#حضرت_عبدالمطلب_علیه_السلام
۲۷ جمادی الثانی
وفات حضرت عبدالمطلب علیه السلام
مثل یک ابری به دوش آسمان
میرود تابوت و خورشیدی در آن
ناله ها برخواست از نای حرم
میرود در خاک سقای حرم
میرود گلها گریبان میدرند
گوییا یک بوستان گل میبرند
خاک بر فرق سر افلاک شد
تا تن عبدالمطلب خاک شد
مکه را پر کرده از غوغای او
مویه خوانی های دختر های او
اختران جمعند دور نور ماه
با نوای وای وای و آه آه
با گلاب اشک دور بسترش
شستشو دادند جسم اطهرش
نیست عبدالله تا زاری کند
با ابوطالب عزاداری کند
نیست عبدالله اما جای او
هست آن طفل خدا سیمای او
در پی تابوت با اشک و محن
در غم عبدالمطلب سینه زن
این یتیم مکه این پیغمبر است
حزن او حزن خدای اکبر است
جای دارد تا بگوید اشکبار
زین مصیبت شد خدا هم داغدار
ریخت اشک چشم ختم المرسلین
همچو مروارید قلطان بر زمین
با دم عبدالمطلب نوحه خواند
از غم عبدالمطلب نوحه خواند
نام او را روی لب تکرار کرد
مثل زمزم گریه ی بسیار کرد
در غمِ آیینهی بابای خویش
گریه کرد و گریه ها دارد به پیش
گریه ها دارد به پیش آن ممتحن
در عزای چار نور از پنج تن
فرق منشق گشته ی شیر خدا
جای سیلی بر رخ خیر النسا
خنجری بر پا و زهری بر جگر
سوختن در خانه از پا تا به سر
طاقتش از این مصیبت گشت طاق
تا شنید از آن قتیل در عراق
تشنه لب سر می بریدند از قفا
خواهرش بر سر زنان میزد صدا
یا رسول الله ، خون ریز از دو عین
کین مقطع هست فرزندت حسین
زینت دوش شما روی زمین
روی قرآنت نشسته یک لعین
کی شود این غصه و این غم تمام
جز به تیغ عدل و روز انتقام
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
جلوه هفت فلك از اثر فاطمه است
گوهر زهد و حيا تاج سر فاطمه است
هركجا بگذرى از ملك فنا تا ملكوت
سخن فاطمه است و خبر فاطمه است
سایه ی چادر او بر سر ما گسترده است
هرچه داريم ز فيض نظر فاطمه است
كوثر عشق على خير كثير است ببين
زمزم آئينه اى از چشم تر فاطمه است
كهنه پيراهنِ در شام زفاف او را بس
جامه ی بخشش و تقوى به بر فاطمه است
مسجد شهر مدينه به تماشا بنشست
كه جهان بسته به آه جگر فاطمه است
قامت چرخ فلك پيش بزرگيش خم است
گرچه از بار ستم ، خم كمر فاطمه است
گرچه درياى صبورى است ولى غصه و آه
مونس زندگى مختصر فاطمه است
خون پهلوش به ديوار و در خانه نوشت
مرگ در راه ولايت هنر فاطمه است
پيشمرگ على خانه نشين شد هرچند
پشت در محسن پرپر سپر فاطمه است
آنشب از طرز نگاهش دل مولا فهميد
لحظه ی سخت وداع و سفر فاطمه است
آتش درد نه تنها دل در را سوزاند
سينه ی اهل ولا شعله ور فاطمه است
گرچه از كوچه بر او خاطره خوبى نيست
كوچه كوچه دل ما رهگذر فاطمه است
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#احراق_بیت #هجوم #کوچه
#فاطمیه
تمام شهر پی کشتن علی بودند
نبود مردی و نامردها ولی بودند
که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند
چهل نفر که همه قاتل علی بودند
به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت
قسم به فاطمه دیوار و در علی را کشت
به کوچه آمده رخصت گرفته اند از هم
و صف به صف همه نوبت گرفته اند از هم
سپس دویده و سبقت گرفته اند از هم
برای ضربه رضایت گرفته اند از هم
تمام نیتشان قربة الی الله است
و تازه ضربه ی دستی بزرگ در راه است
یکی غلاف به قصد ثواب بردارد
یکی به نیت مولا طناب بردارد
دری که سوخت به یک سمت تاب بردارد
لگد اگر بزنندش شتاب بردارد
برای کشتن مولا شتاب در کافی است
برای حفظ امامت دو تا پسر کافی است
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد
چنان بلند شد و دست سمت سر آمد
به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد
همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد
خصوصا اینکه تماشاگرش حسن باشد
حسن که ضربه سختی به طاقتش میخورد
حسن که ضربه اصلی به غیرتش میخورد
چه خوب بود که سیلی به قامتش میخورد
ولی از این همه بادی به صورتش میخورد
همین نسیم، حسن را هزار سال بس است
برای گریه ی هر شب همین خیال بس است
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
ز سمت کوچه ی سر نیزه ها خبر آمد
که شمر جای مغیره در این گذر آمد
ولی نه روبروی او که پشت سر آمد
غلاف خنجر و حنجر به جای بازو شد
شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد
رسیدروضه به جایی که دیدنش سخت است
به حنجری که یقینا بریدنش سخت است
تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است
"صدای وای بنی" شنیدنش سخت است
اگر چه سخت سرت را ، ولی جدا کردند
چنان که فاطمه را از علی جدا کردند
همین که تیر رها کرد تیغ می بُرّد
رفیق می زند و نا رفیق می بُرّد
و بوسه گاه نبی را دقیق می بُرّد
عمیق بوسه زده پس عمیق می بُرّد
چنان پرنده که هی بال را به هم زده است
صدای فاطمه گودال را به هم زده است
#سعید_پاشازاده
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست
گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست
حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر
آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست
مادرش یا دخترش من هرچه دقت می کنم
با رسول الله،زهرا نسبتش معلوم نیست
در کسا بی فاطمه غیر از علی و بچه هاش
رحمة للعالمین هم ساحتش معلوم نیست
بعد ابر نیلی سیلی در این شب ها شده
مثل آن ماهی که نصف صورتش معلوم نیست
فاطمیه مثل دردی تا ظهور منتقم
طول درمان دارد اما مدتش معلوم نیست
روضه یعنی داستان مادری در اوج خود
چون به کوچه می رسد یک قسمتش معلوم نیست
گرچه معلوم است دارد می رود مادر ولی
حضرت فِضه دلیل لُکنتش معلوم نیست
ضربه وقتی ناگهان شد بی توجه می خورد
ضربه وقتی ناگهان شد شدتش معلوم نیست
هم که معلوم است او ریحانة الحوراست و
هم که وقت خشم سیلی قدرتش معلوم نیست
اینکه قبر علت خلقت چرا مخفی شده
درمیان اهل معنا علتش معلوم نیست
یادم آمد موقع سجده به مُهر کربلا
فاطمه در هیچ مهری تربتش معلوم نیست
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا
آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا
پای امیرالمؤمنین و حق مولا
پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا
شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای
قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا
هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما
چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا
زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...
چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا
چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار
از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا
پهلوی او نه، محور دین را شکستند
بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا
ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...
مانند ریحانه لطافت داشت زهرا
نه فکر حالش بود و نه دربند جانش
جان امامش، ارجحیت داشت زهرا
می بست با شال نبی پیشانی اش را
بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا
پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او
در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا
اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت
چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا
#محمد_جواد_شیرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #رباعی
بیزارم از آنکه این چنین زارم کرد
با کشتن محسنم عزادارم کرد
از زندگی اش خیر نبیند آنکه
در جوانی ام دست به دیوارم کرد
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم
غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم
در این دیار اگر خشکسالی آمده است
خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم
نگفتیام ز چه خون گریه میکند دیوار
مگر قرار نشد رازدار هم باشیم
نگفتیام ز چه رو، رو گرفتهای از من
مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم
به دست خستۀ تو دست بستهام نرسید
نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم
شکسته است دلم مثل پهلویت آری
شکستهایم که آیینهدار هم باشیم
#محمدمهدی_سیار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش
وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش
عالم به درک کنه مقامش نمی رسد
نائل به درک فضه بیاید نهایتش
چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است
شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش
آن از نجابتش که گرفته ز کور رو
رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش
خانه به خانه منّت انصار را كشيد
مانند کوه پشت علی بود غیرتش
از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد
محشر درست كرد خداوند بابتش
ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند
جبريل با اجازه می آمد به خدمتش
تا گفت: ذابَ لَحمی عَلی... صِرتُ کَالخیال
حال علی خراب شد از شرح حالتش
تا دست او شکسته شد قلب علی شکست
کم میرود به خانه علی از خجالتش
زهرا سپرد تشنه نماند لب حسين
مانند چوب، خشک شد آخر وصيتش
با بازوی شکسته ی خود دوخت پیروهن
اما به دست شمر هدر رفت زحمتش
#یامظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
هر زمانی این دلم میلِ به جنت می کند
فاطمه من را به بزم روضه دعوت می کند
حاجتم را هرکجا بردم جوابم کرده اند
حاجتم را حضرت زهرا اجابت می کند
غرق عصیان بودم و دست مرا مادر گرفت
بچه ی ناباب را مادر وساطت می کند
او زمین افتاده تا نوکر نیفتد بر زمین
اینچنین بر بچه های خود محبت می کند
حجت الله است بر پیغمبران و اولیا
فاطمه حتی امامان را امامت می کند¹
نور زهرا باعث ایجاد خلقت بوده پس
نور زهرا شیعیانش را هدایت می کند
از تولد در میان روضه هایش بوده ایم
مطمئناً فاطمه ما را شفاعت می کند
چشمه ای از عزتش روز قیامت دیدنیست
مادر ما در قیامت هم قیامت می کند
صوت قرآن علی از فاطمه دل می برد
آن زمان که مرتضی کوثر تلاوت می کند
فاطمه از مرتضی دل می برد آن لحظه که
در نمازش با خدای خویش خلوت می کند
حیف شد... اهل مدینه چشمِ شوری داشتند
آتش و هیزم از این قصه حکایت می کند
فاطمه پشت در است ای مردم شهر نبی!
جسم او را ضرب پا غرق جراحت می کند
میخ در از هرم آتش داغ شد ای وای من
میخ در با سینه بدجوری لجاجت می کند
با رکوع و سجده اش، سجاده خونی می شود
بعد از این دیگر نشسته او عبادت می کند
بین بستر پیرهن گلدار شد، گلدار شد
جبرئیل از فاطمه هرشب عیادت می کند
فاطمه حالش بد است و مرتضی دق می کند
بعد از این مولا دگر با چاه صحبت می کند
(۱): امام حسن عسکری فرمودند: نحن حجج اللّه على خلقه و جدّتنا فاطمة حجّة علینا
ما حجتهای خدا بر مخلوقین هستیم و جد ما حضرت فاطمه حجت بر ماست.»
#علی_میرحیدری
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
زهرا بمان در خانه بالاجبار حتی
ما را ببین با چشم های تار حتی
هر دم دعای مغفرت را خوانده ای شد
مشغول استغفار ، استغفار حتی
جسم تو زخمی می شود عنوان تو نه
تو مادر این خانه ای بیمار حتی
عجل وفاتی را نخوان اینقدر ، جایش
حمد شفایت را بخوان یک بار حتی
با تو که راضی نیستی هرگز ببینی
در پای زن های یهودی خار حتی
این نامسلمانان چه ها کردند زهرا
لبخند هات افتاده اند از کار حتی
وقتی که در افتاد رویت نزد مردم
پیش خودش شرمنده شد نجار حتی
زخمی شده دیوار خانه بعد از آن روز
لطمه زده از غصه ات دیوار حتی
تنها نه اینکه دشمن تو راه کج رفت
کج خلق شد با پهلویت مسمار حتی
#شهریار_سنجری
@raziolhossein
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
تصویر هجرِ دلدار ، از چشم تر نرفته
در ساغرِ دلم جز ، خونِ جگر نرفته
یوسف رسید و یعقوب ، هر روز گریه می کرد
داغ پسر هنوز از ، ذهنِ پدر نرفته
درکِ حضورت ای نور ، در ترکِ خوابِ صبح است
پس باخت داده هر کس ، سویِ سحر نرفته
اشکِ دم سحرگاه ، از واجباتِ وصل است
هرگز کسی به معراج ، بی بال و پر نرفته
مال مرا بگیرید ، حال مرا نگیرید
آن دل که با تو خوش بود ، دنبال زر نرفته
پیری به پای معشوق ، تضمین هر جوانیست
عاشق شکسته امّا ، عمرش هدر نرفته
بختی سیاه دارم ، کوهی گناه دارم
از دست من چگونه ، صبر تو سر نرفته؟!
ترک ثواب کردم ، خیلی خراب کردم
دریاب این گدا را ، تا سمت شر نرفته
بیچاره ی غمت را ، چاره به جز نجف نیست
بیچاره تر کسی که ، رفت و دگر نرفته
اطراف صحن حیدر ، دنبالِ استخوانم
کلب سرای بابا ، جز این گذر نرفته*
ما بی تو نا نداریم ، برگرد..،جانِ زهرا
این خستگی کماکان ، از تن به در نرفته
.
.
حسی عجیب دارد ، دفنی غریب دارد
زهرا بدون حیدر ، هرگز سفر نرفته
هنگام غسل،شب شد ، حیدر که جان به لب شد...
این زخمها که تازه است ، حتّی اثر نرفته
دادِ علی بلند است ، بغضش به آه بند است
چون فکر کرد با خود ، میخ اینقَدَر نرفته!
*كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيد
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
خانه بود و اشک بود و آه بود
اشک زهرا با علی همراه بود
باب صحبت های پر غم باز شد
درد دل های علی آغاز شد:
"خانه مان را آب و جارو کرده ای
گوئیا با دردها خو کرده ای
داری از این خانه غم را می بری
گویی از روز گذشته بهتری
درد پهلویت گمانم بهتر است
دست و بازویت گمانم بهتر است
فاطمه از بسرت گشتی جدا
این دو روزه بهتری شکر خدا
من شنیدم کار خانه کرده ای
موی زینب را تو شانه کرده ای
در زدم تو پشت در بودی ولی
باز رویت را گرفتی از علی
فاطمه پشت و پناه من تویی
مانده ام تنها، سپاه من تویی
ای تمام دل خوشی بو تراب
ای سلام روزهای بی جواب
بی تو می میرم من ای یار جوان
قول دادی فاطمه، پیشم بمان
خانه و بی همسری سخت است سخت
ماتم بی مادری سخت است سخت
شمع من هستم - و پروانه تویی
گرمی بازار این خانه تویی
زینبت از دوری ات دق می کند
بی امان در اشک هق هق می کند
باب این غم ها ز کوچه باز شد
که سکوت مجتبی آغاز شد"
درد دل های علی پایان نداشت
فاطمه انگار دیگر جان نداشت
از دل مولای ما آمال رفت
روی پایش فاطمه از حال رفت
در کنار بسترش با آه گفت
با نوای پر غمی جانکاه گفت:
گرچه با غم هم نشینی فاطمه
جان زینب کلّمینی فاطمه"
کم کمک چشمان زهرا باز شد
درد دل ها با علی آغاز شد:
یا علی از درد و غم آکنده ام
یا علی از روی تو شرمنده ام
""خواستم یاری کنم امّا نشد
بند غم از دست هایت وا نشد""
هر چه را که بوده دیشب گفته ام
حرفهایم را به زینب گفته ام
داده ام یک یک کفن ها را به او
گفته ام از بوسه ی زیر گلو
ای همه جان تو در سوز و گداز
چند روز مانده را با من بساز
با حسن جوری دگر تا کن علی
پیش او کم یاد زهرا کن علی
سایه ی روی سر ایتام باش
فکر حال طفل تشنه کام باش
فکر حال این یتیمان کن علی
قبر من را نیز پنهان کن علی
دور از چشم همه یا مرتضی
مخفیانه، نیمه شب دفنم نما
یا علی چندی کنار من بمان
در کنار قبر من قرآن بخوان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#رباعی
با این که گناه کارم و بیپروا
هرگز نشود دلم... جدا از مولا!
روزی که شناسنامهها میسوزند...
نام پدرم: علیست... مادر: زهرا!
#علی_پاکدامن
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
چه کنم بی تو اگر زنده بمانم ، چه کنم
کاش می شد که در این شهر نمانم ، چه کنم
تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی
شده بیماری تو قاتل جانم ، چه کنم
مردم از گریه ی تو خسته ، تو از گریه ی من
اشک از دیده ز داغت نفشانم ، چه کنم
من که صد ها گره ی کور به دستم وا شد
گِرِهم روی گره خورده ندانم ، چه کنم
حاضرم جان بدهم چهره ی خود باز کنی
گرچه شرمنده از این روی نهانم ، چه کنم
تا مغیره رسد از راه حسن می لرزد
من به حال پسرم بس نگرانم ، چه کنم
گیرم از کوچه به یادت رفت و آمد نکنم
با در سوخته ی خانه ندانم ! ! ، چه کنم
استخوان های تو بیرون زده لاغر شده ای
چِقَدَرَ پیر شدی یار جوانم ، چه کنم
ای زمین خورده ، علی هست زمین خورده ی تو
بیش از این نیست به تن ، تاب و توانم ، چه کنم
به یقین حرف دلم بود که "انسانی" گفت:
"من زمین خورده ترین مرد زمانم ، چه کنم"
#سعید_خرازی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مناجات
#فاطمیه #دوبیتی
جز نام تو را به لب نبُردم... زهرا
غیر از تو به کس دل نسپُردم... زهرا
در آخر روضه های تو می گویم...
شرمنده که از غمت نمُردم زهرا
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
#م_نعیم_امینی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_شهادت #فاطمیه
از آن چه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای
کسی که کفو علی می شود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولی اللّه دردسر دارد
کسی که شهر سر سفره ی قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد ؟!
صدا زد : " اشهد ان علی ولی اللّه "
ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد
زمان خوردن حقّ علی و اولادش
سقیفه است و احادیث معتبر دارد
سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود
سیاستی که برایش علی ضرر دارد
کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد ، زد و رفت ، من نمی دانم
حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد
بگو به شعله : چه وقت دخیل بستن بود ؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد
بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن
غلاف کاش از این کار دست بردارد
دهان تیغ دو دم را عجیب می بندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر ، امّا نه
حسین هست ، حسن هست ، بال و پر دارد
اگر خمیده علی از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع
که ماه الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
#مجیدتال
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
ای خدا منتظر زمزمهی «یا رب» تو
وی اجابت شده مجذوب دعای شب تو
خانهی خشت و گلت کعبهی عرش الرحمان
از ازل تا به ابد دور سرت گشته زمان
چادر عصمتت از پردهی اسرار قِدَم
زده بر پیرهنت دست توسل آدم
دختر ختم رسل مادر پیغمبرها
سایهات روز ازل بر سر پیغمبرها
مهر تو داد گِل حضرت آدم را روح
نام تو روز ازل حک شده بر کشتی نوح
پلهی تخت تو پیشانی عرش ازلیست
تو فقط کفو علی هستی و کفو تو علی ست
قنبر درگه تو رتبهی آدم دارد
فضهات معجزهی حضرت مریم دارد
ای خدا گفته سلام و صلواتت هر دم
کیستی تو که پدر گفت فدایت گردم؟
اولین مطلع حسن ازلی کیست؟- تویی
رکن ارکان علی و، رکن علی کیست؟- تویی
هرچه گفتیم و نگفتیم از آن اولایی
تو همان فاطمهای فاطمهی زهرایی
چار بانوی بهشتند ارادتمندت
هشت تن حامل عرش ازلی پابندت
دست تو دست خداوند تعالاست مگر
که بر آن خم شده و بوسه زده پیغمبر؟
روح گهوارهی فرزند تو را جنباند
آسمان گردد و دستاس تو را گرداند
چهره بر خاک سر کوی تو آورده نیاز
کرده پرواز به هنگام نماز تو نماز
خلق ناگشته، در آغوش خدا بودی تو
نه خدا، نه ز خداوند جدا بودی تو
سرور عالم بر همسریَت فخر کند
پدرت احمد بر مادریَت فخر کند
تو همان سیب بهشتی که خداوندِ وَدود
شب معراج به پیغمبر خود هدیه نمود
چه به خلق و چه به خوی و چه به خلق و چه سرشت
تو بهشتی تو بهشتی تو بهشتی تو بهشت
در صف حشر تو امید گنهکارانی
دوزخ و نار به فرمان تو، تو سلطانی
حکم، حکم تو و فرمان تو فرمان خداست
عفو، عفو تو و غفران تو غفران خداست
این ندا میرسد از جانب ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
تو بگو تا که ببندیم در دوزخ را
تو بگو تا که کنم گل شرر دوزخ را
تو بگو تا که عذاب از همگان برداریم
دوزخی ها را در گلشن فردوس آریم
من خدایم ولی امروز خدایی با توست
حکم آغاز ز تو حکم نهایی با توست
تو بگو دشمنتان را به سوی نار کشم
تو بخواه از من تا ناز گهنکار کشم
تو بگو تا همگان را به حسینت بخشم
تو بگو تا همه را بر حسنینت بخشم
در کنار پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان خلق به دنبال سرت
بر سر دست تو یک پیرهن خونین است
همه گویند که اسباب شفاعت این است
دوزخ و نار در آن روز بوَد پابستت
دست عباس علمدار به روی دستت
چشم یک خلق گنهکار به سوی دستت
پیکر پاک دو شش ماهه به روی دستت
همه در وحشت میزان و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب!
پیش رویت سر خونین اباعبدالله
تویی و حنجر خونین اباعبدالله
همه را رنگ ز رخسار پریده آن روز
همه گریند به رگهای بریده آن روز
تا که از شانهی خود کوهِ گنه بردارند
چشم بر خون گلوی علی اصغر دارند
بر شفاعت نگه نور دو عینت کافیست
نخی از پیرهن سرخ حسینت کافی ست
گرچه بر دامن لطفت همه را دست رس است
بدن له شدهی محسن ششماهه بس است
همه از هم بگریزند و تو در اوج جلال
کنی از لطف و کرم شیعهی خود را دنبال
عفو بر خاک ره شیعهی تو سر فکند
چادر خاکی تو، سایه به محشر فکند
بس که از چادر خاکیت کرم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرار جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجات شب و گریهی روزت سوگند
که به آن جانی غدار محبت نکنی
قاتلت را به صف حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور ستم بیعددش یادت هست
جای دست و ضربات لگدش یادت هست
یاد داری که چگونه حسنت می لرزید؟
نفس شوهر خیبر شکنت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دل مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را
خاطرت هست که از درد به خود پیچیدی؟
خاطرت هست که داغ پسرت را دیدی؟
شیعه در حشر بلند است به گردون دادش
شیعه هرگز نرود غصب فدک از یادش
شیعه با اشک غریبانهی تو سوخته است
قرن ها پشت در خانهی تو سوخته است
شیعه تا جان به تنش هست شریک غم توست
شیعه سوز جگرش از نفس «میثم» توست
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
روز روشن دختر شمس الضحا را میزدند
لیلةالقدر خدا را آشکارا میزدند
خانه زهرا سیه پوش رسول الله بود
خانه را سوزانده و صاحب عزا را میزدند
در زدن آداب دارد آن هم این در پس چرا
با لگد ، با پا در بیت الولا را میزدند
(زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود)
این مسلمان ها چرا خیرالنسا را میزدند
در میان قبر میلرزید پیغمبر تنش
بسکه بی رحمانه دخت مصطفی را میزدند
آن غلاف هرجا فرود آمد همانجا را شکست
کاش میدیدند اصلا که کجا را میزدند
دسته جمعی یک غریبی را زدن نامردی است
عده ای نامرد ناموس خدا را میزدند
این به نامردی زدنها کربلا تکرار شد
لشکری باهم غریب کربلا را میزدند
پیش چشم خواهران و دختران مضطرش
پیکر افتاده زیر دست و پا را میزدند
زجرکش کردند او را در میان قتلگاه
تا سرش میشد جدا آقای مارا میزدند
با سرِ نی تا دم مغرب پدر را میزدند
با تهِ نی بعد مغرب بچه ها را میزدند
آی مردم طفل سه ساله زدن دارد مگر
کاش ما بودیم در آن خیمه مارا میزدند
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #دوبیتی #بستر
پر از درد و غمي دردت به جونم
نبينم درهمي درت به جونم
مرا محروم كردي از نگاهت
نگاهم كن كمي دردت به جونم...
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
هیچکس مثل او شکسته نشد
از تمام جهان گسسته نشد
چند ماهی میان بستر بود
زخمهایش چه سود بسته نشد
با وجود تورمت قدما
یک نمازش ولی شکسته نشد
هیچ خیری ندید از دنیا
بعد از او هم جهان خجسته نشد
خسته شد از تلاش او دستاس
دستش از کار خانه خسته نشد
کار زهراست مثمر ثمر است
دست حیدر دوباره بسته نشد
خون مظلوم صاحب اثر است
خونش از روی میخ شسته نشد
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
استعانت گر کند ما را خدای فاطمه
سر می اندازیم محشر زیر پای فاطمه
یک گلوبندش سه تا بدبخت را خوشبخت کرد
هر که عاقل بود رفت و شد گدای فاطمه
گریه کن های حسینش را شفاعت میکند
دست عباس است روی دست های فاطمه
بر مقامش هر که سر خم کرد شد پیغامبر
انبیا را پس بخوانید انبیای فاطمه
تا رسول الله در شأنش فِداها گفته است
کیست دیگر لایقش گردد فدای فاطمه؟
رو زد اما هيچ كس حاضر به همراهى نشد
دارد از انصار پيغمبر گلايه فاطمه
مستجاب الدعوه حالا مرگ خود را خواسته
بی اجابت باشد ای کاش این دعای فاطمه
میخ ِ در از سینه بیرون آمد و خون گریه کرد
گشت آگاه از دل ِ درد آشنای فاطمه
کار دنیا را ببین در سن هجده سالگی
شانه های کودکانش شد عصای فاطمه
آب می ریزد برای بچه هق هق می کند
ای به قربان حسین سر جدای فاطمه
#یا_مظلوم
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_فاطمیه
هر چه داریم ازین روضه و منبر داریم
چشم امید بر این لطف مکرر داریم
عهد خود را نشکستیم و نشد رو بزنیم
تا ابد بر احدی ، ما به تو باور داریم
هر چه را خواسته بودیم رسیدیم به آن
به به از روزی ما ، مثل تو یاور داریم
ای رفیقی که همه زحمت ما گردن توست
ما محال است که دست از سر تو برداریم
حال ما سوختگان پای علم جا آمد
از حسینیه مگر میکده بهتر داریم
لایق آمدنت نیست اگر مجلس ما
لااقل کن نظری روضه مادر داریم
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
نبی ز ماه جمالت چو پرده بردارد
خدا به دیدهء او جلوهای دگر دارد
به جلوهای چو ربایی دل از رسول خدا
ز چهرهات نتواند نگاه بردارد
میان خلق شود چون محبتت تقسیم
پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد
به دانه دانهء اشک تو می خورد پیوند
که ناله، سوز دگر در دل سحر دارد
پیمبری که کلامش هماره وحی خداست
به وصف مدح تو بر لعل لب گهر دارد
کدام باغ چنان دامنت بر آرد گل؟
کدام نخل چنین شاخهاش ثمر دارد؟
خدا ثنای تو را در کتاب خود گوید
رسول مهر تو را همچو جان به بر دارد
علی، ندیده عبادت نمیکند حقّ را
خدای را به جمال تو در نظر دارد
سزد که غیر خدا مدحتت نگوید کس
که از جلال تو تنها خدا خبر دارد
کلیم اگر سخنی بی ولایتت گوید
شکوه وادی ایمن بر او خطر دارد
مسیح اگر نفسی بی محبتت بزند
به جای جان دم جانبخش او شرر دارد
ز برج عصمت تو یازده ستاره دمید
که هر ستاره هزار آسمان قمر دارد
به عالمی ندهم ذرّهای ز مهر تو را
که این معامله صد آسمان ضرر دارد
کتاب مدح تو تنها دل رسول خداست
که جن و انس از آن جملهای ز بر دارد
از آن ستوده بشر را خدا به قرآنش
که مظهری چو تو در کسوت بشر دارد
نسیم شهر مدینه به خُلد ناز کند
که هر شب از حرم مخفیات گذر دارد
جحیم غارت دل میکند ز اهل جنان
اگر ز قبر تو یک قبضه خاک بردارد
تو با خدا ز ازل بوده تا ابد هستی
که گفته دخت نبی عمر مختصر دارد!؟
نبوّت از تو بپا ماند و تا ابد برجاست
ولایت از تو به کف رایت ظفر دارد
گذشته است بسی قرنها و بر دل خصم
هنوز هم سخنت حکم نیشتر دارد
خطابه خواندن تو، حیف، خاصه آنجایی
که اجتماع دل کور و گوش کر دارد
ز غصه ات چه بگويم که قصهء آن را
به صدهزار زبان شعلههای در دارد
غمت شکسته علی را چنان که در دل شب
پی جنازۀ تو دست بر کمر دارد
پس از تو همنفسش آه و همدمش اشک است
که استخوان به گلو، خار در بصر دارد
میان مرگ و حیات، آن حیات بخش وجود
کشیده دست ز جان حال محتضر دارد
هزار بار اگر «میثمت» رود سرِ دار
نه دل ز مهر و نه دست از ولات بردارد
گلچینی از یک قصیده
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #دوبیتی
پشت در تا جای یار من گرفت
شعله سر را بر سر دامن گرفت
میخ کارش وصل کردن بود حیف
میخ در یار مرا از من گرفت
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم #احراق_بیت
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد
به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد
هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه
ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد
در ازدحام هجوم ستم ، در خانه
خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد....
به آن عبا که علی روی همسرش انداخت
زنی مقابل نامردها زمین نخورد
به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر
که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد
زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت
که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد
پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن
خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد
خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند
خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد
خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر
سر برادری از نیزه ها زمین نخورد
سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد
رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد
رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد
علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #دوبیتی
هنوز این کوچه ها شبگرد دارد
غمی با خاطراتی زرد دارد
گذشته قرن ها از قصه ... اما
هنوزم جای سیلی درد دارد
#ایوب_پرندآور
@raziolhossein