eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزنه
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای از زندگانی آیت‌الله العظمی بروجردی/بخش اول 💥اختصاصی/پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای (بروجردی) از زندگانی آیت‌الله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است. راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند. 🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭189‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬) عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند: «پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيص‌هايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي‌ جواب‌هايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچ‌گاه از يادم نمي‌رود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭637723‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬) مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیت‌الله کاشانی علی‌رغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است. 🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیت‌الله کاشانی از می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علی‌رغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا می‌کنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭108‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬) اگر آیت‌الله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید: « اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭106‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬) تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود! 🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭190‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬) 🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند! @rozaneebefarda
تصویری از در کنار @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۷ شریعتمداری در آینه خاطرات 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹مرحوم آیت الله در خاطرات خود درباره درخواست عجیب آقای شریعتمداری از آیت الله مشکینی (در تابستان 1357) چنین می‌گوید: «آقای آشیخ مرتضی اشراقی رابط بین من و آقای شریعتمداری بود، مطالبی را به ایشان سفارش می‌کردم، یا او به من سفارش می‌کرد. روزی ایشان آمد به من گفت: آقای شریعتمداری می‌گوید در ایران کودتا می‌شود و اگر کودتا شود آمریکایی‌ها چنین و چنان می‌کنند. به ایشان گفته بود برو به آقای احمدی بگو به زنجان برود و با آقای مشکینی صحبت نماید تا او امام را قانع کند که شاه از ایران نروند، ما در انتخابات شرکت کنیم و رأی اکثریت را ببریم و از این راه شاه را محدود کنیم. تابستان بود و اقای مشکینی در زنجان اقامت داشت، رفتم و با ایشان صحبت کردم. او گفت با وجود شاه نمی‌توان انتخابات آزادانه انجام داد. وجود شاه همچون سرطانی در دربار ریشه کرده بود.» (خاطرات مرحوم احمد میانجی، ص 288) 🔶پی افزود در زمانی که امام خمینی و به پیروی از او ملت به دنبال سرنگونی نظام سلطنتی و اخراج شاه بودند آقای شریعتمداری به موازات ، شعار صیانت از قانون اساسی مشروطه را مطرح کرد. ملی گراها و در رأس آنان آقایان مهندس بازرگان، امیر انتظام، پزشکپور و امینی نیز کارگردانان این صحنه بودند. آقای شریعتمداری در این زمان با طرح کردن شعار «عمل به قانون اساسی» می توانست بزرگترین ضربه را به پیکر نهضت فراگیر ایران وارد کند و با منحرف کردن آن از مسیر اصلی تاج و تخت شاه را از سقوط حتمی نجات بخشد تا جایی که درخواست می کند شعار شاه باید برود را حذف کنید. بعدا در پیام های شان از این انحراف سیاسی پیشگیری کرده، تلاش برای بقای شاه و رژیم او را نامیدند و چنین فرمودند: « پیش کشیدن شعار عمل به قانون اساسی ... خیانت به کشور اسلام است سران قوم باید ملت را در مسیری که یافته است و دشمن را شناخته به قیام دست زده است هدایت و پشتیبانی کنند و در این موقع حساس ملت را از مسیر انتخابیش با کجروی ها منحرف نکنند... ... موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیله طرحی که لازمه اش بقای آن است خیانت به اسلام و قرآن و مسلمین است و هرکس باآن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است» @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
امشب به یاد همه خوبان خدا، خصوصا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رضوان‌الله‌علیه و لشکر او مخصوصا سردار جبهه مقاومت؛ قرآن به سر بگیریم باشد که مشمول دعای آن خوبان شویم و دنیا و آخرت مان همانند آنان شود @rozaneebefarda
عیار شعار انتخاباتی اختصاصی|| حجت‌الاسلام مهدوی زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 داوطلبان ریاست جمهوری از همان ابتدای ورود به صحنه انتخابات با شعاری که سر می دهند، عیار خود را معلوم و مکشوف می‌کنند. شعار انتخاباتی روایت‌گر مردمی بودن، صداقت، وفاداری، دوستی و جدی بودن است. با این پنج معیار به خوبی می توان نامزدهای انتخاباتی را ارزیابی کرد. 📌 نامزد ریاست جمهوری می خواهد از مردم رأی بگیرد و مردم او را از خود بدانند. پس، باید نامزد مردمی باشد. شعار انتخاباتی آینه تمام قد مردمی بودن نامزد نیست ولی می تواند بوی مردمی بدهد. مردمی بودن شعار به این است که آیا مشکلات اساسی مردم، مساله کانونی شعار انتخاباتی هست یا نه. وقتی مساله مردم در شعار انتخاباتی جنبه فرعی پیدا می کند، نشانه غیر مردمی بودن آن نامزد است. اما وقتی نامزدی رقیب خود را مساله مردم بداند، نشانه مردمی بودن او است. چون مساله اصلی او، مسائل مردم است و نه مسائل فی مابین گروه های سیاسی. 📌صداقت، عیار سنج دیگر شعار انتخاباتی است. مردم به "راست پنداری" و "راست گفتاری" و "راست کرداری" نامزد ریاست جمهوری اهمیت می دهند. و این سه خصلت صداقت می تواند در پشت شعار انتخاباتی دیده شود. مردم باید بتوانند با کنار زدن شعار نامزد، آن صداقت سه گانه را مشاهده و حس کنند. وقتی نامزدی پندار سیاسی و اقتصادی خود را نزد مردم پنهان می کند، گفتار گذشته خود را سرپوش می گذارد و از همه مهم تجربه زیسته سیاسی و روابطش با دولتمردان مستقر را آشکارا انکار می کند، یعنی که شعار انتخاباتی او از پشتوانه صداقت بی بهره است. اما اگر نامزدی پندار سیاسی و اقتصادی خود را پنهان نمی کند و به سخنان گذشته خود ارجاع می دهد و تجربه زیسته سیاسی خود را گواه صداقت اش می گیرد و آن را در معرض نقد دیگران قرار می دهد، شعار انتخاباتی او واجد عیار صداقت است. 📌نامزد ریاست جمهوری قصد عهده داری پست بزرگی از نظام سیاسی را دارد. او متعهد به وفاداری به آرمان ها و اهداف آن نظام می شود و بعد انتخاب شدن، برای این اعلام وفاداری در پیشگاه خدا و ملت، سوگند یاد می کند. لذا باید وفاداری نامزد در شعار انتخاباتی او دیده شود. خصوصاً که این نظام سیاسی، مقدس و اسلامی است. همواره به مسئولان نظام این موعظه سیاسی را می کردند که اگر دیدید دشمن از شما تعریف می کند، بدانید که در خطا هستید. شعار انتخاباتی را تنها مردم نمی شنوند، بلکه دشمنان نظام اسلامی هم می شنوند. وقتی دشمن از شعار انتخاباتی نامزدی خرسند می شود و دستور کار رسانه ایش را مطابق با آن شعار تنظیم می کند‌؛ باید، دست کم نسبت به تضمین عنصر وفاداری در آن شعار انتخاباتی تردید کرد. 📌انتخابات در تمام سطوح آن، عرصه رقابت دوستانه است و نه رقابت خصمانه. میدان انتخابات، میدان نبرد گلادیاتورها نیست که دو طرف به قصد کشتن بر هم یورش می برند. اگر نبردی هم باشد که هست، نبرد با مسائل اساسی مردم است. قرار نیست با برگزاری انتخابات، خصومت ها و دشمنی ها عمیق تر شود. بلکه اگر خصومتی هم باشد، می بایست به پاس احترام به ملت که چنین عرصه ای را برای آنان مهیا کرده اند، دشمنی ها را کنار بگذارند. لذا ‌شعار انتخاباتی نامزدها نشان می دهد که کدامیک برای تشدید خصومت ها و شکاف های سیاسی آمده است و کدامیک برای تعمیق دوستی. مسلماً نامزدی که شعارش متضمن دوگانه سازی های کاذب است و برای رقیبان چنگ و دندان نشان می دهد و با گوشه و کنایه به آنها، رجز خوانی می کند؛ او برای کاشتن نهال دوستی وارد میدان نشده است. بخلاف نامزدی که با شعار دوستی وارد می شود و از همان آغاز تاکید می کند که رقیب من هیچیک از نامزدها نیستند بلکه رقیب من درد و رنج مردم است. 📌مردم مشتاق مشاهده و حس جدی بودن نامزدها در حل مسائل و مشکلات شان هستند. مردم می خواهند بدانند که آیا نامزدها درد و رنج آنها را می بینند و اگر دیده اند، عمق و سطح درک آنان چقدر است. آیا درک شان از مسایل اقتصادی و اجتماعی عمیق و درجه اول است یا اینکه درک سطحی و درجه دوم دارند. این مساله نشان می دهد که نامزد انتخاباتی تا چه اندازه در حل مسائل مردم جدی است. از این رو، اجمالاً همه این پرسش ها را می توان از شعار انتخاباتی استخراج کرد. وقتی مساله اصلی شعار انتخاباتی، رقیبان باشد و نه درد و رنج مردم، خوب می توان فهمید که آن نامزد، مساله مردم را جدی نگرفته است. بخلاف نامزدی که می گوید: " من خود را رقیب فساد و نا کارآمدی می دانم. رقیب گروه های سیاسی نیستم"، این شعار آشکارا بیان می کند که مساله اصلی و جدی معضلات و مسائل مردم است و نه مسائلی که میان گروه های سیاسی وجود دارد. 🔺بدون شک، غیر از پنج معیار مذکور، برای سنجش و تشخیص عیار شعارهای انتخاباتی، معیارهای فروان دیگری را می‌توان ذکر کرد. امید که ملت شریف ایران، عیارمندانه دست به انتخاب خود بزنند. @rozaneebefarda
مخالفت با پیرامون مخالفت با ! آقای شریعتمداری خطاب به امام: _چه لزومی دارد که شما اعلامیه بدهید و به دولت اسرائیل حمله کنید. _ حرفهایی از قبیل حکومت مردم بر مردم و اتحاد مسلمانان جهان و حمله به اسرائيل مطالب دینی نیست و سیاسی است! 🔶حاشیه روزنه امروز با طیفی از حوزوی مواجهیم که همگام با پروژه ، در مسائل اساسی جهان اسلام، نوعا پیشه می‌کنند و البته برخی از اینان، در محافل حوزوی، با تکرار ادعاهای کهنه علیه فلسطینیان و برجسته‌سازی بعضی اختلافات مذهبی، عملا علیه آرمان قدس جوسازی می‌کنند و به تخطئه مواضع و حامیان حوزوی آرمان قدس شریف، می‌پردازند! مخالفت یا سکوت در قبال مسئله فلسطین، نشانه دیگری است بر قرار گرفتن این جماعت در جرگه حلقه‌ای که از آنان با عنوان یاد می‌شود. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
چپ های مسلمان و چپ های نامسلمان؛ پیشگامان ستیز با روحانیت و قانون! مروری بر پیشینه تاریخی ساختارشکنی اصلاح‌طلبان/بخش نخست 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹انقلابی های بدلی و عمله آنارشیسم همواره یکی از جریان‌های سیاسی پرضرر در تاریخ سیاسی ایران بوده اند که از یک سو در پیوند وثیق ارگانیک(عمله رسمی) یا ایدئولوژیک(عمله بی مزد و مواجب) با استعمارگران غرب و شرق بوده اند و از دیگر سو، با در صفوف مبارزین و انقلابیون اصیل، بیشترین ضربه را به وجاهت و اعتبار اجتماعی این جریان وارد کرده اند! 🔸ماجرا وقتی جالب تر می شود که این جماعت به دلیل تسلط بر عرصه رسانه، همواره خود چهره‌ای موجه و مهربان از خود به نمایش می‌گذارد و دست چدنی و دندان خونین خود را در پس لبخند مرموز و سلوک موزیانه خود مخفی می‌سازد. 🔸اکنون که اصلاح‌طلبان به عنوان نماد ساختارشکنی در جمهوری اسلامی شناخته شده اند، مرور پیشینه تاریخی چپ گروی، در شناخت ماهیت و مرام این جریان بدسگال و بدسابقه، بسیار ضروری می‌نماید. 🔹 زمانی که آقامیر بحرالعلوم رشتی در قزوین و آیت‌الله خمامی در رشت ترور شدند و هنگامی که مشروطه چی های غرب زده در پای پیکر بی جان شیخ شهید پایکوبی کردند، کسی فکرش را نمی‌کرد که این جماعت بتواند ورق را برگرداند و خود را نماد اخلاق و قانون بنمایاند! اگرچه همان زمان تروریست از داشناک های آذربایجان بعد از آنهمه آدمکشی در عصر مشروطه، بعنوان لقب گرفت و نشان داد که ، یک خطر دائمی برای مبارزات اسلامی اصیل تلقی می‌شوند چنانچه بعدا امثال دوستدار و اعوانش در نهضت جنگل انشقاق ایجاد کردند و کودتای سرخ را راهبری کردند. همو که با پول رضاخان به شوروی رفت و بعد از مدتی به دلیل جاسوسی برای رضاخان، در آنجا کشته شد! 🔸حزب توده و همپیاله های ملی گرای او نیز در جریان کودتای انگلیسی/امریکایی ۲۸مرداد مردود شدند چنانکه به نیکی روایت کرده است. 🔸برآمدن نمونه دیگری است که با رهبری محمد نخشب ایجاد شد و طیف گسترده ای از روشنفکران شبکه انقلابی بعدی را متأثر و متشکل ساخت؛ از گرفته تا ! حتی وقتی پنجاه سال بعد، یکی از سران تشکل حوزوی موسوم به در یک مصاحبه رسمی، از به عنوان استاد دوران کودکی‌اش با تجلیل یاد می‌کرد، کمتر کسی به عمق نفوذ این چپگروی التقاطی توجه کرد! 🔸از دل دو جریان و دکتر شریعتی، بعدا دو سازمان تروریستی مخوف پدید آمدند که هیچکدام مقبول و اغلب شخصیت‌های اصلی انقلاب نبودند. یکی سازمان مجاهدین(منافقین بعدی) که به مثابه یک انشعاب متصل، از نهضت آزادی بود که مهندس بازرگان در سال ۵۸ از آنان بعنوان فرزندان نهضت آزادی یاد نمود و در سال۶۲ کشته‌های آنان را در زمره شهیدان یاد کرد! و دیگری گروهک که حاصل آثار شریعتی بود و یک نمونه از جنایاتش شهادت استاد مطهری بود. 🔸 جالب آنکه اگرچه امام هرگز مبارزه مسلحانه را تایید نکرد اما برخی از پدران معنوی اصلاحات و اعتدال مانند مرحوم همواره با خط مبارزه مسلحانه همراه بودند چنانکه مهم ترین دستگیری های ایشان در عصر پهلوی مربوط به این موضوع است؛ یک بار به اتهام مشارکت در و بار دوم بخاطرکشف توصیه‌نامه مکتوب به امام و درخواست تأیید سازمان منافقین!! 🔸چپ گروی در ایران معاصر مهم ترین رقیب و بلکه دشمن انقلابی گری اصیل مبتنی بر اسلام ناب و اجتهاد جواهری بوده است. چپ های ایرانی که امام خمینی به درستی به پیوندهای آنان با آمریکا تصریح کرده، نوعا از مکتب متأثرند لذا به همان میزان که با و عریان در ستیز است دقیقا به همان میزان از جریان یا گریزان است. 🔻چپهای مسلمان و چپ های نامسلمان هر دو سر در آخور استعمار دارند و هر دو با اجتهاد و فقاهت و روحانیت در ستیز اند و هر دو شعار سر می دهند! 🔻بروز انقلابی گری چپ ها، در و است! مدلی که با مذاکره، سازش، کرنش، ذلت، ترمیدور، پایان انقلاب، حذف استقلال ملی و ستیز با ولایت فقیه قابل جمع است! 🔹در دهه شصت جریان چپ اسلامی بعنوان نماد انقلابی گری مطرح شد که در تهران یکی از کانون‌های اصلی آن بود و در قم نیز بعنوان عقبه فکری این جریان فعالیت داشت.( یادداشت تفصیلی قوچانی در مهرنامه، اعترافی آشکار به این واقعیت است) 🔻دولت میرحسین موسوی که خود از سوسیالیست های جوان و از مریدان فکری بود، پرچمدار چپ گرایی در بدنه جمهوری اسلامی تلقی می شد که بر اقتصاد دولتی و سایر انگاره های شبه سوسیالیستی بشدت پای می فشرد. حکایت ساختارشکنی در دو ۷۸ و۸۸ مفصل است و بعدا می آید. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حوزویان دست از کارها بردارند! فرمان تاریخی به برای مشارکت حداکثری در امر 🔹چند روز دیگر مسئله انتخاب رییس‌جمهور است. آن اشخاصی که در حوزه‌ها هستند باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند در شهرها و دهات و روستاها و نقاط دورافتاده و کمک کنند، مردم را به دخالت در کارها دعوت کنند، به انتخاب یک رییس‌جمهور صحیح. اگر شما نکنید آن کسانی که برضد شما هستند می‌کنند این کارها را! 🔶حاشیه روزنه نظر به اهمیت فوق‌العاده انتخابات اخیر از جهت ، انتظار آن است که متولیان ارجمند حوزه مقدسه، با و ، زمینه حضور تمام وقت طلاب را برای فعالیت تبلیغی/انتخاباتی برای تحقق امر رهبری مبنی بر حضور حداکثری، فراهم فرمایند. قطعا طلاب و اساتید درگیر با امتحانات حوزه، هرگز بطور تمام وقت نمی‌توانند در عمل به فرامین انتخاباتی امام و رهبری به ادای بپردازند. البته قبل از این اقداماتی صورت گرفته که جای تقدیر دارد اما همچنان حوزه با تمام ظرفیت تبلیغی وارد میدان نشده است و بدون این امر، قطعا رقم خوردن یک حماسه سیاسی، دست یافتنی نخواهد بود. بزرگترین شبکه تبليغي کشور در حساس‌ترین موقعیت تاریخی و مهم‌ترین امر سیاسی نظام، باید با تمام ظرفیت خود یه میدان بیاید. اقتضای این امر، نه نقط تعطیلی و تعویق امتحانات که به خط کردن و برای محاجه با مردم ایران جهت حضور حداکثری در انتخابات است. نهادهای تبلیغی حوزوی مانند نیز در عمل به امر صریح امام و رهبری، لازم است ظرفیت تشکیلاتی خود را به میدان بیاورند. @rozaneebefarda
گزیده خاطراتی از آیت‌الله العظمی پیرامون برخی اطرافیان آیت‌الله العظمی || به مناسبت سالگرد ارتحال آیت‌الله بهجت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹آقای بروجردی اصرار داشتند که جزء اطرافیان ایشان باشم اما بنده دو مانع بزرگ داشتم: یکی آنکه استادم در نجف نظر به آقای دیگری در علم و عمل داشت، لذا نمی خواستم با این نظر استاد که صحت آن را دریافته بودم، مخالفت کنم. دوم آنکه در آن صورت، باید داخل در کشمکش اطرافیان می شدم که نه تنها توانایی آن را نداشتم، بلکه با طلبگی بنده منافات داشت؛ لذا نپذیرفتم. 🔻همچنین پیشنهاد دیگری از سوی آقای بروجردی برای حضور در جلسه استفتاء بود، که آنه را هم نپذیرفتم، ولی جوابی ندادم. 🔹حضرت آقای بروجردی دائم پیشنهاد جدیدی می‌دادند. حتی به آیت الله آقای حاج شیخ علی محمد بروجردی از بنده گلایه کرده بودند اما بنده حس می کردم بعضی اطرافیان ایشان، مثل اینکه مایل به نزدیکی بنده و ایشان نیستند، لذا نمی‌پذیرفتم. 🔻از طرف دیگر روزی یک نفر که با اصرار زیاد نظرم را راجع به اعلم مراجع پرسیده بود، بنده هم نظر استادم را راجع به دیگری به صورت نقل به او گفته بودم اما متأسفانه این مطلب را منتشر و کار دستم داده بود. 🔹برای جبران همین ها شرکت در درس ایشان را برگزیدم و تا آخر عمر آقای بروجردی شرکت در درس را ادامه دادم. 🔹یکبار آقاشیخ عبدالجواد سدهی به بنده گفت: آقای بروجردی شما را جزء دسته بررسی و تشخیص و تأیید اجتهاد قرار داده اند. پرسیدم بقیه افراد دسته چه کسانی هستند؟ اسم برد، گفتم من معذورم، کار من نیست. آقای سدهی گفت: پس خودتان باید عذرتان را به ایشان برسانید، جواب ندادم. آخر بعضی از آن افراد را مناسب نمی دانستم. 🔹علت اینکه با آنهمه اصرار آقای بروجردی به اطرافیان ایشان نپیوستم، اول آنکه با وجود دیگر بزرگان طرف شبهه در همان سال های اولیه، نمی‌توانستم در این بیت باشم و ایشان را به عنوان اعلم تعیین نکنم. دوم آنکه، باتوجه به مذاق های مختلف اطرافیان ایشان، و با نظر اطرافیان برایم غیرممکن بود. چون اطرافیان به اندک بهانه ای طرد می کردند. سکوت هم علامت رضایت بود، آنهم نمی خواستم، هم ساکت نبودن، هم حرف نزدن. لذا عدم قبول اطرافی شدن، ممتحن اجتهاد شدن و یا حضور در جلسه استفتاء، سبب کدورت ایشان از بنده شد. علاج آن را حضور در درس ایشان دانستم و تا آخر عمر هم مداومت کردم. حال آنکه نیازی نبود و خود ایشان هم مطلع بود و بحمدلله با این شیوه از اصطکاک جلوگیری شد. 🔹برخورد زننده اعضای بیت آیت‌الله بروجردی با آیت‌الله بهجت🔹 شیخ علی بهجت با واسطه نقل می‌کند: یکبار آقای بهجت در بیت آقای بروجردی آمده بودند، در کنار ایشان قرار می گیرند. آیت الله بروجردی از آقای بهجت احوالپرسی نموده و می‌پرسند آخر معلوم هست کجایید؟ پیدا نیستید؟ پیش از آنکه آقای بهجت جواب دهند، یکی از اطرافیان با عجله و دستپاچگی می‌گوید همنجا هستند، همینجایند! پس از اندکی شیخ فاضل را آوردند و بین آقای بروجردی و آقای بهجت نشاندند! پس از آن، دیگری را آوردند تا سه چهار نفر بین آقا و ایشان فاصله قرار دادند. به همین جهت والده ما هم معتقد بود که از اطرافیان آقای بروجردی کسانی بودند که از آقا همسازی و همراهی نمی دیدند و لذا مانع این ارتباط می شدند، حتی دور هم می کردند و البته آقا هیچگاه اظهار نمی کردند. لذا حدس و استنباط ما از مجموع بیانات آقا از علت فرار از همراهی، یکی وجود بزرگان علماء نجف در ابتدا بوده است، ولی پس از اندک زمانی با فوت آسیدابوالحسن و آقای قمی و بعد دیگران طرف شبهه، این عذر و مشکل برطرف گردیده بوده است. 🔹آیت‌الله بهجت و حفظ منزلت آیت‌الله بروجردی🔹 دیگر اینکه اجتناب مجدد آقای بهجت از همکاری، همین عدم توانایی معارضه و مقابله با اصحاب و نیز عدم هماهنگی با آنان، حتی با منصوبین در سمت های مختلف بوده است. وگرنه حضرت والد به آقای بروجردی و جلالت قدر و زعامت حوزه ها و تشیع و عظمت و بزرگواری ایشان، دائما معترف بودند و حتی خود به شیوه ایشان متمسّک می شدند. ...همواره آقا در گفتار به اغلب کلمات و رفتار ایشان استناد می نمودند و با عظمت و احترام از ایشان یاد می کردند. ▫️حقیقتی پنهان، ج۱؛ صص ۱۱۰_۱۱۸/ خاطرات دست‌نویس حجت‌الاسلام علی بهجت. 🔶حاشیه روزنه برخوردهای حذفی برخی اعضای بیت آیت‌الله بروجردی نهایتا موجب شد بعضی فضلای طراز اول حوزه به مرور از حلقه اطرافیان و نزدیکان ایشان حذف شوند که خسارت‌های بزرگی را بدنبال داشت. گذشته از حسادتهای رایج، ارتباط برخی اعضا با دربار نیز موثر بود. تقلیل ارتباط با بیت زعیم قم و شکست طرح اصلاحات حوزه(در ۲ مرحله) و برکنار ماندن بزرگانی مانند حاج شیخ مرتضی حائری و شهید مطهری از دایره مرتبطان مؤثر و حامیان تحول حوزه، از نتایج این برخوردها بود. @rozaneebefarda
پیروزی مقاومت فلسطین؛ تفوق منطق و شرمساری تاریخی اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 به لطف و عنایت خداوند متعال، پیروزی شکوهمند مقاومت در نبرد ۱۲ روزه فلسطینیان با رژیم غاصب، باردیگر حقانیت منطق امام خمینی مبنی بر پیروی خون بر شمشیر و احدی الحسنیین را در منظر جهانیان به رخ کشید. ▫️این نبرد تاریخی واجد ویژگی های مهمی بود، از جمله آنکه: ۱. برای نخستین‌بار در سال‌های اخیر، نوعی در میان گروه‌های مبارز شکل گرفت و با پشتیبانی حداکثری تمام مردم فلسطین همراه شد. شکست پروژه در میان فلسطینیان، دستاورد بزرگ جنگ ۱۲ روزه بود. ۲. به میدان آمدن باشکوه و خیره کننده مردم کشورهای مسلمان از یک سو، و مردمان آزاده کشورهای غربی از سوی دیگر، به نوعی رزمایش مردمی جبهه مستضعفین جهان بود که تحقق آن از آرزوهای امام عزیز بود و با درایت و مجاهدت رهبری عزیز به تحقق پیوسته است‌. ۳. حمایت نخبگان علمی، ستاره‌های ورزشی و هنری و برخی چهره‌های سیاسی سرشناس، موجب شد پیام قدس به تمام محافل خبری جهان راه یابد و سیاست دائمی و شبکه رسانه‌ای اختاپوسی صهیونیسم جهانی و تشکیلات یهود، کاملا شکست بخورد. ۴. نبرد ۱۲ روزه اخیر، تجلی خودباوری مبارزاتی نیروهای مقاومت بود؛ آنان که با وجود حصر و محدودیت‌های بی‌سابقه، توانستند فلاخن‌ها را به مبدّل کنند و ترس و هراسی بزرگ را در دل دشمن برای همیشه بکارند. طبعا در سایه بازدارندگی ناشی از این پیروزی، فرصت مغتنمی برای توسعه فرهنگی/فکری مقاومت در میان طیف‌های مختلف از مردم فلسطین فراهم شده است که نخبگان آزادیخواه و انقلابی، خصوصا حوزویان ارجمند در این زمینه وظیفه سنگینی بر دوش دارند. ۵. اتفاق مهم دیگر، حمایت یکپارچه علما و مراجع طراز اول شیعی در قم و نجف و برخی علمای اهل تسنن از مردم فلسطین بود که نشان داد حوزه‌های دینی، همگام با ولی فقیه زمان، در میدان مبارزه با صهیونیسم و حمایت از مظلومین ایستاده‌اند. این حضور و همراهی، در امتداد منطق امام حسین علیه السلام و تفسیر صحیح از مفهوم انتظار، قابل تحلیل است و نشان می‌دهد که جریان حوزوی پرچمدار تا چه حد از مبانی عمیق شیعی و سیره بزرگان تشیع فاصله دارند. این پیروزی بزرگ، در کنار شکست صهیونیست‌ها، سرافکندگی و شرمساری تاریخی برای را نیز به دنبال داشت؛ آنان که حتی به اندازه یک پیام حمایت‌آمیز هم حاضر نشدند از مظلومان فلسطینی حمایت کنند. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دیدنی|| مواضع صریح (ره) پیرامون صیانت از حریم قانون و حمایت از همه مقید باشید که قانون را بپذیرید... "نمی‌شود از کسی پذیرفت که من قانون را قبول نداریم! غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد... مردمی که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ نه از هر جا بلند می‌شود، بگوید من را قبول ندارم... ولو قانون برخلاف رأی شما باشد باید بپذیرید!" 🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمتر دیده شده از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره (ره) ما مُرده بودیم امام ما را زنده کرد. ما گمراه بودیم، امام ما را هدایت کرد. ما از وظایف بزرگ انسان و مسلمان، غافل بودیم، امام ما را بیدار کرد و راه را به ما نشان داد و دست ما را گرفت و ما را تشجیع کرد و خودش هم جلو افتاد! اکتفا نکرد به اینکه بگوید بروید، او رفت تا ما برویم و پشت سر او حرکت کنیم. خدا را شکر که پشت سر او حرکت کردیم، متوقف نشدیم و نیمه‌کاره او را رها نکردیم. پرونده ویژه به‌مناسبت /۱۵ @rozaneebefarda
❄️وقتی برای دستگیری گریه گرد! خاطراتی کمتر شنیده شده از دستگیری امام خمینی در خرداد ۴۲ 💥اختصاصی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔻مرحوم نقل می کند؛ حدود ساعت 10 صبح روز 17 محرم در کویت خوابیده بودم که تلفن زنگ زد. از خواب برخاستم و گوشی را برداشتم یکی از دوستان کویتی از آن طرف گفت: آقا!از ایران خبر دارید؟ گفتم: نه. گفت: رادیو را باز کنید، علم نخست وزیر دارد صحبت می کند. آیت الله خمینی را بازداشت کرده اند، آقای فلسفی و تمام وعاظ را زندانی نموده اند، گوش دهید ببینید چه می گوید.  فورا وحشت زده رادیو ترانزیستوری را از زیر تخت خواب برداشته و موج ایران را گرفتم، علم می گفت:....اینها مانند موش در دست ما گرفتارند،دادگاه صحرائی تشکیل می دهیم و آنها را محاکمه می کنیم....  تا آخر لاطائلاتی که گفت. فورا تلفن کردم به رفقا.  چند سال بود که من و دیگر رفقای اهل فضل هر کدام به حسینیه ای در کویت برای وعظ و تبلیغ دعوت بودیم، و ایام محرم و صفر و ماه مبارک رمضان را در آنجا برای انجام وظیفه دینی اشتغال داشتیم.  آیت الله آقای حاج که امروز از مدرسین بزرگ درس خارج قم هستند، و از گویندگان طراز اول ایران به شمار می رفتند، و از اوائل نهضت به نجف اشرف رفته و سکونت اختیار کرده بودند، از نجف آمده بودند. آقای حاج شیخ ابوالقاسم ، و مرحوم سید محمد رضا و نویسنده از قم و آقای شیخ محمد نصراللهی از مشهد به کویت رفته بودیم، و آقای سید مرتضی قزوینی که از کربلا آمده بودند، و هر کدام در حسینیه خود به سر می بردیم.  به همه آقایان تلفن زدم، معلوم شد هیچ کدام اطلاع ندارند. پس از نقل اجمالی ماجرا گفتم چون حسینیه ما در وسط شهر (محله شرق) واقع است، بهتر است آقایان تشریف بیاورند حسینیه ما تا درباره روی داد ایران مذاکره کنیم ببینیم تکلیف ما در اینجا چیست؟  طولی نکشید آقایان نامبرده که حسینیه شان در نقاط دور و نزدیک کویت واقع بود، وارد شدند. نخست از این پیشامد غیر قابل پیش بینی و شده بود، ، به خصوص که گذشته از شخصیت بزرگ علمی و معنوی معظم له، غیر از آقای وحیدی و قزوینی، هر چهار نفر افتخار شاگردی ایشان را داشتیم. به خصوص آقای خزعلی و مرحوم سعیدی که از شاگردان مخصوص معظم له بودند و رابطه بیشتری داشتند.  پس از مذاکرات مفصل به این نتیجه رسیدیم که برای جلوگیری از اعدام آیت الله خمینی، از وکلای شیعه کویت بخواهیم که آنها به نمایندگی شیعیان کویت و به تقاضای ما اهل منبر که مهمان ملت کویت بودیم، از شیخ عبدالله السالم الصباح که در دنیای عرب از اعتبار خاصی برخوردار بود، و شاه هم روی او حساب می کرد، که از شاه بخواهد از محاکمه صحرائی و اعدام احتمالی مرجع عالیقدر شیعه صرفنظر شود.  نمایندگان شیعه کویت گفتند: چون موضوع یک مسئله داخلی است، و مربوط به یک مرجع شیعه است، شیخ کویت دخالت نخواهد کرد و باید فکر دیگری نمود. پس از یأس از این اقدام بنا شد هر کدام ما جداگانه نامه ای به آقایان مراجع نجف اشرف بنویسیم تا هر چه زودتر پیش از آن که کار به جای باریکی بکشد و خطری متوجه امام شود دست به کار شوند و هر کاری از دستشان بر می آید انجام دهند. چون می گفتند شاید پستخانه را به دست مراجع نرساند، ناچار نامه ای نوشتم و به وسیله آقای سید مرتضی قزوینی از وعاظ معروف کربلا که او هم در کویت بود، برای مرحوم آیت الله خوئی فرستادم. روز بعد نیز طاقت نیاورده چون مسافر دیگری به نجف می رفت، دومین نامه را هم نوشتم و برای آن مرحوم فرستادم.  افسوس که آن موقع زیاد معمول نبود فتوکپی نامه ها را بگیرند و نگاه دارند، و امروز با این که حافظه ام بحمدالله قوی است، درست نمی دانم چه مطالبی را در آن دو نامه نوشته بودم. همچنین از آنجا که سخت پریشان بودیم تاریخ نامه را هم فراموشم کردم.  آنچه به یاد دارم این است که نوشته بودم، از موقع قیام آقایان مراجع قم و بیش از همه آیت الله خمینی بر ضد دستگاه جبار، آقایان مراجع نجف آن طور که انتظار می رفت اقدامی نکردند، و به مخابره چند تلگراف و نامه به تهران برای شاه و دولت اکتفا نمودند. کار به اینجا رسیده که باید آیت الله خمینی را دستگیر کنند و در تهران زندانی نمایند، حتی بیم اعدام ایشان هم است. شما آقایان نجف هم دست روی هم گذاشته اید تا بعد از این که خدای نکرده ایشان را اعدام کردند، بگوئید: انالله و انا الیه راجعون! سپس کارهایی را که به نظرم می رسید خوب باشد آقایان مراجع نجف انجام دهند طی چند مطلب با شماره بعنوان پیشنهاد بر آن افزودم، و معذرت خواستم که اگر جسارت رفته است پدرانه مرا ببخشند که فکر مشوش و دل نگران است.  (منبع؛ امام خمینی در آینه خاطره ها، صص ۵۲و۵۳) ▫️دعوت به روزنه👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
اعلامیه تاریخی حضرت آیت‌الله در حمایت از در خرداد ۴۲ 💥اختصاصی/💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹بعد از دستگیری امام خمینی در سحرگاه #۱۵خرداد۴۲، نخستین مرجعی که در حمایت از ایشان به میدان آمد، آیت‌الله مرعشی نجفی بود. ایشان با صدور اعلامیه ای (به تاریخ ۱۲محرم ۱۳۸۳/برابر با ۱۵خرداد ۴۲)، از امام به عنوان «آیت الله العظمی آقای خمینی» یاد کرد و تلویحا اشاره کرد که حاضر است خون خود را در این راه نثار کند. در بخشی از این اعلامیه تاریخی، چنین آمده است: «بدانید که یکی از و را از تاریکی شب استفاده کرده و ایشان را از خانه خود غفلتا بیرون و به جای نامعلومی برده است. وقاحت و بی شرمی دولت بجایی رسیده که به حمله می کند.... مبادا از پشتیبانی مراجع عظام دریغی داشته باشید. ما بدینوسیله (هل من ناصر ینصرنا) گفته و تا آخرین لحظه خواهیم ورزید. ما رنگین تر از خون برادر عزیزمان آقای خمینی نیست....» (منبع: اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص ۱۰۲) 🔶حاشیه برخی از ضدانقلاب فراری خاصه یک شیخ لندن نشین از افراد بیت آقای ، در سال های اخیر با سوءاستفاده از فقدان حافظه تاریخی نسل جدید، تلاش کرد مرجعیت امام را امر سیاسی و مرهون اقدامات مراد خود معرفی کند! عینا همین رویه توسط حامیان داخلی و خارجی آقای تکرار نیز تکرار شد! در حالی که یازده خرداد ۴۲، یعنی چهار روز قبل از دستگیری امام، رساله توضیح‌المسائل ایشان به قلم آیت‌الله ، وارد بازار شده بود. پیش از این نیز بارها سران حکومتی در سطح نخست وزیر، با امام به عنوان یکی از مراجع تقلید اربعه قم دیدارهایی داشتند که در رسانه‌ها نیز انعکاس یافته بود. از این گذشته اگر قرار به ملاک بودن تأییدات دیگران باشد، آیت‌الله مرعشی نجفی پیشتر از همگان بر مسأله مرجعیت امام تأکید ورزیده اند. تلاش مذبوحانه در تحریف تاریخ و دوگانه‌سازی کاذب بین مراجع عظام و امام و انقلاب، اخیرا توسط برخی تشکل‌های نوپدید حوزوی نیز به شدت دنبال می‌شود که البته آب در هاون کوفتن است و ره به جایی نمی‌برد! ... ! @rozaneebefarda
جناب آقای استاد به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است. برای سلامتی ایشان یک قرائت بفرمایید. جناب آقای حکیمی از فضلای طراز اول حوزه، فردی و از مروجان مخلص معارف اهل بیت(ع) و در عین حال از جمله پیشگامان مبارزه با طاغوت در است که تا کنون در این مسیر نورانی ثابت‌قدم مانده است. ایشان از نخستین کسانی بود که در کتاب سرود جهش‌ها، در سال ۴۴ برای رهبر تبعید شده نهضت اسلامی مردم ایران، از لفظ استفاده کرد. پ.ن: تجلیل از مقامات علمی و کارنامه مبارزاتی جناب استاد حکیمی به معنای پذیرش و تأیید علائق فکری و سلائق سیاسی ایشان در تمام ابعاد نیست و طبعا نقد و نظرها در جای خود قابل طرح است. خداوند عزیز این بزرگ‌مرد را از گزند حوادث حفظ فرماید. @rozaneebefarda
ای آقایان نویسندگان! اینقدر تضعیف نکنید روحانیت را بازخوانی تذکار تاریخی به نویسندگان هجمه‌کننده به روحانیت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹... امروز هست برای همه ما، ما باید این وظیفه را انجام بدهد. امروز روزی‏‎ ‎‏است که قدرت‌های بزرگ با داخل و خارج می‌خواهند این را به‌کلی‏‎ ‎‏به هم بزنند، و را که الان از آن ضربه دیدند زیرپا بگذارند، و قطع کنند ریشه‌های او‏‎ ‎‏را. امروز همه اهالی مملکت ما و کشور ما باید به حال آماده‌باش باشند. 🔸نروید سراغ زمین‏‎ ‎‏و ـ نمی‌دانم ـ این چیزهایی که مال دنیاست. این‌قدر دنبال این چیزها نروید. شما باید‏‎ ‎‏ را حفظ کنید. در پناه اسلام همه این چیزها را هم داشته باشید. 🔹اگر اسلام را از دست‏‎ ‎‏شما بگیرند، خیال نکنید که اسلام را که گرفتند یک ملتی می‌گذارند و یک ملیتی که این‏‎ ‎‏آقایان ، هی دهن خودشان را پر می‌کنند، ملت، ملت! اگر اسلام را از دست شما‏‎ ‎‏گرفتند و آخوند و ملت را جدا کردند، شما چهار نفر نمی‌توانید هیچ کاری بکنید، اگر‏‎ ‎‏بین شما امثال بختیار‏‎ نباشد و حال این‌که ممکن است باشد، اینقدر ایجاد نکنید.‏‎ ‎‏ای آقایان نویسندگان! اینقدر نکنید را. ای آقایان ! اینقدر‏‎ ‎‏مملکت را از این طرف به آن طرف نکشید تا اینکه خدای نخواسته بیایند همه تان را‏‎ ‎‏عذرتان را بخواهند. با هم باشید. آماده باشید. 🔸ملت باید آماده باشد برای این اموری که‏‎ ‎‏دارد پیش می آید، که آن روزی که خدای نخواسته فرض کنید فانتوم آن‌ها آمد و اینجا را‏ ‏خراب کرد و من هم رفتم سراغ کارم، ملت دستش باز و با مشت محکم حفظ بکند ‏‎ ‎‏را. روحانی، بازاری، کارگر، کشاورز، کارمند، قوای مسلح، همه باید حال آماده باش‏‎ ‎‏داشته باشند... ▫️٢٠ تیر ۵٩، صحیفه امام، ج ١٣، ص ١٧ و ١٨. @rozaneebefarda
▪️انا لله و إنا الیه راجعون روح بلند و ملکوتی عالم عامل، اندیشمند مجاهد، علامه به ملکوت اعلی پیوست. این بزرگ‌مرد فرهیخته عصاره فقاهت در فروع و اصول و پیش‌گام در بازتولید مجتهدانه اندیشه‌های اجتماعی در دوران معاصر بود‌. زهد، تقوا، معنویت، مجاهدت علمی و عملی، نواندیشی چارچوب‌مند، احیای تاریخ مجاهدت‌های عالمان شیعه، تولید آثار فاخر در رشته‌های مختلف علوم اسلامی، عدالت‌خواهی ضابطه‌مند از شاخصه‌های بارز ایشان بود. علامه حکیمی از ارادتمندان خالص و مخلص و ثابت‌قدم امام خمینی و از یاران صدیق انقلاب اسلامی و از نخستین کسانی بود که در ابتدای دهه چهل، رهبر نهضت اسلامی مردم ایران را با عنوان یاد کرد. @rozaneebefarda
تصویری کمتر دیده شده از علامه حکیمی در کنار @rozaneebefarda
صفحه نخست نامه محرمانه به در افشای ماهیت و انتقاد به عملکرد بنی‌صدر انتظار می‌رود متولیان نشر آثار امام یا نشر آثار شهید بهشتی، متن کامل و دستخط شهید بهشتی را منتشر سازند! @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
متن کامل نامه«۱/۶» خطاب به آقای منتظری 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری با دلی پر خون وقلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً برنظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: 1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام. یکشنبه 6 / 1 / 68 روح‌الله الموسوی الخمینی 🔶حاشیه بعد از طرح ماجرای موجی از و علیه جریان منسوب به وی شروع شد از مهمترین این موارد می توان به ٬ سه عضو (آقایان کروبی٬ روحانی٬ امام جمارانی)٬ مصاحبه روشنگرانه حجت الاسلام (عضو هیئت امنادفتر تبلیغات اسلامی) اشاره کرد. برای مشاهده متن برخی از روشنگری ها بنگرید به؛ 👇 @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
متن نامه ۱/۸ خطاب به آقای و موافقت با استعفای وی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم اللّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى منتظرى - دامت افاضاته با سلام و آرزوى موفقیت براى شما، همانطور که نوشته اید رهبرى نظام جمهورى اسلامى کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیرى است که تحملى بیش از طاقت شما مى خواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در این زمینه هر دو مثل هم فکر مى کردیم. ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند، و من هم نمى خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت کنم. از اینکه خود را براى کرده اید پس از ، صمیمانه از شما تشکر مى نمایم. همه مى دانند که شما حاصل عمر من بوده اید، و من به شما شدیدا علاقه مندم. براى اینکه گذشته نگردد، به شما مى کنم که  خود را از پاک نمایید، و از ، که به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى‌زنند، جدا جلوگیرى کنید. من این تذکر را در قضیه هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این مى بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغهاى رادیو بیگانه متاثر نباشید. مردم ما شما را خوب مى شناسند، و حیله هاى دشمن را هم خوب درک کرده اند که با نسبت هر چیزى به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان مى دهند. طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها، و رادیو - تلویزیون، باید براى مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است که مقدم بر هر چیز است، و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالى انشاءاللّه با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى بخشید. والسلام علیکم.۶۸/۱/۸ 🔶حاشیه_روزنه ۱) امام در آخرین نامه نیز آقای منتظری را با عنوان «حجت الاسلام و المسلمین» خطاب کردند. ۲) تصریح امام به آنکه آقای منتظری مسئولیت خطیر رهبری را ندارد. ۳) تصریح بر مخالفت اولیه خود با انتخاب ایشان بعنوان قائم مقام ۴) این نامه در واقع به مثابه پذیرش استعفای آقای منتظری از سوی امام است و بدان اشاره شده است. ۵) آیا رفت و آمد ضد انقلاب به بیت منتظری قطع شد؟! و آیا بیت ایشان از افراد ناصالح پاک گردید؟! ۶) توصیه به تاثیر ناپذیری از القائات رادیوهای بیگانه هم بسیار راهبردی است که بدان توجه نشد. ۷) این ماجرای ساده هرگز آنچنان که بایسته بود برای مردم تبیین نشد لذا هنوز هم برخی معاندان از این ماجرا علیه انقلاب استفاده می کنند. @rozaneebefarda 
هدایت شده از روزنه
لیچارگویی هم حدّی دارد! روایت از دیدگاه جالب پیرامون شخصیت و مسأله ! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️صادق طباطبایی در خاطراتش چنین نوشته است: ⭕️از کسان دیگری که برای دیدار و گفتگو با به پاریس آمدند٬ بود. اقامت ایشان زیاد طولانی نبود و یکی دو ملاقات با امام انجام دادند. غروب همان روز ورودشان من به اتفاق آقای حبیبی به دیدن ایشان رفتیم. آقای محمد منتظری هم به لحاظ اینکه به دیدن پدرش رفته بودیم٬ خیلی احترام به ما گذاشت. موقع شام هم بود. آقای منتظری و می کرد. مثلا می گفت آبگوشت خانه علما تا دستت در آب است گوشت دارد. من و آقای حبیبی با اشتیاق خاصی به دیدن ایشان رفته بودیم ولی از آن ملاقات یک مقداری شدیم! و بی اختیار به یکدیگر گفتیم «میان ماه من تا ماه گردون...» اگر قرار باشد جانشینی امام نسبت به ایشان(آقای منتظری) اینقدر داشته باشد، خیلی باعث است! البته صفا و صمیمیت و سادگی ایشان جای خود را داشت و در خور ستایش بود اما به عنوان یک که از نگرانی داشتیم٬ آن وزنه و پتانسیل را در ایشان مشاهده نکردیم! یکی از انتقادهایی که آقای پس از اینکه از دیدار ایشان برگشتیم می کرد٬ این بود که هم باید با اقتضای سن٬ مناسب باشد‌! منبع؛ خاطرات سیاسی_اجتماعی دکتر ٬ جلد سوم٬ ص ۱۲۱. 🔶حاشیه این اظهار نظر از چند جنبه حائز اهمیت تاریخی است و نشان می دهد که؛ ۱) پیش از پیروزی انقلاب نیز موضوع جانشین احتمالی مطرح بوده است. ۲) آقایان حبیبی و طباطبایی(برادر خانم سیداحمد خمینی) از چهره های نزدیک به تلقی می شدند که ارتباط نسبتا خوبی هم با روحانیت داشته اند و با این وجود، شخصیت آقای منتظری انتظارات ایشان را برآورده نکرده است! خاطرات صادق طباطبایی خالی از مطالب تحریف آمیز و خلاف واقع نیست اما باتوجه به قرابت فکری او و سایر اعضای نهضت آزادی با منتظری، این بخش از خاطرات وی به مثابه اعتراف به یک واقعیت تلقی می‌شود. ۳) فاصله شخصیت بی بدیل امام خمینی نسبت به آقای منتظری در این اظهارنظر به خوبی معلوم می شود. ۴) این روحیه بعدها هم در آقای منتظری نمود فراوان داشته است؛ گذشته از خطبه های جمعه و برخی سخنرانی های عمومی٬ در مربوط به و همچنین در کتاب خاطرات ایشان٬ خطاب به ٬ نیز نمونه هایی از و حتی به چشم می خورد که مسلما با جایگاه چندان تناسبی ندارد! ۵) مهم تر از همه٬ عدم توجه آن جناب به و و شرایط مخاطبه است؛ چه اینکه در این مورد خاص٬ دو دانشجوی ملی_مذهبی در همان دیدار یک ساعته از وی نا امید و دلزده شده اند! @rozaneebefarda
متن کامل نامه«۱/۶» خطاب به آقای منتظری 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری با دلی پر خون وقلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً برنظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: 1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام. یکشنبه 6 / 1 / 68 روح‌الله الموسوی الخمینی 🔶حاشیه بعد از طرح ماجرای موجی از و علیه جریان منسوب به وی شروع شد از مهمترین این موارد می توان به ٬ سه عضو (آقایان کروبی٬ روحانی٬ امام جمارانی)٬ مصاحبه روشنگرانه حجت الاسلام (عضو هیئت امنادفتر تبلیغات اسلامی) اشاره کرد. برای مشاهده متن برخی از روشنگری ها بنگرید به؛ 👇 @rozaneebefarda
متن نامه ۱/۸ خطاب به آقای و موافقت با استعفای وی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم اللّه الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى منتظرى - دامت افاضاته با سلام و آرزوى موفقیت براى شما، همانطور که نوشته اید رهبرى نظام جمهورى اسلامى کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیرى است که تحملى بیش از طاقت شما مى خواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در این زمینه هر دو مثل هم فکر مى کردیم. ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند، و من هم نمى خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت کنم. از اینکه خود را براى کرده اید پس از ، صمیمانه از شما تشکر مى نمایم. همه مى دانند که شما حاصل عمر من بوده اید، و من به شما شدیدا علاقه مندم. براى اینکه گذشته نگردد، به شما مى کنم که خود را از پاک نمایید، و از ، که به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى‌زنند، جدا جلوگیرى کنید. من این تذکر را در قضیه هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این مى بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغهاى رادیو بیگانه متاثر نباشید. مردم ما شما را خوب مى شناسند، و حیله هاى دشمن را هم خوب درک کرده اند که با نسبت هر چیزى به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان مى دهند. طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها، و رادیو - تلویزیون، باید براى مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است که مقدم بر هر چیز است، و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالى انشاءاللّه با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى بخشید. والسلام علیکم.۶۸/۱/۸ 🔶حاشیه_روزنه ۱) امام در آخرین نامه نیز آقای منتظری را با عنوان «حجت الاسلام و المسلمین» خطاب کردند. ۲) تصریح امام به آنکه آقای منتظری مسئولیت خطیر رهبری را ندارد. ۳) تصریح بر مخالفت اولیه خود با انتخاب ایشان بعنوان قائم مقام ۴) این نامه در واقع به مثابه پذیرش استعفای آقای منتظری از سوی امام است و بدان اشاره شده است. ۵) آیا رفت و آمد ضد انقلاب به بیت منتظری قطع شد؟! و آیا بیت ایشان از افراد ناصالح پاک گردید؟! ۶) توصیه به تاثیر ناپذیری از القائات رادیوهای بیگانه هم بسیار راهبردی است که بدان توجه نشد. ۷) این ماجرای ساده هرگز آنچنان که بایسته بود برای مردم تبیین نشد لذا هنوز هم برخی معاندان از این ماجرا علیه انقلاب استفاده می کنند. @rozaneebefarda