eitaa logo
مشکات اهل بیت (ع)
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
931 ویدیو
45 فایل
✅ کانال رسمی ▫️نظرات قرآنی ▫️نظرات فقهی ▫️نظرات تاریخی ▫ ️دیدگاهها ◾️سیدحسین موسوی زنجانی 👈 برای عضویت کلیک کنید 🔻🔻 کانال مشکات در ایتا..👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit ارتباط با ادمین @S_A_M15511348
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ ، و ⭕️ اخیرا در یک محفل علمی سخن از اصول دین و فروع دین شد و همه حضار بر همان موضع سنتی حاکم بر فضای مذهبی پافشاری کرده و اصرار داشتند که اصول دین 5 اصل است که ازبین آنها و دو اصل مختص است و فروع دین هم ده فرع است و بس! درحالیکه واقع قضیه اینگونه نیست و شیعه دارای سه مجموعه اعتقادی و عملی است: 🛑 مجموعه اول : «اصول دین» که قطعا دو اصل بیشتر نیست که همان مضمون است. عدل ، امامت و هم در زیر مجموعه اصل دوم (نبوت) قرارمیگیرند. یعنی؛ کسانی که نبوت (ص) را قبول کرده اند قهراً آن سه اصل را هم باید قبول کنند چون رسول خدا(ص) آنها را آورده است. در ابتدای های عملیه، بانوعی تسامح فرموده اند که در اصول دین نیست و اصول دین باید از طریق پذیرفته شود. بنابر فرمایش عظام باید آن امامتی را درخصوص (ع) قبول کنیم که معرفی کرده است، خب اگر این است پس، ▪️اولاً این ، آن امامی که رسول خدا معرفی فرموده، نخواهد بود، بلکه امامی است که عقل مستقلاً او را مشخص کرده است؛ به عبارتی امام از ناحیه عقل است و نه امام منصوص از ناحیه خدا و رسول خدا! درحالیکه در بطن وجود است و نه مولود حکم عقل، اگرچه مورد تأیید عقل هم باشد. ▪️ثانیاً اگر معاد از طریق عقل ثابت شود در اینصورت این معاد، آن نخواهد بود، اگرچه عقل هم میتواند تا حدودی به نحو کلی و نه تفصیلی مؤید آن باشد. حاصل بحث اینکه اصول دین دو اصل بیشتر نیست که با حکم عقل پذیرفته می شود و آنچه در ابتدای رساله های عملیه آمده، بازگو کننده واقع نیست. 🛑 مجموعه دوم: به این اصول متاسفانه توجه چندانی نمی شود، در حالیکه این اصول پایه های اصلی اسلام است ، ، ، ، که اینها همه از اصول اسلامند. 🛑مجموعه سوم: فروع دین که تعداد آنها برخلاف مشهور، بیش از ده فرع است و بلکه بسیار بیش از اینهاست، همه احکام از باب تا را شامل می شود و شاید بتوان گفت مشتمل بر حدود ۶۳۰۰۰ در کتب فقهی فقهای عظام است. ایتا......................👇👇👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
ادامه بحث آزادی دراسلام: (9)در جریان افک (تهمت وافترا)به ماریه قبطیه همسر رسول خدا(ص)(که بعدها عایشه می گوید آن زن من بودم ) توسط تعدادی از اراذل و اوباش داخل همین امت ،، رسول خدا(ص) فرمود هیچ حکمی جز همان حد قذف که درباره دیگران هست بر این افترا زنندگان جاری نکنید به جرم این که آبروی ناموس حاکم و طبعا و تَبعا خود حاکم را برده اند. چون برای امت در آن زمان جرم سیاسی تعریف نشده بوده و در بین مواد مورد بیعت و مبایعه جرم سیاسی وجود نداشت و درباره جرم سیاسی بیعت نکرده بوده اند چرا که چنین حکمی نازل نشده بوده است. لذا فقط حد قذف جاری شد و بس. و عملا مردم از محکوم شدن به جرم سیاسی در آن مقطع آزاد بوده اند. (10)طبق روایات ،، رسول خدا فرمود چون این کنیز(ام ایمن) توان تحلیل تمام ابعاد سیاسی اسلام را ندارد مادامی که زنده است پیش ایشان بحث امامتِ پس از رسول خدا(ع) را پیش نکشید چون وقت آن نرسیده پس مکلف به ایمان به آن نیست. امام صادق(ع) می فرماید ام ایمن تا آخر عمرش موظف نبوده عقاید تشیع را بداند. بنابر این حوزه محکومیت یک انسان به تکلیف تابعی از تسلیم اختیاری اوست حالا که برای انتخاب ام ایمن چنین حوزه انتخابی وجود نداشته پس مکلف هم نبوده است. و نتیجتا از تکلیف انتخاب امام معصوم معذور و آزاد بوده است. (11)طبق متون تاریخی و حدیثی امام امیرالمومنین(ع) در مشروعیت خلافتش مکلف بوده به رای مردم استناد کند(لولا حضورالحاضر...) یعنی مشروعیت خلافت من ناشی از《آزادی در انتخاب》مردم است و نفرمود من منصوب خدا هستم. اگر چه بودند و امام حسین هم (ع) در کربلا برای حرکت خود به سوی کوفه به 18000 نامه و بیعت غیر حضوری عراقی ها استناد فرمود. و نه به امامت آسمانی خود اگر چه چنین امامتی داشته اند یعنی امامت من ناشی از《آزادی در انتخاب》مردم است. (12)طبق متن صریح دعای نبوت و آسمانی برای این به مردم عرضه می شود که فردا مردم یقه خدا را نگیرند که چون به ما راه درست را نشان ندادی ما جنایت کردیم. و این عرضه هم به منزله ارائه سبیل است و مستحفظ دین بودن است و بی سرپرست نماندن طریق است و بس و اجباری در کار نیست. (13) و اگر در دین و سفت و سخت هست این مقتضای ضرورت حفظ جامعه است که کم و کیف آن را باز خود مردم تعیین و تصویب می کنند. و اگر در فضای دین سخن از ولایت انبیا و ائمه و فقها بر مردم هست یعنی حجت بسوی خدا وجود دارد نه اینکه بدون انتخاب و رای و بیعت مردم برای اجرا احکام دین این حجت خدا در دخالت در امور مردم زمینه فعلی دارد. نه خیر در دعای ندبه این حجج به منزله کاندیداتور است و بس لذا ورودش به اِعمال قدرت مشروط به رای و انتخاب مردم است. و این است حوزه اختیارات حاکم تا آنجایی است و مشروع است که در حین بیعت مردم تعیین شده است. و در داخل یکی از انواع بیعت هایی است که در بالا آورده ایم. اگر مردم به حاکمی رای بدهد شما اسلام را پیاده کنید در این صورت قدرت حاکم مطلق است تا هر جا که دین اقتضا می کند حق دارد برود. و این اطلاق و یا قدرت مطلقه را مردم داده اند. و داد و فریاد بعدیشان از عوارض ناشی از اطلاق قدرت حاکم بجایی نمی رسد تا در رفراندمی رای خود را پس بگیرند و اگر چنین حاکمِ دارایِ قدرت مطلقه،، اسلام را پیاده نکند خودش بیعت خود را نقض کرده است. و خود مشروعیت حکومت خود را زیر سوال برده است. پس تعیین حوزه اختیارات حاکم با انتخاب آزادانه مردم است. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سوال : اگر آیات دیگری هم درباره طبیعی و دینی بودن وجود باورهای مختلف و احزاب مختلف و نحله های مختلف در جامعه اسلامی هست لطف کنید بفرمایید . ✅پاسخ: آیه 118 هود و 92 و 93 سوره نحل و در راءس همه آیات آیه 33 تا 35 سوره زخرف است که پیامش این است که اگر سوء برداشت نمی شد من خدا , تمام امکانات زندگی را در اختیار قرار می دادم تا حوزه کار وسیع شود تا نتایج کوشش های غلط از نتایج کوشش های درست از هم تفکیک و در میدان و قابل شناسایی همگان شود. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 @mousavizanjany
