eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
715 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 نکاتی پیرامون نماز یک‌شنبه ماه ذی‌القعدة الحرام 🔹 حضرت روز در ماه تشریف آورد نزدیک . فرمود: مردم! کدام‌یک می‌خواهید کنید پیش خدا؟ عرض کردند که همه‌ی ما. فرمود: غسل کنید، وضو بگیرید، چهار رکعت نماز و در هر رکعت سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحة‌الکتاب... بعد می‌فرماید: حالا اگر از من کسی چنین عملی را انجام داد، یک توبه کرد و این مختصر را هم انجام داد، از طرف (که باید معنا بشود که آسمان یعنی چه؟) به او خطاب می‌شود که: «یا عبدَالله» از سر بگیر زندگی خودت را. تا حالا هرچه بود پاک شد. توبه‌ی تو مورد خدا قرار گرفت و تو آمرزیده شد. از ناحیه‌ی خداوند «مِن تحت العرش» فرشته‌ای خطاب می‌کند که بر تو، بر خاندانت، بر فرزندانت. منادی دیگری می‌گوید: روز آن‌هایی که بر گردن تو حقی داشته باشند، تو را می‌بخشند. از همه مهم‌تر این‌که یک فرشته می‌گوید: ای بنده‌ی خدا تو بر خواهد بود و تو از تو گرفته نخواهد شد. دیگری می‌گوید و از تو راضی خواهند شد. پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده خواهند شد. فرشته‌ی وحی، می‌فرماید: من با ملک‌الموت می‌آییم و درباره‌ی تو به او سفارش می‌کنم. عرض شد که (حالا این عرض خیلی حرف خوبی بوده): اگر در ماه غیر ذی‌القعدة هم کسی چنین توبه‌ای کرد؟ می‌فرماید: همین‌ها برایش هست. پس بنابراین در مقام توبه، یک عمل بیست دقیقه‌ای یا یک ربع ساعتی این قدر ارزش دارد. ببینیم توبه چیست و چقدر مهم است که این همه آثار دارد. نقل شده که حضرت علیه‌السلام شنید که کسی گفت: استغفرالله. حضرت گویا درباره‌ی او داشت که این حرف است که دارد می‌زند، خلاصه فرمود: داغت به جگر مادرت بنشیند!. نمی‌دانی که چه خبر است که این‌طور استغفار می‌گویی. درجه‌ی مردمانی است که اهل می‌باشند و شش معنی در او خوابیده. اول آن‌ها است. پشیمانی دست خود نیست؛ وقتی انسان یک معامله‌ای کرده با کسی، خانه‌ای داشته، در اختیار او گذاشته، مال‌التجاره‌ای، سرمایه‌ای بانکی، چیزی داشته، در اختیار او گذاشته، او هم فرار کرده رفته ، مال هم به گردن این افتاده، باید ببرندش ، این پشیمان می‌شود از آن شرکتی که با این کرد. این را می‌گویند: پشیمانی!، که و درون ناراحتی پیدا می‌کند. از چشم انسان گرفته می‌شود. تمام در کام او زهر می‌شود. این را می‌گویند: ، این را می‌گویند پشیمانی، وإِلّا با نمی‌شود پشیمانی برای خود تحصیل کرد. خب با زبان که نمی‌شود، قلب هم که در ما نیست، پس چگونه ما توبه کنیم؟ راهش را عرض می‌کنم. راه مهمش کردن درباره‌ی خداوند جهان و ناچیزی و و پستی گنه‌کار است. این دو موضوع اگر خیلی درباره‌اش فکر شود آن حال پیدا می‌شود. مثلاً یک کودکی با پدرش می‌رسند خدمت یک بزرگی؛ آن بچه نمی‌داند که این کیست. شروع می‌کند به بازی‌گری و بی‌تربیتی و بی‌ادبی. بعد پدر به او حالی می‌کند که تو در حضور فلان بزرگی بوده‌ای که همیشه ما امید داشته‌ایم خدمتش ولو یک دقیقه برسیم، حالا که رسیده‌ایم، تو چنین حرکاتی کرده‌ای!، وقتی حالی‌اش می‌کند، این بچه به گریه می‌افتد که چرا من چنین کاری کردم، به سر و سینه‌ی خودش می‌زند. این به قدر فکر و فهم این بچه می‌شود توبه، می‌شود ، می‌شود پشیمانی. پس هر کسی به قدر خودش درباره‌ی بزرگواری پروردگار و ناچیزی و حقارت و بدبختی خودش فکر کند، این حال پشیمانی در او پیدا می‌شود. تا وقتی فکر نکرده، -مخصوصاً درباره‌ی که اگر مرگ من رسید و قلب من هنوز به خود نیامده و از معاصی پشیمان نشده، چه خواهد شد؟!- حالت پشیمانی در او به وجود نمی‌آید. این چیزها را که یک‌قدری تأمل کند، فکر کند و درباره‌ی این‌ها فرو برود واقعاً، کم‌کم ممکن است آن حالت پشیمانی درونش پیدا شود. وگرنه انسانی که از راه سودی می‌برد، نفعی می‌برد، درآمدی دارد، لذتی دارد، چگونه از این عیش و نوشی که داشته، از این حرامی که گیرش افتاده، از هر گناهی که کرده، پشیمان می‌شود؟!. تا مادامی‌که در درون انسان، خوب و قاطعانه وارد نشده، توبه هم به آسانی پیدا نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از ک
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 دنیا بازیچه نیست! 💠 «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هٰذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»؛ (: ۱۹۰_۱۹۱) 🔺 ما پشت سر این به جای دیگری وارد می‌شویم که نتایج این دنیا را باید آن‌جا ببینیم. اگر کسی این باور را نداشته باشد، مثل این است که معتقد شده است به این‌که این دنیا بازیچه است!، کودکانه است!؛ خب چند کودک با هم جمع می‌شوند، یک ساختمانی دروغین با قوطی کبریت درست می‌کنند، دنیا هم این‌طور است!. این وقتی عاقبتی ندارد، وقتی یک نفر می‌شود ، یکی می‌شود ، یکی می‌شود ، زندگی‌های هم نوع خودشان را آتش می‌زنند و زیرورو می‌کنند، خون و جوی خون به راه می‌اندازند، این‌ها وقتی می‌میرند، با آن شخصی که حتی یک مورچه را هم اذیت نکرده، هر دو مرده‌اند و رفته‌اند؟! خب، این بازیگری است!. «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ»؛ نه خداجان، خدای ما، هیچ‌وقت ما این‌چنین نمی‌کنیم که تو بازیگر باشی و ما را آفریده باشی: «سُبْحانَكَ.» این "سبحانک، سبحانک" های در و خیلی مهم است. ۳۳ مرتبه در ، و در اذکار خیلی مهم است. چرا؟ برای این‌که همه‌اش رفع این فکر است، برداشت و قلم کشیدن روی این فکر است که این دنیا صاحب ندارد!، این دنیا بی‌صاحب است!. من و تو ، هر چه شد، شد. هر چه کردیم، کردیم!. این لکه‌ی ننگینی است که کسی برای خدای خودش قائل بشود و خدا را نعوذبالله یک و بیهوده‌کار حساب بکند!. پس بنابراین می‌گوید: «فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛ حتماً ما برای خودمان گرفتاری‌هایی، پرونده‌هایی، یافتیم؛ تو چاره‌ای برایش بکن. ۸۳.۸.۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. ص۱ @seyedololama ⬇️
سیدالعلماء
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک #دحوالأرض (۲۵ #ذی_القعدة الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت
📆 روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام) (قسمت دوم) خب حالا دست چه‌جوری برای من و شما گندم فراهم کرده؟ جو فراهم کرده؟ ذرت فراهم کرده؟ همین‌طور یکی یکی اسم این را ببر؛ میوه‌ها: انگور، انار، خربزه، هندوانه، موز، همین‌طور بگو، بشمار. ببین این‌ها چه‌جوری فراهم شده؟ ما از پشت شیشه باید نگاه کنیم، دست قدرت حق‌تعالی را ببینیم، بوسه بزنیم، بوسه همین است، این است، این بوسه‌گاه تشکر آمیز من و شماست بر درِ خانه‌ی خدا. این است: تکان خوردن و بیدار شدن و دست لطف معطی و محسن این جهان را بوسیدن و از او تشکر کردن. آن‌وقت او این تشکر را به حساب می‌گذارد. برای او که سودی ندارد. حالا تمام این شش میلیارد جمعیت به سجده بیفتند یا به رقص بپردازند، مشروب بخورند. برای او چه فرقی می‌کند؟ ولی وقتی که این‌ها انسانیت نشان دادند، عطوفت، مرحومیت او، او، او را نشان دادند، آن‌وقت قابلیت آن دومی را پیدا می‌کنند. رحمت اولی که آن‌ها را ساخته بود باعث شد که قدر او را بدانند و قابلیت رحمت ثانوی پیدا کنند. و لذا این بزرگوار [مرحوم میرزا جواد آقا ] می‌فرماید که: «عن امیرالمؤمنین علیه‌السلام: اوَّلُ رحمةٍ نَزَلَت مِنَ السَّماء الی الاَرض فی خَمسٍ و عِشرین مِن ذی القعدة»؛ اول رحمتی که از جانب این جهان -که اسمش سماء هست- به زمین رسید، در بیست و پنجم ماه ذی‌القعده بود. لذا برای دست‌بوسیِ منعم و محسن و بخشنده و ارحم‌الراحمینی که داریم، هر کسی روزه بگیرد در آن روز و در شبش کند، آن بخشنده، این رحمت دومی را به او پاداش می‌دهد. آن‌ چه است؟؛ «فَلَهُ عِبادة مِئة سِنَة صام نهارَها و قامَ لَیلَها»؛ صد سال اگر زنده باشد، سالم باشد، هر روز روزه بگیرد و هر شب عبادت کند، در همین یک روز و یک شب جایش می‌گذارد. مثل این‌که شما یک ارمغانی پیش یک بزرگی می‌گذارید؛ یک سکه‌ای، چیزی می‌گذاری، آن هم دست در جیب می‌کند و یک مشت سکه می‌ریزد در دامن شما. این لطف الهی است. ۸۹.۹.۱۹ ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ذکر دعای سفارش شده از مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی به نقل از مرحوم امام خمینی که به شاگردان خویش به جهت دفع بلا و مصیبت توصیه می‌فرمودند: عصر و غروب ، به نیابت از تمام شیعیان عالم ده مرتبه: اللهمَّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ ادْفَعْ عَنَّا البَلاءَ المُبْرَمَ مِن السَّماءِ إنَّكَ عَلى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ خدایا صلوات فرست بر محمد و آل محمد و دفع بنما از ما بلائی را که حتمی شده است از آسمان، همانا تو بر هر امری قادر و توانائی التماس دعا @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 وقتی یک چیزی را عقل درک کرد، دو حال پیدا می کند: یا آن درک عقل را با امتنان به روی چشم با محبت می پذیرد. مثل اینکه عقل به ما می گوید که مادر خیلی حق دارد! و وقتی به منزل رفت مثلاً اگر مادر یا پدر پیری داشت اظهار کوچکی و محبتی زائدی انجام می دهد. 🔹 چرا؟ برای اینکه عقل یک مطلبی گفت و قلب هم مانعی نداشت و پذیرفت. وقتی پذیرفت انسان را متوجه می کند و توجه می دهد. 🔸 درک از عقل به قلب می آید، قلب هم به وجود انسان پخش می کند؛ دست و پا و عضلات برای این خطی که از عقل به قلب رسیده و از قلب هم به سایر جوارح وارد می شود، در حرکت قرار می گیرند. ❌ اما ایمان از عقل در همه جا درست نمی شود. وقتی از عقل مطلبی به صحنه ی خاطر و قلب پیدا شد، همیشه یک حال پیدا نمی شود. بلکه [گاهی] قلب او را نمی پذیرد و می خواهد آن را از خودش بیرون کند. 🔺 یعنی فکر نکن شما که مثلاً مدرسی، سخنوری، سخنرانی، نویسنده ای، مترجمی، مؤلفی، کتاب در توحید نوشته ای، کتاب در ولایت نوشته ای، در ولایت فقیه سخنرانی کرده ای، همه اینها آثار فهم است. ❓ آیا در صورتی که من یک کتابی در یک موضوعی نوشته ام، ولی امتحانات طوری پیشامد کرد که من با آن کسی که ولایت فقیه درباره اش است یا مرجعیت درباره اش هست یا استاد بودن درباره اش هست، به شکل تعارض قرار گرفتیم، من شدم یک طرف قضیه، مثل این موقعی که انتخابات شروع می شود یکی از آن طرف تهران یکی از این طرف تهران یکی از وسط تهران سردرآورده اند و اینها می خواهند به مملکت خدمت بکنند؛ خب در اینجا چون قلب یک وضع علی حده ای می گیرد و همه حرف ها را نمی تواند بپذیرد. 🔹 مثلا به او بگویند که آقا آن وزیری که در شرق تهران است به این جهت و به آن جهت بر شما مقدم است؛ شما کنار برو. می بیند که حق هم هست اما کنار رفتنش هم مشکل است. ❓ چرا مشکل است؟ چرا حق بر انسان مشکل است؟ این مانع حق بر انسان پیدا می شود. ایمان همینطور است. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 حضرت علی علیه السلام در اثر سفارشات پیامبر اکرم [به عنوان وصی] به حق معرفی شد. یعنی برای کسی تردید باقی نماند. ❓اما آیا این تردید باقی نماندن، باعث شد که ایشان را بپذیرند؟ نه، همسر خود پیغمبر هم نپذیرفت و زیر بارش هم نرفت. حالا خود پیغمبر گفته روی چشم ما، پیغمبری اش را قبول داریم، آقای ماست، سرور ماست، هزار تا شأن و شئون دارد؛ اما علی کسی نیست که ما بتوانیم با او بسازیم. به این می گویند مانع قلبی، مانع ایمانی. 🔸 هرکسی که در زندگی با نفس خودش نتواند- مثل بنده روسیاه- غلبه کند و بجنگد، این موانع قلبی اش موجود است. 👈 معنای اینکه فرمود: "مرحبا بقومٍ قضوٌا الجهادَ الاصغرَ و بقِیَ علیهِمُ الجهادُ الاکبرُ" این است که اینها توانستند بر خودشان هضم کنند که به جنگ با دشمنان بروند، اما آیا می توانند این هضم دومی را هم انجام دهند که وقتی به آنها گفتند که یتیم ابوطالب، کسی که ثروتی ندارد، کسی که عده زیادی از شما و خانواده شما به دستش به خاک و خون غلتیدند، این باید به جای پیغمبر بنشیند، آیا می توانند این را بپذیرند؟ 🔹 این است که جهاد اکبر اینجا شروع می شود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
18.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 یا جوادالائمه ادرکنی 🔺 بیان معجزه و عنایتی از الائمه (صلوات‌الله‌علیه) به سبب اقامه‌ی عزا بر (علیه‌السلام) 🔹 ارتباط با (علیه‌السلام) و مقام با ارادت به ساحت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) 🔸 سفارشی از مرحوم آیت‌الله میرزا عبدالعلی بر کردن هر روزِ سیدالشهداء (علیه‌السلام) برای حل مشکلات 🔺 درک ائمه اطهار (علیهم‌السلام) به هنگام با استمرار بر به ساحت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) ۹۱٫۷٫۲۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد کربلایی؛ ( ۲۸ ۱۴۳۲= ۱۳۹۰٫۸٫۵) 🔹 مرحوم آقا سید رضا در مورد یکی از علمای به نام مرحوم حاج شیخ می‌گفت: ایشان در یزد از حمالی تا آیت‌اللهی همه کاری انجام می‌دهد. حالا این آقای آشیخ جواد هم این‌جوری بود. این از حمالی تا آیت‌اللهی را من در آشیخ جواد دیدم؛ مشرّف شدیم با خانواده‌مان . یک جایی گرفتیم، منتهی چیزی نداشتیم، سرما بود. زمستان بود. یک‌وقت در زدند. من رفتم در را باز کردم، دیدم آقای آشیخ جواد، یک رخت‌خواب روی سرش گذاشته، آمده!؛ یک لاحافی به قدر این فرش تمام، لاحاف کرسی می‌گویند. بله. خدا همه‌شان را رحمت کند. این‌جور درس‌ها تو باید به طور رویت، مشاهده بشود تا انسان‌ها، ها، حوزوی‌ها، امثال بنده بدانند که عناوین و این‌ها انسان را از آنی که هست بالاتر نبرد!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama