eitaa logo
مشکات اهل بیت (ع)
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
854 ویدیو
43 فایل
✅ کانال رسمی ▫️نظرات قرآنی ▫️نظرات فقهی ▫️نظرات تاریخی ▫ ️دیدگاهها ◾️سیدحسین موسوی زنجانی 👈 برای عضویت کلیک کنید 🔻🔻 کانال مشکات در ایتا..👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit ارتباط با ادمین @S_A_M15511348
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خود او یافت می شود که خود می گوید نه من این کتاب را نوشته ام و نه از آن خبری دارم. مرحوم شیخ عبّاس قمی رحمة الله علیه می گوید در کتاب مفاتیح الجنان من دست برده اند و بعدا من متوجه شدم که مطالبی را در انتشارات به این کتاب افزوده اند که از من نبود. آقای عبدالوهّاب شعرانی کتابی دارد بنام بحر المورود که مشخص شد مطالبی بعدها در این کتاب تزریق شده که صاحب اثر از آن بی اطلاع بود. در طی بررسی این انحرافات مشخص شد که بهترین مجرا برای نفوذ در دنیای اسلام کتب صوفیّه است. لازم است کتب صوفیّه با دقت تمام مورد بررسی قرار گیرند و در همان بررسی اجمالی و غربالگری کتب صوفیّه مشخص شد که این آثار هیچ ارتباطی با قرآن ندارند. بخشی از این کتب احادیث قدسی هستند که مخاطب آن معلوم نیست. می گویند احادیث قدسی از کلام خداوند است. بر فرض صحّت , خداوند به چه کسی گفته است؟ مثلا جناب شبلی می گوید به خود من گفته است. در کدام جایگاه است که خدا مستقیما با وی سخن می گوید؟ آیا کلیم الله است؟ خود پیامبر تنها در معراج بلاواسطه با خداوند سخن گفته است و در بقیه موارد وحی از طریق فرشته وحی بر وی نازل می شد. آیا بایزید و شبلی و دیگران که احادیث قدسی را به خداوند نسبت می دهند این احتمال را در نظر ندارند که قران گفته است گاهی شیطان به پیروانش وحی می کند ( انّ الشیاطین لیوحون الی اولیاءهم)؟! اکنون نیم نگاهی داشته باشیم به حاصل مکالمات خداوند با عرفای صوفیّه در موضوعات اساسی دینی تا تطابق یا عدم تطابق آنها را با کلام الله مجید دریابیم . در مقدمه نگاهی به می افکنیم تا منبع مقایسه ای غیر از قران کریم برای کتب صوفیّه داشته باشیم. در تورات تحریف شده فعلی دست هائی پنهان وارد شده و آیات را دستکاری کرده اند از جمله اینکه آیات مربوط به معاد کلاً حذف شده اند. در کلّ تورات یک آیه در مورد بهشت و جهنّم موجود نیست. با مروری مختصر بر سنن نسّائی و سنن ابن ماجه می بینیم که در این کتب هم فصلی برای معاد مشخص نشده است. حرکت محدّثین اهل سنّت با الهام از تورات در حالی است که در قران کریم هفتاد بار واژه قیامت، شصت و شش بار واژه جنت ، شصت و نه بار واژه جنّات، یک بار واژه جنّتی ، یک بار واژه جنّتیَن ، دو بار واژه جنّتان و هفتاد و هفت بار واژه جهنّم وارد شده است. یعنی مجموعاً دویست و هشتاد و شش بار با واژه های مختلف از معاد خبر داده است. علاوه بر این واژه ها ،به واژه های دیگری نیز اشاره شده است مانند نار، عذاب، عقاب، و نعیم که در بیش از صدها مورد می توان نشان داد. در آثار خود معادی را ترسیم می کند که مربوط به این دنیا است و ثانیاً ادعا دارد که فرعون مؤمن است و استحقاق جهنّم را ندارد، حجّاج بن یوسف مستحقّ رضوان خداوند است !. متوکّل عبّاسی قطب بهشت و بهشتیان است و پادشاهان ستمکار در نزد خداوند صاحب کرامت هستند. عین القضات همدانی در کتاب تمهیدات صفحه 213 از انتشارات منوچهری می نویسد: نور ماه از نور شیطان است و ماه خود از آیات شیطان است ، در حالی که در نگاه قران ماه از آیات خداوندی است . بعلاوه اگر شیطان دارای نور است و بشر را از ظلمت به نور هدایت می کند جایگاه جهنّم در این تئوری کجاست؟ زیرا این شیطان است که پیروان خود را بسوی جهنّم هدایت می کند ( وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ : و چون به این مردم (اهل جدل و عناد) گویند که بیایید از کتابی که خدا فرستاده پیروی کنید، جواب دهند ما تنها از طریقی که پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم. آیا هر چند آنان را شیطان به آتش دوزخ بخواند ،باز پیرو آنها می‌شوند). ( كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ : (در لوح تقدیر) بر آن شیطان چنین فرض و لازم شده که هر کس او را دوست و پیشوای خود سازد وی او را گمراه کند و به عذاب سوزان دوزخش رهبر شود.) این یک قاعده کلّی است که هرگاه به فضای صوفیّه قدم می گذاریم کمترین اثری از قرآن در این فضا یافت نمیشود . همچنین از اسلامی که توسط امام محمّد باقر و امام محمّد صادق علیهما السلام ارائه شده است هیچ اثری مشاهده نمی شود. عین القضات در کتاب تمهیدات صفحه 212 می گوید : کعب الاحبار رحمه الله تبارک و تعالی گفت : در تورات خوانده ام :" انَّ اَرواحَ المُؤمِنین من نور جمال الله و انَّ ارواحَ الکُفّار من نور جلال الله " . انحراف این سخن بسیار واضح است. از تورات سند می آورد. کعب الاحبار کسی است که عمر در مورد او صفت کذّاب را بکار برده است. معاویة بن ابی سفیان نیز او را کذّاب خوانده است. عایشه او را کذّاب می نامد. ابوذر او را کذّاب خواند و با وی برخورد کرده . اهل بیت عصمت و طهارت او را
📚🗞🖋 ⭕️مدارک توسط و و نماینده و و شبانه وارد شده به ابوبکر گفتند این را که ما کرده ایم کنی در این متن به عنوان از طرف تعیین شده بوده و ابوبکر به امضاء شد، صورت قضیه به این شکل بود ابوبکر به حالت اغماء رفت سپس به هوش آمد و  از عثمان پرسید چه نوشته اید تا من کنم؟ گفت نوشته ام تو عمر را خلیفه تعیین کرده ای، ابوبکر گفت: چه کسی به تو گفته بود این چنین بنویس. عثمان گفت: تو از عمر را تعیین کنی ، ابوبکر گفت: حالا که تو عمر را از طرف من تعیین کرده ای چرا خودت را تعیین نکرده ای! پس بروید مبارکتان باد. 