 پی نوشت ها:
١.- ابوحكم نام عموی پیامبر بود كه بعدا به ابوجهل شهرت یافت.
٢- ابن هاشم، سیره النبویه، ج ٢، ص ١٣٨.
📗حیات پاکان ١، داستان هایی از زندگی پیامبر اکرم، #امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (علیهم السلام)، مهدی محدثی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
👌 #امتحان حتمی مردم بعد از #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) برای مشخص شدن #صادقان و #کاذبان، #مؤمنان و #منافقان
⚜ #امام_صادق (علیه السلام) فرمود:
🌌 شبی رسول خدا - صلی الله علیه و آله - در مسجد بود. نزدیک صبح #امیرالمؤمنین - علیه السلام - وارد شد.
🌹رسول خدا (ص) ایشان را صدا زد و #علی (ع) عرض کرد:
✋🏻 لبیک.
🌹 فرمود: سوی من بیا.
👣 وقتی علی (ع) نزدیک ایشان شد، رسول خدا (ص) فرمود:
🔅ای علی، امشب را در این مکان که میبینی به سر بردم و از پروردگارم هزار حاجت خواستم و او نیز همه را برایم روا ساخت، و همانند آنها را برای تو خواستم و روا گشت.
🔅و نیز برای تو از خداوند خواستم تا بعد از من امّتم را بر تو گرد آورد اما پروردگارم از این خواسته امتناع نمود و فرمود:
🔅«الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»؛
🔅«آیا مردم گمان کردهاند همین که بگویند ایمان آوردیم رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟»
📖 عنکبوت، آیه ۲.
📙 تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص ۴۲۰.
📚 بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج ۲۴، ص ۲۲۸.
💚🔅💚🔅💚🔅💚
⚜ #امام_کاظم (علیه السلام) فرمود:
👣 عباس (عموی پیامبر) [بعد از #شهادت رسول الله - صلی الله علیه و آله- و ماجرای #سقیفه] خدمت امیرالمؤمنین - علیه السلام - رسید و عرض کرد:
👌🏼روانه شوید تا مردم را به #بیعت با شما در آوریم.
🌷 حضرت فرمود: گمان میکنی انجام میدهند؟
✋🏼 عرض کرد: آری!
🌷 فرمود: پس [تأویل] این سخن خدای متعال کجاست؟
🔅«آیا مردم گمان کردهاند همین که بگویند ایمان آوردیم رها میشوند و مورد #آزمایش قرار نمیگیرند؟ حال آنکه یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند آزمایش کردیم. و بیتردید خدا کسانی را که راست گفتهاند و نیز دروغگویان را معلوم میدارد».
📖 عنکبوت، آیه ۱ تا ۳.
📚 تفسير القمي، ج ۲، ص ۱۴۸.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۲۲، ص ۲۸۹.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#نڪٺه_هاے_قرآنے
❓کدام بهترند، دشمنان یا دوستان؟
🌟 بشارت آخرالزمانی مولا علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع)
📜 پس از جریان صلح #امام_حسن_مجتبی (علیه السلام) با معاویه، آن حضرت مورد ضربت شمشیر قرار گرفت.
👳♂️ یکی از دوستان حضرت به نام #زید_بن_وهبِ_جَهنی حکایت کند:
🏰 در شهر #مدائن به محضر امام (علیه السلام) شرفیاب شدم و ایشان را در حالی دیدم که از شدّت درد و زخم آن شمشیر بی تابی و ناله می کرد، گفتم:
⁉️یا ابن رسول اللّه! مردم متحیّر و سرگردان شده اند؛ تکلیف ما چیست؟!
💚 امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:
🔅 به خدا سوگند! در نظر من معاویه از این جمعیّت بی ایمان برای من بهتر است، این اشخاص ادّعای شیعه و دوستی مرا دارند، ولیکن چون کرکسان در انتظار مرگ من نشسته اند، اینان حیثیّت و آبروی مرا نابود کرده، اموال ما را به یغما بردند.
📜سوگند به خداوند! چنانچه از معاویه پیمان ایمنی بگیرم، دیگر گزندی از او به من و خانواده ام نخواهد رسید؛ و چه بسا همین کار سبب شود که مسلمانان و دیگر دوستانم از شرّ او در امان بمانند؛ و در غیر این صورت همین اشخاص مرا با دستِ بسته، تحویل معاویه خواهند داد!!
🔗اگر من خود تسلیم معاویه شوم، برای همگان و حتّی برای آیندگان سودمند می باشد؛ و این بهتر از آن است که کوفیان مرا اسیر کرده و با دستِ بسته تحویل او دهند؛ و آن وقت با منّت مرا آزاد نماید، که در این صورت، خاندان بنی هاشم برای همیشه تضعیف و خوار شده و مورد سرزنش و اهانت همگان قرار خواهند گرفت.
👳♂️ زید جهنی اظهار داشت: یا ابن رسول اللّه! آیا در چنین حالت و موقعیّتی دوستان و شیعیان خود را همچون گله گوسفند بدون چوپان و حامی رها می نمائی؟!
💚 امام (علیه السلام) فرمود:
🔅ای زید! من مسائلی را می دانم که شماها به آن آگاهی ندارید، همانا پدرم #امیرالمؤمنین (علیه السلام) روزی مرا شادمان و خندان دید، پس اظهار داشت:
🔅فرزندم! زمانی فرا خوهد رسید که پدرت را کشته ببینی؛ و همگان از تو روی برگردانند!!
