🖤😭 به #کربلا_و_کربلاییان
سرِ خط
.............
«#کربلا را تو مپندار که شهری ست فقط» ۱
#کربلا را تو مپندار عطش در لب شطّ
#کربلا را تو مپندار فقط روضه و اشک
#کربلا را تو مپندار شکست و ذلّت
#کربلا نقطه ی آغاز مسلمانی بود
بنویسید سرِ نیزه نشین را سر خط!
#کربلا نقطه ی پایان دورویی ها بود
#کربلا نورِ خدا بود میان ظلمت
این #حسین است که اسلام به او تکیه زده
#پرچم اوست که بالاست هنوز از #غیرت
او همان #احمدِ_مختار، همان #قرآن بود
که سر نیزه نمی گفت مگر از #رحمت
او #علی بود و به دنبال #عدالت می رفت
#کربلا: #اشکِ_غدیر است! امان از #غفلت؟!
او #حسن بود و پی #صلح_برادر آمد
بارها داد به صد شکل به دشمن مهلت
بر سر دست گرفت #آیه_والفجرش را
تا نگویند نیاورد برامان آیت!
#اکبرش را که امامِ پس از او بود شکست
#وحدتی بود در آنجا که نگو... از #کثرت
#مرگ، شیرین تر از این...! «هم بخوری» با نیزه
کِش بیایی چو #عسل در بغل مولایت!؟
سپرِ جان عمو شد پسر شیر #حسن
او گرفت از همه ی مدعیانش سبقت
ساقی اش #درس_وفا داد به عالَم آن روز
آب را دید و گذشت از لب دریا راحت
تا بگیرد سر خود را بشریّت بالا
از سر اسب، زمین خورد چنان... با صورت
دل #سجاد هزار آینه شد در خیمه
سجده اش نور شد و نور، سرآغازِ لغت
#باقر افتاد به خاک و سفری داشت به عرش
تا به روی همه در وا بکند از #حکمت
آتش افتاد به دامان سه ساله، اما
خورد سیلی و نشد ثانیه ای بی عفت
#زینب آمد که بگوید همهْ زیبایی بود
#کربلا، قصه ی عشق است! ندارد غایت
#کربلا قطعه ای از باغِ بهشتِ ابدی ست
که به اندازه ی قلبِ همه دارد وسعت
از #علی دور شدیم و به خدا مشکوکیم
از #بصیرت تُهی و پُر شده ایم از #شهوت
کشته شد #خون_خدا تا که نمیرد #ایمان
جنگ ما بود ولی بر سر #پست_و_قدرت!؟
#درد_اصحاب، فقط #دین_خدا بود و #خدا
ما عطش داشته ایم آه... به #مسئولیّت
می توان بود #حسینی و #شهادت طلبید
می توان بود #یزیدی و شد از #ننگ، سقط
می توان بود #حبیب، آینه ی کبر شکست
می توان بود عُمَر، با همه گفت از بیعت
من #حسینی_نسبم از هیجان لبریزم
خانه ی اول من بوده و باشد #هیئت
تا به لب داشته باشم #بِحسینٍ_بِحسینْ
سر قبرم بگذارید به کامم، #تربت
این #حسین است که خونش به رگ ما جاری ست
این #حسین است که سر داد ولی با عزت
نشد ای دل، سر خود را ببُریم! وای به ما
هر چه گفتیم از اندیشه ی او... بود غلط
«#کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» ۲
غافل از قافله ایم! آه و دریغ از حسرت!
#حُر که بود و چه شد آزادترین شد به جهان!؟
هیچ...! تنها به خودش داد فقط #یک_فرصت
وقت، تنگ است! کمی مانده که #زینب برسد
آه... این بار بیا جان بگذاریم وسط
#محمد_عابدی
قم المقدسه
...................................................
۱. از نوشته های معروف شهید مرتضی آوینی
۲. از نوحه های معروف حاج صادق آهنگران در هشت سال دفاع مقدس
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 نثار حضرت #زینب_کبری_س
ماندنی
............
اول شعر بگویم که #خدا می ماند
بعد از آن، آدمی و نور و صدا می ماند
آدمی بود #حسین، آنکه به ما گفت به نی
هرچه تقدیر شود، حُکمِ قضا می ماند
نور، چشمان #ابوالفضل و صدا، #زینب اوست
اینچنین است اگر خون خدا می ماند
گشتم و گشتم و گشتم همه ی دنیا را
به خدا کرب و بلا، #کرب_و_بلا می ماند
جای هر بی سر و پا نیست در این میخانه
هر که دارد به دلش، #مُِهر_رضا می ماند
جای هر بی سر و پا نیست در این میخانه
هر که دارد به سرش #شور_و_نوا می ماند
ای برادر که وجودم به تو بسته ست #حسین
بعد سعیِ تو در این دشت، صفا می ماند
خوش به حال تو و هفتاد و دو تن یا هرکه
در دل معرکه با #آل_عبا می ماند
پسرانم به فدای تو که تنها ماندی
اینچنین است که اندیشه ی ما می ماند
من دعا می کنم از جان و دلم تا محشر
هر که را پای تو بی چون و چرا می ماند
می روی تا به #شهادت بدهی دست ولی
چشم های همه بر دستِ دعا می ماند
خاطرت جمع، پریشان نکند مویش را
کوهِ صبر است عقیله، سرِپا می ماند
آن یزیدی که تو را کُشت در آن روز سیاه
بی خبر بود که #یاد_شهدا می ماند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🙏🏻 برای #عقیله_بنی_هاشم_زینب_کبری (س)
زنی را...
................
زنی را میشناسم دامنش دریا
زنی را میشناسم سینه اش صحرا
زنی نستوه، همچون کوه، پابرجا
همان دختر که شد همسر به #عبدالله
همان خواهر که شد مادر به #ثارالله
زنی را میشناسم مرتضی سیرت
زنی را میشناسم فاطمه صورت
زنی که عالَمی دارد سرش غیرت
همان خورشیدِ بی سایه، همان ماهی
که هر شب با علی می کرد همراهی
نگو #زینب! بگو #چشمان_پیغمبر
نگو #زینب! بگو شیرخدا... #حیدر
نگو #زینب! بخوانش #سوره_کوثر
«ألَم نَشرح لکَ صَدرک» مرام اوست
«شکیبایی» همان درس قیام اوست
نگو #زینب! بگو سردار و سرلشکر
نگو #زینب! بگو #قاسم، بگو اکبر
نگو #زینب! بگو #عباس آب آور
پناه خیمه ها در #کربلا بوده
همان که خطبه غراء فرموده
خدایا #زینبی کن سینه ی ما را
بیاور با #فرج، آیینه ی ما را
معطر کن از او آدینه ی ما را
که ما شب زنده داران در پی نوریم
اناالحق گوی دارِ صبحِ منصوریم
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#زینب_کبری_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
به پیشگاه #عقیله_بنی_هاشم
#اشک_زینب 😭
................
دانه های کوچک الماس، اشک #زینب است
شاعرِ منظومه ی احساس، اشک #زینب است
سال ها نه... قرن ها می جوشد از قلب زمین
آبِ دورِ مرقدِ #عباس، اشک #زینب است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 تقدیم به #حضرت_علی_اکبر (ع)
پروانه
.............
مغضوبِ جماعتی چنین پَست، حسین
در کارِ #علی خورده به بن بست، حسین
چون #زینبِ بی قرار در خیمه ی اشک
از شدت اضطراب ننشست، حسین
تا دید #علی را تک و تنها... آمد
آمد که بگوید همه جا هست حسین
با سنگ زدند و راه او را بستند
افتاد #علی و... چشم را بست حسین
از اصل نه...! از اسب زمین افتاد و
با اینکه دلش شکست، نشکست حسین
با کُنده ی زانویش قدم بر می داشت
تا اینکه به دریای تو پیوست، حسین
چون جسمِ به هم ریخته ات، ریخت به هم
گفتند همه... که رفت از دست، حسین
با پتک بزن بر سر یک پروانه
شاید که بفهمی چه کشیده ست، حسین
او مست شد از دست #رسول_الله و
از دیدن مستیِ #علی، مست #حسین
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤 به پیشگاه #سرور_و_سالار_شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)
مدح یا مرثیه!؟
...........................
خون خود را دادی و دادی قیامَت را به خلق
اینچنین دادی سعادت در قیامت را به خلق
می شود چشم زمین، رود و... دلش دریای خون
می رساند آسمان وقتی سلامت را به خلق
مثل مادر مُرده ها بر صورت و سر می زنند
ذاکران وقتی که می گویند نامت را به خلق
هر که در گودال آمد دست خالی برنگشت
ای به قربانت که بخشیدی تمامت را به خلق
در کنار صوت قرآنِ تو، ده ها خطبه خواند
#زینب آمد تا بفهماند کلامت را به خلق
مدح یا مرثیه!؟ وقتی اشک بر تو کیمیاست.
شاعرم... باید بگویم من کدامت را به خلق!؟
از #علیِ_اکبر و #اصغر گذشتی آنچنان
هدیه دادی با #علی، نسل امامت را به خلق
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻 برای #حضرت_عباس (ع)
سرفراز
................
مانده در دفتر تاریخ، #وفاداری تو
#طلبِ بی حد و حصر و #ادبِ جاری تو
خیرِ ما در دو جهان چیست، شِفا از «لب» تو
ای که درمان همه، بسته به یک آری تو
ساقیا! خواب به چشم تو نیامد هرگز
دشت، بیدار شده از تبِ بیداری تو
برنگشتی ولی از علقمه، #عباس چرا!؟
دل #زینب به تو خوش بود و طرفداری تو
نشد آن روز اگر آب به #اصغر برسد
آمدم ابر شوم تا که کنم یاری تو -
آب یعنی عرق سینه زنانت #ساقی
آب، اشک است همان اشک عزاداری تو
دارد انگشتِ تحیّر به دهان، حضرت مهر
از تن زخمی و انبوه فداکاری تو
سرفراز است اگر پرچم دین، از سر توست
نیزه ات بود همان دست علمداری تو
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 به #پرچمدار_کربلا_ابوالفضل_العباس (ع)
اوی تو
................
نی شده چوگان و سر هم گوی تو
کیست ای الگوی ما، الگوی تو!؟
ماه و خورشیدند چشمان تو و
ابرهای آسمان، ابروی تو
تا که بنشیند عطش در خیمه ها
می دود در دشتِ خون، آهوی تو
از عطش شد ارباً اربا، آفتاب
غرق آتش، خرمن گیسوی تو
روضه ات را دید و بارانی نشد
شرم دارد آسمان از روی تو
بر لبت تا نام #زهرا نقش بست
نیزه ها خوردند بر پهلوی تو
آرزو دارد نسیمِ علقمه
پر کند این دشت را از بوی تو
اوی تو باشد #حسین و... #زینب است -
آنکه جانش بسته بر این اوی تو
زانوی غم در بغل دارد کنون
او که پا بگذاشت بر زانوی تو
راه را می داد بر عالم نشان
نیزه، دستت بود و پرچم موی تو
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#تاسوعای_حسینی_تسلیت_باد
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭 به پیشگاه #سالار_شهیدان_اباعبدالله_الحسین (ع)
مسیر روشن
....................
غیر از خدا خَلقی ندیده شیونش را
او سر برید از لحظه اول مَنش را
بر نیزه ها خورشید شد تا ما ببینیم
در قلب تاریکی، مسیر روشنش را
می خواست از #کرب_و_بلا تربت بسازد
انداخت زیر سُمّ مَرکب ها تنش را
این بار قرآن نه، #علیِ_اصغر آورد
تا آخرین ساعت، صدا زد دشمنش را
از ماجرای سرخ گودالش خبر داشت
#زینب اگر زد بوسه، زیر گردنش را
خود را تکان داد و به زحمت صیحه ای زد
در خیمه وقتی دید درمانده، زنش را
او زنده بود آتش به جان خیمه افتاد
می دید طفلی را که آتش دامنش را...!
با خنجرِ کُندش برید آرام، رگ را
تا بشنود #سجاد، خِرخِر کردنش را
#محمد_عابدی
اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
...........
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهام بخشِ #حسین می شود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر می کشد
در این میان قصیده ای به نام #عباس، رخ نمایی می کند و
غزلی به نام #علی_اکبر
خواستم بگویم #علی_اصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاه بیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتی های #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعی های #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عده ای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمه_گاه، ترکیب بندی بود با گوشواره ی «اینجا حرم امن الهی ست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمی خاست و گاه می نشست
این کوتاه و بلند شدن ها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه می شد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیمایی هایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاری ها از او وام گرفتند
#باقر، ترانه ای کبود بود که سال ها بعد، بیش از هزاران ترانه سرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزل مرثیه ای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمی گویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمی گویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانه ی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعه ی قرآنش، برای بازاریان، مرثیه ای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامه ای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوش ها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابه ها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمی گویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمی گویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگ ها هم آسان تر می شود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
😭🖤 به #کربلا و #کربلاییان
سرِ خط
.............
«#کربلا را تو مپندار که شهری ست فقط» ۱
#کربلا را تو مپندار عطش در لب شطّ
#کربلا را تو مپندار فقط روضه و اشک
#کربلا را تو مپندار شکست و ذلّت
#کربلا، نقطه ی آغاز مسلمانی بود
بنویسید سرِ نیزه نشین را سر خط!
#کربلا، نقطه ی پایان دورویی ها بود
#کربلا، نورِ خدا بود میان ظلمت
این #حسین است که اسلام به او تکیه زده
پرچم اوست که بالاست هنوز از غیرت
او همان #احمدِ_مختار، همان #قرآن بود
که سر نیزه نمی گفت مگر از رحمت
او #علی بود و به دنبال عدالت می رفت
#کربلا: #اشکِ_غدیر است! امان از غفلت؟!
او #حسن بود و پی #صلح_برادر آمد
بارها داد به صد شکل به دشمن مهلت
بر سر دست گرفت #آیه_ی_والفجرش را
تا نگویند نیاورد برامان آیت!
#اکبرش را که امامِ پس از او بود شکست
#وحدتی بود در آنجا که نگو... از #کثرت
#مرگ، شیرین تر از این...! «هم بخوری» با نیزه
کِش بیایی چو #عسل در بغل مولایت!؟
سپرِ جان عمو شد پسر شیر #حسن
او گرفت از همه ی مدعیانش سبقت
#ساقی_اش درس وفا داد به عالَم آن روز
آب را دید و گذشت از لب دریا راحت
تا بگیرد سر خود را بشریّت بالا
از سر اسب، زمین خورد چنان... با صورت
دل #سجاد هزار آینه شد در خیمه
سجده اش نور شد و نور، #سرآغازِ_لغت
#باقر افتاد به خاک و سفری داشت به عرش
تا به روی همه در وا بکند از #حکمت
آتش افتاد به دامان سه ساله، اما
خورد سیلی و نشد ثانیه ای بی عفت
#زینب آمد که بگوید همهْ زیبایی بود
#کربلا، قصه ی عشق است! ندارد غایت
#کربلا قطعه ای از باغِ بهشتِ ابدی ست
که به اندازه ی قلبِ همه دارد وسعت
از #علی دور شدیم و به خدا مشکوکیم
از #بصیرت تُهی و پُر شده ایم از #شهوت
کشته شد خون خدا تا که نمیرد ایمان
جنگ ما بود ولی بر سر پست و قدرت!؟
درد اصحاب، فقط دین خدا بود و خدا
ما عطش داشته ایم آه... به مسئولیّت
می توان بود #حسینی و شهادت طلبید
می توان بود #یزیدی و شد از ننگ، سقط
می توان بود #حبیب، آینه ی کبر شکست
می توان بود عُمَر، با همه گفت از بیعت
من #حسینی نسبم از هیجان لبریزم
خانه ی اول من بوده و باشد #هیئت
تا به لب داشته باشم #بِحسینٍ #بِحسینْ
سر قبرم بگذارید به کامم، #تربت
این #حسین است که خونش به رگ ما جاری ست
این #حسین است که سر داد ولی با عزت
نشد ای دل، سر خود را ببُریم! وای به ما
هر چه گفتیم از اندیشه ی او... بود غلط
«#کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» ۲
غافل از قافله ایم! آه و دریغ از حسرت!
حُر که بود و چه شد آزادترین شد به جهان!؟
هیچ...! تنها به خودش داد فقط یک فرصت
وقت، تنگ است! کمی مانده که #زینب برسد
آه... این بار بیا جان بگذاریم وسط
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
...................................................
۱. از نوشته های معروف شهید مرتضی آوینی
۲. از نوحه های معروف حاج صادق آهنگران در هشت سال دفاع مقدس
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🖤 به پیشگاه #حسین و #علی_هایش
😭🖤 به پیشگاه #زینب و #علمدارش
#دستور_زبان_عشق
......................
از وقتی با تو آشنا شدم
جهان را #کربلا می بینم!
مگر نه اینکه تو #کلمه ای!؟
مگر نه اینکه تو #نقطه ای!؟
مگر ... (سه نقطه)
#علی_اکبر نیست!؟
مگر ، (ویرگول)
#علی_اصغری نیست که از تشنگی به خود پیچیده!؟
من شنیده بودم که #حسین، #علی_اصغر را با سر به خاک سپرد
اگر این صحیح است پس ؛ (نقطه ویرگول) از کجا آمده!؟
نکند #ماجرای_نیزه درست باشد!؟
: (دو نقطه)
#چشمان_قمر_منیر_بنی_هاشم است که خیمه ها را می پاید
آه...
شک ندارم که «» (گیومه) را از روی #دستان_علمدار ساخته اند که هنوز در آسمان علقمه، قنوت گرفته
❓مگر ؟ (علامت سوال)
عصایی نیست که بر سر #حسین خورده!
❗مگر ! (علامت تعجب)
همان نیزه ای نیست که #سری از آن افتاده ؟!
- (خط تیره) همان #راه_کربلا_به_شام است که روزگار #زینب را سیاه کرد
- (خط فاصله) ای که بین نام #حسین و #زینب نشست و چهل سال بینشان جدایی انداخت
همان خطی که حالا #سفید شده و در #جاده_اربعین، پا به پایم می آید
جاده ای که پایانش . (نقطه) است
نقطه ای که کم کم #طلایی می شود و در چشمانم برق می زند
نقطه ای که روز اول تا در #نجف گفتند:
#هر_که_دارد_عطش_کرببلا_بسم_الله
در زیر #باء_بسم_الله خودنمایی می کرد.
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 نثار #رگ_های_بریده_امام_حسین (ع)
به چه شکل!
.....................
سرِ سر تو، کمرها خمیده شد به چه شکل!
سرِ تن تو، جگرها دریده شد به چه شکل!
همینکه اسم تو را می برند می میریم
بگو چگونه غمت آفریده شد!؟ به چه شکل؟
زمین کرب و بلا پر شد از تو و اصحاب
به خاک، هر غزل تو قصیده شد به چه شکل!
چه جنگ ها که نکردند تیرها سر تو
تن عزیزت در هم تنیده شد به چه شکل!
در آسمان و زمین بود بر سرت دعوا
و پیکر تو به هر جا کشیده شد به چه شکل!
پس از غروب تنت در میان ابرِ زمین
سرت به نیزه نشست و سپیده شد به چه شکل!
فدای گونه ی سرخت!
بگو نسیمِ درشت -
چگونه آن روز این سیب، چیده شد!؟ به چه شکل؟
بگو که مصحفِ حق، آن مُجلّدِ اعظم
در این حدودِ سه ساعت، چکیده شد به چه شکل؟
شنیده ام که نشسته ست روی سینه ی تو
رگِ حیات، چرا و بریده شد به چه شکل؟
همینکه در دل گودال، ذکر می گفتی
صدای #مادر_پیری شنیده شد به چه شکل!
بلند شو که #حرم با تمام حیثیتش
دچار مسئله های عدیده شد به چه شکل!
بدون آنکه بیاید فرشته ی مرگی
هزار مرتبه #زینب، شهیده شد... به چه شکل!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
💔 به روح چاک چاک #اباعبدالله_الحسین (علیه السلام) 😭
سوگواره
...................
او یک غزل نبود! که یک چهارپاره بود
او چهارپاره هم نه... که صد سوگواره بود
روحش نه کهکشان که جهانی دوباره بود
جسمش نه آسمان که شبی پر ستاره بود
از گوشه ی لبش، غزل ناب می چکید
او عشق بود و عشق از او استعاره بود
در قتلگاه، #قرآن می شد ورق ورق
در کوفه...شیخ، منتظر استخاره بود
گودال دید هر چه که #زینب ندید را
نفْسِ #رسول هم... نفسش در شماره بود
هی می بُرید شمر و... کمی دست می کشید
#زینب رسید و باز...! گلو نیمه کاره بود
در حین دست و پا زدن، از خون وضو گرفت
چندی گذشت... نوبت چندین سواره بود
تصویر کن خیام حرم را...! #سکینه را...!
وقتی سپاه منتظر یک اشاره بود
در دشتِ لاله های سفر کرده، باغ دید
دعوا سر کشیدنِ یک گوشواره بود
از چادرِ نسوخته، معجر درست کرد
#زینب برای اهل حرم، راه چاره بود
#باقر اگرچه تشنه... عطش را بهانه کرد
در علقمه، پیِ بدنی پاره پاره بود
#اصغر شبیه #اکبر با نیزه قد کشید
بالاتر از همیشه سر شیرخواره بود
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 برای #امام_سجاد (ع) و #اسارت
خاموش
..........
در آتش تب بودی و آتش گرفتی
#زهرا شدی در خیمه و از هوش رفتی
مأمور بودی ای #علی بر صبر، گویا
فریادِ روشن بودی و خاموش رفتی
گاهی پیاده می روی گاهی سواره
خم می شوند از دور، نخلستان و گل ها
آن بار سنگینی که بر دوش تو بوده ست
بار امامت بوده نه زنجیر و غل ها
از کوچه های کوفه درحال عبوری
بوی #سفیر_کربلا می آید اینجا
می خواهد آقاجان دهد بر تو سلامی
#مسلم، سرِ دروازه شام است اما
شکر خدا #زینب امیر کاروان شد
تا جا نماند کودکی بین بیابان
بی تاب بود اما #رقیه، تا که گم شد
#زینب، خودش را کشت تا پیدا شد آن جان
ای مرد تنها در میان این همه زن
در حیرتم از طاقت و صبر تو آقا
در کوچه ها مثل #حسن خوردی زمین و
در شام باشد بی گمان، قبر تو آقا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#روز_شهادت_زینالعابدین_ع
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 قصیده ای در باب #حق و #حقخواهی
و #چرایی و #چگونگی_عاشورا
تقدیم به پیشگاه #اباعبدالله_الحسین_علیهالسلام
#حکومت_علوی
......................
حرامزاده، عرق خور، دروغگو، تنبل
یزید را بنویسید رأس این جدول
حکومت علوی، از #غدیر... والی بود
#حسین باشد و... باشد خلیفه این انگل!؟
سکوت مردم یعنی توهم نادان!
عوام را بنویسید مشکل و معضل
سکوتِ بالادستان، خیانت محض است!
خواص را بنویسید مست لایعقل
رسید قافله ی عشق از میانه ی حج
که وا کند گرهی را که بود لاینحل
ولی چه بر سر دین آمد و چه کرد آدم
نمی کند حیوان این قبیل در جنگل!
هزار گرگ به دنبال بچه آهویی
میان تاریکی ها... به دستشان مشعل
از اینکه معجر افتاد بگذریم... آن شب
#رقیه بود و لگدهای یک قوی هیکل
بیا که برگردیم... اینچنین نباید گفت
که سکته های قبیح افتاد به جان غزل
برو به ظهرِ عطش، آن زمان که می رفتند
کبوترانِ خدا یک به یک به سِیر اَجَل
دلاورانه #حسن بود #قاسم و... گل کاشت
چه مرگ شیرینی داشت! مرگِ مثل عسل
به #کربلا همه را محو هیبت خود کرد
نبود اگرچه که #عبدالله به جنگ جمل!
صدای حرمله آمد... دل #رباب گرفت
سه شعبه رفت و شد آغوش یک پدر، مقتل
به سمت خیمه رَود یا که پشت خیمه، کجا!؟
#حسین، چاره ی عالم! شده ست مستأصل
هر آنچه را می شد با امام بعدی گفت
حساب او که جدا بود از همان اول
تن زنان حرم مثل بید می لرزید
محارمش را با اشک و ناله کرد بغل
شروع رزمش طوفان ترسناکی بود
ولی می اندیشید این میانه او به علل
هزار مرتبه خواند آیه و... دلیل آورد
اگرچه گفت #علی، بهتر است «قَلَّ و دَل»
ولی چه سود! شکم ها، حرام نوشیدند
وگرنه نیست در اندیشه ی امام، خلل
زدند تیر به قلبی که بارها بوسید
به روی منبر و در جمع، احمدِ مُرسل
و #شمر آمد و خنجر گرفت بر دندان
دوید #زینب و خود را رساند تا که به تل
تبر به دست به جان #حسین افتادند
تمام نه! که شد آغاز... تازه جنگ و جدل
به ده نفر گفتند این شما و این تن او
حیا نکردند از بچه هاش حداقل
حدود نیم تُنی هست وزنِ اسب عرب
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
چهار نعل فرو رفت در بدن، در گوشت
چهار نعل که خورده به سنگ ها صیقل
رسید #زینب و دید آنچه را نباید... آه!
شکسته سینه و از جا درآمده مَفصل
غریب گیر آوردند امامِ بر حق را
چه کارها که نکردند با سرِ آن یل
کشید کِل، به حرم حمله ور شد آن ملعون
که داشت با سرباز سپاه دیگر، کَل
#رقیه خار ندیده! #سکینه خواری را!
ببین ولی حالا پایشان زده تاول
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭 به پیشگاه #سالار_شهیدان_اباعبدالله_الحسین (ع)
مسیر روشن
....................
غیر از خدا خَلقی ندیده شیونش را
او سر برید از لحظه اول مَنش را
بر نیزه ها خورشید شد تا ما ببینیم
در قلب تاریکی، مسیر روشنش را
می خواست از #کرب_و_بلا تربت بسازد
انداخت زیر سُمّ مَرکب ها تنش را
این بار قرآن نه، #علیِ_اصغر آورد
تا آخرین ساعت، صدا زد دشمنش را
از ماجرای سرخ گودالش خبر داشت
#زینب اگر زد بوسه، زیر گردنش را
خود را تکان داد و به زحمت صیحه ای زد
در خیمه وقتی دید درمانده، زنش را
او زنده بود آتش به جان خیمه افتاد
می دید طفلی را که آتش دامنش را...!
با خنجرِ کُندش برید آرام، رگ را
تا بشنود #سجاد، خِرخِر کردنش را
#محمد_عابدی
اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭🌹 #روضه_وداع_امام_حسین_علیهالسلام و #شهادت_عبدالله_بن_حسن_ع
آه...
.........
دیگر ندارد آسمانِ خیمه گاهش ماه
دیگر ندارد در بساط خویش حتی آه
فصل وداعِ حضرتِ خورشید بود و کوه
شد #کربلا تاریک و وقت روضه ای جانکاه
فانوسِ قرآن بود در دستان اقیانوس
تا اهل ساحل را کند از موج ها آگاه
دیدند آهوها که شیری روی خاک افتاد
تیری، کمانی کرد #زینب را در اردوگاه
این است پاداش امامی که به #صلح آمد
تا مردمان خویش را قدری کند #اصلاح
شمشیرها بی پرده تا بالا و پایین رفت
#زینب گریبان چاک داد و گفت: «یا الله»!
دستی رها شد تا #عمو_عباس باشد باز
شاید #حسن بود آنکه آنگونه رسید از راه
خون می کِشد خون را و... در مقتل، همه دیدند
مخلوط شد با خون #اصغر، خون #عبدالله
با چنگ و دندان، گرگ ها گودال را کندند
چیزی نماند از #یوسف و #پیراهنش در چاه
#زینب، زمین افتاد تا گرد و غبار افتاد
حالا فقط او بود و اسبی بی خبر از شاه
دارد خودش را می زند #مهدی، نگو! کافیست
از حالْ رفته #مادرش، دیگر نخوان مداح!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 به شمرهای زمان و برای کشته ی در خون تپیده، #حسین_ع
روی خاک، روی آب
.....................
ده روز زمان داشت و بر خویش نپرداخت
آینده ی خود را روی #آب، ... #آب، ولی ساخت!
فرماندهی و تخت، قُطامی ست هوسباز
شد شمر، «مرادی» و در این معرکه، دل باخت
تا تیز کند خنجر خود را چقدَر نرم
#نزدیک_سه_ساعت به گلوی تو خط انداخت
#گودال چه با آینه ات کرد که #زینب
هرقدر که شد خیره به چشمان تو، نشناخت!؟
تو غرق تماشای #خدا بودی و این سمت
ده اسبِ سواره به تماشای تو می تاخت
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
حقیقت
...............
#اربعین، بازگشت به خود است!
حجی است که #کعبه ی آن ماییم!
کربلایی ست که #حسین آن ماییم!
ما را ناخواسته به کوفه و شام کشیدند چون #زینب
اصل ما #کربلاست!
ما از آن خاکیم... از آن دیار
هیچ خاکی به ما سازگار نیست جز #تربت
هیچ آبی از گلویمان پایین نمی رود جز #زمزمِ_فرات
گرفتار بازار #شام بودن، ما را دور می کند از #کربلا
#کربلا حقیقت ماست!
بیا برگردیم رفیق
#محمد_عابدی
#اشعار_اربعینی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌹🌹🌹 به ساحت سه ساله اباعبدالله الحسین #رقیه_خاتون (س)
سفر
................
اگرچه روی لب، «یا نورُ یا قدوس» اغلب داشت
شب میلاد من بر لب، فقط «یا ربُّ یا رب» داشت
سه سالِ آخرِ عمرِ پدر با من چه زیبا شد
#حسین از آن همه شیرین زبانی، خنده بر لب داشت
سفر می خواستم، او هم مرا با خود به صحرا برد
چه صحرایی که بیش از هر زمان، سرباز و مَرکب داشت
در او خون #محمد (ص) بود و #زهرا (س) و #علی (ع) یعنی
اگر نیزه قلم می شد، به اندازه... مُرکّب داشت
اگر گوشی برای حرف های آسمانی بود
#حسین آن روز قدر یک جهان با خَلق، مطلب داشت
ولی هر بار آمد رازی از خلقت بگوید آه...
سه شعبه آمد و او را به یک شکلی معذب داشت
برایم بعدها تعریف کردند آن دم آخر
پس از ذبح تو شمر بی حیا، بادی به غبغب داشت
همینکه کاروان از قتلگاهِ آسمان رد شد
خودم دیدم از آن بالا که وضعی نامرتب داشت
من از سیلی نمی نالم، که از زخمِ زبان مُردم
زبان مردم شامات و کوفه، مار و عقرب داشت
خدا را شکر با این کاروان یک مرد می آمد
خدا را شکر در #کربوبلا #سجادمان تب داشت
نمی ماند از حرم چیزی و از اهل حرم، نامی
خدا را شکر که این قافله یک عمه #زینب داشت!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شب_شهادت_حضرت_رقیه_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
،🌷🙏🏻 برای #شهادت_نازدانه_اباعبداللهالحسین_علیهالسلام
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
سفر
............
پیچید تا در خانه ی #مولا صدایش
گل از گل #زینب شکفت و شد فدایش
#خواهر، لباس نو تنش کرد و... #برادر
زد بوسه بر پیشانی و بر دست و پایش
دست #عمو گهواره شد تا او بخوابد
می خواند #عمه سوره ی کوثر برایش
در باغ انگورش عرق می ریخت بابا
تا جرعه ای مستی ببخشد بر هوایش
یک یا دو سال بعد تا که از درآمد
یک گیره مو بود پنهان در عبایش
مثل #سکینه در کنار مادر خود
چادر به سر دارد به وقت ربنایش
گاهی به همراه #علی می رفت مسجد
تا گل کند در کوچه، دستان دعایش
یک روز دید از خانه خود رفته اند و
در این #سفر بودند هرچه آشنایش
خوشحال شد از دیدن کوه و در و دشت
آری سفر بود و سفر، تنها دوایش
او بی خبر بود از تمام اتفاقات
از قصه های واقعی در خواب هایش
آخر مگر #دختر نداری تو خودت زجر!؟
ای کاش سیلی می زدی من را به جایش
شرمنده خواهد شد #عمو از روضه ی آب
چیزی نمی گویم اگر از #کربلایش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🖤😭 به پیشگاه #سبط_اکبر_امام_حسن_مجتبی_ع
سکوت و صبر
..............
#کریم است و کرامت خصلت اوست
سلیمان است هر انگشتر او
به سائل داده یکجا روزی اش را
#علی بوده ست الگویش، بگو هو...!
#مدینه، آسمانی خشک دارد
ولی کافیست چشم او ببارد
شراب ناب می آید به هر جوی
اگر که پا به نخلستان گذارد
عبا بر شانه و عمامه بر سر
بهار از کوچه ها رد می شود باز
به منبر تکیه خواهد زد کمی بعد
خدای وحی و شعر و خطبه و راز
حسودان از نمازش خسته بودند
که او عین #علی غرق خدا بود
#حسین از سینه و دردش خبر داشت
#سکوت و #صبر او، #کرب و #بلا بود
#حسن را زهر کین نه... کوچه ها کشت
همانجا که عزیزش بر زمین خورد
نمی دانم چه آمد بر سر او
چگونه #مادرش را تا کجا برد!؟
گذشت و سال ها بعد از سقیفه
خیانت باز رویش را نشان داد
زنی، مرد خودش را کشت و می دید
امامی در میان خانه جان داد
دم آخر، دهانش غرق خون بود
تمام طشت را پر کرد آهش
رسید از راه #زینب، خون جگر شد
همینکه خورد بر لب ها نگاهش
#مدینه بعد او چیزی ندارد
به جز آسیب و آشوب و خرابی
بقیع آماده ی دفن #حسن شد
چه تشییعی! چه استقبال نابی!
برای بوسه بر آن پیکر پاک
سپاهِ تیرها سبقت گرفتند
تن و تابوت چون درهم تنیدند
برای دفن او مهلت گرفتند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻🖤 تقدیم به خون خدا #حسین (ع) و منتقم ثارالله #مهدی (عج)
درک
...............
تا قضا عین قدَر، اقبال او را درک کرد
مادرش آتش گرفت و فال او را درک کرد
از دل قنداقه اش بخشید هر کس را که خواست
#فطرس از راه آمد و او، بال او را درک کرد
#احسنالاحوال ما نام #حسین است و #حسین
با #محرّم می شود هر سال او را درک کرد
#کلُّ_ارضٍ_کربلا یعنی دل ما کربلاست
سینه زن هم آیه زلزال او را درک کرد
کوه بود اما تکان می خورد گاهی شانه اش
هر که دیده داغ و کرده ناله، او را درک کرد
یک #عمود و یک #عمو، ای وای از این دال عجیب
#علقمه یکباره، قد دال او را درک کرد
#کربلا در پرده بود و ذهن ما لکنت گرفت
با چه چشمی می توان گودال او را درک کرد
شمرِ قاتل، بوده روزی در صف مولای خود
با چه #عقلی می توان امثال او را درک کرد!؟
غیر #عبدالله که بر سینه ی او سرسپرد
نعل تازه، پیکر پامال او را درک کرد
#ذوالجناحِ بی سوار آمد به سمت خیمه ها
تا نسیمی پر کشید و یال او را درک کرد
جای آتش سبز بود این بین و... او هم با عطش
حال و روز #زینب و #اطفال او را درک کرد
رفت زیر پای یک دختر همینکه چادرش
دست سنگین کسی، خلخال او را درک کرد
پشت اسب و زیر پا و در تنور و روی نی
خولیِ ملعون چقدر ارسال او را درک کرد
در میان آن همه، مهمان نوازان تا به شام
تازیانه، #اهلبیت و #آل او را درک کرد
بعد از آنکه ریخت بر گیسوی او قدری شراب
خیزران آمد جلو، تبخال او را درک کرد
دختری بی تابِ بابا بود و بابا سررسید
در میان آن همه گل، #لاله او را درک کرد -
آبِ پاکی را روی دستان #زینب ریختند
در تمام شهر یک غسّاله او را درک کرد
با #امام_عصر باید خط به خط شد #ناحیه
تا که شاید لحظه ای هم، حال او را درک کرد
#جمکران، جمع کران است و #امام، اهل نظر
با #بصیرت می توان اقوال او را درک کرد
شال سادات #حسینی، شال سبز #مهدوی ست
خوش به حال آنکه یک شب، شال او را درک کرد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #امام_رضا (ع) و زائرانی که در #شهادت ایشان کیلومترها راه را بر سر و #سینهزنان و #اربعین گونه به #مشهد می رسند
دسته دسته
...............
می رسد خورشیدِ گنبد کم کم از پشت کَلات ۱
از #قدمگاهت، #خراسان... آب دارد نه قنات
دسته دسته می رسند از کوه های بی عبور
خیل مشتاقان تو از #بامیان و از #هرات ۲
تا برایت مویه و افغان کنند از عمق جان
پیرزن ها می رسند از این دهات و آن دهات
با هزاران عشق، #آهوها به سمتت می دوند
جاده ها هم راه افتادند از شوق صدات
تا #شفا گیریم از لب های باران خورده ات
#حمد می خوانیم و هستیم ای #رضا بر این صراط
چشم ما در روضه های جدّ تو #دریا شده
#خضر این راهیم و دلخوش بر همین #آب_حیات
#کاروان ها از #عطش پر بود اما چشم ها...
#کربلا پشت سر ما بود و ما رو به #فرات
با #سلیم از #زینب و #کنز_حیا اغنا شدیم ۳
با #موذن_زاده دل بستیم بر آهِ بیات ۴
شب به شب روشن تر از قبلیم در چشمان تو
#نور می گیرد دل ما از تو ای خورشیدِْ ذات
روز آخر، بی قراری بود و یک شهر شلوغ
تا ببینم روی ماهت را... شدم از دور مات
یک خیابان مانده تا #گنبد زمینگیرم کند
آه از آن ساعت که این دیوانه می افتد به پات
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
..............................
۱. کلات:
یک. نام شهری مرزی در شمال شرقی مشهد به نام کلات
دو. قلعه ای به نام کلات نادر یا کاخ خورشید
۲. بامیان و هرات: نام دو شهر افغانستان
۳. قطعه زینب زینب اثر استاد سلیم موذن زاده اردبیلی
۴. اذان معروف استاد رحیم موذن زاده اردبیلی در آواز بیات ترک
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15