📖شرح ابن ابی الاحدید ج 1 ص 163 چاپ منشورات آیت الله نجفی 📖  کنزالعمال خبر 14175 نقل کرده عثمان ، عمر و اسید بن سعیه قرضی سه نفره از منزل ابوبکر خارج شده و به ابوبکر عمر را خلیفه تعیین کرد 📖 در تاریخ ج 32 ص 271 همین مطلب به صورت مفصل آمده است 📖 در مروج الذهب فصل مربوط به ابوبکر به صراحت آمده است ابوبکر توسط شد و در اکثر متون اهل سنت آمده است از دنیا رفت شبانه غسل و دفن شد و او را ندید فقط خواهر ابوبکر قصد داشت گریه کند که عمر بر سر او با درّه (چوب دستی) خود با شدت کوبید و همه فرار کردند و از از و غسل و دفن ابوبکر مطلع نشد و تمام قضایا تا اذان صبح فیصله پیدا کرد . 📖 در جلد 12 شرح ص 81 به صراحت آمده است یهودی به عمر گفت حالا که در حال مردن هستی ما یهودیها باید را به و منتقل هم کرد ایتا......................👇👇👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
🖊🗞📚تاریخ سازان سقیفه ✳️ بارها رسول خدا فرموده اند: از و من کنید. ⭕️پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) کودتاگران پیرامون تقسیم کار جالبی کردند، نشستند و تصویب کردند که سه کار باید همزمان انجام شود: ✅الف- سنت از (عایشه) و (عبدالله ابن عمر) نقل شود تا با مطرح شدن (علیها السلام) از حذف شود و با مطرح شدن (علیهما السلام) ! و پر شد از و خالی شد از (س)و.... ✅ب- از کنده شده و در تثبیت شود و پایه گذار این نظر یهودی بوده است (به ص 81 ج 12 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید مراجعه نمایید تا محتوای جلسه خصوصی عمر با کعب الاحبار یهودی در خصوص این کودتا را مطالعه فرمائید) ✅ج- شجاعت ، جهاد ، فداکاری و... (علیهم السلام) حذف و به جای آنها ساخته شود که وجود خارجی نداشته اند. 🔘این کار به شخصی به نام از از تیره دارای (زندیق) متوفای 170 هجری قمری سپرده شد . 🔘 این شخص با و در حقیقت با دو عنوان کتاب به نامهای «فتوح و رده» و «جمل و مسیر علی و عایشه» را با یک تیر زد: ✅1- شخصی را جعل کرد به نام و گفت سازنده اوست در حالی که در تاریخ شخصی به نام عبدالله ابن سبأ وجود نداشته است. ✅2- یکصد و پنجاه 150 با این عنوان جعل کرد که اسلام مرهون خدمات آنان است در حالیکه حتی یک نفر از آنان نداشته اند! (مراجعه کنید به کتاب مرحوم علامه بزرگ به نام «150 صحابه ساختگی») ⭕️اینک ببینید چگونه ها ، ابن ، ابن ، نوکر قلم به دست این تاریخ سازان شده اند!!! ✳️ فاز اول نشر اسامی درباره شخصی به نام را به عنوان (صلی الله علیه و آله و سلم) در از تاریخ خود بحث کرده و دهها مورخ نیز پس از او از تاریخ او مسائلی درباره قعقاع ابن عمرو نقل کرده اند و ما به طور یقین چنین شخصی در تاریخ به عنوان صحابه رسول خدا (صالی الله علیه و آله وسلم) وجود نداشته است تمام مطالب مربوط به شخص فوق دروغ محض است.! سازنده قصه های مربوط به قعقاع ابن عمرو شخصی است به نام سیف ابن عمر در کتاب و از کتاب و مطالب قعقاع را برداشته که از اساس است و غرض سازنده قصه قعقاع تحت شعاع قرار دادن شخصیت حضرت (علیه السلام) بوده است و داستان کذب قعقاع از طریق 68 حدیث منتشر شده است. و از این جمله صحابه ساختگی است: (2- عاصم ابن عمرو 3- اسود ابن قطبه 4- ابو مغزر تمیمی 5- نافع ابن اسود 6- عفیف ابن منذر 7- زیاد ابن حنظله 8- حرمله بن مریطه 9- حرمله بن سلمی 10- ربعی بن افکل 11- اسود بن ربیعه حنظلی 12- طاهر بن ابوهاله 13- عبید بن صخر بن لوذان 14- عکاشه بن ثور الغوثی 15- عبدالله بن ثور الغوثی 16- عبیدالله بن نور الغوثی 17- وبره بن الحنس خزاعی 18- جویر ابن عبدالله الحمیری 19- عمرو بن محجوب عامری 20- عمرو بن خفاجی عامری 21- عوف ورکانی 22- عمرو بن حکم قضاعی 23- امرؤالقیس بن أصبغ از بنی عبدالله 24- سمّاک بن خوشعه انصاری (غیر از ابودجانه) 25- ابوبصیره انصاری 26- حاجب ابن زید و یا یزید انصاری اشملی 27- سلمی بنت مالک 28- بشر ابن عبدالله 29- مالک بن ربیعه 30- هزهاز بن عمرو 31- حمیضه ابن نعمان بارقی 32- جابر اسدی 33- عثمان بن ربیعه ثقفی 34- سواد بن مالک تمیمی 35- عمرو بن وَبر 36- حمّال ابن مالک بن حمّال 37- رِبّیل ابن عمرو بن ربیعه 38- خُلید 39- حارث ابن یزید عامری 40- عامر ابن عبدالله اسدی 41- عبدالله ابن حفص قرشی 42- ابونباته نائل 43- قریب ابن ظفر عبدی 44- عبدالرحمن بن أبی أهاص 45- عبیدالله بن سعد 46- خصفه 47- یزید بن قینان 48- صیحان بن صوحان 49- شحریب مردی از بنی نجرات 50- مسوّر ابن عمرو 51- شهر ذوی ناف یا ذویناق 52- ثماله ابن انس 53- مهلهل بن زید 54- غزال همدانی 55 معاویه ابن انس و ...) ✅طبری تمام فوق را از کتاب سراسر نوشتة سیف ابن عمر گرفته است بدون اینکه خود به جعلی بودن آن پی ببرد. فاز دوم نشر اسامی سیف بن عمر عساکر نیز مانند از تعدادی از صحابه های غیر موجود نام برده و از خدمات آنان تجلیل کرده که غیر از و سراسر کذب سیف ابن عمر هیچ دیگری ندارد مانند: (1- قعقاع ابن عمرو 2- عاصم ابن عمرو 3- أسود بن قطبه 4- ابو مغزر تمیمی 5- نافع ابن أسود 6- زیاد ابن حنظله 7- ربیع ابن مطر ابن ثلج 8- حارث ابن أبی هاله 9- جریر ابن عبدالله حمیری 10- عمر ابن حکم 11- إمرءالقیس ابن أصبغ از بن
✅جریان تحلیل نشده در تاریخ اسلام 1⃣ در در سوره کهف قصه و آمده است.  از این قضیه به دست می آید مرتبه ای از (طریقت) وجود دارد که بالاتر از سیر الی الله از طریق است. 2⃣ پس از بعثت رسول خدا کوشش می کردند شریعت اسلام را به طریقی دور بزنند و از مرتبه تبعیت بیاندازند. پس از جلساتی تصمیم گرفتند یک یهودی نفوذی تازه مسلمان مانند را بفرستند پیش و از طریق او این کار صورت گرفت. (تاریخ ابن عساکر ج47 ص 99) 3⃣یهودیان از روزهای قبل از بعثت و در طول زمان بعثت رسول خدا از حضور عمر در جلسات یهود دریافته بودند در عمر این زمینه وجود دارد یعنی عمر خود قبل از یهود در کوشش بوده است از حداقل در پاره ایی از امور پیروی کند و اما برخورد رسول خدا با وی باعث شکست او در این جریان شد و برخورد رسول خدا با عمر به خاطر گرایش به یهود در 134 منبع اهل سنت آمده و ما بخش زیادی از آن را بازگو کرده ایم. 4⃣ در آغاز کار عمر از یهود قبول نکرد که او از طریق را قبل از رسول خدا دریافت کرده است حتی با یهودیان در این زمینه برخورد کرد وقتی یهودیان می گفتند یا امیر المومنین (هل تری فی منامک شیئاً) یعنی از طریق خواب برای شما حاصل می شود یعنی بر سریهودی داد کشید که چرا از من انتظار دارید از طریق خواب مکاشفه ای حاصل کنم ولی وقتی یهودیان گفتند انا نجد رجلاً یری امرالامه فی منامه(ابن عساکر ج47 ص 99) یعنی طبق پیشگویی باید یک نفر از امت رسول خدا(ص) اهل مکاشفه باشد!