eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
469 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
323 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پژوهش اِدمُلّاوَند
ادامه متن 👇👇 📩شناسه۱۴۰۲۱۲۱۹۱۲۰۶ 🎼پریجایی حال 📎پیوستی پژوهش: 🎼نمایه قطعه به روایت خلیل طهماسبی 👈 یعنی، خصوصیات موسیقی که مربوط به میباشد. 👈 یا و یا نام منطقه یا طایفه ای در بندپی بابل می باشد که [نمایه ی پیوستی] مشاهده میشود نحوه ی آکسان گذاری ریتم (نمونه D) در مقایسه با ریتم های مازندرانی (نمونه A و B و C) دارای تفاوت های قابل توجه می باشد و به نظر می رسد قطعه فوق بیشتر دارای یا می باشد. 📙طیّار یزدان پناه لموکی، تاریخ مازندران باستان، چاپ۲،تهران، ۱۳۸۵، ص۷۶ شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2405 🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند. در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت. 💌چاپ و نشر مطالب بردن از منبع مجاز نیست. 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است . 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ܐܡܝܕ 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜 🌿  🖊عیسی کیانی حاجی ✍اهالی با توجه به مناسبات محیطی و نوع زندگی به دو دسته تقسیم می شوند :۱-ثابت ۲- سیار . ۱.اهالی فیروزجای ثابت در محلی به نام فیروزجاه یا پریجاه به سر می بردند که حدواسط میان ییلاق و قشلاق است. کوچ کردن و جابجایی  کمتر در آن دیده می شود. ۲.اهالی فیروزجای سیار چنانچه از اسم آنها بر می آید سیارند فصول گرما را در ییلاق و فصول سرما را در قشلاق به سر برده که در گذشته کوچ بهاره و پاییزه طی مراسم خاصی انجام می شد . 👈 ها و مختلفی ایل فیروزجاه را تشکیل می دهند که تعدادی از این تیره ها عبارتند از : ▫️شال تبار ▫️ادبی ▫️عباس تبار ▫️ گر ▫️کرد ▫️لر ▫️گیلا ▫️عرب الله و بسیاری از طوایف و تیره های دیگر. 📌تمامی اهالی ایل فیروزجاه مسلمان و شیعه ی دوازده امامی و پایبند به اصول اعتقادی اسلام می باشند. + نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۸۵ ساعت 15:57 توسط موسی قنبرزاده  |  https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3494 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
📩شناسه۱۳۹۴۰۴۱۱۱۶۰۶ 📜#اسناد_مازندران 📜#اسناد_سمنان 🔎#روخوانی_سند 📝#انجامه #ملامحسن_علی 🗓۲۳ جمادی ال
📩شناسه۱۳۹۴۰۴۱۱۱۶۰۶ 📜 📜 🔎 📝 🗓۲۳ جمادی الاولی سنه ۱۲۵۸ قمری برابر با ۱۱ تیر سال ۱۲۲۱ شمسی 🌍اشاره به مناطق و محلات شرق مازندران تا..... 👈 👇👇 📩متن انجامه: {{...نان ذبح نمود... ادامه پست قبلی👈👇 {{نه نه جان از قیچ قیچ عوایق وجود دهر امر به شِواش نمود و خِس خِسه در وصف ذات مرحمت پناه شاه سوار بر رِک رِک یُرنه خواهان غضب کرد. خواتون حلالخوریه که قیاس جمالش از هزارجریب منظوم است ز شش گونه کلک پر و چپچپا ونوشه هفتاد گلستان است. ذوالفقار خان کرد ولد غفران پناه میرزا هدایت الله کرد با عدّتی موفور از رجال و معتمدین دزج و زرستاق و طرود و بکریان و میامی و رودیان ....[ناخوانا] خواجه خانلر و عبدالحسین خان و غلام علی خان و خواجه نجف قلی و محمدکاظم خان و مهدی قلی خان و میرزا فضل الله و ملاهادی کرد بندپئی و غلامحسین بارو و عبدالله قرقیش و مظفر قرقیش و داراب خان و علیخان شریف و حاجی سلیمان شریف و عباس خان باکر و محمدخان باکر و مهدی خان و محمدنظر قرقیش و رضاقلی بارو و محمدولی کرد و ....[ناخوانا] محمدجعفر خواجه و حاجی رضا خواجه و حاجی رحیم شریف و حسن بارو ....[ناخوانا] به مازندر سرای عمیدالملک گردهم آمدند. که چندین عقل و جان بیاراست تن مجروح هزارجریب را ....[ناخوانا] از مرحوم عالی شان ملا هدایت الله کرد بندپئی که از نجابت فی ملکوت السموات و الارض متنعم باذن الله پس از وصلت با ماه سیما بی بی دخت کهف الحاج حاجی محمود ملک آرا طوایف رودیان بود به عهد موالید پنج پسر تولید یافت که چون شاه سوار فصاحت پیشه و بلاغت طریقت دارند. .......}} ⬅️ادامه دارد. 📜 🖊 ۱۳۹۲/۰۴/۱۱ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3773 👇👇 📌این اثر فاخر خطی به نوعی محسوب میگردد. 📝: ۱/: صدای لولای در ۲/: صدای دسته جمعی زنان در عروسی برای ابراز شادی و شادباش ۳/: نفس نفس زدن سینه به جهت استرس یا خبر شگفتانه و... ۴/: چیزی که به انتها برسد | صدای قاشق که به ته دیگ میخورد. ۵/: خاتون | همسر میرزا هدایت الله کرد ۶/: خاندان قدیمی مقیم بندپی، بابل و تهران | این خاندان در حکومت و دارای جایگاه ممتازی بودند. ازجمله سرشناسان این قوم: عبدالحسین سرتیپ، حاجی خان جان حاکم بندپی، میرزا خانلر منشی الممالک، میرزا اسماعیل مستوفی و... هستند. ۷/: گُلپر ۸/: گل پامچال ۹/: گل بنفشه ۱۰/ | : از طوایف مشهور ایران که البته برخی کِرد به کسر کاف را شاخه ای از ایل [] بر میشمارند. ۱۱/: دیزج شاهرودسمتان ۱۲/: زیراِستاق سمنان ۱۳/: روستایی در سمنان ۱۴/: بکران | روستایی در دهستان کلاته میامی سمنان | به نظر می رسد و مقیم همین روستا بودند و ظاهرا باید طایفه ای از خاندان باکر بصورت برجسته در آنجا اقامت داشتند. ۱۵/: ایلی مشهور در ایران که موقعیت جغرافیایی آنان سوادکوه، و و پاشاکلا و جعفرکلا و وادره و کهنه ده و محمدآباد دودانگه ساری گرگان در خلیلکلا بندپی ؛ بندپی بندپی غربی و و آمل آذربایجان غربی ؛ آغوزبن فعلی بابل ترکیه و سایر نقاط | از جمله سرشناسان این قوم عبارتند از: ۱۶/: شهری در سمنان ۱۷/: رویان سمنان ۱۸/ و و [بارون] و : از طوایف قدیمی در میامی ۱۹/: سید | کاردان | امین ۲۰/: سید ۲۱/: همسر چهارم ملا میرزا هدایت الله کرد که از اصالت سمنانی بود. ۲۲/: از بزرگان رودیان [رویان] | نیاز به تحقیق 🔴 به‌ منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا نام دارنده ی این اسناد به خودشان واگذار شده است. 📙📘📓📗📒📕📔 📄 💌چاپ و نشر مطالب بردن از منبع مجاز نبوده و درج منبع الزامی است. 🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی، آن را خواهد پذیرفت. 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩شناسه ۱۴۰۳۱۰۰۲۲۱۴۸ 📜 📄 ❤️ {{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ _ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ _ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ _ وَإِلَـهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ _ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ...[ناخوانا] _ هُوَ ٱلَّذِي يُصَوِّرُكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡحَامِ كَيۡفَ يَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ _ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ _ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ _ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً _ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ لاَ إِلَهَ إِلا هُوَ خَلِقُ كُلِّ شَىْءٍ فَاعْبُدُوهُ _ وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ _ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ _ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ _ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. ...[ناخوانا] حضرتش به ادب زیارت صاحب داوِت عالی شان العظام الکرام الحاج الخیر موسی [به نظر می رسد منظور نگارنده حاجی باشد] مرجع معظّمات شریعت اهالی پریج [ایل ] و جماعت بن پی [] ...[ناخوانا] فقرا و ضعفا و ایتام و قُربا به اشارت و امر پادشاه که آن حضرت سالک چون حارسش خالق قادر بود "و کفی بالله وکیلا" عزت بیفزود به حبس ملک [ملک را وقف کرد] و از آن سلطان سلیم النفس [به نظر می رسد وی باید همان پادشاهی باشد که در قصه ها نقل و قول میشود که او با جناب شیخ موسی علیه الرحمه مواجهه شده است] حیات شریعت سرآمد ...[ناخوانا] قنبرعلی پریج مشیر و مشاور کار استمداد از روان مطهر علّام آن مقصود محبوب به قله خجیر اسب وار ملک شتافت. سلطان عزم ...[ناخوانا] به اتفاق....}} 🔎خوانش: 🖊 ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3912 📝پانویس: ۱/: رودخانه در بندپی شرقی ۲/: اسبار ملک لمسوکلا بندپی شرقی ۳/: قلعه پریجا [] که در واقع همان شاهنشیر لمسوکلا می باشد. ۴/: به نظر می رسد با توجه به قرائن و اطلاعات دقیق در همین نوشتار باید منظور نگارنده ایل باشد. ۵/: به نظر می رسد وی در این نوشتار باید از معتمدین جناب حاجی شیخ موسی علیه الرحمه باشد. ۶/داوِت: به نظر می رسد منظور دعوت باشد | آیین سنتی ۲۶ عیدماه که در زمانهای قدیم در تاریخ۲۵ عیدماه فرس قدیم در محوطه ی مزار امامزاده عبدالله و حاجی شیخ موسی برگزار میشد. ۷/: بندپی ۸/متن عربی ابتدای نوشتار: آیات ۸۲ و ۸۳ یس، ۱۶۳ بقره، آیات ۱۸ و ۱۹ ال عمران، آیات ۱۰۲، ۱۰۶ انعام، آیات ۱۸۱ و ۱۸۲ صافات ۹/تاریخ نگارش انجامه: سنه ۱۲۱ قمری برابر با آبان ماه ۱۰۸۸ خورشیدی 👇👇 {...فی شهر شعبان المعظّم فلسنه ۱۲۱ کتبه اقل الطلاب لزور ملانجف غفرالله ...[ناخوانا] لوالدیه و لمن له حق علیه تمّت بعون الله} 📚ک خطی انجام نامه محسن صص ۹۸ و ۹۹ 📙📘📓📗📒📕📔 📄 💌چاپ و نشر مطالب بردن از منبع مجاز نبوده و درج منبع الزامی است. 🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند. در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت. 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است . ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3914
📩شناسه ۱۴۰۳۱۰۰۳۱۴۴۶ (صفحه اول) ⏰ 💌با سلام واژه ی که در گویش بومی مازنی بخش بندپی بابل همچنان باقیست به چه دلیل با یک تفاوت و چرخش عجیب به شهرت یافته است؟ آیا ریشه ی کلمه ی فیروزجا همان پریجا است؟ هر چه با اساتید ادبی در این خصوص جستجو کردم پاسخی دریافت نکردم. شفاف بگم اکثریت آنان این دو واژه را متفاوت از هم بر میشمارند. ممکنه شما ارتباط این دو واژه را از هر حیث ممکن حالا یا با نگاه ادبی و یا متون تاریخی و یا از باب فرهنگ عامه بفرمائید؟ با تشکر ................ 📝پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم ن و القلم و ما یسطرون سلام در پاسخ به سوال شما با توجه به حوزه ی پژوهشی خودم به چند مسئله از دیدگاه اصحاب قلم می پردازم. لطفا با صبر و دقت مطالعه بفرمایید. 📚مستندات پریجایی | پریج| پراجی 🔎سوال : ایل پرجایی یا فیروزجایی؟! ✍در بسباری از اسناد خطی قدیمی تا دوره ی پهلوی دو واژه ی و با یک منظور معین و مشخص نگارش شده و شهرت دارند. 📌اما به راستی چرا واژه ی به تغییر کرده است؟ حال آنکه مردم بندپی هنوز از واژه ی پرجایی و پریجا استفاده میکنند‼️ 🔲با مطالعه در پژوهش آرتور امانوئل  (به دانمارکی: Arthur Emanuel Christensen) (زادهٔ ۹ ژانویهٔ ۱۸۷۵ در کپنهاگ – درگذشتهٔ ۳۱ مارس ۱۹۴۵ در کپنهاگ) ایران‌شناس، لغت‌شناس و پژوهشگر فرهنگ اهل دانمارک که وی موسیقی را متعلق به هندوکش میداند. 🔲از طرفی جناب  متولد اسفند ۱۳۳۱ در روستای بالالموک قائمشهر، محقق تاریخ و فرهنگ مازندران، ایران، خاورمیانه (از سال ۲۰۱۰ تا کنون) و حوزه دریای کاسپین (از سال ۲۰۱۵ تا کنون) در آثارش بویژه در کتاب مازندران باستان اصالت طایفه ی را از اقوام زبان می رساند. 🔲اما نویسنده و محقق جناب آقای در کتاب ریشه های قومی قبایل سوادکوه [ناشر: شلفین زبان: فارسی | رده‌بندی دیویی: 955.2253 | سال چاپ: ۱۳۸۹ | نوبت چاپ: ۱ | تیراژ: ۲۰۰۰ نسخه | تعداد صفحات: ۱۶۰ | قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز) شابک: 9786001000133] پس از سفر میدانی دره ی در افغانستان اصالت طایفه ی پرجائی را از قوم یا هندوکش افغانستان میداند. ص ۱۰۸ 🔲 مازندرانی، مولف کتاب خطی "رساله خسرویه" در زمان حکومت محمدقلی میرزامُلک ارا در مازندران (۱۲۱۴ _ ۱۲۵۰ قمری) از علما و دانشمندان قرن سیزدهم هجری قمری در مازندران بوده است، خودش را چنین معرفی نموده است: {{این بنده شرمنده جاودانی ابن حاجی میرزا محمد جعفر پریجایی مازندرانی}} [📗رساله خسرویه در تفسیر فاتحه نویسنده پریجایی مازندرانی، جعفر، ۱۳ ق. | موضوع تفاسیر شیعه - قرن ۱۳, تفاسیر (سوره فاتحه) | شرح پدیدآور جعفر بن میرزا محمد پریجایی مازندرانی؛ تصحیح و تحقیق ناصر رضایی چراتی؛ با مقدمه رضا استادی | مصحح رضایی چراتی، ناصر، ۱۳۴۸ - | ناشر ذوی القربی | محل نشر قم | تاریخ انتشار ۱۳۹۹ | زبان فارسی | تعداد صفحات ۷۳۹ ص. کنگره BP ۱۰۲/۱۲ /پ ۴،ر ۵ ن.۱ ۱۳۹۹ چاپ اول] 🔲 مینویسد: پریجا، نام قریه ای جَبَلی است که اطراف آن را جنگل های وسیع احاطه نموده و در ارتفاعات بخش بندپی شرقی در حومه شهر گلوگاه یا در قسمت جنوب شهرستان بابل در استان مازندران واقع شده است که هم اکنون دارای حدود ۹۰ خانوار و ۳۵۰ نفر جمعیت است و نام دیگر قریه پریجا، فیروزجاهِ ثابت است که در مقابل آن فیروزجاه سیار قرار میگیرد که آن منطقه هم شام بخش پهناور و وسیعی از مراتع ییلاقی و جنگلی با روستاهای فراوان و جمعیت های پراکنده است. 📕مقدمه کتاب رساله خسرویه در تفسیر فاتحه، جعفر بن میرزا محمد پریجایی، ناصر رضایی چراتی، صص۱۷ و ۱۸ 🔲رجوع به کتاب بندپی: سرزمین، تاریخ، فرهنگ | و ، ۱۳۹۳ واژگان 📑گردآورنده: 🖊 ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3914 🔴 به‌ منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا نام دارنده ی این اسناد به خودشان واگذار شده است. 📙📘📓📗📒📕📔 📄 💌چاپ و نشر مطالب بردن از منبع مجاز نبوده و درج منبع الزامی است. 🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند. در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت. 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است . ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ادامه👇👇
ادامه متن 👇👇 📩شناسه۱۴۰۲۱۲۱۹۱۲۰۶ 🎼پریجایی حال 📎پیوستی پژوهش: 🎼نمایه قطعه به روایت خلیل طهماسبی 👈 یعنی، خصوصیات موسیقی که مربوط به میباشد. 👈 یا و یا نام منطقه یا طایفه ای در بندپی بابل می باشد که [نمایه ی پیوستی] مشاهده میشود نحوه ی آکسان گذاری ریتم (نمونه D) در مقایسه با ریتم های مازندرانی (نمونه A و B و C) دارای تفاوت های قابل توجه می باشد و به نظر می رسد قطعه فوق بیشتر دارای یا می باشد. 📙طیّار یزدان پناه لموکی، تاریخ مازندران باستان، چاپ۲،تهران، ۱۳۸۵، ص۷۶ شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2405 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3914 🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند. در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت. 💌چاپ و نشر مطالب بردن از منبع مجاز نیست. 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است . 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌐جهانِ زبان و واژه شکافی [[[صفحه اول]]] 📩آیا همان است؟ سلام دوستان این پیام خصوصی ثبت شده؛ پس از بردن نام معذورم. «با سلام واژه یریجا که در گویش بومی مازنی بخش بندپی بابل همچنان در محاورات مردم رواج دارد اما شوربختانه در هنگام ثبت واژه ی ((فیروزجا)) جایگزین شده است. آیا ریشه ی فیروزجا همان پریجا است؟ ممکنه ارتباط این دو واژه را نگاه ادبی و یا متون تاریخی و یا از باب فرهنگ عامه بفرمائید؟ با تشکر» ------------- 🟡دو نکته ی مهم ۱ - دوستان از مطالب وبگاه های من فقط با ذکر منبع، ذکر نشانی کامل وبگاه، حق استفاده دارند. jahanezaban.blogfa.com ۲ - عین مطلب من باید دقیق منتقل شود. به عبارتی دیگر من احتیاج به ویرایش کسی ندارم. چنانکه خیلی از عادات نوشتن که اخیرن مُد شده، غلط است. مثلن ویرگول را می برند وسط دو کلمه قرار می دهند که هم زشت است و هم بر حجم بیهوده می افزاید. یا همین مثلن (مثلاً) را مثلا می نویسند، که غلط است. 📌آیا نمی توان واژه را خلاصه کرد؟ می توان و باید کرد؛ ولی شرط دارد. شرط این است که معنی واژه عوض نشود. مثلا یعنی ای مثل! که سددرسد غلط است؛ و غلط های دیگر از این دست. ✍من قبلن فکر می کردم که بعضی مردم از روی راحت طلبی و تنبلی این کار غلط(حذف تنوین) را انجام داده اند و بعد ویروس آن مسری شده. ولی بعد که پرس و جو کردم فهمیدم که این غلط آموزی را از همان کلاس اول درس می دهند. امیدوارم آنچه من شنیده ام حقیقت نداشته باشد؛ یعنی این غلط آموزی در کشور عزیز ما رسمیت نیافته باشد. کوتاه: لطفن اجازه دهید نوشته ی من، نوشته ی من باشد و نه کس دیگری. 🔲یک جا نوشته اند و جای دیگر ؛ به نظرم پریجا درست است. 📌 به پریجا هیچ ربطی ندارد. واژه ی کهن تالشی و ایرانی پریجا اصل است - دوستان توجه داشته باشند که منظور از تالشی، با قاعده ی زبان مادر (تالشی) ساخته شده است؛ وگرنه واژه ها از آنِ همه ی خلق های میهن ما و کل جهان است. 📌پس فیروزجا از کجا آمده؟ از دو حالت خارج نیست.  ۱ - فردی فیروز نام بعد ها آنجا مِلک و سرا داشته، در نتیجه خودش یا مردم منطقه آن ابتکار غلط را بکار برده اند. چرا غلط؟ زیرا به مرور اصل را به حاشیه برده منسوخ می سازد و این ظلم است به تاریخ و فرهنگ زیبا زمین و مردمان آن. ۲ - به احتمال قوی این ابتکار نانیک* به وسیله ی ثبت احوالچی های متجاوز به فرهنگ مردم کهن فرهنگ ایران انجام گرفته. در سدسالِ اخیر از این دست دستبرد به فرهنگ ایرانی بیشمار است. * نانیک = ناخوب = بد. نانیک = نانی؛ نانی که گاه مردمان روزگار ما به هر قیمتی و از هر جایی در آورند و بی هیچ شرمی خورند. رودی عظیم در سیبری (زیستگاهِ باستانی ایرانیان) هست به نام سِلینگَه؛ این واژه ی بسیار بسیار کهن را ایرانیان کوچ کرده بعد ها در مینکوی ماسال بر رودی کوهستانی نهادند. و آنقدر این رود در خاطره های تاریخی شان عزیز بود که نسیم اش را بسیار دلنشین دیدند و آن اکناف را «سِلینگَه وا»(نسیم رودِ سِلینگَه) نامیدند. ثبت احوالچی کم سواد و بی نامسئول آمده و روی تاریخ کهن اِران عزیز(ایران عزیز) خط زده و نام من در آوردی "سلیم آباد" بر آن نهاده! امان از دست این مردمان بیسواد و مدعی! متأسفانه حالا همان ارث کثیف (ناحق) به عده ای رسیده که در کمال بیسوادی قصد دارند رییس مردم زبان مرده ی تالش زمین ایران شوند. در ضمن در کشتن این زبان مادر و کم نظیر در جهان همین مدرک داران بیسوادِ بوی کباب شنیده، نقش اصلی را داشتند؛ بی آنکه بدانند دارند خر داغ می کنند. این گمراهان بلاهایی در این سه ده سال بر سر زبان و فرهنگ مردم بی نهایت مظلوم تالش چنان آوردند که دیگر اثرات آن پاک شدنی نیست؛ مگر ده ها سال پیوسته، یعنی ناگسسته کار منظم انجام گیرد. 🖊 - م. تلنگر ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ http://jahanezaban.blogfa.com https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ادامه👇👇
[[[صفحه دوم]]] 🔲برگردیم به اصل سَخُن * * سَخُن(تالشی شمالی) = سَرخُون = آنچه سَر یعنی دهان که در سر واقع است می خوانَد، بیان می کند. یعنی همان گَپ؛ با این تفاوت که گَپ از گَه(دهان - تالشی، تاتی) بر آید، ولی در سَخُن اصل سَر است، زیرا این سر(مَزگ)* است که تصمیم می گیرد چه بگوید تا بر زبان آوَرَد. * در پهلوی و دیگر زبان های کهن ایرانی و هم در سه زبان سلاویان شرق مَزگ، مَژگ و مُزگ، بکار رفته. شکل مغز از چه زمانی وارد زبان فارسی شده را نمی دانم. به احتمال بسیار قوی تلفظی غلط است که دوره ای جا افتاده. از این دست در زبان های جهان کمابیش دیده می شود. و حتی دیده می شود که خلق های مختلف یک واژه را با معانی مختلف بکار می برند. به عنوان مثال رَش و رِژی در اغلب زبان های ایرانی(لوری، تالشی، تاتی ... و سه زبان سلاویان شرق به معنی خرمایی، سرخ خرمایی رنگ بکار می رود که در تالشی رنگ اسب رستم نیز هست - رَشَ پِشت و رَشی آخور(دو ییلاق در ماسال) که از باستان زمان به نام اسب رستم نامگذاری شده. و رستمی ویسپیچ = ویسپینجِ رستم(ویسپینج = نزدیک یک کیلو، و سنگی ست عظیم در ییلاقی به همین نام) ولی همین واژه ی رَش در زبان کوردی سورانی به معنی سیاه بکار می رود. در جهان زبان از این دست بسیار است و تقریبن عادی شده. 📌برگردیم به اصل سَخُن؛ ، واژه ای ست بی نهایت کهن که از زیست در سیبری تا ایران کنونی، ایرانیان این عقیده داشتند. هنوز مردم(نه کارخانه) در سیبری عروسک هایی می سازند که آل نام دارد - آلَ ژِنَک(تالشی ماسالی) = بانوی جن، پَری. 📌از پریجا در فرهنگ شمال ایران با نام های مختلف یاد شده است. دامنه های خرئوپشت Kharüpesht (پشته یا بلندی آلوچه زار - ییلاقی در ماسال) را ماسالیان قدیم محل زندگی پریان می دانستند و حتی به جِد اعتقاد داشتند که شب ها آنجا محل جشن و پایکوبی شان است چنان، که در کل منطقه (اَوَرنَه گیریَه) آن هیاهو و دهل زنی شنیده می شود. تالش این نوع مکان ها را سنگین می داند و اعتقاد دارد که شب هنگام گذر از آن مناطق بی خطر نیست. و اگر کسی به ناچار از آن سامان در شب می گذرد، بهتر است وسیله ای فلزی داشته باشد؛ مثل زدن یک سنجاق به لباس خود. ✍توضیح لازم: دوستان توجه داشته باشند که ممکن است منطقه را حالا به فلان قوم و طایفه نسبت دهند؛ این گونه نسبت دادن ها اغلب بعد ها انجام گرفته. مثلن، شاید کسی بگوید آنجا محل زندگی طایفه ی پریانی بوده است. 👈باید توجه داشت که همین لقب بخاطر زیستن در پریجا به آن مردم داده شده. یعنی از نطر تاریخی اصل پریجا است و نه فلان خانواده یا طایفه. 🔲واژه ی آریایی مادی یعنی جای پری (برگردان به فارسی) و آن ربطی، هیچ ربطی به فیروز ندارد. در همان خطه ی مازندران کوهی یا دره ای (دقیق به یاد ندارم) هست به نام آلی ... فرض کن آلی دره. ثبت احوالچی آمده و آن را عالی دره ثبت کرده. حالا آدم های حتی دارای "دکترا" آن غلط را براحتی بکار می برند. و هیچ کسی نمی پرسد در فلان جای تقریبن دست نخورده، عالی از کجا آمده؟! آلی دره(تالشی) = دره ی آل(برگردان به فارسی) که عبارت است از آل + ی نسبت + دره. مـتأسفانه سکوت در برابر خرابکاری و ندانمکاری شده امری عادی. زمانی افرادی گمراه و کم سواد آمدن و تاریخ ایرن را ۲۵۰۰ ساله نامیدند تقویم آن غلط را نیز درست کردند؛ همه آن دروغ عظیم را براحتی پذیرفتند؛ من حتی یک مورد ندیدم کسی بنویسد که ایران حد اقل ۳۵۰۰ سال سابقه ی تاریخی دارد؛ پس آن ۱۰۰۰ سال را روی چه حسابی حذف کرده اید؟! باری، همه در برابر آن دروغ عظیم ضد تاریخی سر فرود آوردند. منظور از همه، وزارتخانه ها، ادارات دولتی، مداراس، دانشگاه ها، صدا و سیما و ... است. در همین مورد لطفن مقاله ی «پارسی، فارسی، دری، پارسی دری، فارسی دری، کدام؟» را در همین وبگاه ببینید، تا چرایی اینگونه پذیرش های عجیب دقیق دریافت شود. چند سال پیش در سایتی فارسی زبان در آلمان عکسی از آن عالی دره(آلی دره) منتشر کردند. وقتی آمدم و آن واژه ی مرکب را شکافته، ریشه یافته معنی کردم و نوشتم عالی غلط است و آلی درست؛ سایتچی ها فورن آن عکس و نام برداشتند و جایش عکسی دیگر گذاشتند؛ و در نتیجه نظر علمی من نیز بطور اتومات حذف شد - وقتی دیدم، گفتم: ای که سر در برف کرده ای و خود خواهی را برده ای! 🖊 - م. تلنگر ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ http://jahanezaban.blogfa.com https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ادامه👇👇
[[[صفحه سوم]]] 🔲آیا همه ی داستان همین بود؟ خیر، می تواند آنجا تک خانه ای بوده باشد که نام صاحب آن پری بوده. در قدیم بسیاری از این تک خانه ها وجود داشت. در بین خلق های دیگر گوناگون نامگذاری شده؛ چنانکه سلاویان ها آن را خُوتر(به سکون ت) نامند. ولی تالش ها (تالش و تات) آن محل را به نام صاحب خانه مشهور ساخته اند. چند مثال: میرزانغ (روستایی تالش نشین در استان اردبیل) میرزانغ واژه ای ست مانند خورنغ (آن کهن کاخِ ساخته ی دست مهندس ایرانی که شگرف دیده می شده وقتی آفتاب در آن هَفرَنگ می تابید) میرزانغ یعنی زیستگاهِ میرزا؛ خانه ی میرزا. میرزا در گیلان زمین و آسیای میانه نام مرد است. و هم در ایران زمین کسی را گویند که میرزایی دیگران(امیران و ...) را می کند. سُومَه سرا(صومعه سرا - من در آوردی) = خانه ی سُومَه. ضیابَر یا زیابَر = درِ خانه ی ضیا یا زیا = خانه ی ضیا یا زیا. این نوع نامگذاری در فارسی نیز دیده می شود؛ مثلن می گویند یک دَر دکان = یک دکان. خوشابَر = درِ خانه ی خوشایند(زن) = خانه ی خوشایند. وَس کَه = وَسی کَه = کینَه وَسی کَه = خانه ی کینَه وَس. وقتی دختر فراوان به دنیا می آید و از پسر خبری نیست؛ آن نام بر دختر به دنیا آمده نهند؛ یعنی دختر دیگر بس است. همین نوع نامگذاری را تالش و تات در کهن زیستگاهِ خود یعنی تهران بکار گرفته اند. دَرَه کَه = تک خانه ای که در دل دره واقع شده. همه ی اسامی محله های کهن تهران تالشی(تالشی، تاتی) است. به همین خاطر هیچ غیر تالشی را توان شکافتن حتی یکی از آن نام ها نیست. مثال: نارمَک، سنگَه لَچ(سنگلج - خلاصه)، دره کَه، دره بَند(دَربَند - خلاصه)، لارَک، تجریش و ... بار ها این نام های ایران باستان را شکافته، ریشه یافته معنی کرده ام. به عنوان نمونه یکی از این اسامی را باز می شکافم. تجریش - این واژه ی مرکب تالشی(تالشی، تاتی) از سه بخش تشکیل شده - تَج، ری، ش - که بخش هایی از آن در جا های دیگری از ایران زمین باز تکرار شده. مانند تَجَن = تَجژَن = تَجزَن = جهنده رود، رودی که پرش و جهش خاص خود دارد. یا ری که در زمری(سردرود) در تالش ایران و تجری در خراسان و ریرا* در مازندران بکار گرفته شده؛ و همین نشان می دهد که ایران سرزمینی ست یکپارچه و جدایی ناپذیر از هم. و آن هایی که از ایران جدا شده اند، باز در همین مجموعه ی فرهنگی معنی می یابند. کوتاه: گر ز درختی شاخه ای بریده شود، هر کجا که بروید چو مام خود دیده شود. * ری در شعر ریرا،ی نیما همین ری به معنی رود است. را = راه، می باشد. ریرا یعنی راهی که به سوی رود می رود، یا از کنار رود می گذرد. زنده یاد سیاوش کسرایی نیز در جایی بدرستی گفته بود، ریرا نام مکان است. پس آن داستان های عجیب که در باب ریرا نوشته شده چیست؟ بگذار با بیان داستانی دیگر جواب دهم. زمانی به واژه ی مرکب و ساده ی تالشی خوشا بَر = درِ خانه ی خوشا(خوشایند) = خانه ی خوشایند، پرداختم؛ دوستی(آقای شهرام آزموده) آمد و یک افسانه ی عجیب از قول پیران منطقه ی اسالم بیان کرد که هیچ ربطی به خانه ی خوشایند نداشت؛ ولی جالبی آن این بود که مردم افسانه دوست ایران به راحتی در باب موضوعات مختلف افسانه می سازند. تالش های ماسال دَوشی و جهشی راه رفتن تئورک Türk(تذرف، قرقاول) را نیز تَج گویند - تُئورکَ تَج = تَجِ تئورک(برگردان به فارسی دری - فتحه ی مضاف کهن ایرانی در برگردان به کسره ی مضاف بدل می شود) 🖊 - م. تلنگر ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ http://jahanezaban.blogfa.com https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ادامه👇👇
[[[صفحه چهارم]]] ✍برگردیم به تالشُون کَنَه تجریش (کهن تجریش تالش ها) - که عبارت است از تَج + ری(رود، نهر، جوی) + ش، که می تواند ژ ج ف پ ز و ... نیز باشد، مانند ژ در ماسالژ (زینده در ماسال)، ج در رشتج(زینده در رشت)، یوشیج (زینده در یوش)، ف در رَف (زینده یا باشنده در رَه گونه)، پ در گَپ(زینده در گَه = دهان). ✍در ضمن نام کوروش نیز با همین قاعده ی تالشی (تالشی، تاتی) ساخته شده. کُورُوش = کوروج = کوروژ، کوروز و ... یعنی زینده روی کوه. در زبان های آریایی مادی «ها»ی ملفوظ نیست. به همین خاطر باشنده بعدی در استان اردبیل دقیق درنیافته و به سیاکو،ی تالشی یک کوهِ دیگر نیز افزوده و حالا به آن کوه می گویند سیاکُوداغ، که اگر به فارسی برگردانیم می شود کوهِ سیاه کوه. 👈نام کُورُوش (زینده روی کوه؛ او که روی کوه می زید) مستعار است تا صاحب نام شناخته نشود. اینجاست که خرد ایرانی کارساز شود چنان، که حتی چوپانی کوه نشین در پیچ های لغزنده ی تاریخ وظیفه ی خود چنان داند که مردمان دانشی شریف و واقف را مانَد! و این یعنی تاریخ ایران، نگرش ایرانی، حکمت ایرانی که وقتی می بیند حتی پادشاه کشور دستور غلط صادر کرده، حکمت خود چنان زیبا بکار می بَرَد که بعد ها(بعد از هَزاره ها) هنوز مردم ایران و جهان از آن تصمیم در پیچی لغزنده انگشت به دهان مانده اند؛ و هَزاران هَزار نغمه ی آفرین خوانده اند. خرد پیشه باشی اگر ژرف بین - نیاید ترا از نَژَند رنج و کین تجریش یعنی زمین های اطراف تجری، زینده، باشنده در کنار تجری(جهنده ری، وحشی ری، کوهستانی رود، نهر یا جوی). 🟢کوتاه: نام مکان است به معنی محل زندگی پریان؛ مانند همان آلی دره = دره ی آل، دره ی آلَ ژِنَک.* * در برگردانِ فراز های کهن، فتحه ی مضاف کهن ایرانی به کسره ی مضاف بدل می شود؛ ولی در هر دو حالت(کهن و نوین) ی نسبت نیز وجود دارد؛ مثل همین آلی دره(تالشی)، و دره ی آل (برگردان به فارسی). + نوشته شده در دوشنبه سوم دی ۱۴۰۳ ساعت 17:22 توسط لیثی حبیبی - م. تلنگر 🖊 - م. تلنگر ۱۴۰۳/۱۰/۰۳ http://jahanezaban.blogfa.com https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3919 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍در مورد نافرمانی و عدم تمکین فرمان های حکومتی حاج عیسی حسین پورلداری می گویند: کربلایی محمد شفیع بتیار و فرزندان او که در لدار زندگی می کردند، با فرستاده ی حکومت وقت که برای دریافت مالیه دیوان به ایشان مراجعه می کنند، علیرغم اینکه مالیه را پرداخت نمی نمایند، با فرستاده برخورد مناسبی نیز ندارند و همین حرکت برخورد خشن تری از سوی مسئولین دولتی دارد و هزینه ی سنگینی را به آنان تحمیل می نماید. مطلب فوق را حاج رمضانعلی محسن زاده لداری از پدرشان نقل کردند. با مشاهده ی وصیت نامه ی مرحوم کربلایی محمد شفیع بتیار که در سال ۱۱۹۰ ه.ق قلمی گردیده است و علمای آن دوره و نماینده ی حکومت هم آن را مهر می نمایند، بخشی از به مالیه دیوان اختصاص دارد و باید پرداخت شود که این امر مطلب بالا را در مورد نافرمانی تایید می نماید. 📌با توجه به مستندات و گفته های شفاهی و مقایسه آنها می توان گفت مهاجرت در عصر شاه عباس اول صورت گرفت که با مطالعه ی منابع تاریخی این مهاجرت یک سال قبل از فوت فرهادخان و فرمانده ی مقتدر شاه عباس اول عملی شد. با فتح قلعه ی لاریجان و تحویل ملک بهمن به شاه صفوی در سال ۱۰۰۶ ه.ق ملک بهمن در آن مقطع زمانی به قتل می رسد. بعد از این واقعه به اجبار یا اختیار یا ملاحظات دیگر را ترک نمودند و عده ای هم به قریه ی لدار [بندپی] آمدند که در این منطقه به شهرت یافتند. 👈ضمن اینکه روستای لدار تا اوائل دهه ی اول دوره ی رضاشاه جزء منطقه [] بود بعد از این تاریخ از منطقه فوق جدا گردید. 📘بتیار، | غلامحسین مهدی نژاد لداری، ۱۳۹۶، بابل، ص ۲۶_۲۸ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4004 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ادامه👇👇
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حجت الاسلام شیخ ابوطالب نجار فیروزجائی امام جماعت پریجا 📩 شناسه ۱۴۰۴۰۴۰۳۱۷۱۳ https://eitaa.com/edmolavand/20581 📜خاطره ای از آقا شیخ ابوطالب نجار ✍فکر کنم سال ۱۳۶۳ بود ایشان روستای بودند و زن عقد کردند و با اسب داشتند به سمت می رفتند من هم پیاده می رفتم به سمت تا بتونم با اتوبوس بروم به . آقای لاغری کارمند جهاد با موتور سیکلت سررسید و حاجی نجار را سوار کرد و رفتند. ولی همین جور که داشتن می رفتن، بعد از روستای عبای حاجی نجار لای زنجیر موتور گیر کرد و چون جاده سربالا هم بود جلوموتور بلند شد و هر دوتاشون به پشت محکم زمین خوردند، من هم سر رسیدم دیدم سر حاجی نجار بدجور شکسته و خونریزی دارد. سر آقای لاغری هم همینطور. چون پارچه ای دم دست نبود با عمامه حاجی نجار سر هردوتاشونو رو بستم تا خونریزی کمتربشه.... بعد حدود دو کیلومتر سربالایی دویدم نا به سه راهی روستای ویتله رسیدم آنجا حاج شیخ مهدی که فامیلیش فکر کنم احمدی باشه رادیدم و موضوع را گفتم، ایشان با یک نیسانی که آنجا بود و به اتفاق یک نفر دیگر و من برگشتیم و پشت نیسان سوارشان کردیم و بردیم گلیا که از آنجا به بابل رفتند و تحت درمان قرار گرفتند. یادش بخیر. 🖊 📩شناسه۱۴۰۴۰۴۰۴۱۱۰۶ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4530 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─