eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
352 دنبال‌کننده
712 عکس
108 ویدیو
169 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ یکی از اختلافات مرحوم با مرحوم در تعریف است که آخوند، بیع را خودِ "تملیک" و شیخ، "انشای تملیک" می‌داند.
📚 ۱۲- قوله (ج۳، ص١۶): و لعلّه لتبادر التمليك المقرون... . مرحوم در حاشیه‌ی ۱۲ در ادامه‌ی مطلب حاشیه‌ی ۱۱ می‌فرماید: این که متبادر از لفظ "بیع"، تملیکِ مقرونِ به قبول است به این خاطر است که تملیکِ حقیقی بدون تملّک و قبول مشتری تحقّق نمی‌یابد؛ یعنی این تبادر ناشی از لفظ نیست، زیرا معنای تملیک به خودیِ خود دلالتی بر قبول ندارد. 🔶️ از این رو، صحّتِ سلبِ اسمِ "بیع" از تملیکی که خالی از قبولِ مشتری است نیز از همین روست، نه به خاطر معنای موضوعٌ‌لهِ بیع، و نه به خاطر انصرافی که ایشان در ادامه (ج۳/ص۱۷) بیان می‌کند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۶۸- قوله (ج۳، ص۱۸۲): فالمهمّ بیان معنی القاعدة... . (مرحوم در کلام خود (ج٣/ص۱۸۲) می‌فرماید: در بررسی قاعده‌ی و قاعده‌ی آنچه مهمّ است بیان معنای این دو قاعده و مفردات و الفاظ آن دو است) ✅ مرحوم در نقد فرمایش مرحوم درباره‌ی قاعده‌ی و قاعده‌ی می‌فرماید: این دو قاعده با این الفاظ و عبارت نه تنها در هیچ آیه و روایتی ذکر نشده است، بلکه به عنوان معقد اجماع نیز مطرح نبوده است؛ از این رو، بیان معنای مفردات و الفاظ آن هیچ اهمّیّتی ندارد. 🔸️ بنا بر این، باید بررسی شود که آیا مفادش با سائر قواعد همراه و سازگار است یا نه. 🔶️ و همچنین آن چه مهمّ است بیان این نکته است که با توجّه به سائر قواعد فقهی آیا در جمیع عقود و معاملات فاسد ثابت است یا نه؛ حال، تفاوتی نمی‌کند که ظاهر این دو قاعده با آن مساعدت و همراهی کند یا نکند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
مرحوم در بحث (ج۳/ص۱۸۳ تا ص۱۸۸) بحث مُشبِعی در معنای مفردات و الفاظ و زوایای مختلف متنِ قاعده‌ی ارائه می‌فرماید. تا آن جا که در میانه‌ی بحث خود در معنای قاعده، زمانی که سخنی از در مورد مدرک قاعده نقل می‌فرماید، می‌نویسد: "نعم، ما ذکره بعضهم من التعلیل لهذه القاعدة... لا يجري في هذا الفرع، لكن الكلام في معنى القاعدة، لا في مدركها". 🔹️ مرحوم در حاشیه‌ی شماره‌ی ۶۸ از کتاب و مرحوم در کتاب در نقد این بحث مرحوم می‌فرمایند: بحث از مفردات و الفاظ متن این قاعده هیچ اهمیتی ندارد، زیرا این قاعده نه آیه است و نه روایت، و نه معقد اجماعی قرار گرفته است. 🔷️🔸️ از این رو، تحقیق این است که این نقد و اعتراض صحیح بوده و این بخش از بحث‌های مرحوم از نگاه هیچ کارآیی فقهی نداشته و در حقیقت چیزی را ثابت نمی‌کند، بلکه کاملاً فرضی، انتزاعی و -به خودیِ خود- غیرِ قابلِ اثبات است. 🔷️🔸️ زیرا بحث از ظهور و عموم الفاظ و مفردات و به طور مثال این که باء در "بصحیحه" و "بفاسده" به معنای سببیّت است یا ظرفیّت هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا متنی که مرحوم از ظهورات و عمومش بحث می‌کند محسوب نمی‌شود تا ظهوراتش حجّیّت داشته باشد و نیاز باشد مورد واکاوی قرار گیرد. 🔶️🔹️ از این رو، معنای قاعده، صدر و ذیل قاعده و مقدار عموم و شمولِ قاعده تنها و تنها منوط به و مدرکِ شرعیِ قاعده است؛ پس، بحث اصلی و اساسیِ این قاعده همان بحث از حجّیّت، ظهور و لوازمِ اثباتیِ این قاعده است، نه واکاویِ متنِ معروفِ این قاعده. ✴️@fegh_osoul_rafiee
شخصی از محقِّق بزرگ مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمدحسین اصفهانی (رضوان الله علیه) نقل می‌کند که می‌فرمود: "حدود سیزده چهارده سال درس مرحوم رفتم و فقط دو روزِ تعطیل داشتم یک روز چشمم درد می‌کرد، و یک روز هم آب‌راه گرفته بود و نتوانستم به درس حاضر شوم." (شیدای دوست؛ ص۲۹) ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۶۹- قوله (ج۳، ص۱۸۳): و المراد بالضَمان فی الجملتین هو کون دَرَک المضمون علیه... . (قسمت اول) ✅ مرحوم در توضیح معنای می‌فرماید: یک اعتبار و جعل خاصّی است که آثار تکلیفی و وضعی‌ای در شریعت بر آن بار می‌شود؛ مانند وجوبِ ادای مورد ضَمان به شخص مضمون‌له در صورت تمکّن از ادای آن. و همچنین ادای قیمت یا مثل آن، در صورت عدم تمکّن از ادای آن به خاطر تلف مثلاً. 🔶️ این چنین معنایی از نسبت به مالِ خودِ ضامن معنا نمی‌شود، بلکه در مورد مالِ دیگران است که معنای حقیقی پیدا می‌کند؛ زیرا روشن است که گفته نمی‌شود: "شخص، ضامن مال خودش است و باید خودِ مال یا بدل آن را به خودش بپردازد". همچنین روشن است که به این معنایی که گفتیم -که معنای حقیقی آن است- در عقد صحیح نیز معنا نمی‌شود؛ از این رو، در "ما یُضمن بصحیحه" معنای مجازی آن است. و اقرب المجازات نیز در اینجا ضمان در صورت تلف است که اظهر آثار است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
💠 اهمّ فعاليت‌های علمی کانال "دروس فقه و اصول": 💠 ✅ مرحوم : شرح و تبیین. ✅ مرحوم : شرح و تبیین و بیان چکیده‌ی مباحث. ✅ مرحوم : شرح و تبیین و چکیده‌ی مباحث. ✅ مرحوم : شرح و خلاصه به عنوان پیش‌مطالعه‌ی . ✅ مرحوم : شرح و تبيين به عنوان شرح و تعلیقه بر مرحوم . ✅ : بررسی ابعاد و زوایای . ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ نسخه‌ای که حقیر بر طبق آن، شرح و تبیین مرحوم را تقدیم دوستان می‌کنم نسخه‌ی چاپ‌شده‌ی وزارت ارشاد اسلامی است که -بنا بر اطلاعاتِ روی جلد- به دست آقای سید مهدی شمس الدین تصحیح و تعلیق شده است، و در نرم‌افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) نیز همین نسخه وجود دارد. 🔶️🔸️🔸️ این نسخه -به رغم زحماتی که حتماً جناب مصحِّح محترم متحمّل شده است- دارای اَغلاط فراوانی است؛ از این رو، می‌توان چندین نقد جدّی را به آن وارد دانست: 🔸️ اَغلاط در ضبط کلمات؛ به طوری که گاه این اطمینان را در ذهن خواننده می‌آورد که مُصحِّح محترم مطلب مرحوم را یا به صورت کلّی و یا به دُرُستی درنیافته است. 🔸️ علامت‌ ویرگول‌های فراوانی که کاملاً بی‌ضابطه به فاصله‌ی هر چند کلمه یک بار ثبت شده است. 🔸️ عاری‌بودن این نسخه از هر گونه "تعلیق"، در حالی که روی جلد، تعلیق هم ذکر شده است. و... . ✅ از این رو، این نسخه حتماً خود، نیاز به تصحیح جدّی دارد که حقیر -در کنار شرح و تبیین- مشغول تصحیح نیز هستم. ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی چهارم) 🔴🔻 🔶️🔸️ ۳) : تقدّم محکوم و تأخّر حاكم (تقدّم زمانى محكوم بر حاكم) از دیگر ویژگی‌های در نگاه مرحوم که اگر چه به صراحت در کلام ایشان -آن گونه که ما در این جا ذکر کردیم- ذکر نشده است، اما آن نیز از یعنی مُفسِّر و شارح‌ و مُتعرِّض و مُبیِّن و مُتفرِّع‌بودنِ حاکم، و همچنین از عبارات گوناگون ایشان استفاده می‌شود این است که محکوم همیشه باید مقدّم بر حاکم باشد. 🔶️ ایشان در بیان خود در ابتدای (ج۴/ص۱۳) به صراحت می‌آورد: "و میزان ذلک (أي: ضابط الحكومة): أن يكون بحيث لو فُرِض عدمُ ورود ذلك الدليل (أي: المحكوم) لكان هذا الدليل (أي: الحاكم) لغواً خالياً عن المورد"؛ این عبارت اگر چه -همان‌طور که در پاورقی چاپ مجمع الفکر ذکر شده است- در برخی نُسَخ رسائل وجود ندارد، اما کاملاً منطبق بر ادامه‌ی کلام ایشان است. ایشان در ادامه به عنوان مثال می‌نویسد: "نظیر الدلیل الدالّ علی أنه لا حكم للشكّ في النافلة، أو مع كثرة الشكّ، أو مع حفظ الإمام أو المأموم، أو بعد الفراغ من العمل، فإنه حاكمٌ على الأدلّة المتكفّلة لأحكام الشكوك، فلو فُرِض أنه لم يرد من الشارع حكم الشكوك -لا عموماً و لا خصوصاً- لم يكن موردٌ للأدلّة النافية لحكم الشكّ في هذه الصور". همان طوری که از ظاهر این عبارات بر می‌آید این دو عبارت به روشنی دلالت بر همین ویژگی دارد. 🔷️ البته شاگرد بزرگ ایشان مرحوم آشتیانی در (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) بعد از توضیح معنای می‌نویسد: "و لا يُعتبر فيها تأخّر الحاكم عن المحكوم، كما ربما يُتوهَّم من بيان شيخنا في الكتاب". 🔷️ و مرحوم نیز در حاشیه‌ی خود بر کتاب (ص۴۲۸) نیز به صراحت می‌آورد: "لا يخفى أنه لا يعتبر في الحكومة إلا سوق الدليل... من دون اعتبار أن يكون المحكوم قبله أو معه". 🔷️ مرحوم نیز در (ج۴/ص۷۱۳) به صراحت می‌آورد: "... و لا یُعتبر أيضاً تقدّم تشريع مفاد المحكوم على مفاد الحاكم". 🔷️ همچنین مرحوم تبريزى در حاشيه‌ی گرانسنگ (ج۶/ص۲۱۳) نیز تقدّم محکوم و تأخّر حاكم را ناصواب شمرده، می‌فرماید: "و بقي هنا شيء يتعلّق بعبارة المصنّف و هو أن ما ذكره في ضابط الحكومة بعد قوله: 'و متفرِّعاً عليه' بقوله: 'و ميزان ذلك أن يكون... لغواً خالياً عن المورد' بظاهره ظاهر الفساد، لمنع الملازمة في كثير من موارد الحكومة. ..."؛ و سپس لغوبودن دلیل حاکم در چند مثال فقهی‌ای که مرحوم آورده است را مورد نقد قرار می‌دهد. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی هشتم) 🔴🔻 بعد از بررسی ویژگی‌های در نگاه مرحوم بیان چند نکته سزاوار است: 🔷️🔹️ ۱) : تاریخچه‌ی 🔹️ چنانچه مرحوم مظفّر در أصول الفقه (ج۲/ص۱۷۶) بیان می‌کند ظاهراً به این توضیح و ویژگی‌ها از ابتکارات مرحوم است؛ ایشان داستانی را نیز از نحوه‌ی آشنایی مرحوم میرزا حبیب الله رشتی با مرحوم نیز نقل می‌کند که بر مبنای همین نکته است؛ جالب آن است که دیگر اصولیان در کتبشان -تا آن جا که حقیر جستجو کردم- سخنی از تاریخچه‌ و ابتکار مرحوم به میان نیاورده‌اند. 🔹️ آن چه روشن است این نکته است که ابتکار مرحوم در این بوده است که به وجوه گوناگون ادلّه نگاه کرده است و نسبت‌های ادلّه با یکدیگر را به خوبی و دقّت سنجیده و اصطلاح را با این ویژگی‌ها ابداع کرده است، اگر چه این وجهِ تقدیم -کم و بیش، اما بدون جمع‌بندی ویژگی‌های مذکور- در میان فقیهان متداول بوده است؛ آنان نیز لا_حرج و لا_ضرر را بر ادله‌ی اولیه، و امارات را بر اصول عملیه‌ی شرعیه مقدّم می‌داشتند، اما در تقدیم همه‌ی این موارد نخ تسبیح را نیافته بودند و آن را به شکل یک مصطلحِ چارچوب‌دار تنقیح نکرده بودند. 🔹️ به دیگر بیان، اصطلاح با معنایی که مرحوم ارائه کرده است در میان فقیهان و اصولیان نبوده است، همان طور که شاگرد بزرگ ایشان مرحوم آشتیانی نیز در (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) -بعد از توضیح مراد و مقصود مرحوم از - می‌نویسد: "... و هذا هو المراد من في كلام شيخنا الأستاذ العلامة دام ظلّه العالي، و إن أطلِق عليه الحكومة في لسان غير واحد من المتأخرين من جهة عدم الفرق عندهم بينهما، و لا مُشاحّة، و يُطلَق عليه التخصّص في لسان شيخنا أيضاً... إلا أنه لا مُشاحّة"؛ مراد ایشان از این که خود مرحوم نیز در جایی لفظ "تخصّص" را در معنای به کار برده است ظاهراً در بحث است آن جا که ایشان از حکومتِ دلیلِ اجتهادی بر دلیلِ استصحاب بحث می‌کند. (رسائل/ج۳/ص۳۱۴) 🔶️ البته در پایان باید اعتراف کرد که بعد از مرحوم نیز در اندیشه‌ی بزرگانی چون مرحوم و مرحوم تغییر و تحوّل ماهوی پیدا کرد تا آن جا که نظریه‌ی تفسیر در در میان آنان از بین رفت. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی یازدهم) 🔴🔻 🔵🔹️ ۱) : بر (قسمت اول) 💢 مرحوم در کتاب (ج۴/ص۱۲) می‌فرماید: "و الدلیل المفروض... إن كان بنفسه لا يُفيد العلم، بل هو محتمل الخلاف لكن ثبت اعتباره بدليل علميّ... فإن كان مؤدّاه (أي مؤدَّى الأصل العملي) من المجعولات الشرعية كالاستصحاب و نحوه کان ذلك الدليل (أي: الأمارة غير العلمية) حاكماً على الأصل، بمعنى أنه (أي: الأمارة) يحكم عليه (أي: على الاستصحاب) بخروج مورده (أي مورد الأمارة) عن مجرى الأصل؛ فالدليل العلمي المذكور، و إن لم يرفع موضوعه (أي: موضوع الاستصحاب) أعني الشكّ، إلا أنه يرفع حكم الشك أعني الاستصحاب". مرحوم معتقد است ، بر است. 🔷️🔹️ اما... 🔹️ جالبِ نظر و حتى عجیب آن است که مرحوم ، را -که در درون و بُرونِ خود هیچ نگاهی به اصل عملی و حالت شکّ یا جهل مکلف نداشته، و تنها و تنها بیان‌گر و حکایت‌گرِ حکم واقعی است- بر شمرده است، حال آن که هیچ تفسیر و شرح و تبیین و نظارت و تعرّض و تفرّعی نسبت به نداشته و ندارد، و همچنین هیچ نیازی به تقدّم یا حتی اصلِ وجودِ نیز نداشته و ندارد. در حالی که مهم‌ترین ویژگی در نگاه مرحوم همانا تفسیر و تبیین و تعرّض و نظارت و تفرّعِ حاکم نسبت به محکوم است. (رجوع شود به و و ) 🔹️ از این رو، مرحوم در حاشیه‌ی خود بر (ص۴۲۸) بر این نکته تاکید ورزیده، می‌فرماید: "... فضلاً من أن يكون الحاكم مُتفرِّعاً علیه بحیث لا یکون له وقعٌ و محلٌّ بدونه (أي بدون المحكوم)؛ کیف و أظهر أفرادها (أي: أفراد الحكومة) هو أدلة الأمارات بالإضافة إلى الأصول التعبّدية؟!؟! و بالبداهة لا تكون الأدلة مُتفرِّعاً عليها، بل لو لم تكن الأصول مجعولةً بعدُ -بل و إلى يوم القيامة- كانت تلك الأدلة على ما هي عليها من الفائدة التامّة و الاستقلال التامّ بلا إشكال و لا كلام". ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی اول) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ١- جایگاهِ حالاتِ نفسانیِ مکلّف در نگاهِ کلانِ مرحوم 🔸️🔶️ 🔸️ یکی از اساسی‌ترین و زیربنایی‌ترین مبانیِ فکریِ اصولیان -مخصوصاً اصولیانِ بعد از مرحوم - تقسیم‌بندیِ ثُلاثیِ مباحثِ "حجج و امارات" بر طبق حالات روانی و نفسانیِ مکلّف است که خود ایشان از آن تعبیر به "مقاصد ثلاثه" می‌کند؛ و و . همان طور که ایشان در دیباجه‌ی کتاب (ج۱/ص۲۵) می‌فرماید: "اعلم أن المكلَّف إذا التفَتَ إلى حكم شرعي فإما أن يحصل له فيه، أو ، أو ". و همچنین در ابتدای بحث (ج۲/ص۹) می‌فرماید: "قد قسَّمْنا في صدر هذا الكتاب المكلّفَ المُلتفِتَ إلى الحكم الشرعي العملي على ثلاثة أقسام... . و قد عرفتَ أن حجّة في نفسه لا بجعل جاعل، و أن يمكن أن يُعتبر في متعلّقه... و أما فلما لم يكن فيه كشفٌ أصلاً لم يُعقل أن يُعتبر فلو ورد في مورده حكمٌ شرعيٌ... كان حكماً ظاهرياً". 🔸️ این تقسیم‌بندی نه تنها یک فنّ و شکل ظاهری و روبنایی برای دسته‌بندی مباحث در ساحت تالیف و تصنیف، بلکه به مثابه‌ی یک زیربنای اساسی برای و همه‌ی حجّت‌ها و لاحجّت‌ها در نگاه اصولیِ مرحوم است؛ زیربنایی که تبدیل به روح و جسمِ علم شده است، تا آن جا که مرحوم و همه‌ی اصولیان، اول و آخر و ظاهر و باطنِ حجّت‌ها و حجّیّت‌ها را بر دوش همین سه حالت گذاشته‌اند. 🔸️ شاگرد بزرگ ایشان، مرحوم اگر چه در و سعى کرده است که روبنای تقسیمِ ثُلاثیِ ایشان را بر هم بزند، اما بدون شکّ و شبهه راهی که در محتوای مباحثش در هر دو کتاب مذکور پیموده است همان راهِ مرحوم است و هیچ‌گاه از این چارچوبِ فکریِ زیربناییِ ایشان پا را فراتر نگذاشته است. 🔸️ مرحوم نیز در (ج۳/ص۴) -بعد از پاسخ به انتقادات مرحوم - خود را کاملاً پیروِ مرحوم نشان داده می‌فرماید: "لا وجه للإشكال على تثليث الأقسام...". ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee