ویروس شبهه علیه الاهیات شیعه
گزیده ای از #پرونده_ویژه #روزنه پیرامون بررسی «فعالیت رسانههای معاند علیه الاهیات شیعه در ماجرای #کرونا در ایران (از 1اسفند 1398 تا 5اردیبهشت1399)
[صفحه 1 از 3]
💥اختصاصی/ #پست_ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
شیوع ویروس کرونا در ایران بهترین فرصت برای رسانههای معاند و نویسندگان غربزده داخلی و خارجی بود تا از آب گل آلود ماهی بگیرند. با هجمه امپراتوری رسانهای غرب و البته تلاش دنبالههای داخلی آنان؛ تأثیر این ویروس در ایران به مسائل اعتقادی و مذهبی نیز کشیده شد. بهانه این رسانهها برای هجمه به مذهب عبارت بود از:
شیوع این بیماری از مرکز جهان تشیع (قم)، قرنطینه نشدن این شهر توسط دولت، ابهام در چرایی قرنطینه نشدن این شهر، بسته نشدن ابتدایی حرم های مطهر، تقابل رسانه ای اطبای سنتی و اسلامی با پزشکی جدید و از همه مهمتر پروپاگاندای رسانه ای، در فضای مجازی و رسانه های تصویری دشمن علیه شهر قم و حوزه علمیه آن در آتش دروغین تقابل علم و دین و...
واقعیت این است که کرونا جهان بشری را تکان داد و سوال ها و مشکلات زیادی برای آنها ایجاد کرد. این چالش برای هر جریان فکری و مدیریتی که پاسخ بهتری به این سوال ها و مشکلات بدهد، فرصت بی نظیری برای نفوذ اجتماعی و فکری خود در جوامع بشری است. از طرف دیگر بی پاسخی و پاسخ نابخردانه به این چالش به ضعف جریان مدعی خواهد انجامید.
جمهوری اسلامی ایران، مخصوصا نهاد حوزه علمیه قم به عنوان داعیه دار تمدن نوین اسلامی - ایرانی فرصت بسیار مغتنمی داشت که علم سکولار و ملحد غربی را به نقد بکشد و به درماندگی آن در چالش های مهم بشری بتازد، از اسارت علم در دستان سیاستمداران ظالم جهان بگوید و ناتوانی فرهنگ غربی را در برابر مشکلات اجتماعی برجسته کند. از طرف دیگر انسان ها را متوجه قدرت بی انتهای الهی بکند، تمامی امیدها را به سمت او و منجی وعده داده شده او بکشاند و از فرهنگ مترقی اسلامی و گمشده جوامع غربی بگوید. اما طبیعی بود که امپراطوری رسانه ای غرب و شاگردان داخلی آنها برای بقای ایدئولوژیک تلاش کنند و ورق را بر گرداندند آنها با فعالیت پرحجم و هدفگذاری مشخص جای متهم و شاکی را عوض کردند و با موجسواری رسانه ای، قشر انقلابی و مذهبی جامعه را خرافه پرست و مقابل علم معرفی کردند.
با این شرایط باید گفت که هر چه قدر زمان می گذرد فرصتها برای حوزههای علمیه به تهدید تبدیل خواهد شد. چرا که آرایش رسانهای دشمن نشان میدهد که در پساکرونا برای ضربه کاریتر به الاهیات شیعی نقشههای پیچیده ای کشیده است. به عنوان نمونه، بی بی سی فارسی، یکی از فعال ترین رسانه های دشمن در بحران کرونا، از بحران الاهیاتی در پسا کرونا میگوید و در واقع به صورت غیر رسمی از عملیات روانی آینده ی خود علیه افکار عمومی مذهبی ایران پرده بر می دارد. این رسانه سلطنتی مینویسد:
«با هجوم اینگونه فجایع، به همان مقدار که ویروس کرونا گستاخانهتر بر پیکره انسان های بی دفاع معاصر حمله میکند، مساله "شرّ" نیز گستاخانهتر به پایهها و قواعد کهن دین باوران تهاجم خواهد کرد.
بحران الاهیات، هنوز در دوران نیمه پنهان خویش بسر می برد ... بحران الهیات اگر چه امروز ممکن است به شکل پراکنده و فردی جلوه می کند ولی گمان می رود تهاجمی به پیش خواهد آمد و به شکلی همهگیر و اپیدومیک بُروز پیدا کند و حتی امکان تبدیل به بحرانی فراگیر در جهان دین باوران و تبدیل به وضعیت پاندومیک دارد.
به گمان می آید که در دوران "پساکرونا"، نیز این بحران نه تنها متوقف شود، بلکه تازه فرصتی برای گسترش خواهد پیدا کرد. نقطه اوج این بحران در زمان "پیک" آن، به چالشی رودرو با ایمان و مذهب خواهد پرداخت. و سپس پس از تخلیه آخرین تهاجمات خویش، می تواند به دوران همزیستی و تفاهمی اجمالی میان پرسشگران پرخاشگر با دین باوران بیانجامد.» ( حسن فرشتیان ، بی بی سی فارسی، 10 فروردین)
#حوزه_علمیه_قم برای اینکه بتواند با این هجمه های نه چندان دور رسانه ای مبارزه کند، در ابتدا باید منطقه عملیاتی را خوب رصد کند و بداند که دشمن از چه راههایی هجوم خواهد برد. بدین منظور در صدد هستیم که یک گزارش اجمالی از موضوعات کلی و جزئی که دشمن تا به حال به الاهیات کرونا پرداخته است ارائه بدهیم.
چند جریان فکری در به چالش کشیدن الهیات مرسوم شیعی در بحران کرونا مشارکت داشتند.
در این پژوهش برخی از مهم ترین رسانههایی که در ماجرای کرونا به القای برخی شبهات الاهیاتی پرداخته اند، مورد بررسی قرار میگیرد، که از آن جمله اند:
- بی بی سی فارسی
- سایت تحلیلی زیتون
- کانال تلگرامی فردای بهتر(مصطفی تاج زاده)
- کانال تلگرامی روشنفکران
- سایت خبری تحلیلی کلمه
- شبکه تلویزیونی کلمه
- شبکه تلوزیونی نور
- شبکه تلوزیونی وصال
- برخی صفحات مجازی خاص در توئیتر و اینستاگرام
@rozaneebefarda
ادامه👇
May 11
ویروس شبهه علیه الاهیات شیعه
گزیده ای از #پرونده_ویژه #روزنه پیرامون بررسی «فعالیت رسانههای معاند علیه الاهیات شیعه در ماجرای #کرونا در ایران (از 1اسفند 1398 تا 5اردیبهشت1399)
[صفحه 2 از 3]
باید توجه داشت که این رسانهها از یک طرف کیفیت بسیار بالایی در القاء پیام های مختلف ضددینی دارند و از طرف دیگر کمیت و ضریب نفوذ بالایی در اقشار مختلف جامعه دارند. به طور مثال کانال اینستاگرامی بیبیسی فارسی بیش از 8 میلیون دنبال کننده دارد و در تلگرام نزدیک یک میلیون و پانصد هزار عضو دارد.
بررسی رسانه های مکتوب در جبهه دشمن نشان می دهد که سه محور اساسی برای مخدوش کردن عقائد رسمی و شیعی در دستور کار است:
- القای دوگانه کاذب بهداشت و مذهب
- نامقدس سازی، خرافهپنداری و انکار آثار عقائد شیعه
- تضعیف نهاد های دینی
1. دوگانه بهداشت و مذهب
این خط رسانهای به دنبال این است که دین، مذهب تشیع، روحانیت شیعی و قشر مذهبی و انقلابی را در مقابل توصیهها و هشدارهای بهداشتی و پزشکی نشان دهد. رسانههای معاند از این راه مسئله قدیمی تعارض علم و دین را در سطح تخصصی و عمومی برجسته میکنند و مذهبیها و روحانیت شیعه را متحجر، متعصب، خطرناک، منفعت طلب و به دور از عقلانیت معرفی می کنند.
این محور خود به ریز موضوعاتی در رسانه های معاند تبدیل شده است:
1.1. مقاومت روحانیت انقلابی در برابر توصیه های بهداشتی:
رسانه های دشمن به دروغ قم را مرکز شیوع کرونا و حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام یکی از مهمترین مکانهای شیوع بیماری معرفی میکنند و با این پیش فرض، ادعای دروغ دیگری را مطرح میکنند و عدم قرنطینه قم را به روحانیت نسبت میدهند و بسته نشدن حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام را مقابله روحانیت با علم جلوه میدهند.
1.2. مذهب علت تشدید بیماری:
این رسانهها با برجسته کردن بسته نشدن حرمها در ابتدای شیوع، قرنطینه نشدن شهر قم و برگزاری بعضی از مناسک مذهبی به دنبال القای این مطلبند که مذهب علت اصلی یا مهم تشدید بیماری در ایران بود. آنها با مطرح کردن خبر کذب شیوع بیماری در ایران از طریق طلاب چینی المصطفی و انتقال آن از قم به دیگر کشور ها به این مطلب دامن می زنند.
1.3. تقابل قشر مذهبی جامعه با دستورات پزشکی:
انتشار پرحجم کلیپهای لیس زدن ضریح، دعوت به تجمعات مذهبی، شلوغی اماکن مذهبی و مسافرت به شهرهای مذهبی یا از شهر های مذهبی، قشر متدین جامعه را بی توجه به دستورات پزشکی نشان دادند.
1.4. تقابل طب اسلامی و سنتی با پزشکی جدید:
گزینش بعضی از دستورات طب قدیم و برجستهسازی انتقادهای تند بعضی از اطبای سنتی به نحوه عملکرد پزشکی جدید که قابل هضم برای مخاطب عام نیست چهرهای جاهل و متجر از طب قدیم ارائه میدهد و جالبتر آنکه این رسانهها طب قدیم را مورد حمایت کامل حکومت و محصول رسمی حوزه علمیه نشان میدهند.
1.5. بزرگنمایی افراطی نسبت به جایگاه شعائر دینی:
رسانههای معاند و دنبالههای قلم به دست آنان با افراط در بزرگ نشان دادن جایگاه مناسک دینی؛ و همچنین تضعیف عمق دینی و معرفتی به عنوان پشتوانه مناسک درصدد بودند که مناسک را از فرع یا حاشیه به اصل و متن دین بدهند و در نتیجه تعطیلی یا تغییر آنها را به منزله تعطیلی و تسلیم دین در برابر علم سکولار تلقی کنند.
فرهیختگان را به روزنه دعوت فرمائید:
@rozaneebefarda
ادامه👇
ویروس شبهه علیه #الاهیات_شیعه
[صفحه 3 از 3]
2. نامقدس سازی اماکن مذهبی، خرافه پنداری عقائد مرسوم شیعی و آثار آنها
رسانه های مروج بی دینی و روشنفکران التقاطی و وهابیت، شیوع کرونا و تعطیلی اماکن مذهبی را بهترین فرصت تاریخی برای حمله به عقائد مرسوم شیعی دانستند و آن را به شیوه های مختلف مورد هجمه قرار دادند. به عناوینی که از بررسی فعالیت این رسانهها بدست آمده است اشاره می کنیم:
2.1. شکست الهیات شیعی با شیوع کرونا:
قلم به دستان معاند به دنبال جااندازی این مطلب هستند که بسته شدن حرم ها، مساجد، هیئات و شعائر مذهبی مساوی با شکست الاهیات شیعی است. تعطیلی این اماکن؛ عقائد شیعی مثل قداست حرمها و مساجد، شفابخشی قبور مطهر و مجالس مذهبی را در ذهن مردم و ناظران به شدت زیر سوال می برد.