💰 و بنی امیّه حکومت را در دست گیرند و #بیت_المال را از مستحقّین قطع و بین دوستان خود تقسیم نمایند.
🗡️ و در آن زمان مؤمنین ذلیل و خوار گردند؛ و فاسقان و فاجران قدرت و نیرو گیرند؛ حقّ پایمال شود و باطل رواج یابد؛ خوبان و نیکان مورد لعن و سرزنش قرار گرفته و شکنجه شوند.
⚖️ پس روزگار این چنین سپری شود، تا شخصی از اهل بیت رسالت در #آخرالزمان ظاهر گردد و عدل و داد را گسترش دهد.
🌧️ و خداوند در آن زمان برکات آسمانی خود را بر مؤمنین فرود فرستد؛ و گنج های زمین، هویدا و آشکار شود؛ و خوشا به حال کسانی که آن زمان را درک نمایند.
📚 احتجاج: ج ۲، ص ۶۹، ص ۱۵.
📘 چهل داستان و چهل #حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام) عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#روایات_مــهـــدوے
⏳روایتی خواندنی از حالات #شیعیان در لحظه جان دادن!
🕋 بازگشت اموات مومنین در هنگام #ظهور امام عصر (علیه السلام)
🛌 یکی از برکات ویژه ی محبین و دوستداران #رسول_خدا و #امیرالمؤمنین علی (علیهم السلام)، رؤيت این دو بزرگوار در لحظه احتضار و جان دادن می باشد.
📚 شیخ الاسلام #علامه_مجلسی (رحمت الله علیها) در کتاب خود چنین آورده است که:
⚜️ در احاديث معتبره ديگر فرمود:
🔅هيچ نَفَسى نمیميرد هرگز تا رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) و اميرالمؤمنين (عليه السّلام) را ببيند.
👳🏻 راوى پرسيد كه چون ايشان را ديد بدنيا بر می گردد؟
🌹فرمود: نه چون ايشان را ديد می رود بسوى آخرت و هر دو مىآيند و رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) مى آيد نزديك سر او مي نشيند و #على (عليه السّلام) نزديك پاى او مي نشيند پس حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله) سر را نزديك گوش او مي برد و مي گويد:
🔅بشارت باد ترا منم رسول خدا و منم كه بهترم از براى تو از آنچه گذاشته در دنيا.
🌷 پس حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) بر مىخيزد و سر را نزديك او مي برد و مي گويد اى ولىّ خدا شاد باش منم #على_بن_أبيطالب (عليه السّلام) كه او را دوست مي داشتى و در اين وقت نفع من به تو مي رسد.
📖 پس فرمود كه اين در كتاب خداست:
🔅«الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»؛
🔅يعنى آنها كه ايمان آوردهاند و پرهيزكار بودهاند از براى ايشان است بشارت در زندگانى دنيا و در آخرت و آنست فوز عظيم.
📗 حق اليقين، علامه مجلسى، صفحه ۶۱۴.
⚜️🔅⚜️🔅⚜️🔅⚜️
👌همچنین از آن حضرت #روايت كردهاند كه خطاب به شيعيان نمود و فرمود:
🔅به خدا قسم كه خدا اعمال شما را از شما قبول می كند و شما را مىآمرزد و بس، و چون جان مؤمن به حلق او می رسد شاد و خوشحال مىشود و مىبيند آنچه موجب روشنى چشم او است و چون محتضر مي شود، حاضر مي گردد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) و اميرالمؤمنين (عليه السّلام) و #جبرئيل و #ملك_موت پس حضرت امير (عليه السّلام) مىآيد نزديك و مي گويد:
🌷 يا رسول اللّه اين شخص دوست ما اهل بيت است او را دوست بدار.
🌹و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جبرئيل می گويد:
🔅كه اين خدا و رسول (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) و #اهل_بيت او را دوست مي داشت پس او را دوست بدار.
⚜️ و جبرئيل به ملك موت مىگويد:
❤️ كه اين دوست مي داشت خدا و رسول و اهل بيت او را پس او را دوست دار و با او رفق و مدارا كن.
⚜️ پس ملك موت نزديك او مىآيد و مىگويد:
🔅اى بنده خدا آيا گرفتى چيزى را كه با آن گردن خود را از عذاب خدا آزاد كنى و امان يافتى و بيزار شدى از آتش جهنم و چنگ زدى در عصمت كبراى خدا در زندگى دنيا؟
✋🏻گويد بلى!
❓پرسد كه آن كدام است؟
✋🏻 مؤمن گويد: #ولايت على بن أبي طالب!
⚜️ ملك موت گويد: كه راست گفتى آنچه از آن مي ترسيدى، خدا تو را به آن امان داد و آنچه اميد داشتى يافتى پس بشارت باد ترا به رفاقت سلف صالح رسول خدا و على و #فاطمه و #حسن و #حسين و ائمه از ذريه ايشان (علیهم السلام)
🌠 پس جان او را قبض كند به رفق و مدارا و آسانى، پس كفن و حنوط او را از #بهشت مىآورند و حنوط او از مشك خوشبوتر خواهد بود و حله زردى به او بپوشانند از حله هاى بهشت.
⚰️ و چون او را در قبر گذارند درى از درهاى بهشت براى او بگشايند كه از شميم و گلهاى بهشت بر او داخل شود و از پيش رويش و از دست راست و چپش بقدر يك ماهه راه بگشايند و به او بگويند:
✨بخواب مانند خوابيدن داماد در حجله خود.
🌸 پس به او گويند بشارت باد تو را به روح و ريحان و جنت نعيم پروردگارى كه بر تو غضبناك نيست.
🌳پس زيارت مي كند #آل_محمد را در باغستانهاى بهشت و با ايشان مي خورد از طعامهاى ايشان و مى آشامد از شرابشان و با ايشان سخن مىگويد در مجالس ايشان تا وقتى كه قائم آل محمد ظاهر شود و چون آن حضرت ظاهر شود حقتعالى او را مبعوث گرداند تلبيه گويان با ايشان.
📗 #حق_اليقين، علامه مجلسى، صفحه ۶۱۶.
🌹 قسم بہ وعدہ شیرین من یمت یرنے
🌹 کہ ایستادہ بمیرم بہ احترام علے
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
#روایات_مــهـــدوے
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#حـلقـہ_عشـاق
🌹 #من_حلال_زاده_بوده_ام!
✋🏻 به حلال زادگی خود افتخار کنیم.
🏰 روزی #متوکل_عباسی در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت!
👑 از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیلهای هستی؟
👳🏻♂️ گفت: نام من #منصور و از قبیلهی #بنی_مخنث هستم.
👑 متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟
👳🏻♂️ گفت: «اسدالله الغالب و مظهر العجائب مولانا #علی_بن_ابی_طالب».
👊🏻 متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند.
👤 در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر.
👳🏻♂️ او هم گفت ای امیر ابوبکر!
👑 متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟
👳🏻♂️گفت: «الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب؛
🔅کسی که به دو نیزه میجنگید و با دو شمشیر ضربه میزد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر #حسن و #حسین، #امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب».
👊🏻 باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر.
👳🏻♂️ او هم گفت عمر!
👑 برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت:
👳🏻♂️ «ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب؛
🔅پسر عموی رسول و همسر #بتول است کسی که دربارهی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و #رسول_خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه میکنند و زکات میدهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب».
👊🏻 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان!
👑 تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفهی چهارم کیست؟
👳🏻♂️ گفت: یا امیر، حجاج بن یوسف ثقفی!!
👑 متوکل گفت: ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟
👳🏻♂️ گفت: هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم.
👊🏻 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند.
👑 متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود یا فاطمه؟
👳🏻♂️ به کنایه گفت: عایشه!
👑 گفت: چرا؟
👳🏻♂️ گفت: زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برخواست در حالی که #فاطمه هرگز از خانه برنخواست!
👊🏻 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند.
👑 متوکل گفت از طایفهی تو هیچکس #شیعه نبوده است چگونه تو شیعه ای؟
👳🏻♂️ گفت: اگر امان دهی میگویم.
👑 گفت: در امان هستی!
✋🏻 گفت: چون من #حلال_زاده ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکردهاند.
👑 متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند.
📗 منبع: دوبال برای پرواز (تولی و تبری)، ص ۴۳، به نقل از کتاب أنساب النواصب.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
✝️ راهبی که با تفسیر صدای ناقوس کلیسا مسلمان شد؟
⛪ به سند معتبر از #حارث_اعور نقل شده است که روزی با حضرت #امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به شهر #حیره می رفتم که ناگاه به دیری رسیدیم که ترسایی در آنجا ناقوس می نواخت، پس حضرت فرمود:
⁉️ ای حارث؛ آیا می دانی این #ناقوس چه می گوید؟!
👳🏻♂️عرض کردم: خدا و رسول خدا و پسر عمّ رسول خدا بهتر می دانند.
⚜️ سپس #حضرت_علی (علیه السلام) بیان داشتند:
🔅مَثَل می زند برای دنیا و خرابی و بی وفایی آن و می گوید:
🔅«لا اله الا الله حَقاً حَقاً صِدقاً صِدقاً اِنَّ الدُّنیا قَد غَرَّتنا وَ شَغَلَتنا وَ استَهوَتنا، یَابن الدُّنیا مَهلاً مَهلاً یَابن الدُّنیا دَقّاً دَقّاً یَابن الدُّنیا جَمعاً جَمعاً تُفَنی الدُّنیا قَرناً قَرناً، ما مِن یَومٍ یَمضی عَنا اِلا اَوهی مِنا رُکناً، قَد ضَیّعنا داراً تَبقی وَ اَستَوطَنا داراً تَفنی لَسنا نَدری ما قَرَّطنا فِیها اِلا لَو قَدمتنا»؛
🔅شهادت می دهم به یگانگی خداوند و حال آنکه حق است، راست است راست است، بدرستی که دنیا ما را فریب داد و مشغول کرد و در رابطه با آخرت عقل ما را ضایع و نابود نمود و ما را گمراه ساخت. ای فرزند دنیا؛ پس انداز و به تأخیر انداز کارهای دنیوی را، ای فرزند دنیا؛ هر روز کوبیده می شوید و در فشارید از مصیبت ها و تا چند یکدیگر را در فشار می گذارید برای بدست آوردن دنیا؟ و به زودی در هم شکسته خواهید شد. ای فرزند دنیا؛ تا کی جمع می کنی اسباب و مال دنیا را؟ پس بدان دنیا از بین می برد مردم قرن را از پس قرنی دیگر، هیچ روز نمی گذرد از عمر ما مگر آن که یک رکن از ارکان بدن ما ضعیف تر گردد، به راستی که نابود کردیم خانه ی باقی را و وطن خود گردانیدیم خانه ی فانی را، نمی دانیم که برای آن دنیا کوتاهی کردیم، مگر پس از اینکه می میریم.
👳🏻♂️ پس حارث عرض کرد: یا امیرالمومنین؛ آیا #نصاری می دانند که صدا و نوای ناقوس این معنی را بیان می دارد؟
⚜️ حضرت فرمودند: اگر می دانستند، مطمئن باش #مسیح را شریک خداوند نمی گردانیدند.
⛪ حارث می گوید: من روزی دیگر به نزد آن نصاری که در آن #دیر بود رفتم و گفتم:
👳🏻♂️ تو را به حق مسیح این ناقوس را مجدد بنواز به آن ترتیبی که پیشتر می نواختی؛ پس چون شروع کرد به زدن هر مرتبه من یک فقره از آنچه حضرت علی (علیه السلام) فرموده بود می خواندم و بر نوای آن منطبق می گردید تا به پایان رسید، پس آن راهب گفت:
🧔🏼 به حق پیغمبر شما سوگندت می دهم تو را که بگویی چه کسی این را به تو آموزش داده و بیان نموده است؟
👳🏻♂️ حارث عرض کرد: آن شخصی که دیروز با من همراه بود، او این را به من تعلیم داد.
🧔🏼راهب پرسید: آیا میان آن بزرگوار و #پیغمبر شما خویشاوندی وجود دارد؟
👳🏻♂️ حارث پاسخ داد: پسر عمّ اوست.
🧔🏼 راهب پرسید: آیا این را از پیغمبر شنیده است؟
👳🏻♂️ گفت: بلی.
🧔🏼 پس آن دیرنشین #مسلمان گردید و گفت:
📓 والله که من در #تورات خوانده ام در آخر پیغمبران پیغمبری خواهد آمد که صدای ناقوس را تفسیر خواهد کرد و پیغمبر شما خاتم الانبیا می باشد و دینتان بر حق.
📚 منابع:
💻 قدس انلاین
📗 امالی شیخ صدوق، ص ۱۸۷.
📘 معانی الاخبار، ص ۲۳۱.
📚 حیوه القلوب (تاریخ پیامبران)، ج ۲، ۱۱۸۵، ۱۱۸۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕖 💠📚💠 #حڪمٺ_مطہر
📖 #مناجات_شعبانیه در کلام شهید مطهری (ره)
💚 #امیرالمؤمنین(ع) و امامانِ از اولاد او این مناجات را میخوانده اند. دعایی است در سطح ائمه(ع)، یعنی خیلی سطحِ بالاست.
🤲🏻 انسان وقتی این #دعا را میخواند، میفهمد که اصلًا روح نیایش در اسلام یعنی چه! در آنجا جز عرفان و محبت و عشق به خدا، جز انقطاع از غیر خدا (نمیدانم چه تعبیر بکنم) و خلاصه جز سراسر معنویت، چیز دیگری نیست، و حتی تعبیراتی است که برای ما تصورش هم خیلی مشکل است:
🔅«الهی! هَبْ لی کمالَ الْانْقِطاعِ الَیک وَ أنِرْ ابْصارَ قُلوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها الَیک؛
🔅[خدایا كمال جدایی از غیر خودت را براى رسيدن به خودت به من ارزانى كن، و ديدگان دلهايمان را به پرتو نگاه به سوى خويش روشن كن].
🔅«الهی وَ ألْحِقْنی بِنورِ عِزِّک الْأبْهَجِ فَاکونَ لَک عارِفاً وَ عَنْ سِواک مُنْحَرِفاً؛
🔅[خدايا مرا به نور عزّت بسيار زيبايت برسان تا عارف به وجودت گردم، و از غير تو رویگردان شوم].
📕 #استاد_مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۲۲۳.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
پرتو اشراق
🏰 واقعهای از #جنگ_خیبر که کمتر شنیدهاید!
🕎 فرار مرحَب یهودی (پهلوان یهود) و منع ابلیس!!!
🏳️ مسلمانان مدت بیست روز قلعه #خیبر را محاصره کرده و از انتظار کشیدن خسته شده بودند.
🏰 یهودیان برای جلوگیری از نفوذ به قلعه، خندقی در گرداگرد آن حفر کرده بودند. تا اینکه یک روز شجاعترین و قویترین شخص خیبر، یعنی «مرحَب» بیرون آمد و مبارز طلبید!
👣 #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) افرادی را به مبارزه با او فرستادند اما همه از ترس فرار کردند.
🌷 #امیرالمؤمنین در آن زمان به جهت ابتلاء به سردرد شدید در بستر بودند. پیامبر اکرم دستور دادند تا آن بزرگوار را نزدش حاضر سازند.
🗡️ سپس حضرت رسول سردرد امیرالمومنین را شفا داده و ایشان را راهی مبارزه با مرحب کردند.
🌷 امیرالمومنین نزد #مرحب آمده و فرمودند:
🔅من همان کسی هستم که مادرم نامم را «حیدر» گذاشت!
🧔🏻 مرحب وقتی که اسم حضرت را شنید، ترس سرتاسر وجودش را فرا گرفت و از میدان گریخت، زیرا در جوانی کاهنی (از #بنی_اسرائیل) به او گفته بود:
☝🏻با هر که دوست داری مبارزه کن، مگر با کسی که نامش #حیدر است!
👳🏻♂️ مرحب در حال فرار بود که #شیطان به صورت یکی از #احبار (علما) یهود بر او ظاهر شد و گفت: از چه کسی فرار می کنی؟
🧔🏻 مرحب گفت: از این جوانی که نامش حیدر است...!
👳🏻♂️ شیطان گفت: در جهان افراد زیادی با نام حیدر وجود دارند، این جوان، آن حیدر که #کاهن به تو گفته بود نیست!!
🗡️ پس مرحب با #وسوسه_شیطان به میدان بازگشت و امیرالمؤمنین (علیه السلام) با یک ضربه شمشیر او را از پا در آورد.
📚 بحارالأنوار، (ط بیروت)، ج ۲۱، ص ۹.
🛑 پی نوشت و هشدار نسبت به مدعیان دروغین:
👹 به هوش باشید که شیطان و جنیان میتوانند در خواب و بیداری به صورت های گوناگون بر انسان ظاهر شوند، مگر به صورت انبیاء و اوصیاء (علیهم السلام).
🔅البته میتوانند برای کسی که در زمان حیات ظاهری معصومین (علیهم السلام)، ایشان را ندیده است، خود را به دروغ نبی و وصی معرفی کنند!!!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
👳🏻 #علی_بن_المغیره می گوید:
✋🏻 به #امام_کاظم (علیه السلام) عرض کردم:
📖 «من برای #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) یک #ختم_قرآن، و برای #امیرالمؤمنین (علیه السلام) ختمی دیگر و برای #حضرت_فاطمه (علیها السلام) ختمی دیگر، سپس برای سایر ائمه (علیهم السلام) تا به شما رسد ختم قرآنی قرار میدهم (و هدیه می کنم)...
❓به سبب این کار چه پاداشی دارم؟»
🌹 امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
🔅«لَکَ بِذَلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»؛
🔅پاداش تو آن است که روز قیامت با آنان باشی!
👳🏻 عرض کردم: اللَّه اکبر! چنین پاداشی برای من است؟
🌹 سه مرتبه فرمود: آری!
📚 کافی، ج ۲، ص ۶۱۷.
📚 مکیال المکارم، ج ۲، وظیفه ۴۵.
🤲🏻 📖 بیایید ختم قرآن و همه عباداتمان را در #ماه_مبارک_رمضان به نیت تعجیل فرج انجام داده و به #امام_زمان (علیه السلام) هدیه کنیم.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🌹 حکایتی شنیدنی از عنایت امیرالمومنین علی (علیه السلام) بر زائر خویش
📗 از بهترین قصه ها آن است که به خط پدرم (قدس الله روحه) بر پشت کتابی در مرقد کاظمیه خواندم که چنین است:
🕌 « #کمال_الدین_شرف_معالی_بن_غیاث_قمی » گفت: من به مقبره مولایمان #علی_بن_ابیطالب (علیه السلام) رفتم و بعد از انجام زیارت به عرضه گاه رفتم و دعا نمودم و #توسل جستم. سپس میخی از ضریح مقدس حضرت (علیه السلام) به قبایم گیر کرده و آن را پاره کرد.
👳🏻♂️☝🏻 من به #امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه داشتم: من عوض آن را جز از تو نمیخواهم!
👴🏻 در کنار من مردی بود که مذهب و اعتقادش غیر از اعتقاد من بود و مسخره کنان به من گفت: او به جای آن جز قبای وردی - بغدادی - به تو نمیبخشد!!
🌴 ما #زیارت را تمام کردیم و به حلّه آمدیم در آن هنگام « #جمال_الدین_قشتمر_ناصری (رحمه الله علیه) » برای شخصی به نام « #ابن_مایست » که می خواست او را به بغداد بفرستد قبا و کلاهی آماده ساخته بود.
👳🏼♂️ پس خدمتگزار همان طور که قشتمر گفته بود رفت و گفت: آن قبا را به «کمال الدین قمی» بدهید!!
👳🏻♂️👨🏻 او دست مرا گرفته و به خزانه وارد شد و یک قبای شاهانه وردی به من داد!!
🤝🏻 من از خزانه بیرون آمده و بر قشتمر وارد شده و به او سلام دادم و دستش را بوسیدم، او به من نگاهی کرد که کراهت و ناراحتی را در چهره اش مشاهده کردم.
👳🏼♂️ سپس با حالتی عصبانی به خدمتگزار رو کرد و گفت: من فلانی یعنی «ابن ماسیت» را خواستم؟
👨🏻 خدمتگزار گفت: شما گفتید: کمال الدین قمی و جماعتی که هم نشینان امیر بودند نیز شهادت دادند که او دستور داده تا آن قبا را برای «کمال الدین قمی» بیاورد!!
👳🏻♂️✋🏻من گفتم: ای امیر شما این خلعت را به من ندادید بلکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به من داد! سپس از من خواهش کرد تا ماجرا را برای او تعریف کنم و من هم برایش گفتم.
👳🏼♂️ آن گاه سجده کنان روی زمین افتاد و گفت:
🤲🏻 الحمدالله چطور آن به دست من بود؟! و شکرگزاری کرد و گفت: تو شایسته آن هستی.
✍🏻 این #روایت آخرین آن است که شهاب الدین آن را نقل کرده و احمد بن طاوس نوشته است. و این آخرین کلمه است که من با خط او یافتم و نقل کردم.
📚 بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۳۱۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرامات
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🍗 #پلو_مرغ!
⚜ حضرت #آیت_الله_مظاهری می فرماید: خدا رحمت کند پدرم را، ایشان می فرمود:
🐫🐪🐪 آن وقت، با قافله به #کربلا می رفتند. جایی منزل کردیم، دیدیم یک آقایی آنجا خوابیده است.
🍪 گفتیم: شاید غذا نخورده باشد. یک کسی رفت، بیدارش کرد و گفت: بیا غذا بخور.
🧔🏻 آن مرد گفت: پلومرغ داری؟
👤 گفت: نه!
🧔🏻 گفت: نه من نمی آیم!
👤 آن کس گفت: ما آمدیم، خیال کردیم دیوانه است. در وسط راه و پلو مرغ! به عنوان غذا حتی نان خالی نیز گیرشان نمی آید، حالا به او می گوییم بیا ناهار بخور می گوید پلو مرغ دارید یا نه!
👌🏻گفت: فهمیدیم که دیوانه است!
🐪 گفت: اتفاقاً #رکن_الملوک اصفهان رسید. بعد از شستن دست ناهار را کشید، به من تعارف کردند، گفتم: من ناهار خورده ام اما این آقا که این جا خوابیده، ناهار نخورده است و می گوید که پلو مرغ می خواهم!
👳🏻♂️ رکن الملوک گفت: خوب ما که پلو مرغ داریم، بروید صدایش کنید، می گوید: رفتیم بیدارش کردیم و گفتیم پلو مرغ آمد، بیدار شو.
🍗 آن مرد آمد بر سر سفره و پلو مرغش را خورد. وقتی خوردنش تمام شد برای این که خیال می کردند که دیوانه است، خواستند سر به سرش بگذارند، رکن الدوله از او پرسید:
👳🏻♂️ پلو مرغ یعنی چه، آن هم وسط بیابان، حالا اگر ما نرسیده بودیم چه؟
🧔🏻 آن مرد گفت: می دانستم که پلو مرغ می رسد حال اگر از جانب تو نمی رسید از جانب کسی دیگر می رسید!!
👳🏻♂️ رکن الملوک پرسید: از کجا؟ به چه دلیل می گویی؟
🧔🏻 گفت: برای این که من قاری بودم برای یک هندی سر قبرش در مقبره ای از مقبره های حضرت #امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرآن می خواندم.
🌌 رسم آنها این بود که شب به شب برای من غذا می آوردند.
🍗همیشه پلو مرغ بود!
⚰ اتفاقاً آن هندی که هر شب برایم غذا می آورد، در گذشت و دستگاه به هم خورد. دیگر کسی نبود که به من پول بدهد تا چه رسد به این که برایم غذا بیاورد.
🕌 من بر سر قبر امیرالمؤمنین علیه السلام آمده و خطاب به آن حضرت گفتم:
✋🏻 یا علی! تو از این هندی کمتر نیستی! این قرآنی را که برای او می خواندم برای تو می خوانم پولی که او می داد از تو نمی خواهم اما پلو مرغ را می خواهم تو این را بده من نیز قرآن را برایت می خوانم. من قاری تو، پلو مرغ هم از تو!!
🍗 خلاصه این معامله را با آن حضرت انجام دادم. از آن وقتی که این معاهده بود تا به حال در هر شبانه روز یک دفعه، پلو مرغ رسیده است.
📗 ر. ک: پندها و حکایت های اخلاقی/ ۱۹۴ - ۱۹۳.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرامات
#حـلقـہ_عشـاق
#داستان_کوتاه
🌹 درد تب به برکت امام حسين رفع شد!
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🛌 شخصي از مسلمانان که تب شديدي کرده بود بستري شد، #امام_حسين (عليه السلام) به عيادت او رفت.
👣 همين که ايشان وارد منزل بيمار شدند، #تب از بدن بيمار خارج شد!
🌹امام حسين (عليه السلام) کنار بستر بيمار نشستند و احوال او را پرسيدند، شخص بيمار عرض کرد:
👳🏻♂️✋🏻 از قدوم مبارک شما خشنود شدم و به برکت شما تب از من دور شد.
🌹امام حسين (عليه السلام) فرمودند:
🔅«و الله ما خلق الله شيا الا و قد امرة باالطاعة لنا»؛
🔅به خدا سوگند! خداوند چيزي را نيافريده مگر اين که او را به اطاعت ما امر کرده است.
🌹سپس امام (عليه السلام) فرمودند: اي تب!
👂🏻راوي مي گويد: ما صدايي مي شنيديم؛ ولي صاحب صدا را نمي ديديم که مي گفت:
✨«لبيک يا اباعبدالله»؛
✨ فرمان بردارم اي اباعبدالله!
🌹امام حسين (عليه السلام) فرمودند:
🔅آيا #اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) به تو امر نکرده بود نزد کسي نروي مگر آن کس که از دشمنان ما باشد يا گنه کار باشد تا تو کفاره گناهان او باشي؟
📚 مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۵۱.
📔 منبع: کرامات حسينيه و عباسيه، موسي رمضاني پور، ص ۴۴ و ۴۵.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرونا
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🌟 شِفاى يك سنى كه هدايت شد!
⚜️ #محدت_نوری (اعلی اللّه مقامه) نقل میکند:
🕌 در سال هزار و سیصد و هفده هجری قمری، یک خانواده سنّی در #نجف اشرف به مذهب شیعه مشرف شدند. چون این کار عجیب و استنثائی بود محدث نوری از رئیس خانواده خواست که ماجرا را با قلم خودش بنویسد.
📚📖 رئیس خانواده سید عبدالحمید نام داشت. وی خطیب و قاری قرآن بود و در نجف اشرف کتابفروشی داشت.
✍🏻 او ماجرای شیعه شدنش را چنین بیان کرد:
🛌 روزی زن یکی از مُلایان به سردرد شدیدی مبتلا گردید، به طوری که از خواب و خوراک افتاد و بعد از مدّتی بیخوابی، دو چشمش نیز کور شد. وقتی خانواده زن در درمان او درمانده و ناامید شدند به من مراجعه کرده و چارهای خواستند من گفتم:
✋🏻 بیماری او علاجی ندارد، مگر اینکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که حلاّل مشکلات است کاری کند!
🌌 شب وقتی حرم خلوت شد، او را به حرم ببرید و دست به دامن آقا #علی(ع) شوید.
🛌 اتفاقا آن شب، درد زن کم شد و پس از چند شبانه روز بیخوابی به خواب عمیقی فرو رفت.
🕌 در عالم خواب دید که میخواهد وارد حرم آقا #امیرالمؤمنین (علیه السلام) شود در این حال فرد نورانی و روحانی به وی نزدیک شد و فرمود:
🌹 ای زن، راحت باش خوب میشوی.
🧕🏻زن عرضکرد: آقا شما کی هستید؟
🌹 او فرمود: من #مهدی_آل_محمد (ص) هستم.
🛏️ زن از خواب بیدار شد، هنوز چشمانش نابینا بود ولی آرامشی عجیب یافته بود صبح چهارشنبه از خانوادهاش خواست که او را به وادی السلام به مقام حضرت مهدی (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) ببرند.
👥👥 مادر، خواهر و بستگان وی او را به آنجا بردند.
🤲🏻 او در محراب نشست و شروع به گریه و زاری و استغاثه به حضرت بقیة اللّه الاعظم (عجل اللّه تعالی فرجه) نمود به طوری که بیهوش شد و از حال رفت.
🌷🌹 در همان حال دو آقای نورانی که یکی از ایشان را قبلاً دیده بود، نزدیکش آمد. یکی از آنان به او فرمود:
🔅راحت باش خداوند به تو شفا داد.
🧕🏻 زن عرض کرد: آقا شما کی هستید؟
🌷 آقا فرمود: من #علی_بن_ابیطالب هستم و این فرزندم مَهدی است.
🧕🏻 زن به هوش آمد متوجه شد که بینا شده است و همه جا را میبیند. از شادی فریاد کشید مادر، شفا یافتم. او را شادی کنان به شهر آوردند پس از این معجزه آن خانواده و عده دیگری از اهل تسنن به مذهب شیعه نائل گردیدند.
📚 دانشنامه امام علی (علیه السلام)، جزء ١، صفحه ۵۴۸.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#کرامات
#تشرفات
#امام_زمان
#داستانک_مهدوی
پرتو اشراق
🌹 امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ادای تعهد و قول پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
⚜️ #امام_حسين - عليه السّلام- فرمود:
🌹 روزى #على- عليه السّلام - ندا كرد:
🔅«هر كس از رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله - طلبكار است يا عطايى را مى طلبد، بيايد و آن را بگيرد».
👥 هر روز عده اى مى آمدند و چيزى را مى خواستند و #على- عليه السّلام - جانماز پيامبر را بلند مى كرد و همان مقدار در آنجا مى يافت و به شخص طلبكار مى داد!!
👤اوّلی به (غاصب) دوّمی گفت: على با اين كار آبروى ما را برد! چاره چيست؟
👥 عمر گفت: تو نيز مثل او ندا كن شايد مانند او بتوانى بدهى هاى رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله - را ادا كنى.
🗣️ ابوبكر ندا كرد: هر كس از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله - طلبى دارد بيايد!
🌹 اين قضيه به گوش على- عليه السّلام- رسيد فرمود: «او بزودى پشيمان مى شود!»
👳🏻♂️ فرداى آن روز، ابوبكر در جمع مهاجر و انصار نشسته بود، عربى بيابانى آمد و پرسيد: كدام يك از شما جانشين رسول خدا است؟
👈🏻 به ابوبكر اشاره كردند.
👳🏻♂️ گفت: تو وصى و جانشين پيامبر هستى؟
👤 ابوبكر گفت: بلى، چه مى خواهى؟
👳🏻♂️ گفت: پيامبر اكرم - صلّى اللَّه عليه و آله - قول داده بود كه هشتاد #شتر به من بدهد اكنون كه او نيست پس آنها را تو بايد بدهى!!
👤 ابوبكر گفت: شترها بايد چگونه باشند؟
👳🏻♂️ عرب گفت: هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم!!
👥 ابوبكر به عمر گفت: چه كار كنيم؟
👤 عمر گفت: عرب ها چيزى نمى دانند. از او بپرس آيا شاهدى بر گفته خود دارد؟ ابوبكر از او شاهد خواست.
👳🏻♂️ عرب گفت: مگر بر چنين چيزى شاهد مى خواهند؟ به خدا سوگند تو جانشين پيامبر نيستى.
✋🏻 #سلمان برخاست و گفت: اى عرب! دنبال من بيا تا جانشين پيامبر را به تو نشان دهم. عرب به دنبال او به راه افتاد تا اينكه به على - عليه السّلام - رسيدند.
👳🏻♂️ عرب گفت: تو وصى پيامبر - صلّى اللَّه عليه و آله- هستى؟
🌹 حضرت فرمود: بلى، چه مى خواهى؟
👳🏻♂️ عرب گفت: رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله*- هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم براى من تعهد كرده بود. اكنون از تو مى خواهم.
🌹 حضرت فرمود: آيا تو و خانواده ات #مسلمان شده ايد؟
🤝🏻 در اين هنگام عرب دست على - عليه السّلام - را بوسيد و گفت:
👳🏻♂️ تو وصى بحقّ پيغمبر خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- هستى. چون بين من و پيامبر شرط همين بود. ما همه مسلمان شده ايم.
🌹 على- عليه السّلام- فرمود: «اى حسن، تو و سلمان، با اين عرب به فلان صحرا برويد و بگوييد: «يا صالح، يا صالح!» وقتى كه جوابتان را داد، بگو: اميرالمؤمنين به تو سلام مى رساند و مى گويد: هشتاد شترى كه رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله - براى اين عرب تعهد كرده بود بياور!!»
🌴 سلمان مى گويد: به جايى كه على- عليه السّلام - «فرموده بود، رفتيم».
🌷 #امام_حسن - عليه السّلام - همان گونه كه على- عليه السّلام- فرموده بود، ندا سر داد.
✋🏻 پس جواب دادند: لبيك يا بن رسول اللَّه.
🌷 امام حسن- عليه السّلام- پيام #اميرالمؤمنين را رساند.
✋🏻 گفت: روى چشم، اطاعت مى كنم.
🐪🐪 چيزى نگذشت كه افسار شتر از زمين خارج شد و امام حسن- عليه السّلام- آن را گرفت و به عرب داد و فرمود: بگير.
🐪🐪🐪 شترها پيوسته خارج مى شدند تا اينكه هشتاد شتر با همان اوصاف تكميل شد!
📚 الخرائج و الجرائح لقطب الدین راوندی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🕋 شفا دادن جوانِ فلج در کنار کعبه توسط اميرالمؤمنين على (علیه السلام)
📗 سُبكى (امام و شيخ الاسلام اهل سنت) در #كرامات اميرالمؤمنين على (علیه السلام) نقل مي كند:
🌌 اواخر شب بود، #اميرالمؤمنين (ع) همراه فرزندانش حسنين(ع) كنار كعبه براى مناجات و عبادت آمدند، ناگاه على (ع) صداى جانگدازى شنيد، دريافت كه شخص دردمندى با سوز و گداز در كنار كعبه دعا مى كند و با گريه و زارى، خواسته اش را از خدا مى طلبد.
🌹اميرالمؤمنين على(ع) به فرزندش فرمود: نزد اين مناجات كننده برو و ببين كيست او را نزد من بياور.
👣 امام(ع) نزد او رفت، ديد جوانى بسيار غمگين با آهى پرسوز و جانكاه مشغول مناجات است، فرمود:
🌷 اى جوان، اميرمؤمنان على (ع) تو را مى خواهد ببيند، دعوتش را اجابت كن!
🧑🏻 جوان لنگان لنگان با اشتياق وافر به حضور على (ع) آمد، اميرالمؤمنين على (ع) فرمود:
❓حاجتت چيست؟
🧑🏻جوان گفت: حقيقت اين است كه من به پدرم آزار مي رساندم و او مرا نفرين كرده و اكنون نصف بدنم فلج شده است!
🌹امام (ع) فرمود: چه آزارى به پدرت رسانده اى؟
🧑🏻 جوان عرض كرد: من جوانى عياش و گنهكار بودم، پدرم مرا از گناه نهى مي كرد، من به حرف او گوش نمي دادم، بلكه بيشتر گناه مى كردم، تا اين روزى مرا در حال گناه ديد باز مرا نهى كرد، سرانجام من ناراحت شدم چوبى برداشتم طورى به او زدم كه بر زمين افتاد و با دلى شكسته برخاست و گفت:
👳🏼♂️ (اكنون كنار كعبه مي روم و تو را نفرين مى كنم)، كنار #كعبه رفت و نفرين كرد.
🧑🏻 نفرين او باعث شد، نصف بدنم فلج گرديددر اين هنگام آن قسمت از بدنش را به امام نشان داد - بسيار پشيمان شدم نزد پدرم آمدم و با خواهش و زارى از او معذرت خواهى كردم، و گفتم: مرا ببخش برايم دعا كن... پدرم مرا بخشيد و حتى حاضر شد كه با هم به كنار كعبه بياييم و در همان نقطه اى كه نفرين كرده بود، دعا كند تا سلامتى خود را باز يابم.
🐪 با هم به طرف مكه رهسپار شديم، پدرم سوار بر شتر بود، در بيابان ناگاه، شترم رم كرد و پدرم را بين دو صخره بر زمين زد و از دنيا رفت!
🌹 امام (علیهالسلام) فرمود:
🔅خداوند از تو راضی مي شود اگر پدرت از تو راضى بوده است.
🧑🏻 جوان عرضه داشت به خدا قسم همين گونه است (پدرم از من راضى بود).
🤲🏻 اميرالمؤمنين(ع) برخاسته چند ركعت نماز خواندند و ميان خود و خدايش دعاهايي خواند و فرمود:
🔅اى مبارك بايست؛ آن جوان [مبارك] ايستاد و راه رفت و سلامتيش به او بازگشت.
🌹 اميرالمؤمنين(ع) فرمود اگر سوگند ياد نكرده بودی كه پدرت از تو راضى است، برايت دعا نمي كردم.
📗 طبقات الشافعية الكبرى، تاج الدين عبد الوهاب بن تقي الدين السبكي.
✋🏻 یا امیرالمومنین!
🌹آه ای پدر امت...
💔 این دلِ دست و پا شکسته و بیمار ما هم به شما دل خوش کرده است!
✋🏻 ناامیدمان مکن!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه