#توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئلهی اول در رسالهی #واجبات_و_محرمات [تألیف مرحوم آیت الله #مشکینی ، چاپ قدیم] این بود که فرمودند: «من از صمیم دل و یقین راسخ قلب با سراسر وجود و هستیام معتقدم به وجود الله تعالی.» الله تعالی عربی است یعنی خداوند #واجب بالذات. خداوند معنایش معلوم نیست. واجب بالذات هم معنایش معلوم نیست؛ اینها توضیح میخواهد. توضیحش بعدش است. «مبدأ همهی موجودات و سرچشمهی همهی هستیها...»؛ هر جملهای جملهی قبلش را تفسیر میکند. وقتی میگوید: «من معتقدم با تمام وجودم» این یک مطلب، «یقینِ راسخِ قلب با سراسر وجود» این میخواهد بگوید که آن #علم و آن #معرفت و آن #دینی به درد #انسان میخورد که در وجود انسان یک سر مو باقی نماند مگر اینکه #تسلیم این علم بشود. این #یقین بشود.
ببینید ما الآن معتقدیم به اینکه باید جانمان را از #خطرات خیلی سخت به هر شکلی که شده #نجات بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوانها شاید زمان موشکباران را یادتان نباشد که وقتی #رادیو میگفت: توجه! توجه! دیگر همهی کاری تعطیل میشد. تاکسیرانها میایستادند، اتوبوسها میایستادند، #مردم اینطرف آنطرف میرفتند. چرا؟! یک توجه توجه اینقدر اثر دارد؟ بله!. چون این خبر میکند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که ما میخواهیم #سالم باشیم، میخواهیم موجود باشیم، میخواهیم کشته نشویم، این خواستهها و این علمها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. میگوید اینطور باید به خدا #معتقد بود. اگر انسان در #فکر خود معتقد هست نه در #قلب و #جان و #روح خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده. آن علومی که در #دنیا در #دبستان و #دبیرستان و #دانشگاه به ما #آموزش میدادند آن #علوم اینطوری نبود، #ریاضی بود، #فیزیک بود، #جغرافی بود، #تاریخ بود، آنجا به درد ما میخورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود. ضرری به ما وارد نمیکند. این است که ما #عادت کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی و #خیال میکنیم #خداشناسی هم یک چنین چیزی است. یک سطری بخوانیم، یک امتحانی بدهیم. نه!. این نه خداشناسی است، نه #دینداری است، نه به درد شخص خود ما میخورد نه به درد #جامعه میخورد. آنچه که اسمش را میشود گذاشت #مسلمان واقعی - حالا چه برسد به #دانشجوی علوم دینی یا #مبلغ یا #سخنران اسلامی، #مؤلف و اینطور چیزها- آنچه که اصل #اسلامی که پذیرفته باشد و انسان خودش پیش خودش بفهمد که #مسلمان است، آن وقتی است که جان و تن و همه چیزش را مثل یک کف آب در #قدرت خدا ببیند. وقتی که باران میآید این حباب و کفی که روی آب میبینیم پیدا میشود، این هیچ چیزی از خودش ندارد غیر از باران و استخر و آب و اینها. فقط یک نمایشی بیشتر نیست. آن هم از بین میرود.
همهی ماها اینطور هستیم؛ حتی این #کهکشان ما، این #زمین ما، این #آسمان ما مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین میرود. منتهی هر چیزی زودش یکطور است. #زندگی مگس یک زود و دیری دارد، پشه یکطور، مورچه یکطور، فیل یکطور، انسان یکطور، زمین یکطور، کهکشان یکطور. همه حبابند. حبابهای مختلفند در قدرت الهی. اینها نابودند، موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارندهی تمام اشیاء است. یک چنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و #شناخت و باور کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسیکه اول وارد کلاس شده دارند روی تخته برایش مینویسند: این یک، این دو، این سه، این چهار و...، این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم! نه، باید #جدی وارد بشویم در خداشناسی. یک خداشناسیای که موقع #جبهه رفتن به درد بخورد، موقع #قاضی شدن به درد بخورد، موقع وکیل #مجلس شدن به درد بخورد.
یک #کاسب محل چقدر میتواند #خیانت بکند؟ چقدر میتواند جنس بد به مردم بفروشد؟ چقدر میتواند به #ناموس مردم بد نگاه کند؟ چقدر میتواند #دزدی بکند؟! پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد.
@seyedololama
ص۱
⬇️
📆 روز جمهوری اسلامی ایران؛ (۱۲ #فروردین )
🔺 منشأ جمهوری اسلامی
🔹 «محمدٌ رَسُولُ الله وَ اُمَّتُهُ الحَمَّادُون»
در ابتدای #انقلاب سخنانی در #روزنامهها و در سخنرانی #روشنفکران بیان شد مبنی بر اینکه: حالا که #شاه رفت و قرار است #قانون_اساسی درست کنیم، چه نوع #جمهوری و حکومتی قرار است تشکیل شود؟ آنها و حتی بعضی از افرادی که جزء سران #دولت منتخب اول بودند هم معنای #جمهوری_اسلامی را نمیفهمیدند. در چنین شرایطی چون سخنان مختلفی از طرف اساتید #دانشگاه و روشنفکرها در این زمینه گفته شد، مرحوم آیت الله #فاضل_لنکرانی و مرحوم #اشراقی - داماد مرحوم امام (رحمه الله) - بنا گذاشتند که پاسخی برای این روشنفکران تهیه کنند، لذا رسالهای به نام #پاسداران_وحی نوشتند. حاصل حرف این دو فاضل ارجمند این است که:
#پیامبر اسلام دو #امت دارد:
۱) امت عام: یعنی همان مردمان جاهل، بتپرست، #غافل، آدمکش و غارتگرِ زمان #جاهلیت که پیامبر مبعوث شد تا آنها را به وسیلهی لا إله إلا الله #هدایت کند.
۲) امت خاص: که حضرت #ابراهیم خلیل (علیهالسلام) مؤسس آن بود در آن جاییکه فرمود: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا»؛ ( #بقره :۱۲۸)؛ پروردگارا، من و فرزندم را دو مسلمانی که میپسندی قرار ده و از ذریهی ما هم امت مسلمانی تشکیل بده.
این امت در زمان پیغمبر منحصر شد به مولا #علی (علیهالسلام)، حضرت #زهرا (علیهاالسلام) و دو فرزندشان (علیهماالسلام) که نحوهی اسلام ایشان، نحوهی اسلام حضرت ابراهیم (علیهالسلام) و فرزندش جناب #اسماعیل (علیهالسلام) بود که حلقش زیر چاقو رفت و پدر هم حاضر شد تا سر او را ببرد. این معنای مسلمانی و #بندگی است. اینگونه مسلمانی خلاصه شده است در «حَمّادون». یعنی کسانیکه همهی موجودات را در #محضر الهی میبینند. یعنی همان فرمایش #مرحوم_امام : «دنیا محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید». لذا وجودشان #حمد خدا میشود، سرتاپای #روح و #جسمشان را ستایش الهی فرا میگیرد. اما ستایشی که بند بند ذرات وجودشان در این ستایش با زبان همراهی میکند، نه اینکه فقط زبان بگوید. تمام وجودشان یکپارچه #تواضع، ستایش و بندگی خدا میشود.
نتیجهگیری: ما هم میخواهیم وحی را که خدا قانون اساسی بشریت قرار داده است روی کار بیاوریم اما به آن دسترسی نداریم در حالیکه این امت خاص یعنی #خاندان_رسالت به آن دسترسی دارند، لذا ما پیروان آنها هستیم. پیرو کسانی که پیغمبر اسلام به وسیلهی آنها میخواهد #دنیا را پر از #عدل و داد کند. ما نیز میخواهیم با این قانون اساسی و با این حکومتی که بعد از انقراض خاندان منحوس #پهلوی ایجاد میکنیم، طبق آیه «آتیناه ملکاً عظیماً»؛ ( #نساء : ۵۴) دنبالهروِ پادشاهیِ عظیمی باشیم که خداوند میفرماید: «آن را به ابراهیم دادیم» و #ائمه سرداران آن هستند. و میخواهیم این پادشاهی حضرت ابراهیم (علیهالسلام) را در دنیا برقرار نماییم و برنامهی جمهوری اسلامی همان نقشهی هدایتگری امت #حمّادون و همان قوانین الهی از قبیل #عقاید، #اخلاق و #اعمال میباشد.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۳) 🔹 میگویند: نمیشود. میگویم: پس چطور در #قم آقای #طباطبائی، پسرشا
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۴)
🔹 «یا ایّهاالّذینَ آمَنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ علَی الّذینَ مِن قَبلِکُم لَعلَّکُم تَتَّقُونَ»؛ (#بقره:۱۸۳)؛ شاید با این برنامه که حتماً همراه #نماز، #بیداری_شب، همراه با #اذکار و #قرائت و کم کردن مشغولیت دربارهی #دنیا، کم #دروغگویی و کم #غیبتگویی است، این مسائل، بعد از ۳۰ روز، یکی دو درجه شما را بالاتر بیاورد. پس این مثل یک دورهی بیمارستانی میماند که #بیمارانی هستند که باید اقلاً ۳۰ روز در بیمارستان بخوابند. ما #بشر همینطوری هستیم. ما بیخودی و دستیدستی، اصلاحشدنی نیستیم!. ما وقتی به دنیا میآییم، یک #کودک، به صورت یک #حیوان هستیم؛ وقتی شیرینی به دستمان بدهند، خوشحال میشویم و وقتی شیرینی را از دستمان بگیرند، بدحال میشویم. به دایه و #مادرمان جسارت میکنیم، با این حالت و از اینجا #خشم و #شهوت، رو به ازدیاد و تقویت میگذارد تا بزرگ میشویم؛ تا در موقع #بلوغ مانند یک #حیوان درنده!. یک حیوان #شهوتران!؛ مانند همان الاغی که اگر حیوان جنس مخالف در خیابانها ببیند، سر و صدا میکند؛ ما همان کار را در #دبیرستان، در #دانشگاه و در خیابان میکنیم!؛ و تقصیر نداریم؛ خداوند ما را اینطور آفریده که #تربیت میخواهیم. #اصلاح میخواهیم. نسخهاش هم همین است: #نماز، #روزه، #اخلاق، #تقوا، جلوی #دهان و #چشم و #گوش را گرفتن، که همهی اینها باید از #کودکی شروع شود. ولذا مشکل اینجاست که اگر یک نفر بیاید، ما از او میپرسیم: که چرا #مسئولین_فرهنگی کشور، مسئولینی که برای برنامهی #سلامت زحمت میکشند، به این برنامه نپرداختهاند. #سلامت نفس از سلامت بدن واجبتر است!. این خواستهای است که باید إنشاءالله در ماه مبارک #رمضان از هر کسیکه بر میآید در گفتگو، در سؤال، در پیام، در تلفن، به هر شکلی که میشود، این مطلب را به یکی دو نفر دیگر بگوید، آن دو نفر، به سه نفر دیگر بگویند. و بدانند عمل به این برنامه، هر چقدر طول بکشد، ضررش بیشتر است؛ چرا که در این صورت #اجتماع با #اسلامِ لفظی رشد خواهد کرد نه با اسلام ریاضتی. اسلام، #ریاضتی است؛ منتهی چون از کودکی شروع میشود، زحمتی ندارد. چون #کودک وقتی تحت #تربیت قرار گرفت، #عادت میکند. وقتی که #دروغ از #پدر و #مادر ندید، #غیبت ندید، کارهای ناموسی ندید، کارهای ازدواجی ندید، حرفهای آنها را نشنید، خب این دیگر #تربیت میشود. ما عمامهایها و مدرسهایها هم باید شرکت کنیم. باید در #مدرسه ها عباراتیکه به در و دیوارها نوشته میشود، در #مساجد عباراتیکه نوشته شده، همهشان این موضوع باشد: "لعلَّکُم تَتَّقون"؛ یعنی شما که به این #مسجد آمدهاید، بهرهای که میتوانید بگیرید این است که مثل درجهی حرارت و برودت بدن شما، کمی حال شما فرق بکند؛ در خیابان بودید، هوا گرم بود. حالا به مسجد آمدید، خنک میشوید؛ در #بازار و #اداره بودید، وضع #اخلاقیتان طور دیگری بود، اما به اینجا که آمدید قدری فرق کردید. اینگونه باید بشود. ما در #طلبگی خودمان هم متأسفانه این برنامه اجرا نشده است!. نه اینکه نخواستیم، نشد؛ به خاطر #جنگ و پیشآمدهای دیگر و اینگونه مشکلات، فرصتی به دست نیامده، ولی حالا موقع آن رسیده است که انسان متوجه شود.
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۵) 🔹 همین الآن فرودگاه #بغداد مرکز آمد و شد #وزیر خارجه و وزیر دفاع #
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۶)
🔹 ... خوب حالا چه کار کنیم؟ آخر ماه است یک دعایی هست که: «الَّلهُمَّ اِن لَم تَکُن غَفرتَ لَنا فی ما مَضَی مِن شعبانٍ فاغفِرلَنا فیما بَقِیَ مِنه»؛ (#مفاتیح_الجنان، اعمال ماه مبارک شعبان)؛ یعنی خدایا اگر تا حالا در این ماه #شعبان ما کاری نکردیم، توبهای نکردیم، ما را موفق به آن شرط بخشش خودت بگردان والّا خدا که میآمرزد، خدا که در آمرزشش هیچ سخنی نیست؛ ما ممکن است #توبه صحیح نکنیم؛ چون شرایط توبه را نداریم. شرایط توبه این است که انسان حسابهای #مالی، حسابهای قولی، حسابهای نظری، چشمی و فکری، همه را روی کاغذ بیاورد و همه را مشاهده کند که کدامش با اصول، مخالف بوده و از آنها #توبه کند.
اگر این کار را نکند "اِن لَم تَکُن غَفرتَ لَنا فی ما مَضَی مِن شعبانٍ" جوابش این است که تو که توبه نکردی که ما تو را بیامرزیم!. میخواهی وارد #مهمانی ما شوی، باید پاک شوی؛ پاک شدنت به توبه است. توبه به دانستن بد و خوب و #حلال و #حرام است. در ماه #شعبان چه مطالعهای کردی؟ آیا این رساله [ #واجبات_و_محرمات ] مرحوم #مشکینی را از اول تا آخر خوب خواندهای؟ حلالها و حرامها را خوب حالیات شده است؟ مثلاً یکی از #واجبات بیدار کردن و متوجه کردن #اولاد است که آدم نگذارد #دختر و #پسر که از #دبیرستان و #دانشگاه و #مدرسه که بیرون میآیند، #غافلانه باشند، به خانه که میآیند، در را که باز میکنند، حواسشان به این باشد که وسایل #بازی کجاست، #تلویزیون کجاست، #موبایل خود را به دستشان بگیرند و با #رفیق خود حرف بزنند. بیتوجهی به این مسائل است که باعث میشود انسان، #حیوان بار میآید و #تربیت ندارد!. معنای تربیت، #ترس و #خوف داشتن و #زبان را به آسانی باز نکردن است، #گوش را به آسانی به چیزی ندادن است، #چشم را به آسانی به یک #فیلم، به یک صفحه، به یک #ورزشگاه نینداختن است. باید احکام این مسائل دانسته شود که آیا جزء گناهان و حرام هستند یا جزء واجبات به شمار میآیند. اینها را که دانستیم و پیش خدا توبه کردیم، این #دعا را هم میخوانیم.
«الَّلهُمَّ اِن لَم تَکُن غَفرتَ لَنا فی ما مَضَی مِن شعبانٍ فاغفِرلَنا فیما بَقِیَ مِنه»؛
خدایا توفیق #توبه به همهی ما بده، به طوریکه #خانوادههای ما، #تلویزیون را روشن نکنند مگر به خاطر #قرآن و #وعظ و #ارشاد. اینطور صحنههای پر از جوانهای برهنه و لخت، برای خانوادهها، بدترین #تربیتها است!؛ چه انسان یک #جوان نخراشیدهی خارجی را بیاورد در خانه، چه فیلمش را نشان بدهد!؛ آن #فیلم را به خاطر این نشان میدهند که بچهها سرگرم شوند که خانم خانه به آشپزخانه برسد، یا مرد خانه سر میز کار یا به مغازهاش برود. این #بچهها و این #دخترها هم، با این #تلویزیون و تلفن سرگرم میشوند، و این کار راحت است؛ پس تربیت کجا رفت؟! تربیت ممکن نیست!. وقتی ممکن نشد، خدایی نخواسته پسر یک #وزیر، از #ایران فرار میکند و #پناهنده میشود! آنوقت اسرار را از او میپرسند و در قبال جواب او، یک ساختمان یا یک ماشین خوب هم به او میدهند!. این میشود حاصل کار یک #وزیر!، یک #وکیل!، حتی یک #آخوند !؛ من از یکی از همکارانِ #مجتهد، #عادل، آقا، شنیدم [مقصود مرحوم آیت الله #محمدی_گیلانی میباشد] که فرمود: من نسل مرد ندارم، فقط نسل زن و دختر دارم. نسل مرد من، یکی در خیابان کشته شد و یکی را هم نیروهای امنیتی گرفتند و اعدامش کردند. دو سه تا پسر داشتم، اینطوری شد. جنازهی پسرم که در خیابان افتاد، به مادرش گفتم من که نمیروم او را بردارم. اگر میخواهی تو برو بردار!. این آقا یک #مجتهد عادل قاضی بود که به من گفت. به خاطر چه بود؟ چون از بس در #انقلاب کار زیاد بود و آخوندها کار داشتند، نمیتوانستند بچههایشان را نگهداری کنند. بچههایشان به #گروهک ها پیوسته بودند. یکیشان را اعدام کردند، یکیشان هم در شلوغیهای خیابان کشته شد. این #بلا برای همه هست.
«یا ایّهاالّذینَ آمَنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ علَی الّذینَ مِن قَبلِکُم لَعلَّکُم تَتَّقُونَ»؛ ( #بقره :۱۸۳)؛ این #روزه تمرین #تقواست. طوری هم مؤثر است که هر انسانی که موفق به درک این ماه میشود، آخر این ماه، دلگیر میشود که چرا ماه دارد تمام میشود؛ علامت قبولی همین است. و بعد از ماه حتماً برنامهی ماهی سه روز روزه را ترک نمیکند. از بس در #سحر و در #افطار لذت برده. این #تقواست. این #توفیق است و این قبولی #توبه است.
۲۸ شعبان المعظم ۱۴۳۵=۹۳/۴/۵
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تأملی در دعای #ابوحمزه صادره از امام #سجاد صلواتاللهعلیه 🔹 جملهی اول این دعای مبارک این است که
⬆️
ص۲
🔹 اگر آن وقتهایی که با کاروان شتر و اینها به #مکه میرفتند، میخواستیم مشرَّف بشویم، اول باید فکر میکردیم چه منازلی در راه هست و در این منازل چه هست، چه نیست، تا زاد و #توشه با خودمان برداریم. #منازل عبودیت را نشده که ما بررسی کنیم. چرا؟ برای خاطر اینکه ما در یک دورهای بودیم که دورهی تسلط #استعمار بوده.
#فرهنگی ما را #تربیت کرده که اصلاً این مسائل به گوششان نخورده و در خاطرشان نبوده.
از وقتی که این حکومت #جمهوری_اسلامی روی کار آمده بحمدلله رفتهرفته - اگر بگذارند - میخواهند ما را با بندگی خدا آشنا کنند.
اگر ما بخواهیم با #بندگی خدا آشنا بشویم، باید رسالهی عمل #سیدالساجدین، دعای سیدالساجدین، حج و روزه و نماز سیدالساجدین در برنامهی کلاسی بیاید؛ آنوقت برای #انسان بیان میکنند که خداوند من و شما را برای بندگی آفریده. چون از بندگی بالاتر مقامی نیست. چون از بندگی بالاتر در عالم #خلقت و در #ممکنات مقامی پیدا نمیشود.
یک #مقام هست و آن مقام #ربوبی است، جدای از آن دیگر بندگی است.
بندگی برای چیست؟ برای چی نمیخواهد! اصلاً معنای خلقت، بندگی است. ما که خدا نبودهایم و نمیشویم، چه میشویم؟ و چه میتوانیم بشویم؟ #بنده.
پیشوای این بندگی، گوینده و پیامآورش #زین_العابدین علیهالسلام است. باید #فرهنگ ها، #تمدن ها، #حوزه ها، #دانشگاه ها از این مسائل نسخهبرداری کنند، به جوانها و نسل #جوان برنامه بدهند و بگویند که ما در این #دنیا به جز این، نقشهای نداریم، هر چه هست این است، هر چه هست بندگی است و شاخص بندگی که معرِّف بندگی است رفتار و کردار این بزرگان است.
یکی از جریانهایی که میتواند ما را با معنای بندگی آشنا کند این است که نوشتهاند در #تاریخ که سالی در #مکه معظمه #خشکسالی شد. برخی از بزرگان و #عباد و #زهاد که شناخته شده بودند، برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگیهایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همانطور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد.
در این موقع حضرت #سجاد علیهالسلام که لابدّ آنها او را نمیشناختند، میآیند به قصد حج از آنجا عبور میکنند؛ میبینند عدهای اینجا جمع شدهاند. شاید میپرسند که اینجا چه خبر است؟ عرض میکنند که اینها بزرگان و عبّادِ معاصرند و برای طلب #باران آمدهاند.
گویا نوشتهاند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد #عنایت خدا بودید، چرا به شما پاسخ نمیدهد؟!
آنها که ایشان را نمیشناختند عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمیدانیم!.
حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجدهای کرد؛ باران شروع به باریدن کرد.
بعد مرحوم صاحب #مفاتیح_الجنان که این را در #منتهی_الآمال نوشته میفرماید: اینکه عجیب نیست.
یکی از غلامهای این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشتهاند که در سالی خشکسالی شد. آن راوی میگوید که من دیدم هر چه #مردم آمدند و #تضرع کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به #غلام سیاهی افتاد که آمد در کنار مردم به یک بلندی رفت رو به آسمان صحبت میکرد. چند کلمهای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم تشکری کرد و برگشت. این شخص میگوید من دنبالش کردم ببینم به کجا میرود. دیدم به خانهی حضرت #سجاد (علیهالسلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، #مرید این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوالپرسی و بعد فرمود: برای چه آمدهای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما میخواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آنها را به صف کند و هر کدامی که ایشان میخواهد او را انتخاب کند. میگوید: من هر چه نگاه کردم، دیدم هیچ کدام از اینها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار میکند. او را آوردند دیدم همان است!.
آقا رو کرد به آن غلام، فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی.
او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که میخواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم. من میخواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید.
تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا این #سرّ بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر #زندگی را نمیخواهم!.
این شخص میگوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمیخواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستادهی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه رفیقت اگر میخواهی بیا!.
کسی که غلامان #تربیت شدهی او، چهارپاداران طویلهی خانهی او به این مقام میرسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟
@seyedololama
ص۲
⬇️
📆 مروری بر مطالبی بسیار مهم به بهانهی سالروز هلاکت "حجاج بن يوسف ثقفی" لعنه الله؛ (۱۳ #رمضان ۹۵ ق)
🔹 ... #تربیت اهالی #کوفه چهجور شد؟ تربیت آنها به دست شخصیت فرعونیِ #امت یعنی #معاویه بن ابی سفیان انجام شد، که از #کودکی آنها را تربیت کرد و نگذاشت در مکتبخانهها کسی اسم #علی بن ابی طالب را ببرد.
به قدری قاچاق بود یاد آن حضرت که مثلاً در زمان #حجاج لعنهالله یک شیعهای، -شیعه نامی- که پدر و مادرش #شیعه بودند و اسمش را علی گذاشته بودند، آمد پیش حجاج. میخواست از او پولی بگیرد زیرا #فقیر بود!.
گفت: ایها الأمیر! #پدر و #مادر به من #ظلم کردهاند اسم من را علی گذاشتهاند!. آخر من چه کارکنم؟! من نیاز دارم!. بیچارهام!.
آن هم خندید گفت: حالا که اینجور است، به او کمک کنید!.
این تربیتها #کربلا را ایجاد میکند. #قساوت_قلب را تا حد مافوق بالا میبرد. #انسانیت را تا صفر و زیر صفر میبرد.
پس بنابراین #درد ما با این مطالب موقت در خیابان و اینها- با این که خیلی خوب است و خدا به همه اجر دهد- چاره نمیشود.
ممکن است ۳ سال دیگر خدای نکرده باز یک پیشآمد کند و باز همین حرفها راه بیفتد!.
اما مرد میخواهد که از این مجالس #حسینی با خودش یک طرح و نقشهای ببرد به منزلش. آنجا با #همسر خود شروع کنند #مشورت کردن که این بچههایی که ما داریم باید با آنها چه کنیم؟
و همچنین اهل محل بروند در #مسجد و سران #محله را جمع کنند. بگویند: ما با این #جوان ها و این دوشیزهها چه باید بکنیم؟
طوری شود که بعد از #محرم و #صفر یک نمونهای از #انقلاب ایجاد شود.
آن موقع است که واقعاً قبول شده این مجالس و این #سینهزنی ها و این #گریه ها به جایی رسیده.
وگرنه خدای نخواسته #دنیا همینطور همانند دیگی است که میجوشد و قلقل میکند و زیر و رو میشود. آدم خبر ندارد نه از خودش نه از دیگران.
من خودم یادم هست که در اینجور مسائل صحبتی شد خدمت مرحوم حاج میرزا علی آقای #شیرازی استاد #اخلاق نهجالبلاغهای مرحوم #مطهری. ایشان گفت: فرهنگ. گفت: اگر #فرهنگ درست شود، همهی کارها درست میشود.
فرهنگ هم وابسته به #معلم و #مدیر و #دبیر و #دانشگاه است. چگونه اینها را باید تغییر داد؛ #دولت اسلامی باید اینها را تغییر دهد. و اینها را به خود بیاورد و از آن حال کودکی خارج کند. #استاد دارای مدرک از #انگلستان و #پاریس، حالت کودکیاش ترک شود....
۸۸٫۱۰٫۱۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📅 به مناسبت سالروز وفات مرحوم علامه شیخ محمد رضا مظفر (۱۶ #رمضان المبارک ۱۳۸۳ هق)
🔺 تذکری دلسوزانه از مرحوم مظفر
🔹 ... بنده در اینجا یک مسئلهای را لازم است از قول مرحوم آیت الله #مظفر ذکر کنم؛ ایشان در اوایل کتاب #المنطق به مناسبت #علم و تقسیم علم به #تصور و #تصدیق و تقسیم علم #حصولی به #بدیهی و #نظری، مشکلاتی که از برای علم بدیهی پیدا میشود را ذکر کرده و در باب #برهان هم اشاره کرده که این مطالبی که من تذکر میدهم، در جای دیگر یافت نمیشود!.
پس بنابراین لازم است که هم مسئولین #حوزه ها و هم مسئولین #دانشگاه ها که إنشاءالله دلسوزند، به این مطلب بسیار دقیق #توجه کنند. آن مسئله چیست؟ این است که ما آفاتی را که علم "بدیهی" را در خطر قرار میدهد به دست بیاوریم.
چون #انسانیت بر اساس همان #بدیهیات است.
این بدیهیات زیربنای علوم ماست!، زیربنای #دین ماست!، زیربنای #عقل ماست! زیربنای همهچیز ماست!.
ایشان میفرمایند: گرچه بدیهیات مسبوق به علم دیگری نیست - مثل نظریات که تکیه کند بر مسائل دیگری- لکن #خطرهایی متوجه آنها هست که آنها را باید دانست و جلوگیری کرد.
مثلاً #شبهه. اگر پراکندگی شبهه در اذهان آزاد باشد، آن بدیهیات در ذهن قرار نمیگیرد. دیگر در مغز و ذهن بچه جا نمیگیرد و او طوری بالا میآید که پایبند به هیچی نیست!.
مطلبیکه برای دیگران #بدیهی است، برای این بچه از نظری هم بالاتر است! برایش این مطالب حل نمیشود وگرنه #انبیاء علیهمالسلام فرمودهاند: «قالت رسلهم أ فی الله شک فاطر السماوات والأرض»؛ ( #ابراهیم علیهالسلام:۱۰)
[ترجمه: رسولان به منکران گفتند: مگر میشود در خداوند که پدید آورندهی جهان است، شک کرد؟!]
اما اگر یک بچهای زیر دست #پدر یا #مادر یا #معلمی باشد که در بدیهیات #تمسخر کند، طعن بزند! بخندد و اینها را در نظر این بچه #خرافات جلوه دهد، این بچه هیچوقت معنای این آیه را نمیفهمد!.
و شاید هم الآن در اثر همین باز بودن #گوش ها به این شبهاتی که از داخل و خارج پخش میشود، این #وجدان و #فطرت انسان بسیار در خطر قرار میگیرد.
این است که بنده - از وقتیکه این موضوع را از ایشان (مرحوم مظفر) دیدم که میگوید: این مطلب در جای دیگر پیدا نمی شود- بسیار بسیار اصرار دارم که باید حتماً #وزارت_ارشاد ما، #وزارت_علوم ما، وزارتخانههایی که مربوط به #فرهنگ و #آموزش و #پرورش هست و حوزهها و #روحانیت و ارباب #مساجد و سخن و #تألیف و #تعلیم، به حفظ بدیهیات بپردازند و جلوگیری کنند از پخش آن چیزهاییکه بدیهیات را خدشهدار میکند و سبب میشود که یک موجودات سر در گمِ متحیرِ بالذاتی #تربیت شوند که اینها هیچ چیزی سرشان نشود! و هیچ چیزی نفهمند!؛ در اثر اینکه اصلاً باوری ندارند و باورهایی که باید از #کودکی در اینها جا بگیرد، دچار خدشه شده است.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 خداشناسی
🔹 آن #علم و #معرفت و #دینی به درد انسان میخورد که در وجود انسان، یک سر مو باقی نماند، مگر اینکه #تسلیم این علم و #یقین بشود.
ببینید ما الآن معتقدیم به اینکه باید جانمان را از خطرات خیلی سخت، به هر شکلی که شده #نجات بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوانها شاید زمان موشکباران را یادتان نباشد که وقتی رادیو میگفت: توجه! توجه!، دیگر همه کاری تعطیل میشد؛ تاکسیها و اتوبوسها میایستادند، مردم اینطرف، آنطرف میرفتند. چرا؟ یک توجه توجه اینقدر اثر دارد؟ بله. چون این خبر میکند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که: ما میخواهیم سالم و موجود باشیم و کشته نشویم. این خواستهها و این علمها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. اینطور باید به خدا معتقد بود.
اگر #انسان در #فکر خود فقط معتقد هست، نه در #قلب و جان و روح خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده و به درد هم نمیخورد؛ نه به درد خودش، نه به درد دیگری. آن علمی که در #دنیا، در #دبستان و #دبیرستان و #دانشگاه به ما #آموزش میدادند، آن علوم، علوم اینطوری نبود. #ریاضی و #فیزیک و #جغرافی و #تاریخ بود. آنجا در کلاس به درد ما میخورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود؛ ضرری به ما وارد نمیکند. این است که ما #عادت کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی، #خیال میکنیم #خداشناسی هم یکچنین چیزی است که یک سطری بخوانیم و یک امتحانی بدهیم. در حالیکه نه؛ این نه خداشناسی است، نه #دینداری است، نه به درد شخص خود ما میخورد، نه به درد #جامعه میخورد. آنکه اسمش را میشود گذاشت #مسلمان واقعی -حالا تا چه برسد به #دانشجوی علوم دینی یا #مبلغ یا #سخنران اسلامی، #مؤلف و اینطور چیزها- آن است که اصل اسلام را پذیرفته باشد و انسان خودش، پیش خودش بفهمد که مسلمان است و این در وقتی است که جان و تن و همهچیز خودش را مثل یک کف روی آب، در #قدرت خدا ببیند. وقتیکه باران میآید، حباب و کفی که روی آب میبینیم پیدا میشود، این هیچچیزی از خودش ندارد غیر از آنچه از باران و آب دارد. فقط یک نمایشی بیشتر نیست که آن هم از بین میرود؛ همهی ماها اینطور هستیم. حتی این کهکشان و #زمین و #آسمان ما، مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین میرود. منتهی هر چیزی زودش یکطور است. #زندگی مگس یک زود و دیری دارد، مورچه یکطور، فیل یکطور، انسان یکطور، زمین یکطور، کهکشان یکطور؛ همه حباباند. حبابهای مختلفاند در قدرت الهی. اینها نابودند از خودشان و موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارندهی تمام اشیاء است.
یکچنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و #شناخت و #باور کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسیکه اول وارد کلاس شده، دارند روی تخته برایش مینویسند: این یک، این دو، این سه. دو، دو تا میشود چهار. این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم. نه!. باید جدی وارد بشویم در #خداشناسی. یک خداشناسیای که موقع #جبهه رفتن به درد بخورد، موقع #قاضی شدن به درد بخورد، موقع #وکیل مجلس شدن به درد بخورد. حتی موقع کاسب محل شدن به درد بخورد؛ یک #کاسب چقدر میتواند #خیانت بکند؟ چقدر میتواند جنس بد به #مردم بفروشد؟ چقدر میتواند به #ناموس مردم بد نگاه کند؟ چقدر دزدی میتواند بکند؟!
پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد. پس این یک موضوعی است که وجود ما را باید بگیرد و هنوز نگرفته است. بنده خودم را عرض میکنم شما انشاءالله گرفته باشید. تا دم #مرگ در این کلاس ما باید کار بکنیم. خیال نکن که حالا یک کاری است که #معارف_اسلامی خواندیم و تمام شد. اینها حرفهای دبستان و دبیرستان است. خداشناسی یکچیز مهمی است که بعضی از #صحابه پیغمبر از عهدهاش برنیامدند و رفوزه شدند! با اینکه در بهترین کلاسهای دنیا شرکت کرده بودند که مدیر و #معلم و ناظمش، #پیامبر خدا بود.
خطرناک است و چیز مهمی است!.
یکوقتی یادم میآید که جناب #رهبر معظم صحبت میکرد در #تلویزیون. گویا شنیدم که میفرمود که «بعضی از روشنفکرها دارند رو به جای دیگر عقبگرد میکنند و به اسلام پشت میکنند»؛ واقعش اینطوری است و مخصوص #روشنفکر هم نیست، #طلبه هم همینطور است، #آخوند و #روحانی هم همینطور است، #دانشجو و اساتید هم همینطورند. هر کسی در این دنیا یکطور #امتحان دارد؛ #زن یکطور امتحان، #مرد یکطور. #جوان یکطور. #پیر یکطور.
