eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
377 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
4. آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ چهاردهم خرداد 1369: «با انقلاب اسلامى در ايران و با تشكيل نظام اسلامى در اين نقطه‏‌ى از عالم و با مبارزات طولانى‏‌يى كه ملت ما پشت سر رهبر عظيم‏‌الشّأنش، براى حفاظت از انقلاب و اسلام انجام داد، عصر جديدى با خصوصياتى متمايز با دوران قبل، در عالم به وجود آمد. قدرت‌هاى مادّى دنيا، چه بخواهند و چه نخواهند؛ امريكا چه بخواهد و چه نخواهد، اين دوران در دنيا آغاز شده و پيش هم رفته است و تأثيرات اين عصر جديد، روى ملت‌ها و دولت‌هاى ضعيف و نيز روى دولت‌هاى قوى و ابرقدرت‏‌ها محسوس است... وقتى عصر جديدى در تاريخ بشر آغاز مى‏‌شود، هيچ‏كس نمى‏‌تواند خود را از تأثيرات آن عصر بركنار بدارد. دوران گذشته‏‌ى تاريخ بشر هم همين‏طور بوده است. هيچ‏كس ممكن نيست خودش را از تأثيرات دورانى كه با پايه‏‌هاى محكم الهى و انسانى در جهان شروع شده، دور بدارد. ما مى‏‌خواهيم اين را اعلام بكنيم... اين عصر و اين دوران جديد را بايد "دوران امام خمينى" ناميد». @doranejadid
⭕️ به‌دنبال چه می‌گردیم؟ 🔵 مطالعه‌ی عصر قدیم برای تلقی الزامات ساخت دوران جدید عالم مدعای اصلی ما، همان‌گونه که از عنوان کانال پیداست، پیدایش یک دوران جدید در عالم است؛ که معتقدیم این دوران پیرامون شکل گرفته است. تبعا این مدعا را باید به‌نحو مستدل و مستند پشتیبانی کرد و شواهد و دلایل و قرائنی را نشان داد که از عهده بازنمایی چنین مدعایی برآید. یکی از راه‌کارها، برای نشان‌دادن پیدایش "عصر جدید" و آغاز "دوران جدید عالم" آن است که بتوانیم پیدایش، تغییرات و تکامل و زوال و انحطاط عصر و دوران پیشین را به‌تصویر بکشیم. درواقع، ما زمانی می‌توانیم از عصر جدید صحبت کنیم که عصر قدیم را نشان دهیم و شواهد پایان‌یافتن و زوال آن را عرضه کنیم. ما زمانی می‌توانیم از آغاز دوران جدیدی در عالم حرف بزنیم که نخست مخاطب را قانع کنیم که در چرخش عالم، دوران‌هایی وجود دارد و مانند یک قانون فراگیر بر تحولات آن دوران سایه می‌اندازد. آن‌گاه نشان دهیم که دورانی پیش از این دوران نیز بوده است که یک روزی آغاز شد و بر دوران پیش از خود مهر خاتمه زد؛ آن‌گاه به‌تدریج رشد کرد و سایه‌ی ویژگی‌های خود را بر اکثر تحولات آن عصر گسترانید؛ به اوجی رسید و در نهایت رو به افول و زوال نهاد. آخر سر نیز نشان دهیم ما با آغاز دوران جدیدی در عالم مواجهیم و ایده‌ی ما چگونه این عصر جدید را می‌سازد و چگونه ما پیشتاز و پیشقراول این عصر جدید هستیم. آن‌چه در این کانال مطالعه می‌کنید، چنین هدفی را دنبال می‌کند. برآنیم تا پیدایش "دوران قدیم عالم" را با تاکید بر پیدایش و ریشه‌های تاریخی آن بررسی کنیم؛ تحولات مهم آن را مطالعه کرده و نقاط انحطاطش را تاریخ‌گذاری نماییم. یکی از مهم‌ترین محورهای این پژوهش، بررسی تحول و تطور و و دولت در این پیدایش و زوال خواهد بود؛ تا در این مجرا، پشتوانه‌ای برای نظریه‌ی در پیدا نماییم. ✅ از کلیه علاقه‌مندان حوزه‌ی مطالعاتی: فلسفه‌ی تاریخ، فلسفه‌ی سیاست، فلسفه‌ی سیاسی، جامعه‌شناسی سیاسی، الهیات اجتماعی تقاضا داریم که با نظرات و پیشنهادهای خودشان ما را یاری برسانند. @doranejadid
❎ امکان عبور از مدرنیته و ظهور یک دوران تاریخی جدید در عالم مدرنیته، شیوه‌هایی از زندگی و سازمان‌دهی اجتماعی است که از قرن هفدهم در اروپا پیدا شد و به‌تدریج در سرتاسر عالم، کم و بیش نفوذ پیدا کرد. با این وجود، در اواخر قرن بیستم و در آغاز هزاره‌ی جدید، بسیاری از اندیشمندان چنین استدلال می‌کنند که جهان در آغاز عصری نو قرار گرفته است و علوم اجتماعی باید در برابر آن واکنش نشان دهند؛ چراکه این عصر نوپدید ما را به فراسوی مدرنیته کشانده است. بسیاری از اصطلاحات ما را به این گذار آگاه می‌کنند؛ مانند نظام اجتماعی جدید؛ جامعه‌ی اطلاعاتی و جامعه‌ی مصرفی. این واژگان به ما یادآور می‌شوند که حالت پیشین امور اجتماعی در شرف پایان‌گرفتن است و ما وارد دوره‌ی پسامدرنیته و پساصنعتی شده‌ایم. برخی دیگر از اندیشمندان در معرفی ، تحولات نهادی را مطمح نظر قرار می‌دهند؛ مثلا معتقدند که ما از "نظام مبتنی بر ساخت کارخانه‌ای کالاهای مادی" به‌سوی نظامی گام برمی‌داریم که اساسا با "اطلاعات" سروکار دارد. فرانسوا لیوتار، که شیوع واژه‌ی پست‌مدرنیته به وی منسوب است، دوران جدید بعد از را «رویگردانی از کوشش در جهت مبتنی‌ساختن بر پیشرفت طراحی‌شده به‌وسیله‌ی انسان و دوری‌گزیدن از این نوع اعتقاد» تعریف می‌کند. به باور لیوتار، در عصر جدید، جوامع انسانی می‌خواهند از "روایت بزرگ" و "طرح داستانی" مدرن که می‌گوید بشریت هم‌چون موجوداتی با گذشته‌ی معین و آینده‌ی پیش‌بینی‌شده است، عبور کنند. ، که دیدگاه تاریخی ایشان مسبوق به سال‌های پیش از پیروزی است، به امکان شکل‌گیری دوران جدیدی در عالم اشاره کرده و ضمن تصریح بر تحقق‌پذیربودن آن، اسلام را واجد توان و توشه‌ی لازم برای معماری معرفی می‌کنند. ایشان برای این منظور بر توحید اجتماعی و معنویت فطری تاکید کرده و افق مطلوب و منوی انقلاب را دست‌یابی به تمدنی بر مبنای قرائت اجتماعی از اسلام برای بسط معنویت فطری عنوان می‌نمایند. @doranejadid
❎ نیل پستمن و نقد فرهنگ تکنولوژی نسبت انسان با در سه دوره دچار تحولات عمده‌ای شده است که می‌توان آن را در سیر تاریخی بشر از یک‌دیگر متمایز کرد. یعنی ارتباط انسان با ابزار در دوره‌های نخستین پیدایش ابزار، موجب ایجاد شد؛ سپس این فرهنگ با شکل‌گیری دستگاه چاپ به تغییر صورت داد. امروزه پیدایش وسایل ارتباط جمعی و کامپیوتر از فرهنگ جدید به اسم خبر می‌دهد. الف) فرهنگ ابزار اصطلاح فرهنگ ابزار، رابطه انسان‌های آن جامعه را با مبانی اعتقادی و سیستم اجتماعی و این ابزار مشخص می‌کند. جوامع دارای فرهنگ ابزار می‌توانند مقادیر زیاد و متنوعی از این ابزار را دارا باشند؛ امّا تعالیم مذهبی و دینی، هدایت‌کننده و کنترل کننده‌ای است که کاربرد ابزارآلات و کم و کیف استفاده از آن‌ها را تعیین می‌کند. این فرهنگ، وحدت و همگانی‌بودن خود را از مبانی متافیزیکی (غیرمادّی) گرفته است. این، "تفکر" است که به هستی معنا می‌بخشد و مانع آن می‌شود که تکنیک (فن) خود را بر انسان‌ها و نیازهای آنان تحمیل کند. مهم‌ترین ابزاری که در این دوره، ابداع شده، ، دوربین نجومی، و بوده است. ب) فرهنگ تکنوکراسی در یک جامعه تکنوکرات، ابزارآلات، نقش کلیدی‌ای را در جهان اندیشه‌های فرهنگی آن جامعه برعهده دارند. همه شرایط، تحوّلات و خواسته‌ها و تمام ویژگی‌های اجتماعی باید تا حدود زیادی، تابع خواسته‌ها و ضوابطی باشد که رشد این تکنیک و سیر تکاملی آن ایجاب می‌کند؛ امّا نقش تکنیک هنوز به آن حدی نرسیده است که موجب تغییر در ساختار فرهنگی و تحوّل آن شود. هنوز مبانی ماورایی و اهداف، جای خود را در فرهنگ‌ها حفظ کرده‌اند و هنوز افراد، بر این باورند که ماشین و ابزار صنعتی، هم‌چنان در استخدام بشریت خواهند بود و هرگز به قدرت حاکم مبدّل نخواهند شد. مهم ترین وسیله‌ای که در این دوران ابداع شد، است. با این اختراع، یک تحوّل عظیم در ساخت فرهنگ، رخ داد و آن، تبدیل فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب بود. از این پس، عنان ارابه فرهنگ، به دست "کتاب" افتاد. کتاب، به‌عنوان مهم‌ترین محصول ، ویژگی‌هایی داشت و مربوط به متنی می‌شد که در چارچوب آن به چاپ رسیده است. این خصوصیت باعث تمییز "مفهوم نوشتاری" از "مفهوم شفاهی" می‌شود. ج) فرهنگ تکنوپولی وجه بارز این فرهنگ، قراردادن به‌جای خداست و لذا شاخصه‌ی آن، "خدای‌گونه"بودن آن است. یعنی فرهنگ، اعتبار خود را در تکنولوژی جست‌وجو می‌کند و دستورالعمل‌های خود را از تکنولوژی می‌گیرد. این راه، الزاماً به فروپاشی و نابودی باورها و عقاید سنّتی منتهی می‌شود. نظام تکنوپولی را این چنین می‌توان تعریف کرد: "نظامی که در آن، جامعه‌ی انسانی سیستم ایمنی و قدرت دفاعی خود را در برابر تهاجم سیل اطلاعات از دست داده است». در این فرهنگ با کاهش اعتقاد به اهداف و کم‌رنگ‌شدن "ماورا" در زندگی مواجهیم. در این فرهنگ، «وسیله» با «هدف»، یکی می‌شود و دیگر بدان‌معنا هدفی وجود ندارد که بتواند مانع استفاده‌ی بی‌مورد از تکنیک شود. خصلت نظام تکنوپولی، انبوه اطلاعات است که در قالب ابزاری چون کامپیوتر و تلویزیون ایفای نقش می‌کند. نيل پستمن در اثری با همین نام با رد خنثي‌بودن تكنولوژي، به تأثيرات و پيامدهاي ورود و گسترش تكنولوژي در پرداخته و جامعه‌ي و فرهنگ حاكم بر آن را مورد نقد و بررسي قرار داده است. ويليام ملودي نیز "جامعه‌ی اطلاعاتي" را از محصولات تکنولوژی جدید می‌داند و به توصیف آن می‌پردازد. @doranejadid
⭕️ راه متفاوت آلمان برای ساخت نهاد دولت بی‌شک صلح نکته‌ی کانونی طرح‌های دولت‌سازی است. از این نقطه‌ی تاریخی به‌این‌سو شاهد چهار الگوی عمده بوده‌ایم: الگوی فرانسوی، الگوی انگلیسی، الگوی روسی و الگوی آلمانی. اطلاعات ما درباره‌ی الگوی روسی محدود است و منابع چندان جدی‌ای در این رابطه در دست نیست. اجمالا تفاوت در الگوهای را می‌توان به تفاوت در سنت‌های حقوقی این ملت‌ها ارجاع داد. سنت حقوقی آلمان، بعد از سقوط امپراتوری و متاثر از نواندیشی مسیحی شکل گرفت. این سنت بعدها متاثر از آموزه‌ی حاکمیت و آموزه‌ی staatstrason قرار گرفت تا راه ویژه‌ی خود را در دولت-ملت‌ها پیدا کرده و نظام سیاسی و اجتماعی خود را بر بنیان آن بنا کند. مسیر آلمانی به‌تبع سنت حقوقی متفاوت‌اش با دولت‌سازی فرانسوی و انگلیسی متمایز می‌شود. این الگو نه مانند شیوه‌ی فرانسوی بر بنیان تمرکز قدرت در دستان شاه استوار شده؛ و نه مانند الگوی انگلیسی به‌تبع جنگ‌های مذهبی به‌سمت دولت سکولار مطلقه غش کرده است. بنیان سنت دولت‌سازی آلمانی را باید با تاخیری تاریخی در اندیشه‌ی نویسندگان کتاب «منشورات رایش» پی گرفت که از آموزه‌ی حاکمیت ژان بدن تاثیر پذیرفته است. هوشمندی نویسندگان منشورات رایش برای امروز ما الهام‌بخش و بصیرت‌افزاست. آنان متوجه شدند که راه آلمان برای دولت‌سازی، متفاوت از راه و انگلیس است و مفاهیمی که در زمینه‌های اجتماعی ، فرانسه و متولد شده‌اند، نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای آلمان باشد و بنای دولت بر بنیان آن استوار گردد. رقم‌زنندگان این سنت حتی به این نکته نیز پی بردند که مراجعه به سیاست ارسطو نیز افاقه‌ای در دولت‌سازی آلمانی نخواهد داشت. آن‌ها مسیر بومی و اختصاصی خود را یافتند و به‌این‌ترتیب شیوه‌ی دولت‌سازی آلمان متمایز از دولت فرانسوی و انگلیسی بنا نهاده شد. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
| 🟥 پس از قریب به چهار و اندی سال کار مقدماتی در این کانال، اعم از: پرداختن به ترمینولوژی ، ، ، و ، و نهایتا ، اکنون می‌توان یک جمع‌بندی نسبتا قابل قبولی از در گذار به عصر جدیدش ارائه داد. به‌عبارت‌دیگر، پس از چهار سال پهن‌کردن بحث، اکنون به فصل جمع‌کردن آن رسیدیم. 🔸 تلاش می‌کنم در فصل جدید، مطالب به دور از موجزگویی باشد. شاید بهتر این باشد که ابتدا یک مطلب موجز به شکل کپشن، و سپس مطلب مبسوط‌‌تر با ادبیات عامیانه‌تر را تقدیم کنم. 🔹پی‌رنگ اصلی پست‌ها این خواهد بود که نسخه‌ی تمدنی ، تنها راه برون‌رفت از دشواره‌های دویست سال گذشته‌ی این مرزوبوم است. این نسخه، حاصل فهم رهبران انقلاب از تلاقی سه نیرو در شکل‌دادن به وضعیت ایران معاصر است: 1️⃣ طرح بعثت 2️⃣ تقابل ایران و اسلام با استعمار و 3️⃣ میراث پنج نهضت تحول‌خواهانه‌ی ایرانی در دو قرن گذشته 🔹ماحصل فهم عمیق از نحوه‌ی تلاقی این سه نیرو در شکل‌دادن به ، رهبران انقلاب را به ضرورت پی‌ریزی نقشه‌ی راه تمدنی انقلاب برای شکل‌دادن به رهنمون ساخته است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 📮 با برافراشتن پرچم ، ملت‌های مختلف از جمله را در فرآیندی از داد و ستد فرهنگی و تمدنی قرار داده که ماحصل آن را به اختصار می‌توان در فرهنگ و تمدن مدرن نام نهاد. اگرچه ریشه‌های را باید در دربار و ازدواج شاه ایران با شاهزاده‌ خانم مسیحی اهل دنبال کرد، اما اثربخشی این فرآیند، در دوره‌ی ، در زمان حکومت آشکارتر از آن گردید که بتوان نادیده‌اش گرفت. بدین‌ترتیب به اسارت مکانیزم‌های درآمد و اقتدار حاکمیتی‌اش در معرض زوال و انحطاط قرار گرفت. 🔸 اگرچه از زمان فتحعلیشاه تا به امروز شاهد ظهور دست‌کم در ایران برای بازیابی بوده‌ایم، اما آخرین نهضت، یعنی تنها نهضتی بوده که قدرت در برابر فرآیند انحلال را از خود نشان داده است. 🔹 آیت‌الله خامنه‌ای معتقدند که با تکیه‌بر این مقاومت می‌توان از تاریخ جدید ایران و آغاز در عالم سخن گفت. می‌کوشد این فرآیند را به اختصار از زمان تا به امروز به تصویر بکشد و نشان دهد که چرا و چگونه تدبیر برای قراردادن تاریخ ایران در وزان عصر جدید، شاه‌راه خروج از ایران میانه و معاصر است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 1️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 اسرائیل پاسبان در منطقه‌ی راهبردی از پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز بوده است. حضور آن به‌معنای تداوم ، تزلزل آن نشانه‌ی رو به اضمحلال بودن این چیدمان، و برچیده‌شدنش لازمه‌ی ایجاد در منطقه و جهان است. سرنوشت این بختک 77 ساله امروز به ملت رشید ایران گره خورده است. این روزها یکی پس از دیگری می‌روند تا این تصمیم و عزم را به بخش طلایی و درخشان در گذار به مبدل سازند. 🔹 پایان و ترسیم مرز دولت-ملت‌های جدید، آغاز رسالت در محافظت از هژمونی قدرت‌های پیروز، در منطقه‌ی غرب آسیا بود. 29 نوامبر 1947میلادی، نطفه‌ی این طفل شوم بسته شد و باطل، باری دیگر لباسی از جنس جغرافیا به تن کرد. اگرچه مخالفت کشورهای عربی این آغاز را قریب به یک سال به تاخیر انداخت، اما 14 می 1948میلادی، پرچم از تا ، در شرق به اهتزار درآمد؛ عبادتگاه علیه‌السلام نیز به جولانگاه ابلیس بدل شد. 🔸 از آن روز تا به امروز، اسرائیل نماد شوم طفیلی‌شدن در برابر بوده است؛ نماد چیرگی بر ملت‌های متعلق به . تاریخ گواهی می‌دهد که تداوم این رسالت و اهتزاز این پوستین، تنها با پیروزی تصورناپذیر به چالش کشیده شده است؛ چالشی که اینک می‌رود تا به بازی مرگ یا زندگی تغییر وضعیت دهد. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 2️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 پنجمین موج تحول‌خواهی در با انقلاب اسلامی رقم خورد. رهبران برخلاف رهبران پیشین معتقد بودند که حل چالش‌های اساسی نیازمند بازتعریف منطقه‌ی غرب آسیا در معادلات جهانی است. زیرا وضعیت کشورهای این منطقه تابع رژیم‌های امنیتیِ تعریف‌شده برای این نقطه از جهان است؛ این رژیم‌ها تعریف می‌شوند تا دوام و تداوم ناموازنه‌ی حاکم بر روندهای به‌نفع حفظ شود و پایدار بماند. 🔹 رهبران انقلاب به این نکته پی بردند که حل نخواهند شد، مگر این‌که مساله‌های کشورهای حل بشوند. در این نگاه فراملی و تمدنی، مساله‌ی کشورهای مسلمان و مساله‌های منطقه‌ی غرب آسیا همانند فرض شده است؛ به‌طوری‌که تحولی کوچک در یکی از این ظرف‌ها، لاجرم به‌شکل طبیعی تحول در کلیه‌ی ظروف‌های مرتبطه را در پی دارد. استعاره‌‎ی «ظروف مرتبطه» به‌نحو ضمنی بر بنیان نظریه‌ی استوار شده است؛ این نظریه را می‌توان به منطقه‌ای با وسعت سند تا نیل تطبیق کرد. 🔸 شواهد و تجربه‌های تاریخی گواهی می‌دهند که آرامش و صلح جهانی، تابع آرامش و صلح در و پیرامون آن -از تا - بوده است. این منطقه به‌طور طبیعی واجد یک جغرافیای مشترک است که تبعات خاصی را بر آن بار می‌کند. برای مثال؛ هرگاه تعادل و تعاملی در این جغرافیای مشترک به راه بیافتد، به‌هم‌پیوستگی طبیعی آن می‌تواند ضامن صلح و ثبات و آرامش در گستره‌های فراتر از و آن‌سوتر از باشد. به‌عبارت‌دیگر، به‌مدد مندرج در منطقه، سرنوشت جمعیت‌های مستقر در این شعاع را به هم دوخته و ایشان را کرده است. با این اوصاف، این‌منطقه را می‌توان سرزمین نامید. 🔹 ملت‌هایی که در غرب آسیا زندگی می‌کنند، خواه یا ناخواه به‌دلیل به‌هم‌وابسته‌شان، سرنوشت مشترکی را نیز در تاریخ دنبال کرده و می‌کنند. حتی نیز آن را تحت‌عنوان کژتابانه‌ی می‌شناسد؛ آمریکا کل این منطقه را ذیل فرماندهی واحد کنترل می‌کند؛ علوّ در گرو آشفتگی این منطقه است. هم‌سرنوشتان این منطقه هرگاه از این پیوستگی‌شان غفلت ورزیده‌اند، تقلای ایشان برای تحول و تغییر و پیشرفت، به یک چرخه‌ی باطل پرهزینه و کم‌ثمر تبدیل شده است. دقیقا ملهم از این نگاه بود که مساله‌ی در نوک پیکان اندیشه‌ی سیاست خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته؛ این سیاست تا به امروز تداوم یافته؛ اکنون نیز به نقطه‌ی سرنوشت‌ساز خود رسیده است. 🔸 ذیل همین نگاه راهبردی در سال 1982میلادی، با حمایت آشکار و قاطع جمهوری اسلامی در بیخ گوش رژیم اشغال‌گر تاسیس شد. تاسیس این نهادِ نیک‌پی نشانه‌ی واضحی بود از عزم برای درافتادن با ، پایان‌بخشیدن به در غرب آسیا، بنای رژیم جدید منطقه‌ای جهت ایجاد ، و بنیان‌گذاری . 🔹 تداوم این سیاست به‌مرور زمان به تولد انجامیده و منطق ویژه‌ی خود را به‌عنوان یکی از مولفه‌های تاثیرگذار بر نظم جدیدی که در حال شکل‌گیری است، بر جهان در حال گذار تحمیل کرده است. جبهه‌ی مقاومت را می‌توان نخستین فرزند دانست. ظهور این قدرت منطقه‌ای یکی از نشانه‌های انکارناپذیر نزدیکی به قله‌های آرمانی است. جمهوری اسلامی با حمایت‌های علنی خود از جبهه‌ی مقاومت، اعتقاد راسخ خود به هم‌سرنوشتی ملت‌های غرب آسیا را تا به امروز فریاد زده است. شنیدن این صدای رسا و نجات‌بخش، بخش مهمی از در گذار به است. شنیدن این صدا کمک می‌کند تا در ساختن قدم‌های مستحکمی را برداریم. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 3️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 تولد ، نشانه‌ی باروری اندیشه‌ی پشتیبان است. این ولد صالح نشان داده که انقلاب اسلامی، صرفا یک تغییر سیاسی درون‌مرزی نیست که را نماد آن بدانیم. طلوع اندیشه‌ی اسلامی از این خاک نشان داد که حق در این زمانه، در پناهگاه دیرین خداپرستان -یعنی ایران- ردای به دوش انداخته و با مرکزیت و گذرگاه تمدن‌های شرقی عزم آن دارد که باری دیگر نظمی جدید را در عالم به پا کند. 🔹 روزها یکی پس از دیگری تا به امروز پیش رفته‌اند تا به درک این واقعیت دست یابد که تداوم، توسعه و قوت‌گرفتن جبهه‌ی مقاومت و در رأس آن حزب‌الله، شاخصی عینی برای سنجش و پایش امکان تحقق و گذار از به نظمی انسانی‌تر و البته مبتنی‌بر مختصات شرقی است. عطف به این امر، خاک که از دیرباز دروازه‌ی صدور یا ورود نظم‌های جهانی «از شرق به غرب» و «از غرب به شرق» بود، به آوردگاه رویارویی «نظم قدیم» با «نظم جدید» تبدیل کند. 🔸 اتفاقات و حوادث پربسامدی که این روزها در شرق ، با محوریت و در حال وقوع است، تابلوی وضعیت مواجهه‌ی دو نظم با یک‌دیگر است. علایم و نشانگانی که این داشبورد به نمایش می‌گذارند، کم‌وکیف درگیری این دو نظم را به تصویر می‌کشند. و پایبندی به اصول انسانی ازسوی جبهه‌ی مقاومت دریک‌سو، و جابه‌جایی مرزهای توحش و درندگی و دریدگی از جانب رژیم کودک‌کش درسمت‌دیگر، آیینه‌ی تمام‌نمایی است که تمایز دو نظم را در چشم جهانیان به نمایش گذاشته است. 🔹 اینک سرزمین‌های مقدس کرانه‌ی خاوری مدیترانه شاهد رویارویی با است. حدودات سرزمینی لبنان و اسرائیل اینک دیگر نه صرفا دو ، بلکه کرانه‌ی دو هستند. دریک‌سمت، روح شرقی بیدارشده و آماده‌ی بازپس‌گیری میراث و منزلت تاریخی خویش است؛ درسمت‌دیگر، چنگال‌های نظم استعماری با پیکر پاک و بی‌دفاع کودکان درافتاده و آخرین تقلای خود برای بقا را به نمایش گذاشته است. اراده‌ی ملت‌های متعلق به هر کدام از این دو سمت در روزهای آینده تعیین خواهند داد که سمت برنده در بازی مرگ یا زندگی، از آنِ کدامین نظم است؛ از آنِ نظم رو به زوال یا از آنِ نظم در حال شکل‌گیری. 🔸 در گذار به نورافکنی است برای فهم پیوند وجودیِ ما به این صحنه‌ی عظیم جهانی. روایت ایران می‌گوید که در کدام سمت و چرا و چگونه باید ایستاد. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 4️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🟥 هویت جمعی بین‌الملل خسته‌نشو 🔸 خاتمه‌بخش این سلسله یادداشت، عبارتی است از پرچم‌دار بازگشت به هویت طبیعی و تاریخی خودشان. آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله‌تعالی 📎 می‌فرمایند: 📩 خیمه‌ای که این‌جا سرِپاست، ریسمان‌ها و میخ‌های عمیقی که این خیمه در سرزمین اسلامی دارد، در کشورهای دیگر کوبیده شده است. این، هنر هویت شماست... ما می‌توانیم پایه‌های غلطی را که قدرت اقتصادیِ متمرکزِ متراکمِ دستگاه‌های شیطانی برای خودشان به‌وجود آورده‌اند، به چالش بکشیم. در دنیا جنگ راه می‌اندازند؛ قحطی به‌وجود می‌آورند و بحران ایجاد می‌کنند... بحران‌آفرینی، جنگ‌آفرینی و ایجاد نظام‌های خشن و قسی‌القلب مثل اسرائیل کار این‌هاست. باید این‌ها را به چالش کشید. چه کسی می‌تواند؟ یک ؛ متکی به ایمان قلبی و دینی... قدرت‌ها را به چالش بکشد؛ تعدیل کند و در نهایت آن‌ها را از بین ببرد. 🚩 پی‌نوشت: در گذار به ، با عنایت به این خیمه و افراشته‌شدن آن در قلب و سامان می‌یابد. ایران در این ، کانون ظهور یک است. این هویت همان‌گونه که در حال تغییر چهره‌ی جغرافیای است، می‌تواند چهره‌ی و بلکه جهان را نیز متاثر از خود کند. تاریخ انتظار می‌رود تا شاهد به سرتاسر جهان باشد؛ صلح و ثبات و آرامشی که از قلب تپنده‌ی سرزمین هم‌سرنوشتان، یعنی می‌جوشد. به امید روزهای پر از امید و ایمان. 🔸 پایان 🔹 قسمت اول 🔹 قسمت دوم 🔹 قسمت سوم 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔹 چگونه دست اندیشه‌ی استعلایی غرب از آستین رقابت‌های ژئوپلیتیکی بیرون آمد؟ ایران معاصر چگونه در په
| 🔴 استعلای جغرافیایی، زیربنای استیلای سیاسی 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 3️⃣ از 4️⃣ 🔸 تولد در قرن هفدهم و گذار از حکومت‌های بسیط سنتی به ، به‌شکل معناداری مقارن بود با اوج‌گرفتن در و شیوع رقابت‌های ژئوپلیتیکی با محوریت قدرت‌های سیاسی نوظهور در آن منطقه. نیز در اثنای همین مسابقات و رقابت‌ها، و مشخصا در کشاکش (Great Game) 📎 متولد شد. تبیین این امر باید در کانون در گذار به قرار بگیرد. 🔹 در امتداد بود که چهره‌ی جهان تغییر یافت و به شکلی که امروز می‌شناسیم، درآمد. برای تصویرسازی از جهان فردایی که هم‌اینک به‌سوی آن در حال حرکتیم و بنای ی که هم‌اینک برای ساختن آن می‌جنگیم، ناگزیریم که منطق پشت این مسابقات و رقابت‌ها را بشناسیم و آن را به‌نحو مقتضی و مطلوب تغییر دهیم. ازاین‌رو درک دقیق «منطق مرزبندی نظم وستفالیایی»، یک مقدمه‌ی اجتناب‌ناپذیر برای معماری نظم آینده محسوب می‌شود. 🔸 باید توجه داشت که «منطق مرزبندی» و شیوه‌ی تعریف و ترسیم در صلح وستفالیا، به‌عنوان سلاح بسیار نرم امنیتی به‌کار گرفته شد. تمدن غرب از همان بدو تولدش، ایده‌ی مرز و چگونگی ترسیم و تنظیم و تغییر و تثبیت آن بوده است. برون‌داد این سلاح در لحظه‌ی نخستین، تبدیل بیش از 500 واحد فئودالی () به 30 کشور () و تولد 30 دولت-ملت در اروپا بود. اگر در دوره‌ی اخیر، ارعاب ناشی از بمب اتم به فیصله داد، در ، این قدرت ناشی از بود که توانست به جنگ‌های صدساله‌ی اروپایی و در 1648میلادی خاتمه بخشد. 🔹 با تکیه بر مدعای فوق می‌توان گفت که قدرت فائقه‌ی تمدن غرب در منطق مرزبندی و ظهور پیدا کرده است. غرب در پدیده‌ای تصرف کرده که هیچگاه تصور نمی‌شد تغییر آن در بضاعت بشر بگنجد. البته باید توجه داشت که غرب این امکان را ابتدا با سست‌کردن پایه‌های و گذار از و تاسیس بنای شامخ (method) به‌دست آورد و در گامی دیگر، این امکان را با و محقق نمود؛ دانش و تکنولوژی و صنعت نیز در خدمت این ایده بوده است. پس پربی‌راه نیست که بگوییم: دست‌بردن در و ایجاد امکانات جغرافیایی، از غرب برخاسته و به مدرن منتهی شده است. 🔸 نتایج شگفت‌انگیز کاربست منطق مرزبندی چنان خیره‌کننده بود که بعدها نیز به‌عنوان ابزار قدرت، جهت کنترل دیگر مناطق جهان به‌کار گرفته شد. بدین‌ترتیب، این نظم به‌تدریج در اقصی نقاط جهان رسوخ یافت؛ با الگوی خود سرزمین‌های مختلف را درنوردید؛ قلمروهای گوناگون را به‌مثابه به یک‌دیگر متصل ساخت؛ در نهایت، شیر کنترل این ظروف و شیب تغییر تبادلات فی‌مابین آن‌ها را به‌دست خویش گرفت و آن را به‌دست ها داد. این همان خط داستانی است که نقاط تمدن‌خیز مشرق‌زمین را طفیلی غرب کرده است. 🔹 اکنون که قریب به 400 سال از آن تاریخ می‌گذرد، منطق مرزبندی وستفالیایی هم‌چنان به‌عنوان یک حربه‌ی حیاتی در اختیار قدرت‌های غربی است. و تعیین مرز، ناموس است. این منطق هم اینک نیز برای مهار قدرت‌های نوظهور، به‌منظور حفظ در مدیریت تحولات جهان به‌کار گرفته می‌شود. تجزیه‌ی کشورهایی که به سطحی از دست پیدا می‌کنند و ایجاد اتحادیه‌های منطقه‌ای نمونه‌ای از مصادیق کاربرد در روزگار ماست. 🔸 مطالعه‌ی دانش‌های مرتبط با و اداره‌ی نشان می‌دهد که این منطق در انحصار معماران ژئوپلیتیک جهان قرار دارد. شکستن این انحصار و تعیین منطقی جدید برای مرزبندی، و چه بسی وضع و جعل پدیده‌ای غیر از و برای صیانت از تمایزات فرهنگی، یکی از الزامات گذار به و تصویرسازی از است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 درکِ مکانتِ زمان، راهی برای فهم در 🔹 مباحث در کانال «دقایقی پیرامون دوران جدید عالم»، در یک سیر طبیعی رخ داد. ما ابتدائا می‌خواستیم راهی برای استفاده از برای پرداختن به مساله‌های عینی سیاست و مشخصا برای پیدا کنیم. فلسفه‌ی تاریخ در آسمان بحث می‌کند و نتایجی که می‌گیرد، انتزاعی به نظر می‌رسد. اگر احکام و قوانین و اصول فلسفه‌ی تاریخ نتواند به زمین واقعیت و عینیت نزدیک شود، و خیال و پنداشته و انگاشته خواهد شد. به‌عبارت‌دیگر، تا وقتی که عصر و زمان، مکان پیدا نکنند، اثبات شکل‌گیری در عالم میسور نخواهد شد. 🔸 در این راستا متوجه شدیم که یکی از مکاتب عمده‌ی فلسفه‌ی تاریخ، نگاه جغرافیایی به حرکت و تاثیر امکان‌ها و در شکل‌دادن به فرهنگ و سیاست و اقتصاد است. نتیجه گرفتیم که فلسفه‌ی تاریخ در نخستین قدم برای زمینی‌شدن باید به تن کند تا بتواند حضور خود را در متن تصمیم‌های کلان اجتماعی و زندگی روزمره نشان دهد. وقتی زمان لباس جغرافیا می‌پوشد و مکانت پیدا می‌کند، رد پای تاریخ بر زمین هویدا می‌شود و تغییر تاریخ و پیچ‌های تاریخی امکان بررسی و رد و تایید پیدا می‌کند. 🔹 ژئوپلیتیک یکی از بهترین بسترها برای زمینی‌کردن و عینی‌کردن و محسوس‌کردن احکام فلسفه‌ی تاریخی است. برای نمونه، یکی از مهم‌ترین مباحث فلسفه‌ی تاریخی شیعه است. اما اگر نتوانیم این نزاع را در روی زمین به تصویر بکشیم، احساس خواهیم کرد که با یک بحث انتزاعی روبه‌رو هستیم. چون ما در واقعیت روزمره، با حق و باطل محض مواجه نیستیم و بلکه با اختلاط آن‌ها طرفیم. باید نشان دهیم که تاریخی چگونه به یک در روی زمین تبدیل شده است؟ پاسخ به این سوال، نیازمند توضیح و تبیین کیفیت و چگونگی است. توضیح این مطلب را ذیل الهیات جغرافیا دنبال کردیم. 🔸 طرح الهیات جغرافیا نیز در همین راستا دنبال شد. الهیات جغرافیا می‌تواند واسط فلسفه‌ی تاریخ و ژئوپلیتیک باشد و ما را به عبور دهد. زیرا اگر بتوانیم را صورت‌بندی کنیم، کمک خواهد کرد که فلسفه‌ی تاریخ شیعی را به نظریه‌ی سیاسی نزدیک کرده و به تولید و تدوین و تصویرسازی از الگوی نزدیک‌تر شویم. 🔹 این مسیر، مباحث و را نیز به هم‌دیگر نزدیک‌‌تر کرده و سیر مباحث را قابل اعتنا می‌کند. این رهیافت در فقدان ، که به‌نوبه‌ی خود ناشی از عدم است، قابل پی‌گیری و حائز اهمیت و ضرورت است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| آخرین قطعه از سلسله یادداشتهای: «معماری صلح و پیشرفت در ، از تا » با عنوان «جابه‌جایی محور توازن منازعات تمدنی به ». در این یادداشت‌ها به سراغ منطق درونی جابه‌جایی نقطه‌ی توازن منازعات تمدنی رفتیم و سعی کردیم چشم‌اندازی از بحران ، از منظر کلان ارائه نماییم. 1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازن‌بخش 2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز 3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی 4️⃣ یادداشت چهارم: جابه‌جایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔹 منطق دولت مدرن را به‌گونه‌ای در طراحی حدّ فاصل و تعیین به‌کار گرفته است که برخی مناطق نمی‌توانند مشتری خوب و مناسبی برای جهان توسعه باشند! آن‌ها نامشتری توسعه هستند و این امر یکی از عجایب روزگار است. 🔸 مثلا؛ درحالی‌که برای بذل به مردم از انواع مختلف تسلیحات نظامی استفاده کرد، حاضر به پذیرفتن برگزاری و رای‌گیری همگانی در سرتاسر خاک با حضور همه‌ی مذاهب و اقوام و گرایش‌های سیاسی نیست! مثال دیگر؛ است که در تاریخ مدرن همواره میزبان انواع مختلف چالش و بحران بوده است. 🔹 برخلاف بیان رایج و قول مشهور که را زیرساخت توسعه می‌داند، این رابطه می‌تواند برعکس باشد. اساسا ما در مواجهه با امنیت، با یک مفهوم بسیط و الگوی یکسان و ثابت طرف نیستیم. تفاوت و می‌تواند تمایزات امنیت را توضیح دهد. امنیت برای معماران دنیای مدرن، کالایی است که از طریق فروش آن، زمینه را برای تمنای توسعه فراهم می‌کنند. چنین امنیتی، امنیت کالایی است. ملتی که امنیت کالایی را خریده، ناخواسته به میزبان بحران‌های کشور فروشنده تبدیل می‌شود. در این تبادل، کشور فروشنده به امنیت وجودی دست پیدا می‌کند. 🔸 وجود چندین نقطه‌ی ناامن در برخی مناطق، شکل‌دادن به را ممکن می‌گرداند. این مطلب یکی از لوازم است. ، شرایط لازم برای فروش توسعه در لوای امنیت کالایی است. توسعه، پیوست امنیت کالایی است. وجود مناطق ناامن، که نامشتری مدرنیته محسوب می‌شوند، نه‌تنها بازار مناسبی را برای فروش این کالای گران فراهم می‌کند، بلکه شرایط خیزش رقیبان را نیز مهار می‌نماید. افغانستان در شرق سرزمین میانه و فلسطین در غرب این سرزمین، نامشتری‌های توسعه‌ی مدرن هستند. 🔹 ارتش ایالات متحده، بخشی از بازار بزرگ این کشور است. 800 پایگاه نظامی امریکا در جهان، شعبه‌های این مارکتینگ عظیم برای فروش امنیت کالایی به در جهان هستند. در قلب این بازار بزرگ تعریف شده است. آرایش نیروهای نظامی امریکا بر این مطلب صحه می‌گذارد. با این منطق، ضمن ایجاد محیط مناسب برای دوشیدن کشورک‌های نفت‌خیز حاشیه ، ارتش امریکا از خیزش ، و نیز مراقبت می‌کند. با آمدن قرار است که یک بیزینس‌من بالای سر این آرایش تکیه بزند. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| چگونه به شکل ایرانی که امروز هستیم، درآمدیم؟ پاسخ به این پرسش که یکی از محورهای #روایت_ایران است،
| 🔸 ، قرن تبدیل مجمع‌الجزایر به امپراتوری فراقاره‌ای بود. تصرف و تسخیر ، فتح‌الفتوح آنگلاساکسون‎های جزیره‌ای به حساب می‌آمد. ثروت عظیمی که قلعه‌ی نفوذناپذیر هند توانسته بود قرن‌ها در آغوش بکشد، به دست گرگ‌هایی افتاد که از جزیره‌ای دورافتاده در مغرب‌زمین، از راه به سراغش آمده بودند. تاریخی که به زبان نوشته شده بود، ورق خورد و به‌تدریج مجبور شد که با مردمان انگلیسی شود. این هم‌سرنوشی هم‌چنان علی‌رغم تغییرات عظیمی که پیش آمده است، تا حدودی پابرجاست. 🔹 فتح هند برای انگلستان، آن‌چنان که گمان می‌رود، بی‌درد سر نبود. ضرب‌المثلی جهانی می‌گوید: «هر که بامش بیش، برفش بیش‌تر». برف بیش‌تری که بر پشت بام ملکه‌ی بریتانیا با تصرف هند می‌نشست، مخاطراتی به‌همراه داشت. با این اقدام با آسیب بزرگ دست به گریبان می‌شد که اگر از آن غفلت می‌ورزید، می‌توانست هیبت امپراتوری‌اش را به کام مرگ فرو ببرد: راه‌های مواصلاتی طولانی از تا ! 🔸 تردد در این مسیر بسیار دور و دراز و پرخطر، به‌معنای درکمین‌بودن تهدید و حادثه در هر لحظه از لحظات بود. شاید این سنگینی را کسی بهتر از صاحب این امپراتوری لمس نمی‌کرد. ضربان قلب ملکه، مدام با این گمانه به تلاطم می‌افتاد که مبادا رقیبی از راه برسد و این مسیر را قطع نماید! همان رقیبی بود که با حمله به در سال 1798میلادی، این کابوس را به حقیقت تبدیل کرد. 🔹 ناپلئون به رویای انگلیسی حمله برد. او اعلام کرد که می‌خواهد از عازم در شده و با گذر از ، راهی گردد تا جواهر شرق را از سینه‌ی ملکه بیرون کشیده و بر تاج خود نهد. اگرچه مجنون از رسیدن به این مقصد باز ماند، اما توانست تزار دیوانه‌ی روس را در سودای خود شریک کرده و او را تحریک نماید که از راه شرق و از کرانه‌های و از گردنه‌های ، راهی به هندوستان باز کند و خود را به آب‌های گرم برساند. 🔸 بدین‌ترتیب بر سر هند، به مسابقه‌ی جغرافیایی دامنه‌داری تبدیل شد؛ زمینه را برای فراهم ساخت و سرنوشت ده‌ها ملت را به اسباب رقابت خود تبدیل کرد. بازی بزرگ، یکی از پندآموزترین تاریخ جهان است که به رقابت سیاسی، معنای کاملا جدیدی بخشید و ظرفیت بازی قدرت را افزون‌تر ساخت. از آن زمان تا به اکنون هر پادشاه و حاکمی که از این مقیاس بازی غافل بوده است، نه‌تنها تاج و تخت خود را بر باد داده، بلکه ملت خود را نیز به دست گرگ‌های سیری‌ناپذیر سپرده است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔸 از زمانی که کابوس ملکه به‌دست تاویل شد، سیاست امپراتوری نیز متناسب با احتمالاتی که راه مواصلاتی لندن به دهلی را تهدید می‌کردند، تحول یافت. پشتیبانی از حکومت‌های محلی در صدر اقدامات جدید سیاست‌مداران قرار گرفت؛ بدین‌ترتیب ملکه‌ی دست به معماری خاصی در این منطقه زد تا منطقه‌ی حائل زمینی را قریب به چند هزار کیلومتر، پیرامون بچیند. کار این کمربند، ممانعت از دستیابی (و بعدها ) به مرزهای آبی و خاکی هند بود. 🔹 حکومت‌های بومی غرب آسیا، به‌دلیل جاماندن از کاروان ، حکومت‌های رو به زوالی بودند. کم‌ترین دخالت خارجی می‌توانست این کالاهای گران‌قیمت را به طعمه‌ای برای قدرت‌های نوظهور تبدیل نماید. یکی از این حکومت‌های بومی، سلسله‌ی جدیدالتاسیس در ایران بود. 🔸 روسیه به‌دلیل نزدیک‌تربودن به هند، مهم‌ترین رقیب در آسیا محسوب می‌شد. روسیه ماهیتا کشوری آسیایی بود. لشگر روس می‌توانست با پشت‌سرگذاشتن ، بخش‌هایی از هند را تصرف کند. روسیه، نخستین کشور آسیا بود. به‌تبع تقلید از اروپای غربی به درجاتی از ترقی دست یافته و خود را در مضانّ قدرت جهانی قرار داده بود. این امر برای ملکه‌ی امپراتوری فراقاره‌ای بریتانیا سنگین می‌آمد. 🔹 باری به هر طریق، نطفه‌ی در میان روسیه و انگلیس بسته شد؛ یکی برای رسیدن به هند و دیگری برای حفظ هند. زمین و محیط این مسابقه‌ی امنیتی، با تبدیل حکومت‌ها و ملت‌های محلی به مهره‌های بازی، چیده شد و پیش رفت. 🔸 در این‌باره می‌گوید: ترکستان، ، ماورای ، ایران و ...؛ برای بسیاری این نام‌ها فقط یک افق دور را تداعی می‌کنند. اما اعتراف می‌کنم که از نظر من، این‌ها نام‌های مهره‌های شطرنجی هستند در دست کسانی که بناست با آن‌ها بر سر فرمان‌روایی دنیا بازی کنند. 🔹 صراحت بیان ملکه حتی بیش از جورج کرزن بود. او حتی پشت صحنه‌ی این بازی را نیز برملا کرد و گفت: مساله این است که در این بازی، روسیه آقای دنیا شود یا بریتانیا؟! 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| شکل‌گیری رقابت جدید جغرافیایی غرب در آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی؛ از این پدیده‌ی ژئوپلیتیکی تح
| 🔸اگر کلاسیک را رقابت سیاسی و نظامی میان روسیه تزاری و بریتانیای استعماری در بدانیم، در وسعتی گسترده‌تر در قرن جدید، و آسیای مرکزی را به محیط مسابقات_جغرافیایی تازه‌ای تبدیل کرده است. بازی بزرگ اول، آثار مخربی بر و توسعه‌ی اقتصادی منطقه‌ی ما به جای گذاشت؛ تبعات این اقدام استعماری موجب شد از ریشه‌های این رقابت، سناریوهای متعددی برای بی‌ثباتی پی‌ریزی و اجرا گردند. 🔹اصطلاح را نخستین‌بار 📎 به کار گرفت. آغاز این بازی، سال ۱۸۳۰میلادی بود. برای پایان این بازی دو تاریخ را در نظر گرفته‌اند: 1895میلادی (امضای پروتکل کمیسیون مرزی پامیر) یا 1907میلادی. فروپاشی اتحاد جماهیر فرصت دیگری بود که بار دیگر غرب را به جدیدی در غرب آسیا کشاند که از آن می‌توان به تعبیر کرد. احمد رشید 📎، تحلیل‌گر پاکستانی نخستین‌بار این اصطلاح را برای توضیح و تفسیر وضعیت جدید استفاده کرد. 🔸بازی بزرگ جدید از سال 1990، یک سال مانده به اعلام رسمی فروپاشی قدرت شرقی آغاز شد. دستیابی به و منابع زمینی، زیرزمینی و انسانی مناطق پیرامونی هارتلند، کالای بسیار جذابی برای شکل‌دادن به رقابت میان کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، با تمرکز بر این مختصات از زمین بود. این رقابت‌ها امروزه به مرحله‌ی پیچیده‌تری رسیده است که اینک در یک جغرافیای وسیع‌تری شاهد دامن‌گیرشدن جنگ هیبریدی و ترکیبی بسیار خطرناک هستیم. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid