eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
438 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   از ها و ها و حضرت بن ابی علیه السلام ▪️🌸🍃 ✨🍂 علي ولي صاحب ذوالفقار وصي نبي رحمت كردگار اطلاق كلمه ي، «ولي» به معني دوست مبتني است بر اين آيه ي شريفه: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوالذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون؛ (۱) همانا ولي شما خدا و رسول اوست و كساني كه ايمان آوردند؛ آنان كه نماز برپا مي‌دارند، زكات مي‌پردازند در حالي كه مشغول ركوع هستند». مفسران اتفاق كرده اند كه اين آيه در وقتي نازل شد كه هنگامي كه حضرت در حال ركوع بودند انگشتري خود را به سائلي بخشيدند. (۲). آنچه علي داد در ركوع فزون بود ز آنچه به عمري بداد حاتم طائي (۳). و نيز از پيغمبر اكرم (ص) روايت شده كه فرمود: ان عليا مني و انا منه و هوولي كل مؤمن بعدي، همانا علي از من و من از علي هستم و او پس از من ولي هر مؤمن است. (۴). * 📚منابع: (۱) مائده: آيه ي ۵۵. (۲) ميبدي، كشف الاسرار، ج۳، ص۱۵۲. (۳) ناصر خسرو، ديوان، ص۴۱۹. (۴) نسائي، خصائص امير المؤمنين، ص۹۸. و امت ✨🍃 از سلمان و ابوذر روايت شده كه گفته اند رسول خدا دست علي (ع) را گرفت و فرمود: بدانيد كه اين نخستين كسي است كه به من ايمان آورده و نخستين كسي خواهد بود كه روز قيامت با من مصافحه خواهد كرد و او صديق اكبر و فاروق اين امت است كه ميان حق و باطل جدايي مي‌افكند. و در خبر ديگري آمده است كه حضرت علي (ع) بر روي منبر در بصره فرمود: من صديق اكبر هستم. ايمان و اسلام من پيش از ايمان و اسلام ابوبكر بوده است. (۱) و اين بدان مناسبت است كه صديق لقب ابوبكر و فاروق لقب عمر بوده است. (۲). * 📚منابع: (۱) ابن عساكر، تاريخ دمشق، ج۱، ص۷۶. (۲) ابن عساكر، تاريخ دمشق، ج۱، ص۵۳. ✨🍂 روايت شده است كه پيغمبر خدا به علي (ع) فرمود: يا علي انك سيد المسلمين و امام المتقين و قائد الغُرّ المحجلين و يعسوب المؤمنين. (۱) يعسوب زنبور نر است كه رهبري ساير زنبوران را به عهده دارد و بدين مناسبت هر پيشوايي، يعسوب پيروان خود به شمار مي‌آيد، چنانكه جاحظ گفته است: «و كل قائد فهو يعسوب ذلك الجنس المقود. » (۲) و در حديثي ديگر پيغمبر (ص) فرمود: يا علي انت يعسوب المؤمنين و المال يعسوب الظالمين؛ (۳) تو يعسوب مؤمناني و مال يعسوب ستمگران است. * 📚منابع: (۱) قلقشندي، صبح الاعشي، ج۵، ص۴۴۰. (۲) جاحظ، الحيوان، ج۳، ص۳۲۹. (۳) ابن المغازلي مناقب، ص۶۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلمه ؛ ؛ در خطبه (قمست1)✨🍃🍃 استاد علی اکبر پور ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلمه ؛ ؛ در خطبه (قمست2)✨🍃🍃 استاد علی اکبر پور ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 نوزدهم کوتاه خیلی پر . ▪️✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید: مثل دنیا مثل سمی است که آن را کسی می‌خورد که نداند سمّ است. [۲] تولد علی (علیه السلام) در داخل کجای است؟ ▪️✨ شارح فقیه مرحوم مجلسی (رحمت الله علیه) می‌فرماید: مشهور در تولد امیرالمؤمنین (علیه السلام) در داخل کعبه در روی رخامه حمراء (قطعه سنگ نرم قرمز رنگ) است که بین دو ستون نزدیک درب کعبه واقع شده است، و باز می‌فرماید: طبق فرمایش امام صادق (علیه السلام) روی همین قطعه سنگ قرار داد کوتاه کردن دست اهل بیت (علیه السلام) از خلافت که، پس از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نگذارند خلافت در اهل بیت آن حضرت برقرار شود، امضاء شده است. [۲] دشمن ▪️✨ اسماعیل بن علی نوه عبداله بن عباس گوید: روزی بر منصور دوانقی وارد شدم، دیدم که ریش نجسش از کثرت گریه تر شده است، گفت: نمی دانی چه مصیبت بزرگی بر آل هاشم رسیده است؟ گفتم: مگر چه شده است؟ جواب داد: عالم و سید بقیه الاخیار جعفر بن محمد (امام صادق (علیه السلام) ) از دنیا رفته است. گفتم: خدا به شما طول عمر بدهد. منصور اضافه کرد جعفر از کسانی بود که خداوند در حق آن‌ها فرموده است: « ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادناه حقا » او را خدا انتخاب کرده بود و از کسانی بود که همیشه در کار‌های خیر سبقت می‌گرفت. [۱] نتوانست، خودی ▪️✨ مغیره بن شیعه روزی به معاویه گفت: سنّ تو بالا رفته این همه اذیت و آزار بر آل رسول (صلی الله علیه و آله) روا داشتی کافی است قدری کوتاه بیا، او در جواب گفت: ابوبکر و عمر و عثمان از دنیا رفتند غیر از نام خشک و خالی چیزی از ایشان باقی نمانده است، ولی نام محمدی (صلی الله علیه و آله) روزی پنج مرتبه در اذان گفته می‌شود با بقاء اشهد ان محمداً رسول الله زحمات ما بی خود است، باید کاری کنیم نام محمد (صلی الله علیه و آله) را بیندازیم. [۱] نگارنده گوید: معاویه بیگانه بود نتوانست، بحمدالله این آرزو را به گور برد، ولکن عبدالله بن زبیر چون خودی بود چنین کرد و در خطبه هایش نام مقدس پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را ذکر نکرد و در مقابل سیل اعتراض مردم گفت: محمد (صلی الله علیه و آله) خویشان بدی دارد هر موقع نام او را ذکر می‌کنم آنان سرشان را بلند می‌کنند کنایه از این که این شخصیت از ما است، برای این که آن‌ها سرشان را بلند نکنند نام او را ذکر نمی کنم. [۲] چقدر مناسب است این مثلی که گفته اند: به درخت طعنه زدند که می‌خواهیم تو را ببریم، پرسید: با چه؟ جواب دادند: با اره. گفت: اره چیست؟ پاسخ دادند: آلتی است از آهن. گفت: نمی توانید. گفتند: اما دسته اش از خودت است. گفت: پس می‌توانید مرا ببرید. من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد ---------- 📚منابع: [۲]: . کشکول بهائی، ج ۱، ص ۲۴۴. [۲]: . روضه المتقین، ج ۵، ص ۳۰۸. [۱]: . تاریخ یعقوبی، ج ۳، ص ۱۲۱ [۱]: . تتمه المنتهی، ص ۳۴. [۲]: . تاریخ یعقوبی، ج ۳، ص ۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🌺 اكرم صلّى اللّه عليه و آله در خم ⁉️⁉️ 🔸🔹 🔹🔸 هفده نفر از جمله «ابو قدامة انصارى» از جاى خاستند و گفتند: گواهى مى دهيم هنگامى كه در حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از حجّة الوداع باز مى گشتيم، موقع ظهر كه رسيد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به درختهايى اشاره كرد و دستور داد تا زير آنها را از خار و خاشاك پاكيزه بسازند و سايبانى بر پا ساختند. سپس مردم را به نماز دعوت كرد. ما با آن حضرت نماز ظهر را بجاى آورديم. بعد از انجام نماز خطبه اى آغاز كرد. پس از حمد و ثناى بارى تعالى، خطاب به مردم فرمود: اى مردم! البته مى دانيد كه خداى- عزّ و جلّ- مولاى من است و من هم مولاى مؤمنانم و من از جان آنها نسبت به خودشان، اوليترم. اين موضوع را چند بار تكرار نمود. در پاسخ عرض كرديم: آرى! شما مولاى ما مى باشيد. آن حضرت تو ( عليه السّلام) را گرفت و فرمود: « من كنت مولاه فعلى مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه» و اين جملات را سه بار تكرار فرمود. (۲) [ 📚اسد الغابة ۱/ ۳۰۸] مى گويد: «ابو احمد عسكرى» به سند خود، از «عمارة بن يزيد» از «عبد الله بن علا» از «زهرى»- تا آنجا كه گفته است- از «ابو جنيدة جندع بن عمرو بن مازن» شنيدم كه گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، فرمود: «من كذب علىّ متعمّدا فليتبؤ مقعده من النّار» ؛ «كسى كه به دلخواه خود بر من نسبت دروغ ببندد، نشيمنگاه او از آتش دوزخ پر خواهد شد» و همچنين به گوش خود شنيدم- اگر دروغ بگويم هر دو گوشم کر شود! هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از حجّة الوداع باز مى گشتند، در محل غدير خم نزول اجلال فرمود و خطبه اى آغاز كرد و دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود: هر كه او مى باشم، عليه السّلام ولى اوست. اينك، پروردگارا! او را دوست و او را دشمن . «عبد الله» مى گويد: به «زهرى» پيشنهاد كردم: زنهار! كه اين حديث را در شام نقل نكنى، همانطور كه مى دانى گوشهاى تو از شنيدن سبّ على عليه السّلام، محل خالى ندارد!! «زهرى» گفت: به خدا سوگند! از على عليه السّلام به اندازه اى در دارم كه اگر همگى آنها را بيان كنم، مى شوم!! (۱) [ 📚همان كتاب ۲/ ۳۰۷] به سند خود، از «اصبغ بن نباتة» روايت كرده است، هنگامى كه حضرت على عليه السّلام در محل «رحبه» تشريف فرما بود، مردم را سوگند داد و فرمود: هر كسى كه در روز غدير خم شاهد ماجرا بوده و آنچه را كه مى بايست از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بشنود، شنيده است، اينك براى اعلام گواهى خويش قيام كند، كسانى قيام كنند كه خود سخنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را شنيده باشند، نه آنكه از قول ديگران نقل نمايند. در اين هنگام بيشتر از ده تن از حاضران قيام كردند كه از آن جمله «ابو ايوب انصارى»، «ابو عمرة بن محصن»، «ابو زينب»، «سهل بن حنيف»، «خزيمة بن ثابت»، «عبد الله بن ثابت انصارى»، «حبشى بن جنادة سلولى» و «عبيد بن عازب انصارى»، «نعمان بن عجلان انصارى»، «ثابت بن وديعه انصارى»، «ابو فضاله انصارى» و «عبد الرحمن بن عبد رب» كه افراد ياد شده و ديگران اظهار داشتند: ما خود شاهد بوديم و از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيديم كه فرمود:....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 فرمايش اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه « عليه السّلام پس از »🌸 (۲) [📚صحيح ترمذى ۲/ ۲۹۷] به سند خود، از «عمران بن حصين» روايت كرده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله لشكرى را به فرماندهى حضرت على بن ابيطالب (عليه السلام) گسيل داشت، حضرت على عليه السّلام به فرمان پيغمبر به آن مأموريت رفت. پس از پيروزى، كنيزكى را كه جزو اسيران بود، براى خود برگزيد. اين عمل على عليه السّلام مورد نارضايتى لشكريان قرار گرفت و از آنها، چهار تن تعهد كردند و گفتند: هر گاه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ملاقات كنيم، رفتار ناخوشايند حضرت على عليه السّلام را به اطلاع ايشان مى رسانيم. معمول مسلمانها اين بود كه هر گاه از سريّه اى باز مى گشتند. نخست به حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شرفياب مى شدند و سلام مى كردند؛ پس از عرض سلام، هر يك به مقر خويش باز مى گشت. اين بار هم طبق معمول، لشكر بحضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد. پس از عرض سلام، يكى از چهار تن از جاى برخاست و گفت: يا رسول الله! آيا از رفتارى كه على بن ابيطالب عليه السّلام در اين مأموريت انجام داده، اطلاع يافته ايد؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روى از او برتافت و پاسخى نداد؛ دومى از جاى برخاست و همان سخن را بازگو كرد. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از او نيز روى برگردانيد و پاسخى نداد؛ سومى از جاى برخاست و همان شكايت را نمود. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به گفته او هم اعتنائى نكرد؛ چهارمى برخاست و گفته هاى آن سه نفر را تأييد كرد. رسول الله صلّى اللّه عليه و آله در حاليكه آثار خشم و غضب از چهره مباركش هويدا بود، برآشفت و سه بار فرمود: از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ و فرمود: على از من است و من از على و او پس از من، ولى همه مؤمنان است. (۱) مؤلف گويد: «احمد حنبل» در [📚مسند ۴/ ۴۳۷] اين روايت را با اندكى اختلاف لفظى آورده و در آن روايت آمده است: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سه بار فرمود: از على دست برداريد! از على دست برداريد! از على دست برداريد! كه على از من است و من از على و او پس از من، ولى همه مؤمنان است و «أبو داوود طيالسى» هم در [📚مسند ۳/ ۱۱۱] با اندك اختلافى، همان روايت را نقل كرده و در آن روايت آمده است: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اين مردم با على چكار دارند؟! على از من است و من از على و پس از من، او ولى همه مؤمنان است. «أبو نعيم» در [📚حليه ۶/ ۲۹۴] همين روايت را آورده است و «نسائى» هم در [📚خصايص ص ۱۹ و ص ۲۳] بطور اختصار روايت كرده و در آن روايت آمده است:....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 فرمايش اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه « عليه السّلام پس از »🌸 پس از گفتگوهاى آن چهار تن، آثار خشم و غضب در چهره رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ديده مى شد! پس از اين فرمود: از على چه مى خواهيد؟ چرا از او شكايت مى كنيد؟ همانا على از من است و من از على و او پس از من، ولى همه مؤمنان است. «محب طبرى» هم اين روايت را در [📚الرياض النضره ۲/ ۱۷۱] نقل كرده مى گويد كه «ترمذى»، «ابو حاتم» و «احمد حنبل» اين روايت را متذكر شده اند و «متّقى» هم در [📚كنز العمال ۶/ ۱۵۴] به دو طريق، اين روايت را نقل كرده و گفته است كه «ابن أبى شيبه» هم به نقل اين روايت اشاره نموده و در ص ۳۹۹ اظهار داشته است كه «ابن أبى شيبه» به نقل آن پرداخته و «ابن جرير» هم آن را روايت كرده و سند آن را صحيح دانسته است. (۱) [📚مسند احمد حنبل ۵/ ۳۵۶] از «بريدة» نقل كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دو گروه از سران عرب را به يمن گسيل داشت. سرپرستى يكى را به عهده على بن ابيطالب عليه السّلام گذاشت و سرپرستى گروه ديگر را به عهده «خالد بن وليد» گذاشت و توصيه كرد كه هر گاه ميان دو لشكر جدائى پيش نيايد، على عليه السّلام امور دو لشكر را عهده دار خواهد بود و اگر دو لشكر از يكديگر جدا شدند، هر يك از دو تن، سرپرست لشكر خود خواهد بود. بريدة گفت: با مسئوليتى كه هر دو نفر به عهده گرفته بوديم، لشكريان اسلام عازم يمن شدند و با «بنى زيد» كه اهل يمن بودند، جنگيديم و گروه بسيارى از آنان را از پاى در آورديم رسيدم، نامه را به حضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم داشتم. نامه خالد براى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قرائت شد، به مجردى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از مضمون نامه اطلاع يافت، آثار غضب بر چهره مباركش هويدا شد- از خشم آن حضرت بيمناك گرديده- عرض كردم: يا رسول الله! اينك در محلى قرار گرفته‌ام كه بايد از غضب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به خداى تعالى پناه ببرم. بديهى است شما مرا تحت فرمان مردى قرار داديد و فرموديد تا از او اطاعت كنم و در واقع، من از فرمان شما اطاعت كرده ام. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: درباره على عليه السّلام سخن به گزاف نگوييد و از وى نكوهش ننماييد؛ چه آن كه «او از من است و من از اويم و او پس از من، ولى شما...... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 فرمايش اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه « عليه السّلام پس از »🌸 مؤلف گويد: «نسائى» در كتاب [📚خصايص ص ۲۴] اين حديث را با اندك اختلافى آورده «و هيثمى» در [📚مجمع الزوائد ۹/ ۱۲۷] روايت كرده و اظهار داشته است كه «احمد» و «بزاز» اين روايت را به اختصار نقل كرده اند. و «متقى» هم در [📚كنز العمال ۶/ ۱۵۴] مختصرى از آن را آورده است و مى گويد كه «ابن ابى شيبه» به نقل آن پرداخته و در ص ۱۵۵ مى گويد: اين روايت را «ديلمى» از حضرت على عليه السّلام روايت نموده است و «مناوى» هم در [📚كنوز الحقايق ص ۱۸۶] به نقل آن پرداخته است و اظهار مى دارد كه «ديلمى» از آن حديث ياد كرده است و به جاى «هو وليّكم بعدى» ، «انّ عليّا وليّكم من بعدى» آورده است. (۱) [📚هيثمى در مجمع ۹/ ۱۲۸] از «بريدة» نقل كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گروهى از سران عرب را به فرماندهى حضرت على عليه السّلام به سوى يمن، و جمعى را به سرپرستى «خالد بن وليد» به سوى جبل گسيل داشت و توصيه كرد كه هر گاه ميان دو لشكر جدائى نيافتاد، امور جنگى و نظارت بر غنائم، به عهده على عليه السّلام است. لشكر به جانب يمن حركت كرد و جنگ سختى در گرفت و غنيمت هاى زياد و بى سابقه اى نصيب مسلمانان شد از يمنى ها، عده اى را اسير كردند. حضرت على عليه السّلام كنيزكى را از وجه خمس براى خود انتخاب كرد. اين عمل بر «خالد بن وليد» گران آمد و در اين رابطه، «خالد بن وليد»، «بريدة» را به حضور طلبيد و گفت: ديدى چگونه على، كنيزك را در حيطه اختيار خود در آورد؟ اينك، به سوى مدينه راهى شو و اين كار خلاف (! ) على عليه السّلام را به اطلاع پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله برسان. «بريدة» گويد؟ به دستور او، به مدينه رفتم وارد مسجد شدم. آن هنگام پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در منزل خود تشريف فرما بود و گروهى از اصحاب كنار منزل رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ايستاده و منتظر تشريف فرمائى آن جناب بودند. به مجردى كه مرا ديدند، پرسيدند: اى بريدة! از پيكار مسلمانان چه خبر آورده اى؟ در پاسخ گفتم: خبر خوشحال كننده اى دارم خداى تعالى يمن را بدست مسلمانان فتح كرد!..... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 فرمايش اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه « عليه السّلام پس از »🌸 (۱) پرسيدند: چه پيشآمدى ايجاب كرده است كه تو، پيش از ديگران وارد مدينه شوى؟ در پاسخ گفتم: على عليه السّلام كنيزكى را به عنوان خمس براى خويش برگزيده است و من زودتر از ديگران به مدينه آمدم تا خلاف او را به عرض رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برسانم! مسلمانان مرا تشويق كرده و گفتند: هر چه زودتر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را از اين پيشآمد مطلع ساز؛ تا على از چشم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بيفتد! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سخن آنها را شنيد و خشمگين از خانه بيرون آمد و فرمود: شگفت است از مردمى كه با كمال بى شرمى از على نكوهش مى كنند! اينان بايد بدانند كسى كه از على نكوهش نمايد، از من نكوهش كرده و كسى كه از على مفارقت كند، از من مفارقت كرده است! به راستى كه على از من است و من از على هستم؛ على عليه السّلام از سرشت من آفريده شده است و من از سرشت ابراهيم آفريده شده‌ام و از ابراهيم برتر مى باشم و اين آيه را گواه آورد «آنها فرزندان (و دودمانى) بودند كه (از نظر پاكى و فضيلت)، بعضى از بعضى ديگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست» (📚سوره آل عمران/ آيه ۳۴) سپس خطاب به «بريدة»، فرمود: اى بريدة! مگر نمى دانى كه على عليه السّلام مى تواند بيشتر از يك كنيزك هم در اختيار خود در آورد و او پس از من، ولى شماست. اين سخن را كه از آن حضرت شنيدم، عرض كردم: سوگند به افتخار مصاحبتى كه با شما دارم، دست مباركتان را بگشاييد تا با شما بيعت تازه اى بكنم و اسلام جديدى براى خود اختيار نمايم! «بريدة» اصرار كرد و از آن حضرت جدا نشد تا اينكه با آن حضرت، به عنوان اسلام جديد، بيعت كرد. «هيثمى» گفته است كه «طبرانى» در «الاوسط» اين روايت را آورده است. (۲) [📚مسند ابو داوود طيالسى ۱۱/ ۳۶۰] به سند خود، از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: «تو پس از من ولىّ همه مؤمنان هستى. » (۱) [📚تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۴/ ۳۳۹] به سند خود، از حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من فرمود: از خداى تعالى پنج چيز درباره تو درخواست كردم كه چهار خصلت از آنها را كه خواسته من بود، اجابت فرمود. و يكى از آنها را در اختيار من درنياورد. از خدا درخواست كردم: روز جزا كه فرا مى رسد تو نخستين كسى باشى كه سر از خاك برمى دارى؛ تو همه جا با من باشى؛ حامل « » باشى؛ از حضرت او درخواست كردم تا پس از من، ولى مؤمنان باشى. مؤلف گويد: «متقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۳۹۶] اين حديث را روايت كرده و اظهار داشته است كه «ابن جوزى» اين حديث را روايت نمود و در [📚ج ۶/ ۱۵۹] هم به ذكر اين حديث پرداخته است همچنين مى گويد: «خطيب» و «رافعى» اين حديث را از حضرت على عليه السّلام روايت كرده اند....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 فرمايش اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه « عليه السّلام پس از »🌸 (۲) [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۱] از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است، هنگامى كه آيه انذار وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (📚الشعراء/ ۲۱۴) نازل شد، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرزندان عبد المطلب را به خانه خود دعوت كرد و غذاى اندكى براى آنها ترتيب داد. هنگامى كه سفره گسترانيده شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به ميهمانان، فرمود: خدا را ياد كنيد و از اين غذا تناول نمائيد و سعى كنيد از كنار كاسه، غذا بخوريد كه بركت از اطراف و جوانب آن فرود مى آيد! نخست پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دست در درون كاسه غذا فرو برد، سپس آنها به خوردن غذا پرداختند و همگان از آن كاسه، غذا تناول كردند و سير شدند. سپس حضرت دستور داد تا قدح آبى حاضر كردند، نخست خود از آن آشاميد سپس حاضران از آن قدح آشاميدند و همگان سيراب شدند. «ابو لهب» كه چنان انتظارى نداشت با كمال بى شرمى خطاب به حاضران گفت: بديهى است كه محمد شما را مسحور جادوگرى خود قرار داد! در اين هنگام، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حاضران فرمود: اى پسران عبد المطلب! همانا شما را به پذيرش حقيقتى مى خوانم كه تا حال، كسى مانند آن حقيقت را به اطلاع شما نرسانيده است و آن حقيقت اين است كه شما را به گواهى دادن به يكتائى خدا مى خوانم و به پذيرش كتاب او دعوت مى كنم. حاضران از شنيدن اين سخنان اظهار تنفر كرده و متفرق شدند. روز ديگر براى دومين بار، آنانرا به منزل خود دعوت كرد و همان غذا را براى آنان ترتيب داد و همان رفتارى را به جاى آورد كه روز گذشته انجام داده بود و همان سخنان را اظهار داشت كه روز پيش اظهار كرده بود. «ابو لهب» هم همان سخنان خودش را تكرار كرد. سپس در حالى كه حضرت دست مباركش را دراز كرده بود، فرمود: چه كسى حاضر است با من بيعت كند تا به جبران آن بيعت، برادر و مصاحب من و ولى شما پس از رحلت من باشد! من (على) كه در آن روز، از گروه حاضر، كم سن تر از همه بودم، دستم را دراز كرده و عرض كردم: من با شما بيعت مى كنم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هم بلافاصله با من بيعت كرد. على عليه السّلام فرموده است كه غذاى آنروز را من پخته و تهيه كرده بودم. «متقى» گويد؟ «ابن مردويه» اين حديث را ....... ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 🌸 فرمايش اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه « عليه السّلام پس از »🌸 «ابن مردويه» اين حديث را روايت كرده است. (۱) [📚الرياض النضرة ۲/ ۲۰۳] از «عمرو بن ميمون» روايت است كه گفت: در كنار «ابن عباس» نشسته بودم، هفت تن در برابر ما ظاهر شدند و پيشنهاد كردند: اى پسر عباس! مطلبى داريم كه بايد با تو در ميان بگذاريم، يا همراه ما بيا تا آنچه در خاطر داريم به اطلاع تو برسانيم، كه من از چگونگى آنها اطلاعى بدست نياوردم؛ همين قدر مى دانم كه «ابن عباس» در حالى بازگشت كه از شدت ناراحتى يك طرف عبايش، از دوشش بزير افتاده بود و به زمين كشيده مى شد و مى گفت: افّ بر اين مردم! تفو بر آنها! از بزرگوارى نكوهش مى كنند كه ده خصلت در او وجود داشت كه در ديگران اثرى از آنها يافت نمى شد. - حديث را در فضيلت على عليه السّلام ادامه داده تا آنجا كه گفته است- رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام فرمود: يا على! تو پس از من، ولى همه مؤمنان هستى. » «محب طبرى» گفته است كه همگى اين حديث را، «احمد حنبل» و «حافظ ابو القاسم دمشقى» در «الموافقات» و در «الاربعين الطوال» نقل كرده اند و «نسائى» هم بخشى از اين حديث را روايت كرده است. مؤلف گويد: «هيثمى» هم اين روايت را در [📚مجمع ۹/ ۱۹۹] روايت كرده و اظهار داشته كه حديث مورد نظر را «احمد حنبل» و «طبرانى» در «الكبير» و «الاوسط» به طور اختصار روايت كرده اند و ما همگى حديث را در باب آيه تطهير نقل كرده ايم، به آنجا مراجعه شود.(۱) [📚اسد الغابه ابن اثير ۵/ ۹۴] در ذيل شرح حال «وهب بن حمزه» مى نويسد: از «يوسف بن صهيب» از «وكين» از «وهب بن حمزه» روايت است كه گفت: از مدينه تا مكه با على عليه السّلام هم صحبت بودم. در اين مسير، كارهائى از ايشان سر مى زد كه از لحاظ من ناخوشايند بود، براى همين گفتم: هنگام بازگشت كه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ملاقات مى كنم از تو شكايت خواهم كرد. در مراجعت كه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب گرديدم، عرض كردم: در مسير از مدينه تا مكه رفتارهائى از على عليه السّلام مشاهده كردم كه بر خلاف انتظار من بود. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اين گونه نكوهش‌ها را از على عليه السّلام نداشته باشيد كه او پس از من، از همه مردم به شما اوليتر است! (۲) مؤلف گويد: «مناوى» در شرح [📚فيض القدير ص ۳۵۷] اين حديث را نقل كرده (و ادامه داده تا آنجا كه) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: درباره على عليه السّلام چنين سخنانى را به زبان نياور! «فهو اولى الناس بكم بعدى» و همين حديث را «هيثمى» در [📚مجمع ۹/ ۱۰۹] آورده و از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده كه فرموده است: «فهو اولى الناس بكم بعدى» و گفته است كه «طبرانى» هم اين حديث را روايت كرده و «ابن حجر» هم در [📚الاصابة ۶/ قسم ۱/ ۳۲۵] روايت نموده و گفته است كه پيغمبر فرمود: «لا تقولنّ هذا لعلىّ فانّه وليّكم بعدى» و «متقى» هم در [📚كنز العمّال ۶/ ۱۵۵] به ذكر اين حديث پرداخته و از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده كه خطاب به آن همسفر على عليه السّلام فرمود: «لا تقل هذا فهو اولى النّاس بكم بعدى»؛ «چنين نگو كه او پس از من اوليتر از ديگران به شماست» و «متقى» اضافه كرده است كه مرجع ضمير «هو»، على عليه السّلام است و اشاره كرده كه اين حديث را «طبرانى» از «وهب بن حمزه» نقل كرده است ~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 یا اولی به 🔹🌸🌺 اشاره ۹۵. کلمه « » که درباره علیه السلام به کار شده به اولی به است یا به معنای و ؟ 🌺🌸🌸 جواب (با توجه به آیه: «النَّبی أولی بِالمؤمنینَ مِن أنفُسِهِم») ؛ [۲] پیغمبر صلی الله علیه و آله سزاوارتر و اولی به تصرّف است به مؤمنین از نفسهای خودشان. به روایت شیعه و سنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل است که فرمودند: هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه من اولی به تصرّف او در دنیا و آخرت هستم. «ألَستُ اولی بِکُم مِن أنفُسِکُم؟ » [۱] آیا من اولی به تصرّف شما از خودتان نیستم؟ همه گفتند: بله، شما اولی به تصرف و صاحب اختیار ما نسبت به خودمان هستید. سپس ایشان فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌّ مَولاهُ»؛هر کس که من مولا و صاحب اختیار او هستم، پس این علی مولا و صاحب اختیار اوست. پس جمله: «ألَستُ اولی بِکُم مِن أنفُسِکُم؟ » که پیامبر صلی الله علیه و آله در ابتدای کلامشان گفتند، دلیل خوبی برای معنای کلمه «مولی» و اثبات امامت است و در حقیقت به معنای همان «اولی به تصرف» می‌باشد. ۱. اشعار حسان بن ثابت است که طبق فرموده‌های پیامبر صلی الله علیه و آله اشعار او همگی حکمت آمیز و معمولاً در مدح ایشان (علی علیه السلام) بود. در روز غدیر خم که پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به ولایت و جانشینی خود انتخاب کردند، حسان با اجازه ایشان این اشعار را سرود: ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم * بخمّ فاسمع باالرسول منادیاً و قال فمن مولاکم و ولیّکم * فقالوا و لم یبدوا هناک التعامیاً إلهک مولانا و أنت ولیّنا * و لم تلف منّا فی الولایة عاصیاً فقال له قم یا علیّ فانّنی * رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً فمن کنت مولاه فهذا ولیّه * فکونوا له انصار صدق موالیاً هناک دعا اللهمّ و ال ولیّه * و کن للّذی عادی علیّاً معادیاً [۲] در روز غدیر خم پیامبر صلی الله علیه و آله امت را ندا کردند و آنها ندای آن حضرت را شنیدند. ایشان فرمودند: مولی و ولیّ شما کیست؟ گفتند: خدا مولای ما و تو ولیّ ما هستی و هیچ کس انکار آن نمی کند. سپس به علی علیه السلام فرمودند: برخیز! همانا راضی شدم که تو بعد از من هادی و امام خلق باشی. پس هر کس را که من ولی و اولی به تصرف در امر او هستم، این علی ولی و اولی به تصرف در امر اوست. پس شما علی علیه السلام را یار راستین قرار داده و مانند غلام برای او باشید. سپس فرمودند: خدایا! دوست او را دوست بدار و آن کسی را که دشمن علی باشد، دشمن بدار. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله به حسان فرمودند: ای حسان! تا زمانی که به ما اهل بیت علیهم السلام با مدحی یا کلمه خوبی یاری می‌نمایی، مؤیّد به روح القدس هستی. از این اشعار حسان معلوم می‌شود که حاضرین در آن مکان همگی درک کرده بودند که ایشان علی علیه السلام را به عنوان ولی و اولی به تصرّف و جانشینی خود انتخاب کرده اند و اگر حسان اشتباه کرده بود، پیامبر صلی الله علیه و آله اشعار را رد می‌کردند و می‌گفتند: منظور من دوستی و یاور بودن است نه ولی و اولی به تصرف بودن. خصوصاً اینکه آن حضرت بعد از شنیدن اشعار حسان او را تصدیق و تقدیر کردند. به معنای نیست 🌸🌺 اشاره ۹۶. آیا کلمه « » به معنای « » است؟ اگر به معنای و امر امّت (اولی به تصرف) بود، باید علیه السلام در حیات خدا صلی الله علیه و آله نیز این را می‌داشتند؟ 🌸🌺 جواب خیر، وجود جمله اسمیه و کلمه «ولی» که صفت مشبهه است این مطلب را می‌رساند که ولایت علی علیه السلام دارای ثبات و دوام بوده و از قبل هم وجود داشته است. همان طور که پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ تبوک علی علیه السلام را به عنوان جانشین انتخاب کردند و تا زمان وفاتشان ایشان را برکنار و عزل نکردند. بیان حدیث «منزله» از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله: «علی منّی بمنزله هارون من موسی» دلیل دیگری بر ولایت آن حضرت در زمان حیات و بعد از وفات آن حضرت است [۲]: _ احزاب: ۶. [۱]: _ ابن جوزی: تذکره خواص الامه: ۳۵، احمد بن حنبل: مسند: ۴/۳۷۲، ابن صباغ مالکی: فصول المهمه: ۱/۲۶۲، خطیب خوارزمی: مناقب: ۱۳۵ فصل چهاردهم، محمد بن یوسف گنجی شافعی: کفایة الطالب: ۵۸، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة: ۲/۲۷۹ و... [۲]: _ حافظ ابن مردویه: مناقب: ۱۳۶ و مقتل الحسین۷: ۱/۴۷ فصل چهارم، حافظ ابوالفتح نطنزی: خصایص العلویه: ۱۱۵، حافظ جمال الدین زرندی: نظم درر السمطین: ۱۱۳، حافظ ابونعیم اصفهانی: ما نزل من القرآن فی علی: ۱۲۲، حموینی: فرائد السمطین: ۱/۷۲، حافظ ابوسعید سجستانی: الولایة: ۱۱۲، ابن جوزی: تذکره خواص الامه: ۳۹، محمد بن یوسف گنجی شافعی: کفایة الطالب: ۶۴ و... @ya_amiralmomenin110
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🌺🍃 اشاره ۹۷. در آیه ، « » به چه است و آیا این آیه افراد هم می‌شود یا ؟ 🌸🌺 جواب «ولیّ» یعنی شخصی که در هر زمان ولایت بر امت را بر عهده دارد. «ولی» مفرد است و «کم» جمع است که مربوط به امت می‌باشد و نمی توانیم در اینجا ضمیر مفرد به کار ببریم. کلمه «الذین» و«یقیمون» و «یؤتون» هم که به صورت جمع آمده، به خاطر تعظیم و احترام و ادب است. با وجود اینکه این آیه در شأن علی علیه السلام نازل شده است ولی افراد دیگری هم می‌توانند مشمول این آیه قرار بگیرند که آنها همان ائمه اطهار علیهم السلام هستند. 🌸🍂 اشاره ۹۸. این در چه کسی شده است؟ «اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ و رَسولُهُ و الَّذینَ امَنوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوةَ و یُؤتونَ الزَّکوة و هُم راکِعون»؛ [۱] این نیست که امر شما فقط و و آن هستند که را به پا می‌دارند و به در حال رکوع می‌دهند. 🌺🌸 جواب این آیه در شأن مولای متقیان علی علیه السلام نازل شده است؛ [۱] زمانی که ایشان در رکوع نماز انگشترشان را در راه خدا به فقیر دادند. ---------- 📚منابع: [۱]: _ مائده: ۶۰. [۱]: _ فخر رازی: تفسیر کبیر: ۱۲/۲۰، ثعلبی: تفسیر کشف البیان: ۴/۷۵، جار الله زمخشری: کشاف: ۱/۶۲۳، طبری: تفسیر جامع البیان: ۶/۳۹۰، فاضل نیشابوری: غرائب: ۲/۶۰۵، قاضی بیضاوی: انوار التنزیل: ۱/۳۴۵، جلال الدین سیوطی: المنثور: ۲/۲۹۳، محمد بن طلحه شافعی: مطالب السؤول: ۱۷۲، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۱۳/ ۲۷۷، سلیمان حنفی: ینابیع المودة: ۱/۱۱، سبط ابن جوزی: تذکره: ۳۵، ابن صباغ مالکی: فصول المهمه: ۱/۵۸۱، طبرانی: اوسط: ۶/۲۱۹، ابن مغازلی فقیه شافعی: مناقب: ۳۱۳ و... ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 در حزب بود ◾️🔸 معاویه در حزب عمر بود، و کشتن او محمد ابوبکر، و قطعه قطعه کردن عایشه، و زنده به گور کردن عبدالرحمن بن ابی بکر، و شرکت او در قتل اعوان حکومتی ابوبکر، از بهترین شواهد است، با دست راست اینها را می‌کشت، و با دست چپ برای بقای حکومت، و طولانی شدن دولت، دستور جعل فضايل ابی بکر، و عایشه را می‌داد، [۳] نگارنده گوید: قطعه قطعه کردن معاویه عایشه را، در جايی ندیدم، ولی وعده کردن او به عایشه، و کشیدن او را به دمشق، و به چاه انداختن او و غلامش، و خر مصریش را، مؤلف کتاب کامل بهائی آورده است که، از موضوع مخفیانه کشته شدن عایشه در چاه، به وسیله معاویه، کسی اطلاع نیافت، فقط امام حسین (علیه السلام) متوجه شد، و ترکه عایشه را بین وارث او تقسیم کرد. [۱] لیله المبیت ناله (علیها السلام) باعث ، ولی در نشد ◾️🔹 در لیله المبیت مهاجمین شبانه خواستند که، از دیوار خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پایین بیایند، چون ناله زنان بلند شد به صبح موکول کردند، از جمله مهاجمین ابولهب، عمر وعاص، معاویه، خالد بن ولید بودند، از ترس سرزنش عرب، از شنیدن ناله فاطمه (علیها السلام)، از شبانه ریختن خودداری کردند، در مکه فاطمه (علیها السلام) مانع هجوم قومی به ریاست ابی جهل، و در مدینه مانع هجوم قوم دیگر، به ریاست عمر، در اوّلی نجات یافت، و در دوّمی شهیده گشت [۲] خطیب گوید: خوابیدن علی (علیه السلام) در جای پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، دلیل خلافت اوست. [۳] مقابل عید عیدی به نام ابی بکر ساختند نگرفت◾️🔸 در مقابل عید غدیر، عیدی به نام عید مهاجرة ابی بکر مع النبی (صلی الله علیه و آله)، جعل کردند، مدتی هم بود، چون باعث آبروریزی شد، جمع کردند، غدیر چون حقیقت داشت، الحمدلله هنوز هم می‌درخشد. [۴] شد چرا خدا (صلی الله علیه و آله) مادر (علیه السلام) را مثل دفن کرد ◾️🔹 برقی‌ام هانی دختر ابی طالب (علیه السلام) را، از زن‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رقم کرده است [۱] نگارنده گوید: پس معلوم شد که، چرا در دفن مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را مثل محرم‌ها دفن می‌کرد. ---------- 📚منابع: [۳]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۴۴. [۱]: . کامل بهائی، ۶۱۳. [۲]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۵۲. [۳]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۵۶. [۴]: . صاحب الغار ابوبکر‌ام رجل آخر، ص ۱۱. [۱]: . معجم، ج ۲۳، ص ۱۸۱. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 من به می‌گویم... 🌼🍂 حواریون نزد حضرت عیسی علیه السلام آمدند و گفتند: یا عیسی! ما را پند و اندرز بده! عیسی علیه السلام فرمود: موسی کلیم الله به شما دستور داد به نام خدا سوگند دروغ نخورید، ولی من به شما می‌گویم: اصلا به نام خدا سوگند نخورید! خواه سوگند راست باشد، خواه دروغ! گفتند: یا عیسی! ما را بیش از این نصیحت کن! فرمود: حضرت موسی شما را امر کرد که زنا نکنید، ولی من به شما می‌گویم: ابدا فکر زنا نکنید! زیرا آن کس که فکر زنا کند، مانند کسی است که در خانه زینت شده، آتش افروزد، دود آن، زینت خانه را خراب و فاسد می‌کند، اگر چه خود خانه را نسوزاند. [۱] و 🍃🌸 عالمی نزد عابدی رفت و از او پرسید: نماز خواندنت چگونه است؟ عابد: از عبادت مثل من عابد می‌پرسی؟ با اینکه نمازم خیلی طول می‌کشد، من از فلان وقت تا فلان وقت مشغول عبادت هستم. عالم: گریه ات هنگام راز و نیاز چگونه است؟ عابد: چنان می‌گریم که اشکهایم جاری می‌گردد. عالم: براستی اگر بخندی ولی خدا ترس باشی، بهتر از گریه ای است که به آن ببالی و افتخار کنی. (ان المدل لا یصعد من عمله شی ء): آن کس که به عملش ببالد چیزی از عملش بالا نمی رود. (مورد قبول درگاه الهی نمی شود. ) [۱] که کیفر شد.🍂🌼 خداوند در گذشته، دو فرشته فرستاد تا اهل شهری را هلاک کنند، هنگامی که دو ملک برای انجام مأموریت به آن شهر رسیدند، به مرد عابدی برخوردند که در دل شب ایستاده و با گریه و زاری عبادت می‌کند. یکی از فرشته‌ها به دیگری گفت: این مرد را می‌بینی! که چگونه گریه و زاری می‌کند؟ آیا او را نیز هلاک کنیم؟ فرشته دیگری گفت: آری، من مأموریت خویش را انجام می‌دهم! ملک گفت: من درباره این مرد باید دوباره با خداوند مذاکره کنم. پس از بیان حال عابد، خداوند به او وحی فرستاد، این عابد را نیز با دیگران هلاک کن که تاکنون به خاطر من، خشم، چهره او را در مقابل گناهکاران دگرگون نساخته است. [۱] پرستی دام 🍃🌸 شیطان نزد پیامبران الهی می‌آمد و بیشتر از همه با حضرت یحیی انس داشت. روزی حضرت یحیی به او گفت: من از تو سؤالی دارم. شیطان در پاسخ گفت: مقام تو بالاتر از آن است سؤال تو را جواب ندهم، هر چه می‌خواهی بپرس من پاسخ خواهم داد. حضرت یحیی: دوست دارم دامهایت را که به وسیله آنها فرزندان آدم شکار کرده و گمراه می‌کنی، به من نشان دهی. شیطان: با کمال میل خواسته تو را بجا می‌آورم. شیطان در قیافه ای عجیب و با وسایل گوناگون خود را به حضرت نشان داد و توضیح داد که چگونه با آن وسایل رنگارنگ فرزندان آدم را گول زده و به سوی گمراهی می‌برد. یحیی پرسید: آیا هیچ شده که لحظه ای به من پیروز شوی؟ گفت: نه، هرگز! ولی در تو خصلتی هست که از آن شاد و خرسندم. فرمود: آن خصلت کدام است؟ شیطان: تو پرخور و شکم پرستی، هنگامی که افطار می‌کنی زیاد می‌خوری و سنگین می‌شوی بدین جهت از انجام بعضی نمازهای مستحبی و شب زنده داری باز می‌مانی. یحیی علیه السلام گفت: من با خداوند عهد کردم که هرگز غذا را به طور کامل نخورم و از طعام سیر نشوم، تا خدا را ملاقات نمایم. شیطان گفت: من نیز با خود پیمان بستم که هیچ مؤمنی را نصیحت نکنم، تا خدا را ملاقات کنم. [۱] بدین وسیله حضرت یحیی یکی از مهمترین دامهای شیطان را از خود دور نمود. ---------- 📚منابع: [۱]: ۱۱۹. ب: ج ۱۴، ص ۳۳۱. [۱]: ۱۲۰. ب: ج ۷۲، ص ۳۰۷ و ۳۰۸. [۱]: ۱۲۱. ب: ج ۱۰۰، ص ۸۳. [۱]: ۱۲۲. ب: ج ۱۴، ص ۱۷۲. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌      ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 به كه خداى تعالى از و و و پيمان گرفته است تا عليه السّلام را بدارند 🔸🌺 (۲) [الرياض النضرة ۲/ ۲۱۵] از «انس» روايت كرده است كه گفت: حضرت على عليه السّلام درهمى به «بلال» داد تا خربزه بخرد. «بلال» خربزه را خريد و حضور حضرت على عليه السّلام آورد. هنگامى كه خربزه را پاره كرد و مقدارى از آن تناول فرمود، احساس كرد كه خربزه تلخ است. فرمود: اى بلال! اين خربزه را به صاحبش برگردان و آن يك درهم را از او بگير، براى اينكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من فرموده كه خداى تعالى محبت تو را به بشر و شجر و ثمر و دانه عرضه داشته است، هر يك از آنها كه محبت تو را پذيرفته است، شيرين و گوارا است و هر يك كه اظهار علاقه به تو نكرده باشد، تلخ و ناگوار است! اين خربزه از آن دسته از ميوه هائى است كه محبت مرا نپذيرفته و علاقه اى به من ابراز ننموده است. «محب طبرى» پس از نقل حديث مزبور، اظهار مى دارد كه «ملّا» اين حديث را نقل كرده است. 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۵ مؤلف گويد: بار ديگر «محب طبرى» در [ذخائر ص ۹۲] به ذكر اين حديث پرداخته و مى گويد: «ملّا» در «سيره» خود به نقل اين خبر اشاره كرده است . 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۶ (۱) خدا صلّى اللّه عليه و آله به عليه السّلام فرمود: يا على! تو در و آخرت من هستى 🔹🌸 (۲)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۳۵] به سند خود، از «عمرو بن ميمون» از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حاضران، فرمود: كداميك از شما حاضريد كه در دنيا و آخرت امور مرا به عهده بگيريد و متولّى كارهاى من باشيد؟ به هر كدام كه مى گفت: آيا تو حاضرى امور دنيا و آخرت مرا به عهده بگيرى؟ پاسخ مى داد: من نمى توانم امور شما را عهده دار بشوم و اكثر حاضران همين پاسخ را در برابر پرسش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ابراز داشتند. على عليه السّلام عرضه داشت: من حاضرم امور دنيا و آخرت شما را به عهده بگيرم! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو در دنيا و آخرت ولىّ من هستى. «حاكم» گفته است: اسناد اين روايت صحيح است. (۳)📚 [مسند امام احمد حنبل ۱/ ۳۳۰] به سند خود، از «عمرو بن ميمون» روايت كرده است كه در كنار «ابن عباس» نشسته بودم كه نه نفر آمدند و گفتند: اى 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷ پسر عباس! اكنون بخاطر مطلبى كه به تو بايد گوشزد كنيم، نزد تو آمده ايم. (۱) اينك يا از محل خويش برخيز و با ما بيا تا آنچه را در نظر داريم به اطلاع تو برسانيم، و يا از ايشان كه در كنار تو نشسته اند درخواست كن كه ما را با تو تنها بگذارند! «ابن عباس» گفت: من با شما مى آيم. «ابن عباس» كه هنوز بينائيش را از دست نداده بود، همراه آنان رفت. مطالبى بين آنها ردّ و بدل شد كه ما از چگونگى آنها خبردار نبوديم. طولى نكشيد «ابن عباس»- در حالى كه از شدت ناراحتى لباسش به زمين كشيده مى شد- بازگشت و گفت: اف بر آنها و تف بر ايشان! از بزرگوارى نكوهش مى كردند كه داراى ده خصلت كمال است (و حديث را تا آنجا ادامه داده كه) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به عموزادگانش، فرمود: كداميك از شما حاضريد امور دنيا و آخرت مرا عهده دار شويد؟ همان روز هم على عليه السّلام در كنار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نشسته بود، هنگامى كه مشاهده كرد آنان حاضر نشدند امور آن حضرت را به عهده بگيرند در پاسخ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، عرض كرد: من حاضرم كه امور دنيا و آخرت شما را به عهده بگيرم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو دردنيا و آخرت ولىّ من هستى. بار ديگر به مردى توجه كرده فرمود: كداميك از شما حاضريد كه امور دنيا و آخرت مرا به عهده بگيرد؟ هيچ كدام پاسخى ندادند. اين بار هم حضرت على عليه السّلام به عرض رسانيد: من امور دنيا و آخرت شما را به عهده مى گيرم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو ولىّ دنيا و آخرت من هستى. (۲)📚 مؤلف گويد: «نسائى» اين حديث را در [خصائص ص ۸] و «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۲۰۳] نقل كرده و مى گويد: «امام احمد» و «حافظ ابو القاسم دمشقى» در «الموافقات» و «الاربعين الطوال» آورده اند و «دمشقى» گفته است:....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 خدا صلّى اللّه عليه و آله به عليه السّلام فرمود: يا على! تو در و آخرت من هستى 🔹🌸 «نسائى» مختصرى از آن را نقل نموده است. و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۱۹] روايت كرده و مى افزايد: «امام احمد» و «طبرانى» در «الكبير» و «الاوسط» به مختصرى از آن اكتفا نموده است. 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸ (۱)📚 [هيثمى در مجمع ۹/ ۱۰۸] از «عبد اللّه بن مسعود» روايت كرده كه ديدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفته و مى فرمود: اين شخص، ولىّ من است و من ولىّ اويم. «طبرانى» اين روايت را در «الاوسط» آورده است. (۲)📚 مؤلف گويد: «محب طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۷۲] ياد نموده و در آخر آن آمده است «واليت من والاه و عاديت من عاداه» و «حاكمى» هم آنرا نقل كرده است. (۳) [خصائص نسائى ص ۴] به سند خود، از «عايشه» دختر «سعد» روايت مى كند كه از پدرم شنيدم، مى گفت: در روز جحفه، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفته و به ايراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثناى الهى، خطاب به مردم فرمود: اى مردم! اطمينان داريد كه من ولى شما هستم؟ گفتند: آرى، يا رسول اللّه! و همچنان كه دست على عليه السّلام در دست مباركش بود، دست او را بلند كرد و فرمود: اين شخص، ولى من است؛ بطوريكه دين مرا مى پردازد، و من هم با دوست او دوست، و با دشمن او دشمن هستم . 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹ (۱) كه حضرت امیرالمومنین عليه السّلام را كند و بگويد را كرده است 🌺🌸 (۲) [مستدرك حاكم ۱/ ۱۲۱] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روايت مى كند كه بحضور «امّ سلمه» رسيدم، گفت: آيا در ميان شما و در جرگه شما كسى هست كه به حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله ناسزا بگويد و آن حضرت را، سبّ كند؟! گفتم: معاذ اللّه- يا گفته است سبحان اللّه، و يا كلمه ديگر كه ناظر به همان معنى است- «امّ سلمة» گفت: چگونه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را ناسزا نمى گويند، حال آنكه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، فرمود: كسى كه به على عليه السّلام ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته است!! «حاكم» گويد: اين حديث صحيح است. (۳) مؤلف گويد: در احاديث آينده مى آيد كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرموده است: كسى كه مرا سبّ كند، خدا را سب كرده است. و نتيجه اين دو مقدمه آنست، كسى كه على عليه السّلام را سب كند، خدا را سبّ كرده است. «امام احمد» روايت مزبور را در [مسند ۶/ ۳۲۳] و «نسائى» در 📚[خصائص ص ۲۴] نقل كرده اند. فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۰ (۱)📚 [همان كتاب ۳/ ۱۲۱] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روايت مى كند، خردسال بودم كه عازم حج بيت الله گرديدم. در مدينه به گروهى از مردم برخورد كردم و همراه آنان حركت كردم تا اينكه به خانه «امّ سلمه»، همسر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله وارد شديم. پس از آنكه حضّار نشستند، از «امّ سلمه» شنيدم كه صدا زد: اى شيب بن ربعى! مردى كه آثار خشكى و خشمگينى از وى ظاهر بود، پاسخ داد: چه مى فرمائى، اى مادر! فرمود: آيا معمول شماست كه هرگاه مجلسى منعقد مى سازيد، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را سب مى كنيد و به آن حضرت ناسزا مى گوئيد؟! وى پاسخ داد: هرگز چنان نيست! «ام سلمه» گفت: آيا در مجالستان، از على عليه السّلام نكوهش مى كنيد؟ در پاسخ گفت: در پاره اى از امور دنيوى از وى بدگوئى مى نمائيم. «ام سلمه» گفت: اين سؤال بدان جهت بود كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه به على عليه السّلام ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته است. و كسى كه مرا سب كند، خدا را سب كرده است. مؤلف گويد: «متّقى» اين حديث را در 📚[كنز العمال ۶/ ۴۰۱] نقل كرده و مى گويد: «ابن ابى شيبه» حديث فوق را نقل كرده است. (۲)📚 [ذخائر العقبى ص ۶۶] از «ابن عباس» روايت مى كند كه خدا گواه است از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه از على عليه السّلام نكوهش كند، مرا سبّ كرده است. و كسى كه مرا، سب كند، خدا را سبّ كرده است. و كسى كه خدا را سبّ كند، خداى تعالى او را به روى به آتش دوزخ مى افكند. «محب طبرى» گويد: «ابو عبد الله جدلى» اين حديث را آورده است. «على بن سلطان»....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 خدا صلّى اللّه عليه و آله به عليه السّلام فرمود: يا على! تو در و آخرت من هستى 🔹🌸 «محب طبرى» گويد: «ابو عبد الله جدلى» اين حديث را آورده است. «على بن سلطان» هم در 📚[شرح مرقات ۵/ ۵۳۸] به نقل آن پرداخته و مى گويد: «ابو عبد الله جدلى» هم آنرا روايت كرده است. (۳) [الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] از «ابن عباس» روايت مى كند زمانيكه او نابينا شده بود، روزى وارد مجلسى از مجالس قريش شد. در آن مجلس، از فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۱ حضرت على عليه السّلام بدگوئى مى شد و حضرتش را سبّ مى كردند! (۱) «ابن عباس» به كسى كه دستش را گرفته بود، گفت: آيا نمى شنوى كه اينان به سبّ خداى تعالى اقدام كرده اند! وى كه از سخن او به شگفت آمده بود، گفت: سبحان الله! كسى كه از خدا بدگوئى بكند، مشرك است. «ابن عباس» روى به حضّار كرد و گفت: كداميك از شما به سبّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله پرداختيد؟ در پاسخ گفتند: اين چه سؤالى است؟ كسى كه از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نكوهش نمايد، كافر است. پرسيد: آيا هيچيك از شما از على عليه السّلام نكوهش مى كند؟ گفتند: اين عمل اتفاق مى افتد و از نكوهش و سبّ على عليه السّلام دريغ نمى داريم! «ابن عباس» گفت: خدا گواه است كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه على عليه السّلام را سبّ كند، مرا سبّ كرده است. و كسى كه مرا سبّ كند، خدا را سب كرده است. و كسى كه خدا را سب كند، خدا او را به روى به آتش دوزخ مى افكند. «ابن عباس» بازگشت و به آن شخص كه دستش را گرفته بود و عصاى دست او بود، گفت: آيا آنچه را كه اظهار كردند شنيدى؟ گفتم: آرى. مقدارى از آن را شنيدم. «ابن عباس» گفت: هنگامى كه از نتيجه ناسزا گفتن به على عليه السّلام اطلاع يافتند، رخسارشان را چگونه يافتى؟ گفتم: نظروا اليك بأعين محمّدةنظر التيوس الى شفار الجازر ؛ هنگامى كه آن سخنان را بيان مى كردى، با چشمهاى خون فرا گرفته به تو مى نگريستند؛ آنچنان كه بزها به مژگان شتران، نگاه مى كنند! «ابن عباس» گفت: پدر و مادرم فداى تو! بيش از اين بگو، گفتم: جزر الحواجب ناكسى أذقانهم نظر الذّليل الى العزيز القاهر ؛ چشم هايشان مژه مى زد، و چانه هايشان بزير افتاده بود؛ طورى به تو نگاه مى كردند كه انسان بيچاره به عزيز با شوكتى مى نگرد! گفت: پدر و مادرم فداى تو! باز هم بيشتر بگو، گفتم: به غير از آن دو بيت، 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۲ بيت ديگرى حاضر ندارم، ليكن اين شعر را در برابر تقاضاى تو مى گويم: أحيائهم حزنى على أمواتهم و الميّتون مسبّة للغابر ؛ زندگان آنها بر مردگانشان محزونند و مردگان آنها مورد نكوهش آيندگان مى باشند. «محب طبرى» گويد: «ابو عبد اللّه ملّا» اين حديث را روايت كرده است. مؤلف گويد: «شبلنجى» هم حديث مزبور را در [نور الابصار ص ۹۹] نقل كرده و مى گويد: «ابن عباس» در مسير خود به صفه زمزم رسيد و در آنجا با جمعى از شامى‌ها روبرو شد كه از حضرت على عليه السّلام نكوهش مى كردند! در اينجا به بخشى از اخبار مى رسيم كه مناسب است آنها را در پايان اين باب ذكر كنيم. (۱) از جمله:📚 «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۴۰۵] از «ابو صادق» روايت مى كند كه حضرت على عليه السّلام فرمود: در حسب من همين بس كه پيوند من، به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله منتهى مى شود و در دين من همين بس كه آئين آن حضرت را برگزيده ام؛ بنابراين كسى كه حقيقتى از من فرا بگيرد، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرا گرفته است. «خطيب» اين حديث را در «المتفق» و «ابن عساكر» نقل كرده اند. (۲) از جمله: «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۲۹] از «ابو بكر بن خالد بن عرفطه» نقل مى نمايد كه گفت: در ملاقاتى كه با «سعد بن مالك» داشتم به او گفتم: بطورى كه اطلاع يافته ام، شما در كوفه، در مجامعى كه گرد مى آوريد، از حضرت على عليه السّلام نكوهش مى كنيد و به سبّ او مى پردازيد! «سعد» گفت: چنين نيست، به خدائى كه جان «سعد» در دست تواناى اوست، حقيقتى را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله درباره على عليه السّلام شنيده‌ام كه اگر ارّه بر سرم گذارند، هرگز از على عليه السّلام نكوهش نخواهم كرد! «هيثمى» گفته است: «ابو يعلى» اين حديث را نقل كرده و سندش حسن است. فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۳ (۱) مؤلف گويد: «نسائى» اين حديث را در [خصائص ص ۲۴] نقل كرده است، جز اينكه متن حديثش مضطرب است.