پس اینکه کسی بخواهد از این امتحانات انشاءالله به #سلامت در برود، خیلی کار میخواهد و خیلی هم نتیجه دارد. یک شاهی و صنار نیست. حتی به قدر ارزش تمام کرهی زمین هم نمیشود گفت هست. ارزش مسلمانی و اسلام خیلی از این چیزها بالاتر است.
۷۷٫۳٫۹
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 اهمیت ایمان
🔹 آدم نمیداند ایمان یعنی چه؟ خیلی از شما الآن از فلان #دانشجو یا #دانشآموز سال آخر بپرسید کدام کار در #دنیا بهتر و فاضلتر است؟ ببینید آیا میتواند جواب دهد که مهمترین کار، یک کار قلبی است.
همانطور که #قلب انسان باید سواددار بشود؛ همانگونه هم باید #محبت دار شود. باید ایماندار بشود و این خیلی مشکل است. در #قرآن آیاتی دربارهی #ایمان آمده که اگر #یأس و مأیوس شدن #حرام نباشد، امثال بنده اصلاً باید از ایمان خودمان مأیوس شویم؛ چون یکی از علاماتش این است که انسان نسبت به خدا و رسول بیشتر از خودش، جان و فرزندان و مال و اموالش علاقه داشته باشد. وقتی بیشتر علاقه داشت، اگر در #خطر قرار گرفت، #مال و #خانواده و جانش را فدا میکند. این معنی ایمان است. خوب آیا اینطور مسائل همینطوری به دست میآید؟ همین که ما فرزندمان را فرستادیم و #دیپلم گرفتند، از ایمان هم چیزی گیرشان آمده؟ بعد که رفتند #دانشگاه آیا #مؤمن شدند؟ اینها اصلاً دو بحث است، دو کتاب است، دو رساله است، دو صحبت است و با هم ارتباطی ندارند. اینکه خدا #ایران ما را تا به حال نگه داشته باید ببینیم برای چه بوده. از #برکت چه بوده؟ از برکت امام #رضا علیهالسلام بوده؟ از برکت حضرت #عبدالعظیم بوده؟ وإلّا شما همین آیهای که میفرماید: «قُل اِن کُنتم تُحبّونَ اللهَ فَتَّبِعونی یُحبِبکُمُ اللهُ»¹ یا این آیه: «قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ»²؛ که خلاصه میفرماید: هرگز ایمان ندارید مگر اینکه خدا و رسول پیش شما محبوبتر از همهچیز باشد که اگر اینگونه نباشد، خدا تهدید کرده است؛ فلذا اینها خیلی کار مشکلی است. مشکل آن این است که ما به آن اهمیت نمیدهیم!.
۸۴٫۱۱٫۲۸
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
_____
۱) [ #آل_عمران :۳۱]
۲) [ #توبه :۲۴]
@seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص۲ 🔺 شرح حدیث قسمت دوم 🔹 عبارت « عَلِمتُ... » حضرت میفرمایند "عَلِمتُ". نمیفرمایند "ظَنَنتُ
⬆️
ص۳
🔺 شرح حدیث
قسمت سوم
🔹 عبارت «عَلِمتُ أنّ رِزقی لایَأکُلُه غَیری فَاطمَأنَنتُ»
فهمیدم که آنچه که روزی من باشد دیگر کسی آن را نمیخورد. در نتیجهی این #اعتقاد، #حرص از بین میرود.
ولذا #تاجر مسلمانِ بیحرص، آخرین کسی است که سر میزش میآید. اما تاجری که فقط امیدش به چک و سفته و داد و ستد است، اول کسی است که بر سر کار میرود؛ چرا که آن شخص، خاطرش جمع است و با خودش میگوید #قرآن خود را میخوانم و #تربیت زن و بچهام را انجام میدهم و #زن و #فرزند را رسیدگی میکنم و ساعت ۸ یا هرموقع شد میروم سر کار.
اما شخص حریص میگوید حتماً باید راننده قبل از طلوع در خانهی من حاضر باشد که من را برساند به #بازار و تا کاسبهای دیگر نیامدهاند، من زود مشتریها را جلب کنم. وقتی اینطور در کار افتاد، خسته میشود و آنوقت که به خانه برمیگردد، نه حال #نماز دارد، نه حال تربیت فرزند دارد، نه حال #همسر دارد. حرص اینجور میکند آدم را.
واعظ هم همینطور است، اگر خدایی نکرده #واعظ، #مداح، #طلبه، خدایی نکرده در این #فکر افتاد که ما هرچی درس برویم، #حقوق مان زیادتر میشود، مداح و #منبری بگویند هر چی مجلس بیشتر برویم، پاکتمان بیشتر میشود؛ اینها دیگر به خودشان و خانوادهشان نمیرسند؛ ولذا یکوقت میبینید اولادهای ما خدایی نکرده بیتربیت میشوند. برای اینکه تفکرمان درست نبوده، هِیْ اینجا برو، هِیْ آنجا برو. اینور منبر برو، آنور درس بگو، در خانهها درس بگو، به دخترها درس بگو، از این مدرسه به آن مدرسه...
#دبیر و #معلم وقتی که حریص شدند درسشان هم فایده ندارد، #اخلاق شان هم فایده ندارد.
این «علمت أن رزقی لایأکله غیری فاطمأننتُ»، یعنی دیگر هیچ تشویش و دلهره ندارم که درآمدم کم میشود یا زیاد؛ ولذا شما وقتی #دبیر و #معلم شدید، میفرستند شما را #دانشگاه که درس بدهید یا چیز دیگر. خاطرتان جمع باید باشد که مثلاً من این کلاس را باید خوب درس بدهم، بعد بروم کلاس دیگر. پس اگر شاگردی سؤالی کرده، اگر دیدم نفهمید، زنگ میزنم آن کلاس را تعطیل میکنم تا این مسئله را به این بچه بفهمانم، اگر #شبهه دارد، شبههاش رفع شود.
فکر #پول نباید بود، پِیِ پول نباید بود، دنبال #هدایت باید باشیم.
معلمی که حقّش از #پدر بیشتر است یعنی اینجور معلم. نه کسی که میآید روی تخته سیاه ریاضیات را حل میکند و میرود که خودش را برساند به آن یکی کلاس! این معلمی نیست، این حرفه است. مثل نجار و بنا، کاسب است.
عبارت «عَلِمتُ أنّ آخِرَ أمری المَوت فَاستَعدَدتُ»
این مطلب برای من ثابت شده و #شک ندارم که من #مسافر راه #مرگ هستم. مانند ماشینسواری که روی پل آمده و یا رانندهی قطاری که روی پل است، این شخص میداند که اینجا، جای ماندن نیست، اگر یک ربع ساعت اینجا بماند از پشت سر بوق میزنند که چرا ایستادهای؟ ماشین هم که روی پل ایستاده همینطور، پلیس میگوید چرا پارک کردی و جریمه برایش مینویسد.
من نمیتوانم در مسیر مرگ ترافیک ایجاد کنم و عقب و جلو بیندازم. مُردنی هستم. حال که مردنی هستم چه کنم؟؛ «فَاستَعدَدتُ» آنوقت #فکر آذوقهی آنجا افتادم.
در کتاب #برنامه_سعادت آمده که: مرحوم #سید_بن_طاووس یکی از کارهایش متبرک نمودن کفنش در اماکن متبرکه بوده. در #عرفات آن را حاضر میکرد و همچنین به #کعبه، #حجرالأسود، #قبر مطهر حضرت #رسول (صلیاللهعلیهوآله) و مشاهد #ائمه علیهمالسلام در #بقیع، #نجف، #کربلا، #کاظمین، #سامرا و #سرداب مطهر و… متبرک مینمود¹.
این معنی #علم به مردن است.
«در روایت وارد شده است که همیشه کفن را قبل از مرگ مهیا نمائید، و همیشه به آن نظر کنید»²؛ که شاید همین امروز مورد نیازتان قرار گیرد. مرحوم سید میفرموده: «من این کار را مینمایم، گوئیا خود را مشاهده میکنم که آن را پوشیده و در پیشگاه خداوند متعال ایستادهام»³.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
____
۱ و ۲ و ۳) [ #برنامه_سعادت ترجمهی کتاب #کشف_المحجة_لثمرة_المهجة صص۴-۵]
@seyedololama
🔺 هوای نفس!
🔹 #ائمه اطهار (علیهمالسلام) با #احادیث شریف، هشدار میدهند، که ازحضرت #صادق (علیهالسلام) در کتاب #کافی نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی #حقشناسی و #دینشناسی، #قرآن و #اسلامشناسی، حرف جدیدی برای #بشریت آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک #دشمن داری. هیچوقت از آن #غافل نشو!. این حرفها را #تمدن و #علم و #دانشگاه نمیفهمد و نمیداند و اطلاعی ندارد.
دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدنها اطلاع دارد که زیر این کوههای کرمان و یزد طلا و آهن پیدا میشود. آهن چه طور پیدا میشود؟ تمدن راهش را درست میکند و کارخانههای آن را درست میکند، با خرج زیاد، با جادهکشی و ریلکشی به آن معدن ما را وصل میکند که بتوانیم با آن امکانات، عدهای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جانشان را از دست بدهند. آنوقت این مصالح تبدیل شود، دستکاری شود، روی آنها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه اینها را میفهمد؛ اما اینها وسیلهی زندگیست.
خود #زندگی برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم بهدست آوردیم و ساختمانها را همه آهنی کردیم، دانشگاههای مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاههای درجهی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آنگاه همیشه بودیم و میگفتیم زندگی #هدف است. هدف این #خلقت، زندگی روی این کره خاکیست. ولی آنموقع آنقدر #جمعیت زیاد میشد که روی کرهی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمیماند.
مرگ #نعمت خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول #موت را فرموده، موت مقدم شده بر #حیات، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. #فکر در #مرگ اگر #انسان بکند، میبیند که یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، #زندگی نبود. زندگی بهخاطر بودن مرگ اداره میشود. هیچوقت چنین فکری برای یک انسان #جوان نمیآید. یک انسان جوان اصلاً فکر میکند زندگی یعنی جوانی و اینها؛ در صورتیکه نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم میخورد. مگر وسعت این کرهی خاکی چقدر است؟ وسعت زمینهای قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آبهای قابل استفادهی آن چقدر است؟ اینها همه در عرض صد هزار سال تمام میشود. آنوقت دیگر نه برای کسی جایی میماند، نه برای کسی راه #معیشت و زندگیای میماند. همه به جان هم میافتند که همدیگر را بکشند که بلکه جا باز شود.
آخر این فکرها را ما نکردهایم؛ #خیال میکنیم دنیایی بهتر از این #دنیا میشود #خلق کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از #اروپاییان گفتهاند و به این زندگی ایراد گرفتهاند، ولی کودکانه است. اگر انسان #واقعبینانه فکر کند، مرگ بهترین نعمتهای خداست، در صورتیکه با همین مسئلهی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگیاش را یکپارچه در اختیار #هوای_نفس خودش و #فرزند و #همسر خودش قرار ندهد. آنوقت میفهمد که آن زندگیای که خداوند برای #بشر بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت میخواهد که زودتر به آن زندگیای که تو برای من آفریدهای برسم.
۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ #شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
___
۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليهالسلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ #الکافی ج۲ص۳۳۵]
۲) [ #ملک :۲]
@seyedololama