eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها که روزی گریه فراهم است ای روضه‌خوان! بخوان که دوباره محرم است با عشق‌و‌شور در دل هر کوچه دیده‌ام در دست کودکانِ محل طبل و پرچم است مانند تیغه‌های علم از سَرِ ادب در محضر تو قامت گردن‌کشان خم است عالم تمام رخت عزا کرده بر تنش ((گویا عزای اشرف اولاد آدم است)) ما گریه می‌کنیم برای تو روز و شب تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است تا روی نیزه موی تو آشفته شد حسین احوال نوکران تو عمری‌ست درهم است در من کسی به سینه و سر می‌زند مدام ((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است)) کاری نکرده‌ایم برای عزای تو در داغ تو اگر که بمیریم هم کم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کام جهان عشق خوشایند حسین است آن‌کس که دل از سینه‌ی ما کند حسین است گفتیم که کوتاه‌ترین راه به الله ذرات جهان زمزمه کردند حسین است آنکس که به خاک و گل ما روح دوانید با گوشه‌نگاهی و به لبخند حسین است در مذهب ما جز قسم راست نباشد معصوم‌ترین آیه‌ی سوگند حسین است چون دانه‌ی تسبیح جداییم و کسی که مارا به خدایش زده پیوند حسین است عباس و علی اکبر و سجاد و عقیله این دایره، مجموعه‌ای از چند حسین است در باغچه‌ها شاخه‌ی خشکیده زیاد است در باغ خدا سرو تنومند حسین است ما با احدی غیر خودش کار نداریم چون خاص‌ترین لطف خداوند حسین است ✍ و 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوشته‌اند که عاشق فراق را بکِشد به کوله‌بار خودش درد و داغ را بکِشد همیشه شامل الطاف باغبان بوده کسی که زحمت گل‌های باغ را بکشد بگو نگارگرِ آسمان کرب و بلا کنارِ عکس کبوتر، کلاغ را بکشد ضریح قاتل من شد بگو به فرشچیان که با ملاحظه سبک و سیاق را بکشد چه چیز مثل زیارت سراغ داری که به خانه‌ی دل ما اشتیاق را بکشد؟ چراغ زندگی‌اش می‌شود چنان روشن کسی که چند قدم چلچراغ را بکشد فدای آشپز بی‌ریای هیئت که به جانش آتش داغ اجاق را بکشد محرم آمده و مادرم مقید هست خودش کتیبه‌ی دور اتاق را بکشد جهان برای علی‌اصغرت کُنَد تعظیم به دوش اگر غم این اتفاق را بکشد هدایت است دلیلت، وگرنه ممکن نیست حسین مِنَّتِ اهل عراق را بکشد تو صحن اصلی عرشی و شمر می‌خواهد به زیر پای خودش این رواق را بکشد سروده گروه شعری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غیر از بیابان‌ها دگر جایی ندارم آن‌قدر سیلی خورده‌ام نایی ندارم باید بیایند و تو را اینجا ببینند آن‌ها که می‌گفتند بابایی ندارم در بین صحرا می‌کشیدم زجر و حالا می‌خواهم از جا پا شوم پایی ندارم با چشم دل روی تو را باید ببینم من تازگی چشمان بینایی ندارم این روزها گیسوی زیبایی نداری این روزها گیسوی زیبایی ندارم تنها یک امشب را شدی مهمانم اما شرمنده اسباب پذیرایی ندارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گسترده‌ای تا آسمان بال و پرت را در جانمان تزریق کردی باورت را از نیزه می‌تابی و یا خورشید تشتی باید کجا پیدا کنم ماه سرت را؟ دردا که افزون از شمارش بارش زخم گل بوسه داده جای‌جای پیکرت را تابید آیه آیه نور از قتلگاهت گویی خدا بوسیده ماهِ حنجرت را ای حاتمان حیران خاتم بخشی تو هم داده‌ای انگشت و هم انگشرت را خیمه به خیمه با حسد آتش کشیدند چادر به چادر یادگار مادرت را از چشم کوه صبر می‌جوشید چشمه این آسمان می‌بارد اشک خواهرت را آرام آغوشت کجا جامانده که غم حالا بغل کرده به‌جایت دخترت را؟ از نیزه می‌افتد پِیاپی زیر پاها دستی رسان بردار قدری اصغرت را آهسته، کم‌کم، قطعه‌قطعه می‌سپردی بر دست لرزانِ عبا پیغمبرت را دریا به کام هیچ رودی خوش نیامد وقتی عطش شرمنده کرد آب‌آورت را ای زخم در گودالِ خون تا دق نکرده بردار از خواهر نگاه آخرت را آهت به آتش بی‌هوا دامن زد و آه شعر از نفس افتاد، شاعر دفترت را... لبریز اشک و آهم و دلتنگ دریا دریاب دریا قطره‌قطره نوکرت را دیگر به خوبیِ خودت باید ببخشی لکنت زبانِ شاعرِ نوحه‌گرت را از خاطرش هرگز نخواهد برد دنیا دریای مَواج و خروش لشکرت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مابین ذکرِ (جانم آقا، جانم آقا) مانند مادر مُرده‌ها گریانم آقا دنیا بدون تو به درد من نمی‌خورد از ابتدای زندگی می‌دانم آقا تبعیدی کرب و بلا کردند ما را در انفرادیِ همین زندانم آقا مجبورْ ما را آفریدند از همان دم یک چند روزی لاجرم مهمانم آقا گفتی: عَلَی الدُنیا و دنیا ریخت بر هم دنیا سر من ریخت و ویرانم آقا از ابتدا آقای عالم بوده‌ای تو از ابتدا هم دست بر دامانم آقا ** تو تشنه بودی، اسب دشمن آب خورده از این همه مظلومیت حیرانم آقا چوب از عبیدالله خوردی، من بمیرم قربانِ دندانِ شما دندانم آقا ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴ذاکرین و وعاظ گرامی🏴 تنها ٢ روز تا شب اول محرم مانده... ▪️اگر هنوز برای مطالعه مقتل اقدام نکرده‌اید، تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب را تدوین کرده است که فایل pdf آن قابل ارائه است. 🔹برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونه‌‌ی روضه‌ی روز عاشورا، به آیدی زیر عبارت نورانی «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇👇👇 @addmin_roze
از ابتدا بزرگ‌تر ما حسین بود یک سایه بود روی سر ما، حسین بود گفتی بهشت چیست؟ نوشتیم کربلا! اصلاً بهشت در نظر ما حسین بود هرکس در این جهان اثری از خودش گذاشت گفتیم یا حسین، اثر ما حسین بود اسمش عزیز بود... خدا داد برکتش... در جمع اسم بیشتر ما حسین بود! هرچند والدین عزیزند نزد ما... از والدین عزیزتر ما حسین بود دنیا بدون روضه چه دارد به غیر درد؟ در تلخی جهان شِکر ما حسین بود تسبیح صبح تا شب ما یا حسن شد و... تسبیح شام تا سحر ما حسین بود افتاد زیر پا و گدایش عزیز شد شرمنده‌ایم ما سپر ما حسین بود امسال هم برات حرم می‌دهد به ما هرسال بانی سفر ما حسین بود چشمش به خیمه‌گاه و تنش زیر اسم اسب شاه شهید خون جگر ما حسین بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های 🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴 ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 🙏 امیدواریم خادمین را در ایام محرم و صفر، از دعای خیر خودتان محروم نفرمایید. 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان‌تر به اشعار، پیشنهاد می‌کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ماه محرم: ✅ شب اول: ✅ شب دوم: ✅ شب سوم: ✅ شب چهارم: ✅ شب پنجم: ✅ شب ششم: ✅ شب هفتم: ✅ شب هشتم: ✅ شب نهم: ✅ شب دهم: ✅ روز عاشورا: ✅ شام غریبان: ✅یازدهم محرم: ✅ دوازدهم محرم: ✅ سیزدهم محرم: ✅ شهر کوفه: ✅ پایان ماه محرم: ✅ اول صفر: ✅ مصیبت های شهر شام: (بین مسیر کوفه تا