139602output_mabas_sorod_232539-mc.mp3
9.17M
🎵 #تواشیح شاد و بسیار زیبا
«صلی الله علی محمد ، صلی الله علی النبی»
⬅ حتماً دانلود کرده و استماع کنید تا حال دلتان خوب شود. ☺️
@yousof_e_moghavemat
#علمدار 🚩
🌸
🍃
🌸
🔶 سخنانی از زبان #سردار_سعید_قاسمی در مورد #احمد_متوسلیان و #محمدابراهیم_همت :
... #اسارت حیرت انگیز #حاج_احمد ، کمر مرا هم مثل خیلی از بچه ها شکست. در آن روزها واقعاً احساس_پوچی می کردم. #احمد برای آدم هایی مثل من، خیلی بیشتر و بالاتر از یک #فرمانده_ارشد بود. شخصیت این مرد استثنایی، درست مثل یک #منشور بود. منشور را دیده ای که چطور بعد از انعکاس نور در آن، طیف های رنگی متفاوتی را از خودش ساطع می کند؟.... #احمد هم برای ما همین حکم را داشت. نور جلال خدا را می گرفت و طیف وسیعی از رنگ ها را به ما می داد. او هم برای ما #حکم_پدر را داشت، هم #معلم و #مربی ، هم #دوست و #برادر ، هم #مرشد و #اسوه .
به همین دلیل، حس می کردم دیگر بدون حاجی [ #متوسلیان ] چیزی نیستم و در حال حاضر، فقط یک نفر می تواند #علمدار ما باشد و بیاید #عَلَم احمد را بردارد و آن هم #همت است. البته این واقعیت را هم باید صادقانه اعتراف کنم؛ تا آن وقت، خداوکیلی آدم هایی مثل من، #همّت را در آن حد و قواره نمی دیدند که بتواند جای خالی #احمد را پر کند. شاید تا پیش از آن ماجرا، خود #همت هم در بضاعت شخصی اش نمی دید که روزی از راه برسد که او بیاید و عَلَم #احمد را بردارد و به دوش بکشد. چه اینکه طی #عملیات_رمضان ، خودش به کرّات این موضوع را در جلسات ستادی و حتی سخنرانی های توجیهی برای نیروهای تیپ به زبان آورده بود.
در هر حال، این مشیّت خداست که امور عالم را تدبیر می کند و همین مشیّت هم هست که اقتضا می کند یک #ولی برود، تا #ولی بعدی بیاید و #علمدار امرِ حق شود.
📓 برگرفته از کتاب #ضربت_متقابل ، صفحه ۸۱ و ۸۲
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
#سالروز_شهادت
⬛ دانشمند شهید #دکتر_مجید_شهریاری» در سال ۱۳۴۵ در استان زنجان چشم به جهان گشود. وی دومین دانشمند محقق برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران بود که صبح روز دوشنبه در تاریخ هشتم آذر ۱۳۸۹ در بلوار ارتش تهران مورد سوء قصد قرار گرفت و به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 این #فیلم مربوط به فروردین ۱۳۶۲ ، عملیات #والفجر_یک ، #چنانه می باشد که #حاج_همت در سنگر فرماندهی #سپاه_۱۱_قدر در حال هدایت نیروها است...
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
«... #شب_های_عملیات ، خیلی شب های عجیبی است. یکی نشسته گوشه ای و #وصیت_نامه می نویسد، دیگری مشغول دعا خواندن است. آن یکی برای #شهادت ش دعا می کند.صحنه های عجیبی در این شب ها دیده می شود. خیلی گریه آور و عجیب است.
آدم متحیر می شود که اینقدر این ها اعتقادشان قوی است که به خدا این قدر #اخلاص دارند. خصوصاً این #بسیجی های عزیز که خیلی پاک و خیلی #با_روحیه هستند.
شب عملیات #والفجر_یک ، عدۀ زیادی از این عزیزان، قبر کنده و داخل آن رفته و با خدا #راز_و_نیاز می کردند. بعداً ما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که خیلی از #علما و #عرفا این حرکت را می کنند. به خاطر این که #ترس_از_مرگ نداشته باشند و یا خدای ناکرده دچار #هوای_نفس نشوند. آنها این حرکت را انجام می دهند تا به یاد قبر و زمان مرگ و موت شان باشند؛ لذا این #بسیجی هایی که شاید بعضی از آن ها ۱۳ ، ۱۴ ساله باشند هم این کار را می کنند، خیلی عجیب است.
روح آن ها خیلی عظیم است. در دعا خواندن هایشان، در سینه زدن هایشان، در #کربلا کربلا گفتن هایشان، در #گریه هایشان. این ها آدم را یاد #صحابه ی صدر #اسلام در زمان #پیامبر (ص) می اندازند که چقدر عشق به #جهاد و #شهادت داشتند. چقدر #فی_سبیل_الله می جنگیدند. بدون ذره ای توسّل و توجه به مادیات، قدرت طلبی، ریاست طلبی، پول و جاه. همه چیز در دیدشان خداست و بس...»
💌
💌
💌
📢 قسمتی از سخنان #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت ، برگرفته از کتاب #برای_خدا_مخلص_بود ، صفحه ۷۳
http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📸 از راست به چپ: #شهید_سید_محمد_اینانلو ، حمید زرچینی و شهید حسین راحت
اردوگاه #قلاجه - تابستان ۱۳۶۲
@yousof_e_moghavemat
😃 #وقتی_حاج_احمد_را_دیدم 😉
↘
↘
↘
🍁...چند روز بعد، سر و کلۀ یک جیپ که از جادۀ عقب به سمت #محور می آمد، پیدا شد. یک راست، پشت #سنگر دیدگاه ایستاد. چند نفر پیاده شدند. فرمانده محور به سمت آنها دوید و با ادب تمام به آنها خیر مقدم گفت. با خودم گفتم اینها حتماً از مقاماتند.
چهار نفرشان #سپاهی بودند. #ناهیدی هم بود و یک #سرهنگ تمام. تمامی شان داخل دیدگاه آمدند و با دوربین منطقه را دید زدند. از حرف هایشان پیدا بود که خبرهایی است؛ لابه لای صحبت، همدیگر را خیلی مؤدبانه "برادر #احمد " ، "برادر #صیاد " خطاب می کردند.
از میان این اسامی، نام #احمد کمی برایم آشنا بود. در سپاه #مریوان شنیده بودم فرمانده #سپاه_مریوان فردی است مقتدر و شجاع و باصلابت به نام #حاج_احمد_متوسلیان . اما هیچ کدام از این چهار نفر از نظر جثه و هیکل به آن #حاج_احمد خیالی من شبیه نبودند.
وقت نماز ظهر بود. وضو گرفتم و خودم را به صف آنها رساندم. قبل از نماز٬ آن جوان لاغر اندام که #احمد صدایش می کردند، کنارم نشست و با خوش رویی گفت: «خسته نباشی دلاور! اهل کجایی؟»
- همدان
- چند وقت است اینجایی؟
- نزدیک دو ماه.
نگذاشتم سؤال دیگری بپرسد. گفتم: «کارم دیده بانی است. کار با خمپاره ۱۲۰ را هم بلدم و البته هرکار دیگری که #جبهه لازم داشته باشد انجام می دهم. فقط یک سؤال دارم.»
- بپرس جانم.
- اینجا می خواهد #عملیات بشود؟
صدای مؤذن که بلند شد دستی روی سرم کشید و رو به قبله ایستاد و بین دو نماز بلند شد و مقابل هفت هشت نفری که نشسته بودیم شروع به صحبت کرد. اول به همان سرهنگ تا ارتشی که نامش #صیاد_شیرازی بود خیر مقدم گفت و سپس از پیروزی اسلام بر کفر گفت و...
خودش بود. #حاج_احمد_متوسلیان که ذهنیت موهوم من از او یک آدم گنده با لباس و هیبت خاص ساخته بود. #احمد_متوسلیان به گونه ای از درماندگی نیروهای #ضد_انقلاب حرف می زد که ترس را مثل باران از دل من شُست.
🍃
🍂
🍁
📚 با اندکی تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند و جالب #وقتی_مهتاب_گم_شد ، خاطرات #شهید_علی_خوش_لفظ
🌸
💕
📷 ظهر روز پنجشنبه دهم دی ۱۳۶۰ ، بیمارستان مریوان، ۴۸ ساعت پیش از آغاز عملیات برون مرزی محمد رسول الله(ص) - نفر سوم از چپ نشسته کنار پنجره ، #علی_خوش_لفظ ⬇⬇⬇
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💢آغاز ثبت نام خادمین راهیان نور نوروز 98 از فردا
🔸ثبت نام خادمین راهیان نور نوروز 98 از 10 تا 20 آذرماه انجام میشود.
defapress.ir/321230
@defapress_ir