#واژگان #اصطلاحات
«آخوند» «ملا»
✍در طول شبانه روز شاید میلیون ها ایرانی (مُعَمَّم و غیر مُعَمَّم)، واژه ی «#آخُوند» را بکار می برند؛ و این در حالی است که هیچ یک از آنها معنی آن را نمی دانند. از دانش آموز گرفته تا پروفسور زبان و ادبیات، هیچ کسی بجز محقق تالش نمی داند معنی دقیقِ «آخُوند» یا «آخُون» چیست.
آخُوند یا آخُون، در واقع همان مرثیه خوان و یا نوحه خوان است؛ با این تفاوت که مرثیه و نوحه عربی است، ولی آخوند یا آخون واژه ای تالشی و ایرانی می باشد. «خون» یا «خوند» در اینجا مثل «خون» است در «خَندوخونِ» تالشی.
📌همانطور که پیشتر نوشتم در بعضی زبان های ایرانی مانند کوردی و تالشی و ... «ها»ی ملفوظ وجود ندارد. یعنی کلاه، کلا، کوه، کو؛ گاه، گا؛ آه، آ؛ است و ...
واژه ی مرکب «آخوند» عبارت است از آ + خون یا خوند(تالشی) = آه + خوان = آهنامه خوان = نوحه خوان، مرثیه خوان.
«آ» مخفف آه است. و خُوند یا خُون، در بُندارِ تالشی «خُوندِن» = خواندن، بُن دارد. مصادر یا بُندار های تالشی همچون آلمانی به «اِن» ختم می شود - «خُوندِن»، «ژَندِن»، «گِتِن»، «واتِن» «لَکِن»(legen آلمانی)، و ...
📌حال این سوال پیش می آید که چرا من «آخوند» را برابر مرثیه خوان و نوحه خوان، دانستم، ولی از ملا و روضه خوان سخنی به میان نیاوردم؟
برای اینکه این دو واژه در اصل معنی دیگری دارند. «#ملا» در واژه ی مَولی = آقا، بُن دارد. «روضه خوان» نیز مربوط است به کتاب «روضة الشهداء» = گلزارِ شهداء، تألیف ملا حسین کاشفی از وعاظ دوره ی تیموریان که در سال ۹۰۸ ه. ق. نوشته شده. معنی واژه ی «روضه» هیچ ربطی به مرثیه و سخنرانی مذهبی ندارد؛ بلکه از آن کتابِ نامبرده گرفته شده؛ «روضه» یعنی باغ و گلستان، گلزار، سبزه زار، مرغزار. روضه ی رضوان = باغ بهشت.
🖋+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 2:57 توسط #لیثی_حبیبی - م. تلنگر |
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3579
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#واژگان #اصطلاحات
💌سلام جناب محسن داداش پور باکر؛ دوست عزیز، و خسته مباشید.
با این لطف خود به این زبان بسیار بسیار مظلوم ایرانی که رازدار تاریخ است، ثابت کردید که واقف، اهل کشف، زلال اندیشه، با ریشه و براستی در پی حقیقت هستید، و این زیباست؛ «زیبایی جهان را نجات می دهد» (داستایفسکی)
✨پیوسته پیروز و شادمان باشید*
#شاد
✍* حال که برای شما دوست گرامی نادیده #شادمانی آرزو کردم، بگذار به احترام وجود شریف شما آن را ریشه یابی و معنی کنم.
شات (تالشی، پهلوی) = شاد = روشن، خندان، آنکه و آنچه نور را از خود عبور می دهد. مثل شاتَ کَوَل = پوست زیرین درخت «کوچی» (تالشی) که در گیلان زمین برای بستن شاخه های جارو و پوست دارای پنیر شور از آن سود می جویند. تالش ها به آن کَوَل، پوست شات = شاد، می گویند، زیرا نور را بخوبی از خود عبور می دهد.
یعنی اگر بنویسیم شاد باشید؛ یعنی روشن و خندان و خوش باشید.
📌پس چرا ایرانیان دقیق اندیش و تدقیقی (دارای باریک بینی) «شادمان» را هم بکار می برند؟ *
زیرا شاد امری ست کلی، ولی وقتی می گوییم شادمان باشید، یعنی وقتی خوش، روشن و خندان هستید، در آن حال بمانید. یعنی شادی شما گذرا مباد.
* آیا آن تعریف و تمجید از ایرانیان فقط یک حس میهنی بود که از سوی این آدم کوچک بیان شد؟ خیر، گذشتگان [۱] ما در تاریخ آن ویژگی های خود را به اثبات رسانده اند. البته این ویژگی فقط خاص ایرانیان نیست؛ ولی آن مایه ی غرور و افتخار شامل گذشتگان ما نیز شده است.
یک نمونه از هَزاران:
طب نوین و مدرن امروزی می داند که کبد (عربی) = جیگر(ایرانی) چقدر مهم است و چه کار ها می کند - زندگی ساز است.
شگفتی در این است که در هَزاره های دور تاریخ که تازه داشت واژه ها شکل می گرفت، ایرانیان آن عضو بدن ما را جیگر = ژیگر = زیگر = زندگی ساز، نامیدند!
جی = ژی = زی = زندگی.
📌این امری اتفاقی نیست؛ چنانکه این مفهوم در باب جیگر در زبان آلمانی نیز آمده. در ضمن در زبان آلمانی واژه های زندگی، زندگی کردن و جیگر، هم ریشه اند.
پس شکل «جگر» از کجا آمده؟ مثل بسیاری از واژه های دیگر به مرور زمان دِگر شده؛ تغییر شکل یافته.
📝زیر نویس ۱ -
چرا گذشتگان را بکار بردم؟
زیرا اجداد جمع جَدّ = پدر بزرگ ها است؛ در این صورت نیمی از جامعه(مادر بزرگ ها) حذف می شوند؛ و این حق نیست.
همچنان پیوسته شادمان باشید!
🖊#لیثی_حبیبی - م. تلگر
جمعه ۴ آبان ۱۴۰۳ ۱۳:۱۷
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3584
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#واژگان #اصطلاحات
✍سلام دوست عزیز
آن کسی که #کتاب «غلط ننویسیم» را نوشته، خودشان غلط نوشته اند.
👈ما در زبان فارسی دو #توفان داریم؛ یکی ص. فا. است که در بندار (مصدر) توفیدن بُن دارد. و دیگر توفان، اسم است و آن همان طوفان (معرب شده) است.
📌یونانیان توفان ایرانی را مانند تالش ها و کل اروپای شرق و غرب «تَی فُون» تلفظ می کنند، که واژه ای ست ایرانی، هندی، اروپایی. متأسفانه بسیارگاه حتی دانشمندان از این دست اشتباهات می کنند.
چنانکه در واژه نامه های معتبر اروپای غرب، «تَی فُون» ایرانی را واژه ای چینی معرفی کرده اند؛ زیرا کسی از آن ها تالشی بلد نبوده؛
پس گرفتار دام شباهت شده، اشتباه نموده اند.
از این دست فراوان است. در جوابی که برای سوال شما می نویسم، به از این دست اشتباهات و در دام شباهت افتادن ها با آوردن نمونه، اشاراتی دارم.
👈یک مثال:
واژه ی #کهکشان هیچ تغییری نکرده؛ واژه ی تالشی کَهکَشُون = کهکشان، یعنی خانه های روشنی که در پی هم کشیده شده اند. کَه (تالشی) = خانه. باقی سَخُن را در جوابی که برای تان فردا منتشر می کنم، می توانید بخوانید.
«توفان - ص. فا. نگا. توفیدن»
(عمید ص ۴۳۵)
«توفان - اسم؛ جوش و خروش، شور و غوغا، بهم خوردگی هوا و وزش باد های سخت. جوش و خروش دریا و حرکت شدید امواج»
(عمید ص ۴۳۵)
👈در ضمن معنی واژه های ایرانی در عربی با کمی تغییر و حتی بیشتر، امری ست عادی.
گاه واژه ی ایرانی در عربی بکلی معنی جدیدی یافته.
مثال: #نَچَه (تالشی) = بزِ نر (برگردان به فارسی)؛ این واژه در عربی نعجَه (تلفظ عرب) و گوسفند ماده معنی شده.
گاه بکلی شکلی دیگر یافته.
مثال: «کَی سَر» (تالشی، پهلوی، آلمانی) که حالا وقتی بسیاری از ایرانیان قَیصَر مُعَرَّب شده را بکار می برند، حتی نمی دانند که اصل آن از دو زبان مادر ایرانی و یک زبان اروپای غرب است.
چنانکه بسیاری از هم میهنان ما #بلوتِ پهلوی و معرب شده را به رسم عرب #بَلُّوط می نویسند.
آن تلفظ در عربی درست است؛ زیرا عرب برای تلفظ قاعده دارد، ولی ما متأسفانه چنان قاعده ی دقیقی نداریم؛ پس به اَشکال بیگانه شده روی می آوریم بی آنکه بدانیم اصل آن از ماست؛ تازه همان معرب شده را نیز به رسم عرب تلفظ نمی کنیم، نمی توانیم، زیرا ما تلفظ چندین حرف عرب را بلد نیستیم.
مثال: #فقط می نویسیم، #فغت تلفظ می کنیم؛ زیرا تلفظ ق و ط را بلد نیستیم. و از این دست بیشمار است.
🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلگر
یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۹:۶
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3602
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
#واژگان #اصطلاحات ✍سلام دوست عزیز آن کسی که #کتاب «غلط ننویسیم» را نوشته، خودشان غلط نوشته اند.
📜#واژگان #اصطلاحات
📝درست بنویسیم
#توفان #طوفان
✍حال برای مردم گنجکاو این سوال پیش می که آیا این دو #توفان (ص. فا. و اسم) در اصل با هم فرق دارند؟
خیر، هر دو یکی ست؛ به عبارتی دیگر آن شور و غوغای طبیعت را این بار در گفتار و کردار و روان و بیان آدمی دیده اند.
کوتاه: مقایسه است؛ مقایسه ی هستی طبیعت با روان آدمی.
یک مثال برای روشنگری بیشتر:
پروا و بی پروا، که حالا برای نوع گفتار و کردار آدمیان بکار می رود؛ در اصل یک مقایسه است که از جهان پرندگان به زندگی ما آدمیان آورده شده.
مرغ خانگی با نزدیک شدن کسی پروا نمی کند؛ پر خود را باز نمی کند. ولی یک کبوتر وحشی در چنان لحظه ای بلافاصله پر وا کرده، پر باز کرده، می گریزد. پس نترس را بی پروا (دارای پرِ بسته) و ترسو را دارای پرِ وا (باز) دانسته اند (مقایسه).
یعنی یکی که نمی ترسد، می مانَد، و آن دیگری که می ترسد، پر را وا = باز کرده می پرد و دور می شود تا خطری متوجه او نگردد.
🌍جهان زبان جهانی ست بی نهایت عجیب و زنده؛ روان زبان را دریافتن، در خطه ی تحقیق برای خود کلاه زرین ماندگار بافتن است.
بارها دانشمندانی را دیده ام که بطور مکانیکی به واژه ها نگریسته اند و خود، خود را گمراه ساخته اند. و بعد به حاصل "کار" خود از روی نا آگاهی دلباخته اند، #مقاله و #کتاب منتشر کرده اند بی آنکه بدانند به غلط دامن زده اند.
📌هر وقت در واژه نامه های ایرانی معنی کهکشان (خانه های روشن در پی هم کشیده شده) را می بینم کاهکشان شده، دلم برای سلیقه ی زیبای گذشتگان ما می سوزد که آنگونه سوخته و هیچ گشته.
🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلگر
یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۲۱:۵۴
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
5⃣
🔎جهت دسترسی به مطالب دلخواه تان در این فهرست جستجو کنید:
👇👇
📝اصحاب قلم:
■#علما ■#حکما
■#سعدی ■#منوچهری ■#حافظ ■#شهریار ■#سهراب_سپهری ■#پروین_اعتصامی ■#شیخ_کبیر ■#شیخ_حسن_جوری
■#میرتیمورمرعشی
■#شیخ_شاه_بالو_آملی
■#ابوسهل_بیژن_کوهی_آملی
■#شیخ_موسی ■#میرزامحمدشفیع
■#ملا_زین_العابدین_گورزن ■#ملانجف_لزوری ■#میرزاعلی_کِرد
■#احمد_بن_کاظم_ادیب_پرجایی
■#ملانورعلی_کرد
■#پیران_حاجی ■#آخوندملاهادی_مقری
■#میرزاکوچک_جنگلی
■#ابن_حوقل ■#کاظم_بیک
■#ادیبالممالک_فراهانی
■#علی_ابن_ولی
■#ملامحسن_علی ■#خمینی ■#رهبری■#رهبرانقلاب ■#شهیدبهشتی ■#شهیدمطهری ■#رئیسی ■#علی_شریعتی ■#رابینو ■#ملگونف ■#کریستنسن ■#هانری_کُربَن
■#ابرهام_ولیام_جکسن
■#ايزيدور_خاراکسی
■#طیار_یزدان_پناه_لموکی
■#ابراهیم_درویشی
■#اردشیر_برزگر ■#منوچهر_ستوده ■#قیصر_امین_پور
■#حسین_اسلامی ■#قلیپور ■#عین_اله_ادبی_فیروزجایی
■#شهرام_قلی_پور_گودرزی
■#یوسف_الهی
■#نبی_الله_باقری_زاد_گنجی
■#رضا_هومند ■#علی_اکبر_عنایتی
■#سید_ضیاءالدین_عمادی
■#سید_مقداد_طاهرپور
■#زینالعابدین_درگاهی ■#زمانه_حسن_نژاد
■#محمدعابدی ■#واعظی ■#منصور_جعفری ■#ابوالفضل_وکیلی
■#رشیدمحمدی ■#ایرج_نیازآذری
■#نامدار ■#فریده_یوسفی
■#حیدری_سوادکوهی ■#بحرالعلوم_گیلانی
■#علامه_حسن_زاده_آملی
■#آیت_الله_جوادی_آملی
■#محمدعلی_امیری
■#امین_رزمجو ■#محمدعلی_تافته ■#جمشید_پریجی ■#محمودرحمانی
■#محمد_لطفی_نوایی ■#محمدصادق_شفیع_زاده
■#حسین_اصفهانی
■#علی_اصغر_قلیپور_باریکی
■#خانلری_المشیری_مدد
■#محمدبابانتاج_ملکشاه ■#لیثی_حبیبی
■#مریم_شیروانی_راد ■#احمدرضا_بهنیافر
■#سکینه_خلیلی ■#مهرآوا
■#افسانه_ضیایی_جویباری
■#میرحمزه_طاهری_هریکنده
■#عاطفه_قلی_زاده_پاشا ■#قادر_طهماسبی
■#کریم_اسماعیل_پور_طوری
■#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
■#محمدعلی_بهمنی
■#حسین_پنبه_کارجویباری
■#حسن_رجبی ■#محمد_شورمیج
■#اکبر_احمدی_آسور
■#یوسف_متولی_حقیقی
■#محمود_حکیمی ■#اصغر_اسفندیار
■#غلامحسین_باقِری_الاشتی
■#محمدمحسن_زاده_گنجی
■#طالبی_دادوکلایی ■#ناصرکاوه
■#جابرخانلری ■#عارف_کمرپشتی
■#حسن_امجدیان ■#آذر_مهاجر
■#حمیدآرایی_براری
■#علامه_جعفر_بن_میرزامحمد_پریجایی ■#علی_رمضانی_پاجی
■#درویش_علی_کولاییان
■#محمدمحسن_زاده_لداری
■#مهری_فیروزجایی
■#مححد_فیروزیان_حاجی ■#بازگیر
■#حامدابراهیمزاده_بازگیر
■#سیده_بنفشه_حسینی
■#سیدقاسم_صیادمنش
■#سیدمهدی_بیژنی
■#شیخ_عبدالجواد_حبیب_زاده_بیژنی
■#سیده_معصومه_حبیب_زاده_بیژنی
🌐جهانِ زبان و واژه شکافی
[[[صفحه اول]]]
📩آیا #پریجا همان #فیروزجا است؟
سلام دوستان
این پیام خصوصی ثبت شده؛ پس از بردن نام معذورم.
«با سلام
واژه یریجا که در گویش بومی مازنی بخش بندپی بابل همچنان در محاورات مردم رواج دارد اما شوربختانه در هنگام ثبت واژه ی ((فیروزجا)) جایگزین شده است.
آیا ریشه ی فیروزجا همان پریجا است؟
ممکنه ارتباط این دو واژه را نگاه ادبی و یا متون تاریخی و یا از باب فرهنگ عامه بفرمائید؟
با تشکر»
-------------
🟡دو نکته ی مهم
۱ - دوستان از مطالب وبگاه های من فقط با ذکر منبع، ذکر نشانی کامل وبگاه، حق استفاده دارند. jahanezaban.blogfa.com
۲ - عین مطلب من باید دقیق منتقل شود. به عبارتی دیگر من احتیاج به ویرایش کسی ندارم. چنانکه خیلی از عادات نوشتن که اخیرن مُد شده، غلط است. مثلن ویرگول را می برند وسط دو کلمه قرار می دهند که هم زشت است و هم بر حجم بیهوده می افزاید. یا همین مثلن (مثلاً) را مثلا می نویسند، که غلط است.
📌آیا نمی توان واژه را خلاصه کرد؟
می توان و باید کرد؛ ولی شرط دارد. شرط این است که معنی واژه عوض نشود. مثلا یعنی ای مثل! که سددرسد غلط است؛ و غلط های دیگر از این دست.
✍من قبلن فکر می کردم که بعضی مردم از روی راحت طلبی و تنبلی این کار غلط(حذف تنوین) را انجام داده اند و بعد ویروس آن مسری شده. ولی بعد که پرس و جو کردم فهمیدم که این غلط آموزی را از همان کلاس اول درس می دهند. امیدوارم آنچه من شنیده ام حقیقت نداشته باشد؛ یعنی این غلط آموزی در کشور عزیز ما رسمیت نیافته باشد.
کوتاه: لطفن اجازه دهید نوشته ی من، نوشته ی من باشد و نه کس دیگری.
🔲یک جا #پرجا نوشته اند و جای دیگر #پریجا؛ به نظرم پریجا درست است.
📌#فیروزجا به پریجا هیچ ربطی ندارد. واژه ی کهن تالشی و ایرانی پریجا اصل است - دوستان توجه داشته باشند که منظور از تالشی، با قاعده ی زبان مادر (تالشی) ساخته شده است؛ وگرنه واژه ها از آنِ همه ی خلق های میهن ما و کل جهان است.
📌پس فیروزجا از کجا آمده؟
از دو حالت خارج نیست.
۱ - فردی فیروز نام بعد ها آنجا مِلک و سرا داشته، در نتیجه خودش یا مردم منطقه آن ابتکار غلط را بکار برده اند. چرا غلط؟ زیرا به مرور اصل را به حاشیه برده منسوخ می سازد و این ظلم است به تاریخ و فرهنگ زیبا زمین و مردمان آن.
۲ - به احتمال قوی این ابتکار نانیک* به وسیله ی ثبت احوالچی های متجاوز به فرهنگ مردم کهن فرهنگ ایران انجام گرفته. در سدسالِ اخیر از این دست دستبرد به فرهنگ ایرانی بیشمار است.
* نانیک = ناخوب = بد. نانیک = نانی؛ نانی که گاه مردمان روزگار ما به هر قیمتی و از هر جایی در آورند و بی هیچ شرمی خورند.
رودی عظیم در سیبری (زیستگاهِ باستانی ایرانیان) هست به نام سِلینگَه؛ این واژه ی بسیار بسیار کهن را ایرانیان کوچ کرده بعد ها در مینکوی ماسال بر رودی کوهستانی نهادند. و آنقدر این رود در خاطره های تاریخی شان عزیز بود که نسیم اش را بسیار دلنشین دیدند و آن اکناف را «سِلینگَه وا»(نسیم رودِ سِلینگَه) نامیدند. ثبت احوالچی کم سواد و بی نامسئول آمده و روی تاریخ کهن اِران عزیز(ایران عزیز) خط زده و نام من در آوردی "سلیم آباد" بر آن نهاده! امان از دست این مردمان بیسواد و مدعی! متأسفانه حالا همان ارث کثیف (ناحق) به عده ای رسیده که در کمال بیسوادی قصد دارند رییس مردم زبان مرده ی تالش زمین ایران شوند. در ضمن در کشتن این زبان مادر و کم نظیر در جهان همین مدرک داران بیسوادِ بوی کباب شنیده، نقش اصلی را داشتند؛ بی آنکه بدانند دارند خر داغ می کنند.
این گمراهان بلاهایی در این سه ده سال بر سر زبان و فرهنگ مردم بی نهایت مظلوم تالش چنان آوردند که دیگر اثرات آن پاک شدنی نیست؛ مگر ده ها سال پیوسته، یعنی ناگسسته کار منظم انجام گیرد.
🖊#لیثی_حبیبی - م. تلنگر
۱۴۰۳/۱۰/۰۳
http://jahanezaban.blogfa.com
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
#پریجا #فیروزجا
[[[صفحه دوم]]]
🔲برگردیم به اصل سَخُن *
* سَخُن(تالشی شمالی) = سَرخُون = آنچه سَر یعنی دهان که در سر واقع است می خوانَد، بیان می کند. یعنی همان گَپ؛ با این تفاوت که گَپ از گَه(دهان - تالشی، تاتی) بر آید، ولی در سَخُن اصل سَر است، زیرا این سر(مَزگ)* است که تصمیم می گیرد چه بگوید تا بر زبان آوَرَد.
* در پهلوی و دیگر زبان های کهن ایرانی و هم در سه زبان سلاویان شرق مَزگ، مَژگ و مُزگ، بکار رفته. شکل مغز از چه زمانی وارد زبان فارسی شده را نمی دانم. به احتمال بسیار قوی تلفظی غلط است که دوره ای جا افتاده. از این دست در زبان های جهان کمابیش دیده می شود. و حتی دیده می شود که خلق های مختلف یک واژه را با معانی مختلف بکار می برند. به عنوان مثال رَش و رِژی در اغلب زبان های ایرانی(لوری، تالشی، تاتی ... و سه زبان سلاویان شرق به معنی خرمایی، سرخ خرمایی رنگ بکار می رود که در تالشی رنگ اسب رستم نیز هست - رَشَ پِشت و رَشی آخور(دو ییلاق در ماسال) که از باستان زمان به نام اسب رستم نامگذاری شده.
و رستمی ویسپیچ = ویسپینجِ رستم(ویسپینج = نزدیک یک کیلو، و سنگی ست عظیم در ییلاقی به همین نام)
ولی همین واژه ی رَش در زبان کوردی سورانی به معنی سیاه بکار می رود. در جهان زبان از این دست بسیار است و تقریبن عادی شده.
📌برگردیم به اصل سَخُن؛ #پریجا، واژه ای ست بی نهایت کهن که از زیست در سیبری تا ایران کنونی، ایرانیان این عقیده داشتند. هنوز مردم(نه کارخانه) در سیبری عروسک هایی می سازند که آل نام دارد - آلَ ژِنَک(تالشی ماسالی) = بانوی جن، پَری.
📌از پریجا در فرهنگ شمال ایران با نام های مختلف یاد شده است. دامنه های خرئوپشت Kharüpesht (پشته یا بلندی آلوچه زار - ییلاقی در ماسال) را ماسالیان قدیم محل زندگی پریان می دانستند و حتی به جِد اعتقاد داشتند که شب ها آنجا محل جشن و پایکوبی شان است چنان، که در کل منطقه (اَوَرنَه گیریَه) آن هیاهو و دهل زنی شنیده می شود. تالش این نوع مکان ها را سنگین می داند و اعتقاد دارد که شب هنگام گذر از آن مناطق بی خطر نیست. و اگر کسی به ناچار از آن سامان در شب می گذرد، بهتر است وسیله ای فلزی داشته باشد؛ مثل زدن یک سنجاق به لباس خود.
✍توضیح لازم:
دوستان توجه داشته باشند که ممکن است منطقه را حالا به فلان قوم و طایفه نسبت دهند؛ این گونه نسبت دادن ها اغلب بعد ها انجام گرفته. مثلن، شاید کسی بگوید آنجا محل زندگی طایفه ی پریانی بوده است.
👈باید توجه داشت که همین لقب بخاطر زیستن در پریجا به آن مردم داده شده. یعنی از نطر تاریخی اصل پریجا است و نه فلان خانواده یا طایفه.
🔲واژه ی آریایی مادی #پریجا یعنی جای پری (برگردان به فارسی) و آن ربطی، هیچ ربطی به فیروز ندارد.
در همان خطه ی مازندران کوهی یا دره ای (دقیق به یاد ندارم) هست به نام آلی ... فرض کن آلی دره. ثبت احوالچی آمده و آن را عالی دره ثبت کرده. حالا آدم های حتی دارای "دکترا" آن غلط را براحتی بکار می برند. و هیچ کسی نمی پرسد در فلان جای تقریبن دست نخورده، عالی از کجا آمده؟! آلی دره(تالشی) = دره ی آل(برگردان به فارسی) که عبارت است از آل + ی نسبت + دره. مـتأسفانه سکوت در برابر خرابکاری و ندانمکاری شده امری عادی. زمانی افرادی گمراه و کم سواد آمدن و تاریخ ایرن را ۲۵۰۰ ساله نامیدند تقویم آن غلط را نیز درست کردند؛ همه آن دروغ عظیم را براحتی پذیرفتند؛ من حتی یک مورد ندیدم کسی بنویسد که ایران حد اقل ۳۵۰۰ سال سابقه ی تاریخی دارد؛ پس آن ۱۰۰۰ سال را روی چه حسابی حذف کرده اید؟! باری، همه در برابر آن دروغ عظیم ضد تاریخی سر فرود آوردند. منظور از همه، وزارتخانه ها، ادارات دولتی، مداراس، دانشگاه ها، صدا و سیما و ... است.
در همین مورد لطفن مقاله ی «پارسی، فارسی، دری، پارسی دری، فارسی دری، کدام؟» را در همین وبگاه ببینید، تا چرایی اینگونه پذیرش های عجیب دقیق دریافت شود.
چند سال پیش در سایتی فارسی زبان در آلمان عکسی از آن عالی دره(آلی دره) منتشر کردند. وقتی آمدم و آن واژه ی مرکب را شکافته، ریشه یافته معنی کردم و نوشتم عالی غلط است و آلی درست؛ سایتچی ها فورن آن عکس و نام برداشتند و جایش عکسی دیگر گذاشتند؛ و در نتیجه نظر علمی من نیز بطور اتومات حذف شد - وقتی دیدم، گفتم: ای که سر در برف کرده ای و خود خواهی را برده ای!
🖊#لیثی_حبیبی - م. تلنگر
۱۴۰۳/۱۰/۰۳
http://jahanezaban.blogfa.com
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
#پریجا #فیروزجا
[[[صفحه سوم]]]
🔲آیا همه ی داستان #پریجا همین بود؟
خیر، می تواند آنجا تک خانه ای بوده باشد که نام صاحب آن پری بوده.
در قدیم بسیاری از این تک خانه ها وجود داشت. در بین خلق های دیگر گوناگون نامگذاری شده؛ چنانکه سلاویان ها آن را خُوتر(به سکون ت) نامند. ولی تالش ها (تالش و تات) آن محل را به نام صاحب خانه مشهور ساخته اند.
چند مثال: میرزانغ (روستایی تالش نشین در استان اردبیل)
میرزانغ واژه ای ست مانند خورنغ (آن کهن کاخِ ساخته ی دست مهندس ایرانی که شگرف دیده می شده وقتی آفتاب در آن هَفرَنگ می تابید)
میرزانغ یعنی زیستگاهِ میرزا؛ خانه ی میرزا. میرزا در گیلان زمین و آسیای میانه نام مرد است. و هم در ایران زمین کسی را گویند که میرزایی دیگران(امیران و ...) را می کند.
سُومَه سرا(صومعه سرا - من در آوردی) = خانه ی سُومَه.
ضیابَر یا زیابَر = درِ خانه ی ضیا یا زیا = خانه ی ضیا یا زیا. این نوع نامگذاری در فارسی نیز دیده می شود؛ مثلن می گویند یک دَر دکان = یک دکان.
خوشابَر = درِ خانه ی خوشایند(زن) = خانه ی خوشایند.
وَس کَه = وَسی کَه = کینَه وَسی کَه = خانه ی کینَه وَس. وقتی دختر فراوان به دنیا می آید و از پسر خبری نیست؛ آن نام بر دختر به دنیا آمده نهند؛ یعنی دختر دیگر بس است.
همین نوع نامگذاری را تالش و تات در کهن زیستگاهِ خود یعنی تهران بکار گرفته اند. دَرَه کَه = تک خانه ای که در دل دره واقع شده.
همه ی اسامی محله های کهن تهران تالشی(تالشی، تاتی) است. به همین خاطر هیچ غیر تالشی را توان شکافتن حتی یکی از آن نام ها نیست. مثال: نارمَک، سنگَه لَچ(سنگلج - خلاصه)، دره کَه، دره بَند(دَربَند - خلاصه)، لارَک، تجریش و ...
بار ها این نام های ایران باستان را شکافته، ریشه یافته معنی کرده ام. به عنوان نمونه یکی از این اسامی را باز می شکافم.
تجریش - این واژه ی مرکب تالشی(تالشی، تاتی) از سه بخش تشکیل شده - تَج، ری، ش - که بخش هایی از آن در جا های دیگری از ایران زمین باز تکرار شده. مانند تَجَن = تَجژَن = تَجزَن = جهنده رود، رودی که پرش و جهش خاص خود دارد. یا ری که در زمری(سردرود) در تالش ایران و تجری در خراسان و ریرا* در مازندران بکار گرفته شده؛ و همین نشان می دهد که ایران سرزمینی ست یکپارچه و جدایی ناپذیر از هم. و آن هایی که از ایران جدا شده اند، باز در همین مجموعه ی فرهنگی معنی می یابند.
کوتاه: گر ز درختی شاخه ای بریده شود، هر کجا که بروید چو مام خود دیده شود.
* ری در شعر ریرا،ی نیما همین ری به معنی رود است. را = راه، می باشد. ریرا یعنی راهی که به سوی رود می رود، یا از کنار رود می گذرد. زنده یاد سیاوش کسرایی نیز در جایی بدرستی گفته بود، ریرا نام مکان است.
پس آن داستان های عجیب که در باب ریرا نوشته شده چیست؟
بگذار با بیان داستانی دیگر جواب دهم.
زمانی به واژه ی مرکب و ساده ی تالشی خوشا بَر = درِ خانه ی خوشا(خوشایند) = خانه ی خوشایند، پرداختم؛ دوستی(آقای شهرام آزموده) آمد و یک افسانه ی عجیب از قول پیران منطقه ی اسالم بیان کرد که هیچ ربطی به خانه ی خوشایند نداشت؛ ولی جالبی آن این بود که مردم افسانه دوست ایران به راحتی در باب موضوعات مختلف افسانه می سازند.
تالش های ماسال دَوشی و جهشی راه رفتن تئورک Türk(تذرف، قرقاول) را نیز تَج گویند - تُئورکَ تَج = تَجِ تئورک(برگردان به فارسی دری - فتحه ی مضاف کهن ایرانی در برگردان به کسره ی مضاف بدل می شود)
🖊#لیثی_حبیبی - م. تلنگر
۱۴۰۳/۱۰/۰۳
http://jahanezaban.blogfa.com
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
#پریجا #فیروزجا
[[[صفحه چهارم]]]
✍برگردیم به تالشُون کَنَه تجریش (کهن تجریش تالش ها) - که عبارت است از تَج + ری(رود، نهر، جوی) + ش، که می تواند ژ ج ف پ ز و ... نیز باشد، مانند ژ در ماسالژ (زینده در ماسال)، ج در رشتج(زینده در رشت)، یوشیج (زینده در یوش)، ف در رَف (زینده یا باشنده در رَه گونه)، پ در گَپ(زینده در گَه = دهان).