شام) موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بيقراري‌هايت از چشمان تارم دور نيست چشم‌های اهل معنا در حقیقت كور نيست سعي در كتمان اسرار جراحاتت مكن حنجرت را هم بپوشاني لبت مستور نيست دختر زهرايم و پاي تو سيلي می‌خورم مرد ميدانم حريفم دست‌هاي زور نيست یوسفم! افتادی از نیزه ولی با سنگ نه هیچ چشمی مثل چشم سنگ‌زن‌ها شور نيست نامسلمان حال ما را ديد و خوشحالي نكرد در غم ما جز مسلمانان كسي مسرور نيست خانه‌ام خاكي، لباسم پاره، مويم سوخته عذر مي‌خواهم بساط ميزبانت جور نيست ‏📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟ جانم به لب رسیده پدر جان سرت کجاست؟ جسمت اسیر فتنه‌ی یغماگران شده پیراهن امانتی مادرت کجاست؟ از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟ در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت خاکم به سر، عمامه‌ی پیغمبرت کجاست؟ سوز عطش ز خون تنت موج می‌زند ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟ از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟ ما را میان این همه دشمن نظاره کن دیگر مپرس دخترکم، معجرت کجاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی سلام بر تو زمانی که روزه می‌گیری بدون شمسِ پُر از خیر و برکت رویت به ما رسید عجب روزگار دلگیری گذشت و چشم به‌راهت جوانی‌ام طی شد نیامدی و رسیده‌ست موسم پیری نشد مقدمه‌سازِ ظهورتان باشم منِ خراب دعایم نداشت تأثیری چقدر گریه و توبه به جای من کردی حلال کن که نکردم هنوز تغییری من از زمان ورودم به قبر می‌ترسم بیا و ناجی من شو در آن سرازیری اجازه هست کمی از زبان عمه‌ی‌تان بخوانم از غم ویرانه و زمین‌گیری؟! *** پدر شبی که رسیدی برای من قدر است رقم زده‌ست برایم خدا چه تقدیری ببخش این همه امشب به لکنت افتادم ببخش از رخ سابق نمانده تصویری به تابِ زلف تو دستم نمی‌رسد دیگر شکسته بازوی من در میان درگیری بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده‌اند بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ثابت شده به گریه‌کنانِ منورش... عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث، هرکه دراین داغ گریه کرد آقا نشسته است دوزانو برابرش آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش از پرچم عزای حسین دل نمی‌کَنم گوهرشناس چشم نپوشد ز گوهرش من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست هرکس که خاکِ پاش نشد خاک بر سرش آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب است، چوب خشک، نخوانید منبرش.. تا نقد هست فکر نسیه نمی‌کنم اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش منت سرم‌گذاشت و اینجا مرا کشاند جایی که ایستاده دم در پیمبرش ** شکر حسین می‌کنم، آخر سپرده است کار تمام گریه کنان را به دخترش ما تربیت شدیم به دست رقیه‌اش بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش بعد از پدر رکوع و سجودش مصیبت است از بس شکسته است همه جای پیکرش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفته بودم که تورا یک روز پیدا می‌کنم باز می‌آیی و رویت را تماشا می‌کنم می‌شود نازم کنی؟ یک ذره نازم را بکش بعد در آغوش تو آرام لالا می‌کنم من‌ اگر خلخال پایم نیست آن را برده‌اند تو برایم هدیه خلخالی بخر پا می‌کنم این همه این‌ها مرا هرروز دعوا می‌کنند تو که هستی، شمر را امروز دعوا می‌کنم دست‌های زبرشان آنقدر خورده بر رخم پلک‌هایم را به زحمت پیش تو وا می‌کنم زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن بیخیال زجر، من کار خودم را می‌کنم! آن‌قدر با مشت می‌کوبم به لب‌های خودم تا خودم را آخرِ سر مثل بابا می‌کنم گریه‌ام را ریختم بر صورتت پاکش کنم صورتت را باز مثل قبل زیبا می‌کنم از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن درد می‌گیرد سرم تا یاد آنها می‌کنم به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعه‌ست هرچه مردم پشت من گفتند، حاشا می‌کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرمه به چشمای دلبرت زدی چه حنایی به مویِ سرت زدی دیگه ناامید شدم بیای پیشم... چه عجب! سری‌ به دخترت زدی دمِ صبحی وقت بذل رحمته بودنت کنار من یه نعمته این بهم‌ریختگیِ لبت بابا... کار خیزرانِ بی مُرُوَّته قِصه‌ی غُصمو می‌کنم مرور تو رو می‌دیدم ولی از راهِ دور خودمونیم..، در گوشِ من بگو دامنم بهتره یا کنج تنور اِنقَدَر سختی کشیدم که نگو چیزایی توو کوفه دیدم که نگو پیرمرده به بابات چیا می‌گفت... حرفای بدی شنیدم که نگو حُرمت قافله پای دین می‌ریخت چه عرق‌ها عمو از جبین می‌ریخت حرمله رباب‌ِ تو دق داده بود... پیش چشمش آب‌و رو زمین می‌ریخت دیگه فک کنم دعام نمیگیره روسری هیشکی برام نمیگیره خیلی تویِ کوچه‌ها آتیش گرفت سنجاقِ سر به موهام نمیگیره شعله‌ها چه زخمی به پرم می‌دوخت دل من شبیه معجرم می‌سوخت توویِ بازار یهودی‌ها دیدم یکی داشت النگوهامو می‌فروخت دلمو غم اِنقَدَر فشرده که پاهام اِنقَدَر به خارا خورده که چرا میگن مثه مادرت شدم؟!... گوشوارش رو هیچ کسی نبرده که کاشکی آغوش خودت رو وا کنی منو از این همه غم، رها کنی می‌خوابید بلند می‌شد..،منو می‌زد نبودی زجرُ یه کم دعوا کنی دستِ باد گل‌های باغچمونُ بُرد عمه‌مون چه خون‌ِ دل‌ها که نخورد مکافاتی بود توو مجلس یزید صحبت کنیز که شد..، سکینه مُرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا نذرِ ختمِ روضه‌ی مادر تمام شد چشم‌انتظارماندنِ دختر تمام شد وقتی که فرشِ دامنِ گلدار پهن شد بر خارِ نیزه‌ها سفرِ سر تمام شد آنقدر پر کشید دلش تا سر پدر وقت عروج، بال کبوتر تمام شد شیرین‌زبان قافله لکنت گرفته بود دندان که ریخت، قندِ مکرّر تمام شد دستش رسید روی رگِ غیرت پدر جایی که کارِ کُندی خنجر تمام شد یک‌قطره عمر داشت که آن‌هم به جای اشک با شستشوی رأسِ مطهّر تمام شد این مصحفِ شریف، که تنها سه آیه داشت با سرنوشتِ سوره‌ی کوثر تمام شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمدی کنج خرابه، آمدی اینجا چرا؟ آمدی حالا که مویم سوخته بابا چرا؟ کاش می‌شد بهتر از رأست پذیرایی کنم آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ دیده‌ام را آسمانی پُر ستاره فرض کن من پیاده، زجر را بابا سواره فرض کن من تو را با دست بی انگشت و انگشتر، تو هم گوش‌هایم را بدون گوشواره فرض کن بعد تو آن‌ها که جا ماندند با هم آمدند بعد تو تازه مصیبت‌های ما آغاز شد تا که فهمیدند دستان عمو افتاده است تازه پاهای حرامی‌ها به خیمه باز شد لحظه‌ای که زجر سمت گوش‌هایم چشم دوخت من همان ثانیه قید گوشوارم را زدم حالِ من را در همین حد هم بدانی کافی است چار زانو تا کنار رأس پاکت آمدم دخترت تنها و بی کس، دخترت زار و غریب در میان آتش کینه شبیه لاله سوخت آنچنان بر روی جسمم خارها گل کاشتند آن‌چنان‌که لحظه‌ی شستن دل غساله سوخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی دورم هنوز از روز و شب‌های شکوفایی سنی ندارم، با عروسک‌ها عجین هستم شب‌ها نمی‌خوابم بدون زنگ لالایی دور از تو این شب‌ها چه‌ها دیدم، نمی‌دانی! موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود آن‌قدر باریده، شده چشمان دریایی دیروز پنهان بوده‌ایم از چشم نامحرم امروز گشته کاروان ما تماشایی من که ندیدم مادرت را، عمه می‌گوید پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر رفته رمق از دست و از پایم توانایی حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست با جانم امشب می‌کنم از تو پذیرایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوکر همیشه عشق خود ابراز می‌کند با «یا حسین» نوکری آغاز می‌کند دل خوش نکرده‌ایم به اعمال خیر خود ما را غم حسین سرافراز می‌کند هر کار کوچکی که در این خیمه می‌کنیم زهرا به دست خویش، پس انداز می‌کند دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه تا کربلا دو مرتبه پرواز می‌کند سرّ است روضه‌ها و دلم را امام عصر مَحرم به درک قدری ازین راز می‌کند ویرانه‌ی دلی که پُر از معصیت شده ذکر حسین، قلعه‌ی نوساز می کند درهای معرفت که به عالم گشوده نیست گریه به داغ دختر او باز می‌کند ما را محبتی که به دل بر رقیه هست نزد عزیز فاطمه ممتاز می‌کند جانم فدای شأن عظیمش که سال‌هاست با دست‌های کوچکش اعجاز می‌کند ** فرمود رو به نیزه‌ی بابا: ببین که زجر با ضرب تازیانه مرا ناز می‌کند پرده‌نشین عرش خداییم، پس چرا بر ما نگاه، شمر نظرباز می‌کند؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دختر چه می‌خواهد؟ جز کنج آغوش پدر دیگر چه می‌خواهد؟ جز دیدن بابا مرهم برای سینه‌ی مضطر چه می‌خواهد؟ با گریه می‌گوید؛ حالا رقیه با سر او هرچه می‌خواهد خلخال یا معجر؟ من که نفهمیدم پدر، آخر چه می‌خواهد! بابا نمی‌دانم! ازجان من این زجر زجرآور چه می‌خواهد؟ پس کو عمو عباس؟ بر نیزه راس اکبر و اصغر چه می‌خواهد؟ پایش ورم دارد درد زیادی با خودش در هرقدم دارد با این‌که کم‌سن است اما شبیه عمّه زینب قد خم دارد شب‌ها نمی‌خوابد آنقدر که در سینه‌اش احساس غم دارد آنقدر هم بد نیست این موی آشفته فقط یک‌شانه کم دارد در زیر چشم خود ارثی کبود از مادر اهل‌حرم دارد دشمن نبرده؟ نه! بخشید النگو را خودش از بس کرم دارد بغض گلویش را می‌خورد تا می‌دید روی نی عمویش را در کوچه‌وبازار با آستین پاره می‌پوشاند مویش را بردند شامی‌ها با آن لباس پاره‌پاره آبرویش را از رنگ رخساره می‌فهمد آخر هرکسی راز مگویش را خیلی دلش تنگ است دوری بابا تنگ کرده خلق‌و‌خویش را دندانش افتاده سیلی عوض‌کرده‌ست روی خنده‌رویش را پَر دردسر دارد وقتی که سنگین می‌شود سر، دردسر دارد خواهر اگر باشد بین شلوغی هی برادر دردسر دارد مویی که می‌سوزد وقتی که باشد زیر معجر دردسر دارد اصلا چه بهتر سوخت القصه در بازار کمتر دردسر دارد القصه در بازار فهمیده‌ام خلال و زیور دردسر دارد القصه در بازار در ازدحام چشم، دختر دردسر دارد... سروده گروه ادبی انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همان خالق که بر سر، سایه‌ی رحمت نگه دارد مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد به عزت می‌رسد هر