سوال :
اگر در ذهن شریفتان باشد در تابستان در روستای زرّیک در خدمتتان بودیم از شما خواستیم علت عدم رغبت به انتشار رساله را بیان فرمائید و جنابعالی فرمودید عوامل زیادی مانع است منجمله موانع محتوائی ، پرسیدیم مثلا کدام مسئله ؟ فرمودید در وقت خودش .
الان وقتش هست .
✅پاسخ: شما مراجعه فرمایید به باب معاملات و نظر بنده را در باب تعلیق و تنجیز در معاملات ملاحظه فرمائید و فاصله بین نظر حقیر و نظر اعاظم اعلا الله مقامهم الشریف را هم ببینید . من نمی خواهم کاری که تکلیف عینی نیست و کفایی است و من به الکفایه هم هست در شرایط فعلی شروع کنم.
اما اجمالا می توانم اشاره کنم به آن بعد از ماجرا که در فضای حوزه نیست و یا قابل توجه نیست. و مطالب را در ضمن چند بند عرض می کنم
🔷(1): از زمان رسول خدا (ص) تا زمان گسترش درس #فقهی امام صادق(ع) در #عراق و در وسط قرن دوم یک صد و پنجاه سال گذشت و مردم هم بدلیل جدید العهد بودن با اسلام به شدت برای دانستن نظر اسلام درباره #عقود و #ایقاعات دست و پا می شکستند و در عصر رسول خدا (ص) و علی مرتضی وحسنین و امام سجاد علیهم سلام الله چند تا روایت در باب عقود و ایقاعات از این همه معصوم صادر شده است؟!
کلاسهای #اهلبیت درباره #تفسیر بود. و اگر در موردی مربوط به #معامله بوده آن هم بخاطر سوال #مردم بوده که پاسخ به #استفتاء بوده است. و در یک کلام معصومین در باب معاملات ، ابتدا #کالائی بنام #حکم_شرعی تاسیسی در معاملات و ایقاعات ( که با رضایت و تصالح مردم و طرفین حل می شده) عرضه نمی کرده اند. مگر بسیار کم و در 90 درصد موارد بین مردم اختلاف بوجود میامد آنرا بعنوان موضوع اختلافی به محضر #امام می فرستادند و امام حکم را ناظر به آن موضوع بار می فرمودند .و تعمیم آن حکم به سایر موارد و کبرای تلقی کردن آن خودش هزینه بر ِ،،اجتهادی بوده.
لذا #فقها خودشان می فرمودند حکم فی واقعه و معمولا در تعمیم #مکاتبه ها کاملا احتیاط می فرمودند. شاید ویژگی ای در آن موضوع و در آن زمان و یا در آن مکان باعث این حکم شده از کجا معلوم عام است.
🔷(2): در کل قرآن کریم 499 حکم فقهی فرعی آمده ببینید چند تایش مربوط به معاملات است؟
عمده اش اوفوا بالعقود، تجاره عن تراض ،و 15 الی 21حکم در آیه مداینه در اواخر سوره مبارکه #بقره آمده و چند آیه دیگر و استفاده #کفالت و #ضمان و #حواله از قضیه تاریخی حضرت #یوسف علیه السلام موقوف به این است که نقل احکام #شرایع قبل متضمن بیان مشروعیت آن احکام در شرع اسلام از نظر اهلبیت باشد. و سریعا رفتن فقیه به سراغ احکام شرایع قبل برای اثبات وجود آن در اسلام اول کلام است و آنها را آیات الاحکام تلقی کردن اول کلام و اول نزاع است.
✳️نتیجه بسیار مهم این بند از عرایض من این است که چون معاملات و عقود بین مردم از زمان حضرت #آدم وجود داشته است و از اختراعات #اسلام نبوده و اسلام هم نمی خواهد به یک سلسله تعاملی که بین مردم هست و وجود داشته و با رضایت صورت می گرفته دخالت کند. چون به اسلام ربطی نداشته به انسانها ربط داشته .
❎بلی اسلام فقط و فقط در مواردی اظهار نظر سپس دخالت کرده که دیده #حدود_معامله موجود رعایت نمی شود و افراد ساده توسط افراد زیرک و بی تقوای دارد #استثمار می شود موضع گرفته و حد و حدود و تعریف علنی گذاشته است. فقط در همین حد.
اما وقتی ما وارد کتب فقهی در باب معاملات می شویم گوئی مشغول راه رفتن روی تناب هستیم اگر اسلام برای معاملات این قدر شروط ، قیود گذاشته چرا از عصر رسول خدا(ص) تا عصر #باقرین خبری از اخبار #تضییق کننده معاملات نیست.؟ بعلاوه در آن ده سالی که امام رضا(ع) پس از #شهادت مظلومانه امام کاظم (ع) در #تقیه نبوده یک کلاس فقهی نداشته همه در #مناظرات درباره رسالت خود دین بوده است. خود رسول خدا هیچ درسی در معاملات نداشته مگر پس از سوال الا ماشذّوندر. این ها همه دلیل بسیار غنی بر اثبات این است که اسلام (در معاملات مورد رضایت طرفین جز در مرز ربا) نمی خواسته در حرکت طبیعی معاملات متکی بر #رضایت طرفین تغییر دهد. و #تضییقاتی تحمیل کند.
🔷(3) : چون پس از #کودتای امثال اُسیدابن سعیه #یهودی با رهبری عمر و رقبای #قرشی اهلبیت(ع) مسئولیت کشورداری برگردن علمای پیرو کودتای #سقیفه افتاد . آنها شروع کردند به فرض #حوادث اتفاق نیفتاده پس از توجه به حوادث اتفاق افتاده تا فروع فقهی و #رساله_عملیه بنویسند ، چون عمر در چند مسئله گیر کرد و قادر به پاسخ به استفتا نشد دستور داد با استفتا کنندگانی که حادثه اتفاق نیفتاده را تبدیل به استفتا می کنند برخورد قضایی کنند. و امثال صبیغ عراقی را بخاطر سوال #شکنجه کرد. اما فقهای بعدی اهل سنت با تکیه بر #قیاس فقهی ساختند که هر آخوندی در هر دهی با تکیه بر قیاس #فتوای می داد.
ادامه دارد
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
ادامه مطلب 👆👇👆👇
و چون #عراق دور از #مکه و #مدینه بود و اهلبیت و #اصحاب و #تابعین در مکه و مدینه بوده اند و فقهای عراق مانند #ابوحنیفه به آنها دست رسی نداشته اند خودشان در عراق با قیاس فقه ساختند که مولود قیاس بود و امام صادق(ع) در احضار به عراق با اهل قیاس برخورد علمی فرمود و اوضاع تعدیل شد. و #مسند 21جلدی امام صادق در باب معاملات گواه این است که موارد زیادی از روایات ایشان پاسخ است و نه ابداع #قانون .
🔷(4): با بررسی تاریخ فقه ملاحظه می کنید چون علمای #اهل_سنت نص زیادی در دست نداشته اند شروع کرده اند به فلسفی کردن احکام و مرحوم شیخ #طوسی هم وقتی متن کتاب فقهی #شافعی را متن کتاب خود یعنی #مبسوط قرار می دهد می بینیم فلسفی کردن احکام رسمیت می یابد . و باید به صراحت بگویم بدبختی ما در این است اسلام با آنکه #سهله و #سمحه است اما علمای ما وقتی کتاب فقهی می نویسند طوری پیچیده می کنند که اکنون ده عالم همین توانسته مقصود شیخ #انصاری را با نوشتن #شرح تازه به علما تفهیم کنند. یعنی فقها هیچ شیوه ای برای آسان کردن تفهیم مسائل دینی ندارند باید دهها عالم بیاید دهها جلد کتاب بنویسد تا مقصود فقیه را برساند این از چاله در آوردن و به چاه انداختن است. اهلبیت #تراجمه_وحی_الله بودند و نه فلسفی ساختن احکام . که هیچ #عوامی یک کلمه نفهمد. پس تعقید های فقهی و مشکل کردن فهم احکام اسلام سر منشا اش علمای اهل سنت بوده اند.
🔷(5): می دانیم حضرت #عباس و حضرت #مسلم و سایر بزرگان که در راه اسلام #جهاد کرده اند به هیچ وجه عبارت《حمل شایع صناعی و اولی ذاتی 》نشنیده بودند اما اسلام را با جهاد خود حفظ کردند. در هر قرنی ده فقیه و هر فقیهی ده کتاب بنویسد و مطالعه آن در قرن بیستم هجری 2000 جلد خواهد بود . این آیا نزدیک کردن #دین به فهم مردم است.؟! و ما در خیلی از مسائل با فقهای عظیم الشان تفاوت نظر داریم چند مثال می زنم :
🔸یک: در #شرع_مقدس دهها مورد حکمها دارای نوعی #تعلیق است اما تقریبا کل فقها در تمام #عقود لازمه تعلیق را مبطل می دانند! در حالی که در ابواب زیادی نوعی تعلیق وجود دارد مانند #وصیت ، اساسا تمام شروط نوعی تعلیق است . اما مشروع است. سبق و رمایه نوعی تعلیق است در #جعاله نوعی تعلیق است و #خیارات همه نوعی تعلیق است. #طلاق_رجعی نوعی تعلیق است.
🔷(6): اکنون شکم تعلیق را باز می کنیم تا ثابت کنیم مردم بصورت فطری تعلیق را چنین می شناسند که ما عرض می کنیم و وجود تعلیق در مواد زیادی در عقود لازمه جایز است و شرط #تنجیز به معنای دست و پای مردم را بستن است. ولذا با کل فقها اختلاف نظر داریم.:
ادامه دارد
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany