eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
سالار وقت آمدنت #دیـــر شد بیـــا این دل در #انتظار فرج پیــر شد بیـا دیدم به #خواب آمدی از جاده‌های دور گفتا دلم که خواب تو #تعبیر شد بیـــا #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 @azkarkhetasham
🌷 🔻شهیدی که (عج) برایش سربند بست! 👇👇 🔰چند ساعتي مانده به عمليات «والفجر4»، هوا به شدت سرد، ابرهاي سياه، نم نم بارون، هواي دل بچه ها را و کرده و هر کسي در فکر کاري بود. 🔰يکي اسلحه اش را روغن کاري مي کرد، يکي نماز مي خوند. ذکر بود و زمزمه و يک جور ميقات. همه گرد هم مي چرخیدند تا از همديگر بطلبند. هر کسي به توانش و به قدر . 🔰از هر کسی می پرسیدم و رد می شدم. داشتم با یکی از رزمنده ها بر سر این که چگونه آدم ها اراده خودشون را وقت مقتضی از دست می‌دهند بحث می کردم که توجه ام را جلب کرد 🔰 بود بچه گنبد کاووس، از لشکر 25 کربلا داشت در به در دنبال سربند يا زهرا(س) مي‌گشت، اومد پيش ما دو نفر و من بهش گوشزد کردم که همه براي ما هستند. 🔰ميرحسين گفت: درست مي گويي، آفرين، اما بدان که هر کسي به فراخور حال و دلش. ما سادات، مادرمان الزهرا(س) هستيم. 🔰من ديشب عجيبي ديدم، آقا (عج) باشال سبز رنگي به گردن، سربند يا زهرا(س) را بسته به پيشاني ام و بهم گفت: من را به برسان، بگو قدر خودشان را بدانند. 🔰من حالي غريب پيدا کردم و اشک نم نم مي چکید. بعد از هم جدا شدیم طولي نکشید که وقت رفتن رسید. 🔰توي کانال نشسته بودیم، زمزمه بچه ها بلند بود و باران نم نم مي بارید. سيد ميرحسين، يا فاطمه زهرا(س) به بسته بود و جلوي ستون به سمت منطقه موعود عملياتي پيش مي رفتیم. ساعاتي بعد، رمز عمليات خوانده شد و ديگر همه از هم جدا شدیم. 🔰جنگ سنگين میشود...😔 سید میرحسین شبستانی «متولد 1348» بعدها در عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی جنوب جزیره ام الرصاص، بر اثر خمپاره به ، به فیض می رسد. 🌷 شادی روحش @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
شهید حسین معز غلامی
🌹 🔹سوریه که بود پیام داد📲 گفت عجیبی دیدم بعد از اینکه کلی اصرار کردم خوابش رو تعریف کرد. گفت خواب دیدم وضع خراب بود و هوا سرد☃ داشتم با نماز میخوندم. 🔹یکی اومد شروع کرد به حرف زدن و گفت قبول نیست❌ و منم به شک‌افتادم.بعد از چند دقیقه⌚️ تو خواب دیدم که یه اومد به خوابم و گفت: ازت قبوله خداخیرتون بده ان شاءالله☺️ ⭕️تا به خودم اومدم فهمیدم رو دیدم و از خواب پریدم🗯 ❤️ از کرخه تا شام @azkarkhetasham
🔹در سال 73 تعدادي از 🌷 را به معراج شهدا آوردند. در همان شب يکي از کارکنان در مي بيند که فردي به او مي گويد: من يکي از شهداي گمنامي هستم که آورده اند⚰ 🔸سالهاست که خبري از من ندارند❌ شما زحمت بکش و برو مدارک📑 مرا که شامل ، کارت🏷 و چشم مصنوعي👁 من است و در داخل اي گلي به همراه پيکرم مي باشد بردار و بگو که مشخصات مرا ثبت کنند📝. 🔹بعد از اين که اين برادر را بازگو مي کند، کسي باور نمي کند🚫 اما با ديدن مجدد اين خواب و با اصرار او، پيکرهاي بررسي مي شوند✅ و در کنار يکي از اجساد، کيسه اي🛍 پيدا مي گردد که چيزهايي که شهيد گفته بود درون آن بود👌 🔸بعد از شناسايي معلوم شد که ايشان در سال 65 شده بوده و در سال 61 هم يکي از چشم هايش👀 را از دست داده بود. @azkarkhetasham
🔸مادر شهید گفت: شهید به آن آمده است و گفته است: 💢برای زمینه سازی امام زمان (عج)، تنها شعاردادن کافی نیست❌ باید کرد و در نشان داد.  💢 در حدود 8 مرتبه به خواب افرادی که کمتر اعتقاد دارند، رفته است و آنها را تغییر داده به طوری که امروزه این افراد هستند. 💢معتقدم روشن ترین مسیری است که خداوند برای نزدیکی💞 و انس بیشتر ما را با ایمان آهار و (عج) قرار داده است.  💢در زمان دفاع مقدس ما به دنبال جوانان بودیم تا در جبهه حضور پیدا کنیم اما امروز بیش از 50 تن از به من فشار می آورند تا راهی برای آنها ایجاد شود و در حضور جبهه جنگ حضور پیدا کنند و این نشان دهنده چراغ هدایت🚨 بودن @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
افراد بسیاری برای زیارت پسرم به بهشت زهرا (س)🌷 می‌آیند. زمانی‌که از آن‌ها می‌پرسم، «شما که پسر من را نمی‌شناسید، چه طور برای او می‌کنید⁉️» پاسخ می‌دهند، «در خواب را دیدیم و به او متوسل💞 شدیم. سپس حل و گره از کارمان گشوده شده است.» ما نیز هرگاه محمدرضا را می‌بینیم، لباس نورانی💫 به تن کرده و لبخند می‌زند، من معتقد هستم برقراری ارتباط با اهل بیت (ع) واسطه قرار دادن . @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست تو که معشوقی و محبوبی و منظور مرو... #شهید_داوود_نریمیسا🌷 #سالروز
🌺🍃به خانواده اش زیادی میداد، خیلی با محبت بود، درخانواده به ازهمه بیشتر نزدیک بود.😇 همیشه پایه ی مسافرت بود.کوچک که بود هنگام زودتر از اولین روزهمراه مادرش روزه میگرفت.👌 🌺🍃 جوان هارو به راه راست میکرد.عاشق اهل بیت بود ،😍 نمازش تاجایی که میدانم همش سروقت بودتاجایی که میدانم نشده بود.برای ماه رمضان تاسحر بیدارمیماند💯 تانماز نمیخواند به چشمامش نمی آمد😴 موذن بود مداح بود 🌺🍃 اواخر بود به هم گروهانیاش گفت از گروهان ما فقط من میشم😉 و منم فدایی همه شما هستم. توی هم مثل اربابش اول از دست جانباز شد 😔بعد مثل آقاش از سر مورد هدف قرار گرفت و شد🕊 🌷 📎سالروز ولادت @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست تو که معشوقی و محبوبی و منظور مرو... #شهید_داوود_نریمیسا🌷 #سالروز
🌺🍃به خانواده اش زیادی میداد، خیلی با محبت بود، درخانواده به ازهمه بیشتر نزدیک بود.😇 همیشه پایه ی مسافرت بود.کوچک که بود هنگام زودتر از اولین روزهمراه مادرش روزه میگرفت.👌 🌺🍃 جوان هارو به راه راست میکرد.عاشق اهل بیت بود ،😍 نمازش تاجایی که میدانم همش سروقت بودتاجایی که میدانم نشده بود.برای ماه رمضان تاسحر بیدارمیماند💯 تانماز نمیخواند به چشمامش نمی آمد😴 موذن بود مداح بود 🌺🍃 اواخر بود به هم گروهانیاش گفت از گروهان ما فقط من میشم😉 و منم فدایی همه شما هستم. توی هم مثل اربابش اول از دست جانباز شد 😔بعد مثل آقاش از سر مورد هدف قرار گرفت و شد🕊 🌷 📎سالروز ولادت @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
ای شهید بهترین تولدها مخصوص شماست که کبوتر حرم عمه جانم زینبید #شهید_ناصر_مسلمی‌سواری🌷 #سالروز_
💠من همه چیز رو طلاق داده ام 🌺🍃روزهایی که ناصر رفت اوایل سوریه بود و خیلی خطرناک بود 😰ولی همرزمانش می‌گویند که ناصر همیشه در هر کاری داوطلب بود و زیادی از خودش نشان می‌داد. آقای حسینی می‌گفت: ناصر مدام در گریه می‌کرد؛ وقتی علت را از او پرسیدم گفت: ⁉️من می‌دانم که نمی‌شوم. 🌺🍃طلبه‌ای که همراهمان بود به ناصر گفت: چرا این‌قدر ؟ ناصر به او گفته بود: من زن‌، بچه و زندگی و همه چیز دنیا را طلاق داده‌ام❌؛ فقط یک چیز هنوز در مانده است که اگر این را هم طلاق بدهم صد در صد شهید می‌شوم😊. هر چه اصرار کردیم قبول نکرد در موردش با ما بزند تا شب عاشورا🏴 که ناصر با حالت آمد و گفت 🌺🍃 به خون امام حسین(ع) من فردا می‌شوم. این در حالی بود که عملیاتی 💣در پیش نبود.گفتیم: چی شده ناصر دیدی؟ گفت: البته خواب هم دیده‌ام ولی آن چیزی که در دلم بود را طلاق دادم😍. گفتیم: حالا می‌توانی بگویی چه بود که موجب تو شده بود؟ گفت: 🌺🍃بنیامین بود. ۱۰ و نیم صبح ☀️روز عاشورا ۱۲ نفر بودند که ساختمان محل استقرارشان محاصره می‌شود♻️ و ابتدا به آنها تیراندازی می‌کنند ولی زنده بودند که می‌زنند و ساختمان را نیز منفجر می‌کنند💥 و پیکرهای شهدا ۱۵ روز زیر آوار بودند. بود در روز عاشورا شهید شود. 🌷 📎سالروز ولادت @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
💠خواب شهادت علیرضا را زمانی که سوریه بود دیدم 🍃🌺یک خواب دیدم یکی آمد و به من گفت «حسین» دوست داری پدر شهید شوی⁉️ من گفتم بدم نمی آید ولی پسرم دو هفته دیگر ازسوریه برمی گردد. از پریدم و به فکر فرو رفتم. به خانواده و خانمش هم در مورد خوابم هیچ چیزی نگفتم. 🚫گفتم رویای صادقانه است و از کنار این موضوع گذشتم.سرانجام روز رسید و علیرضا قرار شد پس از چند ماه از سوریه🕌 برگردد. 🍃🌺منتظرش بودیم خیلی دیر می گذشت. خیلی چشم براه بودیم، گویا بخاطرمسائل امنیتی ساعت پرواز ✈️را چندبار تغییر داده بودند. سردار هم توی همان پرواز علیرضا حضور داشت.چند وقت پس از بازگشت از سوریه، قرارشد به اتفاق خانواده چند روزی برای استراحت به شمال🏕 برویم. برنامه ریزی کرده بودیم. اما برای رفتن شتاب داشت. 🍃🌺دفاع از و جنگ با تکفیری ها را به رفتن به شمال و نمک آبرود ترجیح داده بود.💯 با وجود اینکه دوستانش اصرار کرده بودند که نیاز به داری و حتما با خانواده مسافرت برو. اما علیرضا دنبال حکم 🔖و گرفتن امضاء برای سفرش، این بار به عراق بود. به همکاران و دوستانش گفته بود این را من باید بروم و خانواده ام را در جریان گذاشته ام.👌 ✍راوی؛پدر شهید 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#برباݪ_سـخن 🔸این بنده رو سیاه خداوند در این دنیا به هیچ چیز نیاز ندارم ، تنها چیزی که از خدای خویش
🌷در یکی از که تازه به مرخصی آمده بود😍 پس از گفتگوی طولانی با پدر و مادر از پدر می‌خواهد که چون تازه از راه رسیده و خسته 😰است برای مدتی به استراحت بپردازد و شب را در جداگانه سپری کند . نیمه‌های شب🌘 که بیدار شدم صدای قرآن را شنیدم و تعجب کردم😳 که چه کسی در این نیمه شب می‌خواند و وقتی که خوب گوش کردم فهمیدم 💬صدا از خانه است که خود در آن خوابیده 🌷 پس به آن اتاق 🚪رفتم و در را باز کردم دیدم خود شهید دارد می‌خواند : گریه می‌کند😭 از او سوال کردم که چه# می‌خوانی و چرا گریه می‌کنی ⁉️ گفت : اگر سواد داشتی و می‌توانستی این کتاب📖 یعنی قرآن را بخوانی هیچ وقت را بر خواندن قرآن ترجیح نمی‌دادی💯 و تمام وقت قرآن می‌خواندی ؛ پس را در حال خود تنها گذاشتم و برگشتم .😔 🌷در یکی از روزها که به آمده بود و دور هم جمع بودیم و صحبت🗣 می‌کردیم من به به شهید گفتم : که پدر جان دیگر من پیر 👴و از کار افتاده هستم و دیگر کار را ندارم تو دیگر باید اینجا بمانی و کمک من باشی☝️ تو خدمت خود را به کرده ای و حالا باید به من کمک کنی‼️ ولی شهید با شنیدن این ناراحت شد و از پدر دل آزرده شد .😢 🌷همان شب دیدم که دو نفر با پایه های آتشین🔥 از آسمان پایین آمدند و خواستند که مرا با آن بزنند و می‌گفتند : که چرا⁉️ جوان ما را از آزرده کردی و مانع از رفتن وی به جبهه هستی🤔 و من در خواب با اینکه ترسیده بودم با ذکر نام و التماس به اینکه من او را آزاد گذاشته‌ام و کاری به کار او ندارم 🚫. صبح از بیدار شدم این را به شهید گفتم و او را با صلوات📿 به فرستادم . ✍ به روایت پدربزرگوارشهید 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
👇👇 🌸یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. 🌸دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 😍 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🌷 🍃🌹🍃🌹 @azkarkhetasham