کس که در این ماه، با تقوا به دور از معصیت باشد، کمی حُرمت نگه دارد به ذکر حق، زبانش می‌شود گویا زمان مرگ اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد دعای فاطمه تا هست، دیگر غصه‌ی نان چیست خودش در سفره‌ی سینه‌زنان برکت نگه دارد زمانه، دوره‌ی سختی است اما از مصیبت‌ها مرا این روضه رفتن‌ها، در امنیت نگه دارد کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر برای سجده، در سجاده‌اش تربت نگه دارد ** عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم میان سینه‌ام رنگ غم و غربت نگه دارد چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد به سختی رو گرفته با حجابِ آستین‌هایش نمی شد چادرش را لحظه‌ی غارت نگه دارد چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن زبانِ بچه را از گفت‌و‌گو، لکنت نگه دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ کنون که داغ تو بر سنگ‌ هم اثر بگذارد چه مرهمی ز غمت عمه بر جگر بگذارد برو بهشت که جبریل جای خشت خرابه برای زیر سرت بالشی ز پر بگذارد سه سال داری و صد زخم، باید عمه‌ات امشب برای غسل تنت وقت، بیشتر بگذارد کجاست فاطمه تا بازوی شکسته ببیند علی کجاست به دیوار غصه سر بگذارد منم حسین و تو عباس، پس رواست که عمه کنار پیکر تو دست بر کمر بگذارد تن کبود تو را بین قبر می‌نهم اما هلال قامت رنجیده‌ات اگر بگذارد کنار عمه بمان؛ من نمی‌گذارم از این پس در این خرابه کسی با تو سر به سر بگذارد بمان عزیز دلم قول می‌دهم نگذارم دوباره چوب قدم بر لب پدر بگذارد ** خودم به پای خودم می‌روم دوباره به بازار کفن برات بگیرم سنان اگر بگذارد* ✍ ‏ *سید میلاد حسنی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگه بازم اومدی سرای من یه عصا هدیه بیار برای من میدونی چرا نمیتونم پاشم آخه پا خورده به دست وپای من ممنونم که اومدی حالا دیگه به همه میگم اینم بابای من اِنقدر صدات زدم صدام گرفت پس ببخش در نمیاد صدای من یادته که می‌گرفتی دستمو حالا توو دست توئه شِفای من خیلی خستم من می‌بندم چشامو تو  یکم لالا بگو برای من من فقط تورو می‌خواستم از خدا حالا مستجاب شده دعای من می‌بینم عمه رو گریَم می‌گیره خیلی تازیونه خورد به جای من یه جاهایی بی تو بردن ماهارو که نه جای عمه بود، نه جای من مجلس یزیدو یادم نمیره کاش می‌زد اون چوبُ رو لبای من ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لبهات را تا که نبینم خیزران بسته چشم مرا با دست‌هایش عمه جان بسته بهتر که وضع ما به چشمان تو واضح نیست دیدن ندارد باغِ گل‌های خزان بسته زخم لبت را دیده، ورنه حرف‌ها دارد بابا اگر زخم لبم امشب دهان بسته خورشید من! تا آمدی بارید چشمانم اینگونه شد که گونه‌ام رنگین کمان بسته من جای گریه بغض کردم دائماً از ترس راه گلویم را نگاه ساربان بسته آن‌که کمربند تو را گودال غارت کرد حالا کمر برقتل کل کاروان بسته یک وقت بابایی نگویی به عمو عباس دست برادرزاده‌هایش را سنان بسته ما را سر بازار که می‌برد می‌گفتم ای کاش باشد چشم‌های شامیان بسته خرمافروشی که شده خنجرفروش شهر از بعد قتل و غارتت دیگر دکان بسته از آن شبی که گم شدم حرصش گرفته زجر سر تا ته صف را بهم با ریسمان بسته از لحظه‌ای که باعث لکنت زبانم شد با خنده می‌گوید به من «طفل زبان بسته» سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e