2.2. قدسیزدایی از شهر قم
این رسانهها از طرفی چهره بسیار منفی از شهر مذهبی و انقلابی قم به کشور و جهان مخابره کردند و از طرف دیگر با بازخوانی روایات مدح شهر قم ادعای ضعف و مجعول بودن این روایات را عنوان کردند.
2.3. مخدوش کردن مقام شفاعت و ولایت تکوینی ائمه اطهار و قداست مضجع شریف آنها
می توان ادعا کرد پرحجم ترین موضوعی که رسانههای ضدمذهب به آن پرداختهاند همین موضوع است. آنها بیشتر فضائل ائمه اطهار علیهم السلام را مجعولات غالیان شیعه معرفی میکنند، بعضی ولایت تکوینی بر رفع حاجات و قدرت شنیدن صدای زائران را از ائمه اطهار علیهم السلام سلب میکنند و مضجع داشتن آنها را بدون سابقه در اسلام میپندارند، بعضی بیفایده بودن مضاجع شریف برای دین و دینداری را مطرح می کنند و برخی دیگر اثبات خرافه بودن شفابخشی اماکن مقدس را با شیوع کرونا ادعا می کنند. بعضی نیز شفابخشی را اسطورهای قدیمی و البته سبب سرایت ویروس معرفی می کنند و شفابخشی مضاجع شریف را بیسند و رفع حاجات مومنین را به دلیل تاثیرات روانی دعا و نیایش قلمداد می کنند و البته بخشی از رسانههای معاند نیز پا را فراتر گذاشته و - معاذالله - با اهانت به ائمه اطهار علیهم السلام و مضاجع آنها به مخدوش کردن چهره تفکر شیعی می پردازند. آتئیستها، ضد انقلاب و وهابیها با تعبیرهایی مشابه در این میدان دوشادوش یکدیگر به مبارزه پرداختند.
2.4. کارساز نبودن دعا و توسل برای شفای بیماران:
دعا را ابزاری برای آرامش روانی نه شفای امراض جسمی معرفی می کنند و میپندارند که نباید خداوند ابزاری برای رفع حاجات قرار داده شود. بعضی وسیله مبارزه با کرونا را صرفا علم می پندارند و دعا، توسل، زیارت عاشورا، حدیث کسا، آیت الکرسی ، تربت مقدس امام حسین علیه السلام و ... را برای مقابله با کرونا بی فایده و نوعی ارتجاع تلقی می کنند.
2.5. غیر عاقلانه نشان دادن توصیههای دینی :
شیوع کرونا فرصتی است برای بازخوانی تاریخی توصیه های دینی برای رفع امراض، مشکلات و حوائج. گزاره های شبهدینی در این موضوع گزینش می شود که بیشتر وجهه جاهلانه و خرافی بودن توصیههای دینی را نشان دهد و برای تثبیت این پندار به برخی رفتارهای اثبات شد یا نشده نیز اشاره میکنند همچون:
آتش زدن کتاب هاریسون، ادعای کتابسوزی در حمله مسلمانان به کشور های دیگر، خشونت و تعصبات گروههایی مثل طالبان و داعش،
بی نیازی از کتب دیگر با وجود کتب آسمانی، استنادِ بلاها به بد حجابی زنان، ادعای مقاومت روحانیون بر غسل شرعی در نهضت "خزینه" و در نهایت عقب نشینی آنها از غسل ارتماسی به غسل ترتیبی!، نگرانی ها درباره مقاومت روحانیون برای غسل شرعی اجساد مبتلا به کرونا، فوت یکی از شخصیتهای دینی بر اثر کرونا بعد از اینکه اعلام کرد که با تربت سید الشهدا شفا یافته است،
ادعای مخالفت تاریخی روحانیون نسبت به تعطیلی مناسک دینی در شیوع بیماری های واگیر دار و ... .
از طرف دیگر با بزرگنمایی توصیه های علما بر دعا و استغاثه به درگاه الهی و همچنین سانسور سخنان ایشان در مورد لزوم توجه به توصیههای بهداشتی، ایشان را نسبت به خطر این بیماری و اقدام متناسب با دستورات بهداشتی مثل بستن حرم ها بیتوجه نشان میدهند تا تصویری ضد علم و عقل از آنها به مخاطب القا کند.
2.6. نفی ربوبیت الهی و تقلیل خداوند به معشوق قلبی:
برخی از شبهروشنفکران از فرصت پیش آمده سوءاستفاده کرده و به تثبیت اسلام شبهرحمانی دست زدند و عنوان کردند که خداوند برای معاشقه و تنهایی روح است نه برای دخالت در امور دنیوی ما. خدا به هر دردی نمی خورد و آن خدا از اول غایب بوده و خرافه حضور آن در ذهن عوام باقی مانده است. خدا را نباید در عرض علل طبیعی بپنداریم و پای او را وسط هر حادثه ای وسط بیاوریم.
2.7. مخدوش کردن رابطه ظهور منجی و شیوع بیماری همه گیر
بعضی، به بهانه ربط دادن شیوع کرونا به ظهور منجی توسط برخی از حوزویان اصل ظهور را زیر سؤال بردند و آن را عقیدهای خرافی نامیدند.
@rozaneebefarda
#تذکر_مهم
آنچه در اینجا خواندید، تنها گزیده ای است از پرونده تفصیلی روزنه در موضوع تهاجم معاندان علیه #الاهیات_شیعه
محتوای #گزارش_تفصیلی متضمن مطالب موهن و شبهه ناک است و از این رو انتشار عمومی آن محل تردید تحریریه روزنه قرار گرفت.
اما از آنجا که اطلاع متخصصان امر و مدیران ارشد حوزه مقدسه قم از محتوای شبهات الاهیاتی کرونا، در برخورد سازمان یافته با آن قطعا مؤثر است، این امکان وجود دارد که فایل کامل گزارش برای این عزیزان ارسال شود.
لذا صرفا این دسته از عزیزان می توانند برای دریافت فایل اصلی، به ادمین کانال پیام دهند.
در آینده نزدیک گزارش مشابهی، پیرامون عملکرد نهادهای حوزوی در مقابله با شبهات الاهیاتی کرونا، در روزنه منتشر خواهد شد لذا از هم اکنون از همه فعالان این عرصه درخواست می شود، فعالیت های خود را برای انعکاس در گزارش تفصیلی برایمان ارسال فرمایند.
🔸کانال نخبگانی روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
برکناری وزیر صمت، دکترین شوک و محمود معمم!
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
دولت روحانی درست برعکس مطالبه صریح و حکیمانه رهبر معظم انقلاب در ابتدای استقرار، عمل کرده است؛ آقا فرموده بودند نقاط قوت دولت قبل را حفظ و از نقاط ضعف آن برکنار بمانند اما روحانی در این 7 سال نشان داد دقیقا هرآنچه نقطه قوت بوده(مثل پرکاری، مردم مداری، ظرفیت تحمل مخالف، مسکن مهر، هوشمندسازی مسکن و اجناس در بازار، مدیریت مصرف سوخت و هدفمندی واقعی یارانه ها و....) این نقاط قوت را ضایع کرده یا اطرافیانش مزخرف خوانده اند(مثل زنگنه در مورد کارت سوخت یا آخوندی در مورد مسکن مهر) اما از آن سو، تقریبا تمام نقاط ضعف دولت احمدی نژاد و شخص او را داشته، بعلاوه تعداد زیادی نقطه ضعف دیگر!
یکی از نقاط ضعف دولت احمدی نژاد، گرایش خواسته یا ناخواسته او به #دکترین_شوک در اداره کشور بود. بی ثبات سازی اقتصاد و برهم زدن امنیت روانی مردم، کمترین نتیجه این نحو مدیریت است که متاسفانه در دولت روحانی این نقیصه به نحو تصاعدی افزایش یافته است.
فعلا در دنیا، بیش از همه، #ترامپ از این راهبرد کلان استفاده می کند و امثال روحانی به دلیل ضعف مفرط مدیریتی و وجود برخی کنش گران مقتدر و متعهد در عرصه سیاسی/اقتصادی کشور، چندان در پیاده سازی دکترین شوک، بسط ید ندارد اما به همین میزان که می تواند، اقدام می کند و فعلا دولت امید، در سایه بحران سازی های مصنوعی و شوک های آنی، روزگار می گذراند و همه کارشناسان متعهد، اذعان دارند که این روش بیش از هر چیز، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی و زیرساخت های اقتصادی کشور را بر باد می دهد و کار را برای رئیس جمهور آتی به نحو فوق العاده ای دشوار خواهد کرد.
انشاءالله طراحان این سناریوی پرمخاطره، زودتر دست بردارند و روحانی نیز اگر نادانسته در این راه قدم گذارده(که بعید می نماید) زودتر تغییر رویه دهد.
یکی دیگر از نقاط ضعف احمدی نژاد، عدم مراعات اقتضائات و آداب حکمرانی بود؛ #برکناری_سنگالی وزیران نمود این ضعف بزرگ بود که متاسفانه در دولت روحانی نیز بارها تکرار شد.
اگر تیم روحانی با #اجبار_به_استعفا کار را کلید می زنند اما برکناری ناگهانی و بی وجه وزیر صمت، آن هم در شرایطی که بازار بحران زده دوران کرونا، بیش از هر زمان دیگر به ثبات نیاز دارد، هیچ توجیهی ندارد!
در بهترین حالت، طراحان سناریوی حذف آنی وزیر صمت، به دنبال ایجاد یک شوک به بازار صنعت بوده اند، که به نظر می رسد، بدون توجه به عواقب سیاسی و آثار منفی اجتماعی آن، دست به چنین اقدامی زده اند!
این روزهای دشوار خواهد گذشت اما امیدواریم در 1400 کسی سکاندار قوه مجریه این کشور شود که ثبات اقتصادی و امنیت روانی و مراعات اقتضائات و آداب حکمرانی را جزو اصول لایتغیر سیره مدیریتی خود قرار دهد تا این مردم نجیب و عزیز، کمتر به دلیل نقطه ضعف های شخصی رئیس جمهوران، متضرر گردند و خدمات گسترده ای که مستحق آن هستند، در حق شان انجام گیرد.
@rozaneebefarda
در این شب عزیز، امام و شهیدان را فراموش نخواهیم کرد.
#شهدای_انقلاب_اسلامی
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_دفاع_حرم
#حاج_قاسم
#شهدای_کنارک
@rozaneebefarda
پیام تسلیت فرمانده معظم کل قوا درپی شهادت جمعی از پرسنل نیروی دریایی ارتش
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر سرلشکر موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
حادثهی دردناک شناور کنارک که به شهادت جمعی از دریادلان نیروی دریائی ارتش انجامیده برای اینجانب بسیار تلخ و تاسف آور است. گرچه کارکنان زحمتکش که در هنگام خدمتی دشوار و با افتخار جان باختهاند از پاداش و ثواب الهی برخوردارند انشاءالله، ولی غم از دست دادن عزیزان برای خانوادههای آنان و خسارت فقدان جوانان صمیمیِ پرتلاش برای نیرو بسی بزرگ و سنگین است. اینجانب به آن خانوادههای داغدار تسلیت عرض میکنم و صبر و تسلای آنان و شفای آسیبدیدگان را از خداوند مسألت مینمایم و از مسئولان ذیربط میخواهم که ابعاد این حادثه را به درستی روشن کرده، ضمن شناسائی مقصران احتمالی، تدابیر لازم برای عدم تکرار چنین پیشامدهای خسارتبار و تلخ را اتخاذ نمایند.
سید علی خامنهای
۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
@rozaneebefarda
نقد سیدمحمود خسروشاهی بر کتاب پراشکال #هادی_نامه جعفریان
باید هادی را شناخت؛ سپس به نگارش هادی نامه اقدام کرد!!
[صفحه 1 از 2]
💥بسیار_مهم
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
بسم الله الرحمن الرحیم
چنان خشک سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
غم خشکسالی فروکش کرده و غم بیماری فراگیر شده است. در این ماههای پر ملال، والد معظم آیت الله خسروشاهی نیز رخ در نقاب خاک کشید. در این مدت، بسیاری از عزیزان و فرهیختگان همت کردند و جنبه ای از شخصیت ایشان را به تصویر کشیدند. در این میان کتابی به بهانه ی ارج نهادن به مقام مرحوم والد منتشر شد. این اثر "هادی نامه" نام داشت و آقای رسول جعفریان آن را گردآوری کرده بود. از زحمتشان سپاس گزارم، اما این مجموعه را چندان در راستای دغدغه ها و تاملات مرحوم والد نمی بینم.
ابتدا می باید استاد را شناخت و بعد ...
◀️ این کتاب پر حجم که بیش از هزار صفحه است و تصویری از آیت الله خسروشاهی بر جلد آن نقش بسته است، مخاطب را مجاب می کند که با خرید آن ، می تواند به زوایای پیدا و پنهان شخصیت ایشان واقف شود. مبلغ 150 هزار تومان را هزینه می کند و به امید شناخت بیشتر، کتاب را به مطالعه می گیرد. غافل از اینکه این اثر به اندازه ی کتابچه ای هم در خصوص استاد خسروشاهی به سخن نپرداخته است.
شاید بتوان جفایی که در حق خریدار این کتاب می شود را در ذیل حکمی شرعی در آورد و یکی از احکام فقهی را بر چنین عملی مترتب دانست. اینچنین هم اگر نباشد اما این را می دانیم که این خلاف اخلاق است.
این هم از معایب تحقیق در سرزمین ماست که کمیت را ملاک و معیاری برای برتری می دانیم و پای کیفیت را چندان به میان نمی آوریم. وقتی که این کتاب پر حجم منتشر شد، برخی به همین کمیت بالای آن توجه دادند و آن را ملاکی برای برتری قلمداد کردند. گفته شده که پیش از چهلم آیت الله خسروشاهی کتاب در این حجم بسیار منتشر شده است. از همین رو حضرت آقای جعفریان را مورد تکریم قرار دادند. اما این حجم بالا اگر نکته ی حسنه ای هم باشد، مرحوم والد ابدا به آن توجهی نداشت. اینگونه تلاشها را کشکول می دانست. به دفعات شاهد بودم که ایشان برای انتشار یک متن مختصر پانزده تا بیست بار آن را مورد ویرایش و بازبینی مکرر قرار می داد.
بارها از ایشان شنیدم و به عینه می دیدم که کارهای با حجم بالا را تورقی می کردند و به کناری می گذاشتند. همیشه به این نکته اشاره می کردند که در بسیاری موارد ، کیفیت فدای کمیت شده است.
◀️ اما اینک اثری به بهانه ارج گذاری ایشان !! منتشر می شود که صرفا به حجم عظیم آن تاکید شده و به مدت کوتاه بیست روزه ی آن توجه می شود. این موعدهای بیست روزه و چهل روزه بعضا یاد آور وعده های صد روزه است!! وعده ی آب است اما جز سرابی به ارمغان نمی آورد.
به این نکته، نیک واقفم که ارج نامه و یادنامه ها به همراه مقالات بسیار و پژوهشگران فعالی تهیه می شود. این رویّه ی مقبول و مرسومی است.
◀️اما در نظر بگیرید مجموعه هایی را که استاد دکتر مهدی محقق و سپس جناب دکتر بلخاری در انجمن آثار و مفاخر ایران منتشر کرده و میکنند. نه حتی این نهادهای برگزیده که حتی محققین کوشای دیگری را در نظر بگیرید که چگونه به معرفی فرهیختگان این دیار می پردازند. از آن جمله است آقای علی دهباشی. مجموعه های بخارا که به همت ایشان منتشر میشود هر کدام به تنهایی برای شناخت یکی از فرهیختگان کفایت می کند و هر کدام برای ثبت در تاریخ فرهنگی ایران بسنده است. در عرصه ی روحانیت و علما نیز آثاری که حضرت استاد رضا مختاری در موسسه کتابشناسی شیعه و استاد ناصرالدین انصاری قمی یا جناب حاج آقا محمد تقی انصاریان از بزرگان عرصه نشر معارف اهلبیت علیهم السلام به انتشار می رسانند، می تواند نمونه و الگویی نیک در معرفی شخصیتهای فرهیخته قلمداد شود.
اما وقتی که ملاک سرعت و کمیت بالا و افزون بود، پشت پا به اصول و اسلوب تحقیق زده می شود و بعضا آثاری کم مایه منتشر می گردد و هادی نامه نیز از این کم مایگی رنج می برد ، واقعیتی که در تنظیم و چینش مطالب می توان این را به خوبی دریافت.
@rozaneebefarda
ادامه 👇
نقد سیدمحمود خسروشاهی بر کتاب پراشکال #هادی_نامه جعفریان
◀️ کتابی که در ارج و منزلت مرحوم والد نگاشته شده با مقاله ای انتقادی از آیت الله #استادی آغاز می شود.
آیت الله استادی متنی را در نقد کتاب "خاندان علم و تقوا، فقاهت و سیاست" نوشته و در آن به برخی ایرادهای ویرایشی و ارجاع دهی پرداخته اند. البته تاریخ نگارش این مقاله را نمی دانم اما انتظار از آیت الله استادی بیش از این بود. باید اشاره کنم که اندک زمانی بعد از چاپ کتاب در سال 1395 شمسی و به سفارش والد رحمت الله علیه نسخه ای را خدمت حضرت آقای استادی حفظه الله ارسال داشتیم. حال چه شد که ایشان پس از سه سال از زمان چاپ و توزیع کتاب، به این ایرادهای ویرایشی نه چندان مهم دست یافته و بدان تمسک می کنند؟ انتظار این بود که اگر نکته ای نیز داشتند در این مدت با مرحوم والد در میان می گذاشتند تا پاسخ ایشان را هم دریافت کنند نه این که بعد از رحلت والد ...
در ثانی در کتابی که به بهانه ی ارج نامه ی آیت الله خسروشاهی چاپ شده است، چنین متنی چرا می باید در سر فصل کتاب قرار گیرد؟ این غفلت گردآورنده ی اثر را می رساند.
◀️ آقای جعفریان، مجموعه ای از پژوهشگران را برای انتشار این ارج نامه به همکاری طلبیده اند. برخی از محققین حاضر در این مجموعه، کمتر شناختی از مرحوم استاد خسروشاهی دارند. کمتر به مرام ایشان واقفند. این را می توان با مطالعه بعضی مقالات این مجموعه دریافت. البته وقتی که ملاک و معیار جمع آوری مطالب، مدت زمان چهل روزه باشد، انتظاری بیش از این هم نمی رود.
الغرض این نحوه مواجهه را تکریم استاد خسروشاهی نمی دانیم. به قول یکی از فضلای حوزه علمیه این ارج نامه بود یا نقص نامه ⁉️
◀️ و شگفت و تاسف آور اینکه استاد مهدوی راد هم در این میان ترجیح داده اند که وظیفه ی تحقیق در آثار مرحوم والد را به محققین تبریزی محول کنند و آنها را به چاپ یادنامه تشویق کنند. نمی دانم از چه زمانی مرسوم شده که بر اساس محل تولد محققین، اولویت بندی صورت می پذیرد؟!!
کسی که کمترین آشنایی با شخصیت بین المللی مرحوم والد داشته باشد و حتی برخی آثار ایشان را خوانده باشد به خوبی در می یابد که ایشان نه نگاهی قومی را می پسندیدند، نه رویکردی ناسیونالیستی؛ نه نگاهی صرفاً وطن پرستانه و نه حتی نگاههای جناحی در کارنامه ی ایشان برجا مانده است. نه تفاوت بین حوزوی و غیر حوزوی را باور داشتند و نه حتی فقط بر اساس مذهب شیعه به قضاوت می پرداختند. این امور کمتر جایگاهی در نظر مرحوم پدرم داشت.
◀️ایشان کسی بود که از بیست سالگی با شخصیتهای جهان اسلام مکاتبه و رابطه ای دیرین با اکثر سران حرکتهای اسلامی داشت. با افرادی مراوده داشت که شاید بعضی از دوستان وزارت خارجه نیز هنوز نام و نسبشان را نشنیده باشند.!!
ایشان کسی بود که از سالها قبل از انقلاب به عنوان یک شخصیت بین المللی مطرح بود. رابطه ی ایشان با الازهر مصر را کمتر شخصیت ایرانی داشته است.
ایشان کسی بود که امضایش پای دهها بیانیه علمای بلاد اسلامی در دفاع از حق مسلمانان و آزادی فلسطین و... بوده اما هیچگاه حاضر نشد که نامش در دسته بندیهای موهوم قرار بگیرد.
◀️حال پس از رحلت ایشان بیاییم و نگاهی صرفا قومی را ترویج دهیم و از محققان تبریزی بخواهیم تا قدر همشهری!! خود را بدانند و قدمی در معرفی ایشان بردارند؟ این سخن نشان از عدم اطلاع دقیق نسبت به سیره ی مرحوم والد دارد و متاسفانه این عدم شناخت، در هادی نامه ! نیز رخ نمایی می کند. برخی مقالات این مجموعه، گویی مدح شبیه به ذم را تداعی می کند. در برخی خاطره گوییها از مرحوم خسروشاهی، رعایت انصاف نشده و بعضا از سر غفلت از مرام آن مرحوم سخنی گفته شده است. به عنوان نمونه ای کوچک، در ذکر خاطره ای گفته شده که آیت الله خسروشاهی به دلیل کدورتی که با بیت امام خمینی داشت به تشییع جنازه حاج سید احمد خمینی نرفت. این سخن، از عدم آشنایی کافی با منش مرحوم والد حکایت می کند چرا که ایشان در کمتر مجلس تشییعی حضور مییافتند و عدم حضورشان قاعده بود و نه استثناء.
◀️ بنای بنده بر اتلاف وقت خود و سایر عزیزان نبوده و نیست. اما بر خود فریضه می دانم که هر کجا بزرگوارانی خواسته یا ناخواسته به تحریف یا تقلیل شخصیت ایشان و یا مصادره به نفع جریان و گروهی خاص بپردازند، پاسخی را بر اساس مسلک و مشی ایشان عنوان کنم. ممکن است که در این میان، برخی رنجیده خاطر شوند و یا دلی مکدر شود، اما این رنجش را بر تحریف واقعیت ترجیح می دهم. این مرامی است که در تمام 25 سالی که توفیق خدمت به ایشان در مرکز را داشته ام، دیده ام و به آن پایبند خواهم بود . البته در این مدت سخنان غیر دقیق دیگری نیز به ایشان منتسب شده که در وقت مناسب و توسط مرکز پاسخ داده خواهد شد.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
مرکز بررسی های اسلامی قم
سید محمود خسروشاهی
23اردیبهشت 1399
روزنه
نقد سیدمحمود خسروشاهی بر کتاب پراشکال #هادی_نامه جعفریان ◀️ کتابی که در ارج و منزلت مرحوم والد نگاش
#شریعتمدارنامه یا #هادی_نامه؛ مسئله این است!
#تلنگر
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
انتشار کتاب هادی نامه در آستانه چهلمین روز درگذشت جناب استاد خسروشاهی، از نظر سرعت عمل، اقدام قابل تقدیری بود اما....
محتوای کتاب که با هدایت شخص آقای #رسول_جعفریان گردآوری شده، از جهات متعدد قابل خدشه و نقد علمی است.
انشاءالله به زودی نقد مستند و تفصیلی تحریریه تاریخ روزنه بر محتوای این کتاب منتشر خواهد شد اما در این یادداشت کوتاه، اجمالا قابل عرض آنکه:
اولا بخش معظم از محتوای کتاب کاملا بی ربط به جناب استاد خسروشاهی و مصداق بارز #کتاب_سازی است که البته متاسفانه جناب جعفریان ید طولایی در این باب دارند و در پیشینه و کارنامه ایشان به وفور آثاری با عناوین متکثر و محتوای تکراری را شاهدیم که خود موضوع مقالات مجزاست(صد البته این نقیصه، نافی زحمات و ابتکارات و تولیدات علمی ایشان نیست)
ثانیا اغلاط و تحریفات تاریخی در این اثر کم نیست و وجود چنین تحریفاتی در ارج نامه استاد منصف، متتبع و مدققی چون مرحوم خسروشاهی، بی مهری و بی انصافی به تاریخ معاصر و به شخص مرحوم خسروشاهی است. ضمن آنکه از جهت #مخدوش_سازی_حافظه_تاریخی_ایرانیان نیز بسیار خسارت بار است.
ثالثا این اثر از یک پی رنگ تاریخی نامرئی برخوردار است که گاه نشانه های آن آشکار شده است. و آن اینکه، در موارد متعدد به تجلیل و تمجید از #شریعتمداری و جریان #دارالتبلیغ پرداخته و در حقیقت نوعی عقده گشایی تاریخی علیه جریان انقلاب اسلامی محسوب می شود که مستندات آن در حال تجمیع و در قالب مقاله ای مفصل ارائه خواهد شد.
از همین رو این اثر بیش از آن که هادی نامه باشد، شریعتمدارنامه است!
رابعا هادی نامه در واقع از شبکه مرتبطین با جعفریان رونمایی کرده(جز موارد معدود از آقایان مستقل) و از این جهت بسیار واجد اهمیت است. این شبکه در دو دهه گذشته در اتوبان فرهنگ و تاریخ ایران از قم تا تهران و نجف و برخی مراکز اروپائی، فعال بوده، از امکانات جمهوری اسلامی به غایت برخوردار و در عین حال کارنامه قابل دفاعی در پی گیری دیدگاه های امام و رهبری در عرصه تاریخ، سیاست و فرهنگ ندارد که در جای خود قابل نقد و ارزیابی جدی است.(این گزاره البته در مورد همه نویسندگان هادی نامه صدق نمی کند؛ عمومیت دارد اگرچه کلیت ندارد)
توجه به این نکته ما را با نوعی تاریخ نگاری جناحی و جریانی مواجه می کند، که معلوم نیست در بازخوانی تاریخ، تا چه میزان به واقعیت ها توجه دارد و تا چه اندازه مسائل جناحی را ردیابی می کند.
رسول جعفریان اگرچه در دوران گذشته در میان برخی طیف ها تا حدودی به حریت و استقلال شناخته می شد اما اکنون به واقع باید او را از #تاریخ_نگاران_اعتدال بازشناسیم. امری که در موضع گیری ها و پروژه های علمی اخیر او واضح است و صدالبته این لقمه بسیار بزرگتر از گلوی خرده جریان اعتدال بود و جا داشت جناب جعفریان تا این پایه خود را قربانی مطامع سیاسی خرده جریان اعتدال نکند، اما چه می توان گفت که فعلا چنین طریقه ای پیش گرفته است.
@rozaneebefarda
نقد #هادی_نامه/بخش نخست
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 1 از9]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
کتاب هادینامه با عنوان ارجنامه مرحوم سیدهادی خسروشاهی در بهار 1399 منتشر شد.این کتاب توسط آقای رسول جعفریان گردآوری شد. در ضمن این کتاب مقالهای از آقای #سیدعباس_صالحی (وزیر فرهنگ و ارشاد و عضو هیئت امنای #دفتر_تبلیغات_اسلامی) نیز درج شد و 150 نسخه از آن نیز با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در مجموع 200 شمارگان چاپ شد.
یکی از 52 مقاله این مجموعه توسط آقای #محمد_مهاجری نوشته شده بود. عنوان مقاله وی «مروری بر رفتار محافل و چهرههای مذهبی در دهههای 30 تا 50» بود.
با توجه به جایگاه مرحوم خسروشاهی و همچنین تمرکز گردآورنده بر مسائل تاریخی انتظار میرفت یادداشتهای این مجموعه از طراز علمی لازم برخوردار باشند اما با مشاهده اشتباهات و تحریفات تاریخی یادداشت آقای مهاجری این انگاره مخدوش شد.
شروع یادداشت علاوه بر اینکه ضابطههای علمی را نداشت؛ بوی تمجید از خود نیز میداد.(واقعا تعریف از کتابخوان بودن خود نویسنده و پدرش؛ چه ارتباطی با ارجگذاری مقام علمی مرحوم خسروشاهی دارد و چه نسبت منطقی با موضوع مقاله دارد؟)
غیر از این اشکال ساختاری و فنی؛ محتوای یادداشت آقای مهاجری نیز خدشههای غیرقابل انکاری داشت که بهتر بود آقای #جعفریان به عنوان مسئول و گردآورنده کتاب؛ برای پاسداشت از شخصیت علمی و فرهنگی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین خسروشاهی این اشکالات را برطرف کرده و مطلبی لااقل در طراز متوسط علمی در کتاب بگنجانند و یا اگر اصرار بر انتشار چنین مطالبی دارند در پاورقی به خطاهای آن اشاره کنند تا ذهن تاریخی مخاطب به این راحتی آلوده نگردد.
با وجود اینکه نویسنده یادداشت هماکنون نیز سردبیر سایت شبه دولتی #خبرآنلاین(رسانه نزدیک به #علی_لاریجانی و از حامیان دوآتشه دولت) است اما از پیشینه و عملکرد سیاسی وی اطلاعات چندانی در دسترس نیست.
البته محمد مهاجری در توییتر نیز فعال است و با هشتگ زدن (مااصولگراها) علاقه دارد خود را اصولگرا نشان بدهد تا تخریبهای خود به به این طیف را درونگروهی نشان دهد که البته این اقدام نخ نما به شدت در حال حاضر دستمایه طنز کاربران و فعالان سیاسی قرار گرفته است.
در ادامه به برخی از اشکالات یادداشت محمد مهاجری در هادینامه اشاره خواهیم کرد:
1. تقسیمبندی ناقص و #تحریفآمیز
همانطور که از موضوع این یادداشت برمیآید نویسنده قرار بود «مروری بر رفتار محافل و چهرههای مذهبی در دهه های 30 تا 50» داشته باشد و باید مهمترین چهرهها و محافل مذهبی را، لااقل به صورت اجمالی و مختصر، بیان کند. او در یک تقسیمبندی؛ جریانات مذهبی را به دو گروه تقسیم میکند: «جریانات مذهبی سنتی و جریانات مذهبی روشنفکری». سنتی در فضای حوزه علمیه و فضای تاریخی و جریانشناسی و... تعاریف و شاخصههای مختلفی دارد و منطق نویسنده و تعریفش از این کلیدواژه مشخص نیست. اما در هر صورت؛ آقای نویسنده این تقسیمبندی را ارائه میکند و آن را اینگونه بیان میکند:
« یک: #فدائیان_اسلام و #هیئتهای_موتلفه اسلامی دو گروه شاخص مذهبی بودند که روحانیت در شکل دهی ساختار فکری آن ها نقش اساسی داشت...[که مشی مسلحانه داشتند و] پایگاه خود را در میان متدینان سنتی ،بازاریان، کسبه و پیشه وران می جستند و شاید تلاش چندانی برای جذب دانشگاهیان به خرج نمی دادند.
دو : جریان روشنفکری مذهبی که عمده آن ها را تحصیل کردههای دانشگاهی تشکیل می دادند.»
این تقسیمبندی ناقص و جهتدار نمونهای جالب از انواع تحریفات است که در ادامه نسبت به آن توضیحاتی خواهیم داد:
1.1. حذف جریان امام قدس سره الشریف
پیامی که این تقسیمبندی به مخاطب ارائه میدهد این است:
الف) جریانات مذهبی که #روحانیت در شکلدهی ساختار فکری آنها نقش اساسی داشته اولا اهل کار سیاسی چارچوبمند نبوده و دست به اسلحه بودند؛ ثانیا طرفدارانشان محدود به عوام و کسبه و... بوده است.
ب) ارکان و عمده جریان مذهبی اهل فکر و روشنفکر؛ دانشگاهی بودند و نه حوزوی. البته جناب نویسنده لطف نموده و #شهید_مطهری و #شهید_بهشتی و... را نیز به همین طیف ملحق کرده است.
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 2 از9]
امّا سؤال اینجاست که جناب روزنامهنگار چرا مهمترین و تأثیرگذارترین جریان مذهبی سیاسی غیرمسلح را حذف نمود؟ چرا آقای محمد مهاجری هیچ نامی از جریان مذهبی به رهبری #امام_خمینی قدس سره الشریف نیاورد؟ امام و جریان تابع او (که طیف وسیعی از دانشگاهیان و مردم عادی را شامل میشود) یا باید سنتی باشند یا غیرسنتی و به اصطلاحِ ایشان روشنفکر. اما ایشان هیچ نام و نشانی از ایشان نمیآورد و این نمونهای آشکار از تحریف به نقیصه است. اما دلیل این کار چیست؟
به طور خلاصه باید گفت که آقای مهاجری نمیتواند امام قدس سره الشریف را همعرض شخصیتهای معلومالحالی مثل #سحابی و #سنجابی و #بازرگان بیاورد بنابراین خود به خود ایشان ذیل جریانِ به اصطلاح سنتی قرار میگیرد. بهترین فرض برای تحریفگران تاریخ این است که جریان تابع امام را به عنوان یک جریان تندرو با مشی خشن مسلحانه معرفی کنند و برای این منظور؛ تنها کاری که لازم است این است که جریانات مسلح به عنوان نمادِ جریانات مذهبی انقلابی و متعهد به سنت معرفی شوند و از آن به بعد هرکس که گرایشی به جریانات مذهبی متعهد داشته باشد با برچسب «مسلح و #تروریست» رانده میشود. این حربه پوسیدهای است که مدتها علیه جریان انقلابی به کار گرفته میشود و بارها و بارها پاسخ علمی آن داده شده است. اما به صورت خلاصه باید گفت:
اولا مهمترین جریان مذهبی دهه چهل و پنجاه، جریان امام خمینی قدس سره الشریف بود.
ثانیا امام خمینی به هیچ عنوان مشی مسلحانه را تأیید نمیکردند بلکه قائل به مبارزات سیاسی و غیرمسلحانه برانداز بودند. که البته آقای نویسنده نیز نتوانست این مسئله را بپوشاند و به صورت جزئی؛ صدور فتوای ترور توسط امام را نفی کرد.
بنابراین باید گفت که تقسیمبندی نویسنده یادداشت ناقص و غیرگویاست. جریان انقلابی امام؛ به عنوان بزرگترین و مهمترین جریان اجتماعی و سیاسی دهه چهل و پنجاه را نه میتوان ذیل گروه اول تعریف کرد و همعرض #فدائیان_اسلام و مؤتلفه دانست؛ نه میتوان آن را در کنار امثال بازرگان و سحابی گذاشت.
1.2. همطراز قرار دادن شهید مطهری و بازرگان
شهید مطهری و بازرگان گرچه در برخی فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همکاریهایی داشتند اما هیچگاه نمیتوان این دو شخصیت را در یک گروه دانست.
شهید مطهری عالمی متعهد و برجسته و دقیق دینی بود که بر اساس تشخیص اجتهادی خود حرکت میکرد و کوچکترین التقاط و انحرافی را نمیپذیرفت و اگر با مجموعههای فرنگیمآب ارتباطاتی داشت تنها از سر دلسوزی اسلامی و وظیفه تبلیغی و ارشادی بوده است به علاوه ایشان استفاده از پرورشیافتگان غرب را تنها با نظارت دقیق و جدی روحانیت جایز میدانسته و بدون این نظارت استفاده این شخصیتها دارای مضرات فراوان عنوان نموده بود. در این زمینه به متن زیر توجه کنید:
«در حال حاضر خوشبختانه طبقهای به وجود آمدهاند که از طرفی در فرهنگ جدید غربی پرورش یافتهاند و از طرف دیگر مطالعات و علایق اسلامی دارند و اسلام را با معیارهای جدید عرضه میدارند و طبعا مورد استقبال نسل جوان که بالفطره مسلمانند و از طرف دیگر مجذوب معیارهای غربی میباشند، قرار می گیرند. درباره این طبقه که در حال تکثیر و افزایشاند، نظریات افراطی و تفریطی ابراز میشود و مکرر نظر مرا در این موضوع خواستهاند. این بنده لازم میدانم نظر خود را درباره این موضوع از نظر روابط حسینیه [ارشاد] با این طبقه ابراز دارم، زیرا این طبقه امروز به صورت یک مسئله اجتماعی درآمدهاند.
من با استفاده از این طبقه موافق مشروطم. در گذشته موسسه حسینیه ارشاد با پیشنهاد و موافقت اینجانب از وجود این طبقه استفاده کرده است. این طبقه میتوانند حلقه ارتباط فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی واقع شوند ولی مشروط به اینکه برنامههایی که به وسیله این طبقه اجرا میشود تحت نظارت و کنترل دقیق افرادی باشد که در فرهنگ اسلامی پرورش یافتهاند و در علوم اسلامی اعم از تفسیر و فقه و اصول و کلام و فلسفه و ادبیات تخصص یافتهاند و اگر این نظارت دقیق و جدی صورت نگیرد زیان اینگونه افراد و برنامههایی که اجرا میکنند از سودش بسی بیشتر است. #مرتضی_مطهری»
دامنه عملی این مرزبندی دینی با جریان غربزده و به اصطلاح روشنفکر پس از پیروزی #انقلاب_اسلامی و در شورای انقلاب نیز نمود داشت. در بحبوجه تجزیهطلبی حزب دموکرات در غرب کشور، مهدی بازرگان در شورای انقلاب طرح تسلیم در برابر خواستههای نامشروع تجزیهطلبها را کلید میزند اما شهید مطهری و شهید بهشتی با تسلیمطلبی وی، که از شاخصههای سیاسی غربزدگان نیز هست، به شدت برخورد میکنند. خاطره سرلشکر رحیمصفوی گویای این مطلب است:
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه3از9]
«[بازرگان گفت:]دولت چارهای ندارد جز اینکه در مقابل #حزب_دموکرات تسلیم شود و یک نوع خودمختاری به آنها اعطا کند و شرایطشان را بپذیرد.در همین جلسه بود که شهید بهشتی و شهید مطهری بلند شده، فریاد میکشند:« شما میخواهید ما در مقابل نیروهای دموکرات و کمونیست تن به سازش بدهیم؟ نه خیر، چنین نیست و سازش معنا ندارد.عبدالرحمن قاسملو[دبیر کل حزب دموکرات] تا مدتی که زنده بود از اندیشه خام و تجزیهطلبانه خود دست نکشید.»(انقلاب اسلامی و گروههای تجزیهطلب ص۳۸۳-۳۸۴)
2. نسبت #گروه_تروریستی مجاهدین خلق با بازرگان و نهضت آزادی
روزنامهنگار و یادداشتنویس مورد نظر در بخشی از مطلب خود مینویسد:
« برخی منتقدان بازرگان و سحابی معتقدند جریان مجاهدین خلق از درون نهضت آزادی (که بازرگان ، سحابی و آیت الله طالقانی از چهره های اصلی آن بوده اند) زاده شده و با این پیشفرض چنین داوری می کنند که اندیشه های بازرگان و ... انحراف داشته است.
در صدد #تبرئه بازرگان و همفکران او نیستم اما صرف این ادعا که عده ای با خواندن آثار او راه انحراف را برگزیده اند، سست و نامعتبر است. همانگونه که منتسب کردن فهم خوارج به قران اعتبار ندارد.
اگر به بازرگان و همراهانش انتقاد وارد است، باید آن را در مشی سیاسی آنها جستجو کرد نه در تلاش آنها برای نشر افکار دینی.»
در خصوص این چند خط؛ چند نکته میتوان گفت:
1. ارتباط گروهک تروریستی #مجاهدین_خلق با #نهضت_آزادی از نکات آشکار تاریخ معاصر است و محدود به «برخی منتقدان بازرگان و سحابی» نیست. چه کسی است که نداند#محمد_حنیفنژاد و #سعید_محسن از اعضای نهضت آزادی ایران و از فعالین دانشجویی آن بودند؟(سازمان مجاهدین خلق، حسین احمدی روحانی، 1390، ص 25) آیا آقای مهاجری؛ که رندانه انتساب مجاهدین به نهضت آزادی را محدود به منتقدان بازرگان و سحابی میکند نمیداند که محمد حنیفنژاد پس از آمدن به تهران و ورود به دانشگاه با فعالان سیاسی چون مهندس بازرگان، یدالله سحابی، عزتالله سحابی، رحیم عطایی و... رابطه داشت؟و پس از دستگیری سران نهضت آزادی در اول بهمن 1341 دستگیر شد؟ (سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ج 1، ص 277) جالب توجه اینکه خود بازرگان هم حنیفنژاد را نهضتی میداند:
«صبح سحابی و مرا برای پروندهخوانی به دادگاه بردند... حال و روحیه رفقا خوب است، بحمدالله. پورقبادی آزاد شده است. کجابی را به دادستانی بردهاند، تعهد و استعفانامه بدهد تا آزاد شود او هم به سرتیپ صدوقی جواب منفی دادهاست. کسانی که ماندهاند از نهضتیها:
#حنیفنژاد، شیبانی، علیبابایی، حکیمی، جعفری، مجابی»(یادداشتهای روزانه مهندس مهدی بازرگان، مهدی بازرگان، 1376، ص 78)
و همچنین:
«روز یازدهم محرم است و ما این چند شب، مختصر مجلس سخنرانی و تذکر و زیارتخوانی داشتیم. دو شب مهندس صباغیان صحبت کرد. یک شب #حنیفنژاد، دو شب شیخ مصطفی رهنما، یک شب دکتر سحابی، سه شب اول هم من.»(یادداشتهای روزانه مهندس مهدی بازرگان، مهدی بازرگان، 1376، صص 491–492)
آیا آقای بازرگان هم منتقد خودش بوده که سران مجاهدین خلق را به نهضت آزادی نسبت میدهد؟ یا آقای مهاجری غرض دیگری از این نسبت دادنها دارد؟
نکته جالب توجه اینکه جناب آقای رسول جعفریان نیز سران مجاهدین خلق را منتسب به مهندس بازرگان میدانند:
« سازمان مجاهدین خلق
چند نفر از شاگردان جوان مهندس بازرگان، به طور عمده از طیف دانشجو و البته بیشتر طبقه بازاری سازمان را تشکیل دادند. این افراد بیشتر در نیمه دوم دهه سی در نهضت مقاومت ملی و سپس در نهضت آزادی فعالیت کرده و تجربه سیاسی اندوخته بودند.»(جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، رسول جعفریان، 1398، ص 660)
آیا از نظر آقای مهاجری؛ جناب رسول جعفریان هم از منتقدین بازرگاناند؟
2. انحراف آقای بازرگان محدود به اشتباهات فاحش سیاسی وی نیست و در زمینه فکری نیز انحرافاتی داشت و یکی از منتقدین افکار بازرگان، آیتالله شهید مرتضی مطهری بودند که با بیانی متقن، متین و منصفانه به نقد نظرات بازرگان پرداختند.(مجموعه آثار شهید مطهری، مطهری، 1377، ج 4، ص 379 و811 و 828) البته اشتباهات و التقاطهای فکری از جانب کسی که مدعی تفسیر دین است اما تخصص دینی ندارد امری طبیعی و قهری است.
3. نکته تأسفبرانگیز اینکه آقای مهاجری تلاش کرده تأثیر منفی #اندیشههای_التقاطی بازرگان در شکلگیری و انحراف سازمان مجاهدین خلق را انکار کند. این تحریف تاریخ حتی مورد تأیید آقای جعفریان هم نیست و معلوم نیست چرا ایشان این اشتباهات فاحش را در کتاب تحت نظر خود گردآوردهاند و هیچ تذکری (ولو به صورت پاورقی و تحشیه) ندادهاند.
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 4 از9]
جناب آقای جعفریان در خصوص نقش افکار #مهندس_بازرگان در شکلگیری الگوی اندیشهای سازمان مجاهدین خلق مینویسد:
« [مؤسسین سازمان مجاهدین خلق] بر اساس الهامی که از آثار مرحوم بازرگان گرفتند، به تدوین #ایدئولوژی_دینی و سیاسی خود پرداختند و کوشیدند تا متونی را تدوین کنند که بتوانند از آنها به عنوان متن آموزشی برای تربیت کادرهای مورد نظر در سازمان استفاده کنند. در سازمان به جز قرآن و نهجالبلاغه؛ از متون تفسیری و حدیثی شیعه، کتابی مورد استفاده قرار نمیگرفت. حتی اندیشههای علامه طباطبائی و استاد مطهری هم مورد بیاعتنایی کامل بود و خواهیم دید که تنها برخی از نوشتههای تفسیری مرحوم طالقانی و بیشتر آثار بازرگان –عمدتا راه طی شده- محل اعتنا بود.»(جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، رسول جعفریان، 1398، ص 665)
3. انجمن حجتیه
3.1. تطهیر #انجمن_حجتیه
جناب نویسنده ذیل عنوان «انجمن حجتیه» میگوید:
«گرچه انجمن حجتیه را می توانستم در دسته بندی بالا قرار دهم اما بدلیل تمایزهای خاصش جداگانه نوشتم.» اما مشخص نمیکند که آن تمایزهای خاص که باعث شد به انجمن حجتیه عنوانی مستقل بدهد چیست؟ طبیعی است که هر گروهی تمایزاتی خاص با گروههای دیگر دارد کما اینکه مؤتلفه و فدائیان اسلام هم تمایزاتی دارند اما تمایز انجمن حجتیه چه بوده که آن را ذیل جریانهای مذهبی به اصطلاح «سنتی» نیاورده است؟ نقش انجمن حجتیه در روند انقلاب اسلامی بیشتر و برجستهتر از گروههایی مثل مؤتلفه است؟ یا ایشان میخواسته سنتیها را محدود به طیفهای مسلح کند؟ یا تطهیرهایی در نظر داشته که نسبت به انجمن داشته برجستهتر شود؟ معلوم نیست.
در هر صورت آقای محمد مهاجری طبق گفته خود با انجمنیها هم مدرسه بوده و در این نوشته هم تلاش کرده از #انجمنیهای_متحجر؛ چهرهای #پرمطالعه، #دقیق و #عمیق بسازد. ویژگیهای عجیبی که محمد مهاجری به اعضای انجمن حجتیه نسبت میدهد و با آن انجمن را تطهیر میکند عبارت است از:
«با مطالعه ، دقیق ، عمیق ، اهل گفتگو و بحاث، تلاش برای یافتن چهرهای متجدد و روشنفکر، آراسته، شیکپوش، مؤدب و... »
توصیفهای آقای مهاجری قابل تأمل است. چگونه میتوان جمعیت متحجری را که به تعبیر امام قدس سره الشریف در منشور روحانیت حتی مبارزه سیاسی را هم حرام میدانسته (صحیفه امام، امام خمینی، 1378، ج 21، ص 281) عمیق و دقیق دانست؟ آیا گروهی که تزشان اين بود كه بگذاريد معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد (صحیفه امام، امام خمینی، 1378، ج 17، ص 534) میتواند ژست روشنفکری بگیرد؟
آیا جمعیتی که حتی جهاد دفاعی در برابر رژیمی خونخوار را زیر سؤال میبرد میتواند اهل مطالعه و متفکر و امروزی باشد؟ در این زمینه بد نیست به موضعگیری انجمن حجتیه و شخص آقای حلبی در زمان جنگ تحمیلی اشاره کنیم:
انجمن در ابتدا که عراق به ایران حمله کرد هیچگونه عکسالعملی نشان نداد. و پس از مدتی شروع به محکوم کردن جنگ در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کردند و آقای حلبی در سخنرانی خود گفت:
اول شما یک افسر و یک پیشوا و رهبر معصوم پیدا کنید. رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت، دیشب گفتم اول او را پیدا کنید او را اقامه به کار بکنید. طرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر دین، رهبر معصوم داشته باشید... از من هم واجب است منبر را ول کنم، هفتتیر به کمر ببندم، بروم جلو...باید جنگ روی موازین دین به رهبری معصوم نه عادل، عادل کافی نیست... عادل گاهی اشتباه میکند، خون مردم، مال مردم، عرض مردم، ناموس مردم را نمیتوان داد به کسی که خطا میکند.
#حلبی حتی گستاخی را تا آنجا ادامه داد که گفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم که بیاید خودش جلوتر از همه در لشکر حرکت میکند. او بدون توجه به اهمیت جان امام امت برای نظام جمهوری اسلامی، بدون توجه به کهنسالی او و بدون نگاه به جنگ مدرن گفت:«بنده توی خانهام بنشینم، پلو بخوریم، به جناب آقا بگوییم برو میدان. میگوید برو آقا دنبال کار خودت خیلی خوب است، خودت بیا عمل کن.(جریان شناسی انجمن حجتیه، ابوالفضل صدقی، 1388، ص 150)
امروز باید در برابر تطهیرکنندگان انجمن حجتیه بیش از پیش هوشیار باشیم و این جمله امام را جلوی چشم خود قرار دهیم:
«حواستان را جمع كنيد كه نكند يكمرتبه متوجه شويد كه انجمن حجتيهايها همه چيزتان را نابود كردهاند.»(صحیفه امام، امام خمینی، 1378، ج 21، ص 681)
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 5 از9]
3.2. استناد به خاطرهای مخدوش
آقای محمد مهاجری در پایان مطلب انجمن حجتیهاش خاطرهای از مرحوم آیتالله خزعلی میآورد:
«مرحوم #آیتالله_خزعلی از چهره هایی است که به انجمن گرایش داشت اما آنگونه که شخصا از او شنیدم هیچوقت عضو انجمن نبود. معهذا مرحوم آقای خزعلی اعتقاد داشت نسبت به انجمن بی انصافی شده. او می گفت اوایل سال 58 با مرحوم شهیدمطهری در باره انجمن صحبت کرده و قرار شده در جلسه ای در حضور امام، در باره آن گفت وگو شود. تصمیم میگیرند از امام وقت ملاقات بخواهند اما ترور آقای مطهری این فرصت را سلب می کند.»
این سخن آقای مهاجری یک خاطره است اما هر خطش چند غلط دارد:
1. مرحوم آیتالله خزعلی شخصیتی تمام انقلابی بود که با مشاهده انحراف فرزندش از وی نیز تبری جست.
2. ایشان برای صحبت با امام نیازی به حضور شخص ثالثی نداشت.
3. ایشان پیش از ترور #شهید_مطهری با امام در خصوص انجمن صحبت کرده بود و مدتی نیز به دستور امام برای ارتباطگیری ارشادی و... با اعضای انجمن ارتباط گرفت و پس از انحراف قطعی و غیرقابل بازگشت انجمن همین ارتباط هم قطع شد.
4. ایشان اعتقادی به بیانصافی علیه انجمن نداشت بلکه شهید مطهری به مرحوم خزعلی میگویند که اعضای انجمن به حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف گرایش شدیدی دارند در نتیجه باید به انقلاب جذب شوند و نباید به طور کامل طرد شوند.
اکنون اصل خاطره را نقل میکنیم:
«جنابعالی برای توجیه حجتیه نزد امام تلاش فراوانی کردید که البته ایشان نپذیرفتند؟ چرا پیگیر این قضیه بودید و چرا امام قبول نکردند؟
بنده نه هیچ وقت حجتیهای بودهام و نه هستم. یک #مسلمان_انقلابی هستم و در این مسیر حتی اگر فرزندم هم خلاف عمل کند، او را #طرد خواهم کرد، کما اینکه کردم.
در #تاریخ_اسلام هم بهتر از امام رهبری را سراغ ندارم و لذا با هر کس که با امام مخالف باشد ذرهای مماشات نخواهم کرد.در مورد انجمن حجتیه، بین فضلا و علما بحثهایی مطرح بود.
شهید مطهری معتقد بودند: هر چند اینها در اعتقاداتشان انحرافاتی دارند، اما عمیقاً به امام زمان(عج) معتقدند و لذا باید با امام صحبت کنیم که راهی برای جذب اینها به انقلاب پیدا کنیم و طرد آنان کار صحیحی نیست.
آقای مطهری برایشان کاری پیش آمد و به #مشهد رفتند و خدمت امام رفتم و موضوع را با ایشان مطرح کردم. امام فرمودند شما از طرف من نماینده باش و برو و با آنها صحبت کن.
آقای مطهری که از مشهد برگشتند و موضوع را برایشان گفتم، بسیار خوشحال شدند. از آن به بعد بنده به عنوان نماینده امام در انجمن حجتیه شرکت میکردم و مرتباً هم از قضایای انجمن به ایشان گزارش میدادم. بعدها مسائلی پیش آمدند که امام نسبت به اینها بدبین شدند و به من فرمودند که دیگر به نمایندگی از طرف من نزد آنها نروید. من هم اطاعت امر کردم.
* علت چه بود امام به آنها بدبین شدند؟
در جامعه شایع شده بود اینها معتقدند باید بگذاریم آنقدر معصیت در جامعه زیاد شود تا امام زمان(عج) ظهور کنند. حتی امام در یکی از سخنرانیهایشان هم به این موضوع اشاره کردند.
خدمت امام عرض کردم بسیاری از اینها نماز شب خوان هستند، به جبهه میروند و شهید میشوند. آخر چگونه ممکن است چنین اعتقادی داشته باشند؟ امام فرمودند: اگر این اعتقاد را ندارند، چرا از خود #دفاع نمیکنند؟»(آیت الله خزعلی، 1394)
4. علی شریعتی
4.1. تقلیل سطح مخالفتها و تعضیف مخالفان شریعتی
جناب آقای مهاجری که به دلیل تبحر در #ژورنالیسم بر ترفندهای اقناع و تحریف مسلط است به خوبی از «تحریف به نقیصه» استفاده نموده و از مخالفان جدی و فراوان او؛ تنها مرحوم کافی و شیخ قاسم اسلامی و نهایتا شهید مطهری را ذکر میکند و در مورد تاریخنگار انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی نیز دروغی میگوید که به آن خواهیم پرداخت.
اما آیا مخالفان حوزوی شریعتی همین چند نفر بودهاند؟ قطعا خیر. در ادامه مخالفت بزرگترین شخصیتها و مراجع دینی با افکار و آثار شریعتی خواهیم آورد که اسناد آن نزد تحریریه روزنه محفوظ است:
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه6از9]
* #علامه_طباطبائی رحمهالله: نوع مطالب شریعتی اشتباه و طبق مدارک دینی اسلامی غیرقابل قبول میباشد.
* مرحوم #سیدمحمدهادی_میلانی نقدهای جدی روحانیت به شریعتی را تأیید کردند.
* مرحوم #آیتالله_مرعشی نجفی آثار شریعتی را کتب ضلال میدانستند.
* مرحوم #آیتالله_حاج آقا_حسن_قمی: توده مردم از مطالعه اینگونه نشریات خودداری نمایند.
* مرحوم #آیتالله_سیدعبدالله_شیرازی: برای کسانیکه قدرت علمی بر تشخیص غث و ثمین آنها ندارند و عالم نیستند خرید و فروش و مطالعه آنها حرام است.
4.2. شریعتی؛ عنصری مرتبط با ساواک
آقای محمد مهاجری مینویسد:
« آقای #حمید_روحانی نویسنده کتاب "تاریخ تحلیلی نهضت امام خمینی " او را رسما عامل ساواک معرفی می کند.
در سال 1372 دیداری در مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران با وی داشتم. یکی ازدوستان به درخواست آقای روحانی مرا به او معرفی کرده بود تا با مجله "15 خرداد" که ارگان مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود همکاری کنم . در آن جلسه روش تاریخ نگاری او را مورد نقد قرار دادم و بحث را به دکتر شریعتی ربط دادم . آقای روحانی قسم جلاله یاد کرد که در اسناد ساواک حتی یک برگ وجود ندارد که شریعتی را فردی مثبت جلوه دهد .
همکاری با آقای حمید روحانی بدلیل زاویه فکری و سلیقه ای با او میسر نشد اما چند سال بعد که آقای روحانی از ریاست مرکز اسناد کنار رفت(یا کنار گذاشته شد) و آقای روح الله حسینیان به جای او منصوب شد، سه جلد اسناد ساواک در مورد شریعتی را منتشر کرد. من هر سه جلد این کتاب را خواندم و اطمینان می دهم حتی یک برگ سند که دلالت بر ساواکی بودن او داشته باشد، وجود ندارد. و هنوز از قسم جلاله آقای روحانی در شگفتم.»
ورای اسنادی که در خصوص آقای شریعتی وجود دارد؛ صدر و ذیل همین کلام آقای ژورنالیست نیز با هم نمیخواند. او در این خاطره از یک طرف مینویسد:
« آقای روحانی قسم جلاله یاد کرد که در اسناد ساواک حتی یک برگ وجود ندارد که شریعتی را فردی مثبت جلوه دهد .»
و چند خط پایینتر مینویسد:
« حتی یک برگ سند که دلالت بر ساواکی بودن او داشته باشد، وجود ندارد. و هنوز از قسم جلاله آقای روحانی در شگفتم.»
#فراموشکاری_عمدی یا سهوی در خاطرهگویی امری طبیعی است(و همین هم باعث کمارزش شدن خاطرات شفاهی یا خاطرات با گذشت زمان طولانی میگردد) اما اینکه یک خاطره مکتوب به فاصله چند خط با هم نخواند از نکات عجیبی است که از هر کسی برنمیآید. طبق این خاطره مهاجری؛ حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی قسم جلاله خورده که یک برگ سند ساواک برای مثبت بودن فعالیتها و شخصیت شریعتی وجود ندارد نه اینکه سندی برای ساواکی بودن او وجود داشته باشد و در ادامه محمد مهاجری مینویسد حتی یک برگ سند برای ساواکی بودن شریعتی پیدا نکرده و از قسم جلاله جناب روحانی تعجب کرده است. حال تعجب این #ژورنالیست_اعتدالی از چیست؛ معلوم نیست.
از این #ناهمخوانی_طنزگونه که بگذریم؛ آیا حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی ادعا کرده که شریعتی ساواکی بوده؟ به این معنا که شریعتی عنصر رسمی و استخدام شده ساواک بوده و مثلا کد امنیتی داشته و مخبر بوده؟ قطعا خیر.
دیدگاه ایشان نسبت به شریعتی به طور مفصل در کتاب نهضت امام خمینی قدس سره الشریف جلد سوم ص389-141 آمده است. ویژگی آن نوشتار استناد آن به اسناد مختلف از جمله اسناد ساواک است که مخاطبان محترم میتوانند مراجعه کنند. اما خلاصه دیدگاه ایشان در کتاب نهضت امام خمینی این است که ضعف روحی و سازشکاری شریعتی و همچنین زمینه فکر التقاطیاش؛ درگاه خوبی بود برای شکلگیری برخی ارتباطات و همکاریهای وی با ساواک و بر اساس اسناد این همکاریها و ارتباطات وجود داشته و غیرقابل انکار است.
طبق اسناد ساواک؛ این نهاد امنیتی رژیم پهلوی نسبت به شریعتی نظر مثبتی داشت و شخص رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان، سرتیپ بهرامی اعتقاد داشت که در صورت تعامل با وی میتوان از او استفاده کرد و عضو مفیدی برای اهداف رژیم پهلوی خواهد بود:
البته این پشتیبانی ادامه نیز داشت و در تاریخ 21/2/1348 بار دیگر #ساواک_خراسان تلاش میکند حمایت ساواک مرکز را جلب کند:
هرچند طبیعی است که ساواک مرکز در آن اوضاع کشور به راحتی نتواند به همکاری با اشخاص مختلف رضایت دهد و در تاریخ 23/2/1348 سیاست خود را دایر بر واداشتن شریعتی به همکاری، سازش و کرنش بیشتر اعلام میکند.
همچنین شریعتی در گفت و گویی با ساواک در تاریخ 20/2/1348 خود را مطیع دستگاه معرفی نموده؛ آمادگی خود را برای خدمتگزاری به ساواک اعلام میدارد و یادآوری میکند که:
در حال حاضر در دو جبهه #آخوندها و چپیها مشغول مبارزه هستم... و آمادگی خدمتگزاری دارم، استفاده یا عدم استفاده از من بسته به نظر مقامات عالیه است.
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 7 از9]
از پاسخ #تیمسار_مقدم به گزارش بالا به دست میآید که ساواک مرکز طرح و برنامه گستردهای را برای بهرهگیری از علی شریعتی در دست اجرا داشته و بر آن بوده است که روی او سرمایهگذاری فوقالعادهای به عمل آورد. از این رو از ساواک خراسان نیز خواسته طرح خود را برای استفاده از وی تهیه و ارسال دارند که در ادامه ساواک خراسان نیز طراحی را به عهده شخص آقای شریعتی میگذارد.
#شریعتی بدون اینکه دستگیر شده باشد یا کوچکترین شکنجهای دیده باشد نامهای بلندبالا و 40 صفحهای به ساواک مینویسد. و در نهایت دو تن از مقامات کاردان و ورزیده ساواک به نامهای ثابتی و عطارپور برای بررسی نامه 40صفحهای شریعتی به ساواک مأمور ویژه مییابند. محتوای نامه آنقدر برای مأموران ویژخ ساواک جذاب بود که پس از بررسی و ارزیابی، اینگونه نوشتند:
« چنانچه وی به نحو مقتضی راهنمایی گردد میتوان از وجود این شخص-که دارای معلومات و طرفداران قابل توجهی میباشد- #بهرهبرداری نمود. مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند هنگامی که مشاره الیه به تهران آمد به این اداره کل احضار و با او در این زمینه مذاکره شود. موکول به امر عالی است:
شریعتی در ادامه نیز ارتباطات خود با ساواک را ادامه داد و بالاخره زمینه دیدار او با برخی از مقامات بلندپایه ساواک در #تهران فراهم شد. او پس از سفر به تهران با مدتی تأخیر با آنان تماس برقرار کرد و آنچه را که میان او و برخی از مقامات ساواک در تهران گذشته، برای سرتیپ #بهرامی-رئیس ساواک خراسان(که او را در نامه به ساواک دوست گرامی خطاب میکرد و در مقابل بهرامی نیز هوای او را داشت) بازگو میکند.(نهضت امام خمینی، سیدحمید روحانی، 1393، ج 3، ص 237) و بر اساس نکات گفته شده و همین سوابق ساواک تصمیم به مدیریت محتوایی سخنرانیهای شریعتی میگیرد:
و در پی این دستور، تلگرامی نیز از سوی سپهبد نصیری به شهربانی کل کشور مخابره میگردد. متن این تلگرام چنین است:
« نامبرده بالا استاد دانشگاه مشهد میباشد و سخنرانی مشار الیه در حسینیه ارشاد از نظر ساواک بلامانع است»
بنابراین ارتباطات شریعتی با ساواک قطعی و غیرقابل انکار است و البته پیامد عملکرد شریعتی در ایجاد تفرقه و تخریب رهبری نهضت (که به دست روحانیت بود) نیز غیرقابل تردید است.
بخشی از دیدگاه حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در خصوص شریعتی این بود و ایشان در مصاحبه با مجموعههای مختلف و حتی مجموعههایی مثل #تاریخ_ایرانی که احتمالا مسلک نزدیکتری به آقای محمد مهاجری دارند؛ تصریح کردهاند که «شریعتی ساواکی نبود اما ارتباطاتی با ساواک داشت»(تاریخ ایرانی، 1390) اما معلوم نیست نویسنده این یادداشت چه غرضی از تکرار این دروغ آشکار داشته است و از زبان ایشان به شریعتی تهمت ساواکی بودن زده است.
5. شریعتمداری
5.1. آقای شریعتمداری و «مکتب اسلام»
جناب آقای محمد مهاجری در خصوص شریعتمداری و رابطهاش با «مکتب اسلام» مینویسد:
«گفته می شود مجله مکتب اسلام را "موسسه دارالتبلیغ" که موسس آن آیت الله سیدکاظم شریعتمداری بود، راه اندازی کرد.»
و اما نکات:
1. در خصوص یادداشت منتشر شده در کتاب آقای رسول جعفریان؛ تا اینجا اشتباهات و نسبتهای ناروای آشکاری داده شده بود اما انتساب «مکتب اسلام» به مؤسسه دارالتبلیغ نشان میدهد که نه نویسنده یادداشت آگاهی ابتدایی تاریخی داشته نه گردآورنده آن دقتی در خصوص یادداشتهای رسیده داشته است. از آقای محمد مهاجری به عنوان یک ژورنالیست روزنامهنویس توقعی نیست اما آقای رسول جعفریان نمیدانسته که مجله مکتب اسلام مدتها قبل از تأسیس دارالتبلیغ منتشر میشده؟ این نکتهای است که در کتاب جریانها و سازمانهای ایشان هم میتوان آن را یافت.
تاریخ انتشار اولین شماره از مکتب اسلام به سال 1337 بازمیگردد (جریانها و سازمانها، رسول جعفریان، 1386، ص 483) که طبق گفتار #آیتالله العظمی_سبحانی انتشار آن در ابتدا به صورت مخفیانه و در قالب کتاب بوده (آیتالله العظمی سبحانی، 1391) و چند سال بعد آیتالله مکارم درخواست امتیاز مجلهای با نام «درسهایی از مکتب اسلام» را مطرح نموده که این درخواست در تاریخ 23دی1340 مورد موافقت قرار گرفت.(آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396، ص 6) اما زدن کلنگ ساختمان دارالتبلیغ در تاریخ 11اردیبهشت1343 زده شد و مراسم افتتاحیه آن نیز در 15مهر1344 بود. (جریانها و سازمانها، رسول جعفریان، 1386، صص 431–432)
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 8 از9]
2. نشریه #مکتب_اسلام در زمان زعامت آیتالله العظمی بروجردی منتشر شد و از حمایت ویژه ایشان برخوردار بود. آیتالله العظمی سبحانی در این زمینه میفرمایند:
«تا زمانی که این عالم برجسته در قید حیات بودند از این مجله بهصورت جدی حمایت میکردند و #رژیم_شاهنشاهی نمیتوانست نسبت به این موضوع اعتراض کند.»(آیتالله العظمی سبحانی، 1391)
طبق نقل مرحوم #علی_دوانی که خود عضو هیئت مؤسس و تحریریه این نشریه بود؛ هیئت مالی این نشریه در اولین جلسه مشترک با هیئت مؤسس اعلام میکنند که همگی مقلد #آیتالله_العظمی_بروجردی هستند و در صورت تأیید ایشان هزینه نشریه را از سهم امام تأمین میکنند و از آنجا که اذربایجانی بودند آقای شریعتمداری را (که پیشنهاد تشکیل این نشریه را نیز داده بودند) به عنوان ریاست افتخاری و رابط بین خودشان با مسئولین نشریه و آیتالله بروجردی میپذیرند. (نقد عمر، علی دوانی، 1397، ص 253)
بنابراین حذف نقش آیتالله العظمی بروجردی و پررنگ کردن نقش آقای شریعتمداری تحریف به نقیصه محسوب میشود.
5.2. ارتباط آقای شریعتمداری با ساواک
آقای محمد مهاجری در خصوص آقای شریعتمداری مینویسد:
« این مرجع تقلید در وقایع سالهای 1356 و 57 همراه با آیات محمدرضا گلپایگانی و شهاب الدین مرعشی نجفی اکثر اعلامیههای ضد جنایات رژیم پهلوی را امضا کرد و عملا همراه با انقلاب ارزیابی می شد، اما بعدها در محافل سیاسی اینگونه مطرح شد که طبق اسناد به جا مانده از ساواک، آقای شریعتمداری اعتقادی به سرنگونی رژیم شاه نداشته و به دنبال اصلاحات از مسیر قانون اساسی بوده است.»
1. تصویری که آقای ژورنالیست ارائه میکند این است که آقای شریعتمداری پیش از انقلاب به عنوان چهرهای همراه با انقلاب شناخته میشد اما بعد از انقلاب به یکباره ورق برمیگردد و در « #محافل_سیاسی » اینگونه مطرح میشود که شریعتمداری اعتقادی به سرنگونی شاه نداشته است.