یعنی نقش خضر را برای امت بازی کند هنگامی که عمر این مطلب را از یهود شنید راضی شد او خضر امت بشود پس از آن ادعا کرد من با خدا و یا خدا با من در آیات زیادی موافق هم درآمدیم! حتی بعضی از آیات را من به قرآن اضافه کردم خدا هم قبول کرد مانند آیه 125 سوره بقره و آیه 5 سوره تحریم و آیه 53 سوره احزاب و آیه 14 سوره مومنون (ابن عساکر جلد 47 ص 111) 5⃣  پس از مبنی بر اهل مکاشفه بودن 70 طریق روایت جعل کردند که رسول خدا فرموده عمر امت من است (ابن عساکر جلد 47 فصل عمر) 6⃣یهود پس از چند قرن از طرق مختلف به رساندند که عمر می تواند در و مقتدای شما باشد!، و ابن عربی هم در نوشته مکاشفات من در مسیر مکاشفات عمر می باشد. و ان کان خاتم الاولیاء تابعا فی الحکم لما جاء به خاتم الرسل من التشریع فذالک لایقدح فی مقامه و لایناقض ما ذهبنا الیه فأنه من وجه یکون انزل کما انه من وجه یکون اعلا وقد ظهر فی ظاهر شرعنا مأیوید ما ذهبنا الیه فی فضل عمر فی اسارا بدر بالحکم فیهم و فی تأبیر النخل (فص شیثیه) ✳️طبق این عبارت اگر رسول خدا از جهت بر ابن عربی مقدم است ابن عربی هم از نظر به رسول خدا العیاذبالله برتر است و عمر نیز طبق گفته او در چند مسأله بر رسول خدا برتری داشته است!. و رهبر نیز در منهاج السنه علی رغم اظهار مخالفت با امثال ابن عربی پا بر جای ابن عربی گذاشته و نوشته قدکان فی الامم قبلکم محدثون فإن یکن فی امتی احد فعمر (ج 3 ص 135) سپس نوشت و من المعلوم ان رای المحدث الملهم افضل من رای من لیس کذالک ؛ یعنی عمر تنها کسی است که اخبار و احکام را از طریق مکاشفه به دست می آورد و او بر فتوای دیگران مقدم است!(ج3ص157) ✳️طبق نظر ابن عربی و ابن تیمیه عمر مانند خضر رهبر طریقت امت است و ابن عربی طریقت را بر شریعت برتر و مقدم می داند به همین خاطر در تفسیر قرآن مانند جریان و در مقابل به صراحت ایستاده و گفته نظر من چون ملهم است مقدم بر نظر شماست که تابع شریعت هستید. 7⃣ در مرحله بعد فاز فرهنگی یهود به عمر کردند از رسول خدا فقط را بگیرید اضافه است و به جای سنت نظرات ملهم و مکاشفه ایی خودت را تدوین کرده و جایگزین کن و عمر نیز گفت الله و پس از رسول خدا سنت را آتش زد و یکصد فتوای بر خلاف سنت صادر کرد که در جلد 5 الغدیر جمع کرده است. 8⃣ در نتیجه یهود ، و را با توسل به قضیه حضرت خضر(ع) در مقابل رسول خدا و اهل بیت قرار داد و خط مشی خضر را (طریقت را) در مقابل قرآن و فقه اهل بیت (شریعت) قرار داد و را در مقابل قرار داد و را در مقابل قرار داد و زیارت را (بارگاه مولوی شاگرد ابن عربی) در مقابل قرار داد و را در مقابل (ع)قرار داد ادامه دارد👇