eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
332 عکس
77 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور بارگذاری صوت تدریس، و مطالب مهم علم "فقه" و "اصول" است.
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم محلّاتی در کتاب اختران تابناک (ص۱۳۴) از مرحوم سید جواد صاحب مفتاح الکرامة نقل می‌کند که از او پرسیدند: در شب قدر افضل و بهترین اعمال چیست؟ فرمود: تحصیل علوم‌ مذهبی. ✴️@fegh_osoul_rafiee
مرحوم علامه‌ی طباطبایی (رضوان الله علیه) در آخرین سطر‌های تفسیر شریف المیزان (ج۲۰/ص۵۵۷) می‌نویسند: "تمَّ الکتاب و الحمد للّه و اتّفق الفَراغ من تأليفه في ليلة القدر المباركة الثالثة و العشرين من ليالي شهر رمضان..." ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۳- قاعدة "استحالة التكليف بغير المقدور" (قسمت اول) 🔶️🔸️ اين قاعده دو معنا دارد: 🔸️ ۱- معنای اول (استحاله‌ی اِدانه): مستحیل است که مولا عبدش را به سبب انجام غیر اختیاری یک فعل یا ترک غیر اختیاری یک فعل اِدانه و مواخذه کند. 🔸️ ۲- معنای دوم (استحاله‌ی تکلیف): در عالَم تشریع و قانون‌گذاری مستحیل است که مولا عبدش را به یک امر غیر مقدور -که در توانِ او نیست- تکلیف کند. 🔷️🔹️ از نگاه تحلیلی نیازی نیست که و مشروط به قدرت باشند؛ یعنی کاملاً معقول و ممکن است که ملاکِ حکم (مصلحت و مفسده) و یا اراده‌ی بر ملاک (حبّ و بغض) مشروط و مقیَّد به قدرتِ عبد نباشد؛ زیرا روشن است که خوب‌بودن یا بدبودن یک فعل می‌تواند بدونِ توجّه به قدرتِ عبد مورد نظر مولا قرار بگیرد. 🔷️🔹️ اما مرحله‌ی اگر تنها یک اعتبارِ بدون تحریک و بعث باشد و تنها کاشف از ملاک و اراده محسوب شود می‌تواند شامل فرد عاجز نیز باشد، اما اگر در مقام تحریک و بعث باشد باید مشروط به قدرت باشد و حتماً قدرت در این مرحله مورد نظر مولاست. 🔹️ خطابات و نصوص شرعی کاشف از مرحله‌ی اعتبار و جعل‌اند؛ این اعتبار و جعل -بدون شک- مختص به حال قدرت است و به مکلّف عاجز ارتباطی ندارد. 🔷️🔹️ قدرت عقلی و شرعی: همان طور که گفتیم قدرت در مرحله‌ی تکلیف و جعل -بدون شکّ- معتبر است، اما اگر مبادیِ حکم (ملاک و اراده) نیز مشروط به قدرت باشد، قدرت است، و اگر مبادی حکم، شامل عاجز هم باشد شرط قدرت در مرحله‌ی تکلیف و جعل، خواهد بود. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۳- قاعدة استحالة التكليف بغير المقدور (قسمت دوم): 🔷️🔹️🔹️ ثمره‌ی اشتراط : 🔹️ ثمره‌ی اشتراط در : روشن است که اگر ، شرط باشد مواخذه‌ی عاجز در برابر انجام‌ندادن یک تکلیف عقلاً صحیح نیست، و اگر شرطِ اِدانه نباشد مواخذه‌ی عاجز عقلاً صحیح خواهد بود. 📌 البته روشن است که وجه دوم قطعاً صحیح نیست. 🔹️ ثمره‌ی اشتراط در : اگر و شامل عاجز باشد و عاجز به سبب عجزش نتوانسته است تکلیف را انجام دهد، اگر چه و مواخذه نمی‌شود، اما همین که ملاک و اراده شامل او نیز می‌شود می‌تواند دلیل بر وجوب قضاء شود. و همچنین اگر و نیز مشروط به باشد نمی‌توان مبادیِ حکم را بر شخصِ عاجز، فعلی دانست، و بر اساس آن، وجوب قضاء فعل را بر او اثبات کرد. 🔸️ بنا بر این مطلب، اگر فرض کنیم خطابِ شرعیِ مطلقی داریم که شرط در آن خطاب ذکر نشده است، در این حال، اگر را شرط در بدانیم به ناچار باید آن خطاب را مقیَّد به قدرت دانسته، تنها متوجّه شخص قادر بدانیم؛ همچنین در این فرض نمی‌توان را در حقّ این شخص عاجز فعلی بدانیم، زیرا ما فرض گرفته‌ایم که شرطِ است و این یعنی خطابِ شارع حتماً مقیَّد به قدرت است، و مقیَّد‌بودنِ خطاب (در عالَم پایین) برای ما این را اثبات می‌کند که مبادیِ حکم‌ (در عالَم بالا) نیز مقیَّد و مشروط به قدرت است. حال، اگر را شرط ندانیم خطابِ شرعی به اطلاقش هم شامل قادر است و هم شامل عاجز، اگر چه در هر حال، عاجز -به خاطر انجام‌ندادن تکلیف- مجازات و عقوبت نمی‌شود، اما شرط‌نبودنِ قدرت در تکلیف و خطاب شرعی می‌تواند وجوب قضای تکلیف را بر عاجز (بعد از رفع عجزش) اثبات کند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
#الحلقة_الثانیة #شهید_صدر #خلاصه‌ی_مباحث #الدلیل_العقلی #استحالة_التكليف_بغيرالمقدور 📚 ۳- قاعدة است
دوستان عزیز حلقه‌ی ثالثه! ✅ نکات این دو پیام متنی مربوط به را حتماً به دقت مطالعه و تامّل کنید تا روز دوشنبه همین بحث را از حلقه‌ی ثالثه به طور جامع و روشن توضیح دهیم. یاعلی
مرحوم علامه طهرانی (رضوان الله علیه) می‌فرمودند: "خدمت یکی از آقایان (که ظاهراً حضرت آیت الله بهاء الدینی قدّس سرّه بوده‌اند) در منزل ایشان... درسی خصوصی می‌گرفتم. یک روز صبح زود که برای حضور در مجلس درس آماده‌ی حرکت شدم دیدم عجب! چه برف سنگینی آمده!... خیابان‌ها و کوچه‌ها همه از برف پوشيده شده بود، هیچ کس از خانه‌ی خود بیرون نیامده بود، قدم‌های من تا ساق در برف فرو می‌رفت. به هر حال به منزل استاد رسیدم و در زدم خود استاد آمدند و در را باز کردند. وقتی چشمشان به من افتاد با تعجّب بسیاری گفتند: آقاسیدمحمدحسین! شما در این برف آمده‌اید درس؟! در این برف آمده ‌اید؟!" (نور مجرد؛ ج۱/ص۷۴) ✴️@fegh_osoul_rafiee
دوستان عزیز! آن چه در کانال تقدیم می‌شود: ✅ برای دوستانِ بحث شیخ انصاری، نکاتی از کتاب مرحوم بیان می‌شود. ✅ برای دوستانِ بحث شیخ انصاری، کتاب مرحوم و کتاب مرحوم شرح و تبیین می‌شود. ✅ برای دوستانِ آشنای با کتاب شیخ انصاری، و به صورت پیام‌های متنی تقدیم می‌شود. ✅ برای دوستانِ بحث شهید صدر، مطالب شهید صدر خلاصه و تبیین می‌شود. ✴️@fegh_osoul_rafiee
۲- مرحوم در (ج۴/ص۲۶۷) چند نکته را بیان می‌کنند: 🔶️ نکته‌ی اول: تحقّقِ قطعیِ اطاعت بدون . ما قطع داریم همین که مکلف به دنبال انجام دستور و امر مولا باشد و همان امر واقعی را قصد کند اطاعت و امتثال تحقق یافته، و نیازی به قصد وجوب یا استحباب عمل نیست؛ بلکه حتی مجرّد این که مکلف بداند آن فعل، مطلوب مولاست و در نظر او رجحان دارد کافی است و مکلف می‌تواند کند. 🔶️ نکته‌ی دوم: عدم وجودِ شرطِ در ادلّه‌ی شرعیه. ما اعتبار و و را در هیچ روایتی پیدا نکردیم، در حالی که این مساله از مسائل کثیر الابتلائی است که مردم شب و روز با آن سر و کار داشتند. و از سوی دیگر، چیزی مانند از مرتکزاتِ عرفیِ در اذهان‌ مردم نیست تا بتوان گفت شارع به همان ارتکاز و پیش‌فرضِ ذهنیِ مکلّفان بسنده کرده است، بلکه از مسائلی است که غالباً عرف نسبت به آن غافل و بی‌اعتناست. بنا بر این، اگر برای شارع مهم می‌بود نه تنها شارع باید آن را بیان می‌کرد، بلکه باید تکرار و تاکید بر آن نیز می‌داشت؛ پس، عدمِ وجدانِ دلیل در این مساله، خودْ دلیل بر عدمِ اعتبارِ شرعیِ آن است و حتی می‌توان ادّعای قطع به عدمِ اعتبار کرد. 🔶️ نکته‌ی سوم: جریان اصل در فرض شک در شرطیّت . مرحوم -بر خلاف مشهور و مرحوم - معتقد است حتی اگر به دو نکته‌ی قبل قطع و یقین نداشته باشیم نیز شرطیّتِ مشکوک خواهد بود، و اصلِ بدون هیچ مشکلی در آن جاری می‌شود. ایشان در فرض شکّ در شرطیّتِ مواردی که -مانند قصد امر- نمی‌توانند در متعلّقِ امر (صلات در خطاب "صلِّ") اخذ شوند -بر خلاف مرحوم - را جاری می‌داند، به این توضیح که اگر چه اخذش در متعلَّق خودِ امر مستحیل است، اما در هر حال و از مواردی است که به دستِ شارع است و او باید شرطیّت یا عدم شرطیّت را جعل و تشریع کند، پس اگر در نصوص و خطاباتِ شرعی گشتیم و دلیلی بر شرطیّتش نیافتیم -مانند دیگر اجزاء و شرائط- مى‌توان جاری کرده، و عبادت را بدون آن انجام داد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ٧- قوله (ج۳، ص١١): فالأولى تعريفه بأنه إنشاء تمليك عين بمال... . (مرحوم بعد از آن که سه تعریف از تعاریف بيع را از كلام فقهاء ذکر می‌کند تعریف خود را ارائه می‌کند: "إنشاء تمليك عين بمال") ✅ مرحوم در نقد تعریف مرحوم می‌فرماید: چگونه ممکن است تعریف بیع چنین چیزی باشد؟! در حالی که قصد ایشان از تعریف بیع و خصوص تعریفی که ارائه کرده است ارائه‌ی معنای ‌مادّه و ریشه‌ای است که در صیغه‌ی "بعتُ" و مشتقّاتِ دیگر این مادّه استعمال می‌شود، همان طور که خودِ ایشان در صفحه‌ی ۱۶ تصریح می‌کند: "ثم إن ما ذكرنا تعريفٌ للبيع المأخوذ في صيغة بعتُ و غيره من المشتقّات"؛ همچنین مراد از مادّه و ریشه‌ی بیع در مشتقّات اِخباری‌ای مانند "بَاعَ" و "یَبِیعُ" خودِ بیع است، نه اِنشای بیع. 🔶️ در ادامه ایشان تعریف خود را نیز ارائه کرده و می‌فرماید: تعریف صحیح این است: "تملیک العین بالعوض"؛ و باید توجّه داشت که "اِنشاءِ تمليک"، نه بیع است و نه خصوص تملیک‌؛ البته تملیک، جزءِ سبب برای ایجاد بیع است. 🔶️ اشکال دیگر تعریف مرحوم این است که "اِنشاءِ تمليك" قابل اِنشاء نیست. بنا بر این، هر چیزی که می‌تواند با اِنشاء به وجود آید و می‌تواند دارای حالات و اطْوار گوناگونی باشد خودِ "تملیک" است؛ گاه به خودیِ خود تصوّر می‌شود، و گاه اِنشاء می‌شود، و گاه در عالَم خارج به وجود می‌آید، و هر کدام از این حالات نیز اثرِ خاصِّ خود را دارد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ نسخه‌ای که حقیر بر طبق آن، شرح و تبیین مرحوم را تقدیم دوستان می‌کنم نسخه‌ی چاپ‌شده‌ی وزارت ارشاد اسلامی است که -بنا بر اطلاعاتِ روی جلد- به دست آقای سید مهدی شمس الدین تصحیح و تعلیق شده است، و در نرم‌افزار جامع فقه اهل بیت (علیهم السلام) نیز همین نسخه وجود دارد. 🔶️🔸️🔸️ این نسخه -به رغم زحماتی که حتماً جناب مصحِّح محترم متحمّل شده است- دارای اَغلاط فراوانی است؛ از این رو، می‌توان چندین نقد جدّی را به آن وارد دانست: 🔸️ اَغلاط در ضبط کلمات؛ به طوری که گاه این اطمینان را در ذهن خواننده می‌آورد که مُصحِّح محترم مطلب مرحوم را یا به صورت کلّی و یا به دُرُستی درنیافته است. 🔸️ علامت‌ ویرگول‌های فراوانی که کاملاً بی‌ضابطه به فاصله‌ی هر چند کلمه یک بار ثبت شده است. 🔸️ عاری‌بودن این نسخه از هر گونه "تعلیق"، در حالی که روی جلد، تعلیق هم ذکر شده است. و... . ✅ از این رو، این نسخه حتماً خود، نیاز به تصحیح جدّی دارد که حقیر -در کنار شرح و تبیین- مشغول تصحیح نیز هستم. ✴️@fegh_osoul_rafiee