اما آیا این تصویرسازی درست است؟ آیا انقلابیها شریعتمداری را یک فرد همراه با انقلاب تلقی میکردند؟خیر. مطابق با اسناد و اقوال تاریخی؛ جریان انقلابی حوزه علمیه از همان سالهای ابتدایی نهضت دید مثبتی نسبت به شریعتمداری نداشتند و این دید؛ پس از تأسیس #دارالتبلیغ به خوبی قابل مشاهده است. این مطلب را از کتاب جریانها و سازمانها (تألیف گردآورنده هادینامه) پی میگیریم:
«در نظر طلاب جوان انقلابی-که در جریان رخدادهای سالهای 43-41 انتظاراتشان از سوی آقای شریعتمداری برآورده نشد- کمابیش این مرکز (دارالتبلیغ) که در ظاهر از کار سیاسی منفک شده و به کار فرهنگی پرداخته بود- در معرض تردید قرار گرفت و چندان استقبال نشد. در واقع نه تنها از آن استقبال نشد که از همان آغاز سر و صدای اعتراض برخاست، به طوری که حتی آقای فلسفی که قول داده بود هفتهای یکروز به قم آمده و فن خطابه تدریس کند، آن را به بعدها موکول کرد.
به علاوه، ایجاد چنین مرکز فرهنگی با آن گستره مورد نظر و به ویژه توجه به امور بینالمللی، به نوعی موافقت دستگاه امنیتی رژیم را طلب میکرد. این امر سبب میشد تا رهبری دارالتبلیغ؛ توسط خود آقای شریعتمداری یا اشخاص دیگر، رابطه خود را به شکل محدود با رژیم حفظ کند و توصیههای آنان را در مواردی بپذیرد. این امر که تأسیس چنین مرکزی درست در بحبوحه مسائل انقلاب بوده و حتی زمین وقفی که ابتدا قرار بود محل دارالتبلیغ باشد در زمان دستگیری امام از آستانه اجاره شده بود، برای طلاب انقلابی و حتی برخی از افراد مستقل غیرانقلابی هم قابل تحمل نبود. دلیل آن، صرف نظر از آنکه مربوط به نوعی روابط میان دارالتبلیغ با #دستگاه_پهلوی میشد، از نظر برخی، به این جهت بود که در شرایطی که در قم و میان روحانیون، یک جنبش انقلابی جدی بر ضد پهلوی ایجاد شده، تأسیس چنین مرکزی نوعی منحرف کردن مسیر حرکت انقلابی تلقی میشد... آقای طالقانی هم از قول طلاب انقلابی نقل میکند که وقتی در زندان بودیم، کسانی که میآمدند و از بیرون میپرسیدیم، میگفتند آقای شریعتمداری بساطی به نام دارالتبلیغ راه انداخته و سد راه مبارزه شده است. »(جریانها و سازمانها، رسول جعفریان، 1386، صص 433–434)
@rozaneebefarda
ادامه 👇
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 9 از9]
علاوه بر این ارتباط آقای #شریعتمداری با ساواک نیز مدتها قبل از سال 56 و 57 برقرار بوده است به گونهای که پس از دستگیری امام؛ با ساواک ارتباط برقرار میکند و پیشنهادات خود را برای رهایی از فشارهای مردمی و موضع نگرفتن علیه رژیم پهلوی مطرح میکند. به سند زیر توجه کنید:
« آیتالله شریعتمداری به طور محرمانه پیشنهادات زیر را به ساواک نموده که یکی از آنها عملی شود:
خانه وی (در) محاصره قرار گیرد و اجازه رفت و آمد داده نشود. به نام ملاقات با #اعلیحضرت به تهران حرکت و چند روزی مخفی شود. به مشهد یا حضرت عبدالعظیم تبعید شود. ظاهرا دلیل پیشنهاد بالا را خلاصی خود از جوابگویی به مراجعین و رفع تکلیف وانمود میکند و میگوید در غیر این صورت مجبور به همدردی با خمینی خواهد بود...»(نهضت امام خمینی، سیدحمید روحانی، 1393، ج 1، ص 668)
همچنین او از ابتدای نهضت نیز نه تنها مخالف تضعیف شاه بود بلکه آن را موجب تضعیف دین میدانست که تاریخ سند این مطلب به 16خرداد1343 بازمیگردد. شریعتمداری تا سال 1357 و نزدیکی پیروزی انقلاب اسلامی نیز این عقیده منحط خود را حفظ نمود و تا آخرین لحظه مخالف براندازی رژیم پهلوی بود. او در ملاقات 1357/7/1 (حدود چهار ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی) گفت:
«سلام مرا به پیشگاه #اعلیحضرت برسانید و به عرض برسانید که اعلیحضرت اطمینان داشته باشند همان مشکلاتی که امروز ایشان دارند ما هم داریم. من آرزو دارم که اعلیحضرت در مقابل این مشکلات تحمل و شکیبایی بیشتری داشته باشند تا مشکلات بر وفق مراد ایشان و در جهت مصلحت مملکت حل شود... من صریحا گفتهام تمام تلاش من برای #حفظ_مقام_سلطنت است... من به آن جهت به قانون اساسی تکیه میکنم که بتوانم درباره حفظ تاج و تخت و مملکت بهتر تلاش کنم و بیشتر موفق باشم.»
🔶سخن آخر
تقدیر از شخصیتهای برجسته دینی و ملی وظیفهای همگانی است و کتاب #هادینامه میتوانست قدمی مثبت در راه ارجگذاری نسبت به تلاشهای مرحوم حجتالاسلام و المسلمین خسروشاهی باشد اما استفاده از یادداشتهایی بی ربط به شخصیت و زندگانی آن مرحوم و به قلم افراد کاملا ناآشنا و بی ربط به مسلک فکری و مرام رفتاری ایشان، که بیشتر جنبه ژورنالیستی دارد تا وجهه علمی، #نقض غرض است! همچنان که کمدقتی گردآورنده در پذیرش یادداشتهای اینچنینی باعث میشود نه تنها هدف ارج گذاری به مرحوم خسروشاهی محقق محقق نشود، بلکه به ضد آن تبدیل شود.
بدیهی است عرصه تاریخ؛ عرصهای حساس است و نمیتوان با شعارهایی نظیر «آزادی بیان» و «گردش اطلاعات» و... اجازه تحریفات آشکار تاریخی و ترویج غلطهای فاحش را داد و حافظه تاریخی ملت را به بازی گرفت.
امید است جامعه علمی با انگیزه و همتی بالاتر در تقدیر از معالم علمی و فرهنگی و اجتماعی اسلام بکوشد.
گفتنی است این یادداشت گزیده مقاله علمی مفصلی است که نگارنده با ذکر شواهد و مستندات مربوطه، و بررسی سایر اغلاط و تحریفات مقاله مورد نقد، به تحریر درآورده و انشاءالله به زودی در یکی از نشریات تخصصی تاریخ معاصر ایران منتشر خواهد شد.
@rozaneebefarda
May 11
#انقلابی_گری_در_حوزه؛ از شعار تا عمل
💥اختصاصی/ #تلنگر
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
با نزدیک شدن به موعد انتخاب اعضای جدید شورای عالی حوزه علمیه، اظهارنظر های صریحی در باب #انقلابی_بودن_حوزه میشنویم که جای بررسی و تحلیل دقیق دارد.
گرچه دفاع از وجهه انقلابی حوزه و مقابله با انقلاب زدایی از حوزه، همواره و همه جا و از هر کسی که دنبال شود، مغتنم و محترم است اما پرسشهایی که مطرح میشود آنکه؛
۱)چرا در این زمان خاص، برخی حضرات یاد انقلابی گری در حوزه افتاده اند؟!
۲) اعضای محترم فعلی شورای عالی در زمینه انقلابیگری در حوزه چه کارنامهای دارند و نقاط ضعف و قوت شان چیست؟!
۳) در انتخاب اعضای جدید، مقوله انقلابی ماندن حوزه در میان سایر شاخصهها، چه جایگاهی دارد؟
۴) برخی افراد خارج از حلقه شورای عالی فعلی، که از قضا سابقه و پیشینه همکاری پیوسته و پنهانی با جریان #حوزه_سکولار را داشتهاند و کمر جریان انقلابی از کارشکنی آنان شکسته است، این روزها در محافل خصوصی و برخی اظهارنظرهای عمومی، حسابی سنگ انقلاب به سینه میزنند!
به نظرتان دلیل این تحرکات چیست؟!
۵) اعضای محترم شورای عالی حوزه حتما خدمات زیادی در کارنامه دارند اما به طور خاص، پیرامون مسأله انقلابی ماندن حوزه، چه اقداماتی انجام داده اند؟
۶) ارتباط شورای عالی با بدنه انقلابی حوزه، چگونه بوده است؟
چند جلسه با پیشگامان انقلابی گری در حوزه داشته اند؟
نتیجه این جلسات چه بوده است؟
۷) در مقابل فعالیتهای متراکم جریان غیرانقلابی که با صرف پول و امکانات گسترده مشغول کارند، شورای عالی چه کرده است؟
چند موضعگیری رسمی صریح در مقابل انقلاب زدایان داشته اند؟
در تقابل با پروژه تولید آنتی تز انقلاب در قم، چه کرده اند؟
پاسخ روشن به این قبیل سوالات شفاف، در انتخاب اعضای جدید و ریلگذاری ارتباطات مؤثر با انقلابیون حوزه و نیز طراحی راهبردهای تازه، بسیار مؤثر خواهد بود. ضمن آنکه بدنه حوزه مقدسه را با خدمات و زحمات آن عزیزان آشنا خواهد کرد.
روزنه با افتخار، پاسخ اعضای محترم شورای عالی را منعکس خواهد کرد.
@rozaneebefarda
4_5906560336810477315.pdf
25.09M
💥متن کامل #هادی_نامه رسول جعفریان (یادنامه مرحوم خسروشاهی)
این اثر خالی از نکات قابل استفاده نیست اما متاسفانه از یک سو بسیار کم ارتباط با زندگانی مرحوم خسروشاهی است و از دیگر سو حاوی مطالب مخدوش تاریخی است.
رویکرد کلی کتاب نیز، احیای خط #دارالتبلیغ و دفاع از #شریعتمداری است.
از مخاطبان فرهیخته #روزنه درخواست میشود نقدهای علمی خود پیرامون محتوای هادی نامه را برای مان بفرستند.
@rozaneebefarda
روزنه
#انقلابی_گری_در_حوزه؛ از شعار تا عمل 💥اختصاصی/ #تلنگر @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 با نزدیک شدن به موعد ا
نامه تاریخی #امام_خمینی به #آیتالله_یزدی
حوزه علمیه و انقلابیگری/۱
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
زمان: خرداد 1357/ جمادى الثانى 1398
مكان: نجف
موضوع: عمل به وظايف
مخاطب: يزدى، محمد- قم
بسمه تعالى
پس از اهداى سلام و تحيت؛ مرقوم شريف واصل، سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار [م].
بحمد اللَّه تعالى شما پيشتازان نهضت اسلامى به وظايف خطير خود عمل كرده و مىكنيد و #مايه_سرفرازى #حوزه_هاى_علميه هستيد و #قطع_عذر كسانى كه در اين #موقع_خطير يا با #سكوت از زير بار مسئوليت شانه خالى كرده يا علاوه #امر_به_سكوت هم مىكنند، نموده ايد. هنيئاً لكم.
من الآن كه اشتغال به اين مكتوب دارم، براى قم و ساير بلاد نگرانم؛ و نمىدانم با يك رژيم مبتلا به جنون عصبى بايد چه كرد.
اخبار قم تا اين ساعت موجب نگرانى است و عاقبت را نمىتوانم درست حدس بزنم؛ ولى از جهتى خطر و از جهتى اميدبخش است.
از جنابعالى اميد دعاى خير دارم. و السلام عليكم و رحمة الله.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
صحیفه امام، ج۳ ص۳۹۸
@rozaneebefarda
یتیم شدیم ...
به حقیقت حق، به ولای علی
سر و جان و تنم، به فدای علی
@rozaneebefarda