eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
459 دنبال‌کننده
136 عکس
101 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 # مقام امیرالمومنین علیه السلام 🌺✨ اشاره ۴۴. مقام امیرالمومنین علیه السلام با قابل است؟ 🌸🌺 جواب عمر گفت: زنایشان ثابت شده، حضرت فرمودند: حکم زنا در موارد مختلف فرق می‌کند. عمر گفت: آنچه حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله است، بیان کن. بارها از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند: «علی داناتر از همه شما و در مقام قضاوت، اولی از همه شما می‌باشد. » سپس آن پنج نفر را آوردند و حد مختلف را برایشان جاری کردند. عمر تعجب کرد و گفت: چرا اینطور قضاوت کردی؟ ایشان فرمودند: اوّلی، کافری در پناه اسلام بود که با زن مسلمانی زنا کرده بود. از پناه اسلام بیرون رفته، حکم او کشتن و گردن زدن بود. دومی، مرد زن داری بود که زنا کرده بود، سنگسارش نمودم. سوّمی، مرد بی زن بود که زنا کرده بود، صد تازیانه به او زدم. چهارمی، غلامی بود که زنا کرده بود. حدّش نصف حدّ آزاد است، پنجاه تازیانه زدم. پنجمی، ابله و کم عقل بود، لذا بیست و پنج تازیانه به او زدم. عمر گفت: اگر علی نبود، خطای حکم من باعث هلاکت من می‌شد. خدا نکند که یک روزی در امّت باشم که تو- یا علی! در آنجا نباشی. [۲] همانطور که ابن صباغ مالکی، یکی از علمای اهل سنت، در فضائل و علوم علی علیه السلام گفته: «علی علیه السلام تسلط کامل بر علم فقه و مطلع بر تمام احکام و آشنا به حقایق اشیاء بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان تمام امّت، علی علیه السلام را به علم قضاوت اختصاص داده و انتخاب نمودند. چون آن حضرت سزاوارتر از همه برای نشستن در این مسند بودند. » در روایات متواتر شیعه و سنی نقل است که عمر در دوران خلافتش هفتاد مرتبه گفت: «لو لا علی، لهلک عمر»؛اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد. و زمانی که خبر شهادت علی علیه السلام به معاویه، دشمن آن حضرت رسید او گفت: «فقه و علم با رفتن علی علیه السلام از میان رفت». [۱] ۴. روزی مردی را نزد خلیفه آوردند و از او پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ گفت: صبح کردم در حالی که فتنه را دوست می‌دارم و حق را اکراه دارم و یهود و نصاری را تصدیق می‌نمایم و به چیزی که ندیده‌ام ایمان دارم و به چیزی که حق نشده اقرار می‌کنم. عمر شخصی را به دنبال امیرالمؤمنین علیه السلام فرستاد و جواب این معمّا را از ایشان پرسید. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: اینکه گفته فتنه را دوست دارم، منظورش مال و اولاد است که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ اعلَموا اَنَّما اَموالُکُم وَ اَولادُکُم فِتنة» [۲] و بدانید که اموال و اولاد شما فتنه و اسباب امتحان هستند. و اینکه می‌گوید: « از حق کراهت دارم»، منظورش مرگ است. «و جائَت سَکرَةُ المَوتِ بِالحَقِّ». [۳] و هر آینه بیهوشی و سختی مرگ به حق و حقیقت فرا رسید. و اینکه گفته: « یهود و نصاری را تصدیق می‌نمایم»، منظورش این آیه است که: «و قالَتِ الیَهودُ لَیسَتِ النَّصاری عَلی شَیءٍ و قالَتِ النَّصاری لَیسَت الیَهودُ عَلی شَیء» [۱] یهود گفتند: نصاری بر حق نیستند و نصاری گفتند: یهود بر حق نیستند. یعنی هر دو فرقه همدیگر را رد می‌کنند. این مرد می‌گوید: من حرف هر دو گروه را قبول دارم و او در حقیقت هر دو گروه را رد می‌کند. و این که می‌گوید: « به چیزی که ندیده‌ام ایمان دارم»، یعنی ایمان به خدائی دارم که ندیده ام. و این که می‌گوید: « به چیزی که خلق نشده اقرار دارم»، منظورش قیامت است که هنوز به وجود نیامده است. در این هنگام عمر گفت: پناه می‌برم به خدا از امر پیچیده ای که علی در او نباشد. [۲] «اَفَمَن یَهدی اِلَی الحَقِّ اَحَقُّ اَن یُتَّبَعَ اَمَّن لا یَهدّی اِلاّ اَن یُهدی فَمالَکُم کَیفَ تَحکُمُونَ» [۳] «آیا کسی که خلق را به حق رهبری می‌کند سزاوارتر به پیروی است یا آنکه هدایت نمی کند؟ مگر آنکه خود هدایت شود. پس شما چگونه حکم می‌کنید؟ » «هَل یَستَوِی الَّذینَ یَعلَمونَ و الَّذینَ لا یَعلَمونَ» [۴] آیا اهل علم و دانش با مردم جاهل نادان یکسان هستند؟ ---------- 📚منابع: [۲]: _ حمیدی: جمع بین الصحیحین. [۱]: _ ابوالحجاج بلوی: الف باء. [۲]: _ انفال: ۲۸. [۳]: _ ق: ۱۸. [۱]: _ بقره: ۱۱۳. [۲]: _ نورالدین مالکی: فصول المهمه ۱/ ۱۹۸. [۳]: _ یونس: ۳۶. [۴]: _ زمر: ۱۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🍃🔹 اشاره ۱۱۴. « » واقعی چه است؟ 🌺🌸 جواب «رافضی» یعنی کسی که ترک کننده و روی گردان از سنّت و روش رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد. در حقیقت اهل تسنن رافضی هستند که با عقاید و خواسته‌ها و هوای نفس خود سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله را تغییر داده و آنچه را که خود خواستند جایگزین آن کردند. مانند: دو متعه ای (عقد موقت و حج واجب) که حرام کردند در حالی که زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله حلال بود و دیگری خمس ذوی القربی بود که به خویشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سادات می‌رسید ولی آنها را از این حق محروم کردند در صورتی که در زمان حیات آن حضرت، این سهم به ایشان واگذار می‌شد. «وَ اعلَموا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ و لِلرَّسولُ و لِذِی القُربی و الیَتامی و المَساکینِ وَ ابنِ السَّبیل»؛ [۱] ای مؤمنان، بدانید که هر چه به شما غنیمت و فایده رسد (کم یا زیاد)، خمس و پنج یک آن مخصوص خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خویشان او و در راه ماندگان می‌باشد. «متعه» به معنی «بهره برداری» است و متعه حج واجب به این صورت است که ابتدا حاجی عمل عمره را انجام می‌دهد و مُحرم می‌شود. در این مدت بعضی از امور برای او حرام می‌شود ولی زمانی که از محرم بودن خارج شد تا زمانی که برای حج واجب محرم می‌شود، اموری که برایش حرام بود حلال می‌شود. مانند: نگاه کردن به آینه، جماع با زنان، کشتن حیوانات و حشرات و... اما اهل سنت به دستور عمر این فاصله بین محرم شدن عمره و محرم شدن برای حج واجب را حرام می‌دانند و طبق دستور او، از اول شروع اعمال عمره تا آخر اعمال واجب حج، این اموری که ذکر شد بر حاجی حرام شد. مذهب یا 🍂🔸 اشاره ۱۱۵. مذهب را مذهب می‌نامند؟ 🌺🌸 جواب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از وفاتشان همانند پیامبران گذشته، برای خود وصی و جانشین انتخاب کردند و علی علیه السلام را به عنوان وصی خود به مردم معرفی کردند. ولی بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله افراد دیگری خود را به عنوان وصی پیغمبر صلی الله علیه و آله جا زدند و خلافت به دست ابوبکر و عمر افتاد. ولی با این وجود از شمع وجود امیرالمؤمنین علیه السلام استفاده کرده و در کارها با ایشان مشورت می‌کردند. اما بعد از شهادت ایشان و به خلافت رسیدن بنی امیه، ولایت و امامت کنار زده شد و خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله زیر ظلم و ستم بنی امیه قرار گرفتند. امام حسن و امام حسین و امام سجّاد و امام باقر: را شهید کردند و در ابتدای قرن دوم که بنی عباس و بنی امیه با هم درگیر جنگ شدند، فرصت خوبی برای امام صادق علیهم السلام پیدا شد و ایشان درِ منزلشان را باز کردند و آزادانه در مسجد به منبر می‌رفتند و حدود چهار هزار نفر عالم را تربیت کردند و تحویل اسلام دادند. در حالی که قبل از امام صادق علیه السلام این فرصت برای ائمه علیهم السلام پیدا نشده بود که علوم و معارف شیعه را به این خوبی بتوانند به همه جا منتقل کنند. به این دلیل، این مذهب را مذهب جعفری نامیدند و اگرنه فرقی بین ائمه قبل از امام صادق علیه السلام و ائمه بعد از ایشان نیست و همگی در راه رسیدن به یک هدف بوده اند. ---------- [۱]: _ 📚انفال: ۴۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
نشر فضائل امیرالمؤمنین علی(ع): 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 🍂🔸 اشاره ۱۳۹. چه بود و به چه داشت؟ 🌺🌸 جواب زمانی که قلعه خیبر را تصرّف کردند، فدک شامل هفت روستا بود و در دامنه کوههای مدینه قرار داشت هم حاصلخیز بود و هم نخلستان‌های فراوان داشت. طول و عرض آن بسیار وسیع بود. از یک سمت به کوههای احد و از طرف دیگر نزدیک مدینه و از طرفی به «عرّیش» [۱] و از جانب دیگر به «سیف البحر» [۲] و از جانب دیگر به «حومه دومة الجندل» [۳] متصل شده بود. اهل آنجا بعد از صلح، نصف فدک را به پیامبر صلی الله علیه و آله دادند و نصف دیگر را برای خودشان برداشتند. [۴] سپس این آیه نازل شد: «و آتِ ذَالقُربی حَقَّهُ و المِسکینَ و ابنَ السَّبیل و لا تُبَذِّر تَبذیراً»؛ [۵] حقوق خویشاوندان و ارحام خود را بده و حق فقرا و در راه ماندگان بیچاره را بده و هرگز اسراف و تبذیر نکن. آنگاه جبرئیل از طرف خداوند آمد و فرمود: فدک را به فاطمه واگذار کن. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه زهرا علیهاالسلام را صدا زدند و فرمودند: «خداوند مرا امر کرده است که فدک را به شما بدهم و در همانجا فدک را به فاطمه علیهاالسلام هدیه دادند. » [۶] در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک در تصرّف فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و ایشان آن را اجاره می‌دادند و اموالی که از آن به دست می‌آمد به سه قسمت تقسیم کرده، یک قسمت را برای نان یک شبشان و یک قسمت را برای فقرای بنی هاشم و یک قسمت را برای بقیه فقرا تقسیم می‌کردند و می‌دادند. بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله به دستور خلیفه آن زمینها را به زور از دست مستأجرین حضرت زهرا علیهاالسلام گرفتند. ، حقّ علیهاالسلام🍃🔹 اشاره ۱۴۰. آیا بالاخره به علیهاالسلام و ایشان یا ؟ 🌺🌸 جواب ابوبکر در زمان خلافتش قباله فدک را به حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل داد ولی عمر آن نامه را پاره کرد و مانع شد. بعد از عمر، بارها امویها و عباسیان فدک را به ورثه حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل دادند. [۱] وگاه بازپس می‌گرفتند. آنها می‌دانستند که فدک حق حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیه السلام است ولی آن را به صاحب حقّش نمی دادند. اگر می‌دادند، مجبور می‌شدند خلافت را هم به آنها تحویل دهند و این مخالف منافعشان بود. اما هنگامی که به خلافت می‌رسیدند دیگر کاری با فدک و صاحبانش نداشتند و آن را تحویل می‌دادند. ارث یا ؟ 🍂🔸 اشاره ۱۴۱. آیا که از طرف خدا صلی الله علیه و آله به و سایر علیهم السلام بود، ارث بود و آیا آن از ارث مال بوده اند؟🌸🌺 جواب خیر، منظور از ارث، مالی است که ازشخص فوت شده به وارث می‌رسد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: برای هر پیغمبری وصیّ و وارثی بوده است و علی، وصی و وارث من است. اگر آنچه که به امیرالمؤمنین علیه السلام به ارث رسیده ارث علم باشد، پس تمام علوم و احکام از پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل شده است. در نتیجه این مطلب نشان می‌دهد که ایشان تنها کسی هستند که لایق مقام خلافت هستند. زمانی که ثابت شد امیرالمؤمنین علیه السلام از طرف خدا و رسول او صلی الله علیه و آله وصیّ و وارث پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و تمام علوم از پیامبر صلی الله علیه و آله به ایشان منتقل شده، چگونه ممکن است حکم ارث را به ایشان گوشزد نکرده باشند و ندانند که به ایشان ارث مال تعلّق می‌گیرد یا نه؟ همچنین عمل خود خلیفه نشان دهنده این است که به این بزرگواران از اموال پیامبر صلی الله علیه و آله ارث می‌رسد. زیرا هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفتند، ابوبکر اموال آن حضرت را ضبط نکرد و همه ورّاث را از ارث محروم نکرد حتی اتاقی را که متعلّقبه حضرت زهرا علیهاالسلام بود به ایشان بازگرداند و اتاقهای عایشه و حفصه و زنهای دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان سهم ارث به آنان تحویل داد. پس این کار او تناقض اعمال را نشان می‌دهد. ---------- 📚منابع: [۱]: _ نام بیابانها و نواحی اطراف فدک است. [۲]: _ نام بیابانها و نواحی اطراف فدک است. [۳]: _ نام بیابانها و نواحی اطراف فدک است. [۴]: _ یاقوت حموی: معجم البلدان: ۳/۳۵۵، و فتوح البلدان: ۱/۳۸، احمد بن یحیی بلاذری بغدادی: تاریخ: ۱/۱۲۱، ابن ابی الحدید معتزلی: شرح نهج البلاغه: ۶/۴۶، محمد بن جریر طبری: تاریخ کبیر: ۲/۴۴۸. [۵]: _ بنی اسرائیل (اسرا): ۲۶. [۶]: _ ثعلبی: کشف البیان: ۶/۹۵، جلال الدین سیوطی: تفسیر: ۲/۳۹۸، حاکم ابوالقاسم حسکانی: شواهد التنزیل: ۱/۴۳۸، ابن کثیر: تاریخ: البدایه والنهایه: ۵/۳۰۶، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة: ۱/۳۵۹ باب ۳۹. [۱]: _ ابن ابی الحد
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ، برای اثبات 🍂🔸 اشاره ۱۴۲. آیا خواستن از که در اموال خود دارد جایز است؟ 🌸🌺 جواب خیر، اولاً: قانون اسلام از کسی که صاحب مال است و تصرّف در اموال خود دارد شاهد نمی خواهد بلکه از مدّعی می‌خواهد که برای اثبات ادعای خود شاهد بیاورد. ثانیاً: در بعضی از احکام عمومی ممکن است استثناء وجود داشته باشد، در اینجا هم آیه شهادت قابل استثناء و جدایی است. مثلاً: زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله با مرد اعرابی معامله خرید و فروش اسب انجام دادند، خزیمة بن ثابت مدّعی رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت خزیمة بن ثابت را یک نفری قبول کردند. چون شهادت او مساوی شهادت دو نفر عادل بود. بنابراین چون او فرد مؤمن و از صحابی خاصّ آن حضرت بود، شهادتش یک نفری پذیرفته شد و او را ذوالشهادتین خواندند. پس در جایی که فرد مؤمنی استثناء قرار داده می‌شود و شهادتش یک نفری قبول می‌شود، قطعاً شهادت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام که آیه تطهیر در شأن ایشان نازل شده و معصوم هستند قبول است و قابل استثناء می‌باشد و بدون شک ردّ آنها ردّ خداوند متعال است. 🍂🔸 اشاره ۱۴۳. اگر بخشیده و حضرت علیهاالسلام بود، چرا ایشان ارث کردند و از نحله نزدند؟🌸🌺 جواب در ابتدا حضرت زهرا علیهاالسلام این ادّعا را کردند ولی آنها از ایشان شاهد خواستند. آن حضرت، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام و امّ ایمن را به عنوان شاهد آوردند امّا آنها شهود را قبول نکردند و رد کردند. [۱] ایشان هم مجبور شدند از راه ارث وارد شوند تا حقّ خود را بگیرند. ، شاهد نمی 🍃🔹 اشاره ۱۴۴. آیا مجبور در مورد ، به دستور شرع نماید و از علیهاالسلام بخواهد؟ 🌺🌸 جواب خیر، ولی او این کار را کرد در حالی که اولاً: فدک مال مسلمین نبود بلکه ملک تصرّفی فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیاتشان آن را به ایشان بخشیده بودند. ثانیاً: اگر خلیفه واقعاً می‌خواست که به دستور شرع عمل کند، باید در برابر ادّعای سایر مسلمانان شاهد می‌خواست و بعد اموال را به آنها می‌داد در صورتی که این کار را نکرد و اموال را بدون شاهد به مسلمانان واگذار کرد. ولی علی و فاطمه علیهماالسلام که آیه تطهیر در شأنشان نازل شده بود، ادعایشان مورد قبول واقع نشد و آنها را مجبور کردند که برای اثبات ادعایشان شاهد بیاورند. ردّ و شهادت درباره 🍂🔸 اشاره ۱۴۵. دلیل بر ادعای علیهاالسلام و گواهی علیه السلام چه ؟ 🌸🌺 جواب اگر آن روز به مجرد ادعای فاطمه زهرا علیهاالسلام فدک را به ایشان واگذار می‌کرد، آن بانوی مکرمه ادعای خلافت همسرشان را می‌کردند. آن وقت خلیفه مجبور می‌شد حق را به ایشان واگذار نماید چون قبلاً صداقت ایشان را تصدیق کرده بود. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: _ علی بن برهان الدین حنفی شافعی: سیرة الحلبیه: ۳/۳۹، فخر رازی: تفسیر کبیر: ۹/۲۱۰، یاقوت حموی: معجم البلدان: ۴/۲۳۹، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۱۶/۲۱۴، ابن حجر: صواعق محرقه: ۲۱ ضمن بخش شبهه هفتم از شبهات رفضه. [۱]: _ ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه: ۱۶/۲۸۴: از علی بن الفارقی. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) سرنامه صحيفه محبت و دوستى بن ابى طالب است 🌺🍂🍂 (۲) ۲۹۰- خبر داد به ما احمد فرزند محمد (اجازة) از قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى كه نقل كرد بمن ابو فرج احمد فرزند محمد فرزند جورى كه نقل نمود به ما ابو اسحاق ابراهيم فرزند مهران در رمله كه خبر داد به ما ميمون فرزند مخلد فرزند ابان نويسنده كه حديث كرد به ما عارم فرزند فضل ابو نعمان كه نقل نمود به ما قدامة فرزند نعمان از زهرى گفت شنيدم انس بن مالك مى گفت: قسم به خدائى كه جز او خدائى نيست شنيدم كه پيامبر خدا (ص) مى فرمود: سر نامه صحيفه مؤمن محبت و دوستى على بن ابى طالب (ع) است. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۰۴ گفتار (ع) بدرستى كه شخص و را دوست مى دارد🌸🍃🍃 (۱) ۲۹۱- خبر داد بما ابو طالب محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو حسن على فرزند عمر فرزند مهدى دارقطنى حافظ معدل (اذنا) كه نقل نمود به ما ابو عبد اللَّه محمد فرزند عباد مكى كه حديث كرد به ما ابو سعيد، و آن مولاى بنى هاشم است، از صدقة فرزند ربيع از عمارة فرزند غزية از عبد الرحمن فرزند ابو سعيد از پدرش كه گفت: نزد خانه پيامبر (ص) در ميان گروه مهاجران و انصار از اصحابش بوديم بر ما خارج شده و فرمود: آيا به برگزيدگان شما خبر ندهم؟ گفتند: آرى اى پيامبر خدا، فرمود: بهترين شما كسانى هستند كه بعهدشان وفا نموده و پاك و پاكيزه باشند، زيرا خدا شخص مهربان و پرهيزكار را دوست ميدارد گفتند: على بن ابى طالب (ع) گذشت، فرمود: حق با اين است، حق با اين است. گفتار (ع) آيا نكنم شما را به كه اگر از او بخواهيد نمى شويد 🌺🍂🍂 (۲) ۲۹۲- خبر داد به ما ابو طالب محمد فرزند احمد فرزند عثمان در سال ۴۰۴ گفت: نقل نمود به ما ابو محمد عبيد اللَّه فرزند محمد فرزند عابد خلال كه حديث كرد به ما عمر فرزند حماد فرزند طلحه قناد كه نقل كرد به ما اسحاق فرزند ابراهيم سبيعى از معروف فرزند خربوز از ابو جعفر محمد فرزند على از زيد بن ارقم گفت: پيش پيامبر (ص) نشسته بوديم فرمود: آيا شما را راهنمائى نكنم بر كسى كه ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۰۵ اگر از او راهنمائى بخواهيد گمراه نشده و هلاك نمى شويد؟ گفتند بلى اى پيامبر خدا (ص). فرمود: آن اينست. و بجانب على اشاره نمود و سپس فرمود او را قصد كرده و باو يارى كنيد، و او را تصديق نموده و خيرخواهى بنمائيد زيرا جبرئيل بمن خبر داده آنچه را كه بشما گفتم. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ص): اى بدرستى كه ما... الحديث 🌸🍃 (۲) ۳۳۹- خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند مظفر عطار فقيه شافعى (خدا رحمت كند) كه خبر داد بما عبد اللَّه فرزند محمد فرزند عثمان مزنى ملقب بابن سقا حافظ نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند زيدان نقل نمود بما على فرزند يونس فرزند على فرزند يونس عطار نقل نمود بما محمد فرزند على كندى كه خبر داد بمن محمد فرزند سالم نقل كرد بما جعفر بن محمد گفت: حديث كرد بمن محمد بن على كه نقل كرد بمن على بن الحسين نقل نمود بمن حسين بن على حديث كرد بمن على بن ابى طالب (ع) از پيامبر خدا (ص) كه فرمود: اى على بدرستى كه شيعه ما از قبور خود در روز قيامت بيرون مى آيند، با آن عيبها و گناهانى كه دارند روهاى آنان مانند ماه شب چهاردهم مى درخشد، در حالى كه سختيها از آنان برداشته شده و محل ورودها بر آنان آسان گرديده، و امن و امان عطا شده، و اندوهها از آنها بركنار گرديده است، مردم ميترسند، آنان نمى ترسند، مردم اندوهناك ميشوند، آنان اندوهناك نمى شوند، بند كفشهاى آنان مانند نور ميدرخشد بر شترهاى سفيدى كه داراى پرها مى باشند و بدون خوارى آرام شده و بدون رياضت نجيب گرديده، و گردنهايشان از طلاى سرخ كه از ابريشم نرمتر است، سوار مى شوند، زيرا آنان در پيشگاه خدا عزت و كرامت دارند. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۳۶ گفتار (ص) به : پنجت را در من بگذار 🌼🍃 (۱) ۳۴۰- خبر داد بما احمد فرزند مظفر عطار خبر داد بما عبد اللَّه فرزند محمد ملقب بابن سقا حافظ حديث كرد بما احمد فرزند محمد فرزند زنجويه مخزومى در بغداد نقل كرد بما عثمان فرزند عبد اللَّه عثمانى نقل نمود بما فرزند لهيعة از ابو زبير گفت: شنيدم جابر فرزند عبد اللَّه مى گفت: پيامبر خدا در عرفات بود و على روبرويش، بسوى من و على اشاره فرمود، و ما بسوى او آمديم در حالى كه او ميفرمود: نزد من بيا اى على، به نزد او آمد، پيامبر (ص) فرمود: پنجت را بر پنج من بگذار، كف دستش را در كف دست او قرار داد، و فرمود: من و تو از يك درخت آفريده شده ايم، من ريشه آن، و تو شاخه بزرگ او، و حسن و حسين شاخهاى كوچك او است، پس هر كسى به شاخه اى از آن آويخت، خدا او را به بهشت داخل مى كند، اى على اگر امت من روزه بگيرند تا مانند كمانها باشند، و نماز بخوانند تا مانند زهها باشند، و ترا دشمن داشته باشند بتحقيق خدا آنها را نگونسار بآتش مياندازد. گفتار (ص): كه از شما است كه بر تأويل مى جنگد مانند آنكه من بر او جنگيدم 🍃🌸 (۲) ۳۴۱- خبر داد بما احمد فرزند مظفر عطار كه خبر داد بما عبد اللَّه فرزند محمد حافظ حديث كرد بما محمد فرزند محمد نقل كرد بما موسى فرزند اسماعيل نقل نمود بما پدرم از پدرش از جدش جعفر بن محمد از پدرش از جدش على بن الحسين از پدرش از جدش على بن ابى طالب (ع) گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: بدرستى كه از شما كسى است كه بر تأويل قرآن جنگ مى كند مانند آنكه من بر تنزيلش جنگ كردم و او على بن ابى طالب (ع) است. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۳۷ گفتار پيامبر (ص) محبوبترين برادرانم بسوى من على بن ابى طالب است... (۱) ۳۴۲- و با سندهايش گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود محبوبترين برادرانم نزد من على بن ابى طالب است، و محبوبترين عموهايم نزد من حمزه فرزند عبد المطلب ميباشد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 كه گفته كسى كه آورد بود 🌼🍃 (۲) ۳۸۱- خبر داد بما احمد فرزند محمد گفت: خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على خيوطى كه نقل كرد بما محمد فرزند حسين نقل كرد بما احمد فرزند ابو خثيمه نقل كرد بما حزامى از محمد فرزند فليح از موسى فرزند عقبه از زهرى، و قتاده و زهرى از عبد اللَّه فرزند محمد فرزند جعيل گفت: خديجه در ايمان به آنچه برسول خدا نازل شده بود نخستين مردم بود. (۳) ۳۸۲- گفت: نقل كرد بما احمد فرزند ابو خثيمه كه نقل كرد بما حسن فرزند حماد گفت: نقل كرد بما على فرزند هاشم (ان شاء اللَّه) از محمد فرزند عبد اللَّه فرزند ابو رافع از پدرش از جدش گفت: پيامبر (ص) اول روز دو شنبه نماز خواند و خديجه آخر روز دوشنبه نماز گزارد. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۶۱ (۱) ۳۸۳- گفت: نقل كرد بما احمد فرزند ابو خيثمه نقل كرد بما وليد فرزند شجاع نقل كرد بما شعيب فرزند ليث از ليث از عقيل از ابن شهاب گفت خدا قرآن و هدايت را برسول خود نازل نمود و در آن حال خديجه در پيش او بود و سپس پيش از هجرت از دنيا رفت خدا از او خشنود و درودش بر او باد. (۲) ۳۸۴- گفت: نقل كرد بما احمد فرزند ابو خيثمه كه نقل كرد بما مصعب فرزند عبد اللَّه نقل نمود بمن عبد اللَّه فرزند معاويه از هشام فرزند عروه كه عروه به عبد الملك بن مروان و يا غير آن نوشت: اما بعد، اينكه تو بر من نوشته و از خديجه دختر خويلد مى پرسى كه كى وفات يافته است؟ بتحقيق او سه سال پيش از خارج شدن رسول خدا (ص) از مكه دنيا را بدرود گفته است. گفتار ٫پيامبر «ص» را به اى از مرواريد بده كه در آن و رنجى نيست 🌸🍃 (۳) ۳۸۵- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه خبر داد بما احمد فرزند على فرزند جعفر نقل كرد بما محمد فرزند حسين كه نقل كرد بما احمد فرزند ابو خيثمه كه نقل نمود بما جرير از اسماعيل فرزند ابو خالد از ابو اوفى گفت: پيامبر خدا (ص) به خديجه بشارت داد به خانه اى كه از مرواريد و در است و در او فرياد و رنجى نيست. (۴) ۳۸۶- گفت: نقل كرد بما احمد فرزند ابو خيثمه كه حديث كرد بما پدرم حديث كرد بما عبد اللَّه فرزند معاذ گفت: معمر گفت: كه زهرى گفت: عروة فرزند زبير بمن خبر داد كه خديجه از دنيا رفت، پيامبر خدا (ص) فرمود: براى خديجه خانه اى در بهشت ديدم كه در آن صدا و رنجى نيست، و او از مرواريد است. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۶۲ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 ارکان : 🍂🌼 ۱) رکن شرقی یا رکن حجر آن رکنی را گویند که، حجرالاسود در آن است. ۲) رکن شامی و یا عراقی خوانده می‌شود، رکنی که، درب کعبه در آن است. ۳) رکنی که ناودان بیت در آن است، رکن عراقي نام دارد. ۴) آنچه مستجار در آن است، رکن یمانی نامیده می‌شود. [۳] چهل تا دارد 🍃🌸 طناوی گوید قرآن چهل قَسم در آن هست، بیست قَسم از آنها مربوط به آسمانی ها، و بیست قسم دیگر مربوط به زمینی هاست، و آخرین سوره قسم دار، سوره والعصر است. [۱] چه بركتي بر نسل (علیه السلام) است 🍂🌼 شیخ مفید می‌فرماید: در روی زمین بر هیچ نسلی مثل نسل امیرالمؤمنین (علیه السلام)، خوف و ترس، و دوری از وطن، و انواع قتل ها، عارض نشده، حتی بعضی از آنها زنده زنده، در لای ساختمان‌ها گذاشته شدند، بعضی نسبشان را نه تنها از دشمنان، بلکه از دوستان هم مخفی می‌کردند، و از ترس سلاطین، خیلی‌ها نمی توانستند به آنان نزدیک بشوند، و این نسل مقیّد بود که، با غیر فامیل خود ازدواج نکنند، این عوامل، و غیر از این ها، در هر نسلی پیدا شود، سبب کمی بلکه نابودی آن می‌شود، لکن بحمدالله این نسل شریف، عالَم را پر کرده است، و آن نیست مگر از برکت معجزه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، و امیرالمؤمنین (علیه السلام). [۲] از غير ما، كند كه از ما ، مي‌شود🍃🌸 کسی بر امام صادق (علیه السلام)، و جماعتی از اهل بیت (عليهم السلام)، عرض کرد فضیلت شما آل علی (علیه السلام)، و فاطمه (علیها السلام) چیست؟ همه همراهان امام (علیه السلام) سکوت کردند، لکن آن حضرت فرمود فضل ما این است که ما آرزو نمی کنیم که، از نسل دیگری باشیم کسی از غیر ما اگر آرزو کند از ما نباشد، مشرک می‌شود، پس امام صادق (علیه السلام) فرمود این حدیث را نقل کنید. [۱] اين تا، موي خدا (صلی الله علیه و آله) است 🍂🌼 از فوائد السمطین شیخ حموی، نقل می‌کند که روزی امام رضا (علیه السلام) وارد بر مأمون می‌شود، و او را غمناک می‌بیند، و از سبب آن می‌پرسد، عرض می‌کند عربی هفت عدد مو، به حساب موی رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، برایم آورده، و تقاضای جایزه کرده است، اگر راست گوید و جایزه ندهم، به شرف خودم صدمه زده ام، و اگر دروغگو باشد، بدهم مسخره‌ام کرده است، امام (علیه السلام) موها را بو کرد، فرمود این چهار تا موی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، و این سه تا نه، عرض کرد به چه دلیل، فرمود آتش بیاورید، آن چهار تا نسوخت، ولی آن سه تای دیگر سوختند، مأمون عرب را خواست، و گفت اگر دروغ بگويی دستور می‌دهم گردنت را بزنند، عرب اقرار کرد، که آن سه تا از موی ریش خودش بوده است، مأمون از کثرت حسد که، چرا امام رضا (علیه السلام) می‌داند چیزهايی را که، مأمون در آن‌ها جاهل است، تصمیم قتل امام (علیه السلام) را گرفت، و در طوس به حضرتش زهر خورانید. [۲] در تنها بر آل ما گفته؟ 🍃🌸 مرحوم شاه خدا بنده روزی در مجلس موعظه حضور داشت، واعظ در فضیلت صلوات بر محمد و آلش (صلی الله علیه و آله)، سخن می‌گفت، سلطان پرسید: چرا در قرآن درباره انبیاي گذشته، هر وقت درود بر آنها می‌فرستد، آل آنان را شریک نمی کند، ولی در خاتم انبیا (صلی الله علیه و آله) آل او هم شریک اویند، (سلام علی آلِ یاسین) واعظ جوابی به ذهنش نرسید، سلطان گفت در این موضوع دو مطلب به ذهن می‌رسد، ۱- دشمنان حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) او را ابتر خواندند، خدای مهربان خواست بفرماید: پیغمبر من (صلی الله علیه و آله) بلاعقب که نیست، آلش هم در فضیلت مثل او می‌ماند، می‌بایست در سلام و تحیّت با او باشند، ۲- انبیاي گذشته آمد رسالت، و شریعتشان، محدود بوده است، و پس از مدتی، پیغمبر و رسول دیگری، می‌خواست مبعوث بشود، و چون پس از حضرت محمّد، بنا نبود پیغمبر دیگری باشد، می‌بایست اهل بیت حافظ شریعت او شوند، خداوند آل او را در صلوات، شریک او قرار داد، تا امّت او اهمیّت امامان را بدانند، و از اطاعت آنان سرپیچی نکنند، حاضرین در مجلس موعظه، لطافت بیان سلطان را تصدیق کردند. ---------- 📚منابع: [۳]: . مستطرفات، ص ۲۶۱. [۱]: . مستطرفات، ص ۵۰۴. [۲]: . مستطرفات، ص ۵۱۲. [۱]: . مستطرفات، ص ۵۱۳. [۲]: . مستطرفات، ص ۵۴۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 كه عليه السّلام را بدارد را دوست است و كسى كه عليه السّلام را بدارد را داشته ▪️✨ (۲)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۲۷] به سند خود، از «ابن عبّاس» روايت مى كند كه در يكى از اوقات، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله توجهى به على عليه السّلام نمود، فرمود: يا على! تو سيّد و سرور دنيا و آخرت هستى؛ دوست تو دوست من است، و دوست من دوست خداست. دشمن تو دشمن من است، و دشمن من دشمن خداست؛ واى بر كسى كه پس از من، دشمنى تو را در دل داشته باشد. «حاكم» گفته است كه اين حديث به رأى و طريقه «بخارى» و «مسلم»، صحيح است. مؤلف گويد: 📚«خطيب بغدادى» هم اين روايت را در [تاريخ بغداد ۴/ ۴۰] به پنج طريق از «ابن عباس» روايت مى كند و «محبّ طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] و «على بن سلطان» در [شرح مرقات ۵/ ۵۷۳] و هر دو تن گفته اند: «امام احمد» اين حديث را در «مناقب» آورده است. و «محب طبرى» هم بار ديگر در صفحه ۱۶۷ متذكر است و مى گويد: «حاكمى» هم آنرا روايت مى كند. (۱) [همان كتاب ۳/ ۱۳۰] به سند خود، از «عوف بن ابى عثمان» نقل كرده است كه مردى به «سلمان» گفت: چه بسيار على عليه السّلام را دوست ميدارى؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه على عليه السّلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسى كه على عليه السّلام را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. «حاكم» گويد: اين حديث به رأى «بخارى» و «مسلم»، صحيح است. (۲)📚 [همان كتاب ۳/ ۱۴۲] از «حيّان اسدى» نقل مى كند كه از على عليه السّلام شنيدم، مى فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به من مى فرمود: يا على! پس از من، مردم با حيله گرى با تو رفتار مى كنند و تو به آئين من پايدار مى باشى و تو را بخاطر آنكه از آئين من تجاوز نمى كنى و بر راه و روش من رفتار مى كنى، مى كشند. اكنون كسى كه تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسى كه تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. سپس فرمود: طولى نمى كشد محاسنت از خون سرت رنگين مى شود! «حاكم» گفته است: اين حديث صحيح است. مؤلف گويد: «متّقى» اين حديث را در [كنز العمال ۶/ ۱۵۷] نقل كرده است و مى گويد: «دارقطنى» در «الافراد» و «خطيب» از على عليه السّلام، روايت كرده اند. (۳) [📚حلية الاولياء ابو نعيم ۱/ ۶۶] به سند خود، از «ابو برزه» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداى تعالى درباره على عليه السّلام از من پيمانى مى گرفت كه من پرسيدم: پروردگارا اين پيمان چيست؟ فرمود: بشنو! عرض كردم: مى شنوم. فرمود: على پرچم برافراشته هدايت، و پيشواى اولياى من، و نور كسانى است كه از من اطاعت مى كنند. على كلمه اى است كه همواره ملازم پرهيزگاران است (كه در همه حال، از نام و ياد او، غفلت نمى كنند و «يا على» مى گويند) اكنون كسى كه على را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسى كه كينه او را در دل بگيرد، كينه مرا در دل گرفته است؛ آرى، اين پيام و بشارت را به على گوشزد نما. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه طولى نكشيد على عليه السّلام وارد شد و آنچه را شنيده بودم به اطلاعش رساندم. على عليه السّلام در پاسخ گفت: يا رسول الله! من بنده خدا و در قبضه قدرت اويم؛ بنا بر اين هرگاه مرا عذاب كند، بر اثر بزهكارى بوده كه مرتكب شده ام، و هرگاه آنچه را كه به من مژده داديد به كمال برساند، برخاسته از عنايت ويژه اوست. به دنبال اظهارات على عليه السّلام، گفتم: پروردگارا! درياى دل على عليه السّلام را پرخروش گردان، و بهار ايمان را در دل او سبز و خرّم بفرما. خداى تعالى فرمود: دعاى تو را به اجابت رسانيدم و بايد بگويم كه طولى نمى كشد على عليه السّلام به گرفتاريهائى مبتلا مى شود كه هيچيك از اصحابت به آن گرفتارى دچار نمى شوند. عرض كردم: پروردگارا! او برادر و مصاحب من است. فرمود: آرى، ليكن در علم من گذشته كه او به چنان وضعى گرفتار شود و ديگران هم به سرانجام گرفتارى او مبتلا شوند. (۱)📚 [تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۱۳/ ۳۲] به سند خود، از «عبد الله بن مسعود» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه مرا دوست مى دارد، بر اوست كه على عليه السّلام را دوست بدارد. و كسى كه على را دشمن مى دارد، كينه مرا در دل گرفته است. و كسى كه با من دشمنى كند، با خدا دشمنى كرده است. و كسى كه با خدا دشمنى كند، به عذاب دوزخ گرفتار مى شود. (۲) 📚[اسد الغابة ۴/ ۳۸۳] «ابو الجحاف داود بن ابى عوف» از «معاوية بن ثعلبة حمانى» روايت كرده است ....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 كه عليه السّلام را بدارد را دوست است و كسى كه عليه السّلام را بدارد را داشته ▪️✨ (۲) 📚[اسد الغابة ۴/ ۳۸۳] «ابو الجحاف داود بن ابى عوف» از «معاوية بن ثعلبة حمانى» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: يا على! كسى كه تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. «جزرى» گفته كه اين حديث را «ابو موسى» نقل كرده است. مؤلف گويد: «ابن حجر» هم در [اصابة ۶/ قسم ۱/ ۲۰۵] و «اسماعيلى» از فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۲، ص: ۴۹۸ طريق «عامر بن سمط» از «ابو الجحاف» از «معاوية بن ثعلبه» نقل كرده و حديث را به طريقى كه ذكر شد، روايت نموده و مى گويد: حديث مزبور را «ابو موسى» آورده است و اشاره مى كند حديث مزبور را «بخارى» به همين سند، از «معاوية بن ثعلبه» از «ابوذر» روايت نموده و «ابو حاتم» و ديگران هم به نقل آن پرداخته اند. (۱)📚 [كنز العمال ۶/ ۱۵۴] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: توصيه مى كنم آنها را كه به نبوت من ايمان آورده و مرا تصديق كرده اند، به تمسّك ولايت على عليه السّلام؛ كسى كه ولايت او را بپذيرد، ولايت مرا پذيرفته است. و كسى كه ولايت مرا پذيرفته باشد، ولايت خدا را پذيرفته است. و كسى كه على عليه السّلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است. و كسى كه كينه او را در دل بگيرد، كينه مرا در دل گرفته است. و كسى كه با من كينه توزى كند، با خداى تعالى كينه توزى كرده است. «طبرانى» و «ابن عساكر» اين حديث را از «عمّار ياسر» نقل كرده اند. مؤلف گويد: مختصرى از اين حديث را «متّقى» در صفحه ۱۵۵ نقل نموده است و «هيثمى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] آورده است و مى گويد: «حاكمى» هم به نقل آن پرداخته است. (۲) [همان كتاب ۶/ ۱۵۷] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرموده است: يا على! دوست تو دوست من است و دشمن تو دشمن من. «طبرانى» اين حديث را از «سلمان» روايت كرده است. مؤلف گويد: «هيثمى» حديث مزبور را در [مجمع ۹/ ۱۳۲] از «سلمان» نقل كرده است و مى گويد: همان حديث را «طبرانى» و «بزّاز» روايت نموده اند و «مناوى» هم در [كنوز الحقايق ص ۱۸۸] آورده است و مى گويد: «ديلمى» هم به نقل آن پرداخته است. (۳) 📚[همان كتاب ۶/ ۱۵۸] از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت مى كند، كسى كه فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۲، ص: ۴۹۹ على عليه السّلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه مرا دوست داشته باشد، خدا را دوست مى دارد. و كسى كه با على عليه السّلام كينه ورزى نمايد، با خدا كينه ورزى كرده است. «طبرانى» اين حديث را از «امّ سلمه» روايت كرده است. مؤلف گويد: «هيثمى» هم در 📚[مجمع ۹/۱۳۲] نقل كرده و مى گويد: «طبرانى» هم به نقل آن اشاره نموده و مى گويد كه سند آن حسن است. و «محب طبرى» هم در [📚الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] حديث مزبور را نقل كرده و مى نويسد: اين حديث را «مخلص» از «امّ سلمه» روايت مى كند. (۱) [📚همان كتاب ۶/ ۱۵۸] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام، فرمود: كسى كه تو را دوست بدارد بخاطر اينكه من علاقه مند به تو هستم، من هم او را دوست خواهم داشت؛ زيرا بنده خدا از دوستدار تو باشد. «ديلمى» اين حديث را از «ابن عباس» نقل كرده است. (۲) 📚[همان كتاب ۶/ ۳۹۱] از «ابن عباس» نقل كرده است كه در يكى از كوچه هاى مدينه با «عمر خطّاب» همراه بودم، «عمر» گفت: به گمان من مردم براى آقاى تو (على عليه السّلام) ارجى قائل نيستند و براى همين است كه امور خود را به عهده او واگذار نكردند! در پاسخ گفتم: اگر مردم براى على عليه السّلام ارجى قائل نمى شوند، ليكن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى او ارج و احترام خاصى قائل بود و بر مردم مكه تلاوت نمايد. «عمر» كه پاسخ مرا پسنديده بود، گفت: به خدا سوگند! از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه خطاب به على عليه السّلام، فرمود: كسى كه تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است. و كسى كه خدا را دوست بدارد، خداى تعالى او را به بهشت مى برد. «ابن عساكر» اين روايت را نقل كرده است....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 خدا صلّى اللّه عليه و آله به عليه السّلام فرمود: يا على! تو در و آخرت من هستى 🔹🌸 «نسائى» مختصرى از آن را نقل نموده است. و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۱۹] روايت كرده و مى افزايد: «امام احمد» و «طبرانى» در «الكبير» و «الاوسط» به مختصرى از آن اكتفا نموده است. 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸ (۱)📚 [هيثمى در مجمع ۹/ ۱۰۸] از «عبد اللّه بن مسعود» روايت كرده كه ديدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفته و مى فرمود: اين شخص، ولىّ من است و من ولىّ اويم. «طبرانى» اين روايت را در «الاوسط» آورده است. (۲)📚 مؤلف گويد: «محب طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۷۲] ياد نموده و در آخر آن آمده است «واليت من والاه و عاديت من عاداه» و «حاكمى» هم آنرا نقل كرده است. (۳) [خصائص نسائى ص ۴] به سند خود، از «عايشه» دختر «سعد» روايت مى كند كه از پدرم شنيدم، مى گفت: در روز جحفه، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفته و به ايراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثناى الهى، خطاب به مردم فرمود: اى مردم! اطمينان داريد كه من ولى شما هستم؟ گفتند: آرى، يا رسول اللّه! و همچنان كه دست على عليه السّلام در دست مباركش بود، دست او را بلند كرد و فرمود: اين شخص، ولى من است؛ بطوريكه دين مرا مى پردازد، و من هم با دوست او دوست، و با دشمن او دشمن هستم . 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹ (۱) كه حضرت امیرالمومنین عليه السّلام را كند و بگويد را كرده است 🌺🌸 (۲) [مستدرك حاكم ۱/ ۱۲۱] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روايت مى كند كه بحضور «امّ سلمه» رسيدم، گفت: آيا در ميان شما و در جرگه شما كسى هست كه به حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله ناسزا بگويد و آن حضرت را، سبّ كند؟! گفتم: معاذ اللّه- يا گفته است سبحان اللّه، و يا كلمه ديگر كه ناظر به همان معنى است- «امّ سلمة» گفت: چگونه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را ناسزا نمى گويند، حال آنكه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، فرمود: كسى كه به على عليه السّلام ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته است!! «حاكم» گويد: اين حديث صحيح است. (۳) مؤلف گويد: در احاديث آينده مى آيد كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرموده است: كسى كه مرا سبّ كند، خدا را سب كرده است. و نتيجه اين دو مقدمه آنست، كسى كه على عليه السّلام را سب كند، خدا را سبّ كرده است. «امام احمد» روايت مزبور را در [مسند ۶/ ۳۲۳] و «نسائى» در 📚[خصائص ص ۲۴] نقل كرده اند. فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۰ (۱)📚 [همان كتاب ۳/ ۱۲۱] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روايت مى كند، خردسال بودم كه عازم حج بيت الله گرديدم. در مدينه به گروهى از مردم برخورد كردم و همراه آنان حركت كردم تا اينكه به خانه «امّ سلمه»، همسر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله وارد شديم. پس از آنكه حضّار نشستند، از «امّ سلمه» شنيدم كه صدا زد: اى شيب بن ربعى! مردى كه آثار خشكى و خشمگينى از وى ظاهر بود، پاسخ داد: چه مى فرمائى، اى مادر! فرمود: آيا معمول شماست كه هرگاه مجلسى منعقد مى سازيد، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را سب مى كنيد و به آن حضرت ناسزا مى گوئيد؟! وى پاسخ داد: هرگز چنان نيست! «ام سلمه» گفت: آيا در مجالستان، از على عليه السّلام نكوهش مى كنيد؟ در پاسخ گفت: در پاره اى از امور دنيوى از وى بدگوئى مى نمائيم. «ام سلمه» گفت: اين سؤال بدان جهت بود كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه به على عليه السّلام ناسزا بگويد، به من ناسزا گفته است. و كسى كه مرا سب كند، خدا را سب كرده است. مؤلف گويد: «متّقى» اين حديث را در 📚[كنز العمال ۶/ ۴۰۱] نقل كرده و مى گويد: «ابن ابى شيبه» حديث فوق را نقل كرده است. (۲)📚 [ذخائر العقبى ص ۶۶] از «ابن عباس» روايت مى كند كه خدا گواه است از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه از على عليه السّلام نكوهش كند، مرا سبّ كرده است. و كسى كه مرا، سب كند، خدا را سبّ كرده است. و كسى كه خدا را سبّ كند، خداى تعالى او را به روى به آتش دوزخ مى افكند. «محب طبرى» گويد: «ابو عبد الله جدلى» اين حديث را آورده است. «على بن سلطان»....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 كه را از راه حضرت عليه السّلام كند از راه جدا شده است 🌺🌸🌸 (۲) [مستدرك حاكم ۳/ ۱۲۳] به سند خود، از «معاوية بن ثعلبة» از «ابوذر» نقل كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: يا على! كسى كه از من جدا شود، از راه خدا جدا شده است. و كسى كه راه و روش خود را از تو جدا نمايد، از دين من جدا شده است. «حاكم» گويد: اسناد اين حديث صحيح است. مؤلف گويد: «حاكم» بار ديگر، همين حديث را در [۳/ ۱۴۶] نقل كرده است و «ذهبى» در [ميزان الاعتدال ۱/ ۳۲۳] به ذكر حديث مزبور پرداخته و سند آنرا، صحيح شمرده است و «هيثمى» هم در [مجمع ۹/ ۱۳۵] روايت كرده و مى گويد: «بزّاز» هم به روايت آن اقدام نموده و رجال آن، ثقاتند و «محب طبرى» هم در 📚[الرياض النضرة ۲/ ۱۶۷] روايت كرده و مى گويد: «امام احمد» در «المناقب» و «نقّاش» به نقل آن پرداخته اند. 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۹ (۱) [كنز العمال ۶/ ۱۵۶] روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است: كسى كه از على عليه السّلام، مفارقت نمايد، از من مفارقت كرده است. و كسى كه از من مفارقت نمايد، از خداى تعالى جدايى اختيار نموده است. (۲) مؤلف گويد: «متّقى» بار ديگر، حديث مزبور را در صفحه ۱۵۶ نقل نموده و در آنجا مى گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام فرمود: يا على! كسى كه از تو جدا شود، از راه من جدا شده است. و كسى كه از من مفارقت نمايد، از خدا جدا گرديده است. سپس اظهار داشته كه «طبرانى» اين حديث را از «ابن عمر» روايت كرده است. (۳) 📚[هيثمى در مجمع ۹/ ۱۲۸] از «بريدة» روايت مى كند كه گفت: در يكى از اوقات، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گروهى از اصحاب را به سپهسالارى حضرت على عليه السّلام بسوى يمن، و جمعى را به سرپرستى «خالد بن وليد» بسوى جبل، روانه كرد. و در ضمن توصيه فرمود كه هرگاه دو لشكر به يكديگر رسيدند، على عليه السّلام فرماندهى هر دو لشكر را به عهده مى گيرد. لشكر عازم محل مأموريت گرديد و سرانجام بر مخالفان پيروز شدند و مسلمانان غنيمتهاى فراوانى به دست آوردند (حديث را تا آنجا ادامه داده است كه همگى آنرا در باب «على منّى و انا منه» و در باب ديگر متذكر شديم؛ تا آنجا كه گفته است) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در ميان مردم ظاهر گشت و فرمود: از مردمى درشگفتم كه از على عليه السّلام نكوهش مى كنند! بديهى است كسى كه از على عليه السّلام بدگوئى كند، از من بدگوئى كرده است. و كسى كه از او جدائى اختيار كند، از من جدا شده است. آرى، على از من است و من از على هستم. او از سرشت من آفريده شده است و من از سرشت حضرت ابراهيم عليه السّلام وجود يافته ام. تا آنجا كه «بريدة» به عرض مى رساند: يا رسول الله! به حقّ صحبتى كه با شما دارم دست مبارك خود را بگشاييد تا با شما براى پذيرش اسلام تجديد بيعت نمايم. «بريدة» گفته كه پيوسته درخواست مى كردم تا تجديد بيعت نمودم و اسلام جديدى 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۲۰ نصيبم شد! «هيثمى» گفته است: «طبرانى» اين حديث را در كتاب «الاوسط» نقل كرده است. 📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۲۱ (۱) ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