✍در ضمن نام کوروش نیز با همین قاعده ی تالشی (تالشی، تاتی) ساخته شده. کُورُوش = کوروج = کوروژ، کوروز و ... یعنی زینده روی کوه. در زبان های آریایی مادی «ها»ی ملفوظ نیست. به همین خاطر باشنده بعدی در استان اردبیل دقیق درنیافته و به سیاکو،ی تالشی یک کوهِ دیگر نیز افزوده و حالا به آن کوه می گویند سیاکُوداغ، که اگر به فارسی برگردانیم می شود کوهِ سیاه کوه.
👈نام کُورُوش (زینده روی کوه؛ او که روی کوه می زید) مستعار است تا صاحب نام شناخته نشود.
اینجاست که خرد ایرانی کارساز شود چنان، که حتی چوپانی کوه نشین در پیچ های لغزنده ی تاریخ وظیفه ی خود چنان داند که مردمان دانشی شریف و واقف را مانَد! و این یعنی تاریخ ایران، نگرش ایرانی، حکمت ایرانی که وقتی می بیند حتی پادشاه کشور دستور غلط صادر کرده، حکمت خود چنان زیبا بکار می بَرَد که بعد ها(بعد از هَزاره ها) هنوز مردم ایران و جهان از آن تصمیم در پیچی لغزنده انگشت به دهان مانده اند؛ و هَزاران هَزار نغمه ی آفرین خوانده اند.
خرد پیشه باشی اگر ژرف بین - نیاید ترا از نَژَند رنج و کین
تجریش یعنی زمین های اطراف تجری، زینده، باشنده در کنار تجری(جهنده ری، وحشی ری، کوهستانی رود، نهر یا جوی).
🟢کوتاه:
#پریجا نام مکان است به معنی محل زندگی پریان؛ مانند همان آلی دره = دره ی آل، دره ی آلَ ژِنَک.*
* در برگردانِ فراز های کهن، فتحه ی مضاف کهن ایرانی به کسره ی مضاف بدل می شود؛ ولی در هر دو حالت(کهن و نوین) ی نسبت نیز وجود دارد؛ مثل همین آلی دره(تالشی)، و دره ی آل (برگردان به فارسی).
+ نوشته شده در دوشنبه سوم دی ۱۴۰۳ ساعت 17:22 توسط لیثی حبیبی - م. تلنگر
🖊#لیثی_حبیبی - م. تلنگر
۱۴۰۳/۱۰/۰۳
http://jahanezaban.blogfa.com
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#واژگان
سلام
✍درود بر آن استاد پرکار
📌تنها تذکری که در باب آن تحقیقات می توان داد، این است که واژه های دِگر شده یا واژه های تالشی شمالی که تلفظ خاص خود دارد، مورد بررسی قرار نگرفته. و یا از واژه های دِگر شده بسیارگاه تصور غلطی ارائه داده شده.
📌برای روشنگری به یکی از آن واژه ها که بخاطر تلفظ خاص تالشی شمالی دِگر شده و دیگر برای محققین قابل شناسایی نبوده، می پردازم.
واژه ی آستارا (تالشی شمالی) دِگر شده از اَستررو.
📌در ضمن در تالشی شمالی بجای خ، ه بکار می رود. مانند ه در سهند، که در تالشی جنوبی سَروند است. و هم در تالشی شمالی مانند آلمانی رِ یا اِر خورده می شود؛ پس سَر شده سَ. یا خونی (چشمه ی پُر آب) شده هُونی. چنانکه در کُردی سورانی دال خورده می شود، به همین خاطر مردم سنندج (سنه دژ - به سکون س = دژی که بر سینه کش کوه واقع شده) بغداد را بغا گویند.
📌برگردیم به اصل سخن:در تالشی شمالی اَ به آ و آ به اُو بدل می شود؛ در نتیجه اَستررو،ی جنوبی، به آستارا بدل شده.
📌البته این نام ربطی به شهر کنونی آستارا ندارد. چون شهر آستارا در همان مسیر بوده، نام آن را بر شهر نیز نهاده اند.
📌اَستررو یعنی جاده ای دشوار گذر که با اَستر (پهلوی) = قاطر (ترکی) می توان از آن گذشت. کسانی که در قدیم از گردنه ی پُر خطر حیران گذشته اند، بیشک دریافتی دقیق از این سخن خواهند داشت.
📌در ضمن آستاراخان واقع در بالای دریای مازندران، خزر، کاسین، تالشی دُولاو (چهار نام دارد)، نیز به همین صورت شکل عوض کرده. اصل آن اَستَررُوخُون است، مانند قله روخون واقع در شهرستان فومن، که حالا کمی دِگر شده (قله رودخان) تلفظ می شود.
📌رُوخُون (تالشی) = راهِ بزرگ و هم راه هایی را گویند که از کنار رود می گذرد.
📌خود واژه ی ولگا (به سکون اول)، بزرگترین رودی که به خزر می ریزد نیز واژه ای ست ایرانی (تالشی) که به دلتای عظیم و پر از گل های گوناگون آن نظر دارد.
ول (تالشی - به سکون اول) = گُل. ولگا(وُلگا) = گُلگا = گُلگاه.
📌در ضمن اول بار استاد #منوچهر_ستوده وَشتَنِ ایرانی را معادل رقص عربی در نوشته ها بکار برد.
وَشتَن (تالشی) = رقص.
با وَشتِن = جهیدن،که آن شعر مشهور سغدی (آهوی کوهی) بر اساس آن بُندار سروده شده اشتباه گرفته نشود.
برای دیدن تفسیر آن شعر که گویند اولین شعر پارسی ثبت شده است، به وبگاهِ «جهان زبان» رجوع شود.
🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلنگر
سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳
ساعت: ۲۳:۵۸
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3956
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#واژگان
✍و نکته ای در مورد منگفت قبلی من که در باب کار های منوجهر ستوده نوشتم.
🔲شاید این پرسش پیش آید که چرا وُلگا را به سکون اول نوشته ام؟
👈زیرا ولگا در اصل به سکون اول است. این واژه، آریایی مادی است، به همین خاطر ولگاه = گُلگاه، نوشته نمی شود، چون واژه های آریایی مادی «ها»ی ملفوظ ندارند.
به همین دلیل کوروش = زینده روی کوه، کوهروش، نوشته نمی شود. چنانکه کولاک و کول کوهلاک و کوهل نوشته نمی شود.
از این دست اَشکال کهن که که هنوز حفظ شده در واژه نامه های فارسی به فارسی سر به سد ها می زند.
و به همین خاطر واژه شناس نوین را توان شکافتن آن واژه ها نیست.
این دلیل بر کم سوادی نیست؛ بلکه آن ها دیگر تصوری از آن اَشکال ندارند.
📌تمامی واژه های کهن ایرانی که دارای اول ساکن بودند، در فارسی دری حرکت پذیرفته اند، و در نتیجه دیگر در زبان فارسی کنونی حتی یک اول ساکن نیست.
📌واژه های اول ساکن ایرانی موسیقی زیبای خود دارند که متأسفانه دیگر بکار نمی رود.
و این ضربه ای جدی به نوع تلفظ ایرانیان زده.
این سخن را او نیک دریابد که بخوبی با تلفظ و موسیقی زیبای اول ساکن ها آشنا باشد.
وگرنه به آن فضا رفتن ممکن نیست، زیرا چیزی که از ازل با آن آشنا نیستی، درک آن دشوار نیست؛ بلکه غیر ممکن است.
📌البته در مازندرانی به احتمال قوی هنوز بخشی از اول ساکن ها حفظ شده.
بیشتر از همه در دیگر زبان ایرانی (کردی) حفظ شده. به همین خاطر کرد به راحتی فرض کن اول ساکنی مثل سپی spi = سپید، را تلفظ می کند که دیگران را آن توان نیست.
زیرا فقط با اَشکال تغییر یافته آشنایی دارند.
🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلنگر
چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳
ساعت: ۸:۴۹
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3956
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#واژگان #اصطلاحات
💌سلام جناب محسن داداش پور باکر؛ دوست عزیز، و خسته مباشید.
با این لطف خود به این زبان بسیار بسیار مظلوم ایرانی که رازدار تاریخ است، ثابت کردید که واقف، اهل کشف، زلال اندیشه، با ریشه و براستی در پی حقیقت هستید، و این زیباست؛ «زیبایی جهان را نجات می دهد» (داستایفسکی)
✨پیوسته پیروز و شادمان باشید*
#شاد
✍* حال که برای شما دوست گرامی نادیده #شادمانی آرزو کردم، بگذار به احترام وجود شریف شما آن را ریشه یابی و معنی کنم.
شات (تالشی، پهلوی) = شاد = روشن، خندان، آنکه و آنچه نور را از خود عبور می دهد. مثل شاتَ کَوَل = پوست زیرین درخت «کوچی» (تالشی) که در گیلان زمین برای بستن شاخه های جارو و پوست دارای پنیر شور از آن سود می جویند. تالش ها به آن کَوَل، پوست شات = شاد، می گویند، زیرا نور را بخوبی از خود عبور می دهد.
یعنی اگر بنویسیم شاد باشید؛ یعنی روشن و خندان و خوش باشید.
📌پس چرا ایرانیان دقیق اندیش و تدقیقی (دارای باریک بینی) «شادمان» را هم بکار می برند؟ *
زیرا شاد امری ست کلی، ولی وقتی می گوییم شادمان باشید، یعنی وقتی خوش، روشن و خندان هستید، در آن حال بمانید. یعنی شادی شما گذرا مباد.
* آیا آن تعریف و تمجید از ایرانیان فقط یک حس میهنی بود که از سوی این آدم کوچک بیان شد؟ خیر، گذشتگان [۱] ما در تاریخ آن ویژگی های خود را به اثبات رسانده اند. البته این ویژگی فقط خاص ایرانیان نیست؛ ولی آن مایه ی غرور و افتخار شامل گذشتگان ما نیز شده است.
یک نمونه از هَزاران:
طب نوین و مدرن امروزی می داند که کبد (عربی) = جیگر(ایرانی) چقدر مهم است و چه کار ها می کند - زندگی ساز است.
شگفتی در این است که در هَزاره های دور تاریخ که تازه داشت واژه ها شکل می گرفت، ایرانیان آن عضو بدن ما را جیگر = ژیگر = زیگر = زندگی ساز، نامیدند!
جی = ژی = زی = زندگی.
📌این امری اتفاقی نیست؛ چنانکه این مفهوم در باب جیگر در زبان آلمانی نیز آمده. در ضمن در زبان آلمانی واژه های زندگی، زندگی کردن و جیگر، هم ریشه اند.
پس شکل «جگر» از کجا آمده؟ مثل بسیاری از واژه های دیگر به مرور زمان دِگر شده؛ تغییر شکل یافته.
📝زیر نویس ۱ -
چرا گذشتگان را بکار بردم؟
زیرا اجداد جمع جَدّ = پدر بزرگ ها است؛ در این صورت نیمی از جامعه(مادر بزرگ ها) حذف می شوند؛ و این حق نیست.
همچنان پیوسته شادمان باشید!
🖊#لیثی_حبیبی - م. تلگر
۱۳:۱۷
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3584
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─