سوال: در تفسیر تسنیم جلد 10 ص296 از نهج البلاغه نقل می کند که آقا امیرالمومنین فرمود فان یدالله مع الجماعه خوب اگر دست خدا همراه اکثریت باشد پس خلاف مشی قرآن است که فرمود اکثریت در مسیر حق نیستند. ✅پاسخ : این جمله البلاغه در جلد 33 ص373 و جلد 68 ص289 و نهج البلاغه های و و و خبر 1030 و1031 و1032 و1025 و در و تاریخ ووو همه است اگر چه در سه مورد هم در کتب اهل سنت مع الجماعه آمده است. در بین نسخ نهج البلاغه موجود در کتابخانه ما فقط در نسخه و مع الجماعه آمده است حاصل اینکه بلی دست خدا بر سر مردم هست این قبول اما نه این که دست خدا در جرگه اکثریت است پس علی فرض قبول وجود چنین کلامی . نسخه های اکثریت درست تراست که باشد و نه مع الجماعه . که در آمده است. این اولا و 🔷ثانیا این قسمت از نهج البلاغه از باب بر قبول مبنای خودش است چون سران کودتای بر زبان رسول خدا(ص) کردند که طی خطبه ای مفصل فرموده یدالله یعنی همه باید طرف اکثریت را بگیرند که در سقیفه اکثریت طرف را گرفته بودند و علی(ع) نیز در دعوت خوارج به اطاعت استناد کرد به اصل مورد قبول اهل سنت مثل استناد به بیعت و ✳️پس در اسلام چه یدالله مع الجماعه باشد چه علی الجماعه باشد که به نزدیکتر است هیچ اصلی در اسلام اهلبیت ندارد و شعار کودتای سقیفه بوده است که بر ضد بکار برد. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 @mousavizanjany
ادامه بحث آزادی دراسلام: (9)در جریان افک (تهمت وافترا)به ماریه قبطیه همسر رسول خدا(ص)(که بعدها عایشه می گوید آن زن من بودم ) توسط تعدادی از اراذل و اوباش داخل همین امت ،، رسول خدا(ص) فرمود هیچ حکمی جز همان حد قذف که درباره دیگران هست بر این افترا زنندگان جاری نکنید به جرم این که آبروی ناموس حاکم و طبعا و تَبعا خود حاکم را برده اند. چون برای امت در آن زمان جرم سیاسی تعریف نشده بوده و در بین مواد مورد بیعت و مبایعه جرم سیاسی وجود نداشت و درباره جرم سیاسی بیعت نکرده بوده اند چرا که چنین حکمی نازل نشده بوده است. لذا فقط حد قذف جاری شد و بس. و عملا مردم از محکوم شدن به جرم سیاسی در آن مقطع آزاد بوده اند. (10)طبق روایات ،، رسول خدا فرمود چون این کنیز(ام ایمن) توان تحلیل تمام ابعاد سیاسی اسلام را ندارد مادامی که زنده است پیش ایشان بحث امامتِ پس از رسول خدا(ع) را پیش نکشید چون وقت آن نرسیده پس مکلف به ایمان به آن نیست. امام صادق(ع) می فرماید ام ایمن تا آخر عمرش موظف نبوده عقاید تشیع را بداند. بنابر این حوزه محکومیت یک انسان به تکلیف تابعی از تسلیم اختیاری اوست حالا که برای انتخاب ام ایمن چنین حوزه انتخابی وجود نداشته پس مکلف هم نبوده است. و نتیجتا از تکلیف انتخاب امام معصوم معذور و آزاد بوده است. (11)طبق متون تاریخی و حدیثی امام امیرالمومنین(ع) در مشروعیت خلافتش مکلف بوده به رای مردم استناد کند(لولا حضورالحاضر...) یعنی مشروعیت خلافت من ناشی از《آزادی در انتخاب》مردم است و نفرمود من منصوب خدا هستم. اگر چه بودند و امام حسین هم (ع) در کربلا برای حرکت خود به سوی کوفه به 18000 نامه و بیعت غیر حضوری عراقی ها استناد فرمود. و نه به امامت آسمانی خود اگر چه چنین امامتی داشته اند یعنی امامت من ناشی از《آزادی در انتخاب》مردم است. (12)طبق متن صریح دعای نبوت و آسمانی برای این به مردم عرضه می شود که فردا مردم یقه خدا را نگیرند که چون به ما راه درست را نشان ندادی ما جنایت کردیم. و این عرضه هم به منزله ارائه سبیل است و مستحفظ دین بودن است و بی سرپرست نماندن طریق است و بس و اجباری در کار نیست. (13) و اگر در دین و سفت و سخت هست این مقتضای ضرورت حفظ جامعه است که کم و کیف آن را باز خود مردم تعیین و تصویب می کنند. و اگر در فضای دین سخن از ولایت انبیا و ائمه و فقها بر مردم هست یعنی حجت بسوی خدا وجود دارد نه اینکه بدون انتخاب و رای و بیعت مردم برای اجرا احکام دین این حجت خدا در دخالت در امور مردم زمینه فعلی دارد. نه خیر در دعای ندبه این حجج به منزله کاندیداتور است و بس لذا ورودش به اِعمال قدرت مشروط به رای و انتخاب مردم است. و این است حوزه اختیارات حاکم تا آنجایی است و مشروع است که در حین بیعت مردم تعیین شده است. و در داخل یکی از انواع بیعت هایی است که در بالا آورده ایم. اگر مردم به حاکمی رای بدهد شما اسلام را پیاده کنید در این صورت قدرت حاکم مطلق است تا هر جا که دین اقتضا می کند حق دارد برود. و این اطلاق و یا قدرت مطلقه را مردم داده اند. و داد و فریاد بعدیشان از عوارض ناشی از اطلاق قدرت حاکم بجایی نمی رسد تا در رفراندمی رای خود را پس بگیرند و اگر چنین حاکمِ دارایِ قدرت مطلقه،، اسلام را پیاده نکند خودش بیعت خود را نقض کرده است. و خود مشروعیت حکومت خود را زیر سوال برده است. پس تعیین حوزه اختیارات حاکم با انتخاب آزادانه مردم است. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 @mousavizanjany
🔸متن وارده و سوال :👇👇 💠 مناظره استاد اسلامیان با استاد علیدوست با موضوع: «بررسی نقش استقلالی عقل و مقاصد الشریعه در استنباط احکام» 🔹 استاد اسلامیان: استاد علیدوست احکام شریعت را دو قسم می‌دانند: احکام مکشوف (حکمی که دلیل عام یا خاص در شریعت در مورد آن وجود دارد) و احکام غیر مکشوف. به نظر ایشان در احکام غیر مکشوف عقل ما در بسیاری از موارد، ملاکات و مصالح و مفاسد را می‌تواند درک کند و عقل سند استقلالی است. ایشان ادله‌ای عقلی و نقلی برای اثبات این مطلب اقامه کرده‌اند. اما به نظر ما ادله‌ قابل خدشه است. در آیات، ارجاع به عقل تنها در مورد عبرت‌ها و مباحث اعتقادی است. حضرت استاد لطفا یک مورد به ما نشان دهند که قرآن در حوزه ما را به عقل ارجاع داده باشد! در روایات هم در امثال «إِيَّاكَ أُثِيبُ وَإِيَّاكَ أُعَاقِبُ‌» که خطاب به عقل شده، به این معنا نیست که عقل می‌تواند مصالح احکام را بفهمد، بلکه مقصود این است که شارع مقدس دیوانه را عقاب نخواهد کرد. همچنین استدلال به روایت «وَعَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِيحِ» برای اثبات استقلال عقل در کشف احکام بسیار عجیب است! چون در ذیل روایت سائل می‌پرسد: «فَهَلْ يَكْتَفِي الْعِبَادُ بِالْعَقْلِ دُونَ غَيْرِهِ ...؟» امام می‌فرماید: «فَلَمْ يَجِدْ عَقْلَهُ يَدُلُّهُ عَلَى ذَلِكَ وَعَلِمَ أَنَّهُ لَا يُوصَلُ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعِلْمِ وَطَلَبِهِ ...». ذیل روایت تصریح می‌کند که عقل نمی‌تواند به احکام برسد. 🔸 استاد علیدوست: سخن ما چیزی جز قاعده تبعیت احکام از مصالح و مفاسد و قاعده که مورد قبول همه عدلیه است، نمی‌باشد. ادله ما اگر قابل خدشه باشد، اصل دلیلیت عقل قطعی نباید زیرسوال برود. علما در موارد فراوانی عقل را به‌عنوان یکی از ادله اربعه مطرح کرده‌اند. در بین علما تنها سه نفر (شیخ انصاری و محقق اصفهانی و محقق خویی) در استدلال به عقل اشکال کرده‌اند و معتقدند قاعده ملازمه کبرایی است که صغری ندارد. اما همین بزرگواران در موارد متعددی فقط و فقط به عقل مراجعه کرده‌اند. آقای اسلامیان! آیا شما قاعده ملازمه را قبول ندارید؟! درست است که آسید مصطفی خمینی هم این قاعده را نپذیرفته، ولی مرحوم تصریح می‌کند که تصور قاعده ملازمه، مستلزم تصدیق آن است. نسبت به ادله نقد شده نیز باید بگوییم: ممکن است برخی از ادله مورد خدشه باشد، اما مجموعه‌ اسناد و نظام روایی، از باب تجمیع ظنون دال بر قاعده ملازمه است. بلکه به نظر ما در موارد تعارض، عقل قطعی حتی بر هم مقدم می‌شود. علامه این نظریه را مطرح کرده است. 🔹استاد اسلامیان: جناب استاد علیدوست! چرا از پاسخ سوال من طفره می‌روید؟ من سوال کردم چگونه از آیات و روایات این مطلب را استفاده کرده‌اید؟ شما بحث را می‌برید به اینکه من ملازمه را قبول دارم یا نه؟ لطفا جواب اشکالات مرا بدهید. اتفاقا محقق اصفهانی که خدای علوم عقلی است، به استقلال عقل در کشف احکام اشکال می‌کند. استاد علیدوست مواردی از عبارات ایشان یا مرحوم خویی آورده‌اند که مدعای خود را ثابت کنند، اما با دقت در کلمات محققین اصفهانی و خویی مشخص می‌شود که مباحث ایشان در مقام امتثال است، نه کاشفیت حکم عقل از حکم شرع. علاوه بر این، در هیچ جا از کتب استاد علیدوست بحث «تجمیع ظنون» در مورد ادله مطرح نشده است. 🔸 استاد علیدوست: دقت در عبارات محقق اصفهانی و مرحوم خویی مدعای ما را اثبات می‌کند. هم مقام امتثال و هم مقام تزاحم، مقام هستند. امتثال غیر از اجراست که کاشفیت ندارد. مثل نقل و نبات در فقه مواردی داریم که فقها به دوران بین تعیین و تخییر که بحثی عقلی است، استدلال کرده‌اند. هر جا که حکم عقل مطرح شده، برای کشف حکم شرع است. 🔹 استاد اسلامیان: خیلی عجیب است! نه حرف آقای اصفهانی و نه آقای خویی ربطی به باب تزاحم ندارد. بحث وجوب تقلید اعلم و وجوب فوری و... چه ربطی به تزاحم دارد؟ در کجای عبارات محققین اصفهانی و خویی (در دو عبارت نقل شده در کتب شما) با استدلال به دوران بین تعیین و تخییر، حکم شرعی اثبات شده؟ آقای خویی بارها تصریح کرده که نمی‌توان استقلالا به عقل مراجعه کرد. شما چطور به ایشان این سخنان را نسبت می‌دهید؟ مشکل اینجاست که استاد علیدوست منضبط و روشمند بحث نمی‌کنند و برداشت‌های خود را به آیات و روایات می‌کنند. خواهشا جواب سوال اول من را بدهید. 🔸 استاد علیدوست: آقای اصفهانی هم از نظر عقلی و هم از نظر شرعی بررسی کرده است. مگر شما معیارید که خلاف حرف شما، اشتباه و خطا و انحراف باشد؟! 🔹 استاد اسلامیان: من معیار نیستم، ولی شما هم معیار نیستید. مخاطبان با شنیدن ادله طرفین می‌توانند را تشخیص دهند. 💠سوال : سلام علیکم استاد بزرگوار نظرتون راجع به این مناظره چی هستش . و آیا آثار و فوایدی بر این مباحث مترتب میشود یا نه .👇👇 پاسخ👇